با سلام خدمت دوستهای همدردی
دوستان عزیز ما بعد از برگشتن از دادگاه آخرین صحبتی که با شوهرم کردیم این بود که من همیشه سکوت کنم و شوهرم هم به دیگر کمبود های زندگیمون برسه فعلا دارم این راه رو امتحان میکنم تا ببینیم چی میشه
مشکل جدیدم در مورد خواهر شوهرمه (خواهر شوهرم 54 سالشه و ازدواج نکرده و با پدرش زندگی میکنه ) خواهر شوهرم وقت و بی وقت هر موقع دلش می خواد پا میشه میاد خونمون واقعا نمی تونم به زندگیه شخصیم برسم . مثلا یازده شب یه دفعه میاد یا صبح زود یا مثلا نصف شب ساعت دو یا سه زنگ میزنه میگه چه خبر خوابیدید ؟ بچه رو بیدار کن یکم باهاش صحبت کنم حوصلم سر رفته . دیروز ساعت نه و نیم شب اومدن شوهرم هم که اهل رفت و آمد نیست باهاش دعوا کرد که چرا هر لحظه دلت می خواد پا میشی میای مگه تو خودت اجازه میدی خانم من بیاد خونتون ( خواهر شوهر من اجازه نمیده من برم خونشون و بهونش هم اینه که میگه خونه به هم ریخته هست من از خانمت خجالت میکشم واقعا هم خونشون داغون میشه) وقتی میریم خونشون من اجازه ندارم بجز اتاق همسرم جاهای دیگه خونه رو ببینم میگه همه جا بهم ریخته هست همینجا بمون من در طول این شش سال هیچ جای خونشون رو ندیدم وقتی هم به شوهرم میگم میگه خواهرم واقعا بی سلیقست حتی ظرف ها رو ماهی یکبار می شوره و ... ولی من واقعا بهم برمی خوره وقتی میگه تو خونشون بشینم و از جام تکون نخورم . الان چند باری خواهرشوهرم زنگ میزنه و میگه فلان روز شام بباین خونه ما ولی تا روز موعود میرسه و ما آماده هستیم بربم زنگ میزنه خونه بهم ریخته هست امروز نیاین یه روز دیگه دعوت میکنم منم هر چی بهش میگم اصلا نیازی نیست شما دعوت کنید ممنون و .... میگه یعنی چی من نمی تونم برادرم رو خونم شام دعوت کنم و ... و طلبکار میشه واقعا نمیدونم چطور جواب بدم آدمی هم نیستم بتونم باهاش بحث کنم . یه هفته پیش زنگ زد که برای امروز شام بریم خونشون منم گفتم شام نه ولی میام میبینیمتون گفت نه اصلا نمیشه من می خوام برادرم بیاد شام اینجا و ... الان که آماده بودیم بریم باز زنگ زد که امروز نشد فردا بیاین . شوهر من هم عصبانی شد و گفت اونجا خونه پدر منه هر موقع بخوام میام پدرم رو می بینیم اونم میگفت همه جا بهم ریخته هست اصلا حق نداری بیاین و ...شهرم منو تا دم در خونشون برد گفت خونه پدر منه تو برو . منم نرفتم گفتم وقتی منو نمی خواد برای چی برم . شوهرم اینبار از دست من ناراحت شد که تو به خواهر من چرا اینجوری میگی اون اخلاقش اینه دیگه و .. و قهر کرد. الان خواهرش زنگ زد که فردا حتما باید بیاین به نظرتون چیکار کنم واقعا خودم رو کوچیک کنم برم یا نمیدونم واقعا چیکار کنم لطفا راهنمایم کنید
علاقه مندی ها (Bookmarks)