به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 20
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 14 آبان 96 [ 23:24]
    تاریخ عضویت
    1393-6-26
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    3,009
    سطح
    33
    Points: 3,009, Level: 33
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger First Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 13 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    زندگی داغون من

    سلام سه ساله یا پسر عموم که دو سال از خودم کوچکتره عقد کردم مشکلات زیادی داشتیم و بعد از یک سال ازدواج کردیم ولی با گذشت دو سسال از زندگیمان رابطمون سرد و سردتر میشه خیلی سعی میکنم تو خونه شاد باشم بگم بخندم باهاش ولی اصلا هیچ جوابی به حرام نمیده همیشه عصبانیه و آماده دعوا بازهم مراعات میکنم تا دعوا نشه باهاش شوخی میکنم با بددهنی میگه حوصله نداره ما طبقه بالای خونه خانوادش هستیم همه ی این رفتار رو فقط با من داره میبینم دقیقا همون موقعی که به من میگه اعصاب ندارم با خانوادش میگه میخنده وقتی از سر کار میاد مثل برج زهرمار میشینه جلدی تلویزیون ولی دقیقا ده دقیقه بعدش که پایین باشه خوشحال و خندان
    نه باهام حرفی میزنه نه جایی میریم نه چیزی میخره روزا بهش زنگ میزنم جواب تلفنمو نمیده ولی اگه همون موقع با گوشی باباش زنگ بزنم فوری جواب میده دلم میشکنه ولی بازم به روی خودم نمیارم چند دفعه تو دعوا بهم گفت برو بیرون از خونم یا نامردم اگه زن نگیرم یا عجب غلطی کردم به حرف خانوادم گوش کردم تو رو گرفتم و به خانوادم توهین میکنه ولی من به خانوادش احترام میزارم همه کاراشو از من پنهان میکنه هیچی شو بهم نمیگه هر حرفی بزنم سریع نه میاره کلا باهام لج میکنه تو رو خدا بگید چی کار کنم چند دفعه هم کتکم زده تو این شهر خراب شده هیچ کس رو ندارم خانوادم ازم هزار کیلومتر دورن سرزنش نمیخوام خواهش میکنم راهنماییم کنید

    - - - Updated - - -

    وقتی ازش میپرسم چرا اینجوری میکنه اصلا جواب نمیده بهش میگم خوب بگو مشکل من چیه درستش کنم انگار داری با دیوار حرف میزنی دیگه دوستش ندارم

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 14 آبان 96 [ 23:24]
    تاریخ عضویت
    1393-6-26
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    3,009
    سطح
    33
    Points: 3,009, Level: 33
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger First Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 13 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کسی نیست کمکم کنه

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 مهر 02 [ 23:10]
    تاریخ عضویت
    1391-1-16
    محل سکونت
    همین نزدیکی
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    11,959
    سطح
    71
    Points: 11,959, Level: 71
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    825

    تشکرشده 868 در 166 پست

    Rep Power
    43
    Array
    به نام خدا

    سلام

    اولین سوالی که به ذهن میاد ، این است که علت ازدواج شما با وجود اختلاف سنی معکوس چی بوده؟ اگر بفرمایید موضوع کمی واضحتر میشه.

    معمولا حسی که برای مرد در اختلاف سنی معکوس پیش میاد عامل پنهان بسیاری از مشکلات ریز و درشته. که البته نیاز به صعه صدر و مهارت در هر دو طرف هست ، تا مدیریت بشه.

    زندگی با اقوام نزدیک ، و در مجاورت خانواده یکی از زوجین ، نیاز به تکنیکهایی داره که باید فرا بگیرید ، و واقع بین باشید.

    پاشنه آشیل زندگی شما ، لطمه خوردن به حس اقتدار همسرتون به نظر میاد ، باید در این مورد بسیار ظریف عمل کنید.

    چون مختصر نوشتید ، و نیز به علت فرصت کم ، مختصر نوشتم. ان شا الله بزرگواران تالار راهنماییتان نمایند.

    آرزومند آرامش در زندگی مشترکتان هستم.

    .
    در پناه حق.
    گر در طلب منزل جانی ، جانی / گر در طلب لقمه نانی ، نانی
    این نکته رمز اگر بدانی ، دانی / هر چیز که در جستن آنی ، آنی
    مولانا
    ویرایش توسط Aram_577 : شنبه 19 فروردین 96 در ساعت 09:45

  4. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 14 آبان 96 [ 23:24]
    تاریخ عضویت
    1393-6-26
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    3,009
    سطح
    33
    Points: 3,009, Level: 33
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger First Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 13 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سوال اول تون اصرار خانواده و مناسب بودن شرایط پسرعموم به عنوان یه خواستگار
    در مورد زندگی در مجاورت خانواده ایشون من هیچ وقت از خانوادش پیش بد نگفتم به پدر و مادرش احترام گذاشتم
    چطور توضیحاتم مختصر بود همه چی رو نوشتم

  5. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    از خودت و همسرت از نظر ظاهری و اخلاقی بگو
    تو لحظهای خوشی ایشون چطوره کلا لحظهای خوشیتون چند درصده؟
    هردو چندسالهتونه؟ تحصیلات شغل
    حتما حتما حتما سخنرانیهای دکتر حبشی بخصوص کلید مرد ایشون رو گوش کن زندگیت زیر رو میشه ایشالله

  6. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 14 آبان 96 [ 23:24]
    تاریخ عضویت
    1393-6-26
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    3,009
    سطح
    33
    Points: 3,009, Level: 33
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger First Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 13 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    گوش کردم ولی بازم گوش می کنم
    ظاهر هردو تقریبا یکسان هستیم و از هم ایراد ظاهری نمی گیریم لحظه های خوشی اصلا با من نداره همیشه با خانوادش میخنده ولی با من همیشه اخم و برج زهرمار همینم منو ناراحت می کنه
    تحصیلات من دیپلم و شوهرم سیکل
    من خانه دار هستم و کارم مترجمی زبان انگلیسی از توی خونه و ایشون شغل آزاد دارن کارش بد نیست من بیست و نه سالمه و ایشون بیست و هفت ساله

  7. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اردیبهشت 98 [ 17:06]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    92
    امتیاز
    3,969
    سطح
    40
    Points: 3,969, Level: 40
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    165

    تشکرشده 137 در 63 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم . چیزی که میخوام بگم صرفا یه نظر شخصیه و نمیدونم چقد کارسازه ولی به نظرم اومد شوهرت زیادی تو و تلاشو و محبتتو داشته دیگه نمیبینتت . یه مدت کمتر بهش توجه و محبت کن و سر خودتو به چیزای دیگه گرم کن . مثلا یکم برو بیرون واسه خودت چون شغلت تو خونه اس زیاد تو فضای خونه ای این خودش وضع روحیو خراب میکنه . ادمای شاد همیشه وسوسه کننده ان ، همه حرف زدنو تفریح با ادمای باحال و مثبتو دوس دارن پس از این به بعد باید پررر از خوشحالی باشی واس اینکارم باید تفریحاتو زیاد کنی . ارتباط با رفیقاتو بیشتر کن ، کارایی که دوس داریو مثل خوندن رمان یا فیلم یا خودآرایی و هر چی دوس داریو دنبال کن در کل سعی کن واس خودت خوش باشی یه مدت ، البته نه اینکه به وظایف خونه ات نرسی ولی خب اضافه بر سازمان کاری نکن ، صرفا وظایف اصلی مثل غذا و نظافتو انجام بده . به خودتم بیشتر برس . بزار ببینه تو یه زن شاد و سرزنده ای .

    + دیگه نه تنها از شوهرت بلکه از هیییییییچ ادمی نپرس چرا دوستت نداره ، به جای اینکار با کارات بهشون دلایلی بده که دوستت داشته باشن . گدایی محبت چیز جذابی نیس خصوصا واس یه زن !

    + خیلی خوبه که با خانواده شوهرت خوبی . از این به بعد رفتین اونجا توام فقط و فقط واس دل خودت با خونوادش بگو و بخند . نه احترام تنها ، خوش بگذرون .

    + سعی کن همییییشه تو خونه مرتب و اراسته باشی ، کلا به ظاهرت برس .

    ایشالا یکم رویه اتو عوض کنی یخش اب میشه کم کم

  8. 2 کاربر از پست مفید آوای بهشت تشکرکرده اند .

    بارن (دوشنبه 21 فروردین 96), ستاره زیبا (دوشنبه 21 فروردین 96)

  9. #8
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,051
    امتیاز
    146,648
    سطح
    100
    Points: 146,648, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,651

    تشکرشده 35,973 در 7,399 پست

    Rep Power
    1091
    Array
    سلام

    نازنین عزیز

    هیچ وقت نشسته ای دقت کنی و بررسی کنی که چرا همسرت در کنار اعضاء خانواده اش خوش تر است ؟ آیا دقت کرده ای که آنها چطور با او رفتار می کنند؟

    اینها را دقت کن و بهش بپرداز و نتیجه اش را هم در همین تاپیک قرار بده تا کمک کنیم بهتر خودت و شوهرت را بشناسی.

    و اما آنچه در فحوای بیاناتت به نظر می رسد که نیاز داریم بدانیم برداشت درستی هست یا نه تا بتوانیم راهنمایی مناسب دهیم ....

    نگاه شما نسبت به همسرت اینگونه به نظر می رسد که انحصار گرانه هست .... یعنی نوعی نگرانی برای از دست دادنش شما را به سوی حساسیت و کنترل گری کشانده است و نگرانی از اینکه مبادا محور توجهش نباشی ....

    دقت کن اشاره داشتی سعی می کنم شاد باشم و بگم و بخندم و ..... یعنی سعی می کنی اینگونه برای او نمود داشته باشی تا جذب تو شود .... و این یعنی به نظر می رسد که در حالت عادی از دورن شاد و شنگول نیستی ..... و حسهای زنانه آنگونه که همسرت را جذب می کند در شما بروز نمی یابد و سعی می کنی چنین نمود داشته باشی اگر این باشد نیاز داری خود را واکاوی کنی و گره ها را پیدا کنی که از درون این روحیات بجوشد ....

    چقدر به همسرت اعتماد داری ؟ چقدر او را توانا و قوی می بینی و خود را تحت ولایتش قرار داده ای ؟ چقدر به او تکیه کرده ای بدون اینکه نگران باشی و باورش داری که توانایی اداره زندگی را دارد ؟ چقدر برایش نسخه می پیچی در مسائل مختلف که باید ال کنی و بل کنی ؟ چقدر غر میزنی بجانش و سرزنشش می کنی و اشتباهاتش را به رخش می کشی ؟
    چقدر زنی متکی و حرف گوش کن در عین قوت در نقش زنانه خودت برایش بوده ای ؟ چقدر قلقهایش را شناخته ای؟

    منتظر پاسخ این سئوالها هستم برای راهنمایی مناسب





  10. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (دوشنبه 21 فروردین 96)

  11. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 14 آبان 96 [ 23:24]
    تاریخ عضویت
    1393-6-26
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    3,009
    سطح
    33
    Points: 3,009, Level: 33
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger First Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 13 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فرشته ی مهربان ممنون از جوابتون
    همونجوری که خانوادش بهش احترام میزارن من هم احترام میزارم. شوهر من اخلاق تند و خشنی داره و خیلی قلدر هست و میگه حرف باید حرف من بشه در نود درصد مواقع مخالفتی باهاش نکردم تا اوضاع اروم بمونه هیچ وقت هم صفات بدش رو به روش نیوردم منکر صفات خوبش هم نیستم خیلی زحمت کشه بسیار اهل نماز و روزه و قرآن اهل رفیق بازی و گشت و گذار نیست و روزهای تعطیل همش خونه هست.
    چقدر به همسرت اعتماد داری ؟
    اعتماد از چه لحاظ ؟ ایشون بسیار چشم و دلپاک هستن و از این لحاظ بهشون اعتماد کامل دارم
    چقدر او را توانا و قوی می بینی و خود را تحت ولایتش قرار داده ای ؟ می تونم بگم کاملا در همه ی کارهام ازش اجازه میگیرم و حتی بعضی کارهایی رو که خودم بتونم انجام بدم رو ازش میخوام انجام بده ولی انجام نمی ده و خیلی راحت میگه به من چه مثلا یه دفعه که ماشین لباسشویی سوراخ شده بود بهش گفتم خیلی راحت فقط یه کلمه گفت به من چه و مشکل خودته مجبور شدم خودم تعمیرکار بیارم تا درستش کنه
    چقدر برایش نسخه می پیچی در مسائل مختلف که باید ال کنی و بل کنی ؟ به هیچ وجه اصلا اوایل زندگی کمی بهش راهنمایی کردم و خیلی رک گفت به تو چه با حالت پرخاش (خیلی بد دهن هم هست ) پس فکر کردم شاید دوست نداره تو کارهاش و مشکلاتش دخالت کنم بنابراین دیگه دخالت نکردم
    چقدر غر میزنی بجانش و سرزنشش می کنی و اشتباهاتش را به رخش می کشی ؟ به هیچ وجه اصلا غر نمی زنم چون با شناختی که ازش پیدا کردم اصلا نمیشه باهاش با زبون تند حرف زد اگر فقط یه جمله رو با حالت تند بگم کار به کتک کاری میکشه

    چقدر قلقهایش را شناخته ای؟ هیچی اوایل خواسته هامو به صورت شیطنت های بچه گانه می گغتم و تاثیر داشت البته بعضی مواقع ولی الان منو هل میده و میگه برو اعصابتو ندارم البته با حرفای خیلی بد





  12. #10
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,051
    امتیاز
    146,648
    سطح
    100
    Points: 146,648, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,651

    تشکرشده 35,973 در 7,399 پست

    Rep Power
    1091
    Array
    از سنخیت هاتون بگید :

    فکری؟
    عقیدتی؟
    سلیقه؟
    نگرش به زندگی ؟
    فرزند؟
    اهداف؟
    برنامه های زندگی؟

    در اینگونه موارد چقدر سنخیت دارید .... و در کل سمت و سوی تفکر و عقیده و سلیقه شما در رابطه با هم چقدر همراه با تفاهم هست ......
    اختلاف نظرهای شما در چه زمینه هایی هست و هرکدام چگونه مطرح می کنید به عبارتی اختلاف نظرهاتون را هر کدام به چه شکلی نشان می دهید ؟

    شما در رابطه با همسرتان چقدر خود را داناتر و مسئول تر احساس می کنید؟

    اختلاف سنی چقدر برای شما محسوس هست یعنی نسبت به کوچکتر بودن همسرتان چه حسی دارید ؟ بزرگتر بودن خودتون براتون محسوس هست ؟

    چقدر احساس می کنید همسرتان رفتارش بچه گانه هست و شما عاقلانه تر ؟






 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با این ازدواج غلط افسرده و داغونم
    توسط raha69 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 32
    آخرين نوشته: پنجشنبه 27 خرداد 95, 22:49
  2. یک هفته از طلاقم میگذره خیلی داغون شدم
    توسط مینا 66 در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: شنبه 13 تیر 94, 22:36
  3. افکاری که از ذهنم بیرون نمیره و داره داغونم می کنه!
    توسط tonio_m2000 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: سه شنبه 23 اردیبهشت 93, 13:44
  4. چی جوری با غول بدخوابی مبارزه کنم؟
    توسط سپیده سحر در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: شنبه 07 بهمن 91, 19:19
  5. داغونم کمکم نمی کنید؟
    توسط من تنهام در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 دی 91, 23:21

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:33 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.