به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 21
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    سلام . پاسخ عملی برای شما :
    1. افزایش اعتماد بنفس
    2. رفتار جرات مندانه

    جهت : " نه " گفتن.
    فرمول " نه " گفتن :

    عذر خواهی میکنم ، امیدوارم از من نرنجین ، اما این رفتار شما برای من آزار دهنده است.
    یا
    ممنون از عنایت و التفات شما، اما نمیتونم این کادو رو از شما بپذیرم.
    یا
    متاسفم ، به هر حال فکر میکنم مسایل خصوصی شما به من مربوط نمیشه و صحیح هم نیست گفته بشه. اگر موافق باشید به پروژه مون بپردازیم و...

    نتیجه بدترین حالت : میگن چه دختر بد اخلاق و بی ادبی ، تموم شد رفت! عوضش نه انقدر اذیت میشین، نه وابسته، نه بلاتکلیف و پریشان و درگیر سوء تفاهم و مشکلات آتی این ندونم کاری ها هم نمیشید.

    فکر میکنم اگه وقتی اولین قدم با هر شروع صمیمانه ای، مثلا وقت صدا زدن اسم کوچیکتون تذکر میدادین با فامیل شما رو صدا بزنن، هرگز کار به بوسیده شدن از روسری نمیکشید !
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.

  2. 3 کاربر از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده اند .

    hamed-kr (یکشنبه 08 اسفند 95), فرخ رو (شنبه 07 اسفند 95), باغبان (شنبه 07 اسفند 95)

  3. #12
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 اردیبهشت 96 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1393-2-14
    نوشته ها
    205
    امتیاز
    4,218
    سطح
    41
    Points: 4,218, Level: 41
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    136

    تشکرشده 378 در 148 پست

    Rep Power
    32
    Array
    سلام و سپاس از همه دوستانم که وقت گذاشتن مطلب من رو خوندن و برام نوشتن
    و بطور ویژه ممنونم از عشق آفرین عزیز که بخولب متوجه دغدعه خاطر من شدن و عملی و کاربردی من رو راهنمایی کردن.

    در مورد برخی پاسخ ها واقعا جا خوردم!
    من دارم میگم در مورد گذشتن از مرز باریک رابطه صمبمانه استاد و شاگردی به رابطه عاطفی نگرانم در پاسخ میفرمایند دلیلی نداره بری نیاز عاطفیت رو با ادم متاهل برطرف کنی! جل الخالق...من اگه میخواستم ارتباط عاطفی برقرار شه یا عیب نمیدونستم یا متوجه نبودم که یه جای کار لنگ میزنه که الان اینجا نبودم و نمیگفتم تمام راه های ارتباطی رو از یکسال پیش به اینور بستم...

    دوستان عزیزی که براشون این تصور پیدا شد که من خیلی موافق این رفتارها هستم و همراهی میکنم و احیانا متاسف شدن ذکر چند نکته رو ضروری میدونم...
    1- ایشون تقریبا تمام افراد رو به اسم کوچک صدا میکنن اما من رو نه...
    بوسیدن پیشانی یا فرق سر رو در مورد بعضی افراد انجام دادن( مثل بعضی مناطق کشور که این رو نشانه ابراز محبت میدونن)
    در یک کلام رفتار عمومی ایشان با تمام دانشجویان در قالب اون کلبشه و الگویی که تمام اساتید در ایران دیدن و شاهدیم نمیگنجه ( رابطه سلسله مراتبی و نسبتا خشک)، کنسرت رفتن و تتاتر رفتن و شام صرف کردن . ...نشانه همین موضوعه...

    علی ایحال ...مشکل من این نیست که آیا ایشون با من صمیمی هستن ( خاص) یا عمومیه این رفتارها؟؟؟(اگر این رفتارها در مورد شخص خاص من بود که تکلیف معلوم بود میفهمیدم قصدی هست و رابطه استادی و شاگردی رو تمام میکردم) بعد از فکر کردن به موضوع و راهنمایی شما به این نتیجه رسیدم که معیار چارچوب های منه...
    که خب من اساسا ادم صمیمی ای نیستم...و حتی اگر ایشون سر سایر دانشجویانشون رو به نشانه محبت ببوسن من چنین فرهنگی ندارم


    موضوع اصلی ای که مورد سوال من بود نیز همین بود که لطفا بدون برجسب زدن ابراز تاسف و ....بفرمایید که حریم را چگونه حفظ کنم... صراحتا بر زبان بیاورم یا کج دار و مریزبگذرانم سخن بر زبان نیارم اما رفتارم این رو نشون بده؟

    در نهایت خودم به این نتیجه رسیدم که دور بودن از شبکه اجتماعی کار بسیار صحیحی بوده و باید ادامه بدم،فاصله دیدارها رو تا جای ممکن بسیار طولانی کنم که این چند ماه هم بگذره، اگر سوعاتی یا هدیه ای که نامتعارف بود ( لباس و عطر و ...) مخترمانه برگردانم... قبل از خداحافظی و بوسیدن سر بهشون صراحتا حریم و ارزش ها رو یاداوری کنم و بخوام در مورد چنین رفتاری نداشته باشن...


    همین...

    از تک تک دوستانم ممنونم که برام نوشتن
    و از شیدا و عشق افرین عزیز که بسیار کابردی من رو راهنمایی کردن سپاسگزارم
    ویرایش توسط فرخ رو : شنبه 07 اسفند 95 در ساعت 15:35

  4. 5 کاربر از پست مفید فرخ رو تشکرکرده اند .

    Ramin231 (یکشنبه 08 اسفند 95), باغبان (شنبه 07 اسفند 95), دختر قصه ها (شنبه 07 اسفند 95), شیدا. (چهارشنبه 11 اسفند 95), عشق آفرین (شنبه 07 اسفند 95)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 دی 00 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1395-8-02
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    8,559
    سطح
    62
    Points: 8,559, Level: 62
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 191
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    878

    تشکرشده 238 در 114 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام خانم فرخ رو..
    کاملا درک میکنم نمونه این استاد شما من رو یاد یکی از اساتیدم انداخت... ایشون هم خیلی صمیمی بود بقول شما با اکثر دانشجویان ولی بنظرم بیشتر سعی کنید بعضی حرفها و سوالات خصوصیشون رو نشنیده بگیرید.. خیلی تحویلشون نگیرید و درگیر بودن رو بهانه کنید.. در کل این ۶ ماه باقیمانده رو بگذرونید و کلا ارتباط رو راحت میتونید قطع کنید حتی در صورت تماس پیامکی و یا تلفنی ایشون.. جواب ندید و خیلی راحت بپیچونید.. خیلی سخت نگیرید و به فکر اتمام پروژه باشید.. سوالاتتون در زمینه پروژه رو هم میتونید ایمیل کنید یا در صورت ملاقات حضوزی خیلی جدی باشید..
    موفق باشید

  6. 4 کاربر از پست مفید زن ایرانی تشکرکرده اند .

    Ramin231 (یکشنبه 08 اسفند 95), فرخ رو (شنبه 07 اسفند 95), باغبان (شنبه 07 اسفند 95), شیدا. (چهارشنبه 11 اسفند 95)

  7. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اسفند 95 [ 15:32]
    تاریخ عضویت
    1395-10-22
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    330
    سطح
    6
    Points: 330, Level: 6
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 83.0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 26 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فرخ رو عزیز
    به نظر من ایشون کلا آدم راحتی هستن و به گفته خودتون که چه با خانم چه آقا خیلی حد و حدود ندارن و آوردن هدیه و سوغاتی یا لمس کردن طرف مقابل پیششون شاید رفتار عادی محسوب میشه و شما باید روی خودتون کار کنید
    شما اصلا اصلا رو اینکه ایشون داره رفتار خاصی فقط با شما انجام میده و حتما قصدی داره و شاید دوستم داره و این حرفها حساب باز نکن ضررمند اول و آخرش خودتی عزیزم رفتارت خیلی عادی باشه و سعی کن وابسته نشی و از گرفتن هدیه و سوغاتی و بوسیدن سر و اینجور چیزا یه جوری طفره برو و طوری که نفهمه علتش چیه در برو اگه هم معتقدات خودت بهت اجازه نمیده خیلی قشنگ و واضح بهشون بفهمون و بگو که واسه من محرم و نامحرم خیلی مهمه و نمی تونم به خودم همچین اجازه ای بدم کسی سرم رو ببوسه و از خودم بدم بیاد بخاطر اینکار و خودم رو گناهکار میدونم
    من دقیقا نظر آقای باغبان رو دارم و همیشه و همیشه این جمله رو بکار میبرم که اگه ما زنها نخوایم وسط هزار تا مرد هم باشیم کسی جرات نداره بهمون چپ نگاه کنه

  8. 3 کاربر از پست مفید دختر قصه ها تشکرکرده اند .

    Ramin231 (یکشنبه 08 اسفند 95), فرخ رو (شنبه 07 اسفند 95), باغبان (شنبه 07 اسفند 95)

  9. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    عزیزم یک نکته رو از من داشته باش. توصیه خواهرانه:

    اگه بخوای همش طفره بری و بپیچونی و دلیل بیاری و با شرم و گریز کارتو پیش ببری باعث میشه
    1. نتونی راحت در اجتماع فعالیت کنی،
    2. همیشه معذب باشی
    3. مردم هم به کارای خودشون که البته ایرادی درونش نمیبینن ادامه بدن و مدام موجبات نا امنی و نا آرامی شما رو فراهم کنند.

    در اینکه از برخی کار های بیهوده مانند گپ و گفت های بیخود در فضای مجازی، قرار های بی مورد و غیره باید پرهیز کرد شکی نیست. اما اینکه رویت نشی مشکل شما رو حل نمیکنه. بله، امروز از استاد گریختی، فردا ما فوق اینچنینی، پسر عمو، پسر خاله، همسایه پایین، سوپر محل، فلان بوتیک، حتی پیاده رو... در امان نیستی.

    ببین عزیزم، دخترا از بلوغ تا سن 18، 19 سالگی با یه احساساتی مواجه میشن که براشون نا شناخته، ممکنه بخوان جلب توجه کنن، زیباییشون مورد تحسین قرار بگیره، محبتی که بر دوششون سنگینی میکنه رو بذل و بخشش کنند... خب دو تا متلک میخورن، یکی عاشقشون میشه، یکی جلوش هول میکنه ، یا اعتنا میکنن یا رد میشن و میرن واسه دوستاشون با آب و تاب تعریف میکنن و کلی هیجانی میشن و میخندن... اما وقتی عاقل تر شدن متوجه میشن اون چیزایی که فکر میکردن نقاط قوتشون محسوب میشه، در حقیقت نقاط ضعفشونه و به صراحت میگم، دختر اگر حریم نداشته باشه، هر کسی به نوعی (خواسته یا ناخواسته، دانسته یا ندانسته) ازش سوءاستفاده میکنه.
    خب... دختری دیگه، دلت رحیمه، فکر میکنی نباید دل بشکونی، اما خودت هم اذیت میشی، آسیب میبینی. ولی نمیدونی اگر ملاحظه کنی، علاوه بر خودت، به طرف مقابل هم آسیب میزنی.

    میری خونه، عذاب وجدان داری، با خودت کلنجار میری، به خانواده ات میتونی بگی؟ نه! چشم تو چشم کسایی میشی که ازشون یه راز مخفی داری.... واقعا ارزشش رو داره؟ ولی وقتی مرزت مشخصه، خواسته ات تعریف شده است، عقیده ات شناخته شده است، دیگه کلی دغدغه رو به خونه نمیبری.

    سخته، ولی شدنیه. مثال عینی واسه تون میزنم:

    استاد من پیام داد شبت بخیر عزیزم، من گفتم عذر میخوام میدونم منظوری ندارید، اما لطفا این واژه عزیزم رو خطاب به من استفاده نکنید، عادت ندارم، معذب میشم! ایشون هم گفت چشم! دیگه هم به کار نبرد. زشت بود؟! توهین بود؟!

    همکلاسیم گفت راستی مهنام... ، با یه لبخند گفتم فلانی هستم (فامیلمو بهش یاد آوری کردم) دیگه هم با اسم کوچیک صدام نزد. زشت بود؟

    دو سه تا از همکلاسیام سوار ماشین شدن و تا یه مسیری رسوندم، رفتم خونه، نرسیده به مادرم گفتم چند تا از آقایون هم کلاسی رو تا مسافتی رسوندم. گفت دیگه این کار رو نکن، من بهت اعتماد دارم، اما یهو مردم میبینن حرف در میارن. چند روز بعد مجددا خواستن باهام بیان. گفتم واقعا متاسفم خانواده این اجازه رو بهم نمیده در خدمتتون باشم و نمیتونم از اعتمادشون سوء استفاده کنم. ببخشید. فقط خانوم ها بیان. یکم ناجور بود، ولی رفتم خونه حالم خوب بود!

    بعد تعطیلات عید، من هم چند جلسه ای بر تعطیلاتم افزودم . رفتم کلاس و تمرین پیانو. فقط یکی از پسرا نشسته بود و گوش میداد. تمرینم که تمام شد بی مهابا گفت، وقتی نمیای کلاس خیلی مشخصه نیستی، حتی استاد رغبت به درس دادن نداره، دلم برات تنگ شده بود، خیلی خودمو کنترل کردم وقتی پیانو میزدی بغلت نکنم!... باید چیکار میکردم؟ فرار میکردم ازش؟ نه، گفتم کار خوبی کردین خودتون رو کنترل کردیم، چون در غیر اینصورت حتما یه کشیده از من دریافت میکردین. لطفا ادبیاتتون رو با یه خانوم تصحیح کنید و حد و حدود خودتون رو متوجه باشید آقای فلانی....

    خب میدونی هم کلاسیام فکر میکردن من لوس و مغرورم. گاهی هم مسخره ام میکردن، پشت سرم حرف میزدن، ادامو در میاوردنو... ولی دخترای دیگه دست میدادن و بگو بخند داشتن. ولی الان بعد گذشت چند ماه از فارغ التحصیلی میدونید چی شده؟

    من دنبال پیشرفتمم، این مدت موفقیت زیادی به لحاظ درس و حرفه ام داشتم، آسایش دارم و همچنین همه سعیمو میکنم که دانشم رو از ازدواج افزایش بدم و وقتم رو در این امر سرمایه گذاری کنم تا اگر خدا خواست آماده باشم و ازدواج موفقی داشته باشم. ولی اون دخترا خواسته و ناخواسته درگیر مسائل عاطفی اند، بینشون اختلافه، این زیرآب اونو زده، اون کیس اینو قاپ زده، این تازه فهمیده عاشق اون بوده، ولی اون بهش علاقه نداره، خلاصه اوضاعیه و امیدوارم در نهایت موفق باشند!

    و در نهایت: پسرا شاید یه رفتارای صمیمانه ای با ما داشته باشن و ما هم دلمون نیاد دلشون بشکنیم، اونا هم ازمون تعریف بدن و به به و چه چه کنن، اما در نهایت در خلوت خودشون یه واژه ها و القابی نسبت به ما استفاده میکنند و یه حدس های غیر منصفانه ای در مورد ما میزنن که سزاوار ما نیست و بهتره خودمون رو نادانسته مستحق همچین افتراها و القابی نکنیم.

    موفق باشید.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.

  10. 4 کاربر از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده اند .

    hamed-kr (یکشنبه 08 اسفند 95), Ramin231 (یکشنبه 08 اسفند 95), باغبان (شنبه 07 اسفند 95), زن ایرانی (یکشنبه 08 اسفند 95)

  11. #16
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.2%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,819 در 2,405 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرخ رو نمایش پست ها




    موضوعاتی وجود داره که من رو نگران میکنه


    1- ایشون بطور کلی با دانشجویانشون مثل دوست رفتار میکنن و رفتار صمیمانه دارن ( به خصوص دانشجویان دکتری)

    2- رفتار حمایتگرانه نسبت به دانشجویان و بالطبع نسبت به من

    3- توجه نسبتا خاص و ویژه به من( اختصاص دادن وقت زیاد، در دسترس بودن همیشگی، امتیاز قائل شدن و ...)

    4- روحیات بسیار نزدیک

    4- وجود خلا عاطفی در من و همینطور در ایشون ( اشاره به داشتن مشکلات بسیار حاد با همسرشون کردن)





    نقل قول نوشته اصلی توسط فرخ رو نمایش پست ها

    من دارم میگم در مورد گذشتن از مرز باریک رابطه صمبمانه استاد و شاگردی به رابطه عاطفی نگرانم در پاسخ میفرمایند دلیلی نداره بری نیاز عاطفیت رو با ادم متاهل برطرف کنی! جل الخالق...




    با سلام و احترام



    خانم فرخ رو ،،، اونجاهایی که قرمز کردم را دقت کنید

    میشه کمی تامل کنید در مورد قرمزها ؟ ( در خلوت خودتون )



    رابطه عاطفی هیچ وقت یه طرفه نیست !

    در واقع از همین رفتارهای صمیمانه شروع میشته تا ر سیدن به مرحله دلداری - ......

    خانم عشق آفرین مثال های خوبی زدند.

    من احساس می کنم شما درگیر این احساسات شدید ،،،،، اگر اشتباه میگم توبه






    یه بوته در حال رشد گل رز را اگر شاخه های اضافی اش را ببری ،،،آب و مواد غذایی میرسه فقط به یکی !،،،،چند وقت دیگه یه گل رز بزرگ و زیبا داریم !!

    ولی اگر شاخه های گل رز را نبریم و بذاریم شاخه ای زیاد داشته باشه ،،،، گل رزهای زیاد ولی کوچک داریم !!


    یکی از دلایلی که استاد شما در زندگیه شخصی خودشون مشکل دارنند اینکه ،،،، احساسات خودش را 100 درصد برای همسرش خرج نمیکنه و آن را برای همه پخش میکنه


    هدف ما بیشتر کمک برای آینده شما بود که خدایی نکرده اشتباه نکنید .



    ........................................



    ببنید تاپیک شما دو تا مسئله داره :

    1) رفتار استاد شما
    2) رفتار شما !



    اول اینکه ما تسلطی به رفتار دیگران نداریم !

    یعنی انسانها آزادند بر اساس اندیشه هاشون رفتار دلخواه خودشون را انجام بدند ( که این رفتار میتونه مورد تشویق و یا مورد بازخواست بشه ! با توجه به عرف کشورها - باورها و ....)

    اول باید به این مهم برسیم !





    ........................................

    دوم رفتار ما نسبت به محیط پیرامون ماست !

    ما انسا نها باید برای خودمون خط قرمز - خط زرد - خط سبز داشته باشیم !!

    یعنی برای نفس و شخصیت و انسانیت خودمون یه قانونی بذاریم ( هر فردی باور خودش را داره ! )


    اینها را مشخص کنیم .


    ..............................


    اگر اگر اگر دو مرحله بالا حل شد !!!!

    دیگه با اندکی تفکر می تونید پاسخی برای استادتون پیدا کنید

    دوستان هم خوب راهنمایی کردن در مورد پاسخ دادن به استادتون .



    یا حق .


    ویرایش توسط باغبان : شنبه 07 اسفند 95 در ساعت 19:39

  12. 4 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    nardil (یکشنبه 08 اسفند 95), Ramin231 (یکشنبه 08 اسفند 95), فرخ رو (شنبه 07 اسفند 95), عشق آفرین (یکشنبه 08 اسفند 95)

  13. #17
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 اردیبهشت 96 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1393-2-14
    نوشته ها
    205
    امتیاز
    4,218
    سطح
    41
    Points: 4,218, Level: 41
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    136

    تشکرشده 378 در 148 پست

    Rep Power
    32
    Array
    سلام از پاسخ هاتون ممنونم ...واقعا بهتر و دلسوزانه تر از این نمی شد... ممنونم
    من تصمیم گرفتم با توجه به راهنمایی هاتون... به دور موندن از شبکه اجتماعی ادامه بدم ، یه بار رودر رو بهشون رک بگم که ببخشید من میدونم منظور و قصدی نیست ولی خواهش میکنم محبتتون رو به روش بوسیدن سر و ... حداقل نسبت به من نشون ندین و حریم و ارزش هام زو بهشون یاداوری کنم
    اگر دیدم جواب داد که فبها اگر نه حداقل تا زمان باقی مانده اتمام کار ایشون رو در فواصل بسیار طولانی ببینم... همون زمان دیدار هم بسیار کوتاه و بدون رفتن به حاشیه باشه
    و در نهایت اگر دیدم رفتارها ادامه پیدا کرد یک بار تمام سنگامو وابکنم( البته در صحیح بودن این کار شک دارم) یا میگن من هیچ منظوری ندارم که در این صورت ادامه همکاری و ارتباط منوط به حفظ مرزهاست یا سخن از موضوعات دیگه ای میکنن که در اون صورت من تکلیف رو میدونم و خلاص
    حقیقتش اینه که یه ذره از رک بودن در این مقطع میترسم مثلا میترسم که بگم ببخشید یعنی چی که سر من رو میبوسید در بهترین حالت میگه منظوری ندارم و ببخشید و چشم... ولی این احتمالم هست که بره تو فاز عشق و عاشقی... و این در این مرحله کارم فاجعه اس.. چون در حال حاضر بیشترین شخصی که من باهاشون سر و کار دارم ایشونه و به جز معذب بودن من واقعا نمیدونم چه رفتاری در اون لحظه بکنم؟
    به هر حال فکر میکنم بیشترین تمرکز و تلاشم باید اتمام کارم باشه...

    در عین حال کار و فعالیت های خودم رو افزایش بدم

    در خصوص فرمایش اقای باغبان هم که گفتن من فکر میکنم شما درگیر این احساسات شدید هم باید عرض کنم خودم فکر میکنم در مرحله بسیار حساسی هستم... من در زندگیم اونقدر و اونقدر و اونقدر رنج و سختی کشیدم که با تمام وجودم قدر نعمتی به نام ارامش رو میدونم... الان بعد از سالهااااااا به یک ساحل امن و ارام رسیدم که لذتش رو فقط یکی مثل من میفهمه... اصلا قصد ندارم که این ارامش رو از خودم بگیرم و در حقم دعا کنید که با دست خودم این نعمت رو از خودم نگیرم... و خیلی خوب میدونم که وارد رابطه عاطفی شدن اینچنینی و به این شکل بی سر و ته همان و خداحافظی برای همیشه با ارامش هم همان....

    و به همین سبب اومدم اینجا و راهنمایی خواستم...

    میدونم که ادامه صمیمیت و خدای نکرده وجود رابطه عاطفی عقلم رو زائل خواهد کرد...
    از صمیم قلب و با تمان وجودم از تمام دوستانم ممنونم که برام وقت گذاشتن
    ویرایش توسط فرخ رو : شنبه 07 اسفند 95 در ساعت 23:49

  14. 5 کاربر از پست مفید فرخ رو تشکرکرده اند .

    hamed-kr (یکشنبه 08 اسفند 95), Ramin231 (یکشنبه 08 اسفند 95), باغبان (یکشنبه 08 اسفند 95), شیدا. (چهارشنبه 11 اسفند 95), عشق آفرین (یکشنبه 08 اسفند 95)

  15. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    سلام ،

    یکی از بهترین تاپیک هایی که توی همدردی دیدم ، راهنمایی های منطقی ، منصفانه ،و به دور از هیجان محوری های آنی (هر چند دلسوزانه) .

    از خانم فرخ رو هم به خاطر صبوری ، جدیت و عملگرایی در کنار درخواست مشورت( که الهی شکر توی این تاپیک خیلی خوب بود) و هدایت تاپیک شون تشکر می کنم و براشون آرزوی بهترین روز ها رو دارم.

    از دوستان هم به خاطر راهنمایی های دلسوزانه ی عاقلانه (هر چند کمی تلخ) و کاربردی شون (خانم شیدا و مخصوصا خانم عشق آفرین) تشکر می کنم.
    ویرایش توسط hamed-kr : یکشنبه 08 اسفند 95 در ساعت 03:38

  16. 4 کاربر از پست مفید hamed-kr تشکرکرده اند .

    فرخ رو (یکشنبه 08 اسفند 95), باغبان (دوشنبه 09 اسفند 95), شیدا. (چهارشنبه 11 اسفند 95), عشق آفرین (یکشنبه 08 اسفند 95)

  17. #19
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 اردیبهشت 96 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1393-2-14
    نوشته ها
    205
    امتیاز
    4,218
    سطح
    41
    Points: 4,218, Level: 41
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    136

    تشکرشده 378 در 148 پست

    Rep Power
    32
    Array
    سلام به دوستان
    من طیق توصیه دوستان عمل کردم و در خصوص موضوعی که پیش آمده بود ( بوسیدن سر) در اولین بار خیلی محترمانه به ایشون متذکر شدم؛ جاخوردن یا نه نمیدونم چون موقع خداحافظی بود... اما در مجموع رفتار عمومی ایشون بسیار سرد شده با من...لحن حرف زدن، جواب ایمیل و تلفن دادن با تأخیر بسیار طولانی نسبت به قبل...
    امروز واقعا از لحن و برخورد ایشون ناراحت شدم...و تا مدتی تمرکز نداشتم رو کارم.
    قصدم از این حرفها اینه که باهاتون درددل کنم و آرام بشم.
    چند بار دستم رفت رو تلفن که زنگ بزنم و صریح تر صحبت کنم و برام مسجل بشه این تغییر در رفتار ناشی از چنین موضوعیه یا اینکه خیر مشکلات شخصی خودشونه که من دارم بخودم میگیرم... اینم بگم که یکی از بستگان ایشون در حال حاضر وضعیت وخیمی داره )
    ( یه رگه-هایی از مهزطلبی الان تو خودم میبینم بعد به خودم میگم هیچ جای این رفتارت غلط نبوده و تو حق داشتی و خیلی هم محترمانه گفتی پس دلیل نداره ناراحت باشی)
    چون خیلی بدم میاد از سر دوونده شدن...دوست ندارم کوچیک بشم( اگر تغییر رفتار به این سبب باشه دیگه دلیلی نداره وجود ارتباط) و در عین حال دوست ندارم با قضاوت زودهنگام و نابجا ( ارتباط دادن تذکر من به تغییر رفتار ایشون) یک ارتباط کاری خوب رو خراب کنم.
    آیا سو تفاهم های اینچنینی رو باید صریح صحبت کرد یا خیر.
    مثلا من بپرسم که آیا ناراحت مشخصی از من دارن و ارتباطی داره به صحبت من ایشون یا میگن بله و مگه من چیکار کردم و فلا و بیسار و توجیه ....یا اینکه میگن حرف و خواسته شما بجا بوده و من گرفتاری های خاص خودم رو دارم....

    میشه لطفاً با من حرف بزنید.. ناراحتم
    احساس میکنم دلیل ناراحتی من اینه که درست نمیتونم تحلیل کنم رفتار ایشون...
    ویرایش توسط فرخ رو : سه شنبه 15 فروردین 96 در ساعت 12:07

  18. کاربر روبرو از پست مفید فرخ رو تشکرکرده است .

    شیدا. (چهارشنبه 16 فروردین 96)

  19. #20
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,055
    امتیاز
    146,788
    سطح
    100
    Points: 146,788, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,660

    تشکرشده 35,995 در 7,403 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    با سلام

    تغییر رفتار ایشون و سرد رفتار کردنشون کاملاً برای شما مفید هست و همون رفتاری ههست که باید داشته باشند .... ناراحتی شما نشونه اینه که تمایل دارید ایشون بهتون توجه داشته باشه و این یعنی در دام احساسات افتادید که می توانید در همین ابتدا با مقاومت خود را از این دام بیرون آورده و شاهد بلوغی زیبا در درونتون باشید ....

    عزیز جان تعبیر رابطه صمیمی استاد و دانشجو یک تعبیر فریبنده است .... به هیچ وجه رابطه صمیمی استاد و دانشجو بخصوص استاد و دانشجوی جنس مخالف معنی ندارد و تعبیر ارتباط رسمی استاد و دانشجویان تعبیر درستی هست حتی از لفظ رابطه که جزیی تر است هم نباید استفاده کرد بلکه از لفظ ارتباط درسته استفاده بشه ... لذا شما گرفتار همین تعبیر اشتباه هستید و چون تصور می کیند باید رابطه صمیمی بین استاد و دانشجو باشد اگر نباشد برایتان ناخوشایند هست ....
    وقتی قبول کنید رابطه باید رسمی و جدی و در حریمی محکم باشد این رفتارهای کنونی استادتون هرگز شما را ناراحت نمی کند .... نیاز دارید اعتماد به نفس و بخصوص عزت نفستان را تقویت کنید و گام اول در این جهت این است که به هیچ وجه نه واکنش درونی و نه بیرونی به رویه و رفتار جدید و البته درست استادتون داشته باشید بلکه شما رسمی و جدی فقط در حوزه مسائل علمی با ایشون در گاه ضرورت سخن بگید و مراجعه داشته باشید و لا غیر





  20. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرخ رو (چهارشنبه 16 فروردین 96), شیدا. (چهارشنبه 16 فروردین 96)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: شنبه 17 تیر 96, 14:06
  2. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 04 مهر 93, 23:28
  3. مهم مهم مهم: دختری خاستگار استادش: خواهشا راهنمایی بفرمایید!
    توسط پرواز1 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: چهارشنبه 15 آبان 92, 18:23
  4. قربانیان بی وفایی کوتاه نیایید!
    توسط ویدا@ در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 15 مهر 92, 13:09
  5. پاسخ ها: 26
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 شهریور 90, 11:11

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:10 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.