به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    ببینید اصولا نباید به امید تغییر در کسی با وی ازدواج کرد یا امیدوار بود بعد از ازدواج تغییر کنه. قدیم ها می گفتند فلانی زن بگیره اعتیادش رو ترک می کنه. زن بگیره دست از رفیق بازی برمیداره. زن بگیره اهل خانه و زن میشه و ... در عمل هیچکدوم این ها اتفاق نمی افتاد جز اینکه دختری هم فدا میشد و همینطور بچه ها.(موارد استثنا رو نباید ملاک قرار داد). خانم ها همینطور هستند.
    در واقع بعد از ازدواج دیگه دلیل نداره شخص بخواد تغییر کنه. به وصال که رسیده، برای چی باید رنج تغییر و احتمالا دست برداشتن از لذت ها یا روش های سابق رو تحمل کنه؟ عقلش کمه؟
    دو حالت داره. شما درباره ایشون درست تشخیص داده اید یا اشتباه. اگر اشتباه تشخیص داده باشید باقی موندن این نوع احساسات خودش رو در اعمال و رفتارتان نشون میده و ایشون رو از شما دور میکنه. اگر درست تشخیص داده باشید که زندگی براتون باقی نمی مونه چه اینکه الان تردید دارید اینطور هستید وقتی مسلم بشه و از طرف دیگر رفتارهای ظاهری بعد از ازدواج کنار گذاشته بشه و چهره واقعی فرد رو بشه یا جنگ و دعوا است یا سوختن شما. البته با فرض اینکه درست گفته باشید. در هر دو حالت صلاح و کار صحیح اینه که قبل از ازدواج این مسائی رو حل کنید.

    مطلالب قبلی رو که در بالا اشاره کرده بودم مجددا بخونید. افکار و قضاوت هاتون در مورد این شخص رو در ذهن تون مرتب و منظم کنید. بعدش با پدر یا مادر هر کدوم که راحت تر هستید یا هر دو، دوستانه بشینید صحبت کنید. ازشون بخواهید درباره مواردی که نگران تون کرده بررسی کنند. اون مواردی رو که براتون مسلم هستش مانند تفاوت فرهنگی، کم اطلاعی و ... رو هم جدای از مسایل مورد تردید بیان کنید و بگید آیا با این موارد مشکل دارید یا خیر؟ چقدر براتون قابل تحمل هستند؟ چه اثراتی روی زندگی شما خواهند داشت؟ به هرحال این زندگی شما است که در معرض تغییر است نه اون ها یا کسی دیگه. پس ترس و تردید رو کنار بگذارید.

    بازهم هیچ اطلاعاتی ندادید. نه درمورد خودتان و خانواده تان و نه اون آقا و خانواده اش. قبلا گفته بودم چه اطلاعاتی رو باید بدهید ولی کو گوش شنوا؟ بخصوص فرهنگ خانواده تان در مورد دختر، ازدواج و طلاق؟ بین طلاق و احتمال ناموفق بودن ازدواج چه انتخابی می کنند؟ تحصیلات هر دو طرف و خانواده ها؟ شغل آقا و پدر شما؟... اطلاعات هر چقدر بیشتر، کامل و واقع بینانه تر باشند بهتر میشه وضعیت رو درک کرد.

  2. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 02:35]
    تاریخ عضویت
    1395-8-09
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    2,393
    سطح
    29
    Points: 2,393, Level: 29
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    23

    تشکرشده 38 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نگرش خود من درباره ازدواج اين بود كه اول بايد عاشق بود و كاملا مثل هم
    من روي شباهت ها خيلي تمركز كردم و تو يه ماه قبل عقد اين مورد صدق ميكرد من احساس ميكنم خيلي زود ازدواج كردم و جنوب نكردم چون اكثرا دوستام مجردند بهشون حسوديم ميشه
    مادرم فردي خود رأي هست اون عامل زود ازدواج كردنم شد و با مادرم رابطم خوب نيس مادرم با طلاق مخالفه شديدا
    پدرم فردي با اطلاعات بالا و درك و فهم بالا و بسيار ساده و إحساسي هست نگرش پدرم درباره طلاق متعادل هست اما درحال حاضر مخالفه طلاقه من عاشق پدرم هستم شغل پدرم ازاده
    پدرم تو همه چي وارده و راستگو و با دقت و دقيق حرف الكي نميگه از كلك زدن به يكي بسيار انزجار داره
    خيلي دوست داشتم همسرم اخلاقاي شبيه بابام داشته باشه
    اما اينطور نيس
    همسرم شغلش ازاده و سطح فرهنگ پايين و بي سواد به زور ديپلم گرفته
    خودشيفته و خودراي و بسيار دورو و كلك زن بي دقت و ...

  3. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرزانه متولد 75 نمایش پست ها
    نگرش خود من درباره ازدواج اين بود كه اول بايد عاشق بود و كاملا مثل هم
    من روي شباهت ها خيلي تمركز كردم و تو يه ماه قبل عقد اين مورد صدق ميكرد من احساس ميكنم خيلي زود ازدواج كردم و جنوب نكردم چون اكثرا دوستام مجردند بهشون حسوديم ميشه
    مادرم فردي خود رأي هست اون عامل زود ازدواج كردنم شد و با مادرم رابطم خوب نيس مادرم با طلاق مخالفه شديدا
    پدرم فردي با اطلاعات بالا و درك و فهم بالا و بسيار ساده و إحساسي هست نگرش پدرم درباره طلاق متعادل هست اما درحال حاضر مخالفه طلاقه من عاشق پدرم هستم شغل پدرم ازاده
    پدرم تو همه چي وارده و راستگو و با دقت و دقيق حرف الكي نميگه از كلك زدن به يكي بسيار انزجار داره
    خيلي دوست داشتم همسرم اخلاقاي شبيه بابام داشته باشه
    اما اينطور نيس
    همسرم شغلش ازاده و سطح فرهنگ پايين و بي سواد به زور ديپلم گرفته
    خودشيفته و خودراي و بسيار دورو و كلك زن بي دقت و ...
    با این نگرشی که شما به این فرد و کلا ازدواج دارید فعلا ازدواج شما با هیچ فردی به صلاح شما و خود اون فرد نیست، تا وقتی که طرز فکرتون رو درباره ازدواج تغییر بدید.

    ** شما چه حسادتی به دوستان مجردتون دارید؟ درحالیکه مجردها مخصوصا دخترها برای ازدواج روز و شب ندارند و براشون شده آرزوی دست نیافتنی؟ این از این.
    ** همسرم شغلش ازاده و سطح فرهنگ پايين و بي سواد به زور ديپلم گرفته ...
    شغل شما و پدر گرامی تان چی هست؟ تحصیلات تان چطور؟ ...
    ** خودشيفته و خودراي و بسيار دورو و كلك زن بي دقت و ...
    این هائی که میگید یا ناشی از دوست نداشتن شما است که مانع جدی برای ازدواج هستند چه اینکه با این دید و قضاوت نباید با کسی وصلت کرد، یا صحت دارند که دیگه بدتر.

    در مجموع به نظر نیاد شما دید و نظر منفی نسبت به این فرد دارید. تا زمانی که این نگرش رو بهشون دارید باهاشون ازدواج نکنید. ظلم به خودتون و این آقا و فرزندان احتمالی تان نکنید. این احساسات منفی باقی بمونه خیلی زود منجر به ناسازگاری و اختلاف میشه. حرف دلتان رو به پدرتان بزنید. همین رو بهشون بگید کاری نکنند همه رو بدبخت کنند. الان شاید بتونند با فشار دختر رو مجبور به ازدواج کنند ولی نمی تونند مجبورش کنند طرف رو دوست داشته باشه. مشکلات زناشوئی فردا بر میگرده تو صورت خانواده های هر دو طرف.
    شاید هم پدرتان شما رو راهنمائی کنه که اشتباه تشخیص داده اید. ذهن و قلب تون رو باز بگذارید برای پذیرش حقایق.

    جندتا نکته:
    ** در ازدواج قرار نیست دو نفر کاملا شبیه هم باشند. حتی خیلی شبیه هم نیستند. چه بسا متضاد هم باشند در منظورم در فرعیات زندگی و سلایق است. اونچه که مهم است تناسب داشتن و هم کفو بودن است. معنیش اینه که
    * زن و مرد ازنظر اعتقادات متناسب هم باشند. نمیشه یکی مذهبی باشه و اون یکی لامذهب.
    * تحصیلات متناسبی داشته باشند. آقا نهایت یه درجه رتبه دانشگاهی کمتر داشته باشه. نه اینکه خانم لیسانس و بالاتر باشه و آقا دیپلم یا زیر آن. خانم ها اگر تحصیلات کمتری هم داشته باشند قابل پذیرش است.
    آقایان اگر تحصیلات کلاسیک پائین تری دارند می تونند با مطالعه شخصی و بالا بردن سواد عمومی، تقویت روابط عمومی، اخلاق خوش و خوش برخورد بودن این موضوع رو جبران کنند. اگر این ها هم نباشه کلا تناسبی نمی مونه. چیزی که جایگزین میشه: اختلاف در تفکر، نشناختن طرف مقابل و خواسته ها و نیازهای وی، تفاوت شدید در سبک زندگی، عدم تحمل دوستان و معاشرین طرف مقابل که از نظر یکی سطح پائین . ... و از نظر دیگری پرافاده ... هستند، حسادت به موقعیت اجتماعی همسر که طبیعتا به دلیل تحصیلات بالاتر در جامعه و خانواده در جایگاه بهتری قرار داره و واکنش به آن که امکان دارد به صورت هائی از قبیل گوشه گیری و منزوی شدن، یا پرخاشگری، یا تحقیر و تمسخر و غیره بروز کند. تفاوت در نحوه تربیت فرزندان و نحوه برخورد با آن ها و ... همه این ها ریسک ازدواج های با شوهر با تحصیلات خیلی پائین تر هستند.
    * از نظر فرهنگی متناسب باشند. تفکر و نگرش شون به دنیا، جامعه و مردم، بستگان و خانواده، رفتار با همسر/شوهر، تربیت فرزندان، آداب و رسوم خانواده گی و محلی و .... برای هم دیگر قابل قبول و پذیرفته باشه. نه مثل اونچه که شما اشاره کرده اید شبیه هم. دقت کنید لزومی نداره شبیه هم باشید باید پسند هم باشیدیا لااقل قابل تحمل.
    * ازنظر مالی متناسب باشند. این یکی نسبت با سایر موارد هم کم اهمیت تر است و هم مهم تر. بستگی به مورد داره. قاعده کلی اینه که هرچه سطح اقتصادی خانواده ها به هم نزدیک تر باشه با هم بهتر ارتباط برقرار می کنند. در غیر اینصورت بستگی به درک و شعور طرفین داره که چطور رابطه شون رو تعریف کنند. در مجموع اگر دختر وضعیت مالی پائین تری داشته باشه راحت تر پذیرفته میشه تا اینکه مرد ازنظر مالی خیلی اختلاف داشته باشه با خانواده دختر. این خیلی پیچیده و کاملا مورد به مورد باید روش قضاوت کرد.
    * اخلاق و منش شخصی: خوش روئی، صمیمیت، خوبی خواستن برای دیگران و ... نیاز به توضیح نداره.
    * عاقل بودن: منظور ضریب هوشی نیست. عقلی رو که فرد خیر و صلاح واقعی رو تشخیص بده میگند. تفاوت خوب و بد رو همه تشخیص میدند. مهم تشخیص بین خوب و خوب تر و بد و بدتر هستش و انتخاب صحیح و به موقع. و اینکه چه قدر از دانسته ها و عقل (اینجا به مفهوم توانائی ذهنی و دانش)ش استفاده کنه. بطور مثال متخصص پزشکی که مضرات سیگار، الکل و مواد مخدر رو با جزئیات و بسیار بهتر از دیگران میدونه اگر به سمت یکی از اون ها بره مسلما بی عقل تر از فرد بی سواد و بی اطلاعی است که همان کار و انجام میده. زندگی با این افراد بسیار سخت و غیر قابل تحمل است. بخصوص که این قبیل افراد معمولا خودشون رو عقل کل هم می دونند و نظر هیچ کسی دیگر رو هم نمی پذیرند.

    ** همه این ها و خیلی ناگفته های دیگر قواعد کلی هستند و مسلما استثنا هم دارند. اینکه طبق قاعده پیش بروید یا به استثنا تکیه کنید بستگی به مورد و نظر خود شخص دارد. مسلما به امید استثنا بودن جلو رفتن ریسک بالائی داره. به دلیل امکان تحقق بسیار کم است که استثنا گفته میشند.

    این مطالب کلی رو گفتم شاید برای تصمیم گیری براتون کمک باشند.

    موفق باشید

  4. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 01 مهر 96 [ 00:41]
    تاریخ عضویت
    1396-1-02
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    878
    سطح
    15
    Points: 878, Level: 15
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    69

    تشکرشده 42 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرزانه متولد 75 نمایش پست ها
    نگرش خود من درباره ازدواج اين بود كه اول بايد عاشق بود و كاملا مثل هم
    من روي شباهت ها خيلي تمركز كردم و تو يه ماه قبل عقد اين مورد صدق ميكرد من احساس ميكنم خيلي زود ازدواج كردم و جنوب نكردم چون اكثرا دوستام مجردند بهشون حسوديم ميشه
    مادرم فردي خود رأي هست اون عامل زود ازدواج كردنم شد و با مادرم رابطم خوب نيس مادرم با طلاق مخالفه شديدا
    پدرم فردي با اطلاعات بالا و درك و فهم بالا و بسيار ساده و إحساسي هست نگرش پدرم درباره طلاق متعادل هست اما درحال حاضر مخالفه طلاقه من عاشق پدرم هستم شغل پدرم ازاده
    پدرم تو همه چي وارده و راستگو و با دقت و دقيق حرف الكي نميگه از كلك زدن به يكي بسيار انزجار داره
    خيلي دوست داشتم همسرم اخلاقاي شبيه بابام داشته باشه
    اما اينطور نيس
    همسرم شغلش ازاده و سطح فرهنگ پايين و بي سواد به زور ديپلم گرفته
    خودشيفته و خودراي و بسيار دورو و كلك زن بي دقت و ...
    .

    حالا که ازدواج کردین . تازه چشم هاتون باز شده انگار !!

  5. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 02:35]
    تاریخ عضویت
    1395-8-09
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    2,393
    سطح
    29
    Points: 2,393, Level: 29
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    23

    تشکرشده 38 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چجوري اوضاع رو درست كنم؟

  6. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 فروردین 03 [ 05:33]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    24,207
    سطح
    94
    Points: 24,207, Level: 94
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    سلام فرزانه جان
    شما باید فرایند شناخت خودت شناخت همسرت و تصمیم برای زندگی رو با یه مشاور پیش برید و تکنیک های مشاور رو عملا پیاده سازی کنید.
    توی بعضی شرایط تصمیم گیذی و عمل کردن بدون کمک یک روانشناس متخصص سخته. شما هم سن کم و طبیعتا تجربه کمی داری و اگه بخوای به مشاوره عمومی بسنده کنی شاید دیرتر به نتیجه مطلوب برسی.


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نمی دونم دوسش دارم یانه!؟؟ و البته اونم منو دوست داره!؟؟
    توسط ramin_ad در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 بهمن 92, 00:16
  2. میخوام فراموشش کنم چون دوسش دارم
    توسط saharnaaz در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: شنبه 30 شهریور 92, 01:30
  3. با تهدیدای همکلاسیم چه کنم؟؟ فک میکرده من دوسش دارم و دوست دخترشم
    توسط paniz93 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: سه شنبه 29 مرداد 92, 23:01
  4. بهش بگم دوسش دارم؟؟
    توسط mozhgan s در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: دوشنبه 03 مهر 91, 20:48
  5. *يافتن وسایل ضد بارداري در وسايل شخصي اش(کاندوم؛مساله این است!)
    توسط sepideh در انجمن سوء ظن، تجسس و خیانت همسر
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: دوشنبه 12 اسفند 87, 15:09

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.