به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 24
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 خرداد 97 [ 04:49]
    تاریخ عضویت
    1395-3-05
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    2,771
    سطح
    32
    Points: 2,771, Level: 32
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    79

    تشکرشده 133 در 75 پست

    Rep Power
    27
    Array
    خانوم شما از همون دوستی بی بند و باری رو دیدید
    مشکل شما وابستگی شدید هست که اون مرد هم اینو کاملا میدونه
    یکم حتی این سایت رو هم بخونی اکثرا مردهای فوق داغون از لحاظ روانی میان پیش شما ها تا هر غلطی خواستن بکنن بعد با کمی مظلوم بازی همه چیزو درست کنن
    برو پیش روان شناس بگو چون کاملا واکنش های دفاعی مغزت برای لطمه نخوردن و نگه داشتن وابستگی کاملا واضحه که حتی وقتی میفهمی این مرد اصلا بدرد ازدواج و تعهد نمیخوره بازم با خود فریبی ذهنت میخواد وابستگی رو محکم نگه داره انگار وابستگی در مرکز زندگیتونه و همه چی برای حفظ اونه بازم اون چیزی که اون بالا گفتمو تکرار میکنم
    جان خودت فقط بچه نیار و بدون آدما تغییر نمیکنن خودت رو تغییر بده و تصمیم محکم و قاطع بگیر

  2. 3 کاربر از پست مفید mehdi.ma.mm تشکرکرده اند .

    Somebody20 (سه شنبه 24 اسفند 95), میس بیوتی (چهارشنبه 25 اسفند 95), غبار غم (دوشنبه 30 اسفند 95)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 29 تیر 97 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1394-4-09
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    4,330
    سطح
    41
    Points: 4,330, Level: 41
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    77

    تشکرشده 116 در 61 پست

    Rep Power
    27
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mehdi.ma.mm نمایش پست ها
    خانوم شما از همون دوستی بی بند و باری رو دیدید
    مشکل شما وابستگی شدید هست که اون مرد هم اینو کاملا میدونه
    یکم حتی این سایت رو هم بخونی اکثرا مردهای فوق داغون از لحاظ روانی میان پیش شما ها تا هر غلطی خواستن بکنن بعد با کمی مظلوم بازی همه چیزو درست کنن
    برو پیش روان شناس بگو چون کاملا واکنش های دفاعی مغزت برای لطمه نخوردن و نگه داشتن وابستگی کاملا واضحه که حتی وقتی میفهمی این مرد اصلا بدرد ازدواج و تعهد نمیخوره بازم با خود فریبی ذهنت میخواد وابستگی رو محکم نگه داره انگار وابستگی در مرکز زندگیتونه و همه چی برای حفظ اونه بازم اون چیزی که اون بالا گفتمو تکرار میکنم
    جان خودت فقط بچه نیار و بدون آدما تغییر نمیکنن خودت رو تغییر بده و تصمیم محکم و قاطع بگیر
    سلام
    تو رو خدا تا جوونی و سنت پایینه طلاق بگیر هیچ آیندیه بدی در انتظارت نیست برعکس آینده زندگی با این آقا از همه آینده هایی که خواهی داشت بدتره جدی میگم
    با هر کس دیگه ای ازدواج کنی ازین مرد بهتره این که هیچ ویژگی مثبتی تو وجودش نیست .
    تنها کاری که میتونی بکنی اینه که بری روانشناس تا ازین وابستگی خلاص شی و راحت تر این برزخ و ترک کنی بعدش با خیال راحت به بقیه زندگیت ادامه بده.

  4. 4 کاربر از پست مفید masamasa تشکرکرده اند .

    mehdi.ma.mm (یکشنبه 22 اسفند 95), Somebody20 (سه شنبه 24 اسفند 95), میس بیوتی (چهارشنبه 25 اسفند 95), آنیتا123 (شنبه 28 اسفند 95)

  5. #13
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    سلام، ممنون از راهنمايياتون،
    من راستش خودمم ميدونم شخصيت خيييلى ضعيف و وابسته اى داوم، يه دوره مشاوره حضورى هم رفتم تو شهرمون براى همين جريان، اما زياد جالب نبود. يعنى اصلا نتيجه اى نداشت...
    هرچقد رو ذهنم كار ميكنم ك كنترلش كنم، به خودم پرو بال بدم، برا خودم ارزش قايل باشم،ازين وابستگى ازاد شم اما تاثير خيلى كمى داشته، مثلا بهد ٥سال الان تنها ميرم مسافرت زياد اذيت نميشم و بهم خوش ميگذره، بعد اينهمه تلاش همين عايدم شده...


    من راجه به اسن مساله با شوهرم حرف زدم، برا اولين بار تو كل زندگى اخر حرفمون دعوا نشد و نه من گريه كردم و نخ اون عصبانى..
    با كلى جانم و عزيزم ارش خواستم چيزيو ازم مخفى نكنه، بعدشم پرسيدم اين حريان راسته يا نه، اونم كف يه هرچى ميخواى قسم ميخورم و اون ادمم هركى ك هست بيار جلوم بى دعوا رو به رو كنيم ببنيم چرا اين دروغو گفته، هرچقدم اصرار كرد اسمشو بگم تا ز بزنه به طرف من نگفتم، اما قانع شدم ك راست ميگه... يعنى حودمم خيلى ب خودم كمك كردم ك قانع شم

    دوستان كسى اگه مقاله اى برا رهايى از وابستگى داره لينك بده ممنون ميشم

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت

  6. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 مهر 02 [ 20:25]
    تاریخ عضویت
    1395-9-07
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    10,405
    سطح
    67
    Points: 10,405, Level: 67
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,535

    تشکرشده 308 در 154 پست

    Rep Power
    44
    Array
    عزیزم بعید میدونم مقاله خوندن تنها کمک زیادی بکنه !! حتما حتما حتما به یه روانشناس یا مشاور مراجعه کن...شما هنوز خیلی جوونی! اینجوری خودتو تباه نکن!
    در ضمن یه بار رفتی مشاوره و رضایتبخش نبود ، دلیل نمیشه که همشون همینجوری باشه !

  7. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    باسلام

    قبل از هر صحبتی به شدت نیاز است شما اطلاعات مفصلی درباره خود و همسرتان بدهید. همینطور خانواده های تان. براساس این اطلاعات شاید بتوان راهنمایی کرد که آن هم برای افراد مختلف باتوجه به شرلیط شان متفاوت خواهد بود.

    چند سوال:
    شما دو نفر و خانوادهای تان از نظر اعتقادات مذهبی، فرهنگ، تحصیلات، موقعیت شغلی و اجتماعی، وضعیت مالی و اقتصادی و ... چگونه هستید؟
    مهریه شما در ابتدا چقدر بود؟ بعد از تجدیدنظر چه مقدار شد؟
    وضعیت مالی آقا در چه حد است؟ پرداخت مهریه و کلا حقوق قانونی شما برایش آسان است یا مشکل؟
    نوع رابطه آقا با خانواده خودش و شما چگونه است؟
    رابطه شما با خانواده خودتان و آقا چگونه است؟
    از ابتدا روابط تان مشکل دار بود یا بعدا ایگونه شد؟ اگر بعدا، از چه زمانی، به چه دلیل و چگونه؟
    و ...

    بدون داشتن اطلاعات کافی و نسخه پیچی یکسان برای افراد مختلف فقط وضعیت بدتر میشه. راهکارهای موردنیاز برای یک خانواده مذهبی و غیرمذهبی، تحصیل کرده و کم سواد، شهری یا روستائی و ... در همان حال که در بعضی نقاط اشتراک دارند در بسیاری موارد دیگر به کلی متفاوت هستند.

    موفق باشید

  8. کاربر روبرو از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده است .

    Somebody20 (جمعه 27 اسفند 95)

  9. #16
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    سلام ، من چون تازه وارد نيستم معرفى نكردم.
    وضع مالى هردومون خوبه، موقعيت اجتماعيمونم خوبه،تو شهر خودمون جز خانواده هاى رو به بالا حساب ميشيم و همه رو ما حسلب ديگه اى باز ميكنن،مهريه م ١٣٧٢ سكه س اما من هيچوقت حتى اگه حداهم بشم مهريه نميگيرم، چون فك ميكنم دو طرف به اندازه كافى ضرر ميكنن، ديگه مهريه گرفتن لزومى نداره
    با خونواده من قهره، به دلايل خودش، منم با خوونوادش قهر نيستم اما سرسنگينم و زياد رفت و امدى ندارم...
    يله از شب اول ازدواج ما دعوا داريم تا يه الان.
    هونواده من مذهبين اما ايشون نه. من خودمم مذهبى نيستم،

    يعد اون جريان خيلى شوهرم باهام خوب شده بود، تا ديشب ك يه عده از دوستاى متاهلش ميرفتن باغ ز زدن به ماهم بريم، بعد نرفتيم و يكى از دوستاى شوهرم اومد خونه ما، يهو جلو دوستش شروع كرد ك ديدى همه اونا امشب زناشونو پيچوندن مجردى رفتن؟ منم جواب دادم، اونم شروع كرد تو منو خر كر اوردى منو تو زندون كردى، منم عصبانى باز جواب دادم، گفت از هفته ديگه منم ميرم، ماهى يه شبو تو مغزت فرو كن كه خونه نميام با دوستامو.... خلاصه جلو دوستش هرچى دلمون خواست بهم گفتيم، بعدم قهر كرديم ى قرار شد اون بره پى دوست بازى منم ديگه گير ندم و قهر كنم. چون چيزى عوض نميشه

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت

  10. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 خرداد 96 [ 18:59]
    تاریخ عضویت
    1394-7-07
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    1,855
    سطح
    25
    Points: 1,855, Level: 25
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    25

    تشکرشده 65 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلامیه سوال دارم... شما واقعا به این جمله که زیر پستاتوون هست اعتقاد دارید؟ تا حالا راهی ساختید ؟ یا راهی یافتید؟ تا حالا خلاف جریان آب شنا کردید؟اصلا سعی کردید که یه موقعی اینکار رو کنید ؟ یا فقط افتادید تو مسیر آب که هر جا خواست ببردتون؟ اهل مطالعه هستید ؟ اصلا هدفی از ازدواجتون داشتید ؟ یا چون بقیه شتابان به سمت ازدواج میرن شما سعی کردید از قافله عقب نمونید؟قبل از اینکه ازدواج کنید میدونستید مردم واسه چی ازدواج میکنند ؟ یا مثل طوطی هدفی که تو کتابای بینشمون بود رو در جواب این سوال همیشه به خودتون دادید؟ خط قرمز دارید ؟ تا حالا عمیقا به مفهوم خط قرمز فکر کردید؟ آیا خط قرمزی که چند بار رد بشه فرقی با ورودی ترمینال داره براتون ؟؟

  11. کاربر روبرو از پست مفید kataioon تشکرکرده است .

    mehdi.ma.mm (شنبه 28 اسفند 95)

  12. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    در زندگی شما و از ناحیه همسرتان چند مشکل اساسی وجود دارد که بر روی هم تاثیر متقابل نیز دارند.
    * اولا ایشون نفهمیده وقتی متاهل می شوند باید رفتارهای دوران مجردی رو کنار بگذارند. دوستان رو نمیگم، نوع رفتارها رو میگم باید کنار گذاشته شوند. تا دیروز خود فرد مطرح بوده امروز زن آدم هم هست و فردا بچه هم اضافه میشه.
    * دوم مشروب خوردن ایشون است و نمی دونم در چه حد عادت دارند. متاسفانه هر دو شما مقید نیستید و این هزینه ها رو هم بایت همین بی اعتقادی می پردازید و خواهید پرداخت. کمی مطالعه درباره ازدواج با فرد شرابخوار از نظر شرعی و روان شناسی و تاثیر اون روی زندگی فردی و خانواده گی داشته باشید.
    * ظاهرا از نظر اقتصادی مشکلی ندارید ولی نگفتید تحصیلات شما و خانواده هاتون چی هست؟ همینطور نوع شغل تون خود و خانواده هاتون (حداقل بگید آزاد، دولتی...).
    * غیر از این دو مورد مشکلات دیگه ای هم بین شما وجود داره؟ ابتدای پست گفته اید "من و همسرم خيلى خيلى باهم اختلاف داريم، تو زمينه مالى، خانوادگى، تفريح و هرچى ك فكرشو كنين"، این ها چه مشکلاتی هستند؟
    * مشکل بین شما و خانواده آقا و بین آقا و خانواده شما چی هست؟
    *چرا ایشون اصرار دارند وقتی خانه نیستند شما به خانه پدری تان بروید؟ این همه خانواده ها هستند که آقا نه یک شب بلکه شب ها و روزهای زیاد و نه در نزدیک خانه خود بلکه در مناطق دور افتاده کار می کنند، ولی خانم هاشون رو خانه پدرشون نمی فرستند. مگه خونه تون امنیت نداره؟ دلیل این اصرارشون چیه؟

  13. کاربر روبرو از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده است .

    Somebody20 (دوشنبه 30 اسفند 95)

  14. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 مهر 96 [ 08:00]
    تاریخ عضویت
    1395-12-27
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    3,263
    سطح
    35
    Points: 3,263, Level: 35
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    365

    تشکرشده 236 در 117 پست

    Rep Power
    35
    Array
    سلام. من یه موردی رو متوجه نشدم. شما وابسته همسرتی؟.....اینا تجربیات منه شاید به دردتون بخوره.....
    1. به قول یکی از دوستان بچه مچه نیار که هم اون طفلک بدبخت میشه هم روزگار شما زبونم لال سیاه
    2. حتما با یه مشاور خوب حرف بزن
    3. همسرت عوض میشه؟!......عمرا! فرد بی مسئولیت، خدا از آسمون بهش الهام کنه که عوض بشه محاله تغییر کنه
    4. اکثر آقایون ایرانی مشروب مصرف می کنن و جالبه امروزه این مورد از چن حالت بیشتر خارج نیس: بعضی از پدر و مادرا فک می کنن بچه شون بزرگ شده و هی قربون صدقه ش میرن که مثلا مامانی قربونش بره پسرم دیگه مرد شده!!!!.....یا میبینی مرده مشروب خریده خانومه گذاشتتش تو یخچال!!!! یا اینکه در خفا می خورن.....ولی به نظرم همسرت هنوز دنبال عیش و نوشه که خدا بهت رحم کنه در این صورت به خودت میای میبینی بچه ت شده 25 سال و همسرت 60 سالشه ولی شیشه های مشروب و تو زیر زمین کنار هم چیده (حالا اگه فقط مشروب باشه!)
    5. راجع به طلاق اصلا نظری ندارم و نمی دونم بعد طلاق چی پیش میاد ولی از یه چیزی مطمعنم و اونم اینه که اگه پای زندگیت وایسی یه چشمت اشک میشه یه چشمت خون، صبر ایوب می خواد.مخصوصا اگه چنتا بچه داشته باشی. کمرت خم میشه. چروک میشی ...پیر میشی.....(اینا وقتی پیش میاد که دست تنها باشی و خانوادت پیشت نباشن و بهت پشت کنن. من یه دوستی دارم که پدرش شیشه می کشه اما چون نصف شهر مال خانواده پدرشه مامانش طلاق نگرفته و داره زندگیشو می کنه. اگه بعد منفی و وحشتناک حضور پدر معتادشو نادیده بگیریم وضع زندگیشون عالیه)

    خدا این دم عیدی گره های کور زندگی مارو باز کنه....

  15. کاربر روبرو از پست مفید غبار غم تشکرکرده است .

    Somebody20 (دوشنبه 30 اسفند 95)

  16. #20
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    [QUOTE=Ye_Doost;426952]در زندگی شما و از ناحیه همسرتان چند مشکل اساسی وجود دارد که بر روی هم تاثیر متقابل نیز دارند.
    * اولا ایشون نفهمیده وقتی متاهل می شوند باید رفتارهای دوران مجردی رو کنار بگذارند. دوستان رو نمیگم، نوع رفتارها رو میگم باید کنار گذاشته شوند. تا دیروز خود فرد مطرح بوده امروز زن آدم هم هست و فردا بچه هم اضافه میشه.
    * دوم مشروب خوردن ایشون است و نمی دونم در چه حد عادت دارند. متاسفانه هر دو شما مقید نیستید و این هزینه ها رو هم بایت همین بی اعتقادی می پردازید و خواهید پرداخت. کمی مطالعه درباره ازدواج با فرد شرابخوار از نظر شرعی و روان شناسی و تاثیر اون روی زندگی فردی و خانواده گی داشته باشید.
    * ظاهرا از نظر اقتصادی مشکلی ندارید ولی نگفتید تحصیلات شما و خانواده هاتون چی هست؟ همینطور نوع شغل تون خود و خانواده هاتون (حداقل بگید آزاد، دولتی...).
    * غیر از این دو مورد مشکلات دیگه ای هم بین شما وجود داره؟ ابتدای پست گفته اید "من و همسرم خيلى خيلى باهم اختلاف داريم، تو زمينه مالى، خانوادگى، تفريح و هرچى ك فكرشو كنين"، این ها چه مشکلاتی هستند؟
    من خونه دارم، اما پدرم كادوى هروسى بهم يه مغازه داد كه سر اون معازه دعوامون شد و ازون به بعد سر پول دادن بهم و هديه خزيدن و ... منو مثلا مسخواد اذيت كنه... خونواده هامونم باهم مشكل دارن، تو تاپيكاى قبلى كامل هست، باهم قهر بودن تا قبل فوت پدر شوهرم، كه تو فوت ايشون خونواده من پبشقدم شدن و اشتى كردن(براى بار دوم پيشقدم شدن)...
    تفريح؛ ببنيد ما خيلى جوونيم، از ١٨ سالگى من و ٢٠ سالگى شوهرم ما ازدواج كرديم، ما هيچ وقت جوونى نكرديم، از روز اول درگير دعوا و بحث شديم، شوهرم كلا ممظورش از نفريح اينه كه يا بره خونه مامانش ور دل اون بشينه، يا با دوستاش باشه. من اللن دو ساله خونمم يه پارك نمياد با من... چ برسه به مسافرت و اين حرفا كه كلا به نظرش مسخرس، مگه اينكه با خونوادش باشه... راستش اين وابستگى وحشتناكش به خونوادش و اين كه با هيچكدوم از چيزايى كه من دوس دارم حال نميكنه روانيم ميكنه، شايد به مظر شما مسخره بياد، اما من ماراحتم ازينكه شوهرم با مم يه مهمونى نمياد، دوستاى متاهلش ميخوان بيان خونمون حرصله نداره، حرصله هيچى نداره جد كارايى كه ب مظر خودش جالبه، اولش زياد مهم نبود اما الان از اين همه خودخواهى دارم اديت ميشم واقعا

    * مشکل بین شما و خانواده آقا و بین آقا و خانواده شما چی هست؟
    خيلى طولانيه، ب نظر من اصلا دليلاش منطقى نيس، اما ديگه باهاش كنار اومدم و اصرارى ندارم رفت و امد كنه
    *چرا ایشون اصرار دارند وقتی خانه نیستند شما به خانه پدری تان بروید؟ این همه خانواده ها هستند که آقا نه یک شب بلکه شب ها و روزهای زیاد و نه در نزدیک خانه خود بلکه در مناطق دور افتاده کار می کنند، ولی خانم هاشون رو خانه پدرشون نمی فرستند. مگه خونه تون امنیت نداره؟ دلیل این اصرارشون چیه؟
    چون دوس نداره خووه تنها باشم، ميگه يوقت يه انفاقى ميوفته بعد من خودمو نميبخشم[/QUOTE]

    - - - Updated - - -

    چن تا نكنه بگم: اول اينكه شوهرم هميشه ميت نمياد خونه، بهد فوت باباش برا فرامووش كردن غمش اين راهو انتخاب كرده، اصلا قبلا حتى تو عروسيا نميخورد، يه سالى ميشد شروع كرد تو عروسى ميخورد، كخ بعد فوت باباشم دو هفته بى دليل ميخورد، كه خداروشكر از روزى كه باهاش حرف زدم ديگه اينكارو تكرار نكرده.
    دوك اينكه ادم بى مسيوليتى نيس، ادميه كه زن دوس نداره، نسبت به خونوادش خيلى وابسته س و مسيوليت شناس، اما نشبت به من هيچى حس نميكنه، فك ميكنه تنها وظيفه ش اينه كه يخچالو پركنه، اما برا حونوادش ميدونه اللن كه مهمون مياد خونه مامانش مثلا ايشون مرد خونه س وبايد وايسته، اما خونخ خودمون نه، هيچ حسى نداره

    - - - Updated - - -

    چن تا موضوعى كه واقعا اديتم ميكنه:
    وابستگى شديد شوهرم ب خونوادش، كه صب تا شب بايد اونجا باشه، دقيقا مثه مجردياش، يعنى كارى كرده ك زندگى ما از يه زندگى نرمال خيلى فاصله گرفته. خستخ شدم از بچه ننه بازياش...
    مثال: ميگه سال تحويل برو خونن مامانت ك منم با مامانم باشم اره؟ ( ميدونم من زياد دوس نداوم با خونوادش باشم) كلا من هييييچوق اولويت نيستم، خميشه خونوادش.اصن عشششق ميكنه بهش بگم فردا ناهار نميتونم درس كنم برو خونه مامانت، يا الكى به من ميگه من ميرم مفازه بعد ميره خونه مامانش ميخوابه، يا مسافرت بخوايم بريم بدون مامانش، گريه ميكنه كثه بچه ها...
    همه حرفاش و درد دلاش با اوناس، مثلا ازونا ميشنوم هفته ديگه ميخواد بره تهران، يا ميخواد ماشين بفروشه. كلا ١٠ صب تا ٢ظهر اومحاس، مياد ناهار ميخوره بازهمون لباس كارش ميشينن ميگه بريم، باز تا ١٠:٣٠ شب كه ميايم خونه اونجاست،(مغازش زير خونه مامانشه، اما شاگرد گذاشته خودشم همه ش بالاس) هيييچ روزى تو اين دوسال نشده نره خونه مامانش، حتى جمعه، همه ش ميخواد فرار كنه برن يا پيش دوستاش يا مامانش. خيلى روزا كه ميره اونجا از صب تا ١١ شب به من يه زنگ نميرنه، اما دوساعت كه خونه باشه صدبار ز ميزنه ب مامانش ميگه چه خبر

    يكى دوستاش و شب بيرون موندناش

    يكى اينكه هيييچ نفريحى با شوهرم ندارم، حتى انگيزه ندارم خونه رو جمع كنم، ميگم كى مياد خونه من بيچاره.. اين قضيه منى رو ك اهل مهمونى و تفريح و مسافرت بودم تو خونه بابام خيييلى داره اديت مسكنه

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت
    ویرایش توسط Somebody20 : دوشنبه 30 اسفند 95 در ساعت 11:57


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: شنبه 07 بهمن 96, 00:37
  2. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 فروردین 94, 19:00
  3. چرا همه دوستام باهام قهر میکنند؟
    توسط کیت کت در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: شنبه 16 اسفند 93, 19:33
  4. دوستان کمک یه مشاور میخوام برا دوستام معتاد به استمناء (جلق) شدن
    توسط infodltube در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: سه شنبه 10 اردیبهشت 92, 00:07
  5. من و دوستام
    توسط بالهای صداقت در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 آبان 89, 12:39

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.