به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 9 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 85
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array

    میشه کاری کرد که قلب آدم برای کسی به تپش نیوفته؟

    سلام دوستان
    آبی بیکران اومد باز با یه مشکل ودغدغه دیگه
    قلبم به شدت درد میکنه اونقدر که اشکام همینجوری میریزه انگار تو یه مرکز دنیا ایستادم و تا بینهایت دوروبرم خالیه خالیه.....
    هم از تنهایی خسته شدم هم اصلا دلم نمیخواد به کسی علاقه مند بشم از ترس نرسیدن ونخواسته شدن یا رد شدن
    مدتیه متاسفانه قلبم برای یه نفر شروع کرده به تپیدن اونم تو این سن وسال خیلی میترسم وهر روز خودم سرزنش میکنم میدونم گناه نیست ولی من تجربه خوبی تو زندگیم از این احساسها نداشتم همیشه یه حس یک طرفه بوده نمیدونم از بد شانسی من بوده یا از حکمت خدا
    ولی اینبار نمیدونم گاهی حس میکنم دوطرفه است گاهی هم نه
    هیچ وقت به احساسم پروبال ندادم میدونم تا از طرف مقابل حرکت جدی نبینم نباید کوچکترین تصوری تو ذهن خودم داشته باشم واصلا نمیخوام رفتارش قضاوت کنم که ایا الان بهم توجه داره یا نداره
    ولی نمیدونم چرا اینبار در مقابل این آدم اینقدر بی قرارم وقلبم اروم نمیگیره وقتی درکنارشم دوست دارم زمان از حرکت وایسه یه ارامش عجیبی بهم میده وخوشحال وسرمست میشم همه این اتفاقا در درونم رخ میده وخیلی سعی میکنم چیزی در ظاهر بروز نکنه تا خدای نکرده طرف متوجه نشه
    الان مدتیه دارم با خودم وبا این دل صاب مرده کلنجار میرم میگم تو رو چه به این احساسها کم تو زندگیت بدبختی داری همین یکی وکم دارم که ذهن ودلم یه جای گیر کنه اونم منی که اینقدر حساس وشکننده شدم واگه نشه اگه نخواد اگه واگه چی بشه چی نشه وزمین بخورم مطمئنم دیگه بلند نمیشم
    چون هیچ ونایی دیگه ندارم وجایی برای شکستن نمونده واسم

    من سیاست و مدیریت همچین رابطه های رو ندارم چون خیلی محافظه کارم ترسی وجودم میگیره که هیچ کاری ازم برنمیاد نه خودم قدرت این دارم قدم مثبتی بر دارم ونه میدونم چیکار کنم تا طرف قدم اول برداره
    البته میدونم مردا خودشون بخوان راهش بلدن وهیچ احتیاجی نیست کسی راه نشونشون بده
    من الان مشکل خودم هستم واین احساس که هم برام خوشاینده من رو پر از انرژی وانگیزه مثبت کرده چیزی که مدتها در من مرده بود الان زنده شده
    وهم زمان وجودم پر از ترس و اضطراب وبی قراری شده فکر کن تو وجودت هم حس دافعه شدید باشه هم جاذبه که دارن با هم مقابله میکنن درون منم همچین چیزیه
    الان میخوام خودم تبدیل کنم یه ادم سرد وبی احساس که در مقابل هیچ موجود مذکری هیچ احساسی نداشته باشم میخوام قلبم برای هیچکس نزنه آیا میشه؟

    - - - Updated - - -

    آقای باغبان و میشل جان واقعا بهتون احتیاج دارم
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.


  2. 4 کاربر از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده اند .

    ...zahra (پنجشنبه 01 تیر 96), mohamad.reza164 (شنبه 21 اسفند 95), Ramin231 (جمعه 20 اسفند 95), باغبان (پنجشنبه 24 فروردین 96)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 96 [ 08:04]
    تاریخ عضویت
    1395-12-04
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    4,294
    سطح
    41
    Points: 4,294, Level: 41
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsOverdriveTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    141

    تشکرشده 512 در 186 پست

    Rep Power
    56
    Array
    سلام عزیزم اگر تونستی غذا نخوری، آب نخوری، نفس نکشی میتونی عشق و احساس رو هم پاک کنی و دور بریزی. ما وجودمون با عشق و محبت پروردگار بوجود اومده نه با بی احساسی و سردی...قلبمون عشق و احساس رو با خون پمپاژ میکنه به تمام رگ هامون و به تک تک سلول ها میرسونه. مسی که عاری از اخساس و عاطفست در واقع خودشو از نعمات پروردگار محروم کرده.
    گفت به مجنون صنمی در دمشق ... کای شده مستغرق دریای عشق
    عشق چه و مرتبه ی عشق چیست؟ عاشق و معشوق در این پرده کیست؟
    عاشق یکرنگ و حقیقت شناس ... گفت که ای محو امید و هراس
    نیست در این پرده بجز عشق کس...اول و آخر همه عشق است و بس
    عزیزم تنها کاری که در جایگاه یک دختر میتونی بکنی این هست که شوقت رو از ایشون پنهون کنی و در عین حال با محبت ومهربان رفتار کنی. در این مدت این شخصو از همه نظر بررسی کن که بفهمی عشقت بهش ارزش داره با نه. بعدش اینه در پیش چشمش باشی مثل دانشگاه با محل کار یا مهمانی خانوادگی... بهیچ وجه هیچی نگو تا اونهم هم عاشق تو بشه و برات اقدام کنه و مؤقر و سنگین باش. اگر عشقی بهت داشته باشه کم کم بطرفت میاد و تو هم با عقل بطرفش میری اگر نه ازش فاصله بگیر و زندگی خو ت رو به چاش و اضطراب دعوت نکن. شاد باشی

  4. 6 کاربر از پست مفید yarmehrban تشکرکرده اند .

    ...zahra (پنجشنبه 01 تیر 96), abi.bikaran (جمعه 20 اسفند 95), mohamad.reza164 (شنبه 21 اسفند 95), Ramin231 (جمعه 20 اسفند 95), شیدا. (شنبه 21 اسفند 95), غبار غم (چهارشنبه 02 فروردین 96)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 18 شهریور 02 [ 00:23]
    تاریخ عضویت
    1393-6-17
    نوشته ها
    141
    امتیاز
    8,913
    سطح
    63
    Points: 8,913, Level: 63
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    597

    تشکرشده 274 در 108 پست

    Rep Power
    31
    Array
    چراغ سبز نده. احساسات الان هستند معلوم نیست بعدا هم باشن یا نه. وارد رابطه دوستی نشو که حتما پشیمون میشی. اگه طرف بخوادت باید یه حرکتی برات بکنه و اگه بهت عنوان کنه تو باید ازش بخوای با خانوادت صحبت کنه.
    و اما
    اگه تو پیشنهاد بدی در بیشتر مواقع رابطه میره سمت دوستی و بعد از مدتی سو استفاده های مختلف از جمله سو استفاده و لذت طلبی جنسی و بعد از اونم چون خودم پسرم و جنس خودمو میشناسم شما یه دستمال کاغذی خواهی شد که بعد از فین کردن با لگد پرت میشی کنار.

    کسی هم که دوستت داشته باشه میاد خانوادشو میفرسته برای اقدام درست. کسی هم که دوستت نداشته باشه اگه پیشنهاد بدی معمولا نمیاد رکو رو راست بگه من بهت حس ندارم. بلکه نگهت میداره برای سو استفاده و غضیه دستمال کاذی و بقیه چیزایی که بار ها در همین انجمن برای خیلیا پیش اومده. پس عقلتو بکار بنداز و مواظب خودت باش

  6. 3 کاربر از پست مفید Quality تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (جمعه 20 اسفند 95), Ramin231 (جمعه 20 اسفند 95), غبار غم (چهارشنبه 02 فروردین 96)

  7. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط yarmehrban نمایش پست ها
    سلام عزیزم اگر تونستی غذا نخوری، آب نخوری، نفس نکشی میتونی عشق و احساس رو هم پاک کنی و دور بریزی. ما وجودمون با عشق و محبت پروردگار بوجود اومده نه با بی احساسی و سردی...قلبمون عشق و احساس رو با خون پمپاژ میکنه به تمام رگ هامون و به تک تک سلول ها میرسونه. مسی که عاری از اخساس و عاطفست در واقع خودشو از نعمات پروردگار محروم کرده.
    گفت به مجنون صنمی در دمشق ... کای شده مستغرق دریای عشق
    عشق چه و مرتبه ی عشق چیست؟ عاشق و معشوق در این پرده کیست؟
    عاشق یکرنگ و حقیقت شناس ... گفت که ای محو امید و هراس
    نیست در این پرده بجز عشق کس...اول و آخر همه عشق است و بس
    عزیزم تنها کاری که در جایگاه یک دختر میتونی بکنی این هست که شوقت رو از ایشون پنهون کنی و در عین حال با محبت ومهربان رفتار کنی. در این مدت این شخصو از همه نظر بررسی کن که بفهمی عشقت بهش ارزش داره با نه. بعدش اینه در پیش چشمش باشی مثل دانشگاه با محل کار یا مهمانی خانوادگی... بهیچ وجه هیچی نگو تا اونهم هم عاشق تو بشه و برات اقدام کنه و مؤقر و سنگین باش. اگر عشقی بهت داشته باشه کم کم بطرفت میاد و تو هم با عقل بطرفش میری اگر نه ازش فاصله بگیر و زندگی خو ت رو به چاش و اضطراب دعوت نکن. شاد باشی
    سلام
    تشکر دوست عزیز
    به نظرم میشه بدون عشق زندگی کرد من تا همین چند وقت پیش از هر چی موجود مذکر متنفر بودم اکثرپسرای ایرانی ارزش اینکه یه دقیقه ذهنت درگیرشون کنی ندارن
    چون فوق العاده موجودات خودخواه و وبی ظرفیتی هستن !
    من شوقی نشون نمیدم ولی خوب ادم راحت و خوش رفتار وخوش برخوردی هستم برام مهم نیست طرف زن باشه یا مرد مجرد باشه یا متاهل با احرتام رفتار میکنم هنگام حرف زدن لبخند میزنم البته نه در مقابل هر کسی باید طرفم بشناسم واینکه بدونم جنبشو داره
    میدونم ادم قابل اعتمادیه وارزش فکر کردن داره تو این مدتی که شناخت دارم
    من متاسفانه اعتماد به نفس خیلی پایینی دارم با اینکه از خیلی جهات از طرف سرتر هستم ولی نمیدونم چرا خودم در مقابلش کم میبینم
    به واسطه کارم مجبورم خیلی وقتا ببینمش وچند ساعت کنارش باشم برعکس من دارم سعی میکنم کمتر ببینمش تا این احساسم از بین بره
    دوست دارم ندید بگیرمش انگار وجود نداره یا برام مثل یه رهگذر باشه وقتی میخوام برم محل کارش با خودم کلنجار میرم که امروز باید بی اعتنا باشم کمتر بهش نزدیک بشم
    ولی همون که چشمش بهش میوفته همچی یادم میره هر چی سعی میکنم بیتفاوت باشم نمیشه


    نقل قول نوشته اصلی توسط Quality نمایش پست ها
    چراغ سبز نده. احساسات الان هستند معلوم نیست بعدا هم باشن یا نه. وارد رابطه دوستی نشو که حتما پشیمون میشی. اگه طرف بخوادت باید یه حرکتی برات بکنه و اگه بهت عنوان کنه تو باید ازش بخوای با خانوادت صحبت کنه.
    و اما
    اگه تو پیشنهاد بدی در بیشتر مواقع رابطه میره سمت دوستی و بعد از مدتی سو استفاده های مختلف از جمله سو استفاده و لذت طلبی جنسی و بعد از اونم چون خودم پسرم و جنس خودمو میشناسم شما یه دستمال کاغذی خواهی شد که بعد از فین کردن با لگد پرت میشی کنار.

    کسی هم که دوستت داشته باشه میاد خانوادشو میفرسته برای اقدام درست. کسی هم که دوستت نداشته باشه اگه پیشنهاد بدی معمولا نمیاد رکو رو راست بگه من بهت حس ندارم. بلکه نگهت میداره برای سو استفاده و غضیه دستمال کاذی و بقیه چیزایی که بار ها در همین انجمن برای خیلیا پیش اومده. پس عقلتو بکار بنداز و مواظب خودت باش
    Quality عزیز من دختر 20 ساله ای نیستم کلا ذات واعتقادات من اهل این چیزایی که گفتی نیست خود من از مخالفای سرسخت دوستی واین ارتباطات بی سروته قبل ازدواج هستم
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.


  8. 4 کاربر از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده اند .

    ...zahra (پنجشنبه 01 تیر 96), mohamad.reza164 (شنبه 21 اسفند 95), Ramin231 (جمعه 20 اسفند 95), yarmehrban (شنبه 21 اسفند 95)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1395-11-13
    نوشته ها
    125
    امتیاز
    4,990
    سطح
    45
    Points: 4,990, Level: 45
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    532

    تشکرشده 229 در 100 پست

    Rep Power
    31
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط abi.bikaran نمایش پست ها
    سلام
    تشکر دوست عزیز
    به نظرم میشه بدون عشق زندگی کرد من تا همین چند وقت پیش از هر چی موجود مذکر متنفر بودم اکثرپسرای ایرانی ارزش اینکه یه دقیقه ذهنت درگیرشون کنی ندارن
    چون فوق العاده موجودات خودخواه و وبی ظرفیتی هستن !
    من شوقی نشون نمیدم ولی خوب ادم راحت و خوش رفتار وخوش برخوردی هستم برام مهم نیست طرف زن باشه یا مرد مجرد باشه یا متاهل با احرتام رفتار میکنم هنگام حرف زدن لبخند میزنم البته نه در مقابل هر کسی باید طرفم بشناسم واینکه بدونم جنبشو داره
    میدونم ادم قابل اعتمادیه وارزش فکر کردن داره تو این مدتی که شناخت دارم
    من متاسفانه اعتماد به نفس خیلی پایینی دارم با اینکه از خیلی جهات از طرف سرتر هستم ولی نمیدونم چرا خودم در مقابلش کم میبینم
    به واسطه کارم مجبورم خیلی وقتا ببینمش وچند ساعت کنارش باشم برعکس من دارم سعی میکنم کمتر ببینمش تا این احساسم از بین بره
    دوست دارم ندید بگیرمش انگار وجود نداره یا برام مثل یه رهگذر باشه وقتی میخوام برم محل کارش با خودم کلنجار میرم که امروز باید بی اعتنا باشم کمتر بهش نزدیک بشم
    ولی همون که چشمش بهش میوفته همچی یادم میره هر چی سعی میکنم بیتفاوت باشم نمیشه




    Quality عزیز من دختر 20 ساله ای نیستم کلا ذات واعتقادات من اهل این چیزایی که گفتی نیست خود من از مخالفای سرسخت دوستی واین ارتباطات بی سروته قبل ازدواج هستم
    با سلام...
    اینکه گفتین میشه بدون عشق زندگی کرد، خود شما مثال نقض همین تفکر هستید و حالا عشق بهتون راه پیدا کرد! عشق اصلا اصلا چیز عجیبی نیست ... خدا مرد و زن رو با همین هدف خلق کرد پس جبهه گیری افراطی چه درمقابل جنس مذکر چه مونث، توهین به حکمت وجودی خودمونه...

    اینکه الان احساسی نسبت به ایشون دارید نمیشه نادیده گرفت اما میتونید پرورشش ندید و در اوقاتی که با ایشون نیستید، بهش فکر نکنید... متاسفانه بیشتر ضعف ما موقع عاشقی کردن اینه که 1 درصد رفتار فرد مقابل رو میبینیم و با 99 درصد رفتارهای بعدیشون تو تخیلاتمون باهاش زندگی میکنیم...

    ===============================
    اون ذهنیت هم که بیشتر پسرا فلانن یا بیشتر دخترا بیصارن، کارو بدتر میکنه... باعث میشه هروقت از کسی خوشتون میاد فکر کنین دیگه مثل اون پیدا نمیشه چون اکثرشون مشکل دارن!


  10. 4 کاربر از پست مفید Ramin231 تشکرکرده اند .

    ...zahra (پنجشنبه 01 تیر 96), abi.bikaran (شنبه 21 اسفند 95), yarmehrban (شنبه 21 اسفند 95), شیدا. (شنبه 21 اسفند 95)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 02 مرداد 00 [ 22:21]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    7,024
    سطح
    55
    Points: 7,024, Level: 55
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 126
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 169 در 79 پست

    Rep Power
    28
    Array
    آبی بیکران عزیز
    فکر میکنید هر دختر و پسر معتقدی که از راهی غیر سنتی به هم رسیدن این روزها رو نداشتن؟
    اگه همه اون دخترا خودشونو قایم میکردن چه اتفاقی میفتاد؟ اگه به احساس خودشون بها نمیدادن؟ چرا به عنوان یک انسان انسانی ترین حس رو حق خودت نمیدونی؟ تنها چیزی که باید ازش دوری کنی وهم و خیال و بافتن درباره اون ادمه. اینا کورت میکنن و اجازه شناخت درست رو ازت میگیرن.
    تو همون دختر خانم متین و موقر باش و همچنان لبخند بزن. اگه فرصت همکلامی پیش اومد یه جوری که یه خانم تو سن تو باید بلد باشه ته و توی چیزایی که برات مهمه رو دربیار. جلوی چشم باش ولی ارزشهای خودتو حفظ کن. بذار فرصتش پیش بیاد که بهت فکر کنه. تمام احساسات خوبت از کنار اون بودن هم نووووووووش جونت
    عذاب وجدان هم ممنوع
    فقط خواهشا نشین و تو ذهنت ازش بباف. نذار کور بشی. زمان که بگذره اگه جلو نیومد تکلیفت معلومه

  12. 6 کاربر از پست مفید esm تشکرکرده اند .

    ...zahra (پنجشنبه 01 تیر 96), abi.bikaran (شنبه 21 اسفند 95), mohamad.reza164 (شنبه 21 اسفند 95), Ramin231 (یکشنبه 22 اسفند 95), شیدا. (شنبه 21 اسفند 95), غبار غم (چهارشنبه 02 فروردین 96)

  13. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 98 [ 23:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-24
    نوشته ها
    762
    امتیاز
    26,356
    سطح
    97
    Points: 26,356, Level: 97
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 994
    Overall activity: 57.0%
    دستاوردها:
    OverdriveRecommendation Second ClassTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,761

    تشکرشده 2,595 در 691 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    214
    Array
    سلام خانم آبي بيكران

    در گذشته خيلي از شما و تجارب شما بهره برديم و من مطمئن هستم مثل هميشه بهترين كار رو انجام ميدهيد.

    ------------

    من ديروز داشتم در مورد يك مسئله فكر مي كردم كه هيچ جوره نمي تونستم بپذيرمش.
    آخر سر به اين نتيجه رسيدم كه من اول بايد هدفم رو بشناسم، سپس مسيري كه براي رسيدن به هدفم در نظر ميگرم رو جوري تنظيم اش كنم كه در درجه اول به هدفم برسم و در درجه بعدي از اصول اخلاقي كه براي خودم وضع كردم خارج نشم.


    يهويي ياد شما افتادم كه دو روز پيش موضوع تاپيكتون رو ديده بودم.

    خانم آبي بيكران قبلا يك هدفي داشته و قطعا هنوز هم داره. ولي به دليل برخي مسائل انگيزه و اميد خودش رو براي رسيدن به اون هدف از دست داده است.

    اين شعاري كه ميدم رو شايد خودم نتونم بپذيرم ولي شما سعي كن قبول كني : "اين بحراني كه اغلب خود خانم ها براي ازدواج ساختن رو بگذاريم كنار" يعني اينكه اگر دختري به مرز سن 29 و 30 سال رسيد بهش نگيم " اي واي فلاني داري بحراني ميشي! اي واي مادر بيساري يه فكري بكن دخترت داره سن بحران رو رد ميكنه!
    با اين تفكر ديگه ما ميتونيم در حال خودمون زندگي كنيم و بدون استرس و با انگيزه هميشگي راه برويم.

    مثال:
    تفاوت ما با ورزشكار حرفه اي:
    يه ورزشكار حرفه اي تصميم ميگيره ورزش كنه تا روزي تو المپيك دو يكصد متر رو زير ده ثانيه بره شايد بتونه از يوسين بولت جلو بزنه و مدال بگيره ( البته عمرا بتونه ) . اگر نتونه از خط پايان به موقع رد بشه ( بسته به هدفش و روحيه اش) ممكنه دنياش و همه تلاش هاي چهار سال گذشته اش به هدر بره و دنيا جلوي چشم هاش تيره و تار بشه.
    ولي ما تصميم ميگيرم ورزش كنيم، چون ورزش رو دوست داريم، با ورزش كردن حال خوبي بدست مي آوريم و در اوقات خاصي ميريم ورزش. ورزش رو تا جايي انجام ميديم كه ديگه ازش لذت نبريم و خسته بشيم. تو اين مورد ما نه براي خودمون زماني در نظر گرفتيم و نه مسافتي، چون هدفمون لذت بردن بوده.
    الان سن سي سالگي شده خط پايان يا به نوعي ازدواج شده خط پايان براي ما مجردها ! اگر ما به موقع از خط پايان نگذرم انگيزه هامون از دست ميره و هزار تا اتفاق روحي ديگه!

    --------------------------------

    خوب با همه اين تفاسير، خانم آبي بيكران هدفش چيه؟

    اشكالي نداره اگر يكي از هدف هامون تشكيل خانواده باشه، خوب براي تشكيل خانواده بايد به روش هاش بر اساس اصول اخلاقي كه هر شخصي بنابر تعاليم، تجربه هاش و غيره براي خودش وضع كرده، پايبند باشيم و عمل كنيم.

    قدم اول و يكي از اين روش ها، احساس هايي هست كه خداوند در وجود ما قرار داده، و به درستي در همه ما با ديدن جنس مخالف كه در ظاهر مناسب حال ما هست جوانه ميزنه و بايد به اين حس ارزشمند احترام بگذاريم ( نشان دهنده سلامت روح و روان) .
    به نظر خانم آبي بيكران تو اين قدم يكم ترس داره، شايد ترستون از اين باشه كه ممكنه نتيجه نده و به روحيه تون ضربه بخوره.
    ولي راه داره، اوليش توكل هست و دوميش عدم رويا پردازي و سوميش هم اينه كه به هدفمون پايبند باشيم يعني: " اگر نشد هم نشد"

    قدم دوم و ادامه راه ، كنترل اين احساس است براي اينكه از خطوط اخلاقي مون رد نشويم و بايد از نفس و اراده خودمون كمك بگيريم. كه من تو اين قدم مي دونم كه شما توانا هستين.

    --------------------------------

    خانم آبي بيكران، خانم esm و يار مهربان روش هاي خوبي رو گفتن.

    در نظر بگيريد بخواهيد به يكي از دوستان همدردي ( منظورم جنس مذكر ) راهنمايي بديد كه چه طور به شخصي كه در محيط كارش ديده و در نگاه اول خوشش اومده، شناخت پيدا كنه و از تفكر خانم مقابلش آگاه بشه چي ميگيد؟ چه طوري رفتار هاي خانم مقايل اون دوست همدردي مون را براش آناليز ميكنيد؟

    ------------------------------------


  14. 4 کاربر از پست مفید mohamad.reza164 تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (شنبه 21 اسفند 95), Ramin231 (یکشنبه 22 اسفند 95), شیدا. (شنبه 21 اسفند 95), غبار غم (چهارشنبه 02 فروردین 96)

  15. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط esm نمایش پست ها
    آبی بیکران عزیز
    فکر میکنید هر دختر و پسر معتقدی که از راهی غیر سنتی به هم رسیدن این روزها رو نداشتن؟
    اگه همه اون دخترا خودشونو قایم میکردن چه اتفاقی میفتاد؟ اگه به احساس خودشون بها نمیدادن؟ چرا به عنوان یک انسان انسانی ترین حس رو حق خودت نمیدونی؟ تنها چیزی که باید ازش دوری کنی وهم و خیال و بافتن درباره اون ادمه. اینا کورت میکنن و اجازه شناخت درست رو ازت میگیرن.
    تو همون دختر خانم متین و موقر باش و همچنان لبخند بزن. اگه فرصت همکلامی پیش اومد یه جوری که یه خانم تو سن تو باید بلد باشه ته و توی چیزایی که برات مهمه رو دربیار. جلوی چشم باش ولی ارزشهای خودتو حفظ کن. بذار فرصتش پیش بیاد که بهت فکر کنه. تمام احساسات خوبت از کنار اون بودن هم نووووووووش جونت
    عذاب وجدان هم ممنوع
    فقط خواهشا نشین و تو ذهنت ازش بباف. نذار کور بشی. زمان که بگذره اگه جلو نیومد تکلیفت معلومه
    سلام
    تشکر از نظرتون
    راستش هیچ وهم وخیال پردازی در مورد طرف انجام نمیدم تا جایی که میتونم ذهنم کنترل میکنم بابا من 37 سالمه بچه نیستم همه اینچیزارو میدونم
    البته اونقدر درگیری ومشکلات دیگه دارم که وقت ندارم بخوام بشینم برای این مسئله خیال پردازی کنم
    در مورد اینکه اکثرا میگن جلوی چشم باش یعنی چی؟ من برعکس فکر میکنم با اینکه کارم طوری که فعلا مجبورم هر روز یا یک روز در میون ببینمش دارم سعی میکنم موقعیت تغییر بدم
    یعنی کمتر برم خودم حس خوبی ندارم هر روز ببینمش میترسم وابستگی به وجود بیاد میخوام اگه ضرری هست الان جلوش بگیرم ولی اون داره به همکاری بیشتر فکر میکنه که این هم منو به شک میندازه نمیدونم به فکر سود خودشه یا دوست داره با من بیشتر کار کنه اینکه در اینده بفهمم فقط به فکر خودش یا سود خودش بوده که منو نگه داشته همین الان اعصابم بهم میریزه




    نقل قول نوشته اصلی توسط mohamad.reza164 نمایش پست ها
    سلام خانم آبي بيكران سلام اقا محمد رضا مرسی که اومدین خوشحال شدم اسم اشنا دیدم

    در گذشته خيلي از شما و تجارب شما بهره برديم و من مطمئن هستم مثل هميشه بهترين كار رو انجام ميدهيد.

    ------------

    من ديروز داشتم در مورد يك مسئله فكر مي كردم كه هيچ جوره نمي تونستم بپذيرمش.
    آخر سر به اين نتيجه رسيدم كه من اول بايد هدفم رو بشناسم، سپس مسيري كه براي رسيدن به هدفم در نظر ميگرم رو جوري تنظيم اش كنم كه در درجه اول به هدفم برسم و در درجه بعدي از اصول اخلاقي كه براي خودم وضع كردم خارج نشم.


    يهويي ياد شما افتادم كه دو روز پيش موضوع تاپيكتون رو ديده بودم.

    خانم آبي بيكران قبلا يك هدفي داشته و قطعا هنوز هم داره. ولي به دليل برخي مسائل انگيزه و اميد خودش رو براي رسيدن به اون هدف از دست داده است. اهدافی زیادی بود که نرسیدم یعنی اینقدر زمین خوردم که میگم اگه اینبار دیگه زمین بخورم بلند نمیشم

    اين شعاري كه ميدم رو شايد خودم نتونم بپذيرم ولي شما سعي كن قبول كني : "اين بحراني كه اغلب خود خانم ها براي ازدواج ساختن رو بگذاريم كنار" يعني اينكه اگر دختري به مرز سن 29 و 30 سال رسيد بهش نگيم " اي واي فلاني داري بحراني ميشي! اي واي مادر بيساري يه فكري بكن دخترت داره سن بحران رو رد ميكنه!
    با اين تفكر ديگه ما ميتونيم در حال خودمون زندگي كنيم و بدون استرس و با انگيزه هميشگي راه برويم. شما پسرین عمرا بتونید یه دختر که مرز 35 سالگی هم رد کرده نه شغل درامد ثابتی نه ازدواج کرده نه حامی وپشتیبانی داره وتنها زندگی میکنه رو درک کنید!



    الان سن سي سالگي شده خط پايان يا به نوعي ازدواج شده خط پايان براي ما مجردها ! اگر ما به موقع از خط پايان نگذرم انگيزه هامون از دست ميره و هزار تا اتفاق روحي ديگه!

    --------------------------------

    خوب با همه اين تفاسير، خانم آبي بيكران هدفش چيه؟

    اشكالي نداره اگر يكي از هدف هامون تشكيل خانواده باشه، خوب براي تشكيل خانواده بايد به روش هاش بر اساس اصول اخلاقي كه هر شخصي بنابر تعاليم، تجربه هاش و غيره براي خودش وضع كرده، پايبند باشيم و عمل كنيم. من تا همین یک ماه پیش مسئله ازدواج برای خودم حل کرده بودم یعنی بوسیدم گذاشتم کنار ویه درصد هم بهش فکر نمیکردم ولی از شانس خوب یا بد من البته بگم بد بهتره چون من شانس خوب سراغم نمیاد نمیدونم این ادم چرا جلوی من سبز شد یا اینکه چرا باید کار من طوری پیش بره که به این ادم نیاز پیدا کنم واز همون بخورد اول متاسفانه مهرش به دلم بشینه :(

    قدم اول و يكي از اين روش ها، احساس هايي هست كه خداوند در وجود ما قرار داده، و به درستي در همه ما با ديدن جنس مخالف كه در ظاهر مناسب حال ما هست جوانه ميزنه و بايد به اين حس ارزشمند احترام بگذاريم ( نشان دهنده سلامت روح و روان) .
    به نظر خانم آبي بيكران تو اين قدم يكم ترس داره، شايد ترستون از اين باشه كه ممكنه نتيجه نده و به روحيه تون ضربه بخوره.
    ولي راه داره، اوليش توكل هست و دوميش عدم رويا پردازي و سوميش هم اينه كه به هدفمون پايبند باشيم يعني: " اگر نشد هم نشد" خودم میدونم به جز توکل که هیچ کاری از دستم برنمیاد رویاپردازی هم اصلا! فقط میدونم کسی هست که قلبا میخوام ولی فکر وخیال که گفتم اصلا

    قدم دوم و ادامه راه ، كنترل اين احساس است براي اينكه از خطوط اخلاقي مون رد نشويم و بايد از نفس و اراده خودمون كمك بگيريم. كه من تو اين قدم مي دونم كه شما توانا هستين. اینو هم از خودم مطمئنم هیچ وقت خط قرمزی رد نکردم ونمکینم همه ترس منم برای اینکه میخوام تا میتونم فاصله بگیرم همنیه که نکنه خدای نکرده یه رفتار یا عکس العمل حتی کوچیک از طرف من باعث سوتفاهم یا به نوعی چراغ سبز از نظر اون طرف باشه هر چی باشه من غرورم بیشتر دوست دارم نمیخوام حتی یک درصد طرف فکر کنه من بهش توجه دارم
    ولی وقعا چطور میتونم این کار بکنم من رفتار عادی خودم دارمقبلا گفتم کلا رفتار سردو خشکی ندارم خودم نمیگیرم زود با ادما صمیمی میشم من دختر محجبه ای هستم شاید در نگاه اول اکثرا فکر میکنن خیلی ادم مغروو وخشکی هستم ولی چند کلمه که شروع میکنن به حرف زدن یهو متوجه میشن شخصیت من برعکس تصور یا ظاهرمه همین گاهی خودم نگران میکنه میگم نکنه فکر کنن چون دختر چادری هستم باید خیلی خشک ورسمی با همه رفتار کنم نکنه دچار سوتفاهم بشن ولی سعی میکنم همیشه خودم باشم به خاطر همین هم خیلی زود دوست پیدا میکنم اکثرا باهام احساس راحتی میکنن نمیدونم حالا این خوبه یا بد؟کلا شخصیتم دختر مهربان ودلسوزی هستم

    --------------------------------

    خانم آبي بيكران، خانم esm و يار مهربان روش هاي خوبي رو گفتن.

    در نظر بگيريد بخواهيد به يكي از دوستان همدردي ( منظورم جنس مذكر ) راهنمايي بديد كه چه طور به شخصي كه در محيط كارش ديده و در نگاه اول خوشش اومده، شناخت پيدا كنه و از تفكر خانم مقابلش آگاه بشه چي ميگيد؟ چه طوري رفتار هاي خانم مقايل اون دوست همدردي مون را براش آناليز ميكنيد؟

    ------------------------------------
    برای شناخت بیشتر اگه اون جنس مذکر قصدش ازدواج باشه خوب میگم باید ارتباط بیشتر کنه مثل ادم بره جلو مستقیم به خود دختر بگه حرف دلش راحت بزنه همین
    ولی خوب یه چیزی هست که رفتار هر دختر یا پسری درمقابل جنس مقابل فرق میکنه
    مثلا بعضی دخترا وقتی میفهمن یکی خوشش اومده اونارو زیر نظر داره خودشون میگیرن وبی محلی میکنن یعنی طرف نمبینن یه جوری همون ناز میکنن ولی حرف دلشون برعکس رفتارشون البته اون حیای دخترانه اجازه نمیده سریع اشتیاق خودشون نشون بدن
    اما یه دختری هم ممکنه برعکس اولی رفتار کنه وقتی بفهمه پسری از اون خوشش اومده استقبال میکنه واین فرصت میده تا شناخت پیدا کنن
    اما یه چیز دیگه هم بگم چرا من دختر اگه اول از یکی خوشم بیاد نباید به طرف بفهمونم که خوشم اومده؟؟؟؟؟ چرا تا پسره از احساس من خبر دار میشه صد قدم دور میشه؟؟؟
    چرا مثل یه انسان منطقی وعاقل بالغ رفتار نمیکنن ؟تو هر سنی باشن این رفتار زشت ترک نمیکنن به جای اینکه خوشحال باشن من دختر مثلا یه نکته مثبتی درون اونا دیدم که خوشم اومده وباید به خودش افتخار کنه که مورد توجه یکی قرار گرفته نه اینکه برعکس فرار کنه مگه چی میشه اگه همچین مواقعی فرصت شناخت هم به خودش بده هم به طرف؟ حالا خواستی هیچی نخواستی هم هیچ ولی متاسفانه 99درصد پسرای ایرانی این رفتار بی فرهنگی دارن که تا میفهن دختری بهشون توجه کرد سریع میرن تو لاک دفاعی
    الان از اول تایپیک همه دوستان گفتن نزار بفهمه تو خوشت اومده چرا باید نفهمه چون فرار میکنه مگه قرار غل وزنجیرش بکنم بزور وادارش کنم که منو بخواه توروخدا؟
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.


  16. 2 کاربر از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (دوشنبه 23 اسفند 95), Ramin231 (یکشنبه 22 اسفند 95)

  17. #9
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط abi.bikaran نمایش پست ها
    سلام
    تشکر از نظرتون
    راستش هیچ وهم وخیال پردازی در مورد طرف انجام نمیدم تا جایی که میتونم ذهنم کنترل میکنم بابا من 37 سالمه بچه نیستم همه اینچیزارو میدونم
    البته اونقدر درگیری ومشکلات دیگه دارم که وقت ندارم بخوام بشینم برای این مسئله خیال پردازی کنم
    در مورد اینکه اکثرا میگن جلوی چشم باش یعنی چی؟ من برعکس فکر میکنم با اینکه کارم طوری که فعلا مجبورم هر روز یا یک روز در میون ببینمش دارم سعی میکنم موقعیت تغییر بدم
    یعنی کمتر برم خودم حس خوبی ندارم هر روز ببینمش میترسم وابستگی به وجود بیاد میخوام اگه ضرری هست الان جلوش بگیرم ولی اون داره به همکاری بیشتر فکر میکنه که این هم منو به شک میندازه نمیدونم به فکر سود خودشه یا دوست داره با من بیشتر کار کنه اینکه در اینده بفهمم فقط به فکر خودش یا سود خودش بوده که منو نگه داشته همین الان اعصابم بهم میریزه


    برای شناخت بیشتر اگه اون جنس مذکر قصدش ازدواج باشه خوب میگم باید ارتباط بیشتر کنه مثل ادم بره جلو مستقیم به خود دختر بگه حرف دلش راحت بزنه همین
    ولی خوب یه چیزی هست که رفتار هر دختر یا پسری درمقابل جنس مقابل فرق میکنه
    مثلا بعضی دخترا وقتی میفهمن یکی خوشش اومده اونارو زیر نظر داره خودشون میگیرن وبی محلی میکنن یعنی طرف نمبینن یه جوری همون ناز میکنن ولی حرف دلشون برعکس رفتارشون البته اون حیای دخترانه اجازه نمیده سریع اشتیاق خودشون نشون بدن
    اما یه دختری هم ممکنه برعکس اولی رفتار کنه وقتی بفهمه پسری از اون خوشش اومده استقبال میکنه واین فرصت میده تا شناخت پیدا کنن
    اما یه چیز دیگه هم بگم چرا من دختر اگه اول از یکی خوشم بیاد نباید به طرف بفهمونم که خوشم اومده؟؟؟؟؟ چرا تا پسره از احساس من خبر دار میشه صد قدم دور میشه؟؟؟
    چرا مثل یه انسان منطقی وعاقل بالغ رفتار نمیکنن ؟تو هر سنی باشن این رفتار زشت ترک نمیکنن به جای اینکه خوشحال باشن من دختر مثلا یه نکته مثبتی درون اونا دیدم که خوشم اومده وباید به خودش افتخار کنه که مورد توجه یکی قرار گرفته نه اینکه برعکس فرار کنه مگه چی میشه اگه همچین مواقعی فرصت شناخت هم به خودش بده هم به طرف؟ حالا خواستی هیچی نخواستی هم هیچ ولی متاسفانه 99درصد پسرای ایرانی این رفتار بی فرهنگی دارن که تا میفهن دختری بهشون توجه کرد سریع میرن تو لاک دفاعی
    الان از اول تایپیک همه دوستان گفتن نزار بفهمه تو خوشت اومده چرا باید نفهمه چون فرار میکنه مگه قرار غل وزنجیرش بکنم بزور وادارش کنم که منو بخواه توروخدا؟

    سلام

    دوستان با ادبیات و کلام مناسبی بهتون گوشزد کردند که اینقد جبهه نگیرید.

    در مورد قسمت اول صحبتتون، آبی جان هیچ گربه ای در راه رضای خدا موش نمی گیره. "کار" هم اسمش با خودش هست. مشخص و مسلمه که هر کس درخواست همکاری بیشتر داره به فکر سود و درآمد خودش هست. این دیگه ناراحت شدن و اعصاب به هم خوردن نداره. ایشون پیشنهادش را می ده و شما هم اگه برات سودی داره قبول می کنی. اگه ایشون به فکر سود خودش باشه می خوای بگی نه؟ به نظرت باید به فکر چی باشه پس؟

    در مورد قسمت دوم صحبتهاتون هم فکر می کنم خیلی متعصبانه به آموزشهای احتمالا اشتباهی که دیدی چسبیدی.
    کسی نگفت هر روز باهاش برو سینما و هر شب برو رستوران. اما خب اگه قصدت ازدواجه، به قول آقای محمدرضا، باید یه جوری به سمت این هدف قدم برداری.
    مرتب می گی من از این دخترا نیستم و از این روابط خوشم نمی آد و ...
    شما می تونی از این دخترا نباشی و از این روابط هم نداشته باشی، اما در عین حال این آقا را از خودت نرونی.

    بهتره نظرات دوستان را به کار بگیری و یه کم هم در مورد رفتارت و شناخت نقاط قوت و ضعف و ... مطالعه کنی که این مسیر را درست بری.

    حتما این عبارت را شنیدی که زن ناز است و مرد نیاز
    خودت هم وسط صحبتهات اشاره کردی که خانمها در این موارد گاهی "ناز" می کنند. یا به "حیای دخترانه" اشاره کردی و ...

    اون چیزی هم که می گی چرا پسرها با فهمیدن اشتیاق دختر، ازش فاصله می گیرن، نقطه ی مقابل همین ناز، یا نیاز مردانه است.
    جنس مرد در شرایط عادی دوست داره که خودش شروع کننده باشه، اقدام کننده باشه، قدم برداره و تلاش کنه و به دست بیاره.
    وقتی در شروع رابطه حس کنه این امکان ازش گرفته شده بی انگیزه یا سرد می شه.

    یه کم انعطافت را بیشتر کن و اینقد سخت نباش.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  18. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (شنبه 21 اسفند 95), mohamad.reza164 (دوشنبه 23 اسفند 95), Ramin231 (یکشنبه 22 اسفند 95), غبار غم (چهارشنبه 02 فروردین 96)

  19. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    سلام سلام شیدا جان

    دوستان با ادبیات و کلام مناسبی بهتون گوشزد کردند که اینقد جبهه نگیرید.

    در مورد قسمت اول صحبتتون، آبی جان هیچ گربه ای در راه رضای خدا موش نمی گیره. "کار" هم اسمش با خودش هست. مشخص و مسلمه که هر کس درخواست همکاری بیشتر داره به فکر سود و درآمد خودش هست. این دیگه ناراحت شدن و اعصاب به هم خوردن نداره. ایشون پیشنهادش را می ده و شما هم اگه برات سودی داره قبول می کنی. اگه ایشون به فکر سود خودش باشه می خوای بگی نه؟ به نظرت باید به فکر چی باشه پس؟

    در مورد قسمت دوم صحبتهاتون هم فکر می کنم خیلی متعصبانه به آموزشهای احتمالا اشتباهی که دیدی چسبیدی.
    کسی نگفت هر روز باهاش برو سینما و هر شب برو رستوران. اما خب اگه قصدت ازدواجه، به قول آقای محمدرضا، باید یه جوری به سمت این هدف قدم برداری.
    مرتب می گی من از این دخترا نیستم و از این روابط خوشم نمی آد و ...
    شما می تونی از این دخترا نباشی و از این روابط هم نداشته باشی، اما در عین حال این آقا را از خودت نرونی.

    بهتره نظرات دوستان را به کار بگیری و یه کم هم در مورد رفتارت و شناخت نقاط قوت و ضعف و ... مطالعه کنی که این مسیر را درست بری.قربون اون لحن تند وتیزت برم که ادم تا مغز استخون میسوزونه اصلا من ادم خنگی هستم میشه بگی الان نقاط قوت وضعف من چیه؟ باور کن خودم نمیدونم شاید همین باعث شده هی اشتباهاتم بدون اینکه بدونم تکرار کنم

    حتما این عبارت را شنیدی که زن ناز است و مرد نیاز
    خودت هم وسط صحبتهات اشاره کردی که خانمها در این موارد گاهی "ناز" می کنند. یا به "حیای دخترانه" اشاره کردی و ...

    اون چیزی هم که می گی چرا پسرها با فهمیدن اشتیاق دختر، ازش فاصله می گیرن، نقطه ی مقابل همین ناز، یا نیاز مردانه است.
    جنس مرد در شرایط عادی دوست داره که خودش شروع کننده باشه، اقدام کننده باشه، قدم برداره و تلاش کنه و به دست بیاره.
    وقتی در شروع رابطه حس کنه این امکان ازش گرفته شده بی انگیزه یا سرد می شه.

    یه کم انعطافت را بیشتر کن و اینقد سخت نباش.
    سخت نباشم یعنی چی؟ چیکار نکنم ؟چه کاری باید انجام بدم؟
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.


  20. 3 کاربر از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (دوشنبه 23 اسفند 95), Ramin231 (یکشنبه 22 اسفند 95), شیدا. (سه شنبه 24 اسفند 95)


 
صفحه 1 از 9 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شیوه خواستگاری از همکلاسی
    توسط .saber. در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 39
    آخرين نوشته: دوشنبه 17 فروردین 94, 16:52
  2. استرس و تپش شدید قلب تو جمع - چرا؟؟ چکار کنم؟
    توسط **سهیل ** در انجمن مشکلات ارتباطی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 09 اردیبهشت 93, 19:35
  3. کمبود میل جنسی درآقایون وعوامل آن
    توسط پدربزرگ در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 آذر 91, 12:51
  4. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 اسفند 90, 23:36
  5. تپش قلب و استرس................
    توسط دانا در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 23 شهریور 87, 13:15

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.