به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 21
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مهر 97 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1392-7-30
    نوشته ها
    154
    امتیاز
    6,302
    سطح
    51
    Points: 6,302, Level: 51
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 125 در 66 پست

    Rep Power
    30
    Array

    قضاوت و ترجيه بي رحمانه شوهرم

    من خيلي تو سايت تايپيك دارم و از كمكها استفاده كردم بازم ازتون ميخوام كمكم كنين
    من ٤ سال ازدواج كردم و. يه دختر ٢ ساله دارم خانواده. شوهر من خيلي تو. زندگيمون دخالت كردن يعني با همه چي كار دارن اتفاق اخيري كه افتاده من تو گروه خاوواده همسرم. يه تصويري فرستادم حاوي اين متن كه قبل از هر چيزي خودمان را قضاوت كنيم. و سر اين عكس خاهر شوهرم زنگ زد هر چي از دهنش در ميومد گفت و منم طاقت نياوردم گفتم از وقتي شما اومدين تو تلگرام كل تلگرام زدين به هم و دعوامون شد بعد چند روز كه من به شوهرم نگفته. بودم موضوع رو فهميد و من برد پيش خواهرش تا ببين موضوع از چه قراره باورتون ميسه خواهرش انقدر دروغ هاي بزرگ بزرگ از دهن من زد و من خيلي ناراحت شدم هر چقدر اعتراض كردم مجال حرف زدن به من نداد فرداي اون روز من خواستم موضوع رو توضيح بدم ولي شوهرم عين يه ديوار سنگي جلوم وايساد حتي مجال حرف زدن نداد حتي نزاشت توضيح بدم نميدونيد چه. حرفهاي زشتي چه توهين هايي كه نكرد باورتون نميشه داشت از خونه قهر ميكرد بره واي اصلا قابل توصيف نيست داد ميزد اينور اونور ميرفت چه حرفها كه نگفت و من در مقابل دروغها و توهين و دخالتهاي خواهرش يكي كرد الان كه مينويسم هنوزم باورم نميشه و من همينجوري موندم كه چي بگم همش خواستم موضوع و تموم كنم اون بدتر كرد اون بدتر كرد
    اين اتفاق ديشب افتاد و من باورتون نميشه احساس ميكنم افتادم تو يه چاه وتك تنها و درمون ه دارم به زندگيم نگاه ميكنم زندگي من از اولش درست نبود خيلي اختلافها كشيده بودم تازه ٥/٦ ماه بود ميفهميدم زندگي چيه
    شوهر من پشتم خالي كرد من نابود كرد خيلي خيلي ناراحت شدم خواهرش گفت زندگيت ميزنم بهم و اين كارو كرد
    اصلا چندشم ميشه از زندگيم اصلا دلم نميخواد يك لحظه هم تو اين زندگي بمونم ولي دخترم چي من شوهر نكردم برده اومدم تورو خدا كمكم كنين دارم خفه ميشم

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 14:02]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    498
    امتیاز
    11,783
    سطح
    71
    Points: 11,783, Level: 71
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 267
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    121

    تشکرشده 542 در 278 پست

    Rep Power
    85
    Array
    چرا عضو گروهی میشه که خاندان شوهر توشن ؟
    من فقط تو سه گروه عضوم 1.خانواده خودم یعنی آبجی ها حتی داداش و زن داداش و شوهرخواهرهام هم نیستن
    2. گروه اداره
    3. گروه همکلاسی های سابق

    میبینی که هر سه تاشون هیچ کاری به زندگی خصوصی من ندارن
    شما هم زود از این گروه ها بیا بیرون

    شما که می دونستی اینها هوچی ان چرا؟؟؟؟؟؟؟

    مردها خودشون بعد از 8 تا 10 سال تازه میفهمن حق با کیه
    هر چی هم دفاع کنی یا بد بگی (چه راست چه دروغ) باز هم خودت محکومی

    بهتره چند روزی آروم باشی و اصلا درباره این مسئله صحبت نکنی
    هر چی بیشتر توضیح بدی فک می کنن داری کارت رو توجیه می کنی

  3. 3 کاربر از پست مفید حیاط خلوت تشکرکرده اند .

    نازنین2010 (دوشنبه 16 اسفند 95), بابک 1369 (دوشنبه 16 اسفند 95), بارن (دوشنبه 16 اسفند 95)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مهر 97 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1392-7-30
    نوشته ها
    154
    امتیاز
    6,302
    سطح
    51
    Points: 6,302, Level: 51
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 125 در 66 پست

    Rep Power
    30
    Array
    مرسي كه جواب دادي من نرفتم تو گروهشون خودشون بردن بعداز اون اختلاف هم در اومدم دوباره بردن منم تلگرامم پاك كردم ديروز اقا گفتن تلگرام ميزني از همه گروها لفت ميدي جز خانواده من هر روز هم سي تا پيغام ميدي. وقتي دارم اين حرفها رو ميگم بيشتر از خودم زندگيم بدم مياد كه ببين با كي زندگي ميكنم از ديروز هم تو گروه فقط داره قربون صدقه خواهراش ميره فقط ميخواد من بترسونه همش ميخواد من بده پاي اونا هميشه. ميدونين از اولين روز زندگي من اشتباه بوده تا الان
    به من ميگه بد بخت داشتم طلاقت ميدادم اوايل زندگيمون همون خواهرم نزاشته الان واسه خواهر من شاخ در آوردي همون اون باعث شده صاحب اين زندگي بشي كه لياقتش نداري واااي چه حرفاي ديگه كه اصلا دلم نميخواد بتويسم دلم نشكسته منفجر شده

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 آبان 98 [ 11:49]
    تاریخ عضویت
    1394-11-10
    نوشته ها
    91
    امتیاز
    4,395
    سطح
    42
    Points: 4,395, Level: 42
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 155
    Overall activity: 17.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    100

    تشکرشده 134 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    شاید در حد مشاوره دادن نباشم اما تجربه دارم در این موضوع

    1.وقتی اتفاقی ناخوشایندی می افته تو فامیل مخصوصا تو فامیل همسرتون ازش پنهان نکنید و اولین نفری باشید که موضوع رو براش تعریف میکنه

    (چون مردم اگر از کس دیگه بشنون فکر میکنن حق بااونه و تقصیر و گردن کسی میندازن که پنهان کرده این موضوع حتی تو محل کارم صدق میکنه اگر با ارباب رجوعی بحثت شد بهتره تا ارباب رجوع با مدیریت صحبت نکرده خودت موضوع رو توضیح بدی چون بی گناه ترسی نداره از بازگو کردن موضوع)

    2.وقتی میبینی این گروه باعث قضاوت های بیجا میشه چرا ازش بیرون نمیای؟
    اگر بیرون اومدنتم باعث قضاوت میشه فعالیتی توش نداشته باش حتی اگر تو فامیل راجبش صحبت شد بگو چک نکردی و پیامهای داخلش رو نخوندی...

    زیاد به شوهرت سخت نگیر اون قضیه رو از خواهرش شنیده پس بعید نیست سمتشو بگیره
    مواردی که گفتمو گوش بده و این موضوعرم یجوری جمعش کن
    ویرایش توسط پاپیون : دوشنبه 16 اسفند 95 در ساعت 10:42

  6. کاربر روبرو از پست مفید پاپیون تشکرکرده است .

    mercedes62 (چهارشنبه 25 اسفند 95)

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 10 فروردین 98 [ 11:48]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    5,259
    سطح
    46
    Points: 5,259, Level: 46
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    1,092

    تشکرشده 246 در 78 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز
    به نظر من ای کاش از همسرت پنهان نمیکردی . همون اول که این اتفاق افتاد بهش میگفتی. از زبان خودت بشنوه خیلی بهتر از اینه که دیگران کلی دروغ بهش اضافه کنن و واقعیت را طور دیگری جلوه بدن.
    به هر حال اتفاقیه که افتاده. اونقدرهام که فکر میکنی مهم نیست. اصلا به حالت خوبش توجه کن و این موضوع را بهانه ای قرار بده که برای ابد از گروه تلگرامی بیای بیرون.
    منم اوایل حدود دوسه سال پیش تو گروه خانواده همسرم اد شدم. اما بعد از مدت کوتاهی متوجه شدم اون گروه خوب نیست و من خیلی زیر زده بینم. به همین خاطر خیلی آروم و بی سرو صدا لفت دادم.
    به نظر من نیاز نیست حالا که شوهرت نمیخواد حرفاتو گوش بده دائم اصرار کنی که بهش بگی.
    کسی که خوابه رو میشه بیدار کرد اما کسی که خودشو به خواب زده هرگز بیدار نمیشه. پس انرژی تو صرف بهبود حال خودت و دخترت بکن . نه صرف توجیه همسرت.
    دیگه راجع به این موضوع صحبتی نکن. کات کن و باور کن واقعا بی اهمیته.
    هرچقدر هم همسرت غر زد و داد و بیداد کرد، توجه نکن و جواب نده.
    باور کن آب تو هاون کوبیدنه. الان عصبانیه ولی بعد که آروم بشه ، خودش میفهمه.
    باور کن تو خرد نشدی فقط این اتفاق افتاد تا بهتر آدمای دور و برت رو بشناسی.
    متاسفانه ما زنها بعد از ازدواج خیلی بی پناه میشیم. لااقل 90 درصدمون. همسرمون تازه بعد ازدواج یادش میاد خانواده و خواهرو ... داشته.
    نذار مشکلت تبدیل به یه مشکل حاد بشه. اینفدر نگو من از اول خوشبخت نبودم. خوشبختی یعنی الان مادر یه دختر زیبای کوچولو هستی. منم یه دختر دوساله نازززززززز دارم.
    فقط اون گروه رو ترک کن. حتی اگر لازم باشه یه مدت تلگرام رو حذف کن و تو هیچ گروهی نباش.

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مهر 97 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1392-7-30
    نوشته ها
    154
    امتیاز
    6,302
    سطح
    51
    Points: 6,302, Level: 51
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 125 در 66 پست

    Rep Power
    30
    Array
    مرسي از همتون كه برام وقت ميزارين من هر وقت مشكلي از طرف خانوادش مطرح كردم هميشه گفته به من نگو انتظار داري من چي كار كنم خودت جواب بده اگه هم نميتوني به من نگو اينا همشون خاله زنك بازيه
    منم نگفتم ولي اشتباه كردم اشتباه اونجا كردم كه اصلا با خانوادش حرف ديگه اي ردم بعد اين تصميم گرفتم به جز سلام احوال پرسي هيچي نگم چون همه حرفام عوض ميكنن
    از گروه هم در اومدم ولي باز اد كردن شوهرمم گفت نبايد لفت بدي هر روزن ٣٠ تا پيغام بدي درسته من پيغام نميدم ولي اين جور طرز فكرش اين كه اينجا من شدم يه زن بد كه مي خوام ميان خواهر برادر بزنم و خانوادش شدن آدماي خوب مظلوم خيلي ناراحتم خيليييييييي

  9. #7
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    یه تصویر با یه جمله فرستادی تو گروه، خواهر شوهرت زنگ زد بهت توهین کرد و فحش داد؟

    دلیلش چی بود؟ توهینهاش در مورد چی بود؟
    الکی که نمی شه برای یه عکس زنگ بزنی فحش بدی.

    به نظرم خودت اشتباه کردی که کشش دادی. چه لزومی داشت به حرفهاش جواب بدی که داستان تا اینجا ادامه پیدا کنه؟

    الانم که شوهرت مجبورت کرده عضو گروه بمونی و می گه باید هر روز پیام هم بفرستی
    یه گروه گل و بلبل یا اخبار روز پیدا کن، چند تا عکس بچه و گل و ... مسائل نامربوط و اخبار سفر وزیر بهداشت کره جنوبی به ترکمنستان را فوروارد کن تا قائله بخوابه.

    شوهرت که آروم تر شد موضوع حل می شه.
    الان نمی تونی قانعش کنی، فقط دعوا شدیدتر می شه.

    حالا دعوا سر چی بود؟
    به نظر من که شروعش از بی مهارتی خودت بوده.
    حتی همسرت هم گفته من تو خاله زنک بازی دخالت نمی کنم، شما گوش نکردی و همبازی خواهرهاش شدی تا آخرش به اینجا رسید.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  10. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    حیاط خلوت (چهارشنبه 18 اسفند 95)

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مهر 97 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1392-7-30
    نوشته ها
    154
    امتیاز
    6,302
    سطح
    51
    Points: 6,302, Level: 51
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 125 در 66 پست

    Rep Power
    30
    Array
    من وقتي به گذشته فكر ميكنم ميبينم هميشه چوب سادگي خودم خوردم چون مهارت زيادي هم تو قشنگ حرف زدن ندارم هميشه محكوم من بودم الانم همه چيز سر يه عكس تو تلگرام نيست مسئله اينه كه خواهر شوهر ن هميشه يه بهانه اي براي حرف درست كردن داره نميدونين من تو چشم شوهرم چقدر بي ارزش كرد با دغل بازي هاش با بازي با كلمات سر اين موضوع مادر شونرم به شوهرم گفته زنت رو نميده واسه همينم خواهرت سه روز خون گريه ميكنه اين به هر برادري بگي ناراحت ميشه ديگه ولي ناراحت شدن من اصلا به چشم شوهرم نيومد هيچ من شدم يه آدم بد كل چهار سال زندگيمون برد زير سوال گفت دو بار گفتم دوست دارم فكر كردي چه عالمه خيلي حرفاي ديگه
    هميشه خانوادش دنبال يه سوژه هستن تا براشون مشغوليت درست بشه خودشم يه اتفاقي ميفته ٥-٦ نفري ميريزن سر شوهرم انقدر ميگن انقدر ميگن آخه اونم كدوم باور نكنه يه حرفشون دو حرفشون يا حرف كدومشون باور نكنه شايد شما فكر كنين من زيادي بزرگ ميكنم ولي اصلا اينجوري نيست كل زندگيم داغون كردن حرفاي اونا هم روي شوهرم بي تاثير نيست تاثير مستقيم داره اصلا نميدونم چه طوري باهاشون بر خورد كنم پيش اونا با شوهرم خوبم فكر ميكنن من دارم داداششون ميگيرم ازشون وقتيم بدم يا بي تفاوت فقط تيكه ميندازن كه آدم با شوهرش خوب رفتار ميكنه يا كلي حرف و رفتارهاي ديگه.
    تا الان شك داشتم كه خانوادش چرا نبايد بخوان ما خوب باشيم ولي تو اين موضوع ديدم كه چقدددددر دروغ ميگن چقدر فيلم بازي ميكننن چقدر آدماي چند رويي هستن. و من در مقابلشون كم آوردم واقعا نميدونم چي كار كنم باهاشون صميمي ميشم دخالت ميكنن صميمي نميشم بي تفاوت ميشم ميرن به شوهرم ميگن زنت ارزش نميده. واقعا موندم چي كاركنم ديگه خسته شدم. اخه تا كي من ميخوام با خون دل زندگيم درست كنم همش از حقم بگذرم تا شوهرم بهم اعتماد كنه و زندگيمون درست بشه بعد تو يه اتفاق الكي يه لشكر بريزن كل زحمتام نابود كنن و من هميشه تماشاگر بمونم واقعا تا كي؟

  12. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 96 [ 08:04]
    تاریخ عضویت
    1395-12-04
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    4,294
    سطح
    41
    Points: 4,294, Level: 41
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsOverdriveTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    141

    تشکرشده 512 در 186 پست

    Rep Power
    56
    Array
    سلام عزیزم توصیه هایی دارم که بکار ببندین انشالله حل میشه.
    اول اینکه توصیه میکنم در منزلتون و مقابل همسرتون بگین که مادر و خواهرش رو دوست دارین، بفرض بگین راستی میدونستی مامانت رو اندازه ی مامان خودم دوست دارم و بودنش بمن آرامش میده؟ کاش میمومدن پیشمون... یا اینکه بگین میخوام واسه خواهرت یه هدیه بخرم کمکم کن بریم یه شال خوشگلی چیزی بخریم من سلیقت رو نیاز دارم... این رفتار شما باعث میشه اگر همسرتون از جانب مادر و خواهرش حرفی بشنوه در نهان خودش تجزیه تحلیل کنه و بگه که این حرفا صحت نداره ایشون شما رو دوست داره. در اینصورت دیگه مثل قبل این حرفا رو نمیپذیره.
    دوم اینکه مادر شوهر و خواهر شوهرت رو همونطوری که هستن بپذیر و نسبت به رفتار و گفتارشون کاملا سرد و بی تفاوت باش ، وقتی آتشی از جانب شما نباشه اونها هم کم میارن و آتش بس اتفاق میافته.
    سوم اینکه مشکلات زندگی دو نفرتون رو پیدا کنین، کجا کم گذاشتین برای خودتون، کجا بهم تند میشین و .... توصیه میکنم سعی کنین رابطتون رو با همسرتون تقویت کنین از راههای ساده ای مثل توجه به همسرتون و محبت بهش. مهمونی دو نفره، هدیه،پیاده روی، سینما و خیلی چیزهای دیگه. اشتباهاتتون رو کم کنین، رفتارتون رو تصحیح کنین و اصلا از مادر شوهر و خواهرش هیچی به زبون نیارین.
    چهارم اینکه از رفتارهایی که باعث ایجاد حساسیت میشه پرهیز کنین. از کارهایی که دیگران دوست ندارن یا حرف هایی که آزارشون میده..، با این کار فرصت عمل رو از اونها میگیرین. هر عملی ، عکس العملی داره. هر چه خویشتن دار باشین در حقیقت دارین مبارزه رو میبرین.
    فکرتون رو روی زندگی مشترکتون و همسرتون بگذارین، دقیقا مثل یک زن باشین و زنانگی داشته باشین... لباس خوب، عطر خوب، آرایش خوب، زندگی مرتب، غذای خوب، احترام به همسر و البته اخلاق شایسته و با خانوادتون بیشتر معاشرت کنین. ازتون میخوام از اینترنت به بهانه کارای خونه فاصله بگیرین و اگرم گاهی حوصلتون سر میره به تالارهای خوب تشریف ببرین و در اونجا فعالیت های مثبت داشته باشین، مثل تالار روانشناسی همدردی یا تالار دینی و ... .
    در پایان ازتون میخوام نگذارین مسایل مهم و شخصیتون به خارج از خونه بره و مسایل داخلیتونو خودتون حل کنین که فرصت یک کلاغ ، چهل کلاغ رو از دیگران بگیرین.
    از سادگیتون و پاکیتون خوشحال باشین ، شما در جای خودتون نشستین و این برای شما ارزشمندترین اتفاق هست نباید بخاطر چهار نفر شما اخلاق و رفتارتون آسیب ببینه، من بدلیل محدودیت ارسال، فردا پاسختون رو بدم اما سر میزنم ... شاد باشین
    ویرایش توسط yarmehrban : چهارشنبه 18 اسفند 95 در ساعت 10:21

  13. #10
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    با توجه به تاپیکهای قبلیتون و توضیحاتی که اینجا دادید به نظر من بخش عمده مشکل، به مهارت ارتباطی نداشتن و مشکلات شخصی تون برمی گرده.
    باید طرز ارتباط و برخوردت با خانواده ی همسرت را با آموزش دقیق و قدم به قدم اصلاح کنی.

    درسته که اونها ممکنه مشکلات رفتاری داشته باشند، اما بی مهارتی شما باعث شده اون مشکلات به زندگی مشترکت کشیده بشه.

    همسرتون گفته من وارد بحثها و اختلافت با خانواده ام نمی شه، خودت حلش کن. این کارها خاله زنک بازیه و ....
    به نظر من این می تونه کمک بزرگی به شما باشه و در اکثر موارد هم رفتار درست همینه.
    همسر شما نمی تونه به خواهر و خانواده اش پشت کنه
    در عین حال هم نگفته حق با اوناست یا باید فلان کنی بهمان کنی. گفته من دخالت نمی کنم خودت یه جوری حلش کن.
    اما شما با اشتباهاتت اینقدر مساله را بزرگ کردی که همسرت بین شما و خانواده اش قرار بگیره و رفتارهایی برخلاف میلتون داشته باشه.


    بشین برای خودت قدم به قدم و ریز به ریز رفتار درست با خانواده ی همسر و عکس العملهای درست را بنویس
    بخون و یاد بگیر باید چطور رفتار کنی که احترامت حفظ بشه و طرف مقابل هم نتونه به شما و زندگی مشترکت آسیب بزنه
    مشکلات رفتاریت را دربیار و اصلاحش کن.
    توی تاپیک قبلیت هم صحبت از مهرطلبی و ... کردی. چقدر اصلاحش کردی؟ سهم اون مشکل در دعوای اخیر چی بود؟
    چرا باید اینقد با خواهر شوهر نزدیک بشی که اجازه ی هر توهینی را به خودش بده؟

    برای گروه و ارتباط دوستانه و ... چند تا دوست خودت را انتخاب کن که هر وقت هم تقی به توقی خورد نیان وسط زندگی مشترکت و همه چی را به هم بزنن.
    با فامیل فقط ارتباط فامیلی و رسمی داشته باشه.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  14. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    mercedes62 (چهارشنبه 25 اسفند 95), میس بیوتی (شنبه 21 اسفند 95)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 61
    آخرين نوشته: جمعه 17 اردیبهشت 95, 22:06
  2. ماموریت این دو فرشته چه بود .... ؟؟؟؟؟؟ هاروت و ماروت
    توسط parsa1400 در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 17 فروردین 94, 06:46
  3. پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: جمعه 13 مرداد 91, 19:56
  4. تفاوت سنی 8 سال، آیا از یک نسلیم؟
    توسط jodiabot در انجمن تفاوت سنی در ازدواج
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 05 فروردین 90, 23:53
  5. تشخیص تفاوت میان عشق و شهوت !!!
    توسط erfan25 در انجمن عشق
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 16 آبان 88, 13:19

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.