به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 96 [ 08:56]
    تاریخ عضویت
    1395-11-06
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    279
    سطح
    5
    Points: 279, Level: 5
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با وجود مخالفت غیر منطقی پدرم نامزدیمو به هم بزنم یا ادامه بدم؟

    سلام
    وقتتون به خیر و شادی

    حدود دو ماهه که نامزد کردم( فقط نشون اوردن و هنوز مراسمی نگرفتیم).دوره ی خواستگاری و اشناییمون حدود سه ماه بود. نامزدم پسر خوبیه و ما همدیگه رو دوست داریم.

    پدرم قبلا با ازدواج ما موافق بود اما الان نه. ادم دمدمی مزاجیه. مدتیه که پاهاشو کرده تو یه کفش و میگه الا و بلا من دخترمو به غریبه نمیدم.

    تموم فامیل باهاش حرف زدن. مادرم، خواهرم، برادرام، بزرگترها؛ هیچ فایده ای نداشت. تنها دلیلش هم اینه که اونا غریبه ان.
    پدرم سنی ازش گذشته. ابروی ما رو تو در و همسایه و فامیل با حرفاش میبره. همیشه اینجور بوده.

    از طرف دیگه دلش میخواد من ازدواج کنم حتی اگه شده با یه بی کار بی عار معتاد. پیش هر کی میره یه پسر خل و چل ببینه میگه بیا دختر منو بگیر. ولی به هیچ طریقی به نامزدم که هیچ عیبی ازش ندیدیم راضی نمیشه.

    نامزدم چند شب پیش اومد خونه مون. پدرم گفت هر چیزی رو که نباید میگفت. نامزدم با ارامش و خونسرد گوش کرد. فکر کردم میره و دیگه پشت سرشو نگاه نمیکنه. ولی همون شب بهم گفت مهم خودتی. من فقط از ناراحتی خودت ناراحت شدم. اون پیرمرده و دست خودش نیست. اجازه ی داداشت و پدربزرگت کافیه.

    پدرم هیچ وقت واسه ما پدری نکرد. تموم فامیل میشناسنش و حرفاشو جدی نمیگیرن. بقیه افراد خونوادم همه موافقن. میگن نمیخواد به پای بابات بسوزی. این میخواد بدبختت کنه . مگه تا چند سال دیگه زنده ست؟ ...

    سردرگمم. موندم کار درست چیه. با نامزدم حرف بزنم و نامزدیمو به هم بزنم یا اینکه نمیدونم تا کی صبر کنم شاید فرجی شه و بابام راضی شه.

  2. کاربر روبرو از پست مفید نرگس22 تشکرکرده است .

    Ramin231 (جمعه 06 اسفند 95)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 96 [ 08:04]
    تاریخ عضویت
    1395-12-04
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    4,294
    سطح
    41
    Points: 4,294, Level: 41
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsOverdriveTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    141

    تشکرشده 512 در 186 پست

    Rep Power
    56
    Array
    سلام عزیزم این پست سوممه احتمالا دیگه نمیتونم امروز پست بگذارم این پستم برای شما
    خب در هر خونه ای پدر و مادر به اندازه ی هم میتونن نظر بدن، مگر برخی خانواده ها که مردسالارن و پدر حرف آخر رو میزنه. باید ببینیم مادرتون توی خونه چقدر از قدرت نظر دادن و تصمیم گیری بهرمندن.
    از طرفی ازدواج با غریبه خیلی بهتر از ازدواج فامیلی هست، فامیل ها از اوضاع هم کاملا باخبرن و چی گفت، چی نگفت در این بین خیلی زیاده و خیلی ها سر ازدواج فامیلی ضرر کردن. غریبه در حد اطلاعاتی که بهش میدی از شما و شرایطتت باخبره یعنی بفرض اگر پدرت خشن باشه فامیلتون از این اتفاق کاملا باخبره و فردا ها علیه شما استفاده خواهد کرد و همیشه شما رو یک فرد ضعیف و زیر دست قلمداد میکنه ، اما غریبه بفرض اگر یکبار خشنونتی ببینه فکر میکنه شاید علتی داره و از خیلی جریانات باخبر نیست.
    عزیزم اگر نامزد شما فرد محترم و خوبی هست لزومی نداره کنارش بذاری.
    از طرفی فراموش نکن نباید نامزدیت طولانی بشه، در این مدت هرگز وسوسه به برقراری رابطه ج/ن/س/ی نشی .. چون این کار اشتباه محض هست، در صورت هر اتفاقی کسی مسئولیت نمیپذیره و شما ضرر میکنی.
    با برادر و مادر و خواهر صحبت کن و در صورت توافق اونها سعی کنین به خانواده نامزدتون بگین تکلیف شما رو هر چه سریعتر مشخص کنن و از بلاتکلیفی در بیاین چون با این شرایط اتفاق خجسته ای نخواهد افتاد. البته اینو بگم اگر میدونی نامزدت یک فرد با اخلاق، با شخصیت،مرد اهل کار، مسئولیت پذیر و متعهد هست و شرایطتتون از نظر فرهنکی و دینی و خلقی بهم میاد ازدواج کن.
    موفق باشی من بازم سر میزنم البته هر وقت بتونم پست بذارم.
    ویرایش توسط yarmehrban : جمعه 06 اسفند 95 در ساعت 15:27

  4. 4 کاربر از پست مفید yarmehrban تشکرکرده اند .

    nardil (جمعه 06 اسفند 95), Ramin231 (جمعه 06 اسفند 95), نرگس22 (جمعه 06 اسفند 95), ستاره زیبا (یکشنبه 08 اسفند 95)

  5. #3
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    پدرت به نامزدت چی گفت؟ توی حرفهاش دلایل مخالفت یا ناراحتیش را می شه فهمید؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 96 [ 08:56]
    تاریخ عضویت
    1395-11-06
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    279
    سطح
    5
    Points: 279, Level: 5
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شیدا تنها دلیل مخالفتش اینه که فامیل نیستن.

    یه سری مسائل خصوصی که نیاز به گفتن نبود. مثلا اینکه تو نود سال پیش تو خونوادشون چه مسائلی وجود داشت، کی چه اشتباهاتی کرد (مثلا داشت ازشون تعریف میکرد). منظورش این بود اگه پدرش صد سال پیش اینکارو کرده خودش هم همون قدر شره.

    بعد چند بار بهشون گفت: چون شما غریبه این من اصلا دختر نمیدم. اونا هم اول سعی کردن قانعش کنن، بعد که دیدن فایده ای نداره بلند شدن رفتن.

    بعد که رفتن مامانم بهشون زنگ زد و عذرخواهی کرد. خواهر بزرگش گفت اتفاقا ما میخواستیم زنگ بزنیم که خودتونو ناراحت نکنین و اشکال نداره. میدونیم پیره، دست خودش نیست و این حرفا.
    ویرایش توسط نرگس22 : جمعه 06 اسفند 95 در ساعت 20:07

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 خرداد 97 [ 04:49]
    تاریخ عضویت
    1395-3-05
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    2,771
    سطح
    32
    Points: 2,771, Level: 32
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    79

    تشکرشده 133 در 75 پست

    Rep Power
    27
    Array
    همون قدر از رفتار پدر معلوم الحال ناراحت شدم از شعور و درک همسرتون لذت بردم آفرین به این مرد دانا من که ندیده عاشقش شدم شما که جای خود داری
    همه میدونن حق با شماست این ناراحتی پدرتون فقط به خودش مربوطه و مشکل خودشه تا جایی که میشه بهش بی محلی کنید اگه خیلی زیاد سنگ انداخت جلو ازدواجتون برو دادگاه و درخواست ازدواج بدون رضایت پدر بده اگه پسر مشکل شدید و غیرقابل قبول نداشته باشه قانون پشتته هم شما و هم کل فامیل فهمیدن پدرتون چقدر یک دنده هست آخه اینم شد اشکال؟اینکه ازدواج فامیلی نیست اصلا یک جور حسن هست نه یک اشکال!این مسائل ریشه در تعصبات قدیمی ها داره بحث کردن با این آدم ها حتی از حرف و عقیده این آدم ها هم بیهوده تره
    البته احترام پدر واجبه ها نرید جلوش این حرف هارو بزنید ولی حقیقت رو هم نمیشه نادیده گرفت

  8. 2 کاربر از پست مفید mehdi.ma.mm تشکرکرده اند .

    نرگس22 (شنبه 07 اسفند 95), ستاره زیبا (یکشنبه 08 اسفند 95)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 96 [ 08:56]
    تاریخ عضویت
    1395-11-06
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    279
    سطح
    5
    Points: 279, Level: 5
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    اقای mehdi.ma.mm نکته دقیقا همینه. اگه پدرم راضی نشه من نمیخوام برم دادگاه. چون در این صورت اون ساکت نمیشینه. اگه به فرض دستش به من نرسه ولی اوضاع رو برا خونوادم مخصوصا مخصوصا مادرم جهنم میکنه.
    ابروی ما رو تو خیابون و فامیل میبره. منو ورد زبون ها میکنه. ما سالها سعی کردیم با ابرو زندگی کنیم.

    پریروز بابام که از مراسم اومده بود رفت خونه ی یکی از بستگانمون. چند تا از خاله ها و دایی هام هم اونجا بودن. خاله ام گفت: اومد داخل. نه سلامی نه علیکی سرم داد زد فلانی مگه من اختیار دخترمو ندارم؟ چرا تو زندگیمون دخالت میکنی؟...

    گفت اینقدر داد و بیداد راه انداخت که اگه یه دقه دیرتر میرفت شوهرم باهاش درگیر میشد.
    خاله ام هیچ ربطی به ماجرا نداشت.

    من دختر ارومی ام. طاقت دعوا و درگیری رو ندارم. درسته نامزدمو دوست دارم و میدونم اگه از دستش بدم همیشه حسرت میخورم اما حریف بابام نمیشم. هیچ کس نمیشه.

    میترسم دفعه ی بعد پدرم بیشتر خودشو نشون بده و به نامزدم حرفهای بدی بزنه.
    نامزدم لیاقتش خیلی بیشتر از اینه که داماد پدرم باشه. نمیخوام به خاطر احساساتمون تصمیم اشتباه بگیریم. خیلیها اول زندگیشون خوش و خرمن ولی بعد یه مدتی به خاطر اختلافهای کوچیک زندگیشون میپاشه، حالا تا چه برسه یه زندگی از اولش اینجوری بخواد شروع شه.

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام

    ایا تو فامیلتون کسی هست که احتمالا با پدرتون در مورد شما حرفی زده شده باشه به عنوان خواستگار؟؟

    سوال بعدیم اینه که اگه داداش یا خواهر بزرگتر از شمام هست و ازدواج کردن , هنگام ازدواجشون هم این مسائل پیش اومد؟؟

  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 خرداد 97 [ 04:49]
    تاریخ عضویت
    1395-3-05
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    2,771
    سطح
    32
    Points: 2,771, Level: 32
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    79

    تشکرشده 133 در 75 پست

    Rep Power
    27
    Array
    متاسفانه هیچ راهی برای کنار آمدم با این پدر نیست
    حالا شما میگی اگه بری زندگی رو برای خانوادتون جهنم میکنه حالا اگه نرید یعنی حالش و احوالش خوبه و زندگیتونو براتون بهشت میکنه؟!؟!
    جلو این آدم ها یکم به نشانه احترام خم بشی میگن چهار دست و پا شو سواری بده تا همین الانم زیادی بهش رو دادید و خیلی منفعلانه عمل کردید که ایشون حتی متوجه این نمیشه که عملش اشتباهه و طلب کارم هست پس معلومه هیچ وقت اعتراض ندیده انگار شما وسیله اونید که اینطوری با پر رویی میگه مگه اختیارت دستم نیست این جور آدما با نق نق و دعوا و ترس راه میندازن خودشون با خودخواهی گند میزنن به همه چی
    ما هم یکی تو فامیلامون همین طوریه با وحشی بازی زن و بچشو اذیت میکنه و زنش و دخترشو وسط مسافرت مجبور میکنه میبرتشون خونه که مثلا بگه من رئیسم و شما باید ازم پیروی کنید حالا میدونه دلیل مسافرتشون چی بود؟اولین قرار آشنایی با شوهرش بود الانم یادم میوفته ها میگم کاش اسید بود میریختم روی ریخت کثیف و ریا کارش
    همه واسه اینکه مراقب خانوادش باشن باهاش زیاد ارتباط برقرار می کردن دخترش که ازدواج کرد رفت چهارصد کیلو متر اونورتر با شوهرش که مرد فوق العاده ایه و آدم باهاش حرف میزنه معتاد لهن زیبا و مهربانش میشه و همسرشم این مرد هم که فوت کرد حالا تمام سال هیچ کی بهش سر نمیزنه الانم همش میاد ادای آدمای مهربونو درمیاره که مثلا بهش محل بذاریم ولی یک سالی میشه کسی جواب تلفنشم نمیده و ایشون کاملا منزوی شده
    اینجور آدما تا کاملا ترد نشن و خرد و حقیر نشن آدم نمیشن باور کن کمی کوتاه بیای این عذاب ابدی زندگی با اونارو خریدی از سر ترحم های الکی به این و اون توی اون خونه نمون اگه اونا اونجا عذاب میکشن تقصیر پدرتونه نه شما حقتو خودخواهانه از این زندگی بگیر
    بازم واسه لحن تندم عذر میخوام ولی حالم از این آدما بهم میخوره

  12. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 96 [ 08:56]
    تاریخ عضویت
    1395-11-06
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    279
    سطح
    5
    Points: 279, Level: 5
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نه مطمئنیم کسی نیست.
    قبلا چند بار گفته بود یکی از اقوامش میخواد بیاد خواستگاریم. اون فرد هم وقتی شنید واسم خواستگار اومده به بابام گفت مبارک باشه اگه پسر خوبیه شوهرش بده.
    باز بهونه اشو گذاشت رو یکی دیگه از اقوامش. از اون هم جواب نگرفت.
    قبلا هم خواستگارهای غریبه امو بی دلیل رد کرده. تو ازدواج برادرهام هم دخالت کرده و میکنه ولی نه دیگه تا این حد.
    قبلا گفتم که چند روز پیش بابام رفته بود خونه ی یکی از بستگانمون و شلوغ کرده بود. جالب اینه که نمیدونم عمه ی نامزد داداشم اون جا چیکار داشته. پدرم اونا رو هم بی نصیب نذاشته بود... اون هم گفته بود حالا که این طوره من میرم میگم حلقه اتونو پس بدن. عمه ام گفت تا دم در بهش التماس کردم که از این حرفا چیزی به خونواده ی برادرش نگه.

    بابام از اونجا رفت خونه ی خواهرم. یه دعوا هم اونجا درست کرد.
    خنده ام میگیره. اخه مگه یه نفر به تنهایی میتونه زندگی چند نفر رو خراب کنه.

    مامانم برام تعریف میکرد از وقتی که خواهرم پنج سالش بود بابام میگفت دخترم رو میدم به فلانی (از فامیل خودش). اینقدر گفت و گفت و اخر هم به قولش وفا کرد.

    پی نوشت: خدا رو شکر به نظر میرسه مشکلاتی که واسه برادر و خواهرم درست کرده به خیر گذشت.
    ویرایش توسط نرگس22 : شنبه 07 اسفند 95 در ساعت 18:25

  13. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    ولی ازدواج کن و برو ولی خیلی مواظب باش حتی اگر کتکتم زد بی احترامی نکن اما کارت رو با توکل بخدا پیش ببر اگر همسرت بعدا صلاح دونست فعلا شهر دیگه زندگی کنین تا ارومتربشه

  14. کاربر روبرو از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده است .

    نرگس22 (یکشنبه 08 اسفند 95)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. غیر فعال شدن ایمیل های غیر معتبر
    توسط مدیرهمدردی در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 17 اردیبهشت 97, 13:57
  2. پاسخ ها: 58
    آخرين نوشته: یکشنبه 15 تیر 93, 09:49
  3. پاسخ ها: 54
    آخرين نوشته: چهارشنبه 30 مرداد 92, 10:02
  4. ازدواج با پسر غیر ایرانی غیر مسلمان(دوستش دارم چه کنم؟)
    توسط 1391 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: پنجشنبه 21 دی 91, 21:02

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.