به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 21
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 اردیبهشت 96 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1393-2-14
    نوشته ها
    205
    امتیاز
    4,218
    سطح
    41
    Points: 4,218, Level: 41
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    136

    تشکرشده 378 در 148 پست

    Rep Power
    32
    Array

    در مورد دچار شدن به وابستگی عاطفی نگرانم...راهنمایی بفرمایید

    با سلام و احترام خدمت همه بزرگواران
    من خیلی پیشتر بنا به مشکلاتی که در زندگی داشتم از راهنمایی دوستان در این سایت و همچنین مشاوره های فرشته مهربان عزیز و مدیر محترم همدردی بهره بردم و تونستم تصمیم صحیحی بگیرم قاعدتا برای راهنمایی گرفتن برای مشکل کنونیم لازم هست که یه شرح حال مختصر بگم.
    حدود یک سال و نیم پیش بعد از مدت ها مشاوره و صحبت با روانشناس و همچنین مدیر محترم همدردی به خاطر شرایط بغرنج زندگیم با داشتن یک فرزند از همسرم جدا شدم و الان از صحت تصمیمی که برای زندگی خودم و فرزندم با تحمل رنج بسیار گرفتم اطمینان دارم و آرامش به زندگی دو نفره ما به حمدلله بازگشته.
    در مورد شرایط شخصیم... 30 سال سن دارم و استاد دانشگاهم و در عین حال در مقطع دکترا مشغول به تحصیلم.
    و اما موضوع سوال من...
    یکی از اساتید من هستن که پیش از جدایی و خیلی قبل تر از این جریانات همیشه و همیشه ارتباط نزدیک و دوستانه و در عین حال همراه با چارچوب داشتیم.استاد بسیار خوبی هستن و متقابلا ایشون هم از من به عنوان دانشجوی خوب و نمونه در جاهای مختلف یاد می کنن و به اصطلاح با هم مچ هستیم در کار و پژوهش به همین سبب ارتباط کاری ما نسبتا بیشتر از سایر اساتیده.

    موضوعاتی وجود داره که من رو نگران میکنه
    1- ایشون بطور کلی با دانشجویانشون مثل دوست رفتار میکنن و رفتار صمیمانه دارن ( به خصوص دانشجویان دکتری)
    2- رفتار حمایتگرانه نسبت به دانشجویان و بالطبع نسبت به من
    3- توجه نسبتا خاص و ویژه به من( اختصاص دادن وقت زیاد، در دسترس بودن همیشگی، امتیاز قائل شدن و ...)
    4- روحیات بسیار نزدیک
    4- وجود خلا عاطفی در من و همینطور در ایشون ( اشاره به داشتن مشکلات بسیار حاد با همسرشون کردن)

    با توجه به موضوعاتی که نام بردم نگرانم مرز باریک میان رابطه صمیمانه استاد و شاگردی تبدیل به مهر و وابستگی عاطفی بشه... روابط رو سعی کردم تا حد ضرورت( درسی) نگه دارم اما باز هم نگرانم و فکر میکنم نگرانیم منطقی باشه
    لطفا راهنمایی لفرمایید حداقل توی این مقطع که بخاطر اتمام پروژه ارتباطم با ایشون بیشتره چه کنم
    سپاس

  2. کاربر روبرو از پست مفید فرخ رو تشکرکرده است .

    Ramin231 (شنبه 07 اسفند 95)

  3. #2
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 اردیبهشت 96 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1393-2-14
    نوشته ها
    205
    امتیاز
    4,218
    سطح
    41
    Points: 4,218, Level: 41
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    136

    تشکرشده 378 در 148 پست

    Rep Power
    32
    Array
    سلام مجدد خدمت دوستان
    میشه خواهش میکنم به پرسش من در صورتی که مقدور هست پاسخ بدید
    ممنونم

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 96 [ 08:04]
    تاریخ عضویت
    1395-12-04
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    4,294
    سطح
    41
    Points: 4,294, Level: 41
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsOverdriveTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    141

    تشکرشده 512 در 186 پست

    Rep Power
    56
    Array
    سلام خانم فرخ رو .. من بشخصه فکر میکنم شما بهتر هست این رابطه کاری یا استادی و دانشجویی رو کمتر یا کمرنگ تر کنین و خیلی باصطلاح خودتون مچ نشین. برای شمایی که رنج روانی زیادی در زندگی قبلی، متحمل شدین هر احساس خوب یا جملات زیبا یا رفتار بزرگ منشانه ای جذب کننده هست و شاید بخاطر عاطفه ای بوده که در این مدت نیاز داشتین و دریافت نکردین. ببینین شما از شرایط بدی جدا شدین و خداروشکر به ساحل آرامش رسیدین برای آینده چه بخواین ازدواج کنین، چه نخواین باید برای خودتون و آدمها مرزی بگذارین یعنی ابتدا افراد رو آنالیز کنین بعد به اونها نزدیک بشین. مردی که همسر داره حتی در صورت مشکلات شدید در خانه روحیه ای و انرژی نداره که بخواد در محیط کاری رو کنه و این افراد عموما دلزده و افسرده هستن و در برابر خانم ها واکنش خوبی از خودشون نشون نمیدن، اما وقتی با وجود مشکلاتی که میگن دارن با جنس مخالف نزدیک یا صمیمی هستن باید بهشون شک کرد. بیشتر مردانی که متأهلن و با خانومهای دیگه خیلی راحت هستن در زندگی شخصیشون مشکل چندان حادی ندارن و اتفاقا همسرشون هم از رفتار و کردار شوهر باخبر نیست و در خانه هم خیلی عادی و حتی عاشقانه هستن! بنظر من شما حق زندگی بهتری رو داری اما اگر کسی شما رو مناسب میدونه باید بهتون پیشنهاد ازدواج بده یا حداقل متأهل نباشه! این روابط دوستانه و کاری گاهی اونقدر به صمیمیت کشیده میشه که به بیراهه میره و در این بین خانم ها متضرر میشن، مخصوصا از نظر روانی این ناراحتی ها به فرزندتون هم انتقال داده میشه. سعی کنن بسیار عادی و در حد همکاری یا رابطه استاد و دانشجو باشین بدون درد دل بدون شوخی بدون... موفق باشی
    ویرایش توسط yarmehrban : جمعه 06 اسفند 95 در ساعت 14:48

  5. 8 کاربر از پست مفید yarmehrban تشکرکرده اند .

    Pooh (چهارشنبه 16 فروردین 96), Ramin231 (شنبه 07 اسفند 95), فرخ رو (جمعه 06 اسفند 95), بارن (جمعه 06 اسفند 95), باغبان (جمعه 06 اسفند 95), ستاره زیبا (یکشنبه 08 اسفند 95), شیدا. (جمعه 06 اسفند 95), عشق آفرین (شنبه 07 اسفند 95)

  6. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 اردیبهشت 96 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1393-2-14
    نوشته ها
    205
    امتیاز
    4,218
    سطح
    41
    Points: 4,218, Level: 41
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    136

    تشکرشده 378 در 148 پست

    Rep Power
    32
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط yarmehrban نمایش پست ها
    سلام خانم فرخ رو .. من بشخصه فکر میکنم شما بهتر هست این رابطه کاری یا استادی و دانشجویی رو کمتر یا کمرنگ تر کنین و خیلی باصطلاح خودتون مچ نشین. برای شمایی که رنج روانی زیادی در زندگی قبلی، متحمل شدین هر احساس خوب یا جملات زیبا یا رفتار بزرگ منشانه ای جذب کننده هست و شاید بخاطر عاطفه ای بوده که در این مدت نیاز داشتین و دریافت نکردین. ببینین شما از شرایط بدی جدا شدین و خداروشکر به ساحل آرامش رسیدین برای آینده چه بخواین ازدواج کنین، چه نخواین باید برای خودتون و آدمها مرزی بگذارین یعنی ابتدا افراد رو آنالیز کنین بعد به اونها نزدیک بشین. مردی که همسر داره حتی در صورت مشکلات شدید در خانه روحیه ای و انرژی نداره که بخواد در محیط کاری رو کنه و این افراد عموما دلزده و افسرده هستن و در برابر خانم ها واکنش خوبی از خودشون نشون نمیدن، اما وقتی با وجود مشکلاتی که میگن دارن با جنس مخالف نزدیک یا صمیمی هستن باید بهشون شک کرد. بیشتر مردانی که متأهلن و با خانومهای دیگه خیلی راحت هستن در زندگی شخصیشون مشکل چندان حادی ندارن و اتفاقا همسرشون هم از رفتار و کردار شوهر باخبر نیست و در خانه هم خیلی عادی و حتی عاشقانه هستن! بنظر من شما حق زندگی بهتری رو داری اما اگر کسی شما رو مناسب میدونه باید بهتون پیشنهاد ازدواج بده یا حداقل متأهل نباشه! این روابط دوستانه و کاری گاهی اونقدر به صمیمیت کشیده میشه که به بیراهه میره و در این بین خانم ها متضرر میشن، مخصوصا از نظر روانی این ناراحتی ها به فرزندتون هم انتقال داده میشه. سعی کنن بسیار عادی و در حد همکاری یا رابطه استاد و دانشجو باشین بدون درد دل بدون شوخی بدون... موفق باشی
    سلام!
    چه راهنمایی خوب و صمیمانه ای! ممنونم از شما
    در خصوص مشکلاتشون من به واقعیت زندگی ایشون و حاد بودن یا نبودن مشکلاتشون آگاه نیستم فقط ظاهر امر رو میبینم که اکثرا تا ساعت حدود 10 شب در دفتر کار میمونن یا مسافرت های مکرر کاری میرن (که در خونه نباشن به گفته خودشون... ) و این رو هم مکررا گفتن که افرادی از خانواده همسرشون ،خودشون و دوست صمیمیشون گفتن که این وضعیت رو تمام کن و طلاق بگیرید... به خاطر دو فرزند بزرگ میگن این کار رو نمیکنم ولی باز میگه نمیدانم چه کنم

    من مدت هاست متوجه این مطلب هستم که موضوع این نیست که ایشون مشکل داره یا نه یا اونقدری حاد هست که طلاق بگیرن یا خیر همین که در حال حاضر متاهله دلیل کافیست برای نبودن هیچ گونه رابطه عاطفی...و با مشاوری که حضورا پیششون میرم موضوع رو در میان گذاشتم گفتن رابطه رو به حد حداقل برسون و قاطع باش

    در حصوص عملی کردن این موضوع من بطور کلی از شبکه اجتماعی که کانال ارتباطی بود فاصله گرفتم و ارتباط محدود شد به ایمیل های کاری خیلی محدود و مختصر و مفید در حد دو خط نوشته... و ماهی شایدم یکبار حضوری دیدن که به پرسش های مربوط به درسم میگذره

    و صراحتا هم بهشون گفتم( البته محترمانه) که در مورد مسائل زندگیتون با من صحبت نکنید( یعنی درد دل نکنید) و دیگه هم صحبتی نمی کنن منم اجتناب میکنم از اینکه بحث به اون سمت بره

    ولی باز محتوای رفتار ایشون همونه و توام با محبته...
    در واقع من راهنمایی عملی تر میخوام برای نگه داشتن چارچوب و حریم

    وقتی به عناوین مختلف بعد از هر مسافرت یه سوغاتی خیلی خیلی کوچیک هم شده ( که البته هیچکدوم شخصی نیست مثلا عطر و لباس و ... بیشتر خوراکی یا کیک و کلوچه مخصوص اون شهر هست )میارن چی کار کنم، نگیرم؟

    وقتی که برای دلجویی از من در خصوص یه اختلاف کاری نسبتا شدید با یه همکار دیگه سر من رو میبوسن( روی روسری) بگم چی؟ اخم و تخم کنم؟
    مشکلم انگار اینه که نمیدونم قاطع بودن چگونه است که نه بی ادبانه باشه و نه بی تأثیر
    سپاس
    ویرایش توسط فرخ رو : جمعه 06 اسفند 95 در ساعت 17:10

  7. #5
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    به نظر من اجازه ندید سر شما را ببوسن !!
    برای مشخص کردن محدوده ی رفتاری ایشون با خودتون، هر رفتاری که ایشون با شما داره را تصور کنید که آیا اجازه می دادید جلوی فرزندتون، پدر و مادرتون، همسر احتمالیتون، همسر خودش، یا جلوی هر کس دیگه ای ... انجام بده؟
    اگر نه ... یعنی این رفتار اشتباهه و نباید انجام بشه. شما هیچ محرمیت و رابطه خصوصی با ایشون ندارید. رفتارهاشون باید مناسب جمع باشه، نه رفتار خصوصی.

    نیازی به اخم و تخم نیست. می تونید محترمانه محدودیتهای اخلافی یا دینیتون ( به نظرم گفته بودید اعتقادات دینی قوی دارید) را به ایشون یادآوری کنید
    و بگید این رفتار ایشون خارج از محدوده ی شماست.

    اگر بتونید با شخص دیگه ای کار کنید بهتره. حتی اگر باعث بشه یکسال عقب بیفتید.

    این رابطه اگر بیشتر بشه، بیشترین ضربه را شما می خورید.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : جمعه 06 اسفند 95 در ساعت 19:03

  8. 7 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    hafez2014 (جمعه 06 اسفند 95), hamed-kr (یکشنبه 08 اسفند 95), Ramin231 (شنبه 07 اسفند 95), فرخ رو (جمعه 06 اسفند 95), نیکیا (شنبه 07 اسفند 95), باغبان (جمعه 06 اسفند 95), عشق آفرین (شنبه 07 اسفند 95)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 آذر 02 [ 13:37]
    تاریخ عضویت
    1393-2-30
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    8,980
    سطح
    63
    Points: 8,980, Level: 63
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 336 در 126 پست

    Rep Power
    42
    Array
    نگرانی شما به جا است چون رابطه شما دیگر رابطه کاری نیست. این آقای استاد هم در پی انجام کار درست و حسابی نیست. اگر واقعا در پی کار تحقیقی بود هرگز شما را نمی بوسید و از مسایل خانه اش صحبت نمی کرد. شما می توانی با استاد بهتری همکاری کنی. استادی که واقعا قصد انجام یک تحقیق و پژوهش خوب را دارد. دیگر با این آدم همکاری نکن. به خدا توکل کن و راهت را از او جدا کن.

  10. 5 کاربر از پست مفید پرنیان یاسی تشکرکرده اند .

    hafez2014 (جمعه 06 اسفند 95), Ramin231 (شنبه 07 اسفند 95), فرخ رو (جمعه 06 اسفند 95), نیکیا (شنبه 07 اسفند 95), باغبان (شنبه 07 اسفند 95)

  11. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 اردیبهشت 96 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1393-2-14
    نوشته ها
    205
    امتیاز
    4,218
    سطح
    41
    Points: 4,218, Level: 41
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    136

    تشکرشده 378 در 148 پست

    Rep Power
    32
    Array
    سلام، از پاسخ هر دو بزرگوار ممنونم...شیدای عزیز مثل همیشه راهنمایی خوب و منطقی و کاربردی... سپاسگزارم
    در خصوص کار نکردن با لیشون در حال حاضر واقعا نمیتونم... چون از شروع کار بیش از دو سال گذشته و در حال انجام بودم و حدود 6 ماه دیگه مونده تا اتمام...و من بیشتر از این نمیتونم تاخیر کنم...

    حقیقتش من در این مدت به روش طفره رفتن و کج دار و مریز گذروندن سپری کردم... یعنی مثلا دعوت به شام ، یا رفتن به کنسرت رو همیشه از زیرش در رفتم...( با دانشجویان دیگر( اقا) هم به صرف شام بیرون میرن، و چندین مرتبه هم با سایر دانشجویان( خانم و اقا) به دیذدن کنسرت و تئاتر و ... رفتن، تیپ رفتاری رو میخوام توصیف کنم، یا در خصوص بوسیدن سر کلا ادم لمسی ای هستن ایشون محبت و همدردی و ... رو با لمس کردن نشون میدن از جمله دلداری دادن به یکی از همکاران خانم در تشییع جنازه یک عزیز و ... یا مثلا سوغاتی اوردن مختص من نیست و پیش اومده که دیدم برای شخص دیگری هم اوردن)
    در هر صورت با عنایت به توضیخات بالا آیا همچنان در طول این مدت به روش کج دار و مریز ادامه بدم؟ یا اینکه خیر رک و صریح یه بار یه صحبتی کنم باهاشون... مثلاَ بگم ببخشید دلیل اینکه چندین بار به شام دعوت کردین چیه ؟ لطفا سر من رو نبوسید هرچند از روی محبت...
    واقعا نمیفهمم این رفتارها چیزی پشتش هست یا خیر

  12. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرخ رو نمایش پست ها
    سلام، از پاسخ هر دو بزرگوار ممنونم...شیدای عزیز مثل همیشه راهنمایی خوب و منطقی و کاربردی... سپاسگزارم
    در خصوص کار نکردن با لیشون در حال حاضر واقعا نمیتونم... چون از شروع کار بیش از دو سال گذشته و در حال انجام بودم و حدود 6 ماه دیگه مونده تا اتمام...و من بیشتر از این نمیتونم تاخیر کنم...

    حقیقتش من در این مدت به روش طفره رفتن و کج دار و مریز گذروندن سپری کردم... یعنی مثلا دعوت به شام ، یا رفتن به کنسرت رو همیشه از زیرش در رفتم...( با دانشجویان دیگر( اقا) هم به صرف شام بیرون میرن، و چندین مرتبه هم با سایر دانشجویان( خانم و اقا) به دیذدن کنسرت و تئاتر و ... رفتن، تیپ رفتاری رو میخوام توصیف کنم، یا در خصوص بوسیدن سر کلا ادم لمسی ای هستن ایشون محبت و همدردی و ... رو با لمس کردن نشون میدن از جمله دلداری دادن به یکی از همکاران خانم در تشییع جنازه یک عزیز و ... یا مثلا سوغاتی اوردن مختص من نیست و پیش اومده که دیدم برای شخص دیگری هم اوردن)
    در هر صورت با عنایت به توضیخات بالا آیا همچنان در طول این مدت به روش کج دار و مریز ادامه بدم؟ یا اینکه خیر رک و صریح یه بار یه صحبتی کنم باهاشون... مثلاَ بگم ببخشید دلیل اینکه چندین بار به شام دعوت کردین چیه ؟ لطفا سر من رو نبوسید هرچند از روی محبت...
    واقعا نمیفهمم این رفتارها چیزی پشتش هست یا خیر
    سلام.
    پیشاپیش اگر لحنم تنده عذر میخام.
    فرخ رو جان یادمه یکی از تاپیکهای شما شبیه یکی از تاپیکهای من بود و من به خاطر همین شما رو یادمه... اختلاف عقیدتی با خانواده ی همسر...
    فرح رو عقیده ی ما چیه؟؟؟؟
    مگه حجاب برای این نیست که نامحرم رو از ما دورتر نگه داره؟ مگه نماز و روزه برای این نیست که خودمون رو محک بزنیم و در مقابل وسوسه ها محکمتر باشیم؟ حالا چی میشه که یکی مثل شما اجازه میده یه نامحرم ببوستش؟ از روی روسری و بدون روسری چه فرقی داره؟
    واقعا چه فرقی داره؟
    مدتهاست میخام یه تاپیک بزنم راجع به یکی از دوستام که دوست پسر داشتن رو حرام میدونه اما خیلی راحت با اساتید متاهلش رابطه ی عاطفی برقرار میکنه و حتی عکسشونو میزاره روی پروفایلش!!!!! با خوندن تاپیکت یاد اون دوستم افتادم و غمگین شدم... کاش بدونی چقدر...

  13. 3 کاربر از پست مفید نیکیا تشکرکرده اند .

    Ramin231 (شنبه 07 اسفند 95), فرخ رو (شنبه 07 اسفند 95), باغبان (شنبه 07 اسفند 95)

  14. #9
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.2%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,819 در 2,405 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرخ رو نمایش پست ها


    موضوعاتی وجود داره که من رو نگران میکنه
    1- ایشون بطور کلی با دانشجویانشون مثل دوست رفتار میکنن و رفتار صمیمانه دارن ( به خصوص دانشجویان دکتری)
    2- رفتار حمایتگرانه نسبت به دانشجویان و بالطبع نسبت به من
    3- توجه نسبتا خاص و ویژه به من( اختصاص دادن وقت زیاد، در دسترس بودن همیشگی، امتیاز قائل شدن و ...)
    4- روحیات بسیار نزدیک
    4- وجود خلا عاطفی در من و همینطور در ایشون ( اشاره به داشتن مشکلات بسیار حاد با همسرشون کردن)

    با توجه به موضوعاتی که نام بردم نگرانم مرز باریک میان رابطه صمیمانه استاد و شاگردی تبدیل به مهر و وابستگی عاطفی بشه... روابط رو سعی کردم تا حد ضرورت( درسی) نگه دارم اما باز هم نگرانم و فکر میکنم نگرانیم منطقی باشه
    لطفا راهنمایی لفرمایید حداقل توی این مقطع که بخاطر اتمام پروژه ارتباطم با ایشون بیشتره چه کنم
    سپاس

    سلام

    من واقعا تعجب می کنم از تاپیک شما !

    آدم بعضی از تاپیک ها را می بینه 4 شاخ میشه



    اولا استاد شما باید بره مهارت های ارتباطی خودش را با همسرش درست کنه ،،،،و سعی کن خلاء عاطفیش را از محرم خودش کسب کنه

    دوما محترم شما درسته یه سختی هایی دارید ،،مثل خیلی ها !!!!،،،،ولی دلیل نمیشه خلاء عاطفی را از هر فردی درخواست کنید !!! مخصوصا از یه فرد متاهل



    چیزی که می خوام بگم ناراحت نشید :



    من ایراد را از شما می دونم !!

    چون یه زن می تونه رفتاری داشته باشه که هیچ مردی جرات همچین کاری نداشته باشه !


    بالاخره باید مشخص کنید کی الان فرمانده هست :
    1) عقل و منطق شما
    2) احساس


    امیدوارم اشتباه نکنید! ( هر چند تجربه به من ثابت کرده انسانهایی که احساس اونها فرماندهی تصمیم آنها را به عهده می گیره ،،زیاد از منطق دیگران خشنود نمی شند !)




    اگه در رفتار و عفت سنگین باشید ! ،،طرف حساب کار دستش می یاد


    موفق باشید.





    ویرایش توسط باغبان : شنبه 07 اسفند 95 در ساعت 03:42

  15. 4 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    hamed-kr (یکشنبه 08 اسفند 95), tavalode arezoo (شنبه 07 اسفند 95), فرخ رو (شنبه 07 اسفند 95), دختر قصه ها (شنبه 07 اسفند 95)

  16. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1395-11-13
    نوشته ها
    125
    امتیاز
    4,990
    سطح
    45
    Points: 4,990, Level: 45
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    532

    تشکرشده 229 در 100 پست

    Rep Power
    31
    Array
    با سلام...

    رفتار ایشون در قالب یک استاد به خودشون مربوطه و درمورد ایشون نظری نمیدم.
    اینکه شما احساس کردید نیازه اینجا مطرح کنید قابل تقدیره.

    شما مثل همه آدم ها، نیازهایی دارید بخصوص در زمینه عاطفی...این باعث میشه گاهی رفتارهای فرد مقابل رو اونطور که دوست دارید معنا کنید نه اونطور که باید معنا بشه.

    درمورد مذهبی بودن یا نبودن شما اطلاعی ندارم ولی معنی رفتار های این فرد و همراهی شما در این موارد جالب نیست..
    شما فرصت ریسک و تجربه های تلخ جدید ندارید. حتی اگه احتمال موفقیت در چنین رابطه ای موجود باشه.

    پیشنهاد میکنم تحت هیچ شرایطی اجازه ادامه این رفتارها از طرف شما داده نشه. عکس العملتون کاملا جدی و محکم باشه. آینده شما در دست خودتونه، اونو محکم بگیرید و پیچ و تاب ندید. وقت برای آزمون و خطا نیست.

    امیدوارم در آینده، اتفاقات خوب زیادی رو سپری کنید و آینده ای شاد بسازید...

  17. 2 کاربر از پست مفید Ramin231 تشکرکرده اند .

    فرخ رو (شنبه 07 اسفند 95), باغبان (شنبه 07 اسفند 95)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: شنبه 17 تیر 96, 14:06
  2. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 04 مهر 93, 23:28
  3. مهم مهم مهم: دختری خاستگار استادش: خواهشا راهنمایی بفرمایید!
    توسط پرواز1 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: چهارشنبه 15 آبان 92, 18:23
  4. قربانیان بی وفایی کوتاه نیایید!
    توسط ویدا@ در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 15 مهر 92, 13:09
  5. پاسخ ها: 26
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 شهریور 90, 11:11

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:30 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.