به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 22
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 دی 99 [ 11:00]
    تاریخ عضویت
    1395-2-08
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    6,732
    سطح
    53
    Points: 6,732, Level: 53
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 162 در 68 پست

    Rep Power
    26
    Array
    نمیدونم چی بگم آقای بهداد عزیز واقعا ادم بعضی وقتا تو حکمت کار خدا میمونه مشکل زندگی من با خانواده همسر گرامی دقیقا برعکس مشکل شماست خانواده همسر من چون مخالف ازدواج ما بودن رفت و امدی با ما ندارند البته از اول ظاهرا موافق بودند اما بعد از ازدواج همسرم گفتن خانوادشون مخالف بودن و دو سال اول کاملا با ما قطع ارتباط کردند مدام همسرم رو تشویق کردم که بره به خانوادش سر بزنه حتی اگه روی خوش نشون ندن من هم که اجازه نداشتم برم اونجا بعد از کلی اصرار از طرف من و کادو های مختلف و ... بالاخره ارتباط ما شده در حد عیددیدنی سالی یکبار یا مثلا روز مادر در همین حد من چندین سال تلاش کردم این رابطه درست بشه چون میدیدم همسرم چقدر عذاب میکشه و چقدر ناراحته و متعاقبا زندگی مشترک ما در خطر قرار میگیره اما الان دیگه کاملا بیخیال شدم و خسته از این همه تلاش و تحقیر بیفایده
    وقتی تاپیک شمارو خوندم به نظرم اومد اگه با این وضعیت زندگی شما پیش بره ممکنه از یه جایی شما خدایی نکرده وقتی ببینید به خواستتون بی توجهی میشه کم بیارید و تاثیر بدی تو زندگی مشترک شما بزاره چون من دیدم همسر من با وجود اینکه میدونه در این قضیه خانواده خودش مقصرن اما باز یه جاهایی که خسته میشه و منطقش رو از دست میده همه چیو از من میبینه هر چند بعدش عذرخواهی میکنه اما تاثیرش رو در زندگی خودم کاملا میبینم
    شاید اگه مادرتون رو در ماه چند روز پیش خودتون بیارید و به همسرتون بگید دلتون میخواد مادرتون در کنار شما و همسر و فرزندتون باشه و گاهی هم خانواده برادرتون رو دعوت کنید هم به قول نازنین عزیز یه جورایی از خانم برادرتون تشکر کرده باشید هم همسرتون به این فکر بیفته که بیشتر با شما همراه باشه به هر حال دعا میکنم مشکلتون طولانی نشه و حل بشه و شما هم به آرامش برسید

  2. کاربر روبرو از پست مفید آرام 10 تشکرکرده است .

    nardil (جمعه 06 اسفند 95)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 دی 96 [ 22:59]
    تاریخ عضویت
    1395-10-26
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    2,059
    سطح
    27
    Points: 2,059, Level: 27
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    61

    تشکرشده 175 در 69 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من با نظر خانم نازنين در خصوص زن برادرتون موافقم. بنده خدا همين طوري هم به خاطر نگه داري مادر شما، برنامه زندگيش تحت تاثير قرار گرفته. حالا تصور كنيد هر دو هفته روز تعطيلش رو به جاي اينكه بتونه يك برنامه اي براي بودن كنار همسرش و خونواده خودش داشته باشه، مجبوره منتظر صداي زنگ در توسط شما بمونه ....

    درسته كه شما هم نميتونيد از ديدن برادر و مادرتون غافل بمونيد ولي به نظرم بهتره راه هاي ديگه اي رو امتحان كنيد. مثلا با همسرتون صحبت كنيد و پيشنهاد بدين برادرتون رو به خونه مادرخانمتون دعوت كنيد يا حتي چه بهتر ميشه اگه فقط مادرتون رو دعوت كنيد تا زن برادتون هم اين حق رو پيدا كنه تا يك آخر هفته رو تنهايي با همسرش اونطور كه دوست داره بگذرونه. يا حتي نه، مادرتون رو برداريد و به يك گردش يك روزه ببريد تا حال و هوايي هم عوض كنه باور كنيد بيشتر در حقتون دعا ميكنه.

  4. 4 کاربر از پست مفید Shayeste تشکرکرده اند .

    nardil (جمعه 06 اسفند 95), نیکیا (جمعه 06 اسفند 95), آنیتا123 (پنجشنبه 05 اسفند 95), شیدا. (پنجشنبه 05 اسفند 95)

  5. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 مهر 02 [ 20:25]
    تاریخ عضویت
    1395-9-07
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    10,405
    سطح
    67
    Points: 10,405, Level: 67
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,535

    تشکرشده 308 در 154 پست

    Rep Power
    44
    Array
    همسر ایشون اگه نگران ایجاد مزاحمت برای جاری خودشه میتونه مثلا هروقت میرن اونجا یه هدیه کوچولو واسه بچه ها ببرن یا هرچندوقت یه بار خانواده برادرشوهر رو دعوت کنن خونشون و جبران کنن.دلیل نمیشه که به این بهانه قطع رابطه کنن! به نظرم دلایل ایشون واسه اینکار همونا هست که خانم ارام گفتن!
    اقای بهداد به نظرم یه بار که شرایطش جور بود مثلا یه بار که جفتتون خسته نبودین و با ارامش نشستین تو خونه و استراحت میکنین، به همسرتون بگین که خیلی دلم میخواد بشینیم مثل دو تا ادم بالغ راجع به یه موضوع صحبت کنیم، بدون اینکه اعصاب خودمونو خورد کنیم و الکی دعوا راه بندازیم.بعدش ازش بپرسین که دلیلش چیه که تمایل نداره به خانوادتون سر بزنه و ایا مشکلی هست این وسط؟ و اگه ایشون باز هم همون معذب بودن رو عنوان کردن ( که احتمالا میکنن) بهشون بگین: ببین منم خیلی دلم میخواد اخرهفته هارو بیشتر با خانواده خودم باشم و اونجا بیشتر بهم خوش میگذره ولی واسه خاطر اینکه تو راحت باشی و اذیت نشی میام خونه شما در حالیکه به فلان دلایل معذبم و سختمه این زمان طولانی رو خونه شما باشم ... در عوض منم ازت توقع دارم وقتی میرم خونه برادرم تو هم همراهیم کنی چون بدون شما دوتا اونجا احساس تنهایی میکنم و کمتر بهم خوش میگذره....
    اگر بازم ایشون سر حرف خودش بود ، من پیشنهاد میدم با مادر خانمتون صحبت کنین و بگین این رفتار همسرتون خیلی اذیتتون میکنه و ایشون با دخترشون صحبت کنن و بگن که کارش درست نیست....
    در ضمن میتونین فاصله زمانی بین رفت و امدهاتون رو زیادتر کنین تا مزاحمتی برا کسی ایجاد نشه مثلا ماهی یه بار
    ویرایش توسط میس بیوتی : پنجشنبه 05 اسفند 95 در ساعت 17:36

  6. #14
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    میس بیوتی عزیز

    اون خانم جاری هست، نه مادرشوهر.
    فکر نمی کنم به این آقا هم حس پسر و مادری داشته باشه. به هر حال برای ایشون جاری و برادرشوهر هستن. حالا هر چی هم این دوتا برادر حس دیگه ای به هم داشته باشن.

    شما نمی تونی هر دو سه هفته یه بار بری خونه جاری و مزاحم بشی و مث خونه مادرشوهر برخورد کنی و با یه کادو و شکلات واسه بچه شون، موضوع را حل کنی.
    هم برای صاحبخونه سخته و هم برای مهمون

    همسر ایشون هم نگفته قطع رابطه کنیم. فقط می گه زیاد نریم.
    هر وقت هم که رفته خوب برخورد کرده و گرم و صمیمی بوده.

    به نظر من اصرار این آقا بی مورده.
    این همه خونه ی برادر رفتن هم مزاحمته
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : پنجشنبه 05 اسفند 95 در ساعت 21:39

  7. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    Ramin231 (پنجشنبه 05 اسفند 95), نیکیا (جمعه 06 اسفند 95)

  8. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 مهر 02 [ 20:25]
    تاریخ عضویت
    1395-9-07
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    10,405
    سطح
    67
    Points: 10,405, Level: 67
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,535

    تشکرشده 308 در 154 پست

    Rep Power
    44
    Array
    اگه این رفت و امد برای جاری ایشون مزاحمت بوده و اونارو تو زحمت مینداخته مطمین باشین همسر اقای بهداد تو این ۷ سال متوجه میشده و دلیل عدم تمایلش برای رفت و امد رو همون میگفته ، نه اینکه بگه اونجا معذبم و راحت نیستم.به هر حال مادرشوهر ایشون تو خونه پسرش زندگی میکنه و برای دیدن ایشون چاره ای جز رفتن به خونه برادرشوهر نیست!و این دور از ادبه که ایشون دو روز بره شهرستان ولی سراغی از مادر همسرش نگیره.مخصوصا که الان بچه کوچیک هم دارن.و یه چیز دیگه اینکه مسلما اگه شرایط متفاوت بود و پاتوق اصلی، خونه پدرشوهر بود خانم حتما از همسرش این انتظارو داشت که به پدر و مادر خودش هم سر بزنن! به هر حال یه راحگه حل اینه که رفت و امدهارو کمتر کنن و ماهی یه بار برن.و بعضی وقتا هم برادرشوهر و مادرشونً دعوت کنن خونه شون تا جبران زحمتاش بشه

  9. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 بهمن 98 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    7,978
    سطح
    60
    Points: 7,978, Level: 60
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsOverdriveVeteran
    تشکرها
    318

    تشکرشده 381 در 176 پست

    Rep Power
    56
    Array
    سلام دوست عزیز

    یه سوال ذهنم رو مشغول کرده کلا تو این 7 سال همیشه این مشکل رو داشتین یا نه از یه جایی به بعد شروع شد ؟
    اینکه همسرتون بچه دار شدن این مساله پررنگ شده ؟ شاید به خاطر شیر دادن و رسیدگی به بچه معذبن ؟
    همسرتون با حجاب هستن ؟ شاید تو فصل گرما این قضیه پررنگ می شه و خانومتون گرمایی هستن و واقعا معذب می شن.
    وضع مالی برادرتون خوبه ؟ شاید همسرتون با دیدن خونه و زندگی اونها حس حسادتی دارن که اذیتشون می کنه و برای اینکه شما رو اذیت نکنن ترجیح می دن نیان که حسشون تحریک نشه.
    رفتار بردارتون یا همسرش یا مادرتون شاید جوری بوده که به ایشون حس مزاحم بودن داده چون اغلب آقایون متجه زبان بدن نمی شن یا به حدی علاقشون به برادر و مادر زیاده که نمی بینن .
    من خودم با یکی از دوستان همسرم دوست ندارم رفت و آمد کنم چون وقتی خونشون می ریم ایشون خیره خیره به من نگاه می کنه. مرد خوب و مومنی هم هستا مدل نگاه کردنش اینجوریه و واقعا معذب می شم و به همسرم نمی تونم بگم چون یا بد برداشت می کنه یا فکر می کنه تهمت می زنم به دوستش در صورتی که خودمم می دونم آدم پاک و خوبیه فقط از اینکه خیره سر تا پامو نگاه کنن معذب می شم (حتی با حجاب کامل هم این رفتار رو دارن و واقعا به همسرم نمی تونم بگم چون ایشون رو خیلی دوست دارن)

    شاید یه علت منطقی داره واقعا ازش بپرسید چرا دوست نداره بیاد؟ شاید مدل صحبت برادرتون یا زن برادرتون نیش داره و ایشون رو عصبی می کنه ولی شما یا اصلا حواستون نیست یا از نظر شما حرفشون ناراحت کننده نبوده.

    اگر تو این 7 سال از اول اینجوری بوده بشینید باهاش صحبت کنید شاید از عموش دلخور بوده و عموی ایشون خاطراتی براش گذاشته که نا خودآگاه از برادر شوهر بدش اومده.
    اگر این اواخر شدید شده توی روابط ایشون با خونوادتون ریشه یابی کنید. چون کسی از اول با کسی دشمن نیست. بعضی وقتها خانواده آدمم کارهای موذیانه می کنند در برابر همسر که باورش برای خود آدم سخته و ما اونها رو همون برادر مادر یا پدر مهربون خودمون می بینیم. شاید این گوشه کنارا یه کنایه ای نیشی به همسرتون زده شده و ایشون ناراحت شدن و ترجیح می دن شما رو ناراحت نکنن.

    در کل باید با صحبت کردن و ریشه یابی بفهمید و مشکل رو حل کنید. جوری رفتار نکنید که خانموتون از گفتن حقیقت به شما بترسه یا پشیمون شه. اگه می گه داداشتو با بابام مقایسه نکن به جاب دعوا بگو چرا؟ فرقشون چیه ؟ چرا همچین فکری می کنی؟ سعی کن سوء تفاهما رو با آرامش برای خانومت حل کنی

    موفق باشی

  10. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 بهمن 96 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    2,327
    سطح
    29
    Points: 2,327, Level: 29
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 123
    Overall activity: 60.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نازنین2010 نمایش پست ها
    چرا این همه اصرار دارید که با همسرتون بروید آنجا ؟!! خانه برادر شماست وحق پدری داره درست میگی . اما دلیل نمیشه هر دو هفته یه بار زن برادرتون را مجبور کنید ازخانواده شما پذیرایی کنه همین که پذیرای مادر شماست باید دستاش را ببوسید
    زن برادرتون کناهی نداره که همش باید به خانواده شوهر خدمات ارایه کند ؟ مادر شما هرچه هم خوب باشه به هر حال حتما یه اختلاف سلیقه ای با عروسش داره و این خانم معلومه که با ادب و احترام برخورد میکنه که مادرتون آنجا ماندگار شده پس بیشتر ملاحضه زن برادرتون را داشته باشید
    مطمئن هستم که همسر شما هم همینطور فکر میکنه و نمی خواد این موضوع را عنوان کنه

    خودتون تنهایی بروید دست خالی هم نرو مثلا برا بچه هاش یه چیز خوب بگیر
    می تونید با بچه های برادرتون و مادرتون بروید پارک یه نصف روز را با هم بگذرانید و خوش باشید اما توجه کنید که این تنها رفتن شما به نحوی نباشه که باعث بشه خانم تون از لحاظ عصبی تحریک بشه
    خیلی راحت نیامدنش را بپذیرید و بعدش هم رفتارتون با خانم مناسب باشه

    چرا همسرتون را مجبور می کنید به کاری ؟ چرا بحث و دلخوری پیش می اورید ؟ با توجه به اینکه همسرتون برخورد مناسب و خوبی با خانوادتون داره و پدر و مادرش هم در این مورد کاملا حق را به شما میدهند پس رضایت بده و بپذیر و خودت تنها برو
    متاسفانه همسر بنده هم مثل شما دیدش به قضایا تک بعدیه. اگر با این دید به قضیه نگاه کنیم و دوساعت رفتنمون اونجا مزاحمته پس دوروز موندنمون خونه پدر خانمم مزاحمت نمیشه و فاجعه محسوب میشه. الان که این جواب رو می نویسم خونه برادرم بود و خانم برادرم میگفت چرا بچه ها رو نیاردی. دلمون برا دخترت تنگ شده

  11. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 بهمن 96 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    2,327
    سطح
    29
    Points: 2,327, Level: 29
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 123
    Overall activity: 60.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam.mim نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز

    یه سوال ذهنم رو مشغول کرده کلا تو این 7 سال همیشه این مشکل رو داشتین یا نه از یه جایی به بعد شروع شد ؟
    اینکه همسرتون بچه دار شدن این مساله پررنگ شده ؟ شاید به خاطر شیر دادن و رسیدگی به بچه معذبن ؟
    همسرتون با حجاب هستن ؟ شاید تو فصل گرما این قضیه پررنگ می شه و خانومتون گرمایی هستن و واقعا معذب می شن.
    وضع مالی برادرتون خوبه ؟ شاید همسرتون با دیدن خونه و زندگی اونها حس حسادتی دارن که اذیتشون می کنه و برای اینکه شما رو اذیت نکنن ترجیح می دن نیان که حسشون تحریک نشه.
    رفتار بردارتون یا همسرش یا مادرتون شاید جوری بوده که به ایشون حس مزاحم بودن داده چون اغلب آقایون متجه زبان بدن نمی شن یا به حدی علاقشون به برادر و مادر زیاده که نمی بینن .
    من خودم با یکی از دوستان همسرم دوست ندارم رفت و آمد کنم چون وقتی خونشون می ریم ایشون خیره خیره به من نگاه می کنه. مرد خوب و مومنی هم هستا مدل نگاه کردنش اینجوریه و واقعا معذب می شم و به همسرم نمی تونم بگم چون یا بد برداشت می کنه یا فکر می کنه تهمت می زنم به دوستش در صورتی که خودمم می دونم آدم پاک و خوبیه فقط از اینکه خیره سر تا پامو نگاه کنن معذب می شم (حتی با حجاب کامل هم این رفتار رو دارن و واقعا به همسرم نمی تونم بگم چون ایشون رو خیلی دوست دارن)

    شاید یه علت منطقی داره واقعا ازش بپرسید چرا دوست نداره بیاد؟ شاید مدل صحبت برادرتون یا زن برادرتون نیش داره و ایشون رو عصبی می کنه ولی شما یا اصلا حواستون نیست یا از نظر شما حرفشون ناراحت کننده نبوده.

    اگر تو این 7 سال از اول اینجوری بوده بشینید باهاش صحبت کنید شاید از عموش دلخور بوده و عموی ایشون خاطراتی براش گذاشته که نا خودآگاه از برادر شوهر بدش اومده.
    اگر این اواخر شدید شده توی روابط ایشون با خونوادتون ریشه یابی کنید. چون کسی از اول با کسی دشمن نیست. بعضی وقتها خانواده آدمم کارهای موذیانه می کنند در برابر همسر که باورش برای خود آدم سخته و ما اونها رو همون برادر مادر یا پدر مهربون خودمون می بینیم. شاید این گوشه کنارا یه کنایه ای نیشی به همسرتون زده شده و ایشون ناراحت شدن و ترجیح می دن شما رو ناراحت نکنن.

    در کل باید با صحبت کردن و ریشه یابی بفهمید و مشکل رو حل کنید. جوری رفتار نکنید که خانموتون از گفتن حقیقت به شما بترسه یا پشیمون شه. اگه می گه داداشتو با بابام مقایسه نکن به جاب دعوا بگو چرا؟ فرقشون چیه ؟ چرا همچین فکری می کنی؟ سعی کن سوء تفاهما رو با آرامش برای خانومت حل کنی

    موفق باشی
    سلام
    عرض کنم خدمتتون که این مشکل از ابتدا بوده ولی بعضی مواقع خیلی زیاد میشد و بعضی مواقع خیلی کم. وضع مالی برادرم هم در حد خودم هست و خانمم هم خوشبختانه اصلا اهل چشم و هم چشمی و حسادت نیست.
    خانمم هم با حجابه و برادرم هم همسن پدرخانمم هست و اصلا این چیزایی که تو ذهنتون هست صدق نمیکنه
    من احساس میکنم فقط یه جور لجاجت بچگانه است.

  12. کاربر روبرو از پست مفید بهداد میلانی تشکرکرده است .

    maryam.mim (یکشنبه 08 اسفند 95)

  13. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 19 خرداد 97 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1393-4-20
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    4,509
    سطح
    42
    Points: 4,509, Level: 42
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    7

    تشکرشده 84 در 50 پست

    Rep Power
    25
    Array
    به صحبت های خانمهای این سایت توجه زیاد نکنید چون اینجا خانمها متعصبانه صحبت میکنند

    همسرتون را متوجه کنید باید به خواسته شما عمل کنه ، همسر شما داره زن سالاری انجام میده ، بهش اجازه دخالت و اظهار نظر بیجا نده، جلوی زنها اگر کوتاه بیاید سوارت میشن
    شما میگید برید خونه داداشتون یا هرجای دیگه زنتون هم باید بیاد و اگر نمیخواد بره خونه باباش چون زنی که حرف شوهرشو گوش نکنه موجب سلب اسایشه

    به زن روی اضافه نده
    خونه پدرش نرو و زنت هم نزار بره ، مطمئن باش قید شما و زندگی را میزنه، پس خودتو فریب نده .... اون میخواد اختیار دار شما باشه مثل اکثر زنها


    زنها باید شرعا و عرفا مطیع شوهرشون باشند
    ویرایش توسط meghdad : دوشنبه 09 اسفند 95 در ساعت 16:38

  14. کاربر روبرو از پست مفید meghdad تشکرکرده است .

    homan74 (سه شنبه 10 اسفند 95)

  15. #20
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام
    آقای میلانی شما دو نفر عاقل و بالغ هستید و حتما میتونید یه گفتگو در این زمینه انجام بدید و با دلایل منطقی به یه نتیجه قابل قبول برسید
    حتما گفتگو کنید دلایلتون رو بگید برای دلایل ایشون هم جوابهای منطقی بیارید
    شما می تونید مثلا گاهی در کافی شاپ قرار بذارید و خانوادتون رو ببینید و گاهی هم به منزل برادرتون برید
    یا اگر خانم شما از حضور در اونجا معذب هست طی همون گفتگو به ایشون بگید پس هر یکی دو ماه یک بار یکدفعه که اومدیم اینجا مادرم رو با خودم میارم تا دو هفته بعد که برگردونیم ایشون رو
    به هر حال بین راه حل های مختلف یکی رو ایشون قبول می کنه
    ولی این کارهایی که گفتم رو بدون صحبت با ایشون انجام ندید که ممکن هست اختلاف شما سر این موضوع باعث ناراحتی مادرتون بشه و این اختلاف علنی بشه

    زیاد هم به حرفهای تندی که اینجا زده میشه توجه نکنید
    برخی دیدگاه ها اگر سازنده بود صاحب اون دیدگاه الان زندگیش گل و گلاب بود که نیست

    موفق باشید
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.