به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 13 , از مجموع 13
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اسفند 95 [ 15:32]
    تاریخ عضویت
    1395-10-22
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    330
    سطح
    6
    Points: 330, Level: 6
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 83.0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 26 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با اجازه آرامش خیال عزیز

    نه آقای باغبان توروخدا مرخص نشید من هر پستتون رو چندین بار خوندم حرفهاتون خیلی درسته ولی وقتی موقع عمل میشه خیلی سخته
    من بارها سعی کردم از یاد ببرم که باهام چه رفتاری شده و چقدر بین من و جاریهام فرق گذاشتن چقدر با بچه های کوچک من که اونها هم مهر مادربزرگ پدربزرگ و عمه و عمو میخواستن مثل غریبه ها رفتار شد و .........
    چرا همیشه من باید همه بدیهای اونها رو از یاد ببرم و بهشون لبخند بزنم و از هیچی گله نکنم ؟؟؟ این خیلی کار سختیه
    بارها و بارها به مادرشوهرم گفتم هم خودم هم شوهرم بهش گفت هم برادرشوهرام بهش گفتن انقدر بین ما فرق نذار مادرشوهر عزیز ولی کو گوش شنوا انکار میکنه که اصلا همچین چیزی نیست و بازم به کارش ادامه میده
    من وقتی ناراحت میشم تمام بدیهایی که بهم کردن جلوی چشمم رژه میرن مثل یه فیلم هی تکرار میشن انقدر عصبانی میشم که حد نداره
    آقای باغبان عزیز ایکاش میشد حافظه مثل کامپیوتر بود فایل مربوط به اونها رو دیلیت میکردم ایکاش

  2. 2 کاربر از پست مفید دختر قصه ها تشکرکرده اند .

    آرامش خیال (چهارشنبه 04 اسفند 95), باغبان (جمعه 06 اسفند 95)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 آذر 96 [ 15:25]
    تاریخ عضویت
    1395-11-09
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    754
    سطح
    14
    Points: 754, Level: 14
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اول اینکه بهتون تبریک میگم بابت اتفاق خوبی که تو زندگیتون افتاده،

    اما پیشنهاد من برای کنترل خشم، منم قبلا خیلی آدم پرخاشگری بودم ولی به مرور زمان آرومتر شدم، راستش من از وقتی سره کار رفتم و تو محیط کار قرار گرفتم آدم آرومی شدم

    دلیلش هم این بود که رودروایسی داشتم تو محیط کار و هرچی میشد فقط سکوت میکردم ولی به مرور این اخلاق کل زندگیم و فرا گرفت، درسته الان هم یه وقت هایی عصبی میشم ولی کنترلم رو رفتارم

    خیلی بیشتر شده، وقتی عصبی میشین اونم موقعی که حرفی میشنوین و به هم میریزتتون فقط تا چند شماره بشمارین و بعد جواب بدین، این کار خیلی تاثیر میذاره و باعث میشه حرفی که میخواین بزنین و قورت بدین

    من یه وقتایی وقتی ناراحت و عصبانی میشم یا استرس دارم به خودم میگم با این کار عمرت داره کم میشه الان نمیفهمی ولی 50 سالت شه میگی کاش کمتر حرص میخوردم، باور کنین یه وقتایی به این جمله فک میکنم

    وسط ناراحتی یا عصبانیت خندم میگیره، یا مثلا به منت کشی بعدش که باید انجام بدین و معذرت خواهی بعدش یا اینکه حس و حال بد بعد از اون عصبانیت و پشیمونیش که فک کنین شاید کمکتون کنه که آرامشتون و

    حفظ کنین، یه وقتایی واقعا جواب ندادن هنره و بعدا که بش فک کنین میگین آفرین به خودم که اون موقع فلان جواب و ندادم و نذاشتم اوضاع خرابتر شه، ببنین اینارو یه آدمی میگه که قبلا شرایط شمارو داشته

    و سره هرچیز کوچیکی عصبانی میشده و داد و بیداد میکرد، ولی الان جز افرادیم که همه میگن چقد آروم و منطقی هستی، میدونم بازم ایراد زیاد دارم ولی سکوت کردن تو مواقع پر تنش میتونه راه حل مناسب و منطقی باشه،

    بعدش که آروم شدین حرفتون بزنین که هم تاثیر گذار تره و هم مفیدتر.

    موفق باشین

  4. کاربر روبرو از پست مفید mandana68 تشکرکرده است .

    آرامش خیال (چهارشنبه 04 اسفند 95)

  5. #13
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,821 در 2,406 پست

    Rep Power
    0
    Array


    با سلام



    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر قصه ها نمایش پست ها

    با اجازه آرامش خیال عزیز

    نه آقای باغبان توروخدا مرخص نشید من هر پستتون رو چندین بار خوندم حرفهاتون خیلی درسته ولی وقتی موقع عمل میشه خیلی سخته


    ممنون از لطف شما - به نظرم سخت موقعی میشه که ما آدم ها برنده بودن را تو چیز دیگه ای ،،،،می دونیم !

    مثلا یه شخصی یه توهین میکنه ،،،منیت ما میگه باید جوابشو بدی ،،مگر نه باختی !!

    به نظرم سخت موقعی هست که ما آدم ها از تغییر می ترسیم و یا اون تغییر را ،،،، مفید نمی دونیم و میگیم فایده ای نداره !!

    بالاخره بهار فصل گل و زیبایست !! - برای رسیدن به بهار باید از زمستان عبور کرد .

    ولی بعصی از آدم ها زمستان هم زیبا می دونند و لازمه بهار!


    ..................................


    من بارها سعی کردم از یاد ببرم که باهام چه رفتاری شده و چقدر بین من و جاریهام فرق گذاشتن چقدر با بچه های کوچک من که اونها هم مهر مادربزرگ پدربزرگ و عمه و عمو میخواستن مثل غریبه ها رفتار شد و


    ذهن انسان نمیتونه چیزی را از یاد ببره ،،، بلکه ذهن انسان اطلاعات را کم رنگ میکنه ،،،وقتی کم رنگ شد،،،بی اهمیت میشه ،،،وقتی بی اهمیت شد ،،، فراموش میشه

    مثلا خاطرات روز سوم اسفند سوم دبستان شما ،،در ذهنتون هست ولی چرا الان به یاد نمی آورید ؟

    چون یادآوریش نمی کنی !

    اگر شما یه خاطره تلخ یا مثلا بدی های دیگران را در ذهنتان تداعی کنید ،،،معلوم هست نمی تونید فراموش کنید !


    از طرفی بیشتر ماها دوست نداریم سبک باشیم ---- دوست داریم این خودخوری ها را نگه داریم ،،و دیگران را مقصر بدونیم وبگیم باید مثلا این رفتار را انجام میدادید.


    بعضی موقع ها ما میریم شمال و به خدا میگیم چرا جنوب نیستیم !



    ..................................



    چرا همیشه من باید همه بدیهای اونها رو از یاد ببرم و بهشون لبخند بزنم و از هیچی گله نکنم ؟؟؟ این خیلی کار سختیه


    چون ما رو دیگران کنترل نداریم .

    ما فقط روی رفتار خودمان حاکمیت 100 درصد داریم نه دیگران

    رفتار تهاجمی و منفعلانه خوب نیست !

    باید رفتار صریح داشته باشیم .


    ..................................




    بارها و بارها به مادرشوهرم گفتم هم خودم هم شوهرم بهش گفت هم برادرشوهرام بهش گفتن انقدر بین ما فرق نذار مادرشوهر عزیز ولی کو گوش شنوا انکار میکنه که اصلا همچین چیزی نیست و بازم به کارش ادامه میده



    شاید خیلی از آدم ها دوست ندارنند مورد نصیحت قرار بگیرند و ایراد آنها را مستقیم بهشون بگیم

    حالا عروس و مادر شوهر که جای خودش !

    مثلا حالا فرق بذاره مگه چی میشه ؟

    چرا محتاج رفتار دیگران هستیم ؟


    می تونیم در چارچوب مهارت های ارتباطی به این مهم هم برسیم ،،،ولی اولش باید دو سئوال بالا را حل کنیم و انتظار خاصی نداشته باشیم .


    ...............................



    من وقتی ناراحت میشم تمام بدیهایی که بهم کردن جلوی چشمم رژه میرن مثل یه فیلم هی تکرار میشن انقدر عصبانی میشم که حد نداره

    خب ناراحت نشید خانم



    ...............................


    آقای باغبان عزیز ایکاش میشد حافظه مثل کامپیوتر بود فایل مربوط به اونها رو دیلیت میکردم ایکاش

    خانم قصه ها ی گرامی ،،،، انسان میتونه ،،به شرطی که راهش را بلد باشه !

    به نظرم لازمه رسیدن به این مهم اینکه انسان در زمان حال زندگی کنه و خودش را از گذشته و آینده سبک کنه و نگران این دو زمان نباشه !




    موفق باشید.


    ویرایش توسط باغبان : جمعه 06 اسفند 95 در ساعت 23:49

  6. 3 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    آرامش خیال (شنبه 07 اسفند 95), بهاره جون (شنبه 07 اسفند 95), دختر قصه ها (یکشنبه 08 اسفند 95)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.