به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 38
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 خرداد 96 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1395-3-11
    نوشته ها
    156
    امتیاز
    2,831
    سطح
    32
    Points: 2,831, Level: 32
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 63.0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    49

    تشکرشده 73 در 44 پست

    Rep Power
    26
    Array

    شوهرم مسائلی رو که برای من حرام میدونه برای خودش حلال میدونه

    با سلام خدمت همه دوستان همدردی
    دوستای عزیز من قبلا در مورد شکاکی و بد بینی همسرم اینجا تاپک زدم . مشکل اینجاست که شوهرم خودش رعایت نمیکنه مثلا به من اصلا اجازه نمیده شبکه اجتماعی عضو بشم و کلی بد و بیراه در مورد این شبکه ها میگه ولی بعد از یه مدت من از گوشی مامانم متوجه شدم که شوهرم خودش عضو تلگرام هست و وقتی دلیل این کارش رو ازش پرسیدم جواب داد که من می خوام کنترل کنم ببینم چه کسانی توی تلگرام هستن . یا مثلا میریم یه مانتو فروشی با فروشنده های خانم بگو بخند و شوخی میکنه ولی اگر من از یک فروشنده آقا قیمت بپرسم غوغا میشه . دیروز که با شوهرم از بیرون میومدیم خونمون توی راه پله همسایمون رو دیدیم که یک مرد تقریبا شصت ساله هست باهاش سلام و علیک کردیم منم احوال پرسی کردم و گفتم به خانم سلام برسونید و اومدیم خونمون . توی خونه شوهرم دوباره شروع کرد به جر و بحث و فحاشی و ... که تو چرا با مرد غریبه سلام و احوالپرسی میکنی خانم اون وقتی منو میبینه به زور سلام میده . تو دختر سبکی هستی اینجوری سلام کردی که اون مرد ازت خوشش بیاد ؟ و شروع کرد به فحاشی و تهمت . ( آخه مگه من بجز سلام و علیک چی گفتم به اون مرد ؟ ) منم در جواب گفتم توهین نکن ولی اون مرد اصلا برام مهم نیست اگه اینجوری دوست نداری دیگه اصلا بهش سلام نمیدم .ولی امروز که موقع رفتنش داشتم از پنجره نگاه میکردم . اتفاقی خانم اون یکی همسایمون که یک خانم تقریبا 38 ساله هست دیدم که بیرون بود شوهرم سه ساعت با ایشون سلام و علیک میکرد و اون خانم پوتیک داره شوهرم بهش میگفت بازار شما چطوریه ؟ از فلان جنس ها هنوز هم دارید و من متوجه شدم شوهرم تنهایی مغازه این خانم هم رفته . البته این خانم اصلا خانم بدی نیست . فقط منظور من اینه که یه سلام و احوالپرسی برای من این همه مشکل ساز شد بعد این آقا تا مغازه این خانم تنها رفته . منم با شوهرم این مسائله رو مطرح کردم که اگه قراره مسائل رو رعایت کنیم باید هردوتامون رعایت کنیم اگر نه پس باید هیچ کدوم به حرف هم گوش ندیم . شوهرم شروع کرد به داد و بیداد و گفت یعنی چی ؟ من رفتم اونجا تا ببینم جنس چی داره اونوقت تو می توای عوض این کار منو در بیاری ؟ مثلا می خوای چیکار کنی می خوای بری خونه مرد همسایه یا از پنجره به مردها بای بای کنی و هزار تا حرف کثیف دیگه گفت و در رو کوبید رفت . در حالیکه من اصلا نگفتم عوض اینکارت رو درمیام . فقط گفتم ما باید متقابلا به خواسته های هم توجه کنیم . به نظر شما چطوری باید با این مساله برخورد کنم؟

  2. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,819 در 2,405 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با سلام


    می خواستم بپرسم شما تاپیک های قبلیتون را به چه نتیجه ای رسوندید؟

    اصلا تلاشی برای به نتیجه رسوندن کردید؟


    زندگی ما آدم ها همیشه و در هر زمان ،،،تنشنه حوادث و اتفاقات خوب و بد هست

    امکان داره هر لحظه از زندگییتون یه اتفاقی بایفته ،،،،، شما نمی تونید بیاین و تاپیک بزنید برای بیشترش !

    امروز شوهر - فردا خواهر شما - پس فردا دایی - پس فردای فرداش همسایه و .....


    مشکل را ریشه ای حل کنید !






    پست آقای مدیر را انجام دادید ؟!!!


    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها
    با سلام و احترام
    مراحل مختلفی برخورد با آدم بدبین دارد.
    اساس کار شفاف سازی، گزارش دهی و رک بودن و عدم مخفی کاری در مورد اینگونه افراد هست.
    اما اگر بدبینی به حالت مزمن در می آید یا مشکلات آن با تلاش های شما کاهش نمی یابد.
    در آن صورت باید رک تر با او صحبت کنید.
    به شوهرتان بگویید.
    ما باید هر دو به یک متخصص روانشناس مراجعه کنید.
    در صورتیکه من مشکل داشتم تصمیم دقیقا با شما ... و من اقدامات لازم را انجام می دهم.
    اما اگر بحث بدبینی و سوء ظن شما مطرح هست باید شروع به درمان کنید.

    هم اکنون مرتب برای او توضیح ندهید.
    به او بگویید برای حل مشکلاتمان باید از متخصص نیاز بگیریم.
    و بگویید که تحمل شما در مورد تهمت های او و بدبینی های او بسیار کاهش یافته است

    به او بگو هر شخصی را که قبول داری به عنوان شخص سوم با او صحبت کنید تا از بیرون در مورد مسائل شما صحبت کند. تا متوجه بدبینی خود بشود

    چقدر پست آقای مدیر را عملیاتی انجام دادید !

    تو تاپیکهای شما میشه ریشه های مشکل مشترکی را پیدا کرد .

    و شما الحمد الله توجهی نمی کنید !



    باید تلاش کنید ( نوع درست !!! ) قرصی نیست که بخوریم و همه چی تغییر کنه !

    موفق باشید.




    ویرایش توسط باغبان : دوشنبه 02 اسفند 95 در ساعت 03:01

  3. 9 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    masomeh2016 (دوشنبه 02 اسفند 95), Ramin231 (دوشنبه 02 اسفند 95), tavalode arezoo (دوشنبه 02 اسفند 95), نازنین2010 (دوشنبه 02 اسفند 95), بهاره جون (سه شنبه 03 اسفند 95), جوادیان (دوشنبه 02 اسفند 95), رنگین (دوشنبه 02 اسفند 95), ستاره زیبا (دوشنبه 02 اسفند 95), شیدا. (دوشنبه 02 اسفند 95)

  4. #3
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    شما دارین رفتار اشتباه شوهرتون را با یه رفتار اشتباه جواب می دین.

    همسر شما به خاطر بیماری و بدبینی به شما می گه به همسایه سلام نکن
    اونوقت شما می گی من می دونم خانم همسایه زن خوبیه و مشکلی هم نداره، اما به شوهرم گفتم پس چرا خودت به اون سلام کردی و حرف زدید؟

    فکر می کنی مثلا همسرت اصلاح می شه اینطوری؟
    مشکل همسر شما بیماریه. با لجبازی و مقابله به مثل که حل نمی شه ... کما این که دیدی، فقط یه بحث و جدل جدید درست شد.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  5. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    Ramin231 (سه شنبه 03 اسفند 95), Shayeste (پنجشنبه 05 اسفند 95)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 خرداد 96 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1395-3-11
    نوشته ها
    156
    امتیاز
    2,831
    سطح
    32
    Points: 2,831, Level: 32
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 63.0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    49

    تشکرشده 73 در 44 پست

    Rep Power
    26
    Array
    مرسی جناب باغبان و شیدا جون از وقتی که دوباره برام گذاشتید
    جناب باغبان من دوست دارم در جهت بهبودی مسائل و مشکلاتم عمل کنم و خیلی در این زمینه تلاش میکنم ولی تا می خوام توی یک موضوع تمرکز کنم و حلش کنم یه برنامه و مشکل جدید شروع میشه و اونقدر این مسائل تکرار میشه که عکس العمل صحیح رو گم میکنم و همش می خوام از خودم دفاع کنم تا بهم تهمت نزنه . آخه سر همین مسئله رفتن به مغازه خانم همسایمون شوهرم بازم یه تهمت بهم زد که تو گفتی میخوای عوض این کار منو با بی آبرویی پس بدی و تو به من گفتی که می خوای به من خیانت کنی در حالیکه من فقط بهش گفتم اگه قراره حرف همدیگه رو گوش کنیم باید جفتمون هم گوش کنیم اگر نه جفتمون هم نه . امروز صبح موقع رفتن سر کار بهم گفت دارم میرم دادگاه خانواده تا این زندگی رو تموم کنم تو هم راحت میشی مثل دوران مجردیت بابات یه ماشین برات میخره و میوفتی به جون خیابان ها و کلی فحاشی کرد و رفت و بعد از یک ساعت باهام تماس گرفت که من رفتم دادگاه هفته بعد دوشنبه وقت دادن . به نظر شما بهترین برخورد چیه توی این شرایط ؟

  7. کاربر روبرو از پست مفید نشاط زندگی تشکرکرده است .

    Ramin231 (سه شنبه 03 اسفند 95)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1395-11-13
    نوشته ها
    125
    امتیاز
    4,990
    سطح
    45
    Points: 4,990, Level: 45
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    532

    تشکرشده 229 در 100 پست

    Rep Power
    31
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نشاط زندگی نمایش پست ها
    مرسی جناب باغبان و شیدا جون از وقتی که دوباره برام گذاشتید
    جناب باغبان من دوست دارم در جهت بهبودی مسائل و مشکلاتم عمل کنم و خیلی در این زمینه تلاش میکنم ولی تا می خوام توی یک موضوع تمرکز کنم و حلش کنم یه برنامه و مشکل جدید شروع میشه و اونقدر این مسائل تکرار میشه که عکس العمل صحیح رو گم میکنم و همش می خوام از خودم دفاع کنم تا بهم تهمت نزنه . آخه سر همین مسئله رفتن به مغازه خانم همسایمون شوهرم بازم یه تهمت بهم زد که تو گفتی میخوای عوض این کار منو با بی آبرویی پس بدی و تو به من گفتی که می خوای به من خیانت کنی در حالیکه من فقط بهش گفتم اگه قراره حرف همدیگه رو گوش کنیم باید جفتمون هم گوش کنیم اگر نه جفتمون هم نه . امروز صبح موقع رفتن سر کار بهم گفت دارم میرم دادگاه خانواده تا این زندگی رو تموم کنم تو هم راحت میشی مثل دوران مجردیت بابات یه ماشین برات میخره و میوفتی به جون خیابان ها و کلی فحاشی کرد و رفت و بعد از یک ساعت باهام تماس گرفت که من رفتم دادگاه هفته بعد دوشنبه وقت دادن . به نظر شما بهترین برخورد چیه توی این شرایط ؟

    سلام...
    دوستان درست گفتن، این وضعیت بیشتر به بیماری شبیه هست تا یک مشکل یا عادت معمولی.
    هر اتفاقی بیفته، بهتره یه جوری راضیشون کنید برای مشاوره. مقابله یا دفاع از خودتون اصلا کار درستی نیست... میدونم سخته اما خودتونو کنترل کنید و خونسرد باشید در هر شرایطی.

  9. کاربر روبرو از پست مفید Ramin231 تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (سه شنبه 03 اسفند 95)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 خرداد 96 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1395-3-11
    نوشته ها
    156
    امتیاز
    2,831
    سطح
    32
    Points: 2,831, Level: 32
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 63.0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    49

    تشکرشده 73 در 44 پست

    Rep Power
    26
    Array
    مرسی از همه شما عزیزان
    شوهرم دیروز اومد خونه و گفت برای دوشنبه آماده باش در ضمن می تونی تا دوشنبه خونه مامانت هم بری تا تکلیفمون روشن بشه منم گفتم نه همین جا می مونم از اینجا میریم . الان از دیشب همش با داد و بیداد یه چیزی رو می خواد با من طوری برخورد می کنه مثل اینکه بزرگترین جنایت رو کردم . حالا خودم هیچ دخترم خیلی می ترسه منم همش سکوت میکنم ولی این سکوتم از نظر شوهرم اینه که من واقعا گناهکارم و از اینکه دوشنبه برم دادگاه واهمه دارم و با سکوتم می خوام پشیمونش کنم همش چپ و راست میره میگه این دفعه مثل دفعه های قبل نیست من زنی رو که زبون دراز باشه نگه نمی دارم زن مثل یه کالا هست دیدی یکم بده باید زود عوضش کنی و ... از دیروز به خاطر آرامش بچم چند باری خواستم دخترم رو بردارم تا روز دوشنبه برم خونه بابام ولی دیدم اصلا منطقی نیست . و جالب اینجاست جمله ای رو که اصلا من به اون طریق نگفتم ( که منم عوض این کارت رو در میام ) از ته قلب باور داره و میگه به من اینجوری گفتی خوب برو ببینم چطوری می خوای تلافی کنی ؟ دیگه اونقدر این جمله رو گفته که خودمم باور کردم و عذاب وجدان گرفتم که شاید اونجوری گفتم و خودم رو سرزنش میکنم . به نظرتون همچنان سکوت کنم که این جوری منو مجرم تر میدونه . از خودم هم که می خوام دفاع کنم داد و بیداد میکنه اصلا فرصت نمیده و شروع میکنه به توهین و تهمت که تو یه دختر خیابانی بودی که من باهات ازدواج کردم دوستات دختر های بدی بودن و هزار تا تهمت دیگه به نظرتون چطوری باهاش برخورد کنم؟

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام

    تصمیم خودت چیه؟ میخوای همچنان توی این زندگی بمونی؟

  12. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 02 [ 06:41]
    تاریخ عضویت
    1394-10-27
    نوشته ها
    433
    امتیاز
    16,845
    سطح
    82
    Points: 16,845, Level: 82
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    1,911

    تشکرشده 947 در 322 پست

    Rep Power
    99
    Array
    به نظرم همچنان سکوت کن ممکنه باجواب دادنت عصبی تر بشه وخدای نکرده اتفاق بدی بیفته.خونه روهم به هیچ وجه ترک نکن.بذار تادوشنبه به دادگاه برین اونجا هم به قاضی حرفاتو بگو وازمشکلاتی که شوهرت درست کرده.برای طلاق چه توافقی چه غیرتوافقی دادگاه شمارو ملزم به رفتن پیش مشاورمیکنه .واین مشاوره که میتونه نظربده شوهرت بیماره یانه که درصورت محرز شدن بیماریش محکوم میشه وباید درمان کنه خودشو.درکل این ماجراچیزی رو به ضررشما وزندگیتون نمیبینم مگراینکه تاروز دادگاه حرف یاحرکت نابجایی بکنین

  13. 3 کاربر از پست مفید tavalode arezoo تشکرکرده اند .

    Shayeste (پنجشنبه 05 اسفند 95), میس بیوتی (سه شنبه 03 اسفند 95), آنیتا123 (سه شنبه 03 اسفند 95)

  14. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 خرداد 96 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1395-3-11
    نوشته ها
    156
    امتیاز
    2,831
    سطح
    32
    Points: 2,831, Level: 32
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 63.0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    49

    تشکرشده 73 در 44 پست

    Rep Power
    26
    Array
    آنیتا جون بخاطر دخترم نمی تونم تصمیم قطعی بگیرم
    تولد آرزو عزیز . شوهر من به خاطر شغلش قدرت بیان فوق العاده ای داره میدونه با هر کسی چطوری برخورد کنه تا متقاعدش کنه اینو بارها توی جر و بحثهامون هم گفته که من یه جوری حرف میزنم که قاضی و مشاور و ... هم شیفته من بشه . واقعا هم توی دعواهامون چند باری با بزرگها که صحبت میکرد یه جوری مسئله رو می پیچوند از مذهب و دین و ... بحث میکرد که کاملا طرف مقابل رو محکوم میکنه . و از بخت بد ، من یه خصلت خیلی بدی دارم که تا می خوام به یکی از مشکلاتم توضیح بدم گریه ام میگیره و نمی تونم صحبت کنم می ترسم اونجا هم همچین بشم

  15. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 اسفند 95 [ 17:47]
    تاریخ عضویت
    1395-3-25
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    539
    سطح
    10
    Points: 539, Level: 10
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 3 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    اتفاقا دقیقا به خاطر دخترت باید هر چه سریعتر از این زندگی بری بیرون. شک نکن که باید زندگی با این آدم رو تموم کنی. خودت و دخترت رو هر چه سریعتر از این زندگی دور کن.

  16. 3 کاربر از پست مفید Hilma تشکرکرده اند .

    میس بیوتی (سه شنبه 03 اسفند 95), آنیتا123 (چهارشنبه 04 اسفند 95), خانم مهندس (چهارشنبه 04 اسفند 95)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:34 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.