سلام
الان از ماشين نامزدم پياده شدم و اومدم خونمون خيلي داغونم نميدونم تقصير كي هست من يا اون؟طبق عادت عصر زنگ زد اومد دنبالم داشتيم از هزينه هاي عروسي حرف ميزديم كه برگشت بهم گفت طلاهاي كادوي عروسيمونو ميديم ماشينتو عوض ميكنيم!!!خيلي بهم برخورد اخه از وقتي كه يه سال ماشينمو داده بودم زير پاش بود و كلي كهنه شده بهش گفته بودم از چشمم افتاده ماشينمو اين اواخر كه سه سال ازون روزا ميگذره بهم گفته بود يه برليانس نو برات ميگيرم يكم وضعم درست بشه !حالا كه گفت با طلاهاي كادويي ماشينمو عوض ميكنيم خيلي دلم شكست منم گفتم سكه هايي كه طرف من ميدن مال خودم سكه هاي طرف فاميل تو مال تو ،اصلا هم نميخوام سكه هاي خودمو بگيري و ماشينمو بعد عروسي عوض كني !!گفت داداشت سكه هاي عقد رو گرفت از خانمش بعد از عقد خوب چي ميشه گفتم اون دستش پول نداشت مجبور شد...گفت منم خونه يه مليارديمو ميفروشم ميريم دويست تومن خونه ميگيريم باقيشم برميدارم خودم استفاده ميكنم!!!عين بچه ها هر وقت حرفي ميشه خونه يه مليارديشو كه چهارساله بخاطرش علافيم و پيش مياره كه ميفروشمش خونه كوچيكتر و ارزون ميگيرم!!!اخر سر بهش گفتم تو با من صاف باشي صافم جونمم ميدم نباشي نميشم😢😢😢اخر سر برگشتم بهش گفتم ارزوم بود شوهرم باهام صاف و صادق باشه نقشه برام نكشه و با سياست كاراشو پيش نبره.گفتم الانم ارزومه شوهرم مشكل داشت يا من مشكل و كم و كسري داشتم بهم بگيم و بدون اينكه سرزنش كنيم همو بهم بگيم كه تنها نيستي و با هم درستش ميكنم .برگشت بهم گفت تو با ارزوهات اعصابمو خراب كردي تو شوهر كردي و ارزوهات موند تو گذشته الان سال ٩٦ هست و تو هم شوهر كردي!!!واقعا دلم گرفته نميدونم چرا اينطوري شد خيلي خستم تو دلش هيچي نيس از جون و دل كار ميكنه نميزاره از لحاظ مادي كم بيارم تا حدي كه توانش باشه ولي با اين حرفاش منو به همه چي بدبين ميكنه
علاقه مندی ها (Bookmarks)