سلام
سلام خانم آرامش خیال
...............
آقای باغبان خیلی ازتون ممنونم که برای حل مشکلم وقت میذارید.
خواهش میکنم - شما لطف دارید
امیدوارم در حد خودم تونسته باشم برای شما مفید باشم
...........................
بارها موقع عصبانیت به خودم میگم ساکت باش و حرف نزن ولی بازم خیلی سخته و معمولا نمیتونم خودمو کنترل کنم.
به نظرم نباید اصلا بذاریم شرایط روحی ما به عصبانیت برسه که بخوایم کنترل کنیم !
ما نباید بذاریم ماشین آتیش بگیره تا بریم خاموشش کنیم !
بهتره مراقب باشیم ماشین آتیش نگیره
باید روغن ماشین - آب ماشین - موتور ماشین و ....همیشه چک کنیم !!
شما باید تعهد داشته باشید ،،، تعهد در صورتی می یاد که ،،گذشته را با خودمون مرور نکنیم ( در پست قبل با شما صحبت داشتم در این مورد )
ببنید خانم آرامش خیال ،،آدم باید سبک باشه - اگه شخصی سبک نباشه ( کدورت ها ) به نظرم زیاد در کنترل عصبانیت موفق نمیشه و راه حل آنچانی نداره !!
می تونید یه نشانی با خودت داشته باشید که یادتان باشه چه تعهدی دارید ( مثل من که تو دستم دو تا انگشتر دارم ،،برای اینکه یادم باشه در شرایط سخت چی کار کنم !)
نمی دونم با این حرف من چقدر آشنایید ،،
ولی باید برای خودتون یه هدف بذارید ،،،هدفی که بگه هبچ چیزی نباید آرامش من را از بین ببره !!
...................................
خودم احساس میکنم ریشه عصبانیتم در این که احساس میکنم هرکسی چیزی میگه یا حرفی میزنه قصدش دخالت هست.
به نظرم این اندیشه درست نسیت !
بالاخره آدم ها آزادند در برابر ما اندیشه کنند و نظر بدند
ما نباید ذره بین بدبینی و دخالت به دیگران بزنیم
طرف فقط نظرش را میگه ،،،، مثل الان من که برای شما دارم می نویسم !
همان طور که در پست قبل خدمتتون گفتم ،،عصبانیت بیشتر یه چیز درونی تا بیرونی !
خیلی آدم ها فکر می کنند : تقصیر فلانی هست که من عصبانی میشم ،،،،ولی اگر باهاش صحبت کنید متوجه میشید هنور نتونسته خودشو سبک کنه !
و خوشبختی و آرامش را به غیر از خودش میدونه و وابسته به اون .
باید تمرین کنیم .
وقتی دارید ناراحت میشید ،،،،سکوت کنید ،،،،سپس برید ناراحتی خودتون را تو کاغذ بنویسید ( برای خودتون )
نوشتن به آدم آرامش میده !
.......................................
متاسفانه شوهرم تو این مدت سه بار پیش اومده که موقع دعوا و دلخوری دوباره به مادرش زنگ زده!!!
جالبه که من ازش میخوام هر مشکلی که داریم بشینیم باهم حرف بزنیم.اما اون فقط سکوت میکنه و انگار نه انگار.مشکلمون هم حل نشده میمونه و باعث عصبی شدن من میشه.
بعد بجای اینکه بیاد باهم حرف بزنیم و حلش کنیم،زنگ میزنه به پدر و مادرا و اونا که میان شروع میکنه به گلایه کردن و ایراد گرفتن.
بعد از اینکه بقیه هم رفتن میاد یا بغلم میکنه!یا کاری میکنه که از دلم در بیاره.
دیگه واقعا از این اخلاقش خسته شدم.
تمام مشکلات سال قبل بخاطر دخالت مادرش بود.ولی بعد از یسر گرفتن ارتباطمون دوباره شروع شده.
بارها التماسش کردم که اگر مشکلی هست به خودم بگو ،بیا در موردش حرف بزنیم.اما در جوابم میگه من بزرگتر دارم!!!بهش میگم بابا چهل سالته آخه چه بزرگتری؟
دوباری که اومدن من فقط سکوت کردم و رفتم توی اتاق تا متوجه بشه من دیگه اجازه نمیدم بازخواستم کنن.
اما دوباره کارشو تکرار کرد.و مادرش اومد.
حتی به مادرش گفتم ازتون خواهش میکنم وقتی بهتون زنگ میزنه بهش بگید خودت مشکت حل کن یا ازش بخواین بره پیش مشاور.
اما مادرش گفت پسرمه حق دارم دخالت کنم.(البته این قضیه مال چند روز پیش و بعد از ایجاد تاپیک هست).
حتی گفت من میخوام اینجا بمونم،منم دیگه سکوت نکردم و هرچی گفت جوابشو دادم.گفتم اگه میخوای بمون ولی من میرم و نمیمونم.
وقتی یکی برای خودش احترام قایل باشه بهش بی احترامی نمیشه.
خواهرشم که شهر دیگس ده دقیقه یکبار زنگ میزد.
تورو خدا آقایون بیان بگن چطوری باید در مقابل این اخلاقش رفتار کنم؟
خانم آرامش خیال ،،شما باید ببینید کجای زندگی تون روزنه ای داشته!
- کجای زندگیتون در روابط زن و شوهری مشکلی وجود داشته ،،،که دیگران می خواهند وارد زندگی خصوصی بشند !
چرا هریک از زوجین به جای اینکه مشکل خودشون را خودشون حل کنند ،،میرنند سفره دل دیگران میشند ؟
به نظرم زن و شوهرها اینقدر باید با هم صمیمی باشند ،،،اینقدر به هم اعتماد داشته باشند ،،اینقدر با هم دوست باشند که این مسائل را خودشون حل کنند و هر مسئله ای را با دیگرن مطرح نکنند .
حالا مثلا شرایطی پیش می یاد طرف میره مشورت میگره ،،،،ایرادی نیست !
به نظرم ایراد موقعی هست که این قضایا ،،،خوب سازماندهی نشه ،،،،و هروز این نشان بزرگتر شه !!
بیشتر نفوذ دیگران به این حریم معمولا به خاطر ضعف ارتباط زن و شوهر هست !! - در واقع عدم مهارت های ارتباطی !!
خانم آرامش خیال بیایم واژه دخالت را حذف کنیم و به جاش بگیم رهنمود ! ( حالا درست و غلط )
اول باید به نظرم به این نتیجه برسیم که همه در یک جبهه هستیم و برای هم ،،،،،نه علیه هم !
بلاخره مادر شوهر هم حکم مادر را داره !! ( مادر زن هم همین طور ) می خوام بگم احترامش خیلی واجبه ( حالا با هر اخلاقی )
شما باید این دل را بدست بیارید ! ( سریال تولد دیگر را یادتونه !! )
می خوام بگیم هیچ وفت مستقیم ، واژه " دخالت " را استفاده نکنیم ،،،،
وقتی واژه دخالت را حذف کردیم - پیام را جور دیگر می گیریم - وقتی صحبت ها را گرفتیم ،،،سیاست حکم میکنه آنالیز کنیم ،،،،
جاهایی که درست هست را استفاده کنیم و جاهایی که نادرست هست ،ابتدا تشکر کنیم و سپس بگیم اگر مثلا این طوری انجام بدیم بهتر نیست ،،نظرتون چیه مادر شوهر عزیزم ؟
بعضی موقع ها مدیریت حکم میکنه عقب نشینی کنیم !
وقتی شوهرتون هوش احساسی شما را ببنیه - صمیمت شماها بیشتر میشه !
وقتی صمیمیت بیشتر شد ،،،نفوذ پذیری دیگران کم تر میشه !!
یه بحثی هست به نام دعوا و دعوای عاطفی !
ببینید دعوا با دعوای عاطفی فرق میکنه ! - در دعوا حریم ها نگه داشته نمیشه و طرفین علیه هم حرکت می کنند !
دردعوای عاطفی ،،،درسته با هم مناظره می کنیم ولی اجازه نمی دیم ،،این حریم ،،به بیرون کشیده بشه !!
نباید بذارید دعوای عاطفی تبدیل بشه به دعوا و جرو بحث!
نوع گفتگو شما با شوهرتون خیلی مهمه به نظرم !!
نباید انتقاد شما جوری باشه که ایشون حس کنه بچه سوسول هست ( به قول خاله قزی )
نباید گفتگوی تهاجمی داشته باشیم - نباید گفتگوی منفعلانه داشته باشیم ،،،بلکه باید صریح و قاطعنانه صحبت کنیم !
یعنی نیازهای خودمون را بگیم ،،،در چارچوب احترام
در مورد مسائل زندگیتون ،،،،خط قرمزهایی که دارید ( البته جوری که خودخواهانه نباشه ! ) ،،،،گفتگوی عاطفی کنید !
چون شما و شوهرتون - خانواده شما - خانواده همسرتون ،،،همه و همه تون در یک تیم هستید !
ببخشید از منبر بیام پایین و به قول شاعر ( محمد 93 ) :
دس دس دس ،،،باغبان مرخص
در پناه حضرت دوست
علاقه مندی ها (Bookmarks)