به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 38
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 12 اردیبهشت 96 [ 10:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-11
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    2,041
    سطح
    27
    Points: 2,041, Level: 27
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 37 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط margearezooha نمایش پست ها
    عزیزم این واقعیت جامعه مردسالار ماست واگه مردی زودرنج باشه باکوچکترین کاری اقتدارش زیرسوال میره.
    شیدا همیشه بهترین ومنطقی ترین نظراتو داشته.نظرش اینه که توی یک دعوا هردوطرف مقصرن.وقتی پستی میذاره هدفش به آرامش رسیدن صاحب تاپیکه.وگرنه این حرفو که توهم برو باهاش دعواکن این چه زندگیه که هرکسی میتونه بزنه ونیازی به تاپیک زدن ومشاوره نداره!
    خواسته صاحب تاپیک غیرمنطقی نیس که دوست داره شوهرش خوشرو باشه وتبریک بگه ولی بامردای این مدلی باید خیلی مراعات توصحبت کردن داشت بازبون خوش چیزی رو ازشون خواست نه تهدید ودعوا.بدونید این ازکوره دررفتنهای ما دودش تو چشم اولین کسی که میره خودمونه .الان هرکسی سرخونه زندگی خودشه وشاید اصلا یادش نباشه شوهر این خانم چه برخوردی داشته ولی این زندگی کسالت بار وباقهر رو فعلا این خانم داره
    اینها توجیهات ماست. جامعه مرد سالار رو ما به وجود میاریم که هر بلایی سرمون میارند فقط نصیحت میشنویم : ساکت باش. بهش محبت کن.. توهین بشنو ولی اقتدار بده... البته که این راه ها برای هر زندگی جواب میده. چون دقیقا این سیستم برده داریه و هیچ کسی از برده داشتن بدش نمیاد. برده شدن که مشاوره نمیخواد. مشاوره برای بهبود روابط است !!! پیدا کردن یه راه درست نه راه های کنار اومدن با ذلت !!! یه ذره برای خودمون هم ارزش قایل باشیم بد نیست.

  2. 2 کاربر از پست مفید Ellie2014 تشکرکرده اند .

    kataioon (جمعه 13 اسفند 95), nardil (پنجشنبه 28 بهمن 95)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 دی 99 [ 11:00]
    تاریخ عضویت
    1395-2-08
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    6,732
    سطح
    53
    Points: 6,732, Level: 53
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 162 در 68 پست

    Rep Power
    26
    Array
    من خودم خیلی مشکل داشتم و هنوزم دارم اما خدارو شکر با کمک راهنمایی دوستان در این تالار مشکلاتم خیلی کمتر شدن من با مردسالاری مخالفم اما میدونم یک شبه یک جامعه مرد سالار تغییر نمیکنه الان اگه به چند سال قبل نگاه کنیم میبینیم نگاه جامعه و از جمله خود مردها به زندگی مشترک خیلی تغییر کرده اما هنوز خیلی جای تغییر داره اما این یه مشکل کلیه و آبانی عزیز نمیتونه یک تنه به جنگ مرد سالاری بره و فرهنگ چندین ساله جامعه مارو عوض کنه من خودم درگیری و کشمکش با همسرم زیاد داشتم اما با مطالعه مطالب این سایت و مشکلات کاربران و به کار گرفتن خیلی از راهکارهای مختلف و مهارتهای ارتباطی خیلی از مشکلاتم کم شد و الان خوشبختانه تا حدودی آرامش دارم فکر میکنم آبانی عزیز نه میخواد جدا بشه با وجو دختر کوچولوش و هزار و یک مشکلی که بعد از طلاق داره نه میتونه به این شرایط ادامه بده پس باید جو رو ارومتر کنه که خودش و دخترش کمتر ضربه بخورند و این کاررو در درجه اول به خاطر خودش و دخترش باید انجام بده فکر میکنم منظور شیدای عزیز و بقیه کاربرانی که دعوت به مدارا کردند همین باشه
    آبانی عزیز من همه تاپیکهاتو خوندم شما هم مثل من و همسرم تو یه چرخه بی مهری و لجبازی قرار گرفتید من خودم بعد از دعوای شدیدی که تابستان با همسرم داشتم و دو ماه از خونه رفتم تصمیم گرفتم اگه نمیتونم همسرم رو کنترل کنم خودم تغییر رویه بدم خیلی سخت بود که در مقابل تیکه ها و حرفای سردش خونسرد باشم و رفتار درست رو در پیش بگیرم اما تلاش کردم اون نتونه رفتار من رو کنترل کنه هر رفتار بدی ازش میدیدم با ملایمت سعی میکردم عکس العمل مناسب خودم رو داشته باشم ارامش من در برابر پرخاش و سکوت من در برابر بی مهریش و توجه و محبت من به همسرم بالاخره تا حدودی نتیجه داد و تا حدودی تغییر کرده آرومتر شده اگه حرف تلخی میزنه بر حسب عادت سریع سعی میکنه از دلم دربیاره پرخاشگریش خیلی کم شده باهم صمیمی تر شدیم البته هنوز مشکلاتی هست اما از اون جو وحشتناک بیرون اومدیم
    ابانی عزیز اگه از تجربه سخت خودم نوشتم برای این بود که بدونی سخته اما شدنیه تو هم میتونی با تغییر رفتار خودتشوهرت رو تحت تاثیر قرار بدی که ارامش رو برای خودت و دختر کوچولوت به دنبال داشته باشه از قدمای کوچیک شروع کن و اجازه نده رفتار اشتباه همسرت روی تو تاثیر بزاره تو نمیتونی اونو کنترل کنی اما با رفتار درست میتونی اونو متوجه اشتباهش کنی و یه جورایی شرمندش کنی در مورد خانوادت میدونم سخته اما سعی کن یه مدت مستقیم از همسرت چیزی نخوای به تدریج که روابط شما بهتر بشه و شما باهم صمیمی بشید خودش پاپیش میذاره و حتی اگه از خانواده شما خوشش نیاد برای خوشحال کردن شما حاضره هر کاری براشون انجام بده
    فقط امیدوار باش عزیزم دعا میکنم برای نجات زندگیت موفق باشی

  4. 2 کاربر از پست مفید آرام 10 تشکرکرده اند .

    ستاره زیبا (دوشنبه 09 اسفند 95), شیدا. (چهارشنبه 27 بهمن 95)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 دی 96 [ 22:59]
    تاریخ عضویت
    1395-10-26
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    2,059
    سطح
    27
    Points: 2,059, Level: 27
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    61

    تشکرشده 175 در 69 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من نميدونم مسئله خانم آباني رو چطوري به مرد سالاري ربط دادين!!! وقتي نسبت به موضوع "جامعه مرد سالار" يه گاردي دارين دليل نميشه تا گفتن الف بگين اين از مردسالاريه ها، گفتن ب بگين آها خودشه مردسالاري!!

    فكر نميكنم هيييييچ آدم بالغ نرمالي خوشش بياد يه نفر ديگه همش بهش امر و نهي كنه كه رفتار درست در مقابل ديگران چيه! حالا ميخواد مرد باشه ميخواد خانم باشه. اگه خود شما توي خونواده همسرتون وارد بشين و در حال سلام و احوالپرسي مثلا پدر شوهرتون بياد هي جلو جمع اشاره كنه برگرد با فلاني سلام عليك كن و رفتارهاي از اين قبيل واقعا باعث ناراحتيتون نميشه؟! خب وقتي شما از ديدگاه خودتون دارين به روش درست رفتار ميكنين واقعا هي نياز به تذكر دارين اون هم جوري كه سايرين متوجه بشن؟! فكر ميكنين چند بار ميتونين چنين رفتارهايي رو تحمل كنين؟ يك بار؟ دو بار؟ دو سال؟ يا هفت سال؟! شما رو نميدونم ولي من كه يا از اون جمع فاصله ميگيرم يا در صدد مقابله برميام!
    حالا تصور كنين اين رفتار از طرف نزديك ترين فرد يعني شوهرتون مدام تكرار ميشه ... اگر زن و شوهر شان هم رو توي جمع بالا نبرن ديگه چه كسي ميخواد اون احساس ارزشمندي كه به دنبالش هستين رو به شما بده؟!

  6. 3 کاربر از پست مفید Shayeste تشکرکرده اند .

    maryam.mim (چهارشنبه 27 بهمن 95), ستاره زیبا (دوشنبه 09 اسفند 95), شیدا. (چهارشنبه 27 بهمن 95)

  7. #14
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام
    من میگم امان از وقتی که همسر آدم روی خانواده آدم حساس بشه
    هر کسی این تاپیک رو میخونه حواسشو جمع کنه همسرشو به خانوادش حساس نکنه
    اون موقع توقع رفتار منطقی نمیشه داشت
    خود من روی یک نفر از افراد خانواده همسرم حساس هستم و متعاقب اون حضور اون فرد برای طولانی مدت برام عذاب محض هست کوچکترین ایرادشو نمیتونم تحمل کنم لوس بازیهاشو نمیتونم تحمل کنم و در حضور این شخص مدام در حال کنترل خودم هستم اگر همسرم جوری رفتار کرده بود که این حساسیت ایجاد نمی شد روابط ما می تونست صمیمانه تر باشه

    صاحب تاپیک عزیز من نمیدونم چرا همسر شما روی خانوادتون حساس شدن
    البته به نظر میاد شما هم متقابلا روی خانواده ایشون حساس هستید و این یک حس متقابل هست

    به نظرم به همسرت بگو از این به بعد به خاطر هیچ نفر سومی نمیخوای احساس بدی داشته باشی و ناراحتی و استرس رو وارد زندگی کنی و از همسرت هم بخواه همینجوری باشه

    اغلب مردها حتی اگر حق هم باهاشو نباشه برای آشتی پیش قدم نمیشن انگار از تنهایی هم به اندازه حضور همسر میتونن لذت ببرن پس شکستن یخی که بین شما ایجاد شده فقط کار خودته

    جلوی دیگران به همسرت احترام بذار و اگر هم انتقادی ازش داری با لحن دیگه ای بهش بگو
    میتونستی بگی که خیلی ازش ممنون هستی که با وجود خستگی و مشغله به اون مهمانی آمده بعدش می گفتی راستی معلوم بود خیلی خسته هستی که نتونستی زیاد صحبت کنی ولی چقدر دلم میخواست کمی بیشتر صحبت میکردی ولی به هرحال مهم نیست هر کسی توی هر شرایطی یه توانی داره و همین که در کنار من بودی کلی لذت بردم

    نه حالت تدافعی از خانوادت می گرفتی نه نصیحت میکردی

    میتونی گاهی با خوندن بعضی مقالات روانشناسی برای شوهرت (البته به طور کلی و بدون منظور مشخص) اون رو هم به رفتار این مدلی سوق بدی

    موفق باشی
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  8. 3 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    پاپیون (شنبه 30 بهمن 95), ستاره زیبا (دوشنبه 09 اسفند 95), شیدا. (چهارشنبه 27 بهمن 95)

  9. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    اون پیامی که برای شما گذاشتم اشتباه ارسال شده.
    یعنی اون متن مربوط به پست شما نبوده
    نمیدونم بخاطر سرعت اینترنت این مشکل پیش اومده یا نه اما متن من مخاطب به پست آبانی عزیز نبوده.
    از مدیر تالار درخواست میکنم مطلب اول من در این تاپیک رو حذف کنن.
    ویرایش توسط ZENDEGIBEHTAR : چهارشنبه 27 بهمن 95 در ساعت 12:47

  10. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 شهریور 97 [ 23:17]
    تاریخ عضویت
    1393-8-28
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    3,574
    سطح
    37
    Points: 3,574, Level: 37
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 19 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان عزیز سلام امروز که اومدم تاپیکم رو باز کردم خیلییی خوشحال شدم که چن نفر باهام همدلی کردن و راهنمایی آخه من توی این مدت زندگیم خیلی کم به کسی از مشکلاتم گفتم و از وقتی با یان تالار اشنا شدم همیشه غصه ها و دردلهامواول بخدا بعد اینجا گفتم ممنونم از همتون .
    حرفای ellieیه جوری به نظرم درسته آخه باور کنید در مقابل هرکس نه فقط شوهرم کوتاه اومدم و آروم بودم احساس میکنم برام ارزش قائل نمیشن حتی توی محیط کار. خیلی سعی میکنم از مثبت اندیشی استفاده کنم و برای خودم ارزش قائل شم اما بیشتر از همه چی رضایت دیگران برام همه .توی خونه اینقدر مشغول کار وآشپزی میشم که وقتی برای به خودم رسیدن ندارم.
    ببینید دوسال اول زندگی خیلی اختلاف و دعوا داشتیم اما همسرم گاهی با خرید هدیه و گاهی همینجوری از دلم درمیآورد و باهام چندوقتی مهربون میشد اما از وقتی که دید با هر بلایی که سرم میاره س خونه زندگیمم و به کسی نمیگم دیگه حتی بایه کلمه حرف هم از دلم در نمیاره

    - - - Updated - - -

    شیدا جون ممنون که مثل همیشه منو راهنمایی میکنی میدونم خیلی وقتها منم مقصرم اما خیلی رو خودم کارکردم تا یه زن غرغرو و بهانه گیر نباشم و فقط با منطق پیش برم خیلی کا کردم تا در مقابل مهمونی نیومدنا و همراهی نکردنای همسرم مثل قبل دعوا راه نندازم و عادی باشم اما همسرم محبت کردن و اهمیت دادن به زن روبلد نیست خسته ام از زندگی سرد و بیروحم

  11. 2 کاربر از پست مفید abani تشکرکرده اند .

    nardil (پنجشنبه 28 بهمن 95), شیدا. (چهارشنبه 27 بهمن 95)

  12. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام
    آبانی عزیز بعید میدونم یه همسر وقتی ببینه در اثر هر رویدادی همسرش ول نکرده بره نسبت بهش بی اعتنا بشه
    این دیدگاه خیلی غلطه
    یعنی به نظر شما هر کسی با کوچکترین ناملایمت پرخاشگری کنه و یا به حالت قهر بره خونه پدرش عزیز تر و دوست داشتنی تره؟
    و این باعث بزرگی میشه؟

    نه به نظر من تا وقتی مسایل رو اینجوری تجزیه تحلیل می کنی نمی تونی برخورد درستی داشته باشی نا خود آگاه این دیدگاه روی برخوردهات اثر منفی میذاره

    شاید علت هدیه نخریدن همسر شما این باشه که به اندازه کافی از هدیه خریدنش استقبال نشده یا با سردی و بدون هیچ ذوقی باهاش برخورد شده
    شایدم اینها نباشه و شما قدردانی شایسته هم انجام دادی ولی خیلی از آقایون سالهای اول زندگی دارای هیجانات بیشتری هستن و بعد که همه چیز کمی روال تکراری به خودش گرفت اونها هم هیجان رو کنار بذارن و یه سری موارد رو انجام ندن

    میگی زندگیت بی روح هست
    سعی کن خودت به زندگیت روح بدی
    یخ بین خودت و همسرت رو بشکن و اون موضوع رو اختتام یافته تلقی کن
    بعدش سعی کن تنوع رو وارد زندگیت کنی
    یه تایمی از روز رو با بچت بازیهای سه نفره انجام بدید از قایم باشک گرفته تا توپ بازیهای به ظاهر الکی

    سرکار با خونه فرق می کنه اونجا در عین حال که آدم باید مودب و متین باشه لازمه کاملا قاطع هم باشه و اجازه نده بهش اجحاف بشه هرچند هیچ کجا نباید به آدم اجحاف بشه ولی به هرحال در منزل باید ادم کمی ملایم تر ، با گذشت تر و انعطاف پذیرتر باشه
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند
    ویرایش توسط فکور : چهارشنبه 27 بهمن 95 در ساعت 15:32

  13. 5 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    nardil (پنجشنبه 28 بهمن 95), نیلوفر:-) (جمعه 29 بهمن 95), آرام 10 (پنجشنبه 28 بهمن 95), ستاره زیبا (دوشنبه 09 اسفند 95), شیدا. (چهارشنبه 27 بهمن 95)

  14. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 دی 99 [ 11:00]
    تاریخ عضویت
    1395-2-08
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    6,732
    سطح
    53
    Points: 6,732, Level: 53
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 162 در 68 پست

    Rep Power
    26
    Array
    ابانی عزیز برای اینکه دیگران شمارو دوست داشته باشن و برای شما ارزش قائل باشن اول باید خودت خودت رو دوست داشته باشی با قهر و مقابله به مثل و کشمکش هیچ کسی شما رو بیشتر دوست نخواهد داشت شما برای خودت احترام قائل باش حق شماست که شاد باشید و خوشبخت اجازه نده نه مشکلات خانواده خودت نه برخورد همسرت شادی رو ازت بگیره ورزش کن و هر روز جلوی آینه به خودت جملات مثبت بگو وقتی دیگران روحیه خوب و اعتماد به نفس شمارو ببینن به خودشون اجازه نمیدن به شما از بالا نگاه کنند یه جا تو تاپیکهات نوشته بودی به خاطر وضعیت خانواده و شرایط پدرت خانواده همسرت بین شما و جاریهاتون تبعیض قائل میشن عزیزم مشکلات پدرت به اونا ضرر یا بی احترامی نرسونده شاید دید خودت و فکر کردن زیاد به مشکلات خانوادت باعث شده خودت رو دست کم بگیری نسبت به جاریها و به دنبالش عکس العمل اونارو داشته اگه خودت رو دوست داشته باشی و خودت رو خوب و کامل بدونی همه نسبت به شما این حس رو پیدا میکنن

  15. 2 کاربر از پست مفید آرام 10 تشکرکرده اند .

    nardil (پنجشنبه 28 بهمن 95), ستاره زیبا (دوشنبه 09 اسفند 95)

  16. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 شهریور 97 [ 23:17]
    تاریخ عضویت
    1393-8-28
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    3,574
    سطح
    37
    Points: 3,574, Level: 37
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 19 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان عزیز سلام این روزا اینقدر به هم ریخته ام که کمتر میام به پستم سر میزنم ممنون از توجهتون . هنوزم شوهرم همونجوریه پنجشنبه کلی به حرفهای شما فکر کردم و تصمیم گرفتم من خوب و خوشرو باشم قهر نباشم شاد باشم شوهرم هم خوب میشه تا دیروز تونستم عادی باشم اما اینقدر بهم بی تفاوتو نشون داد یا در جواب حرفام دو کلمه میگفت دوباره قاطی کردم.
    بهش با ارومی گفتم چطورته چی شده چرا اینجوری شده اما فقط سکووووووت جوابم داد . بعدش هم رفت سرکار تا شب کلی حرص خوردم و گریه کردم نمیدونم چیکار کنم
    باور کنید من همسر بدی نبودم حداقل از شوهرم در رفتار و کردار خیلی بهتر بودم بارها بی دلیل و بادلیل باعث یه دعوای بد میشد که شاید اگه هرکی جای من بود خونه رو ترک میکرد اما من میموندم و بعد از مدتی هردومون یادمون میرفت . اصلا انگار ثبات اخلاقی نداره دوسه ماه پیش اینقدر خوب و منطقی شده بود که باورم مشد رابطمون خوب شده بود یعنی خیلی بهت ر از همیشه من هم بهش نشون میدادم که با خوب بودنش چقدر همراهشم اما ایندفعه ..... گفتنش به حرف آسونه یکماه با شوهرت تو یه خونه باشی اما انگار نیست افسرده شدم دلم برای دخترم میسوزه سعی میکنم با او ن خوب وشاد باشم بیرون ببرمش اما تاکی میشه به این وضعیت ادامه داد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    - - - Updated - - -

    آرام حان درسته من به خاطر مشکلات خونوادم خیلی خودمو دست کم گرفتم . و خیلی روم تاثیر گذاشت الان احساس میکنم چون مشکلاتمو نمیتون توی خونه پدرم مطرح کنم شوهرم نقطه ضعفمو فهمیده

  17. 2 کاربر از پست مفید abani تشکرکرده اند .

    آرام 10 (سه شنبه 03 اسفند 95), شیدا. (دوشنبه 02 اسفند 95)

  18. #20
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    یه مدت سرت را به کارهای خودت گرم کن.
    نه به منظور کم محلی به همسرت، به منظور بهتر شدن روحیه ات.

    برای هر روزت برنامه بنویس و سعی کن اجراش کنی تا اصلا وقتی نمونه که به بی محلی شوهرت فکر کنی.
    شاید وقتی حالت خوب باشه هم خودت کمتر اذیت بشی هم همسرت به خودش بیاد.

    ورزش ، کتاب خوندن، فیلم دیدن، بازی با دخترت، آشپزی و شیرنی پزی، ... خلاصه همه چی بذار تو برنامه ات.
    بیکار نشین که غصه بخوری و گریه کنی و کاری هم از پیش نبری.

    نمی شه یه مهمونی خانوادگی چیزی بگیری شاید به این بهونه یخ بینتون آب بشه؟
    یه بهانه ای پیدا کنی بگی می خوام آخر هفته مامان اینا را دعوت کنم یا ؟؟؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  19. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    آرام 10 (سه شنبه 03 اسفند 95)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.