به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 35
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 95 [ 00:09]
    تاریخ عضویت
    1395-11-02
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    327
    سطح
    6
    Points: 327, Level: 6
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    18

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط nima1404 نمایش پست ها
    شما واقعا چرا دنبال شخصیت دیگران هستین ؟شخصیت خودتون مهم هست واقعا سعی نکنید به کس دیگه ای تبدیل بشین سعی کنید موارد درست رو الگو بگیرین ولی خودتون باشید .اینکه واقعا کسی تولد شما رو تبریک بگه مهمه ؟ نمیگم مهم نیس اما برای من یک سری ادما درنظرم هستن که اغلب فقط دلم میخواد اونا بگن که این اواخر مثلا سال پیش هیچ کس تبریک نگفت و یک تولد یک نفره گرفتم برای خودم
    توی این روزا منم واقعا توی بحران هستم و حدودا دوماه هست کاملا در مشکل هستم و واقعا زندگی برام سخت شده اما جز خودم کسی واقعا بهم کمک نکرده پس خودتون رو از دست ندین
    ممنونم از پاسختون
    متاسفانه به خاطر داروهای ضدافسردگی هم که میخورم دچار مشکلات گوارشی شدم. دکتر بهم گفته استرس برات سمه اما معمولا استرس دارم.
    کس دیگه ای نظر نداره؟

  2. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 17:34]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    23,502
    سطح
    94
    Points: 23,502, Level: 94
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 848
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    سلام Jessy عزیز

    امیدوارم حالت خوب باشه .

    نوجوانی دوره ای از زندگی هست که تایید طلبی و احساس محوری توش زیاد دیده میشه .نه تنها شما بلکه همه چالش های این دوره رو می گذروندن .
    توی دوران کودکی وقتی چندنفر دارن بازی میکنند بچه ها دوست دارند حتما بهشون بپیوندند اما هرچی انسان بزرگتر میشه در مورد اینکه آیا به این دوستان بپیونده یا نه فکر میکنه و انتخاب میکنه.
    شما برای اینکه عضو گروهی بشی باید اول به سوالای زیر در موردشون جواب بدی:(لطفا جواب بده)

    1-این گروه از دوستات چه صفات مثبتی دارند که دوست داری همراهشون باشی؟
    2-این دوستی چه سودی به حال تو داره ؟

    3-این دوستی چه ضررهای برات داره؟

    بعد که سبک و سنگین کردی انتخاب میکنی که اصلا این دوستی ارزش تلاش کردن رو داره یا نه .آیا این دوستان در شرایط سخت هم رفتار مناسبی باهات دارند؟ آیا حریم شخصی و خصوصیت براشون محترم هست؟ آیا برخوردشون باهات مودبانه هست؟ آیا توی درس مشوقان خوبی برای هم هستین؟

    یا نه برعکس

    بین شما حسادت زیاد وجود داره-؟ شخصیت شما در گروه دوستی تخریب میشه -توسط گروه پذیرفته نمیشی و مورد بی محبتی اونها هستی؟

    منتظر پاسخت هستم

  3. کاربر روبرو از پست مفید Eram تشکرکرده است .

    Jessy (جمعه 22 بهمن 95)

  4. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 95 [ 00:09]
    تاریخ عضویت
    1395-11-02
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    327
    سطح
    6
    Points: 327, Level: 6
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    18

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم/آقایEram
    ممنونم که پاسخ دادید. پاسخ سوالات را براتون نوشتم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط Eram نمایش پست ها
    سلام Jessy عزیز

    امیدوارم حالت خوب باشه .

    نوجوانی دوره ای از زندگی هست که تایید طلبی و احساس محوری توش زیاد دیده میشه .نه تنها شما بلکه همه چالش های این دوره رو می گذروندن .
    توی دوران کودکی وقتی چندنفر دارن بازی میکنند بچه ها دوست دارند حتما بهشون بپیوندند اما هرچی انسان بزرگتر میشه در مورد اینکه آیا به این دوستان بپیونده یا نه فکر میکنه و انتخاب میکنه.
    شما برای اینکه عضو گروهی بشی باید اول به سوالای زیر در موردشون جواب بدی:(لطفا جواب بده)

    1-این گروه از دوستات چه صفات مثبتی دارند که دوست داری همراهشون باشی؟
    وقتی کنارشون هستم خوشحالم ، منو درک میکنن ، خوش اخلاق هستن ، باهام راحت هستند ، خوش برخورد هستند
    2-این دوستی چه سودی به حال تو داره ؟
    خوشحال میشم وقتی با اونها دوست باشم. بیشتر با جامعه در تعامل خواهم بود و اعتماد به نفسم از طریق حضور در جامعه افزایش پیدا میکنه
    3-این دوستی چه ضررهای برات داره؟
    ممکنه گاهی وقتها مورد پذیرش اونها قرار نگیرم یا ترجیح بدن وقتشون رو با کسی دیگه پر کنند
    بعد که سبک و سنگین کردی انتخاب میکنی که اصلا این دوستی ارزش تلاش کردن رو داره یا نه .آیا این دوستان در شرایط سخت هم رفتار مناسبی باهات دارند؟ راستش منظور از شرایط سخت رو نمیفهمم. ولی رفتارشون اگر هم با من نامناسب باشه به خاطر لحن صحبت خودمه که باعث شدم خیلیها نسبت بهم گستاخ بشن آیا حریم شخصی و خصوصیت براشون محترم هست؟من معمولا باهاشون رو راست هستم و اونها هم توی کارهای من دخالت نمیکنن آیا برخوردشون باهات مودبانه هست؟مودبانه نیست ولی همونطور که گفتم علتش خودم هستم که باعث شدم گستاخانه باهام برخورد کنند آیا توی درس مشوقان خوبی برای هم هستین؟ بله

    یا نه برعکس

    بین شما حسادت زیاد وجود داره-؟نه اصلا. شخصیت شما در گروه دوستی تخریب میشه -توسط گروه پذیرفته نمیشی و مورد بی محبتی اونها هستی؟ همیشه اینطور نیست ولی گاهی وقتها شوخی هایی باهام میکنن که خوشم نمیاد.

    منتظر پاسخت هستم

  5. کاربر روبرو از پست مفید Jessy تشکرکرده است .

    Eram (جمعه 22 بهمن 95)

  6. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 17:34]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    23,502
    سطح
    94
    Points: 23,502, Level: 94
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 848
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Jessy نمایش پست ها

    وقتی کنارشون هستم خوشحالم ، منو درک میکنن ، خوش اخلاق هستن ، باهام راحت هستند ، خوش برخورد هستند

    این حرفت یعنی در کل (بیشتر موارد) تعامل خوبی با هم دارید.درست متوجه شدم؟ بیشتر موارد سازگارید و همه چی خوبه منتها در بعضی موارد که کم پیش میاد دچار مشکل میشی باهاشون.

    خوشحال میشم وقتی با اونها دوست باشم. بیشتر با جامعه در تعامل خواهم بود و اعتماد به نفسم از طریق حضور در جامعه افزایش پیدا میکنه

    این یک مورد کلی هست و مختص بودن توی این گروه خاص نیست. به طور خاص تر : آیا اونها گاهی خوشحالت میکنن؟ گاهی بهت نشون میدن که دوس دارن توی جمعشون باشی یا اغلب پیام های طرد کننده می فرستند که نشون میده تمایلی به حضورت ندارن؟

    ممکنه گاهی وقتها مورد پذیرش اونها قرار نگیرم یا ترجیح بدن وقتشون رو با کسی دیگه پر کنند

    این گاهی کاملا طبیعیه و اصلا نمیشه انتظار داشت همیشه مورد پذیرش باشیم،اتفاقا وقتی آدم خودش رو به دوستاش تحمیل نکنه و گاهی هم بدون اونها وقت بگذرونه احساس استقلال و اعتماد به نفسش تقویت میشه. گاهی خودت باهاشون نباش و بگو مثلا درس دارم ،اینجوری تمرین میکنی تا بدون اونها هم وقت بگذرونی .گاهی وقتی خواستن جایی برن و رغبتی ندارن که تو هم بری بهشون بگو اتفاقا من هم کاری داشتم نمیتونستم هم بیام .

    من معمولا باهاشون رو راست هستم و اونها هم توی کارهای من دخالت نمیکنن

    این خیلی خوبه وهمچنین اینکه توی درس مشوق های خوبی برات هستند هم خیلی خوبه،اینکه به هم حسادت ندارید


    همیشه اینطور نیست ولی گاهی وقتها شوخی هایی باهام میکنن که خوشم نمیاد.

    .
    ظاهرا همه چیز خوب به نظر می رسه و بیشتر مشکلات "گاهی وقت ها" ست اما با وجود این دوتا فرضیه وجود داره:

    اول حساسیت بیش از حد شما نسبت به یک گروه دوستی ایده آل و خوبه (طبق تعریفات شما )_انتظارات نادرست،توقعات بیش از حد و در نتیجه سرخوردگی و ناکامی .

    دوم اینکه شما تقصیر امور رو بیش از حد به دوش خودت انداختی ،اینجوری به راحتی اشتباهات و رفتار بد دیگران رو توجیه می کنی.الان هرکسی میتونه باهات رفتار بد و گستاخانه داشته باشه و توجیهش کنی که به خاطر رفتار بد خودم بوده . اما میزان گستاخی دوطرف مهمه که اینو باید برامون بیشتر باز کنی.
    حتی ممکنه مایل باشی تا هر رفتار گستاخانه دیگران رو ،ریشه ای در خودت تحلیل کنی و علتش رو در خودت جویا بشی که این هم افراط توش هست

    نه افراط خوبه و نه تفریط .افراط یعنی بیش از حد مسئولیت امور رو خودت به گردن بگیری و شخصی سازی کنی . و تفریط یعنی هرکاری کنی اما بدون دیدن رفتار خودت از دیگران عیبجویی کنی.هیچکدوم این دوتا خوب نیست. درسته شما داری خودشناسی میکنی،به مشاوره میری و فهمیدی خیلی از روابط ما با دیگران قابل تنظیم شدن و بهتر شدنه اما قرار نیست این مساله یه فشار مضاعفی رو روی دوش شما بندازه ،فشاری که با وجود اینکه در راه بسیار خوبی داری قدم برمیداری و از عیب های خودت آگاهی اما مانع از حرکت و لذت بردنت میشه.

  7. کاربر روبرو از پست مفید Eram تشکرکرده است .

    Jessy (جمعه 22 بهمن 95)

  8. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 95 [ 00:09]
    تاریخ عضویت
    1395-11-02
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    327
    سطح
    6
    Points: 327, Level: 6
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    18

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Eram نمایش پست ها
    ظاهرا همه چیز خوب به نظر می رسه و بیشتر مشکلات "گاهی وقت ها" ست اما با وجود این دوتا فرضیه وجود داره:

    اول حساسیت بیش از حد شما نسبت به یک گروه دوستی ایده آل و خوبه (طبق تعریفات شما )_انتظارات نادرست،توقعات بیش از حد و در نتیجه سرخوردگی و ناکامی .

    دوم اینکه شما تقصیر امور رو بیش از حد به دوش خودت انداختی ،اینجوری به راحتی اشتباهات و رفتار بد دیگران رو توجیه می کنی.الان هرکسی میتونه باهات رفتار بد و گستاخانه داشته باشه و توجیهش کنی که به خاطر رفتار بد خودم بوده . اما میزان گستاخی دوطرف مهمه که اینو باید برامون بیشتر باز کنی.
    حتی ممکنه مایل باشی تا هر رفتار گستاخانه دیگران رو ،ریشه ای در خودت تحلیل کنی و علتش رو در خودت جویا بشی که این هم افراط توش هست

    نه افراط خوبه و نه تفریط .افراط یعنی بیش از حد مسئولیت امور رو خودت به گردن بگیری و شخصی سازی کنی . و تفریط یعنی هرکاری کنی اما بدون دیدن رفتار خودت از دیگران عیبجویی کنی.هیچکدوم این دوتا خوب نیست. درسته شما داری خودشناسی میکنی،به مشاوره میری و فهمیدی خیلی از روابط ما با دیگران قابل تنظیم شدن و بهتر شدنه اما قرار نیست این مساله یه فشار مضاعفی رو روی دوش شما بندازه ،فشاری که با وجود اینکه در راه بسیار خوبی داری قدم برمیداری و از عیب های خودت آگاهی اما مانع از حرکت و لذت بردنت میشه.
    سلام Eram عزیز
    بله کاملا درست متوجه شدید. انتظارات من نه تنها توی جنبه ی دوستی ، بلکه توی همه ی جنبه های دیگه هم به شدت غیرواقع بینانه هست. خیلی هم به خاطر این موضوع ضربه خوردم. ولی دارم آروم آروم تلاش میکنم کمال گرایی خودم را تا حدی کاهش بدم
    قبلترها خیلی گستاخی های شدیدتری نسبت به من انجام میشد. اما خوشبختانه الآن خیلی کمتر شده
    حتی این چیزهایی که من بهش میگم گستاخی شاید گستاخی هم نباشه! ممکنه بین دوستها یه چیز عادی باشه ولی من فکر میکنم گستاخیه
    یک نمونه بگم:
    من وارد جمع 2 نفره ی دوتا دوستهام شدم ، البته خیلی سریع و گذرا وارد شدم و سلام کردم ، یکی از دوستهام سلام کرد و با من دست داد ولی گفت : اه دوباره این اومد
    من هم بعد از سلام کردن از پیششون رفتم

    خب این به نظرم نمیتونه معنای گستاخی بده. نمیتونه معنای عدم پذیرش بده. چون اگه اون شخص نمیخواست من رو پذیرش کنه به اون گرمی باهام دست نمیداد ، یا حتی ممکن بود جواب سلامم رو هم نده
    منظورم اینه که خیلی چیزهایی که اسمش رو میذارم گستاخی میتونه به علت حساس بودن و زودرنجی خودم باشه
    آدم زودرنج مثل کسی هست که بدنش پوست نداره ، حتی وقتی هم بقیه نوازشش میکنن احساس درد میکنه و ناراحتی ، چون بدنش پوست نداره..

    در مورد فشار مضاعف هم کاملا باهاتون موافقم. باید این نکته رو مدنظر داشته باشم که خودم رو مسئول حادثه ای ندونم که امکان کنترل اون رو نداشتم...

  9. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 95 [ 00:09]
    تاریخ عضویت
    1395-11-02
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    327
    سطح
    6
    Points: 327, Level: 6
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    18

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    دوستان یک شخصی متاسفانه هست که دائما کوتاه قد بودن من رو پیش روی من به چشمم میاره
    بقیه ی دوستهام اینطوری نیستند و اصلا این مسئله را عنوان نمیکنند اما این شخص مدام از من میپرسه: «چرا قدت اینقدر کوتاهه؟» «چرا از راهنمایی تاحالا دیگه رشد نکردی» «خیلی قدت کوتاهه» و اینجوری چیزا
    حس میکنم میخواد با قد خودش پز بده. آخه من هم خیلی نقطه ضعفها توی خیلیها میبینم ، یکی چاقه ، یکی لاغره ، یکی چشم نداره ، هر کسی یه مشکلی داره ، اما نمیرم که بهشون بگم چرا تو چاقی؟ چرا تو وزنت رو کم نمیکنی.
    نمیرم که به یک آدم نابینا بگم چی شد چشمت رو از دست دادی
    من اصلا نمیدونم این شخص به چه دلیل این جوری صحبت میکنه ، انگار میخواد با قد خودش به من فخر بفروشه ، یا میخواد نقطه ضعفهای من رو به رخم بکشه تا احساس یاس و ناامیدی کنم
    نمیدونم بهش چی بگم! امروز واقعا از دستش عصبانی شدم. بهش گفتم آخرش هم منو هم تورو میذارن توی یک قبر 2 متری ، برای 10 - 15 سانت اختلاف قد که دیگه اینقدر حرف زدن لازم نیست

    اما وقتی اومدم خونه یکمی احساس ناراحتی کردم که فکر میکنم طبیعیه. باز هم سعی کردم به کارهای روزمره ام ادامه بدم و موفق بودم
    به نظرتون دفعه ی بعدی که دوباره از من پرسید چرا قدت کوتاهه چی بهش بگم.

  10. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 21 شهریور 97 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1395-11-12
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    1,286
    سطح
    19
    Points: 1,286, Level: 19
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 31.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Jessy نمایش پست ها
    سلام
    دوستان یک شخصی متاسفانه هست که دائما کوتاه قد بودن من رو پیش روی من به چشمم میاره
    بقیه ی دوستهام اینطوری نیستند و اصلا این مسئله را عنوان نمیکنند اما این شخص مدام از من میپرسه: «چرا قدت اینقدر کوتاهه؟» «چرا از راهنمایی تاحالا دیگه رشد نکردی» «خیلی قدت کوتاهه» و اینجوری چیزا
    حس میکنم میخواد با قد خودش پز بده. آخه من هم خیلی نقطه ضعفها توی خیلیها میبینم ، یکی چاقه ، یکی لاغره ، یکی چشم نداره ، هر کسی یه مشکلی داره ، اما نمیرم که بهشون بگم چرا تو چاقی؟ چرا تو وزنت رو کم نمیکنی.
    نمیرم که به یک آدم نابینا بگم چی شد چشمت رو از دست دادی
    من اصلا نمیدونم این شخص به چه دلیل این جوری صحبت میکنه ، انگار میخواد با قد خودش به من فخر بفروشه ، یا میخواد نقطه ضعفهای من رو به رخم بکشه تا احساس یاس و ناامیدی کنم
    نمیدونم بهش چی بگم! امروز واقعا از دستش عصبانی شدم. بهش گفتم آخرش هم منو هم تورو میذارن توی یک قبر 2 متری ، برای 10 - 15 سانت اختلاف قد که دیگه اینقدر حرف زدن لازم نیست

    اما وقتی اومدم خونه یکمی احساس ناراحتی کردم که فکر میکنم طبیعیه. باز هم سعی کردم به کارهای روزمره ام ادامه بدم و موفق بودم
    به نظرتون دفعه ی بعدی که دوباره از من پرسید چرا قدت کوتاهه چی بهش بگم.
    هیچی بگو من مگه پرسیدم چرا انقد درازی
    خیلی راحت راهتو بکش و برو و جواب هم نمیخواد بدی

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط Jessy نمایش پست ها
    سلام
    دوستان یک شخصی متاسفانه هست که دائما کوتاه قد بودن من رو پیش روی من به چشمم میاره
    بقیه ی دوستهام اینطوری نیستند و اصلا این مسئله را عنوان نمیکنند اما این شخص مدام از من میپرسه: «چرا قدت اینقدر کوتاهه؟» «چرا از راهنمایی تاحالا دیگه رشد نکردی» «خیلی قدت کوتاهه» و اینجوری چیزا
    حس میکنم میخواد با قد خودش پز بده. آخه من هم خیلی نقطه ضعفها توی خیلیها میبینم ، یکی چاقه ، یکی لاغره ، یکی چشم نداره ، هر کسی یه مشکلی داره ، اما نمیرم که بهشون بگم چرا تو چاقی؟ چرا تو وزنت رو کم نمیکنی.
    نمیرم که به یک آدم نابینا بگم چی شد چشمت رو از دست دادی
    من اصلا نمیدونم این شخص به چه دلیل این جوری صحبت میکنه ، انگار میخواد با قد خودش به من فخر بفروشه ، یا میخواد نقطه ضعفهای من رو به رخم بکشه تا احساس یاس و ناامیدی کنم
    نمیدونم بهش چی بگم! امروز واقعا از دستش عصبانی شدم. بهش گفتم آخرش هم منو هم تورو میذارن توی یک قبر 2 متری ، برای 10 - 15 سانت اختلاف قد که دیگه اینقدر حرف زدن لازم نیست

    اما وقتی اومدم خونه یکمی احساس ناراحتی کردم که فکر میکنم طبیعیه. باز هم سعی کردم به کارهای روزمره ام ادامه بدم و موفق بودم
    به نظرتون دفعه ی بعدی که دوباره از من پرسید چرا قدت کوتاهه چی بهش بگم.
    هیچی بگو من مگه پرسیدم چرا انقد درازی
    خیلی راحت راهتو بکش و برو و جواب هم نمیخواد بدی

  11. کاربر روبرو از پست مفید nima1404 تشکرکرده است .

    Jessy (چهارشنبه 27 بهمن 95)

  12. #28
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 17:34]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    23,502
    سطح
    94
    Points: 23,502, Level: 94
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 848
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    سلام

    اگر اون شخص ازت این سوال رو پرسید ...

    همین حالا می تونی خیلی جواب های متنوعی رو برای خودت بنویسی و بینشون اونی رو که بهت حس بهتری میده رو انتخاب کنی . اما فقط جواب دادن مهم نیست بلکه لحن و زبان بدن هم مهمه.
    یعنی سعی کن توی چشماش نگاه کنی و قاطعانه جواب بدی،
    محض تنوع میتونی گاهی اصلا حرفشو نشنیده بگیری (با ژست قاطعانه)، چون سوالی که می پرسه دنبال جوابش نیست ،چون جوابش واضحه اینکه خلقت همه ی انسان ها دست خداونده.وقتی کسی سوالی می پرسه و جواب سوال براش مهم نیست پس چی براش مهمه؟؟
    شاید واکنش تو براش مهمه و وقتی واکنشی نباشه خود به خود طرف مقابل خلع سلاح میشه.ضمن اینکه بدونه محلش نمیذاری خودش ازین حرفا دست میکشه.

    اما همینطور که ژست و زبان بدن و گفتار قاطعانه رو تمرین می کنی اعتماد به نفس و خودباوریت رو هم تقویت کن .تا این دو رو به موازات هم پیش ببری .اولش ژست گرفتن سخته و گاهی شبیه رفتار مغرورانه میشه اما گاهی برای تنظیم اعتماد به نفس لازمه .مثلا:

    ژست مصمم بگیر، سرتو پایین نگه ندار ، به طرف مقابلت که داره باهات صحبت میکنه نگاه کن و چهره ات رو باز و شونه هات رو صاف نگه دار ،تن صدات رو در حد متوسط تنظیم کن نه پایین و نه بالا ،کم گوی و گزیده گوی.

    هر روز مدریه که تموم شد وقتی رسیدی خونه یه دفترچه یا برگه بردار و تمام دیالوگ های ناخوشایندی که بین تو و دوستات ردو بدل شد بنویس و فکر کن و جاش یه جواب مناسب بنویس و سعی کن در موقعیت بعدی که قرار گرفتی اون پاسخ رو بدی . یادت باشه یادداشت کنی حتما چون یادداشت کردن باعث میشه توی ذهنت تثبیت بشه.

    حالا فردا که رفتی مدرسه دیگه اون دختره که بهت میگه چرا قدت فلانه برات غول نیست ، چون جواب آماده براش داری حتی رفتار و نحوه ی گفتنت رو هم میتونی تمرین کنی . حتی اگه اون سوالو ازت بپرسه خوشحالم میشی چون عرصه ای میشه تا تمرین هاتو اجرا کنی .

    عزیزم یادت باشه از نتایج کارت و پیشرفت هات هم بعدا برامون بنویسی

  13. کاربر روبرو از پست مفید Eram تشکرکرده است .

    Jessy (چهارشنبه 27 بهمن 95)

  14. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 95 [ 00:09]
    تاریخ عضویت
    1395-11-02
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    327
    سطح
    6
    Points: 327, Level: 6
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    18

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به همه ی شما دوستان خوبم
    آقای باغبان ، ارم عزیز ، آقا امید و همه ی دوستان دیگه
    من این چند وقته با یک مشکل گوارشی سخت دست و پنجه نرم میکردم ، امروز دکتر رفتم ، دکتر هم گفت همه ی اینها به خاطر استرس و اضطراب هست و گفت روده هات به این استرس و اضطراب واکنش نشون میدن
    دکتر در مورد داروهای روانپزشکی که مصرف میکنم پرسید و گفت همینطوری روند درمانت رو ادامه بده ، فعلا هم دوتا قرص نوشته تا دیگه دچار دل درد و این مشکلات نشم...

    ارم جان ممنون از توصیه ات ، حتما بهش عمل میکنم. دفعه ی بعدی که این شخص سوال رو پرسید از قبل تعیین میکنم که چجوری برخورد کنم باهاش
    راسنی الآن باید سعی کنم استرس هایی که اطرافم هست رو کم کنم ، تا علائم گوارشی ام تشدید نشن ، امیدوارم بتونم استرسهای محیطی که دارم رو کاهش بدم

    - - - Updated - - -

    راستی با روانشناسم هم صحبت کردم
    روانشناسم گفت یکی دیگه از مشکلات تو اینه که صداقت نداری ، توی رفتارت ، توی گفتارت
    گفت تو خیلی مهربون هستی ولی چون صداقت نداری بعضیها فکر میکنن داری اونها رو دور میزنی و باعث میشه سوء تفاهم پیش بیاد براشون
    گفت بهتره سعی کنی صادقانه عمل کنی ، نقاب از چهره ات برداری و سعی کنی همونطور که هستی وارد جمع بشی ، همونطور که هستی با دوستات تعامل کنی. گفت مطمئنا دوستانت شخصیت واقعی تو رو هر چند که نقض داشته باشه خیلی دوست دارن.
    اما اگه شخصیتت رو پشت نقاب قایم کنی و یه شخصیت نمایشی نشونشون بدی ممکنه فکر کنن داری براشون نقش بازی میکنه و فکر کنن صادق نیستی

  15. 2 کاربر از پست مفید Jessy تشکرکرده اند .

    Eram (پنجشنبه 28 بهمن 95), زندگی خوب (جمعه 29 بهمن 95)

  16. #30
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 95 [ 00:09]
    تاریخ عضویت
    1395-11-02
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    327
    سطح
    6
    Points: 327, Level: 6
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    18

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستای عزیزم
    امیدوارم حالتون خوب باشه
    خداروشکر دارم با انرژی درمانم را ادامه میدم
    این چند وقته متوجه یکی دیگه از نقطه ضعفهای خودم شدم. و اون وابستگی عاطفیه
    من خیلی به بقیه از لحاظ عاطفی وابستم ، میترسم از دستشون بدم ، میترسم باهام قهر کنند. روانشناسم اصطلاح جالبی به کار برد ، گفت تو به اکثر دوستانت باج عاطفی میدی
    الآن هم دارم روی کم کردن این وابستگی عاطفی کار میکنم ، خوشحال میشم نظرات شما رو هم در این مورد بدونم


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ترس های مبهم و استرس
    توسط مدیرهمدردی در انجمن اضطراب و استرس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 31 خرداد 92, 12:37
  2. داستان غم زندگیه من
    توسط پدربزرگ در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 23 تیر 91, 11:05
  3. داستان زندگی کارافرین برتر کشور..احد عظیم زاده
    توسط بهار.زندگی در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 تیر 91, 14:49
  4. نقش ورزش در کاهش استرس(مدیریت استرس)
    توسط keyvan در انجمن تاثیر متقابل ورزش و روان
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: جمعه 21 فروردین 88, 10:57
  5. داستانی از عشق (داستان کوتاه)
    توسط هوشیار در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 شهریور 87, 17:12

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.