تشکرشده 8 در 6 پست
تشکرشده 1,634 در 590 پست
سلام Jessy عزیز
امیدوارم حالت خوب باشه .
نوجوانی دوره ای از زندگی هست که تایید طلبی و احساس محوری توش زیاد دیده میشه .نه تنها شما بلکه همه چالش های این دوره رو می گذروندن .
توی دوران کودکی وقتی چندنفر دارن بازی میکنند بچه ها دوست دارند حتما بهشون بپیوندند اما هرچی انسان بزرگتر میشه در مورد اینکه آیا به این دوستان بپیونده یا نه فکر میکنه و انتخاب میکنه.
شما برای اینکه عضو گروهی بشی باید اول به سوالای زیر در موردشون جواب بدی:(لطفا جواب بده)
1-این گروه از دوستات چه صفات مثبتی دارند که دوست داری همراهشون باشی؟
2-این دوستی چه سودی به حال تو داره ؟
3-این دوستی چه ضررهای برات داره؟
بعد که سبک و سنگین کردی انتخاب میکنی که اصلا این دوستی ارزش تلاش کردن رو داره یا نه .آیا این دوستان در شرایط سخت هم رفتار مناسبی باهات دارند؟ آیا حریم شخصی و خصوصیت براشون محترم هست؟ آیا برخوردشون باهات مودبانه هست؟ آیا توی درس مشوقان خوبی برای هم هستین؟
یا نه برعکس
بین شما حسادت زیاد وجود داره-؟ شخصیت شما در گروه دوستی تخریب میشه -توسط گروه پذیرفته نمیشی و مورد بی محبتی اونها هستی؟
منتظر پاسخت هستم
Jessy (جمعه 22 بهمن 95)
تشکرشده 8 در 6 پست
Eram (جمعه 22 بهمن 95)
تشکرشده 1,634 در 590 پست
ظاهرا همه چیز خوب به نظر می رسه و بیشتر مشکلات "گاهی وقت ها" ست اما با وجود این دوتا فرضیه وجود داره:
اول حساسیت بیش از حد شما نسبت به یک گروه دوستی ایده آل و خوبه (طبق تعریفات شما )_انتظارات نادرست،توقعات بیش از حد و در نتیجه سرخوردگی و ناکامی .
دوم اینکه شما تقصیر امور رو بیش از حد به دوش خودت انداختی ،اینجوری به راحتی اشتباهات و رفتار بد دیگران رو توجیه می کنی.الان هرکسی میتونه باهات رفتار بد و گستاخانه داشته باشه و توجیهش کنی که به خاطر رفتار بد خودم بوده . اما میزان گستاخی دوطرف مهمه که اینو باید برامون بیشتر باز کنی.
حتی ممکنه مایل باشی تا هر رفتار گستاخانه دیگران رو ،ریشه ای در خودت تحلیل کنی و علتش رو در خودت جویا بشی که این هم افراط توش هست
نه افراط خوبه و نه تفریط .افراط یعنی بیش از حد مسئولیت امور رو خودت به گردن بگیری و شخصی سازی کنی . و تفریط یعنی هرکاری کنی اما بدون دیدن رفتار خودت از دیگران عیبجویی کنی.هیچکدوم این دوتا خوب نیست. درسته شما داری خودشناسی میکنی،به مشاوره میری و فهمیدی خیلی از روابط ما با دیگران قابل تنظیم شدن و بهتر شدنه اما قرار نیست این مساله یه فشار مضاعفی رو روی دوش شما بندازه ،فشاری که با وجود اینکه در راه بسیار خوبی داری قدم برمیداری و از عیب های خودت آگاهی اما مانع از حرکت و لذت بردنت میشه.
Jessy (جمعه 22 بهمن 95)
تشکرشده 8 در 6 پست
سلام Eram عزیز
بله کاملا درست متوجه شدید. انتظارات من نه تنها توی جنبه ی دوستی ، بلکه توی همه ی جنبه های دیگه هم به شدت غیرواقع بینانه هست. خیلی هم به خاطر این موضوع ضربه خوردم. ولی دارم آروم آروم تلاش میکنم کمال گرایی خودم را تا حدی کاهش بدم
قبلترها خیلی گستاخی های شدیدتری نسبت به من انجام میشد. اما خوشبختانه الآن خیلی کمتر شده
حتی این چیزهایی که من بهش میگم گستاخی شاید گستاخی هم نباشه! ممکنه بین دوستها یه چیز عادی باشه ولی من فکر میکنم گستاخیه
یک نمونه بگم:
من وارد جمع 2 نفره ی دوتا دوستهام شدم ، البته خیلی سریع و گذرا وارد شدم و سلام کردم ، یکی از دوستهام سلام کرد و با من دست داد ولی گفت : اه دوباره این اومد
من هم بعد از سلام کردن از پیششون رفتم
خب این به نظرم نمیتونه معنای گستاخی بده. نمیتونه معنای عدم پذیرش بده. چون اگه اون شخص نمیخواست من رو پذیرش کنه به اون گرمی باهام دست نمیداد ، یا حتی ممکن بود جواب سلامم رو هم نده
منظورم اینه که خیلی چیزهایی که اسمش رو میذارم گستاخی میتونه به علت حساس بودن و زودرنجی خودم باشه
آدم زودرنج مثل کسی هست که بدنش پوست نداره ، حتی وقتی هم بقیه نوازشش میکنن احساس درد میکنه و ناراحتی ، چون بدنش پوست نداره..
در مورد فشار مضاعف هم کاملا باهاتون موافقم. باید این نکته رو مدنظر داشته باشم که خودم رو مسئول حادثه ای ندونم که امکان کنترل اون رو نداشتم...
تشکرشده 8 در 6 پست
سلام
دوستان یک شخصی متاسفانه هست که دائما کوتاه قد بودن من رو پیش روی من به چشمم میاره
بقیه ی دوستهام اینطوری نیستند و اصلا این مسئله را عنوان نمیکنند اما این شخص مدام از من میپرسه: «چرا قدت اینقدر کوتاهه؟» «چرا از راهنمایی تاحالا دیگه رشد نکردی» «خیلی قدت کوتاهه» و اینجوری چیزا
حس میکنم میخواد با قد خودش پز بده. آخه من هم خیلی نقطه ضعفها توی خیلیها میبینم ، یکی چاقه ، یکی لاغره ، یکی چشم نداره ، هر کسی یه مشکلی داره ، اما نمیرم که بهشون بگم چرا تو چاقی؟ چرا تو وزنت رو کم نمیکنی.
نمیرم که به یک آدم نابینا بگم چی شد چشمت رو از دست دادی
من اصلا نمیدونم این شخص به چه دلیل این جوری صحبت میکنه ، انگار میخواد با قد خودش به من فخر بفروشه ، یا میخواد نقطه ضعفهای من رو به رخم بکشه تا احساس یاس و ناامیدی کنم
نمیدونم بهش چی بگم! امروز واقعا از دستش عصبانی شدم. بهش گفتم آخرش هم منو هم تورو میذارن توی یک قبر 2 متری ، برای 10 - 15 سانت اختلاف قد که دیگه اینقدر حرف زدن لازم نیست
اما وقتی اومدم خونه یکمی احساس ناراحتی کردم که فکر میکنم طبیعیه. باز هم سعی کردم به کارهای روزمره ام ادامه بدم و موفق بودم
به نظرتون دفعه ی بعدی که دوباره از من پرسید چرا قدت کوتاهه چی بهش بگم.
تشکرشده 4 در 4 پست
Jessy (چهارشنبه 27 بهمن 95)
تشکرشده 1,634 در 590 پست
سلام
اگر اون شخص ازت این سوال رو پرسید ...
همین حالا می تونی خیلی جواب های متنوعی رو برای خودت بنویسی و بینشون اونی رو که بهت حس بهتری میده رو انتخاب کنی . اما فقط جواب دادن مهم نیست بلکه لحن و زبان بدن هم مهمه.
یعنی سعی کن توی چشماش نگاه کنی و قاطعانه جواب بدی،
محض تنوع میتونی گاهی اصلا حرفشو نشنیده بگیری (با ژست قاطعانه)، چون سوالی که می پرسه دنبال جوابش نیست ،چون جوابش واضحه اینکه خلقت همه ی انسان ها دست خداونده.وقتی کسی سوالی می پرسه و جواب سوال براش مهم نیست پس چی براش مهمه؟؟
شاید واکنش تو براش مهمه و وقتی واکنشی نباشه خود به خود طرف مقابل خلع سلاح میشه.ضمن اینکه بدونه محلش نمیذاری خودش ازین حرفا دست میکشه.
اما همینطور که ژست و زبان بدن و گفتار قاطعانه رو تمرین می کنی اعتماد به نفس و خودباوریت رو هم تقویت کن .تا این دو رو به موازات هم پیش ببری .اولش ژست گرفتن سخته و گاهی شبیه رفتار مغرورانه میشه اما گاهی برای تنظیم اعتماد به نفس لازمه .مثلا:
ژست مصمم بگیر، سرتو پایین نگه ندار ، به طرف مقابلت که داره باهات صحبت میکنه نگاه کن و چهره ات رو باز و شونه هات رو صاف نگه دار ،تن صدات رو در حد متوسط تنظیم کن نه پایین و نه بالا ،کم گوی و گزیده گوی.
هر روز مدریه که تموم شد وقتی رسیدی خونه یه دفترچه یا برگه بردار و تمام دیالوگ های ناخوشایندی که بین تو و دوستات ردو بدل شد بنویس و فکر کن و جاش یه جواب مناسب بنویس و سعی کن در موقعیت بعدی که قرار گرفتی اون پاسخ رو بدی . یادت باشه یادداشت کنی حتما چون یادداشت کردن باعث میشه توی ذهنت تثبیت بشه.
حالا فردا که رفتی مدرسه دیگه اون دختره که بهت میگه چرا قدت فلانه برات غول نیست ، چون جواب آماده براش داری حتی رفتار و نحوه ی گفتنت رو هم میتونی تمرین کنی . حتی اگه اون سوالو ازت بپرسه خوشحالم میشی چون عرصه ای میشه تا تمرین هاتو اجرا کنی .
عزیزم یادت باشه از نتایج کارت و پیشرفت هات هم بعدا برامون بنویسی
Jessy (چهارشنبه 27 بهمن 95)
تشکرشده 8 در 6 پست
سلام به همه ی شما دوستان خوبم
آقای باغبان ، ارم عزیز ، آقا امید و همه ی دوستان دیگه
من این چند وقته با یک مشکل گوارشی سخت دست و پنجه نرم میکردم ، امروز دکتر رفتم ، دکتر هم گفت همه ی اینها به خاطر استرس و اضطراب هست و گفت روده هات به این استرس و اضطراب واکنش نشون میدن
دکتر در مورد داروهای روانپزشکی که مصرف میکنم پرسید و گفت همینطوری روند درمانت رو ادامه بده ، فعلا هم دوتا قرص نوشته تا دیگه دچار دل درد و این مشکلات نشم...
ارم جان ممنون از توصیه ات ، حتما بهش عمل میکنم. دفعه ی بعدی که این شخص سوال رو پرسید از قبل تعیین میکنم که چجوری برخورد کنم باهاش
راسنی الآن باید سعی کنم استرس هایی که اطرافم هست رو کم کنم ، تا علائم گوارشی ام تشدید نشن ، امیدوارم بتونم استرسهای محیطی که دارم رو کاهش بدم
- - - Updated - - -
راستی با روانشناسم هم صحبت کردم
روانشناسم گفت یکی دیگه از مشکلات تو اینه که صداقت نداری ، توی رفتارت ، توی گفتارت
گفت تو خیلی مهربون هستی ولی چون صداقت نداری بعضیها فکر میکنن داری اونها رو دور میزنی و باعث میشه سوء تفاهم پیش بیاد براشون
گفت بهتره سعی کنی صادقانه عمل کنی ، نقاب از چهره ات برداری و سعی کنی همونطور که هستی وارد جمع بشی ، همونطور که هستی با دوستات تعامل کنی. گفت مطمئنا دوستانت شخصیت واقعی تو رو هر چند که نقض داشته باشه خیلی دوست دارن.
اما اگه شخصیتت رو پشت نقاب قایم کنی و یه شخصیت نمایشی نشونشون بدی ممکنه فکر کنن داری براشون نقش بازی میکنه و فکر کنن صادق نیستی
تشکرشده 8 در 6 پست
سلام دوستای عزیزم
امیدوارم حالتون خوب باشه
خداروشکر دارم با انرژی درمانم را ادامه میدم
این چند وقته متوجه یکی دیگه از نقطه ضعفهای خودم شدم. و اون وابستگی عاطفیه
من خیلی به بقیه از لحاظ عاطفی وابستم ، میترسم از دستشون بدم ، میترسم باهام قهر کنند. روانشناسم اصطلاح جالبی به کار برد ، گفت تو به اکثر دوستانت باج عاطفی میدی
الآن هم دارم روی کم کردن این وابستگی عاطفی کار میکنم ، خوشحال میشم نظرات شما رو هم در این مورد بدونم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)