به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 36
  1. #11
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 بهمن 98 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    7,978
    سطح
    60
    Points: 7,978, Level: 60
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsOverdriveVeteran
    تشکرها
    318

    تشکرشده 381 در 176 پست

    Rep Power
    56
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    همسرت استقلال فکری و جرات مدیریت مالی زندگیش را نداره
    یا تو این زمینه قوی و خوب هست، اما بخاطر ترس ( مثلا مهریه و ... ) پس اندازش را از همین ابتدا به حساب پدرش می ریزه؟

    آخه عجیبه!!
    دور از جون، اگه برای پدرشون اتفاقی بیفته این پس انداز برای همه وارثین می شه.
    ضمن این که به هر حال کار کردن، درآمد داشتن، پس انداز داشتن ... همشون به مرد اعتماد به نفس و قدرت می دن.
    حتی ما که خانم هستیم دوست نداریم پس اندازمون به حساب پدر یا همسرمون بره، چطور یه مرد اینقدر ضعیف عمل می کنه؟

    از ضعفشه یا از سیاست و پیشگیری؟

    - - - Updated - - -

    شما یه حس ناامنی تو این زندگی داری
    همسرت هم همین حس را داره؟
    شیدا جان دقیقا درست می گی ومن فکر می کنم بر اساس بحث هایی که با خانوادش داشتم بیشتر به خاطر ترس از مهریه است و این من رو اذیت می کنه. باهاش صحبت کردم و گفتم که همچین حسی دارم و همچین فکری می کنم گفت اشتباه می کنی ولی دلیل دیگه ای نداره غیر از این چون از نظر استقلال و مدیریت با توجه به اینکه از 19 سالگی تنها بوده و روی پای خودش بوده و طبق تعریفاش، باباش کمک زیادی بهش نکرده (چون مثلا می گفت پولش نمی رسیده پیاده می رفته خونه و از این دست مثالا که برای من عجیب بود چرا از پدرش کمک نمی خواسته) رو داشته همون طور که تو دوره دوستی و نامزدی من متوجه این ضعفش نشدم . به پیشنهادش پیش مشاور هم رفتیم که مشاور به من گفت به تو چه که پولشو به کی می ده نباید دخالت کنی !!!! دوست داره بده باباش براش نگه داره . منم زبونم کوتاه شد و گفتم بشینم زندگیمو کنم.

    اما اینکه می ترسه به پس اندازش دست بزنه فکر می کنم به خاطر ترس از باباشه. با این استقلال نداشتنش چیکار کنم؟ با این ترسش ار مهریه چیکار کنم ؟ یعنی به جونش بستست این پول لعنتی. از طرفی هم حاظر نیستم الان با کاری که خونوادش باهام کردن برم مهریه ام رو ببخشمش؟ ولی فکر می کنم همش دلیلش همینه چون موقع عقد هم عندالاستطاعه ش کرد و الان همه رو می ده به باباش که بگه هیچی نداره. ولی آخه هدف من از زندگی اینا نیست. دارم اذیت می شم.

    شیدا جان دقیقا درست کفتی من مدتیه احساس نا امنی می کنم اونم به خاطر رفتارایی که از ایشون دیدم فکر می کنم حس نا امنی رو ایشون بهم القا کرده چون از اول اینجوری نبودم. حالا ایشون به خاطر مهریه و هرچی که هست این کار رو می کنه من فکر می کنم از نظر اخلاقی کارش درست نیست و من رو همسرش نمی بینه و همش می ترسه. جدا از این ها من همیشه از نظر مالی پشتش بودم و کم توقع بودم نمی دونم بعد از 3 سال چرا هنوز می ترسه یعنی من رو نشناخته و فکر می کنه مثل خونوادش دارم فیلم بازی می کنم یعنی ؟ یکبار هم که بحثمون بالا گرفت سر خانوادش گفتم همش رو می بخشم فقط بذار برم. (آدم تو اوج عصبانیت اینو بگه یعنی دنبال مهریه نیست) . ولی بازم هم این رفتارها رو می بینم.

    از بعد از اینکه مشاور هم گفته به شما ربطی نداره پولشو کجا می ذاره دیگه خلع سلاح شدم انگار حرف بزنم می گه بریم پیش همون مشاور تا الان نزدیک 1 تومن خرج مشاور کرده اما برای من زورش میاد یه مانتو بخره. اینارو به کی بگم؟ فکر می کنم فکر می کنه پول خرج من کنه هدر رفتن پولشه . اینا بهم حس بدی می ده. حس می کنم حروم شدم زنش شدم.

    متاسفانه مشاور کمکی به من نکرد من مشکلاتم رو گفتم ایشون هم گفتن و به من گفت زندگیت خوبه (حالت مرد سالارانه داشت چون می گفت خوراک و مسکنت که سر جاشه پس دیگه چرا گیر می دی ؟ آخه مگه زندگی فقط غذا و مسکنه من هنوز که هنوزه حس می کنم مادر و پدرم حامی منن و دارم با یه آدمی که غریبه است فقط یه جا زندگی می کنم .هنوز فکر می کنم دوستیم و خرجامون سواست). مشاور به ایشون هم گفت ببرش سفر و تفریح . ولی از تفریح و سفر هم خبری نیست چرا چون ایشون پول ندارن ، دارن قسط می دن ، و پس انداز می کنن برای وقتی که می خوان برن خارج. و سفر هم به من می گن فلان مقدار جمع کن بریم سفر !!!!

  2. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مرداد 96 [ 15:07]
    تاریخ عضویت
    1394-12-02
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    4,191
    سطح
    41
    Points: 4,191, Level: 41
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    414

    تشکرشده 240 در 117 پست

    Rep Power
    40
    Array
    مریم جان من حس میکنم که همسر شما به زندگی مشترک طولانی مدت با شما فکر نمیکنه. دقیقا مثل دوستی های پسر -دختری بی هدف میمونه که چون پسر این دختر خانم رو به عنوان یار همیشگی زندگیش انتخاب نکرده، هر گونه هزینه ی مالی کردن برای این دختر خانم رو اتلاف پولش قلمداد میکنه ولی هرگونه ی استفاده ی عاطفی و جنسی از دختر رو حق مسلم خودش میدونه. بهتر نیست چشم و گوشت رو باز کنی و زرنگ تر برخورد کنی؟ الان من و شما و شیدا فکر میکنیم که این تئوری درسته که همسرتون به جدایی از شما و فرار از مهریه ی شما داره شدیدا فکر میکنه و براش برنامه ریزی داره. چرا شما برنامه ریزی هاتون رو شروع نمیکنید؟ شما هم یک وام بزرگ از محل کارتون بگیرید و توی بانک پس انداز کنید و فقط با درامدتون قسط بدین! به پس اندازتون اصلا دست نزنید و هیچ خرجی رو بر عهده نگیرین. اصلا وظیفه ی مالی بر دوش شما نیست پس ازش سرباز بزن. اصلا همسرت رو در جریان مسایل مالیت و برنامه هات قرار نده. کاملا با سیاست و چشم و گوش باز جلو برو. از نظر من بهتره با وکیل هم صحبت کنی. اگر فردا روزی شوهرت وقتی پولش به اندازه ی کافی بود بدون اطلاع تو پاشد رفت خارج از ایران چیکار میخوای بکنی؟ الان من دوستی دارم که همسرش دقیقا مثل همسر شما در طولانی مدت تئوری ترک زن و بچه رو در ذهن داشت، دوست من به خیال خام خودش داشت زندگی میکرد اما شوهرش بعد از اینکه تمام استفاده ی مالیش رو از خانمش کرد با فروش مخفیانه ی خونه و ماشین و .... رفت خارج از ایران. ماه ها بعد از رفتن شوهرش به خارج، خریدار در خونه شون رو زد و گفت بفرمایید بیرون اینجا برای منه! و شوهرش 1 ساله از ایران رفته. دوست عزیزم شوهرت به ترک تو به صورت مفت و مجانی فکر میکنه. از خواب بیدار شو و دست بکار شو. اولین قدم مشاوره با یک وکیله!!! روانشناس دیگه اینجا هیچ کاری نمیتوه انجام بده. شوهرت بازیگر خوبیه و خوب بلده برنامه ریزی های بلند مدت بکنه و اصلا براش مهم نیست که دختری این وسط قربانی بشه. سراغ تو اومده که ازت پلی بسازه برای پرش بزرگش. از پولت و از دانشت استفاده کنه برای رفتن به خارج از ایران و رسیدن خودش و خانواده ش به رویای بزرگ مهاجرتشون! تا حالا با خامی و سادگی تمام با پسری اشنا شدی، با خامی و سادگی تمام باهاش ازدواج کردی و هیچ شرط و شروطی توی عقدنامه برای حق مسکن و حق اشتغال و ... نگرفتی تازه مهریه ت رو هم عندالاستطاعه کردی، با خامی و سادگی تمام نقش یک هم خونه ی مرد رو براش بازی کردی، اما حالا دیگه بیدار شو و به خودت و پدر و مادر بیچاره ت لطفی کن. نزار نقشه ش عملی بشه و با یک وکیل کارکشته نقشه هاشو نقش بر اب کن.
    ویرایش توسط nardil : شنبه 23 بهمن 95 در ساعت 14:45

  3. 2 کاربر از پست مفید nardil تشکرکرده اند .

    maryam.mim (شنبه 23 بهمن 95), ZENDEGIBEHTAR (یکشنبه 24 بهمن 95)

  4. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    دوباره سلام

    مریم جان.من بهت حق میدم که ناراحت بشی.بعضی از حرف ها و کارهای همسرت ناراحت کننده هست. ولی میدونی مساله شما مشکل خیلی از خانمهاست.

    در محل کار من خانمهای شاغل زیاد هستند. اکثرشون دائم در حال تلاش برای خرید خونه و مخارج زندگی هستند.

    استرس شدید برای وام، سر و کله زدن با هزار جور آدم برای جور کردن پول و کارهای مردونه.

    گیر کردن بین سنت و مدرنیسم یکی از مشکلات جامعه ماست و مختص به شما هم نیست.

    با توجه به اینکه با همسرت صحبت کردی و فایده نداشته و اینکه با سرد شدن و سرسنگین شدنم هیچ چیز جز دوری بیشتر اون از شما و اثبات حرف پدرش در ذهنش

    عایدت نمیکنه به نظر من بهترین راه محبت کردن و دادن حس امنیت به همسرت که شما دوستش داری و قبولش داری هست.زمان خیلی چیزها رو حل میکنه.

    اگر هم خواستی میتونی یه سری مخارج رو انجام ندی.ولی بدون دعوا و جر و بحث.مثلا بیمه ماشین رو نده یا پول وکیل رو یا هر چیزی که حیاتی نیست.

    هر وقت بحثش پیش اومد بگو آره متاسفانه نتونستم پرداخت کنم .پول کم آوردم. ولی اصلا باهاش بحث نکن.تو هم از همون اول یه مقدار پس انداز کن و اگر صلاح

    میدونی به همسرت هم بگو که منم مثل شما دارم پس انداز میکنم.

    در کل به نظرم خودت بهتر از هر کسی میتونی متوجه بشی قلق شوهرت چطوریه. خیلی از مردها با محبت و تعریف و تمجید کم کم تغییر رفتار میدن.

    ولی به نظر من اگر آدم بخواد توی یه زندگی بمونه با جر و بحث و ناراحتی و قهر هیچ چیز بهتر نمیشه.خودت هم اینجوری اذیت میشی.

    برای آرامش خودت هم که شده(که مهمترین چیزه) یه مدت از این فکرها بیا بیرون.سعی کن لحظات خوب و خوشی رو با همسرت بسازی.بزار کم کم به این درک برسه

    که نمیخواد به هیچ عنوان و به هیچ قیمتی تو رو از دست بده.

    همسر شما بیماری خساست یا مشکلات بزرگ دیگه نداره.مساله اون خیلی حاد نیست.فقط این وسط نیاز به اعتماد سازی هست.

    البته این نظر منه.

  5. 2 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    maryam.mim (شنبه 23 بهمن 95), شیدا. (شنبه 23 بهمن 95)

  6. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آذر 00 [ 21:47]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    421
    امتیاز
    12,188
    سطح
    72
    Points: 12,188, Level: 72
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 262
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 635 در 275 پست

    Rep Power
    67
    Array
    لحن صحبت شما خیلی تنده

    لطفا سعی کنید جزییات بیشتری بنویسید چون کسایی که میان اینجا کسی بهشون توصیه نکرده که باید تمام تاپیک های شما را بخوانند بعد پاسخ دهند


    در ضمن توجه کن که خاطرات بقیه از زندگی دیگران نمیتونه سرنوشت آینده شما باشه
    خدایا کمکم کن تا ایمان، نام و نان برایم نیاورد

  7. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مهر 01 [ 02:09]
    تاریخ عضویت
    1395-4-23
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    8,211
    سطح
    61
    Points: 8,211, Level: 61
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 239
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    255

    تشکرشده 416 در 195 پست

    Rep Power
    50
    Array
    مریم جان. شرایط زندگی من هم خیلی شبیه شما هست. خانواده شوهرم خیلی پولکی هستن و به شدت از مهریه میترسن.
    نمیتونم شوهرت رو متهم کنم به فریب دادنت. شوهر منم بعد از چند سال زندگی هنوز نگران مهریه هست. چون خانوادش اینجوری هستن. هروقت بهم میگه هرچی خواستی پول از حسابم بردار، من دست نمیزنم و ومیگم خودت بهم پول بده. ولی باز ته ذهنش همیشه نگرانه. مادرشوهرم در مورد پسرهای دیگه اش هم همیشه نگران مهریه هست. یه جورایی نمیتونه باور کنه زن های دیگه ممکنه فقط به خاطر عشق ازدواج کنن. فرض کن پدر و مادرت مدام بهت بگن حواست باشه فلانی به خاطر ۵۰۰ تا مهریه افتاده زندان. فلانی خونه ش رو فروخته مهریه پسرش رو داده. نمیگن اون دختر بدبخت تو فرهنگ ما مطلقه شده!!! شاید اگه ما هم جای همسرامون بودیم شب هم خواب مهریه میدیدیم ;) شما سعی کن این حرفا رو خنثی کنی. با محبت کردن. با حس اعتماد به همسرت دادن. سعی کن با آدم های دیگه معاشرت کنین تا همسرت در رقابت بیفته. برای رستوران رفتن و سفر رفتن. بزار اثر حرفای دروغ خانوادش خنثی بشه. من چند سال بعد از ازدواجم فهمیدم چقدر خانواده همسرم به طور مداوم نصیحتش میکردن که مبادا کارتش رو دست من بده. در حالی که بابای من روز عروسیم گفت شوهرت رو درک کن و انتظار رفاهی که تو خونه پدر داشتی رو ازش نداشته باش!
    احساس میکنم شوهرت به خانوادش بیشتر از تو اعتماد داره. خانواده های کنترل گر مثل خانواده های همسرای ما نه تنها حمایت مالی نمیکنن بلکه مدام دنبال تئوری توطئه مالی عروسشون هستن و ذهن پسرشون رو مسموم میکنن. منم چند سال اول این مشکل رو داشتم. ولی الان دیگه شوهرم باور کرده من میخوام زندگی کنم و اون باید حامی مالی من باشه و من حامی معنویش. من هم همیشه بهش یاداوری میکنم که اگرچه تجصیلات خوبی دارم ولی باز هم به پشتوانه مالی اون احتیاج دارم.
    مریم جان کمک های مالی که از خانوادت میگیری رو قطع کن. شکل کمک ها رو عوض کن. بگو بهت طلا هدیه بدن. تا وقتی اونا حمایتت میکنن شوهرت دلیلی نمیبینه که پولش رو خرج شما کنه. چرا حقوق خودت رو پس انداز نمیکنی؟؟ همون کاری که شوهرت میکنه؟؟ به نظر میاد از نظر احساسی بهش وابسته ای و نمیتونی مخالفت کنی.
    به هیچ عنوان به بخشش مهریه فکر نکن. برای اینجور خانواده ها مهریه ابزار ضروری هستش. چون فکر آبرو و احساس یه دختر جوون و توانا مثل شما نیستن.
    در مورد پولی که دست باباش داده کافی بود میگفتی یه قرارداد کاغذی با بابات بنویس که بعدا موقع پس گرفتنش برای خواهر برادرت سوٰتفاهم نشه و روابط خانوادگی به هم نخوره. همین کافی بود.
    حساب شوهرت رو از خانوادش جدا کن. اما خودت هم بیکار نشین. با مشاور حقوقی صحبت کن. غصه نخور و خودت رو سرزنش نکن. هرکدوم از ما درگیر یه سری مشکلات هستیم. منم دلم نمیخواست خانواده شوهرم اینجوری باشن. ولی برام لازم بود که یکم به خودم بیام و از حق و حقوقم بیشتر مطلع بشم. شما هم از ترسی که پیدا کردی استفاده مثبت کن. هوای خودت رو داشته باش. اما شک رو از زندگیت ببر بیرون. چون اول از همه خودت آزار میبینی.

  8. 5 کاربر از پست مفید بهاره جون تشکرکرده اند .

    maryam.mim (شنبه 23 بهمن 95), nardil (شنبه 23 بهمن 95), بارن (شنبه 23 بهمن 95), خانم مهندس (شنبه 23 بهمن 95), شیدا. (شنبه 23 بهمن 95)

  9. #16
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط nardil نمایش پست ها
    سلام مریم جان
    قبل از هر چیزی ازت میخوام که توی این فروم خیلی به حرفای "همه" زوم نکنی و ازشون دلخور نشی و جوابشونم ندی چون عده ای به قول خودت نخونده و سطحی جواب میدن، عده ای از سر حسادت و خالی کردن عقده های خودشون جواب هایی مینویسن و البته عده ای هم هستن که خیلی دقیق مطالب رو میخونن و سنجیده و منصفانه راهنمایی میکنن.
    به نظر من مسیری که شما از اول طی کردید اشتباه بوده عزیزم. برای همین هست که من اینجا به مراجعینی که در دوران نامزدی غیر رسمی شون هستن پیشنهاد میکنم که در مورد مسایل مالی، به طور کامل و بدون رودروایسی اقا پسر رو مورد ارزشیابی قرار بدن چون مسایل مالی بسیار مهم هست و در تمام طول زندگی با انسان اجینه و از طرفی کمتر میشه توش ریاکاری کرد. به قول خودتون حرف زدن که مفته اما 3-4 بار تقاضاهای مالی درست و حسابی از پسر داشتن نهایتا نشون میده که این پسر و خانواده ای که توش بزرگ شده راجب پول چه نظری دارن و مهمتر اینکه خود پسر به عنوان مرد در این زمینه نقشش رو چطوری توی ذهنش نقش بسته چون نهایتا مطابق همون الگویی که تو ذهنش هست رفتار خواهد کرد. در مورد بقیه ی مسایل هم باید فرد مقابل رو به چالش کشید تا رفتارش مورد ارزیابی قرار بگیره مثل زیاده خواهی، حق به جانب بودن، دست پیش گرفتن که پس نیافته، بی مسئولیتی، بدقولی و ... که خب متاسفانه شما خیلی سرسری با همه چیز برخورد کردین و دیگه هم نمیشه به عقب برگشت اما میشه جبرانش کرد اگر درست و سنجیده رفتار کنید.
    عزیزم درسته که عده ای میگن قانون برای زندگی نکردن هستش و برای زندگی عشق لازمه اما من با این دیدگاه افراطی اصلا موافق نیستم. طبق قانون کشور ما نفقه و مخارج شما متناسب با شان و منزلتتون باید از سوی شوهرتون تمام و کمال پرداخت بشه ولو اینکه شما ماهانه 1 میلیارد دارمدتون باشه. از همین الان سهیم بودن در مخارج زندگی رو لغو و تمام درامدتون رو سیو کنین. برای خونه و خودتون هیچ چیزی نخرید. مصمم باشید و نترسین نمیتونن شما رو از رفتن به سر کار هم منع کنن چون میخواد چی بگه؟ میخواد بگه زنم هر چی دراورد بیاره به من بده یا نره سرکار؟ از طرفی اونقدر پول پرست هستن که نمیاد بگه بشین تو خونه من خرجتو کامل میدم، مخصوصا اگر حق اشتغال ازشون گرفته باشید یگه کاری ازش برنمیاد. خودت رو ضعیف نشون نده طوری تفهیمش کن که اگر روزی بین شغلت و اون مجبور باشی یکی رو انتخاب کنی شغلت رو انتخاب مینی و از اون میگذری چون با از دست دادنش چیزی رو از دست نمیدی جز یه شوهر خسیس بی مسئولیت وابسته به خانواده ی عقب مونده و از دست دادن همچین شوهری به دست اوردن خود خود ازادیه! خدت رو بیخیال نشون بده و اصلا خرج نکن و یکم باهاش سرسنگین باش تا خودش رو عوض کنه.
    من تجربه ی همچین برخوردی را ندارم و نمی دونم آیا واقعا برای یه مرد به عنوان همسر، همچین رفتاری توهین آمیز و برخورنده نیست؟
    فکر نمی کنم پست شما عملی باشه.

    با طرف تجاریت هم اینطوری برخورد کنی می ذاره می ره، چه برسه به شوهر!

    این حرفها را به سوپری سر کوچه هم بزنه، از فردا دیگه به مریم جنس نمی فروشه

    ناردیل جان، زندگیه، میدون جنگ که نیست.
    بعد هم اگه قانون می گه زن برای شیر دادن بچه اش می تونه از شوهرش پول بگیره، همون قانون می گه بی اجازه شوهر تا سرکوچه هم حق نداری بری.
    حاضری بندهای بعدیش را هم اجرا کنی؟ یا فقط قسمتهایی که به نفع خانمها نوشته شده را قبول داری؟ سهم مردها را قبول نداری؟

    به نظر من چیزی که شما می گید عملی نیست مگه این که هیچ عشق و احساسی تو اون زندگی نباشه و فقط بخوان قانونی با هم رابطه داشته باشن.

    مریم باید نرم تر و نامحسوس تر مشکلش را حل کنه. یه مقدار سیاست وعاطفه و اعتماد و ...
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : شنبه 23 بهمن 95 در ساعت 17:25

  10. 6 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    maryam.mim (یکشنبه 24 بهمن 95), nardil (شنبه 23 بهمن 95), sahandrz (چهارشنبه 02 فروردین 96), Shayeste (پنجشنبه 05 اسفند 95), باغبان (شنبه 23 بهمن 95), خانم مهندس (شنبه 23 بهمن 95)

  11. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    من تجربه ی همچین برخوردی را ندارم و نمی دونم آیا واقعا برای یه مرد به عنوان همسر، همچین رفتاری توهین آمیز و برخورنده نیست؟
    فکر نمی کنم پست شما عملی باشه.

    با طرف تجاریت هم اینطوری برخورد کنی می ذاره می ره، چه برسه به شوهر!

    این حرفها را به سوپری سر کوچه هم بزنه، از فردا دیگه به مریم جنس نمی فروشه

    ناردیل جان، زندگیه، میدون جنگ که نیست.
    بعد هم اگه قانون می گه زن برای شیر دادن بچه اش می تونه از شوهرش پول بگیره، همون قانون می گه بی اجازه شوهر تا سرکوچه هم حق نداری بری.
    حاضری بندهای بعدیش را هم اجرا کنی؟ یا فقط قسمتهایی که به نفع خانمها نوشته شده را قبول داری؟ سهم مردها را قبول نداری؟

    به نظر من چیزی که شما می گید عملی نیست مگه این که هیچ عشق و احساسی تو اون زندگی نباشه و فقط بخوان قانونی با هم رابطه داشته باشن.

    مریم باید نرم تر و نامحسوس تر مشکلش را حل کنه. یه مقدار سیاست وعاطفه و اعتماد و ...
    سلام
    کجای قانون گفته زن حق نداره بدون اجازه ی شوهرش تا سر کوچه بره؟
    عزیزم آزادی (آزادی جسمی )جزو حقوق مدنیه و حقوق مدنی یک انسان رو به هیچ وجه نمیشه ازش گرفت جزو قواعد امری هست.
    اگر یک زنی تعهد هم به همسرش بده که بدون اجازه اش بیرون نره یا بچه دار نشه یا بعد از طلاق ازدواج مجدد نکنه این تعهد باطل و بلا اثره.
    حقوق مدنی یک انسان مثل حق بیرون رفتن(البته برای رفتن به خارج از کشور موضوع کمی فرق داره)، حق ازدواج حق بچه دار شدن رو به هیچ عنوان نمیشه ازش گرفت یا حتی محدود کرد...
    ویرایش توسط نیکیا : یکشنبه 24 بهمن 95 در ساعت 02:17

  12. 4 کاربر از پست مفید نیکیا تشکرکرده اند .

    maryam.mim (یکشنبه 24 بهمن 95), nardil (یکشنبه 24 بهمن 95), خانم مهندس (یکشنبه 24 بهمن 95), شیدا. (یکشنبه 24 بهمن 95)

  13. #18
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 بهمن 98 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    7,978
    سطح
    60
    Points: 7,978, Level: 60
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsOverdriveVeteran
    تشکرها
    318

    تشکرشده 381 در 176 پست

    Rep Power
    56
    Array
    nardil عزیز من باید اعتراف کنم که مثل شما فکر می کنم و هر روز شکم بیشتر می شه اما نمی تونم هیچی رو ثابت کنم به مشاور و روانشناس که فکرم رو گفتم متهم شدم به پرانوئید بودن و شکاک بودن و بهم قرص داد چون همسرم در مورد همه چیز گفت من اشتباه می کنم. حالا راست و دروغش بماند. اما شک ندارم خونوادش به خاطر خارج رفتن از اول هم پا پیش گذاشتن حالا در مورد خودش نمی خوام حکم قطعی بدم ولی خارج رفتن یکی از علت های مهمش بود. تو دو راهی موندم یا باید برم با وکیل صحبت کنم ، کارم رو عوض کنم بزنم زیر همه چی و مهاجرت رو کنسل کنم (با اینکه تا همین الان برای این پروسه زحمت زیادی کشیدیم) یا نرم نرم و با سیاست جلو برم که مستلزم سرویس دادن بیشتر و مفت مفت زندگی کردن هستش. این حرفایی که تو گفتی و من و شیدا هم تا حدودی حدس می زنیم رو نمی تونم اثبات کنم . به خصوص وقتی مشاور به من می گه تو مشکل داری و باید قرص بخوری و از این فکرا نکنی و زندگی کنی.نمی دونم می فهمی چی می گم یا نه . از اول همین طور بوده یه سری مسائل رو می دیدم مثلا اینکه مادرش بسیار حیله گر و با سیاست هستش و به ایشون می گفتم ادامه این رابطه رو صلاح نمی دونم چون با مادر شما به مشکل می خورم به من می گفتن نه تو اشتباه می کنی و ایشون صلاح مارو می خواد و بعضی رفتاراشون از دوست داشتنه که بعد از عقد اون دعوای کذایی شد که سیاست مادرش بهم ثابت شد. مشکل من اینه که نمی تونم هیچی رو ثابت کنم و این حرفایی رو که می نویسم رو به کسی جز مشاور نزدم. و از اول هم به من گفته شده تو داری اشتباه می کنی برای اینکه آدمی که دروغ بگه نمیاد بگه من دارم دروغ می گم و می خوام فریبت بدم هر چند می بینم که خیلی راحت دروغ می گن و حتی مادرش برای پسرهاش خیلی قشنگ فیلم بازی می کنه برای همین هم زبون خوش و محبت روش اثر نداره

    آنیتای عزیز ممنون از راهنماییت قلق شوهرم فقط با دلخوریه . یعنی باید ناراحت شم دو روز سر سنگین شم تا کاریو که می خوام انجام بده با زبون خوش و مهربونی هم امتحان کردم جواب نمی ده فقط با گلایه و ناراحتی حرفم رو بزنم برای راضی کردنم یه قدم کوچیک بر می داره. منم کلا دختری بودم که دیر ناراحت می شدم و زیاد گله و شکایت نمی کردم . الان سر هر چیز کوچیکی حساس شدم تا جایی که هزینه کادوی همسرم برام بولد شده. کمی خودش و خونوادش خود بزرگ بینی دارن اینکه می گم خونوادش چون یه سری اخلاقای مادرش رو دیدم که بی شباهت با ایشون هم نیست و با تعریف و تمجید دیگه نمی شه بیاریشون پایین همینجوریش به قول معروف فکر می کنن خیلی آدمای مهمی هستند و بهتر از این افراد وهمشهریهاشون تو ایران وجود خارجی نداره همه بدن فقط اهالی این شهر و توی اون شهر هم اهالی روستاشون خوبن . این رو بارها یاد آور شده و از همه قوم و ملیت ها انتقادی داره . ترجیح می دم زیاد ازش تعریف نکنم . برای خارج دانشگاه و معدل من خوب بود که وکیل گفت برای خانم اقدام می کنیم شما به عنوان همسر فقط در پرونده هستی . بعد از اون اومده می گه اگه ناراحتی بگو من اقدام کنم شما همسر باش که دیگه صدام در اومد گفتم با معدل بالات یا دانشگاه خوبت یا زبان عالیت می خوای اقدام کنی ؟ بعد از اون دیگه به قول معروف ادعاش کم شد. پس تمجید جواب نمی ده. این راه رو امتحان کردم. فکر می کنم با همه مردها فرق داره مثلا می گن مردها براشون فرق نمی کنه سوپرایزشون کنی یا نه منم واسه تولدش سوپرایزش نکردم و گفتم با هم بریم یه چیزی بخریم برات که بعدها سر یه مشاجره شاکی شده بود که تولدم هیچ کاری برام نکردی مگه بی پولم که می گی بریم یه چیزی انتخاب کن من بخرم در صورتی که بارها خودش گفته بود کادو اگه لباس و عطر می خوای بخری خودم باشم انتخاب کنم. واقعا نمی دونم به کدوم سازش برقصم. و چیزهایی که در مورد مردها می خونم روی شوهرم جواب نمی ده انگار.

    بهاره جون عزیز ممنون که شرایطت رو با من به اشتراک گذاشتی و دلداری واقعا مفیدی بود اینکه می بینم مثل من هم هست که می تونه با شرایط کنار بیاد و قوی بمونه. راستش از این همه توهین و سیاست و دروغ خسته شدم. یعنی دارم به این فکر می کنم که به جهنم بذار برم خارج ببرمش و اونجا جدا شم و شر این خونواده از سرم کم شه. ولی از یه طرف می خوام یه راهی پیدا کنم به قول nardil عزیز که اینقدر احساس زرنگی نکنن بازم نمی تونم ثابت کنم nardil حرفای دل من و افکار منو دقیقا بیان می کنه اما تو شرایط من نیست و نمی دونه چقدر سخته الان بخوای جدا شی . با وکیل هم صحبت کنم همسرم خیلی راحت حاشا می کنه و قرص روانشناس رو میاره نشون می ده و من دستم به جایی بند نیست. درضمن حق محل سکونت و درس و کارم رو گرفتم. اما با اینا می خوام چیکار کنم . کار نکنم بشینم تو خونه که بعد برای یه لاک خریدن گریه کنم بگم بهم پول بده ؟ درسمم که دارم می خونم ولی دریغ از یه قرون شهریه.

    Nardil عزیز همونطور که شیدا جان گفت این راه شما چندان عملی نیست درسته یه مقدار لج آدم در می آد اما وقتی نتونی چیزی رو ثابت کنی به 1001 مشکل شرعی و غیر شرعی محکومت می کنن. نمی دونی وقتی این حرفا رو به مشاور زدم چه طور با من برخورد کرد حالا فکر کن پات به دادگاه و دفتر وکالت باز شه و سندی برای حرفات نداشته باشی. یه جوری برخورد می کنن انگار با بیمار روانی طرفن . امیدوارم که ازدواج کنی و با درایتی که داری بهترین همسری که لیاقتت رو داشته باشه گیرت بیاد اما وقتی ازدواج کردی می بینی خیلی از حرفها و کارهایی که دوران مجردی با دیدن آدمای متاهل بهش باور داری رو نمی تونی انجام بدی و بحث وابستگی هم نیست . اخلاقا درست نیست.

    ممنون نیکیای عزیز بابت اطلاعاتی که دادی. من موقع عقد حق محل سکونت و درس و کار رو گرفتم و اجازه خارج رفتن رو هم گرفتم.
    با نظر شیدا جان موافقم باید صبر داشت و اعتماد سازی کرد اما با مسائل مالی چی؟ بهش پول ندم؟ هر وقت گفت ندارم بگم منم ندارم ؟ خواست سفر بره بگم من کمک نمی کنم ؟ اصلا سفر نریم ؟

  14. 2 کاربر از پست مفید maryam.mim تشکرکرده اند .

    خانم مهندس (یکشنبه 24 بهمن 95), شیدا. (یکشنبه 24 بهمن 95)

  15. #19
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    من احساس می کنم با توصیفاتی که کردی همسرت از نظر احساسی ناراحت نمی شه و از شما فاصله نمی گیره و دلسرد نمی شه، اگر حرکت مالی خاصی بکنید. فقط حس خواهد کرد که ای وای این قسمت برنامه ام خراب شد و بهتره یه جور دیگه برنامه بریزم. البته این تصور من از توصیفات شماست. شاید چون خیلی ناراحتی طوری توضیح دادی که من اینطور حس کردم.

    اول خوب دقت کن و مطمئن شو همینطور هست. بعد می تونی یه اقدام مالی بکنی و بذاریش در مقابل کار انجام شده.
    چون اگه اینطور نباشه به اعتماد زندگی مشترکتون ضربه می خوره. اما اگر خیلی روی اعتماد و احساسش اثر نداره،
    یه زمین یا آپارتمانی چیزی بخر و شروع کن به قسطهای زیاد دادن. بگو نگران ابتدای زندگیتون توی کشور دیگه هستی و می خوای خیالت راحت تر باشه.
    اینطوری دیگه پول زیادی برای مسافرت و مخارج مشترک نداری. خود به خود راهی برای کمک کردن نمی مونه که بعدش حس بد داشته باشی.

    وقتی شما پول دستت هست، می گه جمع کن بریم سفر. وقتی نباشه می گی ندارم، نیست.
    خودش باید یه فکر بکنه.
    شما نمی تونی بحث کنی و بگی من نباید پول سفر را بدم. سخته. رابطتون خراب می شه.
    اما می تونی بگی پول ندارم که بدم. خودش هم می بینه که نداری.
    موضوع آپارتمان را اگه خوب جمع کنی، کار یه بار هست. می خری و یه کم هم با سیاست و مهربانی و برای آینده مونه ( وقتی ایشون پول زندگی مشترک را می بره به حساب پدرش، فکر نمی کنم انصاف باشه پول شما تو زندگی مشترک بمونه. تازه شما داری به اسم خودت خونه می خری و بازم برای زندگیتون می مونه. کار ایشون خیلی بدتره)

    راستی، خوبیهای همسرت را هم ببین.
    به نظر من خیلی نکته ی مثبتی بود که گفتید تا حالا کلی هزینه مشاوره دادن.
    اگه فکر می کنی لازمه ازشون خواهش کن مجدد برید مشاوره. یه مشاور جدید پیدا کن.
    ----------------------------------

    نیکیای عزیز،

    چه فرقی داره؟ مگه از مرز که بخواهی رد بشی دیگه حقوق مدنی و آزادی جسمی نداری؟
    اگر این یک آزادی انسانی هست که باید همه جا به عنوان یک انسان داشته باشی.

    مادر من هر بار برای گرفتن پاسپورت جدید باید با پدرم برن محضر و پدرم به شکل رسمی اجازه بده تا پاسپورت براشون صادر بشه.
    حتی اجازه ای که دفعه قبل داده معتبر نیست و مجدد باید اجازه بدن. نمی دونم قانونیه یا نه. اون دفتر +10 که رفتن گفتن باید اجازه مجدد بیارید.


    بیشتر مواردی که در قانون برای حقوق زنها نوشته شده یا اصلا عملی نیست یا اگر باشه طبق عرف کم کم غیر عملی شده.
    من ندیدم هیچ دختری موقع عقد مهریه اش را بگیره. چون عرفا نمی شه و ندیدم هییییییییییچ مردی موقع طلاق بگه راستی خانم من دویست تا سکه هم به شما بدهکارم. اینم سکه هاتون. هر زنی خواسته مهریه بگیره پدرش دراومده توی مسیر دادگاه و دفتر وکالت و ... تا تونسته بیست تا از دویست تا سکه اش را بگیره.

    من ندیدم هیییییییچ زنی بگه من برای شیر دادن فرزندم از همسرم پول گرفتم.

    اما زنهای زیادی دیدم که برای گرفتن پاسپورت رفتن محضر با همسرشون که اجازه رسمی بگیرن.

    حقی که برای زن در قانون هست، عملا خیلی اجرایی نیست. عاطفه ی کدوم مادری می ذاره که نوزادش از گرسنگی گریه کنه و ایشون به همسرش بگه می خوام ده دقیقه شیرش بدم پولش را بده و اگه همسرش نداد پاشه بره دادگاه؟ هر مادری با عشق و لذت به فرزندش شیر می ده و فقط اگر اگر سالها بعد کار به جدایی بکشه شاید زن بتونه برای این که حقوقش را احیا کنه حرفی از این موضوع بزنه. مهریه و بقیه موارد هم مشابه همین.


    اما حقوق مرد طوری هست که حتی خودش هم نخواد، قانون مثل شیر بالا سرش وایساده و هواش را داره.
    وقتی مادر من از پدرم درخواست می کنه که همراهش بره محضر تا برای پاسپورت اقدام کنه، هیچ دلخوری بینشون ایجاد نمی شه.
    حتی ذره ای دل مامانم از بابام نمی گیره. چون قانون مامان را مجبور کرده و مامانم اصلا اینو از چشم بابا نمی بینه.
    اینقدر این قانون خوب از حقوق آقایون محافظت می کنه که لازم نیست به خودشون زحمت بدن و کاری بکنن.

    یا مثلا حق تمکین. زن باید شوهرش را تمکین کنه.
    حالا فرض کن نخواد بکنه، به هر دلیلی.
    اولین کسی که ضرر می کنه خودشه. خوب وقتی رابطه جنسی نباشه یا زن بخواد به عنوان اهرمی برای رسیدن به خواسته ای ازش استفاده کنه، عملا اول باید خودش را تنبیه کنه.
    پس خودبه خود زنی که با شوهرش رابطه جنسی نداشته باشه، پیشاپیش تنبیه می شه و سر خودش بی کلاه می مونه.

    اما مردی اگه برای زنش لباس بیرون نخره یا مسافرت نبره یا ... اتفاق خاصی نمی افته. زنش افسرده می شه و ایشون به بهانه بیماری و هزار بهانه دیگر می تونه زن هم صیغه کنه یا با دوستاش بره مسافرت یا ...

    منظور اصلی من از این صحبت اینه که زندگی زناشویی را نمی شه با قانون پیش برد و گرم نگه داشت.

    قانون نمی تونه زن یا مردی را مجبور کنه همسرش را دوست داشته باشه یا با عشق باهاش رابطه جنسی داشته باشه یا با علاقه براش لباس بخره.
    و هر آدمی توی رابطه و زندگی عشق می خواد، توجه می خواد، علاقه می خواد. متوسل شدن به قانون برای گرفتن عشق و محبت، کار بیخودیه.

    من حقوق نخوندم و البته که توان علمی بجث با قاضی شارح را ندارم اینجا هم تالار حقوقی نیست و مدیر همدردی مخالف مطرح شدن بحثهای حقوقی در این تالار هستن. اگه بخواین تخصصی و با جزییات بحث کنید در این مورد، احتمالا با اخطار مدیر مواجه می شیم.

    شاه خطاب به قاضی شارح:
    شرع برای اين موضوع چه حكمی دارد؟


    قاضی شارح: تا شاه را چه خوش آيد... شرعيات آنقدر فرعيات دارد كه انچه من گويم عوام قبول كنن


    #ديالوگ فیلم سربداران
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : یکشنبه 24 بهمن 95 در ساعت 11:43

  16. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    maryam.mim (یکشنبه 24 بهمن 95), آنیتا123 (یکشنبه 24 بهمن 95), بهاره جون (یکشنبه 24 بهمن 95), خانم مهندس (یکشنبه 24 بهمن 95)

  17. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 آبان 96 [ 14:59]
    تاریخ عضویت
    1395-7-04
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    3,161
    سطح
    34
    Points: 3,161, Level: 34
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    140

    تشکرشده 180 در 79 پست

    Rep Power
    30
    Array
    سلام دوست عزیز
    امیدوارم که این نظریه که خودت و دوستان دارن اشتباه باشه...واقعا شاید همسرت اینجوری بار اومده؟؟؟؟
    ولی با این طرز فکر فقط روز و شب رو واسه خودت زهر میکنی...
    نه اصلا جایز نیست کمک مالی کنی...حتی اگه شوهرت قصد ترکت رو نداشته باشه...نباید بهش کمک مالی کنی با این وضعیت...
    کاش گفته بودی که خودت باید جهیزیه بخری و باید قسط جهیزیه بدی....یا کاش گفته بودی مامانم واسه جهیزیه ام وام گرفته و گفته خودت قسط هاش رو بده....بالاخره یه چیزی بهش میگفتی که اونم چشم به حقوق تو نداشته باشه...الانم بنظرم مستقیم نگو که من حقوقم رو برای تو خرج نمیکنم، چون ممکنه اونم فکر کنه حالا که زنم در حقم اینجوریه پس منم در حقش بدتر میشم(یه نوع لجبازی به یه نحو دیگه)سعی کن بهش بفهمونی که زندگیت مهمه...و شوهرت مهمه واست...نزار که بفهمه از عمد بهونه جور کردی واسه حقوقت که اونم بخواد جبهه بگیره...از همین الان فکر کن یه بهونه درست حسابی پیدا کن و در اوج ناراحتی بهش بگو که حقوقم دیگه مستقیم میره به فلان قسط و خیلی ناراحتم که نمیتونم کمک خرجت بشم و همراهت............و حقوقت هم توی یک حساب جداگونه که کارت عابر نداشته باشی پس انداز کن....که اگه یه وقت کارتت افتاد دستش ببینه که واقعا موجودی نداری...واسه مسافرت هم برنامه بریز و بابت هزینه اصلا به روی خودت نیار ...و اگه شوهرت گفت بابت هزینه سفر، تو هم بگو میدونی که من پولی ته دستم نمیمونه وگرنه جیب من و تو نداره...بگو با اینکه من دوست داشتم تو پشتوانه ام باشی و اینکه از نظر مالی به تو وابسته ام حس غرور بهم دست میده و غرورم تویی...اصلا از نظر مالی ساپورتش نکن....بعدشم چرا باید مادرش بهترین غذا رو واسه پسرش آماده کنه....خانمشی ....بهترین غذاها و دسرها رو آماده کن که اصلا غذای مامانش به چشمش نیاد....نزار مامانه خودشیرینی بکنه

  18. 3 کاربر از پست مفید haniye68 تشکرکرده اند .

    maryam.mim (یکشنبه 24 بهمن 95), nardil (یکشنبه 24 بهمن 95), شیدا. (یکشنبه 24 بهمن 95)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تو سایت همسر یابی اشنا شدیم به دوستم گفته خیلی دوستم داره نمی دونم دوستم داره یا نه
    توسط arshida در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: شنبه 16 دی 96, 21:27
  2. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 بهمن 94, 19:57
  3. شوهر دوستم فوت کرده...خودکشی...چه کمکی میتونم به دوستم بکنم؟
    توسط یک زن در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 خرداد 94, 16:40
  4. پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: سه شنبه 31 اردیبهشت 92, 09:09

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:19 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.