به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 35
  1. #11
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,819 در 2,405 پست

    Rep Power
    0
    Array

    سلام خانم Jessy


    ممنون از لطف شما


    شما خانم متفکری هستید - و تلاش خوبی دارید برای اینکه خودتون را بهبود ببخشید - از این رو مشخصه پست ها را خوب مطالعه می کنید و سئوال ها ی خیلی خوبی می پرسید !



    ....................




    در مورد مقایسه کردن خودمون با دیگران ،،خدمت بزگوار شما بگم که همیشه کسانی هستند که از ما بهتر باشند ،،،همیشه هستند افرادی که در موقعیت ما ،،شرایطی بهتری از ما دارنند

    از این رو مقایسه کردن خودمون با دیگران باعث میشه آرامش درونی خودمون را از دست بدیم و از منبع آرامش دور بشیم !

    این مقایسه کردن ها باعث میشه ما از خود واقعی یمان دور شویم و نتونیم نقاط قوت و ضعف خودمون را مشخص و برطرف کنیم .

    با ادامه دادن و عادت بر مقایسه ها باعث میشه در وجودمان یه نا امنی ایجاد کنیم و به خودمون بگیم : آره من از خیلی ها عقب ترم !.......

    و این ر ا ادامه می دهیم تا به افسردگی برسیم ! ---- به نظرم باید خودمان را با خودمان مقایسه کنیم !!


    هندی ها حرف خوبی می زنند : آهسته و پیوسته

    باید سعی کنیم آهسته و پیوسته خودمان را توسعه بدیم ! - نه اینکه خودمان را با استادی مقایسه کنیم که دو دهه از ما بیشتر تلاش کرده !

    آدم الگو برداری کنه خوبه ولی نباید کما ل گرایی ( نوع منفی) در این زمینه داشته باشیم .



    .................................




    خیلی از انسانها نمی دونند اصلی ترین هدف زندگیشون چیه ،، از این رو به جای تلاش برای شناخت خودشون بیشتر تلاش می کنند دیگران را بشناسند و در دنیای اونها زندگی کنند ،

    و دیوار باورهای خودشون را با دیگران مقایسه کنند .

    پس خودت باش و از این بودنت لذت ببر .



    .........................................




    برای اینکه خودتون را بهتر بشناسید باید چند تا کار انجام دهید

    یه برگه بردارید و در خلوت خودتان به سئوال های زیر پاسخ دهید :


    1) چه استعدادهایی دارم ؟
    2) نقاط قوت من چیه ؟
    3) نقاط ضعف من چیه ؟
    4) چه آرزوهایی دارم ؟
    5) آیا استعدادهای من با آرزوهایم تعامل دارد ؟
    6) چه امکاناتی دارم ؟
    7) منطقه جغرافیایی کشور من به آروزهایم مرتبط هست ؟
    8) بزرگترین خوشحالی من چیه ؟
    9) چه محدودیت هایی دارم ؟
    10 ) من از چه چیزهایی می ترسم؟

    و.....



    برای آنها پاسخ پیدا کنید و تلاش کنید خودتون را توسعه بدید .


    قرار نیست یه شبه تغییر کنیم - یه برنامه ریزی 5 ساله برای خودتون بکنید و بگید باید اینقدر پیشرفت کنم - اینقدر به دیگران کمک کنم و ....

    مثلا برای هراس اجتماعی یا مشارکت اجتماعی یا ..... باید به خودتون بگید من ماهی ا درصد بهتر میشم -در سال 12 درصد رشد می کنم - 5 سال بعد 60 درصد بهتر میشم و ....

    آهسته و پیوسته - از طرفی هر کجا که گیر کردیم می تونیم از متخصصان اون حوزه مشورت بگیریم مثلا پیش روانشناس بریم - پیش مربی موسیقی بریم و .....




    ......................................




    برای مسئولیت پذیری سعی کنید ،،،، کارهای کوچک را قبول کنید و تا انتها ادامه دهید مثلا :

    به خانواده بگید من هفته ای مثلا یه بار میشم شهر دار خونه !

    و سعی کنید شهر دار خوبی باشید - خونه را مرتب کنید - کمک مادر و پدر .کنید - تو خرید ها کمک کنید


    برنامه ریزی کوتاه مدت برای خودتون انجام بدید و تا آخر ادامه دهید - این باعث میشه شما به باور خودت باور کنی .


    هیچ وقت نا امید نشو ،،،،


    موفق باشی.


    ویرایش توسط باغبان : شنبه 16 بهمن 95 در ساعت 22:00

  2. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    Jessy (شنبه 16 بهمن 95)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 95 [ 00:09]
    تاریخ عضویت
    1395-11-02
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    327
    سطح
    6
    Points: 327, Level: 6
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    18

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    یک سوال در مورد رفتار جراتمندانه برام پیش اومد.
    من امروز با یکی از معلم هام داشتم در مورد موضوعی حرف میزدم ، یکی از بچه ها اومد و گفت : «با آقای x چیکار داشتی؟»
    منم میخواستم جراتمندانه رفتار کنم ولی گند زدم! خیلی پرخاشگرانه گفتم: به تو چه!؟
    اون شخص هم گفت : به درک
    ولی ناراحت شد از دست من
    میخواستم ببینم رفتار جراتمندانه در مورد این برخورد چی هست!؟
    میدونم که ما مسئول شخصیت دیگران نیستیم ولی به نظرم این رفتار من هم یکمی پرخاشگرانه بوده...

    - - - Updated - - -

    منظورم این بود که : ما مسئول شادی دیگران نیستیم

  4. #13
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    271

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوباره سلام
    بی احترامی یا رفتار جرات مندانه متفاوت
    شما میتونستید خیلی راحت به جای به توچه؟ یا به تو ربطی نداره؟
    بگویید دوست عزیز باید حتمی شما هم بدونی؟یا به شما هم باید بگم؟
    بار منفی این جملات خیلی کمتر
    در جرات مندی رفتاری با جملات زیبا ولی رسا بهتره داشته باشید

  5. کاربر روبرو از پست مفید خادم رضا تشکرکرده است .

    Jessy (سه شنبه 19 بهمن 95)

  6. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 95 [ 00:09]
    تاریخ عضویت
    1395-11-02
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    327
    سطح
    6
    Points: 327, Level: 6
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    18

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    من امروز با روانشناسم حرف میزدم. وقتی وارد اتاقش شدم بوی سیگار میومد. ناخودآگاه از ایشون پرسیدم:«سیگار میکشید؟»
    ایشون گفتن:«نه دوست عزیزم»
    وقتی جلسه ی رواندرمانی ادامه یافت ایشون در مورد همین سوال من یک نکته ای رو گفتند.
    ایشون گفتند که فرضا اگر من این سوال رو از شخص دیگری میپرسیدم ممکن بود ناراحت بشه ، چون لحن من حالت طلبکارانه داره ، و گفتند مگر شما مسئول اخلاق هستی که از بقیه اینطوری سوال میکنی؟ همچنین گفتند ممکن بود اگر شخص دیگری بود به من میگفت به تو چه!!
    ایشون گفتند لحن صحبت من خیلی جاها درست نیست و لحن طلبکارانه باعث میشه بقیه نسبت بهم گستاخ بشن ، چیزی که الآن شاهدش هستم...

    من سر کلاس فیزیک چند وقت پیش یک سوالی پرسیدم ، پرسیدم شدت جریان برق شهری چیست؟ معلم فیزیک جواب داد: حالا صبر کنید تا به اونجا برسیم
    یکی از هم کلاسی ها به من گفت: آخه به تو چه که شدت جریان برق شهر چقدره!؟

    میخوام بدونم اینجا هم لحن من مشکل داشته!؟ حالت طلبکارانه داشته؟ چرا این شخص این حرف رو زده؟
    اگر مشکل از لحن من نبوده پس مشکل از کجا بوده؟

  7. #15
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    سوال درسی با سوال در مورد زندگی شخصی و مسائل خصوصی آدمها فرق داره.
    سوالی که سر کلاس پرسیدی اشکالی نداشته و معلمت هم جواب آروم و خوبی بهت داده. رفتار همکلاسیت اشتباه بوده. مشکل از شما و سوالت نیست.


    اما سوالی که از روانشناست پرسیدی به جا نبوده.
    مخصوصا اگه صمیمیتی بین شما نیست و از نظر سنی و رابطه و جایگاه متفاوت هستید.
    ایشون دوست شما یا همسن شما نیست که از در اتاقش وارد بشی در مورد سیگار کشیدنش سوال کنی.

    اگر واقعا برات سوال بوده و کنجکاو بودی ... می تونستی بعد از این که نشستی و جلسه کمی پیش رفت
    با آرامش و اجازه گرفتن ( ببخشید من یه سوالی برام پیش اومده، کنجکاو شدم بپرسم، اگه اشکالی نداره می خواستم بدونم ... )
    می تونستی بپرسی.

    البته این نظر من بود. خودم کمی شخصیت سرد و جدی دارم.
    شاید نظر بقیه متفاوت باشه.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  8. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    Jessy (پنجشنبه 21 بهمن 95)

  9. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 21 شهریور 97 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1395-11-12
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    1,286
    سطح
    19
    Points: 1,286, Level: 19
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 31.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Jessy نمایش پست ها
    سلام
    من 18 سالمه
    متاسفانه از 15 سالگی این مشکلی که دارم شروع شد. مشکلم این بود که به مدرسه نمیرفتم..
    اوائل فکر میکردم به خاطر تنبلی خودمه ولی خداروشکر توی این چند سال معدل ام خیلی خوب بوده و از لحاظ درسی هیچ افتی نداشتم
    به خاطر همین به روانشناس مراجعه کردم و روانپزشک ، و اونها تشخیص دادن اضطراب اجتماعی دارم..
    من الآن روی یک کاغذ همه ی دلایلی که به خاطر اونها مدرسه نمیرم رو نوشتم ، امیدوارم بتونید کمکم کنید:
    1- در مدرسه مثل هم سن و سالانم بهم خوش نمیگذرد. در حالی که اونها عقیده دارند مدرسه باعث میشه دور هم باشن و بگو و بخند کنند من اصلا در مدرسه احساس خوبی ندارم
    2- فکر میکنم در زنگ استراحت باید دائما با بقیه بگو و بخند کنم در حالی که متاسفانه خیلی وقت ها موفق به این کار نمیشوم (کسی حاضر به پذیرفتنم نیست)
    3- نیاز شدیدی به احساس تائید دیگران دارم. آنچه الآن هستم را دوست ندارم. دلم میخواهد جذاب تر باشم
    4- حس میکنم در مدرسه باید دائما در تعامل اجتماعی با بقیه باشم
    5- گاهی وقتها هیچ هدفی برای رفتن به مدرسه ندارم. حتی گاهی وقتها هیچ هدفی برای زندگی هم پیدا نمیکنم. برای همین صبحها به مدرسه نمیروم
    6- صبح ها انرژی کافی ندارم.
    7- قکر میکنم باید در همه ی کلاس ها بهترین باشم. و اگر عملکرد ام را به خوبی انجام ندهم مورد تحقیر دیگران واقع میشوم (به خصوص در درس هایی که نیازمند همکاری گروهی هست. مثل ورزش)

    امیدوارم بتونید کمکم کنید...
    مدیر همدردی عزیز ، اگر میشه لطفا پاسخ منو بدید.
    سلام منم تقریبا دوران دبیرستانم اینطوری گذشت
    علاقه ای به داشتن دوست ثابت نداشتم و حتی دوست ثابتی نداشتم و زمانی که من صرف افراد میکردم تقریبا کسی صرف من نمیکرد
    اما واقعا برام مهم نبود تا این که فهمیدم واقعا هیچ کس واقعا براش مهم نیس که شما داری چیکار میکنی
    یه قانونی هست به اسم 18 40 60 که میگه توی 18 سالگی برامون مهم اینه که دیگران در مورد ما چی فکر میکنن و ترس از فکرای بقیه رو داریم به 40 سالگی که میرسیم خسته از این فکر میشیم و میگیم بزار هر چیمخوان فکر کنن و در 60 سالگی میفهمیم کسی اصلا در مورد ما فکر نمیکنه یعنی همه درگیر این قانون برای خودشون هستند
    این که شما چجوری هسی و چی میخوای بشی واقعا به خودت بستگی . مخصوصا که میگین در زمینه موسیقی استعداد دارین یکی ز راه های برقراری روابط اجتماعی استفاده از همین توانایی هستش البته توی برقراری روابط اجتماعی مراقب فرد مقابل و نوع رابطه باشین چرا که ممکنه اشتباه در این مورد عواقب روحی بدی داشته باشه .اما واقعا نترسین توی این دنیا واقعا چیزی جز خود ادم اهمیت نداره

    موفق و پایدار باشید

  10. کاربر روبرو از پست مفید nima1404 تشکرکرده است .

    Jessy (پنجشنبه 21 بهمن 95)

  11. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 95 [ 00:09]
    تاریخ عضویت
    1395-11-02
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    327
    سطح
    6
    Points: 327, Level: 6
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    18

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    دوستای من امروز میخوان به گردش برن ، چند بار ازشون خواهش و تمنا کردم که منو هم به گردش ببرن ولی قبول نکردن
    از یکیشون که پرسیدم برای چی منو نمیبرید با خودتون گفت یکی از بچه ها گفته تو رو دعوت نکنیم...
    من خیلی ناراحت شدم. منتظر یک فرصت بودم که بتونم با دوستهام برم بیرون ولی حالا اینطوری باهام برخورد میکنن

  12. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 21 شهریور 97 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1395-11-12
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    1,286
    سطح
    19
    Points: 1,286, Level: 19
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 31.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Jessy نمایش پست ها
    سلام
    دوستای من امروز میخوان به گردش برن ، چند بار ازشون خواهش و تمنا کردم که منو هم به گردش ببرن ولی قبول نکردن
    از یکیشون که پرسیدم برای چی منو نمیبرید با خودتون گفت یکی از بچه ها گفته تو رو دعوت نکنیم...
    من خیلی ناراحت شدم. منتظر یک فرصت بودم که بتونم با دوستهام برم بیرون ولی حالا اینطوری باهام برخورد میکنن
    چرا واقعا برراتون اهمیت داره حرف دیگران اگه اونا نخواستن شما همراهشون باشید اونا فرصت بودن با شما رو ازدست دادن شما میتونید به یه بهانه یا توی یه روز دوستاتون رو به بیرون رفتن دعوت کنید اما سعی نکنید مجبور کنید درخواست بدین هر کسی درخواست شما رو پذیرفت میتونه همراه شما باشه و کسی هم که رد کرده جدا از شما نیست و فقط شانس اشنایی با شما رو از دست داده .گاهی وقتا اینکه یه سری ادم توی زندگیتون نباشن خودش یه موهبته بودن یک سری مثل بیماری میمونه سعی کنید در کنار ایمکه میخواین توی جمع با بیشتر شرکت کنید از این بیماری ها هم فاصله بگیرید .بعضیا واقعا علایق و کاراشون خود بیماریه
    پایدار باشین
    گاهی وقتا زندگی ادم از یک جا ناگهان متحول میشه دنبال اون تحول باشین

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط Jessy نمایش پست ها
    سلام
    دوستای من امروز میخوان به گردش برن ، چند بار ازشون خواهش و تمنا کردم که منو هم به گردش ببرن ولی قبول نکردن
    از یکیشون که پرسیدم برای چی منو نمیبرید با خودتون گفت یکی از بچه ها گفته تو رو دعوت نکنیم...
    من خیلی ناراحت شدم. منتظر یک فرصت بودم که بتونم با دوستهام برم بیرون ولی حالا اینطوری باهام برخورد میکنن
    چرا واقعا برراتون اهمیت داره حرف دیگران اگه اونا نخواستن شما همراهشون باشید اونا فرصت بودن با شما رو ازدست دادن شما میتونید به یه بهانه یا توی یه روز دوستاتون رو به بیرون رفتن دعوت کنید اما سعی نکنید مجبور کنید درخواست بدین هر کسی درخواست شما رو پذیرفت میتونه همراه شما باشه و کسی هم که رد کرده جدا از شما نیست و فقط شانس اشنایی با شما رو از دست داده .گاهی وقتا اینکه یه سری ادم توی زندگیتون نباشن خودش یه موهبته بودن یک سری مثل بیماری میمونه سعی کنید در کنار ایمکه میخواین توی جمع با بیشتر شرکت کنید از این بیماری ها هم فاصله بگیرید .بعضیا واقعا علایق و کاراشون خود بیماریه
    پایدار باشین
    گاهی وقتا زندگی ادم از یک جا ناگهان متحول میشه دنبال اون تحول باشین

  13. کاربر روبرو از پست مفید nima1404 تشکرکرده است .

    Jessy (پنجشنبه 21 بهمن 95)

  14. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 95 [ 00:09]
    تاریخ عضویت
    1395-11-02
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    327
    سطح
    6
    Points: 327, Level: 6
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    18

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط nima1404 نمایش پست ها
    چرا واقعا برراتون اهمیت داره حرف دیگران اگه اونا نخواستن شما همراهشون باشید اونا فرصت بودن با شما رو ازدست دادن شما میتونید به یه بهانه یا توی یه روز دوستاتون رو به بیرون رفتن دعوت کنید اما سعی نکنید مجبور کنید درخواست بدین هر کسی درخواست شما رو پذیرفت میتونه همراه شما باشه و کسی هم که رد کرده جدا از شما نیست و فقط شانس اشنایی با شما رو از دست داده .گاهی وقتا اینکه یه سری ادم توی زندگیتون نباشن خودش یه موهبته بودن یک سری مثل بیماری میمونه سعی کنید در کنار ایمکه میخواین توی جمع با بیشتر شرکت کنید از این بیماری ها هم فاصله بگیرید .بعضیا واقعا علایق و کاراشون خود بیماریه
    پایدار باشین
    گاهی وقتا زندگی ادم از یک جا ناگهان متحول میشه دنبال اون تحول باشین

    - - - Updated - - -



    چرا واقعا برراتون اهمیت داره حرف دیگران اگه اونا نخواستن شما همراهشون باشید اونا فرصت بودن با شما رو ازدست دادن شما میتونید به یه بهانه یا توی یه روز دوستاتون رو به بیرون رفتن دعوت کنید اما سعی نکنید مجبور کنید درخواست بدین هر کسی درخواست شما رو پذیرفت میتونه همراه شما باشه و کسی هم که رد کرده جدا از شما نیست و فقط شانس اشنایی با شما رو از دست داده .گاهی وقتا اینکه یه سری ادم توی زندگیتون نباشن خودش یه موهبته بودن یک سری مثل بیماری میمونه سعی کنید در کنار ایمکه میخواین توی جمع با بیشتر شرکت کنید از این بیماری ها هم فاصله بگیرید .بعضیا واقعا علایق و کاراشون خود بیماریه
    پایدار باشین
    گاهی وقتا زندگی ادم از یک جا ناگهان متحول میشه دنبال اون تحول باشین

    ممنون
    راستش من درست نمیدونم باید خودم رو توی جمع قرار بدم یا ندم
    خیلی تلاش میکنم به برقراری رابطه ی دوستانه با دیگران ، مدام دلم میخواد با بقیه حرف بزنم ولی هیچ موضوعی برای صحبت کردن به ذهنم نمیرسه
    از یک طرف یک ندای درونی بهم میگه آروم باشم و سعی کنم یکمی هم از تنهایی خودم استفاده کنم ، یکمی کتاب هایی که دوست دارم رو بخونم و....
    نمیدونم این ندای درونی به خاطر درونگرایی من هست یا نه
    فقط فعلا این رو میدونم که خودم را وارد یک جدال کردم ، جدال با شخصیت خودم!!
    شخصیت من درونگرا هست ولی من میخوام به هر قیمتی اون رو تبدیل کنم به یک شخصیت برونگرا!!
    متاسفانه یک سری آدم تبدیل شدن به الگوی من در زندگیم و آرزو دارم در روابط اجتماعی مثل اونها بشم ، همه باهام گرم بگیرن ، همه بهم توجه کنند و...
    مثلا تولد من رو حدود 2-3 نفر از دوستهام تبریک گفتند ، ولی یکی از الگوهای من که هم سن من هست کل بچه های مدرسه توی صفحات مجازیشون تولد اونو تبریک گفتن

  15. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 21 شهریور 97 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1395-11-12
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    1,286
    سطح
    19
    Points: 1,286, Level: 19
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 31.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Jessy نمایش پست ها
    ممنون
    راستش من درست نمیدونم باید خودم رو توی جمع قرار بدم یا ندم
    خیلی تلاش میکنم به برقراری رابطه ی دوستانه با دیگران ، مدام دلم میخواد با بقیه حرف بزنم ولی هیچ موضوعی برای صحبت کردن به ذهنم نمیرسه
    از یک طرف یک ندای درونی بهم میگه آروم باشم و سعی کنم یکمی هم از تنهایی خودم استفاده کنم ، یکمی کتاب هایی که دوست دارم رو بخونم و....
    نمیدونم این ندای درونی به خاطر درونگرایی من هست یا نه
    فقط فعلا این رو میدونم که خودم را وارد یک جدال کردم ، جدال با شخصیت خودم!!
    شخصیت من درونگرا هست ولی من میخوام به هر قیمتی اون رو تبدیل کنم به یک شخصیت برونگرا!!
    متاسفانه یک سری آدم تبدیل شدن به الگوی من در زندگیم و آرزو دارم در روابط اجتماعی مثل اونها بشم ، همه باهام گرم بگیرن ، همه بهم توجه کنند و...
    مثلا تولد من رو حدود 2-3 نفر از دوستهام تبریک گفتند ، ولی یکی از الگوهای من که هم سن من هست کل بچه های مدرسه توی صفحات مجازیشون تولد اونو تبریک گفتن
    شما واقعا چرا دنبال شخصیت دیگران هستین ؟شخصیت خودتون مهم هست واقعا سعی نکنید به کس دیگه ای تبدیل بشین سعی کنید موارد درست رو الگو بگیرین ولی خودتون باشید .اینکه واقعا کسی تولد شما رو تبریک بگه مهمه ؟ نمیگم مهم نیس اما برای من یک سری ادما درنظرم هستن که اغلب فقط دلم میخواد اونا بگن که این اواخر مثلا سال پیش هیچ کس تبریک نگفت و یک تولد یک نفره گرفتم برای خودم
    توی این روزا منم واقعا توی بحران هستم و حدودا دوماه هست کاملا در مشکل هستم و واقعا زندگی برام سخت شده اما جز خودم کسی واقعا بهم کمک نکرده پس خودتون رو از دست ندین

  16. کاربر روبرو از پست مفید nima1404 تشکرکرده است .

    Jessy (جمعه 22 بهمن 95)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ترس های مبهم و استرس
    توسط مدیرهمدردی در انجمن اضطراب و استرس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 31 خرداد 92, 12:37
  2. داستان غم زندگیه من
    توسط پدربزرگ در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 23 تیر 91, 11:05
  3. داستان زندگی کارافرین برتر کشور..احد عظیم زاده
    توسط بهار.زندگی در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 تیر 91, 14:49
  4. نقش ورزش در کاهش استرس(مدیریت استرس)
    توسط keyvan در انجمن تاثیر متقابل ورزش و روان
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: جمعه 21 فروردین 88, 10:57
  5. داستانی از عشق (داستان کوتاه)
    توسط هوشیار در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 شهریور 87, 17:12

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.