به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 فروردین 96 [ 19:14]
    تاریخ عضویت
    1395-1-06
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,258
    سطح
    19
    Points: 1,258, Level: 19
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    42

    تشکرشده 10 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Icon18 چالشی بزرگ با خودم وهمسرم.....

    سلام امیدوارم حال همگی خوب باشه ،نمیدونم چطور شروع کنم قبلا هم بیان مشکل کردم واستفاده کردم صبر کردم تا خودش درس بشه..موضوع اینکه من 32 سالم مدت 3 سال هس با خانمم عقدیم .دچار دوگانگی و منفعلی شدم ازدواجم سریع و با عدم رضایت قلبیم انجام شد و گفتم حتما در اینده درست میشه،خدا شاهده روزی نیس که به طلاق فکر نکنم به نظر شما اینجوری خانمم هم اذیت کمتر میشه /فعلا کار درستی ندارم ولی یک جورایی ازاد یک چیزی در میارم به امید فرداهام-خوب مشکل اصلیم بگم خانمم کم حرفه اصلا هیچی از زندگی نمیدونه نه غیبتی نه نظری نه اهل تنوع -- حالا بماند که خونوادشم اینجورین اصلا بود و نیودم یکی هست..ایشون کارمند هستن یک ریالم به من کمک نکرده در کل فکر میکنم در جا میزنیم و هیچ پیشرفتی نکردیم به خانمم مثلا یک صفحه بیان دیدگاه و انتظارات مینویسم ایشون در حد یک جمله چند کلمهای بی ربط.. اصلا تو باغ نیس...همش فکر میکنم اگه به هم بزنم فایده کردم شرایط و انگیزه لازم واسه ادامه زندگی یا تشکیل واسم کم شده به یاریتون و بیان تجربه نیاز دارم

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مرداد 96 [ 15:07]
    تاریخ عضویت
    1394-12-02
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    4,191
    سطح
    41
    Points: 4,191, Level: 41
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    414

    تشکرشده 240 در 117 پست

    Rep Power
    40
    Array
    سلام
    شما زمانی که کاری نداشتین چطوری ازدواج کردین؟ وقتی کار مناسبی نداشتین اصلا خانمتون چطوری به شما بله گفتن؟خانواده ی همسرتون به عدم استقلال همه جانبه ی شما فکر نکردن؟
    29 سالگی یعنی سنی که اگر فردی از سنوات عمرش به درستی استفاده کرده بود میبایست در هنگام رسیدن به اون سن دارای استقلال مالی و فکری و عاطفی و اجتماعی کافی بود تا بدونه ازدواج یعنی یکی از 10 تصمیم خیلی بزرگ و مهم زندگی که در صورت تصمیم به متارکه متاسفانه هر 2 طرف دختر و پسر عوارض بدون بازگشتی تجربه خواهند کرد. شما چطوری و چرا این تصمیم مهم و سرنوشت ساز زندگیتون رو سر سری و سریع و بدون رضایت قلبی و بدون فکر منطقی گرفتین؟ اصلا کسی اون زمان بهتون گوشزد نکرد که این راهی که میری چقدر ظریفه و نیاز به همه سنجی داره!!!
    خانمتون احتمالا درون گرا هستن و درون گرایی دلیل بر این نیست که از زندگی چیزی نمیدونن! اصلا فرض رو بر این میزاریم که ایشون خیلی پرتن از زندگی و تو باغ زندگی نیستن و هیچی از زندگی نمیدونن و ... این ها رو باید زمان خواستگاری بررسی میکردین و اگر میدیدین که خانومتون چیزی از زندگی نمیدونن چرا باهاشون عقد کردین؟ زمان کافی برای شناخت هم باید میزاشتین!
    ایشون کارمند هستن یک ریالم به من کمک نکرده این جمله از خنده دارترین جملاتی هست که من از بعضی اقایون میشنوم. کمک مالی نکردن که نکردن، اصلا خانم وظیفه مالی در زندگی ندارن، شما زن گرفتین یا شوهر کردین؟
    در حال حاضر اول سعی کنین خودتون رو اصلاح کنین و یک بینش صحیحی به زندگی کسب کنین. مرد و زن هر کدوم وظایف جداگانه ای در خانواده دارن تا چرخ زندگی بچرخه و وظیفه ی مالی زندگی 100% به عهده ی مرد هست چیزی که شرع و قانون گفتن! به لحاظ روانشناختی هم اگر مشکلی دارین به مشاوران و روانشناسان و روانپزشکان مراجعه کنین و مطالعه کنین با غر زدن و قهر کردن الکی چیزی حل نمیشه!

  3. 3 کاربر از پست مفید nardil تشکرکرده اند .

    amirf (چهارشنبه 20 بهمن 95), مارگریتا (سه شنبه 19 بهمن 95), بارن (سه شنبه 19 بهمن 95)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array
    اگه ساده نبود که زن شما نمی شد
    بدتر از من هیچ موقیعتی نداری ، انتظارات بالا هم داری ؟

  5. 2 کاربر از پست مفید داود.ت تشکرکرده اند .

    amirf (چهارشنبه 20 بهمن 95), nardil (چهارشنبه 20 بهمن 95)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 فروردین 96 [ 19:14]
    تاریخ عضویت
    1395-1-06
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,258
    سطح
    19
    Points: 1,258, Level: 19
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    42

    تشکرشده 10 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ناردین محترم خوب پاسختان متین و درست ولی شرایط منو اون موقع واقعا نمیدونید در این که سنم رفته بود بالا شک نکنید ولی تحصیلات بالا هم گرفتم . فرصتهای ناب هم داشتم که با بی تجربه گی و نبود راهنمایی از دست رفت به نظرم اشتباه اصلی موقع خاستگاری ها شد و دخترهای بسیار بالا رو انتخاب میکرد خانوادم که البته با بد رفتار کردن و بد صحبت کردن خودم نمیشد البته شایدم اصلا قرار نبود بشه خدا داناست...این که چرا موقع خاستگاری نفهمیدم چون موقصر هستم و قبول دارم هر فکری کردین مثلا خراب برداشت میکردم. از رفتو امد های خاستگاری خسته شده بودم/ تمرکز نداشتم و میگفتم مشکل بعدا حل میکنم.البته اون موقع کار خوب داشتم و پرستیژ بالا..بدترین حالتم اینکه پر توقعم و دوس داشتم اوضاع خیلی به کام بشه ولی نشد و حسرت اون تا روز قیامت میترسم به دلم بمونه..مارگاریتا محترم و عزیز بد جور تیرو طعنه میزنید ایولاه هر مردی حتما یک چیزایی دوس داره چون هر انسانی یک حس داره مگه نیستن خانم هایی که بلدن عشوه گری تنازی و در عین حال سیاستمدار زندگی خودشون؟اره کارم شده فکر کردن چون شرایطم اینجوری هست و امیدوارم جوابی پیدا کنم که بتونم راحت بشم البته الانم کج در مریض میرم جلو ولی کو ارزوهام و واقعیت؟ یک سوالی دارم مگه نبودن کسانی که تو عقد جدا شدن و پخته تر بعدا تصمیم گرفتن و راضی هستن

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 دی 96 [ 22:59]
    تاریخ عضویت
    1395-10-26
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    2,059
    سطح
    27
    Points: 2,059, Level: 27
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    61

    تشکرشده 175 در 69 پست

    Rep Power
    0
    Array
    البته آرزو بر جوانان عيب نيست ولي فكر نميكنيد بهتره آرزوهاتون متكي بر خود شخص شما باشه تا اطرافيان؟
    شما بابد اول از همه از خودتون انتظار داشته باشين و تمام تلاشتون رو براي بهبود شرايط زندگي انجام بدين نه اينكه وابسته به فرد ديگه اي جهت ايجاد شور و انگيزه و همينطور باز كردن مسيرهاي پيشرفت باشيد!
    در حال حاضر مشكل از درون خودتونه و ارتباطي به ازدواج شما نداره. زن و شوهر پل هاي ترقي نيستند بلكه همراه همديگه در مسير ترقي هستند ...

  8. 4 کاربر از پست مفید Shayeste تشکرکرده اند .

    amirf (دوشنبه 25 بهمن 95), مارگریتا (چهارشنبه 20 بهمن 95), خانم مهندس (دوشنبه 25 بهمن 95), شیدا. (چهارشنبه 20 بهمن 95)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 تیر 97 [ 18:29]
    تاریخ عضویت
    1395-5-20
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    1,921
    سطح
    26
    Points: 1,921, Level: 26
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 42 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دختر همه چی تموم که زیاده. خوشگل، شاغل!!! مهربون.
    ولی چرا باید به شما جواب مثبت بدن؟ به اینم فکر کن. قصد تحقیر ندارم ولی آدم باید به خودش هم نگاه کنه.
    مخصوصا که همچی رو باهم میخواین. خوشگل باشه، خانواده سطح بالا داشته باشه که جونشون واسه شما دربره، شاغل هم باشه که کمک خرج شما باشه که پیشرفت کنین و... بازم خصوصیت تو ذهنتون هست حتما.
    اون موقع کار داشتید، طلاق گرفته هم نبودید و نشد. الان شانستون کمتره. از خواستگاری رفتن هم میگین خسته شده بودین. پس طلاق بگیرین لابد خود دخترا هجوم میارن سمت شما؟ خیر، دوباره باید خواستگاری رفتن رو از اول شروع کنید.
    اگر جدا بشید، و "پخته تر" تصمیم بگیرین، البته حوصله خواستگاری رفتن هم داشته باشید، چرا بهتر نشه؟ ولی شما
    اولا مشخصه فقط اهل خیال پردازی هستی، اینطور بود بهتر بود، اونطور بود چی میشد و... همیشه نشستی تا بقیه براتون کارا رو درست کردن. حتی توی ماه های اول که پشیمون بودی خانومت رو اذیت میکنی که ایشون شما رو ول کنه! حتی واسه جدایی منتظری بقیه یه کاری واست بکنن.
    ثانیا اومدیم جدا شدی و رفتی خواستگاری، اولی نشد، دومی نشد، سومی، چهارمی و... حوصله داری ادامه بدی؟ مخصوصا که شرایط ازاون موقع سخت تر میشه. برخوردهای خانواده ها هم همینطور. که شمایی که طلاق گرفتی و فعلا شغل نداری، اومدی خواستگاری دختر همه چی تموم ما؟ (مخصوصا که به کم هم قانع نیستی) بعد لابد میخوای اینم مطرح کنی که پول من و شما نداریم، درکنار هم پیشرفت کنیم و... دخترا چشمشون ترسیده، آقا تو خواستگاری میگه من کاری به درآمد شما ندارم و بعد انگار از همسرش ارث پدرش رو طلب داره. اونوقت یکی اینجوری بگه تردیدها بیشتر میشه.
    خوب چه تضمینیه دوباره وسط خواستگاری رفتنا خسته نشی و نگی ولش کن! همینو بگیریم بریم! بعد پشیمون نشی و نگی باید بیشتر میگشتم؟ با توجه به شخصیت خودت فکرکن و ببین این اتفاق دوباره واست تکرار میشه یانه؟
    ثالثا مشکل طرز فکر شماست. باورکنید پیشرفت اقتصادی خانواده فقط به عهده زن نیست. حالا شاغل هم باشه، ولی اصلا زشته که شما اینطوری میگی. تعجب میکنم اینقدر راحت میای اینجا اینو میگی، البته همین که صادقی و نقش بازی نمیکنی خوبه. ولی مسئولیت شما این وسط چی میشه؟ شاید بگی منم تلاش میکنم و با خانومم باید درآمدامون رو یکی کنیم تا بشه یه کاری کرد. ولی چرا باید خانومتون وقتی از شما اونقدر بی محلی و بی محبتی (به گفته خودتون) دیده، به شما اعتماد کنه؟ اعتمادسازی کردی که کمک مالی به شما بکنه؟
    چه بخوای چه نخوای عرف و ذهنیت عموم اینطوریه. پسر باید خیلی جاها قدم اول رو برداره. انتظار اینه پسر بره خواستگاری، اولین حرفای عاشقانه و ابراز محبت از طرف پسر باشه، اولین کادوها و... از طرف پسر باشه، بعد دختر کم کم راه بیفته و اونم شروع کنه.
    شما قدم اول رو برداشتی؟ قدم های اول رو برداشتی و بعد خانومت به سمتت نیومد؟ یا یه امتحانی کردی و دیدی خبری نیست(مث خواستگاری رفتن) زدی زیر همچی و نشستی و گفتی خوب حالا، یکی بیاد درستش کنه! من دیگه نمیخوام! خانوم شما برو طلاق خودتو بگیر و...
    شرایط اینجوریه؟ نه، شخصیت شماست که اینجوریه. اهل تصمیم گیری و عمل نیستید. وگرنه دختر مردم رو علاف خودتون نمیکردین، زیرزیرکی هی غر بزنید که زشتی، پول و کادو نمیدی بهم، حرف نمیزنی، خانواده ت باید بهم افتخار کنن و... از اون ور طلاق هم نگیرید. اگه حقت چیز دیگه ایه که برو دنبالش، اگه نه هم که غرزدن نداره.

    بابت تند بودن لحنم در پست قبلی هم عذر میخوام.

    - - - Updated - - -

    دختر همه چی تموم که زیاده. خوشگل، شاغل!!! مهربون.
    ولی چرا باید به شما جواب مثبت بدن؟ به اینم فکر کن. قصد تحقیر ندارم ولی آدم باید به خودش هم نگاه کنه.
    مخصوصا که همچی رو باهم میخواین. خوشگل باشه، خانواده سطح بالا داشته باشه که جونشون واسه شما دربره، شاغل هم باشه که کمک خرج شما باشه که پیشرفت کنین و... بازم خصوصیت تو ذهنتون هست حتما.
    اون موقع کار داشتید، طلاق گرفته هم نبودید و نشد. الان شانستون کمتره. از خواستگاری رفتن هم میگین خسته شده بودین. پس طلاق بگیرین لابد خود دخترا هجوم میارن سمت شما؟ خیر، دوباره باید خواستگاری رفتن رو از اول شروع کنید.
    اگر جدا بشید، و "پخته تر" تصمیم بگیرین، البته حوصله خواستگاری رفتن هم داشته باشید، چرا بهتر نشه؟ ولی شما
    اولا مشخصه فقط اهل خیال پردازی هستی، اینطور بود بهتر بود، اونطور بود چی میشد و... همیشه نشستی تا بقیه براتون کارا رو درست کردن. حتی توی ماه های اول که پشیمون بودی خانومت رو اذیت میکنی که ایشون شما رو ول کنه! حتی واسه جدایی منتظری بقیه یه کاری واست بکنن.
    ثانیا اومدیم جدا شدی و رفتی خواستگاری، اولی نشد، دومی نشد، سومی، چهارمی و... حوصله داری ادامه بدی؟ مخصوصا که شرایط ازاون موقع سخت تر میشه. برخوردهای خانواده ها هم همینطور. که شمایی که طلاق گرفتی و فعلا شغل نداری، اومدی خواستگاری دختر همه چی تموم ما؟ (مخصوصا که به کم هم قانع نیستی) بعد لابد میخوای اینم مطرح کنی که پول من و شما نداریم، درکنار هم پیشرفت کنیم و... دخترا چشمشون ترسیده، آقا تو خواستگاری میگه من کاری به درآمد شما ندارم و بعد انگار از همسرش ارث پدرش رو طلب داره. اونوقت یکی اینجوری بگه تردیدها بیشتر میشه.
    خوب چه تضمینیه دوباره وسط خواستگاری رفتنا خسته نشی و نگی ولش کن! همینو بگیریم بریم! بعد پشیمون نشی و نگی باید بیشتر میگشتم؟ با توجه به شخصیت خودت فکرکن و ببین این اتفاق دوباره واست تکرار میشه یانه؟
    ثالثا مشکل طرز فکر شماست. باورکنید پیشرفت اقتصادی خانواده فقط به عهده زن نیست. حالا شاغل هم باشه، ولی اصلا زشته که شما اینطوری میگی. تعجب میکنم اینقدر راحت میای اینجا اینو میگی، البته همین که صادقی و نقش بازی نمیکنی خوبه. ولی مسئولیت شما این وسط چی میشه؟ شاید بگی منم تلاش میکنم و با خانومم باید درآمدامون رو یکی کنیم تا بشه یه کاری کرد. ولی چرا باید خانومتون وقتی از شما اونقدر بی محلی و بی محبتی (به گفته خودتون) دیده، به شما اعتماد کنه؟ اعتمادسازی کردی که کمک مالی به شما بکنه؟
    چه بخوای چه نخوای عرف و ذهنیت عموم اینطوریه. پسر باید خیلی جاها قدم اول رو برداره. انتظار اینه پسر بره خواستگاری، اولین حرفای عاشقانه و ابراز محبت از طرف پسر باشه، اولین کادوها و... از طرف پسر باشه، بعد دختر کم کم راه بیفته و اونم شروع کنه.
    شما قدم اول رو برداشتی؟ قدم های اول رو برداشتی و بعد خانومت به سمتت نیومد؟ یا یه امتحانی کردی و دیدی خبری نیست(مث خواستگاری رفتن) زدی زیر همچی و نشستی و گفتی خوب حالا، یکی بیاد درستش کنه! من دیگه نمیخوام! خانوم شما برو طلاق خودتو بگیر و...
    شرایط اینجوریه؟ نه، شخصیت شماست که اینجوریه. اهل تصمیم گیری و عمل نیستید. وگرنه دختر مردم رو علاف خودتون نمیکردین، زیرزیرکی هی غر بزنید که زشتی، پول و کادو نمیدی بهم، حرف نمیزنی، خانواده ت باید بهم افتخار کنن و... از اون ور طلاق هم نگیرید. اگه حقت چیز دیگه ایه که برو دنبالش، اگه نه هم که غرزدن نداره.

    بابت تند بودن لحنم در پست قبلی هم عذر میخوام.

  10. 6 کاربر از پست مفید مارگریتا تشکرکرده اند .

    amirf (دوشنبه 25 بهمن 95), nardil (دوشنبه 25 بهمن 95), ZENDEGIBEHTAR (چهارشنبه 20 بهمن 95), خانم مهندس (دوشنبه 25 بهمن 95), داود.ت (چهارشنبه 20 بهمن 95), ستاره زیبا (سه شنبه 26 بهمن 95)

  11. #7
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط amirf نمایش پست ها
    یک سوالی دارم مگه نبودن کسانی که تو عقد جدا شدن و پخته تر بعدا تصمیم گرفتن و راضی هستن
    سلام

    چرا بودن. اما شرایط شما فرق می کنه.

    شما کار و درآمدی ندارید. سه ساله همسرتون را عقد نگه داشتید و اقدامی برای عروسی نمی کنید. طلاق هم به پرونده تون اضافه بشه ... چرا فکر می کنید همسر بهتر و مناسب تری پیدا می کنید.

    به هر حال نفر بعدی می خواد بدونه علت طلاق چی بوده و چرا ازدواج قبلی شما به طلاق رسیده.

    الان مشکل این رابطه بیشتر شما هستید تا همسرتون.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  12. 6 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    amirf (دوشنبه 25 بهمن 95), nardil (دوشنبه 25 بهمن 95), tavalode arezoo (چهارشنبه 20 بهمن 95), مدیرهمدردی (چهارشنبه 20 بهمن 95), خانم مهندس (دوشنبه 25 بهمن 95), دختر قصه ها (چهارشنبه 20 بهمن 95)

  13. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 آبان 96 [ 14:59]
    تاریخ عضویت
    1395-7-04
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    3,161
    سطح
    34
    Points: 3,161, Level: 34
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    140

    تشکرشده 180 در 79 پست

    Rep Power
    30
    Array
    سلام دوست عزیز
    احتمالا همسرتون یه آدم منفعل هست و دوست نداره دنبال بحث و دعوا و جدال با شما باشه............ولی غصه این رو داره که 3 ساله که تو عقده....غصه اینو داره که شوهرش شغل دائم و مناسبی نداره...غصه اینو داره که خونه و زندگی مستقلی نداره....غصه اینو داره که یه مسافرت خوب با شوهرش نداره...غصه اینو داره که چرا زندگیش پیشرفتی نداره....و خیلی غصه های دیگه...
    بخاطر همین هم هست که باهاتون خیلی حرفی نداره............در واقع شما با کارهاتون اونو لال کردین...........شاید خودشو یه آدم باخته میبینه که تا آخر عمرش مجبوره بسازه و بسوزه و بخاطر فامیل و خانواده هم تا حالا حرف طلاق رو نزده....
    اینا همه مشکله :اگه شما خیلی عادی اینجا مینویسی که من شغل ندارم....این موضوع 10 برابر بیشتر شبانه روز ذهن یه خانم رو متلاشی میکنه....در جریان هستی که خانم ها همیشه بیشتر غصه و حرص میخورن.....
    خب یه سری هستن دعوا و بحث میکنن و کارشون رو با شوهرشون پیش میبرن و به زور شوهرشون رو سر یه کاری میفرستن..... و خانم شما هم احتمالا داره احترام میزاره تا شما خودت مثل یه مرد زندگی رو اداره کنی (منتظر یه جرقه از سمت شماست)و خانم تون دوست نداره روحیه و اعصاب شما رو بهم بریزه چیزی نمیگه و فقط می ریزه تو خودش............!!!!!!!!!!!!!!!
    که شما هم متاسفانه:بجای اینکه شبانه روز دنبال کار و تدارک جشن و گرفتن خونه و شاد کردن دل همسر باشین.........شبانه روز تو فکر طلاقین..........
    چرا فکر میکنی زنی که زبون به گلایه باز نمیکنه یعنی هیچی از این دنیا سرش نمیشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خ یلی از زنها رو دیدم که عیب های شوهرشون رو نمیگن تا شوهره خودش متوجه اشتباه کارش بشه و نمیخان به شوهره بی احترامی بشه ....و یه جورایی منفعل هستن ....خیلی ها هم از ترس آبرو و حیثیت و طلاق نگرفتن ساکت میشین و مردهایی مثل شما رو تحمل میکنن..........
    با این طرز تفکرت :نه این خانم نه 100 تا خانم دیگه رو نمیتونی خوشبخت کنی و نمیتونی زندگی کنی....بجای اینکه شبانه روز به طلاق فکر کنی....برو چندتا کتاب بخون و چندتا فایل روانشناسی و خودت رو اصلاح کن و به زندگیت ادامه بده....مگه دنیا اینقد بی قانونه که 3 سال دختر مردم رو الاف خودت کردی حالا یادت اومده که نمیتونی زندگی کنی ....

  14. 9 کاربر از پست مفید haniye68 تشکرکرده اند .

    amirf (دوشنبه 25 بهمن 95), mercedes62 (پنجشنبه 21 بهمن 95), nardil (دوشنبه 25 بهمن 95), میس بیوتی (پنجشنبه 21 بهمن 95), ZENDEGIBEHTAR (چهارشنبه 20 بهمن 95), جوادیان (دوشنبه 25 بهمن 95), خانم مهندس (دوشنبه 25 بهمن 95), داود.ت (چهارشنبه 20 بهمن 95), ستاره زیبا (سه شنبه 26 بهمن 95)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 فروردین 96 [ 19:14]
    تاریخ عضویت
    1395-1-06
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,258
    سطح
    19
    Points: 1,258, Level: 19
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    42

    تشکرشده 10 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ممنونم مارگریتا از نظر و تحلیلتون ،بدجور به فکرم واداشتید ، مشکلاتمو تا حدودی پوشش دادین کاش خانمم هم میتونست مسایلو تحلیل کنه ولی اصلا نمیدونه بحث و تحلیل قضایا یعنی چی!در این که من ادمی شدم که دارم راه میام و تطابق پذیر هستم شکی نیس .میفرماید که دختر خوشکل هس جذاب هس پولدار هس ولی چرا با شما ازدواج کنه دقیقا چالشم اینه که ایا باید قبول کنم این زندگیو یا برم دنبال ایدهال هام حتی اگه به قول شما همه چیزو باهم میخام. اینجوری خوب میگم دراینده که امتحان کردم نشد یا موفق میشم - شما تضمینی دارین که اگه از این افکار بیام بیرون باز در اینده پشیمون نشم؟ببینید موضوع مالی که من صحبتشو دارم یک موقعی طفره رفتن از وظیفه یک مرد نیس بلکه شریک بودن زن ومرد در وجوه زندگی هسکه خانم اقلا به فکر باشه.. خانم هانیه 68 ممنون از شما درسته خانمم هم منفعل است دقیقا غصه مواردی که هستو میخوره که منم از این موردا خیلی ناراحت ترم که خانمم داره غصه میخوره!چه میشه کرد حاضرم کلی هزینه کنم که از این مخمصه راهی پیدا کنم/اخر صحبتتان نوشتین دختر مردومو الاف کردین!این از اینکه شما خانمین و احساسی برخورد میکنین نشئت شده یا مورد قانونی اونو دارین متذکر میشین؟..پس اینایی که بعد 15 سال طلاق میگیرن چی؟یعنی شما الافی و زندگی بدین سبکو تا اخر میخاین یا اتمام و پرهیز از زجر طرفین؟.. حاضرین همه چیزهارو داشته باشین و زندگی ادامه داشته باشه باافسوس و دلخوری در درون یا ریسک کنید و به عشق خود برسین و همه جوره به پای هم باشین و و از انتخاب خودتان هر لحظه احساس خوشنودی نمایین هر چندم هیچ نداشته باشین؟

  16. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array
    امیر جان شما به پختگی برای ازدواج نرسیدی و تو رویاهای خودت زندگی می کنی
    قدر این خانومت رو بدون ، الان دختر خیلی کم پیدا می شه بخواد با این رفتارهات کنار باید
    یه سرچی تو همین فروم بکن متوجه می شی

  17. 2 کاربر از پست مفید داود.ت تشکرکرده اند .

    amirf (سه شنبه 26 بهمن 95), nardil (دوشنبه 25 بهمن 95)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.