مهر دخت جان،
حالا که خود گلریز کمی دچار شک شده، شما داری قانعش می کنی که مهم نیست با هر کی بوده و هست !
فکر می کنم عبارت "خوش نمی گذره" یک کمی اشتباه ترجمه می شه برای ما. من تو این رابطه خوشحال نیستم و راضی نیستم، با خوش نمی گذره فرق داره.
وقتی دوست پسرت هر ماه بره یه کشور و شب را با یکی بگذرونه و تو احساس امنیت و اعتمادت را از دست بدی، می گی خوشحال یا خوشبخت نیستم. می خوام جدا بشم.
منظورش این نیست که چرا نمی ریم شهر بازی خوش بگذرونیم. شاد نیست. راضی نیست. نگرانه.
قشر متوسط توی اروپای غربی قشر وسیعی از جامعه را تشکیل می دن. کسانی که خونه و غذا و بیمه و کار در حد معمول دارند. خونه هاشون هم به قول شما همه شبیه هم هست و یه دست مبلمان ایکیا و یه کم خرد و ریز.
اما ایشون گفتن از قشر مرفه هستن. قشر مرفه اروپایی مثل مردم عادی زندگی نمی کنن. مبلمانشون هم کپی پیست نیست.
من فکر می کنم با این تفاوت فرهنگی که بین گلریز و این آقا هست ( نه جامعه ایرانی و جامعه آلمانی، فقط همین دو نفر) این رابطه به صلاح گلریز نیست.
ایشون از وقتی رفته سفر ارتباطش را کم کرده، سرگرم دخترها شده، وقتی هم برگشته دو قورت و نیمش باقی بوده و طلبکار
بعد هم دو روز گلریز را تحریم کرده تا خودش دلتنگ بشه و برگرده بگه ببخشید !! ( حالا چی را ببخشه من نمی دونم !! )
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
علاقه مندی ها (Bookmarks)