به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 26
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    لینکهای مربوط به عدم پیشنهاد به دوستی دختر و پسر رو در سایت بخون کمکتمیکنه
    الان ما هرچی به شما بگیم ازین رابطه بگذر یا تکلیف خودت رو دراین رابطه مشخص کن باز شما کار خودت رو میکنیکه من درکت میکنم چون احساسی عمل میکنیاما جوری پیش برو که بعدا روحا و جسما اسیب نبینی

  2. کاربر روبرو از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده است .

    گلريز (سه شنبه 28 دی 95)

  3. #12
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط گلريز نمایش پست ها
    ممنونم كه سرپرست سايت بهم پيغام دادن
    فرشته مهربان ايشون به من مستقيم حرف اين كه دوست داره باهام ازدواج كنه نزده ولى توى صحبتهاش حرف علاقه به ازدواج هست. يك بار به من گفت پدرم وقتى همسن من بود سه تا بچه داشت، و براى من خيلى داره دير ميشه. بعد من سوال كردم از روابط گذشته ش و گفت اخيرا يك دوستى سه ساله داشتم كه فوريه گذشته تموم شد و من خيلى اذيت شدم. بعد از اون مدام تو سفر بودم، و اين سفرها كمك كرد كه بگذره ولى زياد سخت نگذره. من بهش گفتم علت تموم شدن رابطه چى بود كه گفت دختر خانم خودش با من كات كرد و گفت ديگه نميخواد ادامه بده. گفتم علتش چى بود؟ گفت علتش اين بود كه ديگه با من بهش خوش نميگذشت، گفتم به چه علت؟ گفت من پيگيرى نكردم، آزاد بود كه انتخاب كنه، گفتم به خاطر آزاد بودن يا نبودنش نپرسيدم به خاطر اين پرسيدم كه اگه مشكلى بود تو رابطه بعديت بتونى مهارش كنى. گفت من وقتى تو رابطه چيزى كم نذاشتم به خودم شك نمى كنم، بعد من پرسيدم شايد توقعش اين بوده كه بعد سه سال دوستى و زندگى ازدواج رسمى كنيد، گفت 1- اون خودش مايل به ازدواج رسمى نبود، من مايل بودم. كه من به شوخى گفتم مگه ميشه دخترى بتونه پيشنهاد ازدواج تورو رد كنه، كه خنديد و سر درد دلش باز شد و گفت تو سفرهاش متوجه شده دخترهاى اروپا و آمريكا خودخواه و سايكو و دعوايى و متوقع هستن و 2- اگه يه روز احيانا دستمزد بيشترى نسبت به مردشون دريافت كنن يا حس كنن ديگه مردشون خوب سرويس نميده مثل سيب زمينى داغ پرتش مى كنن اونور (دقيقا اصطلاح سيب زمينى رو به كار برد)دختر شرق ميانه رفتار بهترى داره و احترام ميدونه و عاطفه اى كه بهش ابراز مى كنيمم قدر مى دونه. بعد اون در مورد من پرسيد كه منم دقيقا مثل شما براش توضيح دادم كه روابط دوستى دختر و پسر تو ايران شرايط خوبى نداره و پسرهاى ايرانى بيشتر به خاطر رابطه جنسى وارد دوستى ميشن تا عشق و علاقه و اگه عشقى هم باشه تا الان سهم من نشده و به علت اين كه ما اين نوع دوستى رو تو جامعه مون نمى پذيريم من تا به الان رابطه جدى با كسى نداشتم، اونم تاا حدودى كه ابراز عقيده كرد من متوجه شدم خيلى اهل رابطه جنسى نيست و كلا مثل ما دخترهاى ايرانى كه حساسيم كسى بدون عشق با ما وارد رابطه بشه از بدون عشق وارد رابطه شدن متنفره

    در مورد صحبتتون كه ميگين من مطرح كنم آشنايى فقط به قصد ازدواج حس مى كنم با توجه به حرفهايى كه ما قبلا زديم و عدم شناختمون خيلى خودمو سبك كردم اگه اين حرفو بزنم و خيلى زوده.
    يعنى اصلا غرورم اجازه نميده من حرف ازدواج بزنم، اين كه ميگيد اون بياد ايران براى شناخت اون فقط براى كار مياد ايران و قبلا هم دوبار ديگه ايران اومده و تا حدودى فرهنگ ايران دستش هست. ولى قصد موندن تو ايرانو نداره، و يكى از صحبتهاى ما هم دقيقا همين بود كه اونى كه بايد جا به جا بشه منم چون اون كارش نميذاره بياد ايران موندگار شه و نهايت يكى دو هفته ميتونه بياد. كه من قصدم اينه كه آپريل كه ايران اومد من حتما مهمونى ترتيب بدم با خانواده من كاملا آشنا بشه. ولى خب دقيقا مشكلم اينه كه چطور شناخت رو بدون هيچ توقع به سمت ازدواج پيش ببرم و حس علاقه رو در اون تقويت كنم، مخصوصا كه فعلا از راه دور بايد اين كارو بكنم.
    1- ذات خانمها دنبال ثبات و امنیت روانی تو رابطه هست
    برای همین تمایل به ازدواج دارن. می دونی که بیشترین حساسیت و شوخیهای پسرها تو رابطه اینه که دخترها زود ازشون توقع ازدواج دارن.

    اگر دوست دخترش این تمایل را نداشته یا ایشون را مرد خوبی برای زندگی ندیده و مشکلاتی باهاش داشته
    (از روابط جنسی باز توی مسافرتهاش تا مشکلاتی مثل حمایت خوب مالی و اقتصادی نکردن خانواده ( چون خودش به مسائل مالی اشاره کرده شاید مشکلشون همین بوده))

    یا خود دختر خانم مشکلاتی داشته که اگر بود این آقا بهتون می گفت ولی تقریبا جوابی نداده ...
    این جواب مبهم را جدی بگیر.


    2- این اتفاق می تونه از طرف مرد هم بیفته
    هر وقت حس کنه دیگه اون خدمات و سرویسی که می خواد نمی گیره ( هر چیزی می تونه باشه، در مورد دختر خانمی که باهاش رابطه داشته گفته مسائل مالی ... در مورد یک مرد می تونه تنوع و شور و شوق جنسی یا حتی مسائل مالی و ... باشه)
    راحت می گه دیگه به من خوش نمی گذره ... تموم.

    پستهای همه ی دوستان را بخون و با دقت قدم بردار.
    شما هر دو چند سالتونه؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : دوشنبه 27 دی 95 در ساعت 17:24

  4. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    گلريز (سه شنبه 28 دی 95)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 23 فروردین 98 [ 04:00]
    تاریخ عضویت
    1393-9-25
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    3,685
    سطح
    38
    Points: 3,685, Level: 38
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    21

    تشکرشده 64 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم
    به نظر من بهتر عست بیخیال این ادم بشی،حرفت را در باره اکثر پسران و مردان ایرانی که هیچ هدف خاصی از رابطه ندارند قبول دارم ولی آلمان و آلمانی هم چیزی که فکر میکنی نیست.حتی اگر این اقا بهترین مرد دنیا باشه، تو المان خوشبخت نمیشی، به نظر من،که بیست و هفت سال اینجا هستم، بدترین مردم را دارد، بدون،که یک عمر هم اینجا زندگی کنی یک خارجی ماخواسته باقی میمونی. الانم که میری بیرون همش عرب و سیاهپوست میبینی و باید منتظر باشی که کی میخواهد خودش را منفجر کند، راستی المانی ها رک تر از این حرفها هستند، اگه قصد رابطه جدی باهات داشت حتما مستقیم بهت مبگفت.اگه اون بیاد ایران زندگی ممکنه شاید بتونی به این رابطه فکر کنی ولی باور کن در آلمان روی خوشبختی را نخواهی دید....

  6. کاربر روبرو از پست مفید yaasi تشکرکرده است .

    گلريز (سه شنبه 28 دی 95)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 شهریور 96 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1395-4-28
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    1,069
    سطح
    17
    Points: 1,069, Level: 17
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 11 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون من شخصا خيلى ترسوام. احساس كنم چيزى به ضررم هست اصلا انجامش نميدم. از اون دسته دخترها نيستم كه تا پاى احساسشون مياد وسط به همه چى پشت پا مى زنن. تو اين مورد حس مى كنم يه كم فرصت دادن به هر دومون ضررى نداره. اين كه ميگين لينكهاى منع دوستى دختر و پسر رو بخون من هدفم اصلا دوستى بى حد و مرز و بدون هدف نيست. هدفم شناخت به قصد ازدواج هست.
    سوال كردين كه ما چند سالمونه، من سى ساله و اون سى و دو ساله.
    در مورد روابطش با دوست دختر قبليش مطمئن نيستم ولى حس مى كنم مسائل مالى دخيل بودن! هنوز درست نميدونم به چه شكل و به چه صورت ولى تو صحبتهايى كه داشتيم متوجه شدم از دخترهايى كه دنبال پول هستند خوشش نمياد. مثلا قرار بود بره روسيه و من با حالت شوخى گفتم كه ديگه نميتونم زياد اميدوار باشم، ميرى روسيه و دخترهاى روس واقعا شكل عروسك هستند و منو فراموش مى كنى. گفت بله شكل عروسك هستند ولى به خاطر اين كه براشون يه نوشيدنى بخرى حاضرن هزار كار انجام بدن و اين مدل آدمها تايپ من نيستند. (اين حرفش اينقدر رو من تأثير گذاشته بود كه هر بار ميخواست منو مهمون كنه به زور ميخواستم دنگ خودمو بدم :))
    يا اين كه مثلا ايشون مدير فروش خارجى يه شركت مهمه، خودتون ميدونين كه مديران فروش تو ايران چه حقوق و مزاياهاى كلونى دارن ولى وقتى اون خونه ش رو تو اسكايپ نشونم داد واقعا كل خونه و زندگيش سر جمع يه اتاق و آشپزخونه و هال بود، خيلى ساده و ارزون قيمت و معمولى.
    اين كه ميگين آلمان جاى زندگى نيست، بله ميدونم در كل اروپا واقعا افسرده هست و اكثر مردمش هم افسردگى دارن، از دوستانى هم كه اونجا دارم مدام ميشنوم كه پسرهاى آلمانى يخ ترين و سردترين و بى احساس ترين مردهاى رو كره زمين هستن. دوستم مى گفت پارتنر آلمانى يكى از دوستانش وقتى ميخواسته باهاش رابطه جنسى برقرار كنه بهش ايميل مى زده، و در كل اين دوستم مى گفت من اينقدر از مرد آلمانى بد ديدم و بد شنيدم كه الان اسمش مياد ياد يه آدم زردمبو با دمپايى پلاستيكى ميفتم كه آبجو دستشه و فيلم پورن نگاه مى كنه، نميدونم اينها واقعيت هست يا جك هايى كه تا الان براشون ساختن! ولى چيزى كه من الان دارم مى بينم با چيزى كه ميگن خيلى متفاوته، من دارم مؤدب ترين و خجالتى ترين و كمرو ترين مرد قابل تصورى رو مى بينم كه تا به من نگاه مى كنه ناخودآگاه لبخند مى زنه و اتفاقا موهاشم مشكيه و ناخودآگاه تو دل من جا كرده و دلم ميخواد اين فرصتو به جفتمون بدم كه حتى اگر نشد بعدها به خاطرش پشيمون نباشم
    Yaasi جان ممنون ميشم اگه بيشتر برام توضيح بدى كه اگه قصد رابطه جدى داشت بهم مى گفت يعنى چى؟ يعنى دقيقا مى گفت كه قصدش ازدواج هست؟ اون الان به من گفته كه بيشتر از friendship ميخواد ولى دقيقا نگفته چى ميخواد، و بيشترين ترسش از فرهنگ و زبان و كشور متفاوت جفتمون بود
    ویرایش توسط گلريز : سه شنبه 28 دی 95 در ساعت 23:09

  8. #15
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط گلريز نمایش پست ها
    ممنون من شخصا خيلى ترسوام. احساس كنم چيزى به ضررم هست اصلا انجامش نميدم. از اون دسته دخترها نيستم كه تا پاى احساسشون مياد وسط به همه چى پشت پا مى زنن. تو اين مورد حس مى كنم يه كم فرصت دادن به هر دومون ضررى نداره. اين كه ميگين لينكهاى منع دوستى دختر و پسر رو بخون من هدفم اصلا دوستى بى حد و مرز و بدون هدف نيست. هدفم شناخت به قصد ازدواج هست. توی این شناخت احتمالا توقع رابطه جنسی هم هست ( از طرف ایشون) و از طرف شما هم وابستگی عاطفی و غیره. کنترلش خیلی سخته.
    سوال كردين كه ما چند سالمونه، من سى ساله و اون سى و دو ساله.
    در مورد روابطش با دوست دختر قبليش مطمئن نيستم ولى حس مى كنم مسائل مالى دخيل بودن! هنوز درست نميدونم به چه شكل و به چه صورت ولى تو صحبتهايى كه داشتيم متوجه شدم از دخترهايى كه دنبال پول هستند خوشش نمياد. مثلا قرار بود بره روسيه و من با حالت شوخى گفتم كه ديگه نميتونم زياد اميدوار باشم، ميرى روسيه و دخترهاى روس واقعا شكل عروسك هستند و منو فراموش مى كنى. گفت بله شكل عروسك هستند ولى به خاطر اين كه براشون يه نوشيدنى بخرى حاضرن هزار كار انجام بدن و اين مدل آدمها تايپ من نيستند. (اين حرفش اينقدر رو من تأثير گذاشته بود كه هر بار ميخواست منو مهمون كنه به زور ميخواستم دنگ خودمو بدم :))

    يا اين كه مثلا ايشون مدير فروش خارجى يه شركت مهمه، خودتون ميدونين كه مديران فروش تو ايران چه حقوق و مزاياهاى كلونى دارن ولى وقتى اون خونه ش رو تو اسكايپ نشونم داد واقعا كل خونه و زندگيش سر جمع يه اتاق و آشپزخونه و هال بود، خيلى ساده و ارزون قيمت و معمولى.


    اين كه ميگين آلمان جاى زندگى نيست، بله ميدونم در كل اروپا واقعا افسرده هست و اكثر مردمش هم افسردگى دارن، از دوستانى هم كه اونجا دارم مدام ميشنوم كه پسرهاى آلمانى يخ ترين و سردترين و بى احساس ترين مردهاى رو كره زمين هستن. دوستم مى گفت پارتنر آلمانى يكى از دوستانش وقتى ميخواسته باهاش رابطه جنسى برقرار كنه بهش ايميل مى زده،
    حالا یکی یه کاری کرده ... شما چرا تعمیمش می دی به هشتاد میلیون جمعیت؟ شاید مشکل خاصی بوده ... شاید دلیلی داشتن ... ایمیل می داده یعنی چی؟

    و در كل اين دوستم مى گفت من اينقدر از مرد آلمانى بد ديدم و بد شنيدم كه الان اسمش مياد ياد يه آدم زردمبو با دمپايى پلاستيكى ميفتم كه آبجو دستشه و فيلم پورن نگاه مى كنه، نميدونم اينها واقعيت هست يا جك هايى كه تا الان براشون ساختن!
    نمی تونه واقعیت باشه. همه جا آدم خوب و بد داره. آلمانیها هم اگه اینقد لاابالی و الکلی و بی قید و بند بودن کشورشون را کی ساخته و اداره می کنه؟ همین آب جو خورهای دمپایی پلاستیکی؟
    شاید دوست شما با این قشر رفت وآمد داشته، نمی شه بگی همه ملت اینطورین


    ولى چيزى كه من الان دارم مى بينم با چيزى كه ميگن خيلى متفاوته، من دارم مؤدب ترين و خجالتى ترين و كمرو ترين
    مدیر فروش نمی تونه خجالتی و کمرو باشه ها ...
    خلاصه خیلی احساساتی شدی ... حواست را جمع کن
    مرد قابل تصورى رو مى بينم كه تا به من نگاه مى كنه ناخودآگاه لبخند مى زنه و اتفاقا موهاشم مشكيه و ناخودآگاه تو دل من جا كرده و دلم ميخواد اين فرصتو به جفتمون بدم كه حتى اگر نشد بعدها به خاطرش پشيمون نباشم
    Yaasi جان ممنون ميشم اگه بيشتر برام توضيح بدى كه اگه قصد رابطه جدى داشت بهم مى گفت يعنى چى؟ يعنى دقيقا مى گفت كه قصدش ازدواج هست؟ اون الان به من گفته كه بيشتر از friendship ميخواد ولى دقيقا نگفته چى ميخواد، و بيشترين ترسش از فرهنگ و زبان و كشور متفاوت جفتمون بود
    اینا نکته ی مثبت نیست دختر خوب
    منفیه

    این که با درآمد خوب ( اگه مطمئنی از درآمدش و شغلش) تو یه شرایط محقر زندگی می کنه
    اگه دوست دختر قبلیش سر مسائل مالی باهاش اختلاف داشته ( اشاره کرده درآمد اون بیشتر بود ... شاید خودش درآمد خوبی نداره)
    اگه اینقدر از اول رابطه پول پول می کنه ...

    بیشتر دقت کن.

    شما مراحل آشنایی به قصد ازدواج در ایران (منطبق با فرهنگ خانواده ی خودت ) را براش توضیح بده
    و ازش بپرس به نظرش این مراحل با اونی که تو فرهنگ اوناست چه فرقی داره
    بگو به نظرت مدل ما خوبه یا شما؟ اشکالهای مدل ما چیه؟ اشکالهای مدل شما چیه؟

    از طریق گفتگو به این شکل می تونی بفهمی مراحل ازدواج از نظر اون چیه.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : چهارشنبه 29 دی 95 در ساعت 19:01

  9. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    گلريز (چهارشنبه 13 بهمن 95), بارن (چهارشنبه 13 بهمن 95), ستاره زیبا (پنجشنبه 30 دی 95)

  10. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مهر 01 [ 02:09]
    تاریخ عضویت
    1395-4-23
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    8,211
    سطح
    61
    Points: 8,211, Level: 61
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 239
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    255

    تشکرشده 416 در 195 پست

    Rep Power
    50
    Array
    من دوسال آلمان زندگی کردم. دم پایی پلاستیکی و ... من ندیدم همچین چیری. من تو محیط دانشگاهی بودم. دوستای آلمانی متفاوتی داشتم. چند تا از همگارام که مردهای متاهل بودن واقعا متعهد به زندگیشون بودن. برعکس جامعه ما که هر کدوم زن یا مرد زورشون برسه تو زندگی زور میگه، اونا از همون اول تقسیم کار میکنن. یعنی بار زندگی به دوش هردو طرف هستش.
    اما اگه روحیه تون اینه که شوهر رو با سیاست میشه تغییر داد روی اونا جواب نمیده. یا اینکه هرروز تو ارایشگاه باشین و با دوستاتون خوش باشین و اونم بره کار کنه و خرجتون کنه. این تفکر اصلا در فرهنگ غربی رایج نیست.
    اما شما مراقب باشین. به هر حال تفاوت فرهنگی ما زیاده. ولی خوبیشون اینه که رک هستن. حرفایی که نمیشه به یه خواستگار ایرانی زد رو میشه به اونا زد. همون اول تکلیفتون رو باهاش مشخص کنید. مخصوصا در مورد مسایل مالی و جنسی. چون تفاوت های فرهنگی ما تو این موارد خیلی زیاده. نگران زبان نباشین کم کم شما المانی یاد میگیرین و ایشون فارسی.
    این دوره که خانواده ها در جریان هستن و شما سعی میکنین از هم شناخت داشته باشین اونم بدون رابطه جنسی رو فرهنگ ایرانی اسمش میزاره نامزدی. مرحله ها رو براشون توضیح بدین. ببینین نظرشون چیه. این مورد ازدواج شما میتونه خیلی عالی باشه یا خیلی بد. بستگی به شناخت بدون احساساتی شدن داره. شدیدا هم توصیه میکنم اگه قضیه جدی شد و اومدن خواستگاری، برای یه دوره برین المان و از نزدیک با فرهنگشون اشنا بشین.

    حالا که حرف از آلمانی ها شد باید بگم خوبی هایی که ازشون دیدم رو متاسفانه تو ایران ندیدم. یه بار بارون شدید میومد و داشتم از آفیسم میرفتم خونه. یکی از همکارام که در حد سلام علیک میشناختمش منو دید که چتر ندارم و دارم خیس میشم. سریع رفت ماشین آورد و من رو رسوند. حس دلتنگی و غریتی که اونجا داشتم، اون لحظه خیلی کمرنگ شد. انگار انسانیت هنوز نمرده. بعد از اون هم دیگه ندیدمش تا روز آخر که رفتم باهاش خداحافظی کردم. از این موردها خیلی دیدم. متاسفانه الان تو جامعه خودمون خیلی از آدم ها تا دنبال منفعت نباشن کاری برامون نمیکنن. خلاصه اینکه نمیشه به راحتی کل یه جامعه رو زیر سوال برد.
    ویرایش توسط بهاره جون : چهارشنبه 29 دی 95 در ساعت 20:29

  11. 4 کاربر از پست مفید بهاره جون تشکرکرده اند .

    گلريز (چهارشنبه 13 بهمن 95), آنیتا123 (پنجشنبه 30 دی 95), بارن (چهارشنبه 13 بهمن 95), ستاره زیبا (پنجشنبه 30 دی 95)

  12. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 شهریور 96 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1395-4-28
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    1,069
    سطح
    17
    Points: 1,069, Level: 17
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 11 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوباره
    خب ظاهرا بنده اينقدر كم صبر بودم تو رابطه كه خيلى سريع داره همه چى جلو ميره، منتها به كدوم سمت افسارش ديگه تو دست من نيست.
    راستش اتفاقاتى افتاد كه من يه كم چشمهام باز شده و احساس مى كنم بيخودى نشستم تو فكر و خيال خودم توهم زدم كه اين آقا حتما از من دير يا زود خواستگارى خواهد كرد!
    چند روز اول جفتمون مثل اين عاشقهاى پونزده شونزده ساله از بس تو ايمو و اسكايپ حرف مى زديم از كار و زندگى افتاده بوديم! تا حدى كه من ديگه موبايلو با خودم ميبردم تو تختخواب و از خستگى بيهوش مى شدم و مثل اين خل ها كانكشن هم همينجورى برقرار تا خود صبح، بقيه روز هم با تكست و عكس يهويى خودمونو خفه مى كرديم
    تا اين كه دوباره براش سفر كارى پيش اومد و چند روزى رفت عمان، اون چند روز متاسفانه يا بهتره بگم خوشبختانه فرصت چندانى براى گفتگوى طولانى نداشتيم و فقط از طريق تكست از حال هم خبر مى گرفتيم. تا اين كه ايشون يه ويديو از سفرش تو اينستا آپلود كرد و يه دختر تركيه اى زير اين ويديو براش نوشت (magic night)!
    من خيلى روى اين مساله حساس شدم كه چرا يه نفر با يه مليت ديگه بايد بياد زير ويديو همچين چيزى بنويسه و عكساى قديمى تر رو چك كردم و ديدم زير يه عكس سلف پرتره نوشته(Need you in my life) چون پيج اون خانوم باز بود رفتم پيجش رو ديدم و دوتا عكس دسته جمعى هم پيدا كردم كه تو يكيش با سه تا دختر ديگه و تو يكى ديگه يه محيط مهمونى طور رسمى عكس داشتند و نيش ايشون هم از اينور تا اونور باز! بعد ديدم اينم چند تا از عكسهاى اونو مثل فارغ التحصيليش و تولد و ...لايك كرده در حالى كه عكسهاى منو شيش تا در ميون هم به زور لايك مى كنه! خب شايد حال منو درك كنين كه چقدر بى اعتماد شدم و از طرفى نميتونستم به روى خودم بيارم!
    ايشون موقع برگشتن به من تكست داد كه پروازش كنسل شده، و خيلى بابت اين مساله به هم ريخته. من مسيجشو نگاه كردم ولى جواب ندادم... فردا حدود ظهر به من زنگ زد و من باز جواب ندادم و بهم تكست داد كه اميدوارم اس ام اسم خيلى از مد افتاده نباشه اما من صحيح و سالم رسيدم... من تكست رو باز كردم ولى حدود هفت هشت ساعت بعد جواب دادم اوكى برات خوشحالم.
    اون روز صحبت نكرديم و با وجودى كه عادت داشتيم هر روز صبح به هم تكست مى داديم فرداش هم دوباره هيچ خبرى نشد تا شب كه بهم زنگ زد، و خيلى كوتاه صحبت كرديم و من توى صحبتم گفتم كه من واقعا از بابت سفرهايى كه ميره ناراحتم و مخصوصا بابت دخترهايى كه تو سفر باهاشون آشنا ميشه! ولى مستقيم به اون خانوم اشاره نكردم... گفت كه من خيلى بدبينم و همچين چيزى نيست، و واقعا به جز من علاقمند به آشنايى با هيچ دختر ديگه اى نيست... (قسمت جالب قضيه همينجا شروع ميشه) كه من وقتى صبح به اينستا سر زدم ديدم يكى از فالورهاش كم شده و چون حساس شده بودم فورى چك كردم ديدم اون خانوم رو آنفالو كرده! و اون خانوم هم ايشونو آنفالو كرده... از بين اون همه آدم فقط و فقط همينى كه من روش حساس بودم رو. من واقعا اون لحظه خون به مغزم نرسيد و بهش تكست دادم كه در مورد حرفهايى كه ديشب زدم مطمئن شدم و اگر واقعا چيزى بينتون نبوده اين رفتار خيلى عجيبه و چرا بايد از بين اين همه آدم اون يه نفر آنفالو بشه در حالى كه من اسمى ازش نياورده بودم!
    بعد ايشون به شدت عصبانى شد و به من گفت خيلى مرموز و عجيبم كه اونقدر شك مى كنم و ميرم اينستا رو زير و رو مى كنم و واقعا عصبانيش كردم، و اينستا فقط براى اينفورميشن هست و من پارانوئيدم كه فكر مى كنم مدام تو بغل اين و اون هست و از حرفهاى ديشب من خودش حدس زده كه به خاطر رفتار بچگانه اون دختر و مدل كامنتهاش ممكنه من حساس شده باشم و اون دختر قبلا مترجمش بوده تو سفرهاش به تركيه و بچه هست و فقط ٢٢ سالشه! (نميدونم واقعا از كى به يه آدم ٢٢ ساله ميگن بچه؟) بعد هم گفت نياز داره كه فعلا بهش مسيج ندم
    بعله خب، نياز داره كه فعلا بهش مسيج ندم تبديل شد به دو روز تمام سكوت. و دو روز تمام مسيج ندادن تا همين ديشب كه من ديدم واقعا هيچ خبرى نيست ازش و دلم خيلى تنگ شده بود دوباره خودم مسيج دادم و اومد اسكايپ حرف زديم...
    گفتم چرا دو روز زنگ نزدى گفت سرم شلوغ بود و همه چيز خيلى خوبه و فقط نميخواستم گيج و پريشون بشم تا كارهامو انجام بدم، بعد من بابت رفتارم عذرخواهى كردم و گفت نه همه چى مرتبه و ناراحت نيست فقط نيازى نديده كه بايد بهم زنگ بزنه! اما در كل رفتارش با من مثل قبل نبود، ابراز علاقه كلامى مى كرد اما تو صداش يه حس بى تفاوتى بود. كه واقعا حسمو به نوع رابطه به كل تغيير داد، و با توجه به اتفاقاتى كه افتاد الان هم واقعا مطمئن نيستم وقتى ميره اينور اونور چون زياد بهش دسترسى ندارم با دخترهاى ديگه نباشه
    من نميدونم چيكار كنم!

  13. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط گلريز نمایش پست ها
    سلام دوباره
    خب ظاهرا بنده اينقدر كم صبر بودم تو رابطه كه خيلى سريع داره همه چى جلو ميره، منتها به كدوم سمت افسارش ديگه تو دست من نيست.
    راستش اتفاقاتى افتاد كه من يه كم چشمهام باز شده و احساس مى كنم بيخودى نشستم تو فكر و خيال خودم توهم زدم كه اين آقا حتما از من دير يا زود خواستگارى خواهد كرد!
    چند روز اول جفتمون مثل اين عاشقهاى پونزده شونزده ساله از بس تو ايمو و اسكايپ حرف مى زديم از كار و زندگى افتاده بوديم! تا حدى كه من ديگه موبايلو با خودم ميبردم تو تختخواب و از خستگى بيهوش مى شدم و مثل اين خل ها كانكشن هم همينجورى برقرار تا خود صبح، بقيه روز هم با تكست و عكس يهويى خودمونو خفه مى كرديم
    تا اين كه دوباره براش سفر كارى پيش اومد و چند روزى رفت عمان، اون چند روز متاسفانه يا بهتره بگم خوشبختانه فرصت چندانى براى گفتگوى طولانى نداشتيم و فقط از طريق تكست از حال هم خبر مى گرفتيم. تا اين كه ايشون يه ويديو از سفرش تو اينستا آپلود كرد و يه دختر تركيه اى زير اين ويديو براش نوشت (magic night)!
    من خيلى روى اين مساله حساس شدم كه چرا يه نفر با يه مليت ديگه بايد بياد زير ويديو همچين چيزى بنويسه و عكساى قديمى تر رو چك كردم و ديدم زير يه عكس سلف پرتره نوشته(Need you in my life) چون پيج اون خانوم باز بود رفتم پيجش رو ديدم و دوتا عكس دسته جمعى هم پيدا كردم كه تو يكيش با سه تا دختر ديگه و تو يكى ديگه يه محيط مهمونى طور رسمى عكس داشتند و نيش ايشون هم از اينور تا اونور باز! بعد ديدم اينم چند تا از عكسهاى اونو مثل فارغ التحصيليش و تولد و ...لايك كرده در حالى كه عكسهاى منو شيش تا در ميون هم به زور لايك مى كنه! خب شايد حال منو درك كنين كه چقدر بى اعتماد شدم و از طرفى نميتونستم به روى خودم بيارم!
    ايشون موقع برگشتن به من تكست داد كه پروازش كنسل شده، و خيلى بابت اين مساله به هم ريخته. من مسيجشو نگاه كردم ولى جواب ندادم... فردا حدود ظهر به من زنگ زد و من باز جواب ندادم و بهم تكست داد كه اميدوارم اس ام اسم خيلى از مد افتاده نباشه اما من صحيح و سالم رسيدم... من تكست رو باز كردم ولى حدود هفت هشت ساعت بعد جواب دادم اوكى برات خوشحالم.
    اون روز صحبت نكرديم و با وجودى كه عادت داشتيم هر روز صبح به هم تكست مى داديم فرداش هم دوباره هيچ خبرى نشد تا شب كه بهم زنگ زد، و خيلى كوتاه صحبت كرديم و من توى صحبتم گفتم كه من واقعا از بابت سفرهايى كه ميره ناراحتم و مخصوصا بابت دخترهايى كه تو سفر باهاشون آشنا ميشه! ولى مستقيم به اون خانوم اشاره نكردم... گفت كه من خيلى بدبينم و همچين چيزى نيست، و واقعا به جز من علاقمند به آشنايى با هيچ دختر ديگه اى نيست... (قسمت جالب قضيه همينجا شروع ميشه) كه من وقتى صبح به اينستا سر زدم ديدم يكى از فالورهاش كم شده و چون حساس شده بودم فورى چك كردم ديدم اون خانوم رو آنفالو كرده! و اون خانوم هم ايشونو آنفالو كرده... از بين اون همه آدم فقط و فقط همينى كه من روش حساس بودم رو. من واقعا اون لحظه خون به مغزم نرسيد و بهش تكست دادم كه در مورد حرفهايى كه ديشب زدم مطمئن شدم و اگر واقعا چيزى بينتون نبوده اين رفتار خيلى عجيبه و چرا بايد از بين اين همه آدم اون يه نفر آنفالو بشه در حالى كه من اسمى ازش نياورده بودم!
    بعد ايشون به شدت عصبانى شد و به من گفت خيلى مرموز و عجيبم كه اونقدر شك مى كنم و ميرم اينستا رو زير و رو مى كنم و واقعا عصبانيش كردم، و اينستا فقط براى اينفورميشن هست و من پارانوئيدم كه فكر مى كنم مدام تو بغل اين و اون هست و از حرفهاى ديشب من خودش حدس زده كه به خاطر رفتار بچگانه اون دختر و مدل كامنتهاش ممكنه من حساس شده باشم و اون دختر قبلا مترجمش بوده تو سفرهاش به تركيه و بچه هست و فقط ٢٢ سالشه! (نميدونم واقعا از كى به يه آدم ٢٢ ساله ميگن بچه؟) بعد هم گفت نياز داره كه فعلا بهش مسيج ندم
    بعله خب، نياز داره كه فعلا بهش مسيج ندم تبديل شد به دو روز تمام سكوت. و دو روز تمام مسيج ندادن تا همين ديشب كه من ديدم واقعا هيچ خبرى نيست ازش و دلم خيلى تنگ شده بود دوباره خودم مسيج دادم و اومد اسكايپ حرف زديم...
    گفتم چرا دو روز زنگ نزدى گفت سرم شلوغ بود و همه چيز خيلى خوبه و فقط نميخواستم گيج و پريشون بشم تا كارهامو انجام بدم، بعد من بابت رفتارم عذرخواهى كردم و گفت نه همه چى مرتبه و ناراحت نيست فقط نيازى نديده كه بايد بهم زنگ بزنه! اما در كل رفتارش با من مثل قبل نبود، ابراز علاقه كلامى مى كرد اما تو صداش يه حس بى تفاوتى بود. كه واقعا حسمو به نوع رابطه به كل تغيير داد، و با توجه به اتفاقاتى كه افتاد الان هم واقعا مطمئن نيستم وقتى ميره اينور اونور چون زياد بهش دسترسى ندارم با دخترهاى ديگه نباشه
    من نميدونم چيكار كنم!
    با وجود همه اخطار هایی که دوستان دادن شما بدون شناخت کافی وارد فاز احساسی شدین.
    پافشاری زیادی میکردین برای اثبات این اقا
    و حالا هم چیزی رو که باید متوجه میشدین بهش رسیدین خداروشکر
    اما چون وارد فاز احساسی شدین با اینکه میدونید این رابطه غلطه باز قلب و احساستون بر عقلتون غلبه کرده.
    پرسیدین حالا چیکار کنید؟این رابطه بی سرانجام هست و تمومش کنید.
    اولین مشکلی که بهش برخوردین تفاوت فرهنگی هست که اون اقا روابط اجتماعی (البته خودشون میگن چیزی بینشون نیست که بعید میدونم) رو یه چیز عادی میدونن و برای شما یه نگرانی هست و تبدیل شده به بی اعتمادی.
    لطفا با خودتون صادق باشین و دوباره نگین که نه اینجوری نیست اشتباه میکنید و با هزار دلیل رفتار این اقا رو توجیح نکنین.
    اگر امثال من میگن این رابطه به درد شما نمیخوره باور کنید بدون هیچ قصد منفی هست,شما چه با اون اقا ازدواج کنین چه نکنین به حال ما هیچ فرقی نداره.
    اما دوستانه و دلسوزانه بهتون تاکید میکنم ازین رابطه بیاین بیرون.
    مترجمشون کامنت میذارن که زندگی منی؟ایشون هم حسی به مترجمشون ندارن اما عکس العملی هم نشون نمیدن و اعتراض نمیکنن نسبت به رفتار اون خانم؟
    شما باور میکنید که یک اقا با تمام ویژگی های به قول شما فریبنده و عالیشون با موقعیت اجتماعی و درامد بالا توی این جامعه و مملکت دست نخورده و پاک باشه؟
    اشتباه نکنید ایشون با موقعیتی که دارن در طول روز با انواع خانم ها سر و کار دارن و لااقل از ده تا با دوتاشون رابطه دارن.
    چه بسا که شما هم یروزی براشون کامنت بذارین و ایشون بعد از چند روز شما رو انفالو کنن و شما رو به عنوان کارمندشون به مورد جدید (نامزد یا دوست)معرفی کنن.
    همونطور که گفتم احساس خانم ها بر منطقشون غلبه میکنه و شما بازهم دلتون با اون اقاست اما اون اقا حالا که متوجه این تفاوت فرهنگی و ریز بینی شما شدن برای ازدواج که اصلا روتون حساب باز نمیکنن برای دوستی هم که دیگه کیس مناسبی نیستین برای ایشون چرا که قراره از فردا دستشونو رو کنید و ایشون به شما جواب پس بدن که این کار اصلا با اخلاق این اقای المانی جور در نمیاد.
    پس در مرحله اول دست پیش میگیرن که پس نیوفتن
    بعد رابطه رو سرد میکنن و کم کم کنار میکشن
    و در اینده هم به مورد جدیدشون میگن بخاطر شکاک بودن شما و بیماری پارانوئید شما رابطه تون تموم شده.
    ایشون همیشه بی گناه هستن و یک اقای پاک و صادقن که بخاطر مشکل خانم ها رابطه شون تموم شده.
    ویرایش توسط ZENDEGIBEHTAR : چهارشنبه 13 بهمن 95 در ساعت 13:46

  14. 3 کاربر از پست مفید ZENDEGIBEHTAR تشکرکرده اند .

    گلريز (پنجشنبه 14 بهمن 95), بارن (چهارشنبه 13 بهمن 95), ستاره زیبا (پنجشنبه 14 بهمن 95)

  15. #19
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    1- ذات خانمها دنبال ثبات و امنیت روانی تو رابطه هست
    برای همین تمایل به ازدواج دارن. می دونی که بیشترین حساسیت و شوخیهای پسرها تو رابطه اینه که دخترها زود ازشون توقع ازدواج دارن.

    اگر دوست دخترش این تمایل را نداشته یا ایشون را مرد خوبی برای زندگی ندیده و مشکلاتی باهاش داشته
    (از روابط جنسی باز توی مسافرتهاش تا مشکلاتی مثل حمایت خوب مالی و اقتصادی نکردن خانواده ( چون خودش به مسائل مالی اشاره کرده شاید مشکلشون همین بوده))

    یا خود دختر خانم مشکلاتی داشته که اگر بود این آقا بهتون می گفت ولی تقریبا جوابی نداده ...
    این جواب مبهم را جدی بگیر.


    نقل قول نوشته اصلی توسط گلريز نمایش پست ها

    بعد ايشون به شدت عصبانى شد و به من گفت خيلى مرموز و عجيبم كه اونقدر شك مى كنم و ميرم اينستا رو زير و رو مى كنم و واقعا عصبانيش كردم، و اينستا فقط براى اينفورميشن هست و من پارانوئيدم كه فكر مى كنم مدام تو بغل اين و اون هست و از حرفهاى ديشب من خودش حدس زده كه به خاطر رفتار بچگانه اون دختر و مدل كامنتهاش ممكنه من حساس شده باشم و اون دختر قبلا مترجمش بوده تو سفرهاش به تركيه و بچه هست و فقط ٢٢ سالشه! (نميدونم واقعا از كى به يه آدم ٢٢ ساله ميگن بچه؟) بعد هم گفت نياز داره كه فعلا بهش مسيج ندم
    بعله خب، نياز داره كه فعلا بهش مسيج ندم تبديل شد به دو روز تمام سكوت. و دو روز تمام مسيج ندادن تا همين ديشب كه من ديدم واقعا هيچ خبرى نيست ازش و دلم خيلى تنگ شده بود دوباره خودم مسيج دادم و اومد اسكايپ حرف زديم...
    گفتم چرا دو روز زنگ نزدى گفت سرم شلوغ بود و همه چيز خيلى خوبه و فقط نميخواستم گيج و پريشون بشم تا كارهامو انجام بدم، بعد من بابت رفتارم عذرخواهى كردم و گفت نه همه چى مرتبه و ناراحت نيست فقط نيازى نديده كه بايد بهم زنگ بزنه! اما در كل رفتارش با من مثل قبلل نبود، ابراز علاقه كلامى مى كرد اما تو صداش يه حس بى تفاوتى بود. كه واقعا حسمو به نوع رابطه به كل تغيير داد، و با توجه به اتفاقاتى كه افتاد الان هم واقعا مطمئن نيستم وقتى ميره اينور اونور چون زياد بهش دسترسى ندارم با دخترهاى ديگه نباشه
    من نميدونم چيكار كنم!
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : چهارشنبه 13 بهمن 95 در ساعت 16:19

  16. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    گلريز (پنجشنبه 14 بهمن 95)

  17. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 شهریور 96 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1391-12-07
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    3,752
    سطح
    38
    Points: 3,752, Level: 38
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 107 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    گلریز عزیز

    به عنوان کسی که در یکی از کشور های اروپایی که فرهنگ بسیار نزدیکی به آلمان داره زندگی میکنه اینو میتونم بگم که هیچ پسری بدون شناخت مدت دار (میتونه از چند ماه باشه تا چند سال ) از یک خانوم بهش پیشنهاد ازدواج نمیده و حتا در مورد ازدواج هم هم صحبت نمیکنه بنا بر این انتظار نداشته باش که این آقا همون اول به شما بگه که شما رو برای ازدواج میخواد. بر عکس پسر های ایرانی که از این حربه برای جالب نظر طرف مقابل استفاده میکنن غربی ها در این مورد بسیار محتاط هستند. و این به نظر من نکته مثبته چون میدونن که ازدواج تعهد میاره.

    نمیدونم چرا بعضی از دوستان اصرار دارن که بگن غربی ها متعهد نیستن . من نزدیک به ۱۰ سال هست که اینجا زندگی میکنم در محیطی کاملا مردانه کار میکنم و به جرات میتونم بگم تا حالا رفتاری خارج از چهار چوب کاری از هیچ کدوم از همکار هام نه در مقابل خودم نه در مقابل خانوم های دیگه ی همکارم ندیدم. باز هم بر عکس چیزهایی که از دوستانم که در ایران کار میکنند میشنوم.

    بنا بر این همه چیز غربی ها بد و همه چی ما خوب نیست.

    در جواب نکته ای که شیدا جان روش تاکید کردن میتونم بگم که باور کنید خانوم های غربی همینجورین. خیلی راحت اگه توی یه رابطه احساس کنن که دیگه بهشون خوش نمیگذره زیره همه چیز میزن و میرن سراغ کیس جدید و این چیز عجیبی نیست. من از خیلی از همکار های جوانم شنیدم که میگن ما باید خیلی تلاش کنیم که دوست دخترمون رو با خودمون نگه داریم. مردها بیشتر از خانوم ها به فکر تشکیل زندگی و بچه دار شدن هستن!! و اینکه خونشون ساده هست، اینجا همه خونه ها یک شکله یک مدل مبلمان جوری که میری خونه کسی میدونی که مبلمانش رو از کجا خریده. خونه ها همه مینیمال هستن و اصلا چیز عجیبی نیست

    اینکه ان خانوم به این آقا پیغام داده چیزه مهمی نیست ممکنه ان خانوم هم مثل شما عاشق این آقا باشه، نکته مهم عکس العمل این آقا در مقابل اون پیغام هاست. باید میدید که این آقا هم در مقابل اظهار عشق کردن یا نه. و اگر کردن قبل از آشنایی با شما بوده یا بعدش.

    اگر همه این مشکلات بینتون حل شده باشه، آشنایی اصلا چیز بدی نیست. میتونید ایشون رو با خونواده اتون آشنا کنید و حتا خودتون یک سفر به آلمان برید. اما بدونید که اگر تعهد بخواید از این آقا، این به این معنی خواهد بود که رابطه شما باید فراتر از شام بیرون رفتن و تلفنی صحبت کردن باشه. این رو هم میتونم بگم که اینطور هم نیست که تا یک پسری با یه دختری شام خورد انتظار داشته باشه که شب رو با اون سپری کنه .

  18. کاربر روبرو از پست مفید مهردخت تشکرکرده است .

    گلريز (پنجشنبه 14 بهمن 95)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اگر پسری ظاهرش خوب نباشه، برای ازدواج چیکار باید بکنه تا نه خودش تو جواب نه شنیدن ها لطمه بخوره و نه توهین بشنوه؟
    توسط Telegramid_TrueMotion در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 44
    آخرين نوشته: سه شنبه 06 شهریور 97, 12:51
  2. برای تولدپسر30ساله چی مناسبه ؟؟؟؟؟؟؟
    توسط matinalone در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 12 شهریور 92, 00:20
  3. برای تولدپسر30ساله چی مناسبه ؟؟؟؟؟؟؟
    توسط matinalone در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: دوشنبه 11 شهریور 92, 23:51

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:15 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.