تشکرشده 1,600 در 571 پست
تشکرشده 91 در 64 پست
مرسی نازنین جان و آقای داوود
تقریبا ادامه همون دعوا بود،چون من پریشب باهاش یه کم خوب شدم و حرف زدم ولی شبش که رفتیم بیرون
یه گلدون خریدیم،که پولش شد بیست تومن،پولو داد،بعد وقتی اومدیم خونه گفت پولشو خودت باید پرداخت
کنی،منم پول رو بهش دادم ولی واقعا ناراحت شدم که به برادرش راحت پول میده به من که میرسه نه!!
تا امروز که سر سفره صبحانه بحث شد،راستش قبلا من حدود پنج تومن وام گرفتم برا کارش،قسطهای سال اولش رو هم خودم دادم،
با اون پنج تومن و پنج تومن دیگه ،کلا ده میلیون رفتیم دستگاه خریدیم برا کارش،که بعدا یه دفعه دستگاه ها رو فروخت،
بدون مشورت با من پول رو دو دستی تقدیم برادرش کرد.بعد هم خیلی شیک بیکار بود.
این دفعه من پولی ندادم ولی هنوز سر اون پول قبلی دلم صاف نشده.
امروز هم وقتی فهمید میخوام برم خونه مادرم،درو قفل کرد،منم نتونستم بیرون برم.کلید رو هم با خودش برد.
داود.ت (چهارشنبه 06 بهمن 95)
تشکرشده 376 در 164 پست
یکم نا مفهوم صحبت میکنین و حتما باید ازتون سوال شه تا پاسخ بدین و ماجرا رو توضیح بدین.
لطفا هر اتفاقی که میوفته رو همون اول کامل شرح بدین.هر کسی سه تا تاپیک مجاز در روز داره و نمیتونه از شما سوال بپرسه تا شما پاسخ بدین.
تمام اتفاق رو همون اول بگین تا بشه درست راهنمایی کرد
نازنین2010 (چهارشنبه 06 بهمن 95), سحر22 (چهارشنبه 06 بهمن 95)
تشکرشده 91 در 64 پست
زندگی بهتر جان،تایپیکهای قبلم موجود هست،راستش نمیدونم کدوم قسمت نامفهومه.با همسرم بحثم شده و منجر به کتکاری شده،سر پولهایی که هر دفعه به برادرشوهرم میده،ما خودمون مقروض هستیم و پول برای اون بدهکاری جمع کردیم ولی شوهرم یواشکی دوباره به برادرش داد،
منم امروز رفتم دادسرا و کلانتری و بعد پزشکی قانونصصی که ثبت کنم.به یکی از افسرهای کلانتری گفتم که نمیخوام ابلاغیه بفرستین،این رو برا روز مبادا میخوام داشته باشم،حالا افسر کلانتری اصرار که ما باید ابلاغیه بفرستیم شوهرت بره دادگاه.
حالا من میگفتم نمیخوام،اون میگفت وگرنه نامه نمیدم برا پزشکی قانونی.هیچی دیگه،نامه رو به زور گرفتم.
حالا من رفتارم با شوهرم اصلا دلم نمیخواد خوب شه،هیچ تمایلی ندارم،میتونم تا مدتی این رفتارو داشته باشم؟
ZENDEGIBEHTAR (شنبه 09 بهمن 95)
تشکرشده 767 در 424 پست
خیلی متاسفم اما شما هم مقصری دختر خوب میدونی شوهرت رو چطور بار اوردی اینطور که ایشون حس میکنه هم خونه ای داره نه زن و این تنها تقصییرررررررر شماست!!!!!!!!
شما مردی یا زن ؟؟؟؟؟؟اخه اینکارا چیه؟؟؟ دلسوزی بیجاااااا وخشممممممم فروخرده همین میشه
لطفا یکم در رفتارت تغییراتی بده شما خیلی اشتباه کردی برا اینطور همسری وام گرفتی اما خوب همسرته دلت خاسته محبت کنی اما بعد اینکه کارش رو ازدست داد و قرض داد به برادرش شما دوباره پیگیری پرداخت بدهی هستی؟؟؟؟؟؟
ایشون مرد خونه هست وقتی خودت رو کامل بکشی کنار همسرت میفهمه خودش باید کنترل زندگی رو چطور دردست بگیره به کی قرض داره به کی باید جواب پس بده نه اینکه بگه بابا زنم هواسش هست خودش جمع میکنه دوباره یا یه وام دیگه میگیره
شما نمیدونم نحوه درخاستهات از همسرت چطوره اینکه ایشون پول گلدون حساب کرده برام قابل هضم نیست!!!!!!!!!
و تنها علتش اینکه بلد نیستی از یه مرد چطور درخاست کنی
حتی فرض کنیم تو همین شرایط همسر شما میگفت پول گلدون بده من اگه جای شما بدوم اولااا وقتی که گلدونی که دوست داشتم رو خرید کلی با ذووووووق ازش تشکر میکردم و کلی هندونه زیر بغلش میذاشتم که ایشون اصلا تو دلش هم تصور پول گرفتن رو هم نکنه چه برسه........
لطفا بجای طلاق کشی خودت رو تغییر بده چون ما هستیم که اجازه میدیم دیگران چطور با ما رفتار کنند
ناهیدگل (شنبه 09 بهمن 95), ZENDEGIBEHTAR (شنبه 09 بهمن 95), سحر22 (پنجشنبه 07 بهمن 95)
تشکرشده 91 در 64 پست
ممنون ستاره زیبای عزیزم
زمانیکه برا شوهرم وام گرفتم،بیکار بود،خواستیم دستگاه بخره که کار کنه،منم به خاطر اینکه کارش رو روال بیفته قسطهای سال اولش رو دادم،چون اون موقع خیلی درآمد نداشت هنوز،من قصدم طلاق نیست،ولی خواستم این مدرکو داشته باشم،دوستان،
شوهرم خیلی التماس میکنه که ببخشمش ،گل میخره،منت کشی میکنه ولی من دوست ندارم ببخشمش.کارای پزشکی قانونی و اینا رو هم نمیدونه،من شنبه برای ادامه کار باید برم،چون افسر کلانتری گفت که بعد پزشکی قانونی باید بیای اینجا که نامه ات تو سیستم ثبت بشه وگرنه نامه تنهای پزشکی قانونی هیچ ارزشی نداره،بعد گفت که بعدشم رضایت بدم،چون نمیخوام الان بفهمه.باهاش خیلی هم سرسنگینم.ادامه رفتارم چه جوری باشه بهتره؟
ویرایش توسط سحر22 : پنجشنبه 07 بهمن 95 در ساعت 19:09
تشکرشده 279 در 146 پست
سحر22 (یکشنبه 10 بهمن 95)
تشکرشده 1,600 در 571 پست
سحر22 (یکشنبه 10 بهمن 95)
تشکرشده 376 در 164 پست
سحر جان منظورم از نامفهوم بودن این بود که اولش کامل ریز و درشت ماجرا رو تعریف نمیکنین و به اینکه ما دعوامون شد و کتک خوردم بسنده میکنید.تاپیک های قبلتون رو خوندم منتهی میخواستم بدونم کتک کاری اخیر به چه علت بوده.
به اینکه خیلی کلیشه ای شده اما بهتون توصیه میکنم کلید مرد دکتر حبشی رو گوش کنین که نحوه درخواست از مرد رو یاد بگیرین و با شکوه دادن به مردتون از سمت ایشون همه جوره تامین شین.
کار درستی کردین درمورد پزشکی قانونی منتهی حالا که قصد ادامه زندگی دارین خیییییلی محتاتانه عمل کنین چراکه اگر همسرتون کوچک ترین بویی از اقدامتون ببرن ورق برمیگرده و این اتفاق اصلا پایان خوبی نداره.
بنظر من یکمی سر سنگین باشین.مدارک پزشکی قانونی رو هم داشته باشین برای روز مبادا.بعد از یه مدت نرم شین و فقط سعی کنین اول خودتون رو اصلاح کنین.
مرز بین محبت و دلسوزی رو مشخص کنین و ازون فرا تر نرین لطفا.همسرتون یجورایی پر توقع شده.
اصلا بحث منت گذاشتن نیست ولی وقتی خودتون رو از مسائل مالی کاملا بکشین کنار و مدیریتش رو به همسرتون بسپارین هم ایشون بیشتر احساس مرد بودن میکنن که میتونن از پس اداره زندگی بر بیان هم قدر زحمات و لطف شما رو بیشتر میدونن و به چشم میاد.
فداکاری هاتون تابحال قابل قدر دانیه ولی لطفا مراقب باشین که این لطفتون تبدیل شده به یه وظیفه
تشکرشده 91 در 64 پست
ممنون زندگی برتر جان و دوستای دیگر
کتکاری به خاطر پول دادن به برادرشوهرم و سرسنگین بودن من با همسرم و اینکه شوهرم دوست داره بعد از اینکه با من بحثی میکنه ،من بعدش سریع باهاش خوب شم و اگر خوب نشم عصبی میشه،و دلیل اصلی کتکاری این بود که چرا باهاش خوب نمیشم!!!
دوستان،من هنوز نرفتم کلانتری که نامه پزشکی قانونی رو ثبت کنم،یه جورایی میترسم،اگه شوهرم بفهمه دیگه واویلاست،اگر نامه ثبت بشه یه پرونده براش درست میشه دیگه،همش میگم نکنه بعدا این پرونده برامون دردسر ساز بشه،نمیدونم چیکار کنم،تا جند روزهم بیشتر وقت ندارم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)