نوشته اصلی توسط
amin0
چرا همیشه پسرها باید جواب رد بشنوند
چرا همیشه باید پسرها فداکاری کنند
چرا همیشه پسرها عاشق میشوند و بعد میفهمند که عشقشان یک طرفه بوده
چرا باید پسرها همیشه غرور خود را زیر پا بگذارند و در آخر هم هیچ به هیچ
چرا پسرهای خوب همیشه کلاهشان آخر معرکه هست و کسانی که در زندگی دختر بازی کرده اند و لذت این کار را برده اند در آخر هم زنان خوبی نصیبشان شود
چرا هر وقت به یک پسر معتاد دقت میکنیم میبینیم که هم همسر خوبی دارد و هم بچه های بساز و خوبی
چرا همیشه سیب سرخ برای دست چلاق هست
- - - Updated - - -
اگر من این دختر را از کار اخراج کنم تا حدی این خشم من فروکش میکند ولی در عوض عذاب وجدانی گریبانم را میگیرد که چرا بدون اینکه کوچکترین اشتباهی در کار این دختر دیده باشم آن را اخراج کرده ام
- - - Updated - - -
در این لحظه یاد شعری می افتم که در آن میگفت
انقدر که غم ز سینه من بسته راه را
دیگر مجال آمد و شد نیست آه را
علاقه مندی ها (Bookmarks)