با سلام
ابتدا عذرخواهم بابت مطرح همچین مسله پیش و پا افتاده ای متاسفانه چون خانواده همسرم بسیار حساس و ریز بین هستن، و بارها بخاطر مسایل کوچیک برای زندگیم دلخوری های بزرگی ایجاد کردن ، مجبورم برای کوچیکترین رفتارهام نگران باشم و احساس نیاز به مشورت داشته باشم.
چند ماهیست تو عقدم و داشتم با همسرم برنامه ریزی روز تعطیلی فردا و میکردیم که همسرم گفتن فردا باید خونه اشون باشن چون کار دارن منم متاسفانه پرسیدم خب چکار دارین ؟چون معمولا تعطیلیا پیش هم بودیم البته همیشه نه معمولا که همسرم گفتن تولد مادرشونه و تولد نمیگیرن ولی خواستن همه بچه هاشون پیششون باشن بمنم نه خانوادشون گفتن نه حتی خود همسرم که حضور پیدا کنم .
حالا با توجه به اینکه فهمیدم برای مادرشون کادو بخرم بدم همسرم با خودشون ببرن ؟ چون نمیخوام یوقت متوجه بشن میدونستم ولی هیچی نخریدم و ناراحت بشن ، از طرفی نمیخوام یوقتی غرورم بشکنه فکر کنند مثلا دارم با اینکارم این پیام میرسونم که منو دعوت نکردن چون اصلا بمن نگفتن، و اتفاقا دیگه عادت کردم و اصلا برامم مهم نیست به این رسمشون که عروس و داماد و عضوی از خانواده اشون نمیدونن تقریبا عادت کردم.
ولی خب چون بزرگترم هستن میگم شاید توقع داشته باشن، و ممکنه همسرم بگن که منم میدونستم.
( البته همسرم فرزند آخر هستن و همه فرزندان دیگه اشون ازدواج کردن و بچه هم دارن .)
متاسفانه خیلیم خانواده حساسین ، خیلی زود ناراحت میشن حتی از کارهایی که منظور خاصی نداری زود ناراحت میشن و منظور دار برداشت میکنن برای همین موندم چکار کنم که ترکش های ناراحتیشون باز گربانگیر زندگی من نشه چون چندین بار بخاطر این مسایل کوچیک و پیش و پا افتاده دلخوریای بزرگی برای زندگیم ایجاد کردن .
علاقه مندی ها (Bookmarks)