ممنون از پاسخ شما، ببینید من هدفم متقاعد کردنش هست گه داره واقعا خودشو فریب میده و البته دوست دارم همه چی درست بشه اما مشکل اینجاست که اونقدر حق به جانبه و اونقدر از کاه کوه ساخته که هیچ وقت نوبت به بیان مشکلات خودش نمیشه مشکلاتی که توی پست های قبل گفتم رو داره ولی اونقدر خودش رو محق میدونه و منو مقصر که هرگز به من فرصت نمیده که مطرح بشه.. همیشه همین بوده
بزرگترین فرق من و او همینه که من همیشه مشکل رو میگم و دنبال راه حل هستم اما او فقط و فقط شاکیه و به هیچ عنوان قانع نمیشه متاسفانه..اتفاقا حساسیت شدیدش رو میدونستم و چندباری راجع به این مساله صحبت کرده بودیم و متفاعد شده بود مشکل اعتماد نداشتنش هست گه با کوچکترین موضوعی عود میکنه...
- - - Updated - - -
ممنون از پاسختون، من سیم کارت رو زمانی خریدم که گوشیم رو ازم گرفته بود و کاملا ارتباطمون قطع شده بود و من به دلیل اینکه به خط دیگه ای احتیاج داشتم مجبور بودم تهیه کنم و فکر نمیکنم در چنین شرایطی که داشتم اطلاع دادن بهش کهر عاقلانه ای بوده باشه... در مورد درک نکردن عمق مشگل ایشون رو درست مبگید و اینکه گفتید باید با زبون خودش باهاش حرف بزنم میشه راهنمایی کنید که چطور باید این کار رو انجام بدم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)