به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 55
  1. #41
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 شهریور 96 [ 22:45]
    تاریخ عضویت
    1395-10-03
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    462
    سطح
    9
    Points: 462, Level: 9
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    7

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط دیده نمایش پست ها
    به نظرم هر فرد سالم ودارای فکری متوجه این هست که همسرش ممکنه در محیط کار یا بیرون تعاملات سالمی را انجام می دهد ؟
    وچرا شما تابه حال حساسیت شدید وپیگیری ایشان را نمی دانستید کمی جای سوال هست
    ممنون از پاسخ شما، ببینید من هدفم متقاعد کردنش هست گه داره واقعا خودشو فریب میده و البته دوست دارم همه چی درست بشه اما مشکل اینجاست که اونقدر حق به جانبه و اونقدر از کاه کوه ساخته که هیچ وقت نوبت به بیان مشکلات خودش نمیشه مشکلاتی که توی پست های قبل گفتم رو داره ولی اونقدر خودش رو محق میدونه و منو مقصر که هرگز به من فرصت نمیده که مطرح بشه.. همیشه همین بوده
    بزرگترین فرق من و او همینه که من همیشه مشکل رو میگم و دنبال راه حل هستم اما او فقط و فقط شاکیه و به هیچ عنوان قانع نمیشه متاسفانه..اتفاقا حساسیت شدیدش رو میدونستم و چندباری راجع به این مساله صحبت کرده بودیم و متفاعد شده بود مشکل اعتماد نداشتنش هست گه با کوچکترین موضوعی عود میکنه...

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    دعوا و اختلاف شما سر بی اعتمادی ایشون به شماست
    بعد شما رفتی یه سیم کارت دیگه خریدی و بهش هم نگفتی؟

    به نظرم شما عمق مشکل را توی ذهن همسرت درک نمی کنی.
    مرزها و حریمهای زندگی شما و همسرتون متفاوته.

    تعریف تعهد و زندگی مشترک تو ذهن شما دو تا یکی نیست.
    ممنون از پاسختون، من سیم کارت رو زمانی خریدم که گوشیم رو ازم گرفته بود و کاملا ارتباطمون قطع شده بود و من به دلیل اینکه به خط دیگه ای احتیاج داشتم مجبور بودم تهیه کنم و فکر نمیکنم در چنین شرایطی که داشتم اطلاع دادن بهش کهر عاقلانه ای بوده باشه... در مورد درک نکردن عمق مشگل ایشون رو درست مبگید و اینکه گفتید باید با زبون خودش باهاش حرف بزنم میشه راهنمایی کنید که چطور باید این کار رو انجام بدم؟

  2. #42
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 مرداد 01 [ 15:36]
    تاریخ عضویت
    1394-9-14
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    6,098
    سطح
    50
    Points: 6,098, Level: 50
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 87 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به دلیل موقعیت شغلی چند درصد احتمال می دهید که در آینده دیگر تعامل ورابطه ای منطقی ودر چارچوب با دانشجویان یا همکاران مردنداشته باشید ؟

    این سوال را می پرسم تابا خودتان بیشتر فکر کنید ومعیار خود را از نظر شغلی در نظر بگیرید

    اگر همسرتان شما را ببخشد وشما به زندگی برگردید احتمال اینکه زیر ذره بین همسرتان باشید خیلی زیادهست واحتمالا باید سین وجیم های همسرتان را دائما با صبر

    وبردباری جواب بدهید (کجا بودی ؟!با که بودی ؟؟! با که رفتی ؟!کی آمدی ؟! با که آمدی ؟ کی آمدی !؟و.....)

    ولی نمی توانید به ذهن ایشان اعتماد کامل ببخشید وبنابراین به صلاح دید خودتان یا اجبار همسرتان دیر یا زود باید شغل محبوبتان را کنار بگذارید آیا واقعا می توانید بپذیرید ؟

    البته این مسئله در حالت بد بینانه است ولی خوب هست که در نظر بگیرید وبا خودتان سبک سنگین کنید که چه چیز را تر جیح می دهید ؟

    بنا براین باید فکر کنید وتمام احتمالات را در نظر بگیرید وابستگی وعشق ورزیدن به همسر و قبول بی چون وچرای خواسته ای ایشان مبنی برقطع ارتباطات به هر وجه وصورتی

    یا از دست دادن شغل (در حالت سخت گیرانه )

    موفق باشید
    ویرایش توسط دیده : چهارشنبه 22 دی 95 در ساعت 15:46

  3. کاربر روبرو از پست مفید دیده تشکرکرده است .

    ss1367 (چهارشنبه 22 دی 95)

  4. #43
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 شهریور 96 [ 22:45]
    تاریخ عضویت
    1395-10-03
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    462
    سطح
    9
    Points: 462, Level: 9
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    7

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از راهنماییتون، اتفاقا لابه لای حرفاش یک بار به این موضوع اشاره کرد که دیگه اجازه تدریس بهم نمیده و .. وقتی عاقلانه به این موضوع فکر میکنم میبینم که از همون روزهای اول آشنایی بیشترین جذابیتی که برام داشت این بود که فوق العاده منو دوست داشت و برای بدست آوردنم هر کاری میتونست کرد اما الان شاید اون دوست داشتن وجود داشته باشه که واقعا توی آخرین ملاقاتمون حسش کردم اما دیگه خبری از اون خواستن نیست به نظرم ادامه این رابطه کار عاقلانه ای نیست و به قول دایی م باید سنگ زیر آسیاب باشم تا بتونم باهاش زندگی کنم... بنابراین فکر درست شدن و حل مشکلات رو از سرم بیرون کردم پذیرفتم که همه چی واقعا تموم شده.. ولی حتما باید دیه م رو ازش بگیرم نه به خاطر پولش بلکه به خاطر اینکه جوری جلو چشم مردم دست روم بلند کرد که الان که فکر میکنم شک ندارم هر کی ما رو دید فکر کرد من بهش خیانت کردم حتما و اینکه در آینده خودش و خانواده ش فکر نکنن که حق با اون ها بوده و پشت سرم بدگویی کنن... به خاطر همین وقتی ازم خواست یه روز دیگه راجع به شرایط طلاق بشینیم صحبت کنیم من موافقت نکردم و گفتم میخوام دیه م رو بگیرم و حتی حاضرم همه کسایی که به خاطرشون بهم تهمت زدی بیان دادگاه من از خودم مطمئن هستم... که بعد گفت که شماره خانم اونا رو دارم میگم بیان سراغت... که من گفتم بیان مگه چه اتفاقی افتاده بوده و... اما باز الان که فکر میکنم میبینم که به خاطر هیچ و پوچ و دلایل کاملا مسخره ممکنه زندگیه بقیه از هم بپاشه... از طرفی هم تصمیمم رو گرفتم که پرونده رو پیگیری کنم و خانواده م هم خیلی اصرار دارند اما من نگرانم ...به نظرتون چیکار کنم؟

  5. #44
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 مرداد 01 [ 15:36]
    تاریخ عضویت
    1394-9-14
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    6,098
    سطح
    50
    Points: 6,098, Level: 50
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 87 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    مقالات مربوط به مهارت در تصمیم گیری از داخل سایت پیدا کن وبخوان حتما

    به کمک یک وکیل کارتان بهتر پیش خواهد رفت

    امید وارم هرچه که مشیت وصلاح خدا بر آن واقع شده برایتان اتفاق بیافتد

  6. کاربر روبرو از پست مفید دیده تشکرکرده است .

    ss1367 (جمعه 24 دی 95)

  7. #45
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام بنظر من همسرت که دایم میگفت بذار برا پنجشنبه حرف بزنیم فقط قصدش این بوده که جو ارومتر بشه و گذشت زمان شما رو ارومتر کنه ولی شما عجولانه هی گیر دادی نه الان جواب بده مردا برای تصمیم گیری نمیتونن همون لحظه تصمیم درست رو بگیرن و چند وقت زمان میخان
    شک ندارم که همسرت راضی به طلاق نیست و شما نبایدتحت فشار بذاری که الان بهم بگو من میخای یا نه و..... یا الان میرم دیه میگیرم و....اگه ایشون یه تصمیم عجولانه و از سر للجبازی بگیره بعدا پشیمون خاهید شد هردو
    دختر خوب شما متوجه نشدی شیدا چی گفت شما یکم عجولی
    من نمیگم زندگیت رو ادامه بده یا طلاق بگیر اما حس میکنم بعلت عدم شناخت مردها و وسواسی بودن همسرت به عصبیتش دامن میزنی و مشکلات اینچنینی پیش اومده
    یعنی اگر همسر شما وسواس داشت اماشما میدونستی مردا ذاتا چطورن و چه خاستهایی دارن و با ارامش بیشتر وسواس بودنایشون رو تعدیل میکردی و مشکلاتت رو مدریت میکردی
    اگر واقعا دوسش داری یه فرصت چند ماهه دوباره به خودتون بدین و بشینید در یه جو اروم باهم حرف بزنید و از هم بخایین که خاستهاتون رو بدون بهانه گیری خیلی شفاف بهم بگین و خط قرمز هاتون رو برا هم تعریف کنید
    دختر خوب برا طلاق دیرنمیشه اما فکر کن که از سال 92عمرت هدر نشه پس تلاش کن امااینبار از راهش با ارامش در ضمن حتما حتما حتما سخنرانیهای دکتر حبشی بخصوص کلید مرد ایشون رو گوش کن زندگیت زیر رو میشه ایشالله
    کم کم اوضاع بهتر شد با زبون و ساست زنونه ازش بخاه بره پیش روانپزشک
    دختر خوب افرادوسواسی اگر یه انگیزه تو زندگیداشته باشن بخاطرش تلاش میکنن تا خوب بشن
    ویرایش توسط ستاره زیبا : جمعه 24 دی 95 در ساعت 14:06

  8. کاربر روبرو از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده است .

    ss1367 (جمعه 24 دی 95)

  9. #46
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 شهریور 96 [ 22:45]
    تاریخ عضویت
    1395-10-03
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    462
    سطح
    9
    Points: 462, Level: 9
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    7

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ستاره زیبا نمایش پست ها
    سلام بنظر من همسرت که دایم میگفت بذار برا پنجشنبه حرف بزنیم فقط قصدش این بوده که جو ارومتر بشه و گذشت زمان شما رو ارومتر کنه ولی شما عجولانه هی گیر دادی نه الان جواب بده مردا برای تصمیم گیری نمیتونن همون لحظه تصمیم درست رو بگیرن و چند وقت زمان میخان
    شک ندارم که همسرت راضی به طلاق نیست و شما نبایدتحت فشار بذاری که الان بهم بگو من میخای یا نه و..... یا الان میرم دیه میگیرم و....اگه ایشون یه تصمیم عجولانه و از سر للجبازی بگیره بعدا پشیمون خاهید شد هردو
    دختر خوب شما متوجه نشدی شیدا چی گفت شما یکم عجولی
    من نمیگم زندگیت رو ادامه بده یا طلاق بگیر اما حس میکنم بعلت عدم شناخت مردها و وسواسی بودن همسرت به عصبیتش دامن میزنی و مشکلات اینچنینی پیش اومده
    یعنی اگر همسر شما وسواس داشت اماشما میدونستی مردا ذاتا چطورن و چه خاستهایی دارن و با ارامش بیشتر وسواس بودنایشون رو تعدیل میکردی و مشکلاتت رو مدریت میکردی
    اگر واقعا دوسش داری یه فرصت چند ماهه دوباره به خودتون بدین و بشینید در یه جو اروم باهم حرف بزنید
    ممنون از پاسخت ستاده زیبا، اماهمسرم به اندازه کافی وقت فکر کردن داشته ما شش ماه هیچ ارتباطی با هم نداشتیم و من به پیشنهاد مشاوره برای اینکه تکلیفم با خودم روشن بشه باهاش تماس گرفتم ... با وجود اینکه فردای تماس من خودش باهام تماس گرفت اما موضعش مثل همیشه بود اصلا قانع نمیشه و احساس میکنم تمام این مدت که من بی قراری میکردم سر مزاری فاتحه میخوندم که مرده ای توش نبود... ابنکه شما میگید شک ندارم راضی به طلاق نیست، من اتفاقا چند بار خیلی صریح پرسیدم راجع به خواستنش، و او گفت نه و آخرسر با ناراحتی گفت ما به درد هم نمیخوریم در جواب این سوالم که به نظرت ما نمبتونیم مثل روزای اول بشیم باهم.. وفتی این حرفو میزنه من چطور میتونم فکر کنم که او راضی به طلاق نیست...

  10. #47
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اردیبهشت 96 [ 21:21]
    تاریخ عضویت
    1392-9-04
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    2,949
    سطح
    33
    Points: 2,949, Level: 33
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 101
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    62

    تشکرشده 84 در 36 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اینکه می خوای دیه رو حتما بگیری چون اگه نگیری هه فکر میکنن تو خیانت کردی به نظرم دلیل موجهی نیست چون وقتی میری پزشکی قانونی نمیگن که حقت بوده خوردی یا ناحق...
    من واقعا نمیتونم درک کنم کسایی رو که تا یه چیزی به ذهنشون میرسه باید زودی به زبون بیارن و جوابشو از طرف بگیرن و مهم نیست در چه شرایط و در چه مکانی هستن. من خودم به شخصه وقتی همسرم حتی گرسنه هست ازش چیزی نمی پرسم چه برسه که پای مشکلات طلاق وسط باشه. یکم صبور باش . مسایل رو اینهمه نپیچون بهم . با همرست که قرار گذاشتی به نظر من نباید وارد حاشیه ها می شدی نباید گیجش می کردی . با لحن آروم فقط این رو بهش بگو که می دونم به خاطر بعضی مسایل اذیت شدی ناراحت شدی به هم ریختی درکت می کنم منم ناراحتم از این شرایط. با همه اینا دوست داری به زندگیمون یه فرصت دیگه بدیم یا نه؟
    همین...
    چیزای دیگه نپرس بازم میگم گیجش نکن
    اصرار هم نکن که همین الان جواب منو بده نگو کی جواب میدی مسایل دیگه رو نگو که باز عصبی شه نزار دعوا شه کوتاه و مختصر فقط . حتی اگر گفت 2 ماه دیگه جوابتو می دم بگو اره صحبت یک عمر زندگیه و خداحافظی کن و برو . تا 2ماه هم به هیچ عنوان نه زنگ بزن نه چیزی ....
    این نظر من بود بازم هر جور صلاحته
    موفق باشی

  11. 2 کاربر از پست مفید تازه نفس گرفته تشکرکرده اند .

    ss1367 (یکشنبه 26 دی 95), ستاره زیبا (یکشنبه 26 دی 95)

  12. #48
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 شهریور 96 [ 22:45]
    تاریخ عضویت
    1395-10-03
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    462
    سطح
    9
    Points: 462, Level: 9
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    7

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از پاسختون تازه نفس گرفته عزیز، دیگه خیلی دیر شده و ما حرفامون رو زدیم در مورد سوالاتی گه من ازش پرسیدم یهو به ذهنم نرسیده بود که بخوام به زبون بیارم من ازش خواستنش رو پرسیدم در حالی که واقعا دوست داشتم همه چی درست بشه و خودشم فهمید ...با وجود اینکه عادت های رفتاری نادرستی هم داشت اما من واقعا میخواستم همه چی درست بشه ولی خودش نخواست... او دیگه الان فقط حرف مادرشو قبول داره اینکه ما به درد هم نمیخوریم... البته که اگر خودش میخواست مثل همون روزای اول با سماجت جلو همه می ایستاد همونقدر که او از این وضعیت اذیت شده منم شدم همین الانش من دارم سنگ او رو به سینه میزنم به خاطرش جلو همه ایستادم اما خودش چی... فقط از خدا میخوام و امیدوارم به زودی زود پشیمون بشه....

  13. کاربر روبرو از پست مفید ss1367 تشکرکرده است .

    تازه نفس گرفته (یکشنبه 26 دی 95)

  14. #49
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 شهریور 96 [ 22:45]
    تاریخ عضویت
    1395-10-03
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    462
    سطح
    9
    Points: 462, Level: 9
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    7

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    جلسه دادگاه

    سلام دوستان
    این هفته جلسه دادگاهمون تشکیل میشه، کسایی که این تجربه رو داشتن لطفا کمکم کنید ... در جلسه دادگاه مربوط به طلاق توافقی باید چه چیزهایی گفته بشه؟؟ چه مسائلی مطرح میشه؟ (این جلسه نهایی هست و بعدش باید بربم محضر)
    ویرایش توسط ss1367 : شنبه 02 بهمن 95 در ساعت 21:25

  15. #50
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    چرا توافقی؟

    اگه توافقیه دیگه ترسی نداره. توافقی یعنی شما دو تایی موافقید و مشکلی برای طلاق ندارید. احتمالا ازت می پرسن آره؟ شما هم می گی آره. می گن ادعایی نداری؟ طلبی نداری؟ می گی نه. یه نامه بهت می دن بری محضر.

    چرا می خوای توافق کنی؟ توی دادگاه بگو من طلاق نمی خوام. می خوام زندگی کنم.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا


 
صفحه 5 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 28 اردیبهشت 93, 11:43
  2. اهای جماعت من زود زود میگ میگی وابسته میشم.کمکم کنید
    توسط gheryeh در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 20 خرداد 92, 15:29
  3. من آدم حساس و زودرنجی شدم چی کار کنم؟
    توسط saharnaz در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 شهریور 90, 17:34
  4. زود رنج کیست و زود رنجی چیست؟
    توسط keyvan در انجمن آگاهی ها، مهارتها و روشها
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 13 اردیبهشت 88, 15:41

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.