به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 19 , از مجموع 19
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اردیبهشت 96 [ 21:21]
    تاریخ عضویت
    1392-9-04
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    2,949
    سطح
    33
    Points: 2,949, Level: 33
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 101
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    62

    تشکرشده 84 در 36 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من برخلاف نظر دوستان اگه جای شما بودم از مادرشوهرم معذرت خواهی می کردم و به همسرم میگفتم که عزیزم من حرف تو رو زمین نمیندازم اگه فکر می کنی با معذرت خواهی من مشکل حل میشه به خاط تــــــــــو این کار رو هم می کنم.
    این کار به نظ من چن تا حسن داره که اولیش اینه که من در مقابل همسرم جبهه نگرفتم و نذاشتم تنش ایجاد شه ( چون این مورد چیز خیلی خاص و حیاتی نیست )
    با مادر همسرت صحبت کن و بگو که طاقت ناراحتی همسرمو ندارم ( در حضور همسرتون تماس بگیرین) این حرف شوهرتونو به خودتون میاره و تازه یادش میاد که از کارای خانوادش ناراحته . و یه معذرت خواهی کنین و در مورد چیزای دیگه صحبت کنین و بعد پایان تماس هیچ حرفی از خانواده همسر نزنین و عادی باشین. و این براتون یه تجربه باشه و آویزه گوشتون کنید که با آدمای مشکل دار بحث نکنین و حدود رو نگه دارین و بهانه ندین دستش . رسمی تر باشین و فکر و ذکرت خودت باشی و همسرت و بچه ات .
    قبل رفتن زنگ بزن و حضوری اصلا و اصلا چیزی به روی خودت نیار و عادی باش. اگه مادرهمسرت موضوع رو پیش کشید بگو اون موضوع دیگه تموم شد و اصلا وارد بحثهای خاله زنکی نشو
    ویرایش توسط تازه نفس گرفته : شنبه 18 دی 95 در ساعت 21:30

  2. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 دی 95 [ 12:10]
    تاریخ عضویت
    1395-10-15
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    87
    سطح
    1
    Points: 87, Level: 1
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 58.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم mercedes62 و تازه نفس گرفته بابت پیاماتون.
    دیشب شوهرم ازم خواست به خاطر اون برم و با مادرشون صحبت کنم که ماجرا تموم شه. همسرم مرد خوبیه و خودش میدونه که تقصیر مادرشه اما بین ما گیر کرده . مادر همسرم بسیار لجباز و خودرای هستند حتی یکبار به مدت یک سال و نیم با پدرشوهرم قهر بودن . با همه مشکل دارن.
    من رفتم و باهاشون صحبت کردم گفتم خیلی ناراحتم بابت فحشها و بدرفتاریهاش اما همانطور که انتظار داشتم دست پیشو گرفت که پس نیفته و بهانه ها و دلایل غیرمنطقی آورد گفت حق داشتم (جالبه برام) و از اول خواستگاری شروع کرد به گفتن تا همون مسافرت کذایی.و در آخر هم من معذرت خواهی کردم و ماجرا تموم شد. شام خوردیم و در ظاهر خندیدیم و آمدیم.
    اما در حال حاضر من اصلا حس خوبی ندارم ..خیلی دلم میخواد که کلا از این زندگی بیام بیرون . احساس میکنم این حق من نیست و خیلی تحقیر شدم.
    من به خاطر مشکل قلبی مادرم هیچ کدوم از این ماجرا ها رو برای خانوادم تعریف نکردم و میدونم اگه بخوام طلاق بگیرم ضربه بزرگی براشونه.
    از دیشب تا حالا کلا سه ساعت خوابیدم . چطور باید با این موضوع کنار بیام؟ چطور خودمو اروم کنم؟

  3. کاربر روبرو از پست مفید arameh تشکرکرده است .

    تازه نفس گرفته (دوشنبه 20 دی 95)

  4. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام
    اول اینکه خدا رو شکر کن که همسرت مثل خیلی از افراد دیگه با یه احساس تعصب بی مورد کلا حق رو به ناحق نداده

    ولی در نظر داشته باش که شما مجبوری کجدار مریض با این آدم کنار بیایی

    و این به این معنی نیست که هر چی گفت هر کار کرد شما با لبخند دائما در خدمتش باشی

    شما الان یک بار در هفته کمتر میری خونش و این یک تنبیه هست
    دیگه با ایشون مسافرت نرو
    این هم تنبیه مهمی هست

    شما لازم نیست ایشون رو ببخشی فقط لازمه فعلا این مورد رو فراموش کنی تا بیشتر از این اعصاب خودت خرد نشه
    به موقعش از این برخورد ایشون استفاده می کنی تا جلوی برخوردهای بعدی رو بگیری
    اگر همسرت پیشنهاد مسافرت با ایشون رو بده میتونی این برخورد رو براش یادآوری کنی و بگی علاقه ای به این مسافرت و این از بین رفتن حرمتها نداری

    خودت خواهی دید که ایشون بازنده هست ایشون روی باز شما و برخورد شاداب شما رو از دست داده
    ایشون همراهی شما رو در خیلی موارد از دست داده

    فعلا سعی کن فراموش کنی و به زندگی عادیت برگردی
    زندگی با هر مردی مشکلات خاص خودشو داره

    کمی زمان بگذره همه چیز در ذهنت کم رنگ میشه و به یه گوشه ذهنت فرستاده میشه

    یه فیلم قشنگ بگیر ببین یا یه رمان زیبا بگیر بخون تا از این فضا و این افکار کمی فاصله بگیری و زودتر این موارد برات کم اهمیت بشه
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  5. 3 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    ZENDEGIBEHTAR (دوشنبه 20 دی 95), بارن (یکشنبه 19 دی 95), شیدا. (دوشنبه 20 دی 95)

  6. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 14:02]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    498
    امتیاز
    11,783
    سطح
    71
    Points: 11,783, Level: 71
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 267
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    121

    تشکرشده 542 در 278 پست

    Rep Power
    85
    Array
    حست رو کاملا درک می کنم خیلی سخته
    اما چرا طلاق ؟
    من خودم خیلی با مادرهمسرم مشکل داشتم از وقتی کمتر رفت وآمد می کنم خیلی بهتر شده
    از وقتی دوره ارشد رو شروع کردم و همیشه می گفتم درس دارم و نمی رفتم

    کم کم عادت کردیم که کمتر بریم البته همسرم هر روز میره اما من هفته ای یه بار خیلی خوب تر شده
    قبلا یادمه برای ما که ناهار می پخت توی دیس میریخت میزاشت جلومون اما حالا برای هر کس یه بشقاب چینی از کمد اصلیش میاره

    خودت باید احترامتو حفظ کنی نمیگم قیافه بگیر
    ولی هر چی با این جور آدمها کمتر برخورد کنی بهتره
    هر حرف و دخالتی هم کرد بگو ااااااااااااااااااااااااا اااااااااااچه جالب یا باشهههههههههههههه ببینم چی میشه

    یه مادر اینقدر دل مشغولی با فرزندش داره که نباید حواسش به چیزهای دیگه باشه
    رو فرزندت سرمایه گذاری کن وقت و انرژی بزار
    با هم برین کلاس
    خلاقیت و کارهای دیگه
    رو گفتارش کار کن براش کتاب بخون وقتت رو با اون پر کن با مادرهایی که فرزندان مثل تو دارن آشنا شو با هم مشکلات کودکتون رو حل کنید (می تونی تو بخش کودک یه کتابخونه ثبت نامش کنی و از فعالیت های اونها استفاده کنی)

    مجبور نیستیم عمرمون رو تلف اینجور افراد بیکاره کنیم

    من خودم حالا که ارشدم تموم شد تصمیم دارم برم زبان یاد بگیرم برای بعد از عید قراره برم کلاس عکاسی
    ولشون کن با عرض معذرت متاسفانه زنان خانه دار قدیمی جز غیبت کاری ندارن حق هم دارن نه اهل ورزش و کتاب و مطالعه ان و نه اهل نماز و دعا و .....( البته نه همه )
    ویرایش توسط حیاط خلوت : یکشنبه 19 دی 95 در ساعت 08:59

  7. 2 کاربر از پست مفید حیاط خلوت تشکرکرده اند .

    ZENDEGIBEHTAR (دوشنبه 20 دی 95), بارن (یکشنبه 19 دی 95)

  8. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 دی 95 [ 13:19]
    تاریخ عضویت
    1394-4-15
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    1,341
    سطح
    20
    Points: 1,341, Level: 20
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 59
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 10 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم همه ما یه جوری با خانواده شوهر درگیریم و به این نتیجه رسیدیم که دوری و دوستی بهترین کاره
    منم خیلی مشکل داشتم و دارم اولا که رفت و آمد رو خیلی خیلی کم کردم از هفته ای چند روز به چند ماه یک بار رسوندم اونم اگه مناسبتی چیزی باشه میرم نیم ساعت و برمیگردم وگرنه همینجوری واسه سرزدن اصلا نمیرم
    من روزی هزاربار به شوهرم درباره اونا میگفتم و مثل روانیها شده بودم انقدر که خودخوری میکردم الان اون کار رو هم به حداقل رسوندم خیلی کم دربارشون صحبت میکنم
    زیاد قاطی شدن با هر کسی این مشکل رو داره بنابراین هرچه کمتر بهتر

  9. کاربر روبرو از پست مفید maman arina تشکرکرده است .

    بارن (یکشنبه 19 دی 95)

  10. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 مهر 99 [ 05:19]
    تاریخ عضویت
    1395-9-08
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    4,717
    سطح
    43
    Points: 4,717, Level: 43
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    19

    تشکرشده 25 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آدمی که سنی ازش گذشته به راحتی قابل تغییر نیست شخصیتشون در طول سال ها به این حالت شکل گرفته ولی شما که سنی ندارین میتونید صبوری و گذشت کنید و اونو به چشم مادری ببینید که تو زندگیش سختی کشیده و مشکلات روحی آزارش میده و حساس شده ، مخصوصا که با همه رفتارش اینطوره
    اگه اینطور که گفتین با تایید و معذرت خواهی آرووم میشن خب این بهترین راهه ، یا به چشم بچه ای لجباز ببینینش و باهاش رفتار کنین ، و بهترین سیاست مدارا کردنه
    نه به خاطر اون آدم ، به خاطر حفظ آرامش خودتون و زندگیتون
    زندگی انقدر کوتاهه که حیفه با غم و اندوه سپری بشه

  11. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اردیبهشت 96 [ 21:21]
    تاریخ عضویت
    1392-9-04
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    2,949
    سطح
    33
    Points: 2,949, Level: 33
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 101
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    62

    تشکرشده 84 در 36 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خوشحالم که با مادرشوهرت حرف زدی ولی ای کاش تلفنی این کار انجام می شد. به هر صورت این بزرگی تورو رسوند. ولی دیگه نزار بحث شه و این که شوهرتون از شما درخواست معذرت خواهی داشته شاید به این دلیل باشه که شما رو هم یه کم مقصر میدونه.به هیــــــــــــــــچ عنوان بحث نکن و وارد بازیش نشو چون این مدلی بلده واسه خودش احترام بخره.
    در مورد طلاق و اینجور حرفها می دونم که چون ناراحتی این حرفو زدی ولی همیشه واسه خودت اینو تکرار کن که اگه یه مادرشوهر مثله دسته گل داشتم و اخلاقش بیسا بیست و همه جوره هواتو داشت ولی در عوض همسرت یه آدم روانی مریض بود باز به خاطر مادرش از گناه همسرت گذشت می کردی و خم به ابرو نمی آوردی؟

  12. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 دی 95 [ 12:10]
    تاریخ عضویت
    1395-10-15
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    87
    سطح
    1
    Points: 87, Level: 1
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 58.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از فکور، حیات خلوت، maman arina و nel و تازه نفس گرفته بابت پیامهای تاثیرگذارتون.
    من همون طور که گفتم ماجرا تموم شد اما من فعلا حس درونی خوبی ندارم و فعلا سعی ام بر اینه که خودمو آروم کنم و بتونم فراموش کنم کاراشونو. میخوام فکر کنم ایشون مثل یک بچه هستند یا ادم دیوانه و عصبی و من نباید از دست همچین ادمی ناراحت بشم یا فکرمو مشغول کنم. به این فکر میکنم که هفته سه چهار ساعت بیشتر نمیبینمشون پس نیازی به حساسیت نیست. خدا به من صبر بده
    شوهرم منو مقصر نمیدونه اما مادرشونو میشناسه و میدونه تا معذرت خواهی نمیکردم این قهر ادامه پیدا میکرد.

  13. کاربر روبرو از پست مفید arameh تشکرکرده است .

    تازه نفس گرفته (یکشنبه 26 دی 95)

  14. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 مهر 99 [ 05:19]
    تاریخ عضویت
    1395-9-08
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    4,717
    سطح
    43
    Points: 4,717, Level: 43
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    19

    تشکرشده 25 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    حس درونی را با بخشش و گذشت و مدارا آرام کنید به این فکر کنید که در این دنیا هیچ نیکی به هدر نمیره و جای دیگه اثرش را روی زندگیمون میذاره

    خدایی هست که همه نیکی ها اول به عرش اون میرسه و بعد به بندش ، و پاداشش را هم خودش تضمین کرده و از بنده خدا انتظاری نداشته باشید

    صبر و گذشت اولین اثر خیرش به خودتون بر میگرده و روحتونو قوی و بخشنده میکنه و دیدی فراتر از این دنیای مادی بهتون میده

    اولش همیشه سخته مثل قدم گذاشتن در مسیری صعب العبور ولی مثل ریاضت روح انسان را صیقل میده و در نهایت راه به آرامشی فوق العاده میرسید
    ویرایش توسط nel : یکشنبه 26 دی 95 در ساعت 16:39


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. کمک کنید کامل خودمو عوض کنم و تیپم و رویه ام عوض کنم
    توسط مینای سخن گو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: چهارشنبه 18 شهریور 94, 07:57
  2. دعوای مادر شوهر - چطور با مادر شوهرم کنار بیایم (دخالت های مادر شوهر)
    توسط عسلک در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: جمعه 29 دی 91, 23:48
  3. دعواهای همیشگی وحل نشدنی
    توسط ghamar در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 21 آبان 91, 00:32
  4. عواملی که موجب پایان یک رابطه می شوند
    توسط keyvan در انجمن سایر مقالات ازدواج
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 10 شهریور 91, 23:56
  5. نامزدم عوض شده !
    توسط melisaa در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: پنجشنبه 19 آبان 90, 13:31

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:19 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.