سلام دوستان
من 32 سال سن دارم یک خونه شریکی با برادرم خریدم که دادیم مستاجر . وضع مالیم خوبه اما
مدتی بود بیکار بودم راهی بجایی نداشتم ( با مدرک فوق دیپلم ) کار گیر نمیومد تا اینکه با پارتی کلی زحمت وارد سازمان خدمات درمانی شدم.
خوب با مدرکی که من داشتم چیزی بهتر از خدمات بیمارستان بهم ندادن الان خدمات بیمارستان هستم
شروع بکار کردم اولش تو اورژانس کار میکردم که بازم با پارتی بازی کلی داستان منو انتقال دادن به بخش بیمارستان .
با رفتن من به بخش ماجرای منم شروع شد.
یکماه اول سرم بکار خودم بود نظافت میکردم بیمار جابجا میکردم مریض سی تی اسکن میبردم و.. هرکاری بود انجام میدادم.
البته کارم من جوریه شیفتی هستم یعنی 32 ساعت بیمارستان 32 ساعت خونه . یعنی شبها هم باید بیمارستان بمونم
خوب میدونید که بیمارستان پرستار مجرد زیاد داره منم پسر خوشگل خوش تیپی هستم ( حرف من نیست همه بهم میگن که زیبا هستم) همیشه بهترین لباس بهترین عطر میزنم وارد بیمارستان میشم
تا اینکه متوجه دختر پرستاری شدم که مدام منو داره نگاه میکنه . تابلو بود از من خوشش اومده خیلی نگاه میکنه .
این موضوع گذشت تا اینکه یبار توی جم حرف تولد پیش اومد که یهو تو جم گفت من متولد اذر ماه هستم .. خوب منم متولد اذر ماه بودم و این جرقه ایی شد به نزدیکی بیش از حد بین ما.
نکته: پرستارها تو بیمارستان معمولا باید از 12 شب تا 3 صبح مراقب بیماران باشن و ایشونم تو این زمان توی استیشن پرستاری تنها میشینه و این زمان بسیار عالی بود برای اینکه برم پیشش.
شیفت اول ساعت 12 شب شد دیدم تنهاس رفتم پیشش سر حرفو باز کردم من از عقاید خودم میگفتم اونم از خودش صحبت میکرد برام قهوه اورد و شروع کرد هم زدن لیوان قهوه من . کمی تعجب کردم اخه برای هیچ کس همچین کاری نمیکنه . ( احساس کردم دوسم داره )
چند شیفت گذشتو من دلو زدم به دریا بهش گفتم میخوامش خیلی دوسش دارم قصدم ازدواجه اما اون پیشنهادمو قبول نکرد . قبول نکردنش باعث شد بهم بر بخوره و این صفتو سختیش باعث شد بیشتر بیشتر عاشقش بشم.
با اینکه بهم جواب رد داد اما نگاهش بهم تغییر کرده مرتب خیلی زیاد نگام میکنه ( کاملا خواستنو میتونم از نگاهش بخونم یا نمیدونم فهمیده عاشقشم میخواد اذیتم کنه )
ماه پیش تولدش بود کیک تولد گرفت همه جم شدیم کیک بخوریم . حرف شد یکی از دکترهای بخش گفت ابان ماهی ها خیلی خوبن . یهو این گفت نه من عاشق اذر ماهی ها هستم همشون خاص هستن.
گذشت و چند روز من رفتم براش دستبند طلا 800 هزار تومنی خریدم کادو پیچش کردم.
گفتم باید کادویی براش بخرم که کسی هرگز براش نمیتونه بخره .
یه شب که شیفت بود صداش کردم گفتم کارت دارم گفت الان میام تو استیشن
کنارم نشست گفتم : من عادت ندارم کیک تولد کسی بخورم براش کادو نخرم
کادو دستبند طلا گذاشتم کنارش رو میز . اولش ندیدش . یک دقیقه گذشت بهش گفتم نمیخوای کادو تولدتو باز کنی . نگاهی کردو گفت کجاس . تا دید کادوشو برداشت در جعبه رو باز کرد اولش باورش نمیشد طلاس ته شماره دستبندو که دید شوکه شد تو چشماش اشک جم شد.
تو چشماش اشک جم شد یک دقیقه تو چشمام خیره شد گفت عزززززیزمممم عزیزممممم تو چیکار کردی . از اون جمعی که کیک تولد منو خوردن فقط تو بودی برام کادو گرفتی .منم گفتم خوب خودت گفتی اذر ماهی ها همشون خاصن .. اولش نمیخواست قبول کنه که من گفتم این فقط یه کادو تولده و اونم قبول کرد.
اما تولد من که شد نامرد هیچی برام نخرید شاید فکر میکرد اگه اینکارو بکنه براش تعهد ایجاد میشه.
اوایل زیاد باهام خوب نبود فکر میکرد با خرید این کادو براش دون پاشیدم میخوام مخشو بزنم ولی وقتی دید زمان زیادی گذشت و من اصلا بروش نیاوردم علاقش بهم بیشتر شد خیلی هوامو داره بهم احترام میذاره.
تا اینکه چند شیفت پیش رفتم کنارش گفت شماره موبایلتو بده کاری داشتم پیدات نکردم بهت زنگ بزنم شمارمو دادم . اما زرنگ تر از این حرفاس از موبایل خودش منو نگرفت از مخابرات بیمارستان باهام تماس میگیره .
بهش گفتم تو تلگرام ادم کن . گفت چرا ؟ گفتم میخوام باهات صحبت کنم . گفتش نه
نه گفتنش باعث شد حسابی ناراحتم کنه . منم گفتم بهتره بیخیالش بشم . اما میبینه بیخیال شدمو بی محلی میکنم بسرعت میاد سمتم خودشو ناز میکنه یا اینقدر نگاهم میکنه تا باز دیوونم کنه.
اما نمیدونه چاه کن همیشه خودش ته چاهه . تا بی محلی میکنم میچسبه بهم اما خبر نداره همین رفتارش ممکنه باعث بشه خودشم عاشقم بشه.
خلاصه این دختر منو دوسداره میدونم دوست داشتنشو کاملا احساس میکنم اما میترسه تو محل کار ازینکارا کنه . البته قصد من ازدواجه و چون من خدماتم و اون پرستار بهم راه نمیده.
من همچنان باهاش همکارمو میبینمش
ایا احتمالش هست بمرور زمان عاشقم بشه ؟ چون تنها راه رسیدن بهش همینه .
باید چیکار کنم عاشقم بشه ؟ چون میدونم دوسم داره خیلی
نمیتونمم فراموشش کنم همکاره همش جلو چشممه
همه میگن از نظر تیپو قیافه ازش سر ترم . البته اون ماشین داره که روزای تعطیل باهاش میاد بیمارستان ولی من ندارم.
لطفا راهنماییم کنید چیکار کنم عاشقم بشه؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)