تشکرشده 7 در 5 پست
تشکرشده 4 در 3 پست
داداش اگه هنوز زنده ای بدون ماله خودکشی نیستی از اولشم نبودی دوست عزیز اگه فکر میکنی وقتی بمیری یه دنیای دیگه جلو روت باز میشه کور خوندی اینا همش توهمه نمیدونم تاحالا توجه کردی کسایی که به سرشون ضربه میخوره حافظشونو از دست میدن و اگر حافظشون بر نگرده در واقع مرده ن و این شخص یه ادمه جدیده.مرگ هم همینطوره وقتی روح از بدنت جدا بشه دیگه تو وجود نداری چون همه اطلاعات تو حافظته نه تو روحت پس دوست عزیز ما یکبار زندگی میکنیم و میمیریم از فاصله بین مرگ و زندگیت بدون هیچ قید و بندی لذت ببر
Quality (جمعه 10 دی 95)
تشکرشده 38 در 27 پست
همه در دوران جوانی در برابر مشکلات به خود کشی فکر میکنن یکیش خود من !
اما اگه چند مدت بگذره خودت به خودت میگی من چقدر احمق بودم که به مرگ و خودکشی فکر میکردم !
تو این دوره که خودکشی زده به سرت مواظب خودت باش و خودتو پر انرژی نگدار این حال و هوا میگذره من مطمینم چون من چندین بار تجربش کردم
فقط تو این برهه زمانی مواظب خودت باش و اهنگ های شاد گوش بده اهنگ های غمگین رو از گوشیت و... پاک کن به مشکلت فکر نکن از تو بد بخت تر زیاده تو به دنیا اومدی تا با همین مشکلاتت بجنگی اینا مشکلات تو هستن برای تو بوجود اومدن و چون تو قدرت و ظرفیت اونو داری که باهاش مقابله کنی برات بوجود اومدن
موفق باشی
نیلوفر:-) (جمعه 10 دی 95)
تشکرشده 767 در 424 پست
اگر زندگی وزنده بودن رو یاداوری خاطرات و اطلاعات کسب کرده بدانیم حرف شما درسته کسی که حافظه اش رو از دست میده مرده هست !!!!!!،
همین گفته شما که وقت مردن روح از بدن جدا میشه و اطلاعات در مغز ازبین میره چون نشونه مادی بودن اونه اما روح که غیر مادی است کجاست؟؟؟؟؟؟وقتی حدا شد کجا میره؟؟؟؟
پس حتما جهان غیر مادی هست و.......
پسرخوب فکر خودکشی فقط مال اینه که خودت نشناختی اگر بشناسی میفهمی چطور زندگی کنی
البته علت اصلی این فکر نداشتن اعتقادات به معنویات هست کهابتدا خودت گفتی چون به پوچی میرسی و خودت رو بی فایده میدونی و تصمیم بخودکشی میگیری یا تصمیمیم میگیری اینقدر خوشی کنی بی قید و بند که این همن کار چهار پایان هست
نیلوفر:-) (جمعه 10 دی 95)
تشکرشده 56 در 36 پست
بيست و سه چهار سال عمر كردم هيچ سودي نداشتم به راستي هدف خالق از افرينش من چي بوده؟؟؟ بله من علف هرزي هستم كه نباشم بهتره.
اگر بخواهم خودمو توصيف كنم جانوري انسان شكل كه توانايي همسالانش رو نداره و همچنين ترسو و مضطرب است و اين اضطراب بي دليل و بي معناست و اضافه مي كنم استعداد قوي هم ندارد خلاصه بگويم در همه چيز در پايين ترين سطح هستم
چه اينده اي در انتظارم است؟!
خدايا مرگ را برسان ميخواهم نباشم گمان كنم اين كمترين خواسته باشه
تشکرشده 274 در 108 پست
کسانی حرفهایی بهت زدن یا رفتاری کردن که شما اعتماد بنفستون رو از دست دادید. از موضع ضعف صحبت نکن. نیمه پر لیوان رو ببین. این راهش نیست. هزار راه نرفته داری . تو هنوز خیلی جوونی. خیلی خوبیها هست که باید ببینی. اگه قرار چار تا بدی هم ببینی اشکالی نداره. ببین و وارد دوره جدید زندگیت شو. حقتو از زندگی بگیر.
هیچ کس بی استعداد نیست. خودتو هرجور شده درست کن تا متوجه استعداد هات بشی. جونتم درومد ورزش کن. تا حد ممکن معاشرت کن. با آدمای مثبت حرف بزن. حتی هیچ کدوم اینارو نداشتی یکم نماز بخون بهت قول میدم هم آروم میشی هم اعتماد بنفست بالا میره.
من مهندس الکترونیکم. منم ازین فکرا میکردم یه موقعی. اگه میشد میاوردمت پیش خودم کلی چیزای جالب بهت یاد میدادم. که بتونی از کارت لذت ببری و کسب درامد کنی و مستقل بشی.
فکرتو ارتقا بده گلم. یه قدم خودتو بکش بالا. تو این زمونه همه میکشن آدمو. تحمل همون بسه. خودت دیگه باج دستشون نده و قدر خودت و عمرتو بدون. یادت باشه هیچ چیز بی دلیل نیست. خدا از خلقت تو هدفی داشته. شاید همین الان کسی به تو نیاز داشته باشه.
و در آخر کاری نکن که قابل برگشت نیست. کاری بکن که بهتر شی. فکرای توی سرتو حرس کن و اضافیاشو بریز بیرون فکر نکن گلم
نیلوفر:-) (جمعه 10 دی 95), ستاره زیبا (شنبه 11 دی 95)
تشکرشده 4 در 3 پست
این که اسم قید و بند میاد شما یاد چهارپایان و یکسری کارهای خاص میوفتی علتش اینه که همین کارا ذهنتو مشغول کرده یه مقدار مثبت تر و بی حاشیه تر تر فکر کن
تشکرشده 4 در 3 پست
دیگه داری زیادی گندش میکنی چیزی که تو میگی اصلا امکان نداره هر ادمی یه استعدادی داره شما بطور مودبانه بخوام بهت بگم یخورده تنبلی و میخوای این تنبلیتو گردن خدا و علت خلقتو جامعه و غیره بندازی اینجور که معلومه بیکاری وقت ازادم زیاد داری پول تو جیبیتم بابایی میده این خودش یکی از حصرتای منه که بتونم یه مدت بیکار بچرخم اما چه کنم که از سن پونزده سالگی تا الان که بیست و هفت سالمه مثه چی کار کردم واسه ایندم پاشو از این تایم ازادت استفاده کن کلاس برو با این تورای یک روزه برو بیرون خیلی کمکت میکنه
نیلوفر:-) (جمعه 10 دی 95), ستاره زیبا (شنبه 11 دی 95)
تشکرشده 65 در 37 پست
بعضیا تو این تاپیک یه سری نظرات رو لایک کردند بعد جلوتر که میری میبینی نظرات مخالف اون نظر هم لایک کردن... زهی دقت در مطالعه .. زهی سرسری نخوندن و تفکرات عمیق!!.
تشکرشده 56 در 36 پست
اگه ميخواهيد كمك كنيد راه كار عملي بديد كه قابل اجرا باشه مثلا به كاري مشغول شو كلي است و نميدانم چ كار بايد كنم
زندگي ام بيهوده جريان داره و فقط ميگذره اگر باعث ابروريزي خانواده ام نبود به راحتي خودكشي مي كردم.
در ضمن من اعتقادي به اخرت ندارم همچنين به دين به عنوان راه درست زندگي بنابراين نه علاقه اي به نماز گزاردن دارم و نه تكليفات ديني رو انجام ميدم البته ميدونم اگر مذهبي بودم از افسردگي نجات ميافتم ولي چون با افكارم همخواني ندارد نمي توانم
علاقه اي به ادامه ي زندگي ندارم مدتي با دخترا بودم كه به توصيه مشاوران اين سايت ازشون دوري كردم و از اين بابت خوشحالم چون الان متوجه شدم دوست داشتن و علاقه ثابت نيست و هر لحظه ممكنه اون دختر بهت خيانت كنه.
من يا بايد بميرم يا در زندگي ام تغيير درست كنم اما چه تغييري؟!
اخه من هيچ توانايي ندارم واقعا ندارم هيچ كاري بلد نيستم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)