سلام
یه چیزی در مورد شما و همسرتون برای من عجیبه
این همه نزدیکی و دوستی شما به خانواده ی همسرتون.
لازم نیست شما اینقدر به خواهر شوهر و مادر شوهر نزدیک بشید که دو تایی بشینید غیبت شوهرتون را بکنید !!
لازم نبود اینقدر به برادر شوهر مرحومتون نزدیک بشید که ایشون به برادرش وصیت کنه مواظب شما باشه ( کاسه ی داغ تر از آش؟ شما همسر این آقایید، یکی دیگه بهش توصیه کنه هوای همسرت را داشته باش !)
به نظرم این موضوع باعث شده همسرت دچار احساس خیلی بدی نسبت به خودش بشه ( نمی گم بی عیب و ایراده، اما شما داری بهش حس بدی می دی)
نه تنها شما را، که حتی خانواده اش را هم در مقابل خودش می بینه و فکر می کنه من چقد بد و بی خود و بی عرضه ام!!
حتی همسرم هم به خانواده ام اینقدر نزدیکه و در مقابل منه.
اون خودش را زیر سوال می بینه و حس تحقیر می کنه که اینقدر به شما گیر می ده.
ایشون با شما ازدواج نکرده که بری با خانواده اش علیه ش اتحادیه تشکیل بدی.
شما حریم و مرزهای خانواده ات را قاطی و خراب کردی.
به جای تشکیل یه خانواده ی مستقل که مرزهایی برای خودشون دارن، یه جایی بینابین همسرت و خانواده اش تشکیل دادی و وایسادی اون وسط !
اگر همسرت قبل ازدواج با شما، به خاطر وسواس فکریش و مشکلات روحیش از طرف خانواده اش گاهی اذیت می شد یا درک نمی شد
الان می بینه شما هم رفتی تو جبهه اونا و به قولی انگار مار در آستین پرورش داده ... یکی را آورده کمک اونا !!
برای همین از شما بدش می آد و دوری می کنه.
------------------------------
قسمت اول پستم بیشتر حالت عمومی در مورد مشکلتون داشت.
اما مکالماتتون در پست اول که نوشتید، اصلا برای شرایط بین شما دو نفر و شرایط روحی همسر شما و حسش نسبت به شما، مکالمات جالبی نیست. اگه می خوای زندگیت درست بشه این مکالمات برای چیه؟
نگاه از بالا به پایین + تو نمی فهمی+ باز داری کار احمقانه می کنی + مادرشوهر و خواهر شوهر و همه حاضرین در صحنه ببینید این مرد چقد احمقه و هر لحظه ممکنه کار خطرناک بکنه + باز منو تایید کنید و همسرمو تحقیر کنید + ....
این همه پیامهای بد و منفی در یک دورهمی تو خونه ی مادرش بهش دادی، انتظار داری برگردید خونتون بگه امشب چقدر رفتارت عاشقانه بود و چقدر بهت توی جمع افتخار کردم و چقد از بودن تو در کنارم خوشحالم و .....
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
ویرایش توسط شیدا. : چهارشنبه 01 دی 95 در ساعت 17:24
علاقه مندی ها (Bookmarks)