به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 14:35]
    تاریخ عضویت
    1389-4-13
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    5,417
    سطح
    47
    Points: 5,417, Level: 47
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 20 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشکل در ایجاد قطع ارتباط ناشی از دلبستگی روحی

    سلام من ۲۹سالمه ۶ساله کار میکنم و لیسانس دارم یک سال و نیم پیش از طریق فضای مجازی با پسری از خودم دوسال کوچیکتر آشنا شدم ایشون از طبقه پایین جامعه هستن و کارشون هم و تحصیلاتشون از من پایینتره اما از لحاظ فکری بیشتر بمن میخوره من خودم دختر اروم و سربزیری هستم طوری که تو این ۲۹ سال جوری زندگی کردم که دوست صمیمی به اون صورت ندارمو سرم فقط به کار و درس بوده تو این یکسال و نیمه ارتباطم با این اقا همه چیز برام یه شکل دیگه پیدا کرد همه چیز جذابتر شد برام بیرون رفتنامون حرفامون شوخی کردنامون همه اینا شکل جدید به زندگی من داده بود و یجورایی منی که تمام عمر منتظر یه حس ناب و عشق بودم الان یعنی تو این یکسال و خورده ای حس میکنم بهش رسیدم جوری که واقعا عاشق شدم راستش ایشون شرایط اقتصادی و خانوادگی خووبی نداره و اصلا کیس مناسبی برای ازدواج نیست و چیزایی که تو این یکسال و خورده ای بوده همش یا بهتر بگم بیشتر از جانب من بوده یعنی ماشین از من گاهی اوقات ایشون در فشار مالی بودن و من از خودم مایه میزاشتم تا رابطه مشکل برنخوره یا به تعبیری همه چیز بخوبی پیش بره راستش الان چندماهه به مشکل برخوریدم یعنی شب و روزمون شده بحث و دعوا اوایل که من بحث میکردم ایشون کوتاه می امد اما الان ایشو ن خودش ریشه همه دعوا ههاست طوری که با یکی از دوستای صمیمیشون که اصلا ادم موجهی نیست ارتباط داره در صورتی که بمن گفته بود ارتباطش بااون اقا قطع شده و من خیلی اتفاقی از گوشی و تلگرام ایشون پیاماشون رو خوندم سرم داشت گیج میرفت دنیا سرم خراب شده وقتی اون لحظه فهمیدم خیلی روزا با دوستش قرار میزارن و دوتایی میرن دور دور و به قول خودشون...چرخ که من اصلا از این اصطلاح خوشم نمیاد راستش نمیدونم چکار کنم چندماهه زندگیم شده اشک و این تعطیلاتی هم که بود تمام ۴روز من با گریه و زاری و دعوا سپری شده خیلی ناراحتم نمیدونم از طرفی باید این رابطه رو قطع کنم از طرفی واقعا نمیتونم و خیلی برام سخته و فشار دوری از ازش و یاد دروغاش از یه طرف تحمل تنهایی و منتظر نشستن یه حس قشنگ دوباره یطرف از طرفی هم حس میکنم سنی ازم گذشته و ازخودم خیلی شرم میکنم چرا هنوز تو این سن باید گول حرف پسر رو بخورم اون همه خرج کردم هزینه کردم حس گذاشتم و خیانت نکردم بعد این اقا خیلی راحت با رفیقش قرار میزاره پنهونی دور از من معلوم نیست چکارا میکنن با من که هست دم از نداری میزنه بعد با دوستش میره بیرون با من که هست یکبار حتی یکبار برام ماشین نگرفته با این که گواهینامه نداره اما خب میتونه که یه اژانس برام بگیره تا من حتای یک روز حس راحتی داشته باشم اما اینکارم نککرده خیلی ناراحتم با این همه موقعیت خوبم با ظاهر خوبم با خانواده خوبم اسیر یه پسری شدم که واقعا ارزشش رو نداره و از اونور هم انقدر تنها هستم که نمیتونم با کسی دردل کنم توروخدا بگید چکار باید بکنم میدونم راهش فقط جداییه اما چکار کنم این اقا رو رفته رفته فراموش کنم ناگفته ام نمونه تو این دعوای اخرم بینمون زد و خورد شده جوری که تو خیابون مردم دورمون جمع شدن ایشون هم از عصبانیت حرفای من سرش رو میکوبید به شیشه ماشین من خیلی ترسیده بودم چند بار هم زد به من و حس کردم میخاد بزنه تو صورتم خیلی ترسیدم و از طرفی وابسته شدم

    - - - Updated - - -

    راستش قبل از ایشون روابط دیگه رو هم تجربه کردم که متاستفانه همشون به شکست و قطع رابطه انجامید و دلیل همه اینا من فکر میکنم انتنخاب غلط خودم بوده و همینطوور ترس از تنهایی و نداشتن یک عشق.و دیگه اینکه من یمدت طولانی مثلا 4سال در تنهایی و روابط سطحی و بدون عشق سپری کردم و ازونجا که دختر احساسی هستم بدون عشق زندگی و ادامه رابطه برام ممکن نیست اما از روزی که ایشون رو دیدم و باتوجه به اینکه ایشون از رابطه قبلیه من اطلاع داشتن یعنی یجورایی من در انزوای رابطه قبلی بودم که ایشون سر راهم قرار گرفتن و از طریق فضای مجازی شروع به برقراری ارتباط کردیم و ایشون با شناخت قبلی که از صحبتهای من از شخصیت و احساسات من داشتن به من نزدیک شدن مثلا من ایشون گفته بودم یکی از دلایل قطع ارتباط گذشتم نداشتن عشق واقعی بوده که بعداز نزدیک شدن به ایشون کم کم هم حس کردم دارم عاشق میشم یجورایی دلبسته شده بودم و حس کردم تمام کمبودایی که در روابط قبل داشتم با حضورش دیگه حس کمبودی نداشتم و تقریبا میتونم بگم از زندگیم راضی بودم کارام بموقع انجام میشد یه شور و نشاط خاصی در من بود کما اینکه هنوزم هست فقط اون دعواها و بحث های پی در پی هست که با اعصاب من بازی میکنه همینطور اون هم اذیت میشه طوری که خودش هم میگفت ا ز دعواها خسته شده اما همچنان بامن هست و دلیل اینکه در این رابطه سرمایه گذاری عاطفی کردم اول اینکه فکر کردم این ادم ارزش داره و از طرف دیگه یکی از دلایل اصلیش فقدان یک عشق بود که تو زندگی من هرگز نبوده و اگرم بوده مربوط به سالهای خیلی دوری میشه و من دوست داشتم دوباره یه حس قشنگ رو با این اقا بوجود بیارم راستش خیلی سردرگمم و اینکه این اقا بمن دروغ زیاد میگه مثلا یکیش همین رفیقش که گفتم و دیگه اینکه با وجود اینهمه دروغاش دیگه شک کردم ابراز احساساتش و دوست داشتنشم هم راست باشه و چند وقت پیش من بهش گفتم بیمارستان بستری شدم به دروغ گفتم میخاستم ببینم واکنشش چیه ایشون بمن گفتن من امدم بیمارستان اما ندیدمت در حالی که من مطمنم داره دروغ میگه و هیچ مدرکی کهم مبتنی بر راست بودن حرفش نداشت که ثابت کنه خلاصه دروغاش زیاده و این منو ازار میده حس میکنم مسخره شدم
    و یکی از مسائل دیگه که خیلی ذهنمو درگیر کرده اینه که تا بهامروز ایشون تلاشی برای دیدن من نگردن مثلا گاهی اوقات که من میگفتم حوصله بیرون امدن ندارم یکم اصرار میکرد اما عملا برای دیدن من کار خاصی نمیکردم خب درسته ماشین نداره اما مگه همه اون پسرایی که عاشق هستن و دلتنگ میشن باید ماشین داشته باشن تا بیان دنبال معشوقشون این خیلی روم تاثیر گذاشته همش حس میکنم دوست داشتنی نیستم حس میکنم اصلا هیچوقت نباشم دلش برام تنگ نمیشه از طرفی هم اونشب که دعوامون شد سر همون پیامک دوستش تو ماشین سرش داد زدم کتکش زدم گفتم دارم از زندگیت میرم گفتم برام مردی دیگه یهوسرش رو زد به پنجره انقدر گریه کرد که از رفتن منصرف شدم همه رفتاراش ضد و نقیضه

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    خب مصوبب تمام این اتفاقت خودتونید.البته همونطور که خودتون هم گفتین.
    سوال من از شما اینه؟
    قصدتون از ارتباط با این اقا چیه؟ازدواج یا فقط تامین نیاز روحی شما؟
    اگز ازدواجه واقعا فکر میکنین این اقا مناسب ازدواج با شما هستن؟من هیچ علاقه ای مبنی بر ازدواج از طرف ایشون ندیدم.بنظرم بیشتر به چشم یه دوست به شما نگاه میکنن.
    دروغ میگن.اهل رفقای ناباب هستن.کارهای غیر معقول مثل دور دور و نهایتش هم که میدونید به چی ختم میشه این دور دورها.نداشتن شرایط اقتصادی برای ازدواج.حتی پول اژانس رو هم یا ندارن یا نمیخوان برای شما خرج کنن.
    شما همه جوره ایشون رو از نظر مالی بی دلیل ساپورت کردین و حالا ایشون نیازی نمیبینه که برای شما خرج کنه.مفت و مسلم شمارو داره.
    میدونم پیشنهادم با احساسات شما هم خوانی نداره ولی
    این رابطه رو تموم کنید
    از نظر من ایشون در حال حاضر نه قصد ازدواج دارن نه شرایطش رو خودتون رو بازیچه این اقا قرار ندین
    چند سال دیگه که قصد ازدواج داشته باشن با خانمی که از خودشون کوچکتر باشه ازدواج میکنن و اون موقع برای شما چیزی چون حس تحقیر و افسردگی باقی نمیونه.
    شما میمونید و سنی که از وقت ازدواجش داره میگذره
    دلیکه اسیب دیده
    روحی که زخمیه و یه دنیا افسردگی و پشیمانی و کینه.
    برید دنبال زندگی خودتون
    خوسبختی شما با همچین شخصی قابل تضمین نیست.
    درسته سخته ولی میشه کافیه خودتون بخواین و تلاش کنین و به عواقبش فکر کنید.
    امپول برای خیلی ها ممکنه ترسناک و درد اور و غیر قابل تحمل باشه ولی بخاطر صلاح خودمون و اطلاع از اینده همه چیزش رو بجون میخریم.
    ممکنه جدایی برای همه درد اور باشه ولی وقتی به عواقبش فکر کنیم میبینیم که ارزشش رو داره و مجبوریم مسیر زندگیمون رو تغییر بدیم.
    ویرایش توسط ZENDEGIBEHTAR : چهارشنبه 17 آذر 95 در ساعت 13:31

  3. 2 کاربر از پست مفید ZENDEGIBEHTAR تشکرکرده اند .

    donya. (پنجشنبه 18 آذر 95), نجمه چ (چهارشنبه 17 آذر 95)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 14:35]
    تاریخ عضویت
    1389-4-13
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    5,417
    سطح
    47
    Points: 5,417, Level: 47
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 20 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    قصد من اولش ازدواج بوده اما به مرور رفتارایی ازش دیدم حالتایی دیدم که کلا منصرف شدم نمیدونم اونم شاید بعدا منصرف شده باشه الان قصدم از ادامه رابطه هیچی نیست واقعا فقط نمیدونم چجور تممومش کنم با اون اتفاقی هم اون شب افتاد من خیلی کتکش زدم حسابی عذاب وجدان دارم که چرا اونجور تحقیرش ککردم اون لحظه هم حس عشق داشتم هم انتقام
    اینم بگم هر لحظه بامن در ارتباط تلفنی و پیامکه و از حالم خبر میگیره
    درمورد خرج کردن قرار بود باهم یه پولی چمع کنیم تا برای اینده بتونیم تصمیم بگیریم همونطور که گفتم یمبلغی بمن دادن که هنوز پس ندادم بهشون اما خب اگه دنبال پول من بوده چرا اون مبلغ روداده بازم سر درنمیارم
    بعد ایشون از خداشونه بامن و خانواده من وصلت کنه چون همونطور که گفتم سطح خودشون خیلی از ما پایینتره و اینکه من با این ظاهر و شخصیت و موقعیت اجتماعی که دارم و با خانواده خوبی که دارم برای همچین ادمی میتونه یه رویا باشه پس این اقا قصد ازدواج بامن رو داره اما شرایطتش رو نداره نمیدونم اصلا گیج شدم نمیتونم درست تحلیل کنماین رابطه رو همش حس میکنم اینچور که شما گفتید حس میکنم یه ادم احمق بودم با یه حس یکطرفخ پس این همه مدت من فقط یه دوست بودم برراش!! خیلی قبولش سخته نمیدونم دیگه ازش خبر نگیرم یا نمیدونم چکنم فعلا تماسام به حداقل رسوندم از فضای مجازی هم امدم بیرون تا فکرم نره اون سمت اما ذهنم اشفته شده تمرکز ندارم نمیدونم چجور تمموم کنم و فکر اینکه این ادم هیچوقت بمن علاقه نداشته منو غمگین میکنه

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 مرداد 99 [ 22:16]
    تاریخ عضویت
    1393-7-18
    نوشته ها
    223
    امتیاز
    9,079
    سطح
    64
    Points: 9,079, Level: 64
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 271
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    130

    تشکرشده 285 در 148 پست

    Rep Power
    45
    Array
    سلام خانم
    شما همه چی و میدونی تمام و کمال ، با توجه به سنت باید بهت بگم این روابط بجز وابستگی و اعصاب خوردی چه فایده ای برات داره ؟ شما دنبال عشق هستی ؟ چرا به این شکل ؟ با پسری که از خودتون کوچکتر هست و اصلا هیچگونه شرایطی به عنوان یه تکیه گاه و کسی که بتونه براتوآرامش ایجاد کنه ، رو نداره !! ذره ای درنگ نکن و این رابطه رو پایان بده ! چون پایان خوشی درش دیده نمیشه . پس طولانی ترش نکن چون سختتر میتونی تمومش کنی ! شما مثل یه آدم تشنه میمونی که به آب گل آلود رضایت دادی !

  6. 3 کاربر از پست مفید نجمه چ تشکرکرده اند .

    donya. (پنجشنبه 18 آذر 95), ruth (پنجشنبه 18 آذر 95), شیدا. (دوشنبه 22 آذر 95)

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 12 مهر 98 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1394-1-17
    نوشته ها
    172
    امتیاز
    7,231
    سطح
    56
    Points: 7,231, Level: 56
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 119
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    411

    تشکرشده 310 در 114 پست

    Rep Power
    42
    Array
    سلام.
    اگه الان این رابطه رو قطع کنی ناراحتیت خیلی کمتر از زمانیه که به عقد این آقا دربیای و برات سطح اقتصادیشون،محل زندگیشون ،تحصیلاتشون، طرز صحبتشون، دوستانشون، درآمدشون و .... مشکل زا باشه.بعد با خودت میگی من چطور راضی شدم به همچین کاری؟ بعد ناراحت میشی. پشیمون میشی. سرخورده میشی زمانی که ازدواج موفق بقیه رو میبینی .خیلی خیلی بیشتر از ناراحتی قطع ارتباط الانت. شما نباید تو این سن وارد رابطه ای بشی که توش ضرره.نمیتونی دیگه ریسک کنی.پس تمومش کن و خودتو راحت کن.به ایشونم بگو دیگه ادامه ارتباط درست نیست.
    یکم رو اعتماد به نفست و عزت نفست کار کن. یعنی چی از خداشه با من ازدواج کنه و شرایطشو نداره؟ اصلا تا بحال حرفی زده؟ اصلا اهل ازدواج هست که سرمایه گزاری کردی روش؟ برای از یاد بردنش هم شمارشو حذف کن و بلاکش کن. یکم اولش سخته برات ولی کم کم عادت میکنی و خدا رو هم شکر....

  8. کاربر روبرو از پست مفید donya. تشکرکرده است .

    شیدا. (دوشنبه 22 آذر 95)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 14:35]
    تاریخ عضویت
    1389-4-13
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    5,417
    سطح
    47
    Points: 5,417, Level: 47
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 20 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام بچه ها جونم خیلی ممنون از راهنماییتون دنیا جونم عزیزم من از همون وقتی ک حس کردم این ادم بدرد زندگیم نمیخورهدسعی کردمدب بهانه های مختلف از زندگیم بره اما هر بار خاطراتمون جاهایی ک رفتیم حرفایی ک زدیم بخصوص عشقی ک تو این یسال خورد6 داشتم همش مث کابوس میمد جلو چشمم روز و شب نذاشته بود برام و دیگه اینکه هرباردخاستم برم جلومو گرفت هربار بعد رفتنم بی اختیار وقتی قرار میزاشت پامیشدم میرفتم ببینمش ب این امید شاید همه چیز تموم شه اما با دیدنش شل میشدم ن اینکه بگم این اقا خیلی خصوصیت جذابی داشته باشه یا قیافه انچنانی!!اصلا ی پسر خیای خیلی معمولی ک بقول خودش با امپول و مکمل خودش ساخته اما بچشم من توی ذهنم نمیدونم چرا یه مرد میبینم ک عاشقش شدم شایدم همش یه توهم باشه برام اما من شدیدا ب اونوچیزی ک تو ذهنم ساخته بودم ازش دلبسته شده بودم راستش هر بار خاستم برم این مشکل برام پیش امد حتا یبارم منطقی بااش حرف زدم گفتم اگه دنبال ازدواج نیستی خواهش میکنم با احساسم بیشتر بازی نکن بهم گفتدتو منو ب بابات نشون بده تا بیام گفتم هینجوری! اینجور چجور روم شه بگم تو هنوز شرایطتو ددرست نکردی اونم گفت خودت منو نشون نمیدی یجورایی همه چیو میخاد بندازه گردن من راستش الان تازه دارم میفهمم خیلی بهم رودست زده بوده و فقط الان نمیدونم چرا ننیراره من برم نمیدونم بچه ترفندی ترکش کنم یکم دارم رو خودم و دلبستگیم کار میکنم مثلا اینهفته نمیخام ببینمش میخام کمتر کنم یمدت میخام سرد شم باهاش بنظرتونداثر داره اخه یهو قطع کردن خیلی سخته نجمه جونم راستش اون حرفت ک گفتی تشنه ام و ب اب گلالود راضی شوم خیلی بدلم نشست چون درسته یوقتا بخودم میگم من الان باید خیلی بیشترازونچع ک هستم داشته باشم اما ببین چجور اثیر احساسات شدم احساسی ک یکطرفه و پوچه تهش هیچ نداره خیلی دوس دارم بدونم بعداز رفتنم اصلا بهم فکر میکنه یا اینکه عین خیالشم نمیشه خیلی حس بدیه بخدا کاش اونم اندازه خودم ن بیشترم دوسم داشت باز حدالقل تلاش میکرد برا بهتر شدن اما نیست و نمیره

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    من ندیدم نوشته باشین ایشون پولی داده باشن شما براشون نگه دارین.معذرت میخوام.
    درمورد کتک زدنشونم اصلا نمیتونم این کارتونو درک کنم گه چطوری ایشونو زدین؟یعنی دوستی ایشون با یه پسر شمارو ایقدر اشفته کرد؟اصلا اشفته هم بشین این حرکت اصلا برای یه خانم درست نیست.
    غرور و شخصیت ایشونو کلا له کردین.
    بابت عذاب وجدانتون به عنوان یه انسان بهشون پیام بدین و معذرت خواهی کنین و بگین از حرکتتون پشیمونین.
    اگر ازدواج کنین و این کارو دوباره تکرار کنین که فاجعه ست.
    بنظرتون حس میکنید چون از ایشون بزرگ ترین خیر و صلاحشونو میدونید و حق دارید ایشونو بزنید؟
    خب با این شرایط مناسبی که شما دارین نه ایشون بلکه هر فرد دیگه ای تمایل به ازدواج با شمارو دارن.بنابراین این شما هستین که باید قدر موقعیت خودتونو بدونین و بهترین انتخابو داشته باشین.
    من حس میکنم انتخاب ایشون فقط تحت تاثیر احساسات شماسات و اگر علاقه ای به ایشون نداشتین اصلا به ازدواج باهاش فکر نمیکردین.
    تمام صحبتام سوال بود سوتفاهم و حمل بر بازخواست و سرکوفت نشه دوست عزیز.
    بنده نگفتم شما احمقین همچین جسارتی نمیکنم فقط گفتم ازدواج با ایشون به صلاحتون نیست اما باز تصمیم گیرنده خود شمایین

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 14:35]
    تاریخ عضویت
    1389-4-13
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    5,417
    سطح
    47
    Points: 5,417, Level: 47
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 20 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام zendegie behtar چه لحن تندی دارید من تو پست اولم به مبلغی که ایشون دادن اشاره کردم اگه دقیق میخوندید متوجه میشدید در مورد کتک زدن ایشون من فقط بخاطر ارتباطش با رفیقش این کارو نکردم بلکه پیامی از طرف دوستش داخل گوشی این اقا دیدم که مبنی بر قرار گشت و گذار و دوردور بوده گویا دختر هم باهاشون بودن حالا چ بودن چ نبودن پیامی که من دیدم مبنی بر این مسله بود و هر دختری دیگه هم جای من بود اونجور بهم میریخت
    اون چیزی که منو بیشتر اشفته کرد دوستش نبود دروغی بود که بمن میگفت حالا بماند
    منم نمیگم کار درستی کردم من خودم خیلی زود عصبی میشم به همون میزان هم فروکش میکنم و درصد عصبانیت اون شبم هم برمیگرده به میزان علاقم به اون اقا و خوشبختانه اونم درک کرد حالت منو حتی بهم گفت خوب کردی زدی منو گفت کارش درست نبود و اون حرفا
    و دیگه اینکه من دیروز اون اقا رو دوباره دیدم و هیچ مشکلی باهم نداشتیم ینی همه چیز خوب بود برام گل خرید از دلم درورد بهم محبت کرد بیرون خرج کرد همه اینا باعث شد دوباره احساساتم به ش تقویت بشه بخدا نمیدونم چکنم از یطرف حسم و از طرفی این شرایط بدی که توش هستم داره منو اذیت میکنه دوس دارم فقط حسم بمونه دیگه به بقیش فکر نیمکنم واقعا حال عجیبی دارم فقط میتونم بگم دوسش دارم

  12. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 14:35]
    تاریخ عضویت
    1389-4-13
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    5,417
    سطح
    47
    Points: 5,417, Level: 47
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 20 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درمورد ازدواج راستش من علاقه به ازدواج دیگه ندارم حس میکنم دیگه کسی نمیاد تو زندگیم بتونم کنارش خوشبخت باشم عشق و ازدواج موفق و وفاداری بعد ازدواج برای تو فیلماست ترجیح میدم تا اخر عمرمم مجرد بمونم تا مثل بعضی زنا با ازدواج خودمو نابود نکنم ازدواج تو این دنیا چیزی جز پشیمونی چیزی نداره الان که خاستگارای انچنانی ندارم چون خیلی مردا تن به ازدواج نمیدون اما یجورایی هم از خدامه که ازدواج نکنم در مورد این اقا هم واقعا دوسش دارم و اگه واقعا شرایطش رو داشت حتما باهاش ازدواج میکردم بغیر از بعضی عادتای بدش اگه شرایطش اوکی بود میتونستیم باهم خوشبخت باشیم اما نیست
    راستش خیلی نا امیدم نمیدونم ته این رابطه چجور تموم میشه هرچی هست میدونم داغونم میکنه چه الان تموم بشه چه یمدت دیگه فرقی نمیکنه هرزمان این رابطه قطع شه برای من یه میزان از حجم غم رو میاره

  13. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    دوست عزیز من که عرض کردم صحبتام دال بر بازجویی و جسارت نباشه.به این خاطر گفتم چون داخل نوشته لحن کلام مشخص نیست و ممکنه شما لحن کلام من رو تند برداشت کنید.من فقط سعی میکنم صریح,رک و بدور از حاشیه صحبت کنم
    بله وقت نکردم دوباره برگردم و پست اولتون رو دقیق بخونم ولی عرض کردم که لابد من ندیدم و بابت معذرت خواهی کردم.
    و اینکه با دختر بودن هم شما ننوشته بودین.من نمیتونم خودم پیش بینی کنم.
    ظاهرا شما تصمیمتون رو گرفتین
    الان درمورد چی به مشورت نیاز دارین؟
    ویرایش توسط ZENDEGIBEHTAR : شنبه 20 آذر 95 در ساعت 11:40


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.