ممنون شیدا جان که وقت گذاشتی شاید بگم اشتباه از من بود چون زود کوتاه اومدم فردای همونروز که همچین اتفاق افتاد باز که بحث داشتیم میکردیم شوهرم گفت بیا این قضیه رو همینجا بزاریم هم تو رو گذشتت خاک بندتز هم من نه من پرفکتم نه تو اون گذشته من از کارای تو عقده کردن بودم ببخشیدو ازین حرفا ولی چون من خیلی دلم ازش پر بود یه قسم محکم دادم ببخشید که اینو میگم ولی قسمم در باره ی مادرش بود :( اونم قبول کرد که اگه واقعا من با اون دختره همچین کاری کرده باشم حرف منو تایید کرد ولی اون عکسارو که من دیدم بعید میدونم کاری نکرده باشه. هر کسی که این پستو میخونه ببخشید این حرفو میزنم اون عکسا دختره لخت بود ( مثل عکسای که وقتی دیدن من میومد میگرفتیم) :( و دوتای اون عکسا نیمه لخت بود که کنار هم خوابیده بودن و بغلش کره بودو بوسیده بودن چندتا هم بودن که تو بیرون گرفته بودن و رستورانت:( گفتم اگه اون کارارو نکردین پس اون عکسا چی بود گفت تا همون حدی بود که دیدی. نمیدونم خودمم گیجم از یه طرف قسمی به اون بزرگی رو خورد در باره مادرش که اون کارارو نکرده از یه طرفی دیگه میگفت تو منو تشویق به اون کارا کردی چون تو اخلاق نداشتی (نداری) از یه طرف دیگه هم میگفت کارای گذشته تو خیانت که تو اول کردی عقده شده بود برام. بخدا من خودمم موندم گاهی اوقات با خودم که فک میکنم میگم خوب این اگه اون کارو هم که کرده باشه من الان چکار میتونم بکنم مال گذشته بوده بیا ازین ببعد باهاش خوب باشم. راستش من خیلی اخلاقای بد دارم.خیلی بدبین و شکاکم در مورد شوهرم مثلا وقتی شوهرم حموم میره سعی میکنم داخل گوشیش برم ببینم با کی حرف میزنه با کی چت میکنه. خیلی با فاملش حساسم مثلا وقتی داره با خواهرش حرف میزنه یجوری حسودیم میشه شاید حساسیت من بیش از حده مثلا موقع احوال پرسی با خواهراش دهن همو میبوسن چه بگم بخدا. اینش باشه بعدا توضیح میدم.
خصوصیات خوب شوهرم اینکه هیچوقت گوشیمو چک نمیکنت یا وقتی دیر یا زود میام خونه از سر کار ناراحتی نمیکنه کارای که بابام میکرد. به طرز لباس پوشیدنم هم کاری نداره گذاشته اختیاری خودم. هر چه برام میخرم یا نمیخرم چیزی نمیگه به کارای خونه خیلی کمکم میکنه مثلا وقتی دخترم به دنیا اومد من اینجا تنها بودم مامانم نبود پیشم ۲ هفته مکمل نمیذاشت من کار کنم الانم خیلی تو کارای خونه بهم کمک میکنه سیستم نروژ یجوریه که الان مثلا شوهرم بیکاره میتونه تا ۲ سال دولت کمکش کنه اون با دخترم خونست من سر کار میرم وقتی از کار میام آشپزی میکنه چای برام درست میکنه اون وقتا تابستون موقع تفریح برام غذا میاورد سر کارم. اهل رفیق بازی و مشروب خوری نیست البته از وقتی که من اومدم نروژ همچین چیزارو ندیدم.
من خیلی به خوبیهای شوهرم فک میکنم شیدا جان ولی وقتی اون کارای بدش یادم میاد کارای خوبیهاش همش از یادم میره نظرم کلا عوض میشه.
الان با هم آشتی هستیم راجع به اون موضوع دیگه حرفی نزدم. بنظرت یه روز دوباره این موضورو بهش بگم که من به آسانی اون عکسارو نمیتونم فراموش کنم یا چیزی دیگیه بهش بگم و یا کلا دیگه راجع به اون عکسا حرفی نزنم؟؟؟
دوستان لطفا راهنماییم کنین
علاقه مندی ها (Bookmarks)