به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 38

موضوع: خیانت شوهرم

  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 تیر 96 [ 08:05]
    تاریخ عضویت
    1395-7-28
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    292
    سطح
    5
    Points: 292, Level: 5
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 68.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    برای فراموش کردن اون موضوع زمان می خوای
    برای همه سخته و شما اولین نفر نیستی. زندگی همینه ... سختیها، شادیها، بالا پایین ها ....
    کار همسرت را توجیه نمی کنم. به ایشون کاری ندارم.
    با خودت دارم حرف می زنم و از خودت ... یه مشکل و سختی برات پیش اومده ( هر چی) باید بتونی حلش کنی، بپذیریش، برای رشد و بزرگتر شدن خودت ازش استفاده کنی ...

    فکر می کنی از همسرت جدا بشی چی می شه؟
    باید با مردی ازدواج کنی که احتمالا اونم روابطی داشته، با ازدواج شما هم باید کنار بیاد و کلی مسائل دیگه.

    اگه همسرت را دوست داری و قصد ادامه زندگی باهاش داری
    سعی کن این موضوع را براش دقیقا روشن کنی که یک بار و فقط به خاطر دخترتون و زندگیتون و عشقتون تلاش می کنی که بتونی فراموش کنی و ببخشی

    فعلا بهش نگو که بخشیدی یا برات حل شده
    بگو داری سعی می کنی.

    با تکرار موضوع و غر زدن و گریه و زاری همسرت مستاصل می شه و ممکنه راه فرار را انتخاب کنه ( همون که گفته فعلا بیا مثل دو دوست زندگی کنیم)
    سکوت کن. با خودت فکر کن و باهاش سرسنگین باش. بهش اجازه نده یه مدت بهت نزدیک بشه و بگو باید خوب فکرهاش را بکنه که آیا می تونه قول بده که این اشتباه تکرار نشه و حرمت خانواده اش را نگه داره یا نه. بگو شما هم زمان می خوای فکر کنی. یه کم ازش فاصله بگیر.

    --------------------
    مقالات و مطالب متعددی توی اینترنت در مورد "چطور خیانت همسرمون را ببخشیم" هست.
    سرچ کن و با توجه به شرایط خودت و همسرت ازشون استفاده کن.
    مطالب انگلیسی بیشتره.
    ممنون شیدا جان که وقت گذاشتی شاید بگم اشتباه از من بود چون زود کوتاه اومدم فردای همونروز که همچین اتفاق افتاد باز که بحث داشتیم میکردیم شوهرم گفت بیا این قضیه رو همینجا بزاریم هم تو رو گذشتت خاک بندتز هم من نه من پرفکتم نه تو اون گذشته من از کارای تو عقده کردن بودم ببخشیدو ازین حرفا ولی چون من خیلی دلم ازش پر بود یه قسم محکم دادم ببخشید که اینو میگم ولی قسمم در باره ی مادرش بود :( اونم قبول کرد که اگه واقعا من با اون دختره همچین کاری کرده باشم حرف منو تایید کرد ولی اون عکسارو که من دیدم بعید میدونم کاری نکرده باشه. هر کسی که این پستو میخونه ببخشید این حرفو میزنم اون عکسا دختره لخت بود ( مثل عکسای که وقتی دیدن من میومد میگرفتیم) :( و دوتای اون عکسا نیمه لخت بود که کنار هم خوابیده بودن و بغلش کره بودو بوسیده بودن چندتا هم بودن که تو بیرون گرفته بودن و رستورانت:( گفتم اگه اون کارارو نکردین پس اون عکسا چی بود گفت تا همون حدی بود که دیدی. نمیدونم خودمم گیجم از یه طرف قسمی به اون بزرگی رو خورد در باره مادرش که اون کارارو نکرده از یه طرفی دیگه میگفت تو منو تشویق به اون کارا کردی چون تو اخلاق نداشتی (نداری) از یه طرف دیگه هم میگفت کارای گذشته تو خیانت که تو اول کردی عقده شده بود برام. بخدا من خودمم موندم گاهی اوقات با خودم که فک میکنم میگم خوب این اگه اون کارو هم که کرده باشه من الان چکار میتونم بکنم مال گذشته بوده بیا ازین ببعد باهاش خوب باشم. راستش من خیلی اخلاقای بد دارم.خیلی بدبین و شکاکم در مورد شوهرم مثلا وقتی شوهرم حموم میره سعی میکنم داخل گوشیش برم ببینم با کی حرف میزنه با کی چت میکنه. خیلی با فاملش حساسم مثلا وقتی داره با خواهرش حرف میزنه یجوری حسودیم میشه شاید حساسیت من بیش از حده مثلا موقع احوال پرسی با خواهراش دهن همو میبوسن چه بگم بخدا. اینش باشه بعدا توضیح میدم.
    خصوصیات خوب شوهرم اینکه هیچوقت گوشیمو چک نمیکنت یا وقتی دیر یا زود میام خونه از سر کار ناراحتی نمیکنه کارای که بابام میکرد. به طرز لباس پوشیدنم هم کاری نداره گذاشته اختیاری خودم. هر چه برام میخرم یا نمیخرم چیزی نمیگه به کارای خونه خیلی کمکم میکنه مثلا وقتی دخترم به دنیا اومد من اینجا تنها بودم مامانم نبود پیشم ۲ هفته مکمل نمیذاشت من کار کنم الانم خیلی تو کارای خونه بهم کمک میکنه سیستم نروژ یجوریه که الان مثلا شوهرم بیکاره میتونه تا ۲ سال دولت کمکش کنه اون با دخترم خونست من سر کار میرم وقتی از کار میام آشپزی میکنه چای برام درست میکنه اون وقتا تابستون موقع تفریح برام غذا میاورد سر کارم. اهل رفیق بازی و مشروب خوری نیست البته از وقتی که من اومدم نروژ همچین چیزارو ندیدم.
    من خیلی به خوبیهای شوهرم فک میکنم شیدا جان ولی وقتی اون کارای بدش یادم میاد کارای خوبیهاش همش از یادم میره نظرم کلا عوض میشه.
    الان با هم آشتی هستیم راجع به اون موضوع دیگه حرفی نزدم. بنظرت یه روز دوباره این موضورو بهش بگم که من به آسانی اون عکسارو نمیتونم فراموش کنم یا چیزی دیگیه بهش بگم و یا کلا دیگه راجع به اون عکسا حرفی نزنم؟؟؟

    دوستان لطفا راهنماییم کنین

  2. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 فروردین 98 [ 15:00]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    275
    امتیاز
    7,709
    سطح
    58
    Points: 7,709, Level: 58
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    521

    تشکرشده 526 در 206 پست

    Rep Power
    62
    Array
    سلام به نظر من شما باید این موضوع رو فراموش کنید و دیگه تجسس نکنید چون هرچقدر بیشتر پیگیر این قضیه بشید و بیشتر در مورد این موضوع ازش سوال کنید قبح این کار بیشتر براش میریزه و شما هم بیشتر اذیت میشید حرفش رو قبول کنید
    درسته که نباید به راحتی میبخشیدینش ولی سعی کنید روی خودتون کار کنید و از همسرتون بخواید که خصوصیات مثبت و منفی شمارو بنویسه تا بتونید خصوصیات منفی خودتون رو درست کنید

  3. کاربر روبرو از پست مفید alireza198 تشکرکرده است .

    tavalode arezoo (سه شنبه 04 آبان 95)

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 تیر 96 [ 08:05]
    تاریخ عضویت
    1395-7-28
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    292
    سطح
    5
    Points: 292, Level: 5
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 68.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط alireza198 نمایش پست ها
    سلام به نظر من شما باید این موضوع رو فراموش کنید و دیگه تجسس نکنید چون هرچقدر بیشتر پیگیر این قضیه بشید و بیشتر در مورد این موضوع ازش سوال کنید قبح این کار بیشتر براش میریزه و شما هم بیشتر اذیت میشید حرفش رو قبول کنید
    درسته که نباید به راحتی میبخشیدینش ولی سعی کنید روی خودتون کار کنید و از همسرتون بخواید که خصوصیات مثبت و منفی شمارو بنویسه تا بتونید خصوصیات منفی خودتون رو درست کنید

    آقای علی رضا ممنون بابت وقتی که گذاشتید و نظرتونو گفتین کاش به این راحتی بود خودمم خیلی اذیت میشم وقتی به اون موضوع فک میکنم یا وقتی اون عکسا جلوی چشام میاد انگار از ارتفاعی خیلی بلند پرت میشم میگم کاش اصلا اونارو ندیده بودم. کاش تصور خوبی از شوهرم که داشتم هیچوقت خراب نمیشد و هزار تا کاش های دیگه:( خیلی میترسم خیلی نگران دخترمم نگران زندگیم. من واقعا شوهرمو خیلی دوست دارم تنها کسیه که میتونم بهش تکیه کنم. از طرف خوانواده بابام هیچ پشتیبانی ندارم چون بابام قهره با من تو پست قبلیم توضیح دادم. با خودم میگم به جهنم به درک اون چیزا گذشته مهم الانه که کنارمه و یه دختر خوشکل دارم خدارو شکر ولی باز که فکر بد سراغم میاد میترسم میگم نکنه خدای نکرده این باز اون کارو انجام بده با اینکه قول داده گفته تو اخلاقتو خوب کنی منفی بافی نکنی من عاشق زندگیمم وقتی تو بد باشی توقع نداشته باش من خوب باشم. ولی به نظر من که یک زنم حتا اگه شوهر آدم بد باشه بد اخلاق باشه آدم نباید هیچ وقتی سمت اون کارا بره. اگه مثلا شوهر من اول بهم خیانت میکردو من عقل الانمو داشتم هیچوقت جواب خیانتشو اونجوری پس نمیدادم که هم با شوهرم تو رابطه باشم و هم برای انتقام برم خدای نکرده اون کارارو کنم تا دلم خنک شه.

    لطفا باز هم راهنماییم کنین دوستان بخدا خیلی افسرده شدم دقیقا هفته قبل همین شب بود که همچین اتفاق افتاد بدترین روز ثبت شد تو دفتر زندگیم. دلم خیلی پره از شوهرم میگم یروز با عصاب راحت همه حرفای دلمو بهش بزنم راجع به اون اتفاق.

  5. کاربر روبرو از پست مفید 16Helena تشکرکرده است .

    alireza198 (دوشنبه 03 آبان 95)

  6. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 تیر 96 [ 08:05]
    تاریخ عضویت
    1395-7-28
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    292
    سطح
    5
    Points: 292, Level: 5
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 68.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان کجایین؟ چرا راهنماییم نمیکنین؟ لطفا کمکم کنین

  7. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 02 [ 06:41]
    تاریخ عضویت
    1394-10-27
    نوشته ها
    433
    امتیاز
    16,845
    سطح
    82
    Points: 16,845, Level: 82
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    1,911

    تشکرشده 947 در 322 پست

    Rep Power
    99
    Array
    دوست عزیز خیانت چیزی نیست که به راحتی بشه باهاش کنار اومد مثل مرگ عزیزی میمونه که فقط گذشت زمان مرهم اونه.همسرشما درزمانی که اون عکسو ازشمادید روحش زخم خورد ومتاسفانه به جای حل مسئله اینجور خودشو درمان کرد.الان باخودت هرچی بیشتر نسبت به این مسئله فکرکنی بیشترداغون میشی.درکت میکنم حال روحیت الان خرابه ومیخواهی زود ازاین حالاتت خلاص بشی ولی اینو بدون طبیعیه که یه مدت همینطورباشی شاید بعضی روزاخوب باشی بعضی روزا بد ولی میگذره.متاسفانه شما اولین نفر نیستی که خیانت دیدی آخرین نفرهم نخواهی بود.هیچکس به اندازه خود شما نمیتونه بهت کمک کنه از این وضعیت نجات پیداکنی .هرچقدر من و بقیه دوستان بگیم فراموش کن،کنکاش نکن فایده نداره تا زمانی خودت بخواهی.میدونم سخته ولی غیرممکن نیست.
    مقالات زیادی تو اینترنت درباره کناراومدن باخیانت هست اونا رو بخون

  8. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 تیر 96 [ 08:05]
    تاریخ عضویت
    1395-7-28
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    292
    سطح
    5
    Points: 292, Level: 5
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 68.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط margearezooha نمایش پست ها
    دوست عزیز خیانت چیزی نیست که به راحتی بشه باهاش کنار اومد مثل مرگ عزیزی میمونه که فقط گذشت زمان مرهم اونه.همسرشما درزمانی که اون عکسو ازشمادید روحش زخم خورد ومتاسفانه به جای حل مسئله اینجور خودشو درمان کرد.الان باخودت هرچی بیشتر نسبت به این مسئله فکرکنی بیشترداغون میشی.درکت میکنم حال روحیت الان خرابه ومیخواهی زود ازاین حالاتت خلاص بشی ولی اینو بدون طبیعیه که یه مدت همینطورباشی شاید بعضی روزاخوب باشی بعضی روزا بد ولی میگذره.متاسفانه شما اولین نفر نیستی که خیانت دیدی آخرین نفرهم نخواهی بود.هیچکس به اندازه خود شما نمیتونه بهت کمک کنه از این وضعیت نجات پیداکنی .هرچقدر من و بقیه دوستان بگیم فراموش کن،کنکاش نکن فایده نداره تا زمانی خودت بخواهی.میدونم سخته ولی غیرممکن نیست.
    مقالات زیادی تو اینترنت درباره کناراومدن باخیانت هست اونا رو بخون

    ممنون دوست عزیز بابت همدردیت بخدا وقتی اینجا نظرات دوستانی مثل شمارو میخونم خوشحال میشم که درکم میکنید. واقعا درست گفتید بعضی وقتا میگم به جهنم گذشته دیگه بیخیال هرچه بهش فک کنم خودم داغون میشم ولی بعضی وقتا که با شوهرم میگمو میخندم یهو یاد اون عکسا میوفتم میگم این حتما با اونم همینجوری مثل من خندیده شوخی کرده حد اقل ۲ سال باهاش دوست بوده:( واسه یه لحظه خیلی خیلب بدم میاد از شوهرم ولی با خودم میگم این پدر دخترمه هیچ کسی نمیتونه خدای نکرده پدری کنه واسه دخترم جز این یا این همه کس منه من که الان ازدواج کردم یک دختر دارم هیچ کسی نمیتونه مثل شوهرم باشه برام الان مطمعنا هر کاری بدی بخواد بکنه به دخترش حتما فک میکن خودم خودمو تصلی میدم ولی باز هم.....
    چقد سخت میگیره گاهی وقتا زندگی قبل از عروسی میگفتم یه دفعه عروسی کنیم و کنار هم زندگی کنیم دیگه هیچ مشکلی پیش نمیاد خودمو خوشبخترین دختر دنیا حس میکردم ولی الان اون حس شده بر عکس دور از جون دخترم بخدا خیلی خسته میشم میگم اگه بخاطر دخترم نبود یجای دور میرفتم تنهایی واسه خودم زندگی میکردم به دور از همع این مشکلاتها و همه ی این چیزارو فراموش کنم.
    کاش اینجا یه صفحه بود که فقط خانوما بودن تا آدم حرف دلشو راحت میگفت یه خورده سبک میشد.

  9. کاربر روبرو از پست مفید 16Helena تشکرکرده است .

    tavalode arezoo (چهارشنبه 05 آبان 95)

  10. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 تیر 96 [ 08:05]
    تاریخ عضویت
    1395-7-28
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    292
    سطح
    5
    Points: 292, Level: 5
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 68.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان چرا راهنماییم نمیکنین؟ من ۳ سال اینجا که سرمیزدم خیلی دوستان نظراتشونو میدادن و راهنمایی میکردن. لطفا ادامه بدین خیلی ها مثل من مشکل دارن لطفا از راهنماییتون دریغ نکنید

  11. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آذر 95 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1395-2-09
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    2,947
    سطح
    33
    Points: 2,947, Level: 33
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 44.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 278 در 136 پست

    Rep Power
    41
    Array
    هلنا جان به نظر من یکی از مشکلاتی که تو داری اینه که تو یه کشور اروپایی و بسیار مدرن زندگی می کنی ولی فرهنگ سنتی داری. بهت پیشنهاد می کنم که حتما حتما ارتباطات اجتماعی ات رو بیشتر کنی و خودت رو کم کم با جامعه ای که توش زندگی می کنی تطبیق بدی.

    واقعیت اینه که تو الان واقعا شش صفر از همسرت جلوتری. یک زن جوان هستی که کار داری و مستقلی. یک فرزند سالم داری. همسرت مردیه که کار نداره و سال های آخر جوانی اش رو سپری می کنه. ویژگی های مثبتی رو هم که براش نوشتی در واقع کار شاهکاری نیستند! یک مقدار روی اعتماد به نفست کار کن و واقع بین تر باش.

  12. #19
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    حرف همسرتون که می گه برای تلافی بوده ... از نظر من بی معنی است.

    سعی کن اون عکسها را فراموش کنی و زندگیت را بکنی. ببین واقعا وفاداره و ارزش زندگی را داره یا نه.
    شما رانندگی تاکسی می کنید چرا همسرتون همین کار را نمی کنه؟

    چرا به پول بخور و نمیر دولتی راضیه و نمی خواد تلاش کنه زندگی بهتر داشته باشید؟

    دو هفته به خاطر زایمانت کارهای خونه را کرده می گی خوبه؟
    به نظر من این که همسرت سرکار نمی ره و تلاشی نمی کنه ... یکی از مشکلاتشه.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : چهارشنبه 05 آبان 95 در ساعت 22:16

  13. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 تیر 96 [ 08:05]
    تاریخ عضویت
    1395-7-28
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    292
    سطح
    5
    Points: 292, Level: 5
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 68.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    حرف همسرتون که می گه برای تلافی بوده ... از نظر من بی معنی است.

    سعی کن اون عکسها را فراموش کنی و زندگیت را بکنی. ببین واقعا وفاداره و ارزش زندگی را داره یا نه.
    شما رانندگی تاکسی می کنید چرا همسرتون همین کار را نمی کنه؟

    چرا به پول بخور و نمیر دولتی راضیه و نمی خواد تلاش کنه زندگی بهتر داشته باشید؟

    دو هفته به خاطر زایمانت کارهای خونه را کرده می گی خوبه؟
    به نظر من این که همسرت سرکار نمی ره و تلاشی نمی کنه ... یکی از مشکلاتشه.
    ممنون شیدا جان منم فک نمیکنم تلافی بوده باشه به نظر من بولهوسی بوده الان که من فهمیدم باز دوباره میندازه گردن من و کارهای گذشته. قانون کار تو نروژ یجوریه که مثلا کسایی که خانموشونو از ایران یا افغانستان یا پاکستان میارن مستحق یجور برنامه میشن که دولت هم ماهانه خوب پول میده هم میتونه مجانی زبان یاد بگیره ولی برای کسای مثل من که از یه کشور اروپایی میاد هیچ کمک مالی نمیکنه و همه خرج و مخارجش میزاره پای خودش. پارسال قبل از عروسی شوهرم اینجا خونه خرید بعد اومد انگلیس واسه عروسی بعد یه مسافرت ۳ ماهه رفتیم که وقتی برگشتیم دیگه خیلی وضع مالیمون خیلی بد بود. اون پولو که الان شوهرم از دولت میگیره بخاطر اینه که قبلا کار کرده و تا ۲ سال میتونه مستحق اون پول بشه تا ۲ سال باید کاری براش پیدا کنه که الان یک سال و چند ماهش گذشته. میخواد راننده اتوبوس بشه و کلاس های اتوبوس رانندگی میره گاهی اوقات تا بتونه گواهینامه اتوبوسو بگیره. اگه شوهرم سر کار میرفت من باید با دخترم میبودم و بیکار اونوقط فقط یک درآمد بود الان که من سر کار میرم شوهرم اون پولو میگیره با درآمد من میشه ۲ درآمد که من فرقشو دیدم الان که کار میکنم میتونم واسه خونه واسه دخترم واسه خودم یا واسه شوهرم هرچه دلم بخواد بخرم.
    شیدا جان خیلی دلم میخواد اون عکسارو فراموش کنم اصلا نمیخوام بهش فک کنم ولی بطور اتفاقی که یادم میاد از سر تا پا آتش میگیرم یا وقتی شوهرم باهام شوخی میکنه میگم با اونم حتما اینجور شوخیا کرده واسه یه دقیقه اینقد بدم میاد از شوهرم بعد دوباره با خودم میگم بیخیال گذشته ها گذشته.
    من فک کنم میتونم اون دخترو پیدا کنم با احتمال زیاد سوید زندگی میکنه بنظرتون پیداش کنم با خودش حرف بزنم یا کلا بیخیال این موضوع بشم؟


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.