به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 16 1234567891011 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 159
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 آبان 00 [ 11:30]
    تاریخ عضویت
    1395-3-22
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    8,590
    سطح
    62
    Points: 8,590, Level: 62
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6

    تشکرشده 113 در 56 پست

    Rep Power
    29
    Array

    همسرم باز منو زد

    سلام
    در تاپيك هاى قبليم از راهنماييهاتون استفاده كردم و يك سرى نتايج خوب گرفتم واقعا هم رضايت بخش بود. ولى متاسفانه همسرم يك دفعه تغيير كرد. سر يك چيز ساده شروع به بحث كرد، من سعى كردم جوابشو ندم و خيلى كوتاه اومدم و همش به زبون گرفتم تا عصبانيتش از بين بره ولى اون ادامه داد و شروع به فحاشى كرد و از كلمات زشت استفاده كرد، تا ميتونست تحقير كرد ولى چيزى نگفتم تا اينكه به خانواده ام توهين كرد و من ديگه نتونستم خودم رو كنترل كنم و جوابشو دادم، اون هم وسط خيابون تو ماشين زد تو صورتم. بعدش هم آورد خونه بابام اينا گفت ... شو پايين. منم پياده نشدم گفتم من نميخوام خانواده ام چيزى بفهمن ناراحت ميشن و پياده نشدم و باهاش رفتم خونه اش. اونجا اصلا صحبتى نكرديم.
    فرداش براش غذا درست كردم اومد تنهايى ناهارشو خورد و شروع كرد به حرف زدن با من، همون روز منو برد بيرون و گفت هر جا دوست دارى ببرمت. با اين حال سرد رفتار ميكرديم با هم. تا اينكه سر يه مسئله كوچيك بحث رو شروع كرد و من فقط يك كلمه گفتم چرا اينقدر بحث ميكنى گفت چون از تو خوشم نمياد. اينو كه گفت عصبانى شدم و گفتم بيجا كردى با من ازدواج كردى. اونم عصبانى شد و از خونه پرتم كرد بيرون.
    ديگه كاريش نداشتم تا اينكه اون روز خواهرش بهم يك سرى وسائل داد ببرم خونه، منم چون نميخواستم اونا متوجه بشن قبول كردم و رفتم خونه همسرم كه متاسفانه باز هم چيزهايى ديدم كه نشان از خيانتش داشت. از اون روز ديگه اومدم خونمون و كاريش ندارم ولى دارم از غصه و عصبانيت داغون ميشم. من چيكار كنم؟ مامانم بابام هيشكى به فكرم نيست، خيلى تنها موندم، خسته شدم از اين زندگى

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 تیر 01 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    118
    امتیاز
    8,291
    سطح
    61
    Points: 8,291, Level: 61
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    150

    تشکرشده 170 در 75 پست

    Rep Power
    30
    Array
    درمورد فحاشی کردن و حرف زشت زدن ایشون:فکر میکنم برای دفعه بعد لازمه خیلی مودبانه بهشون یادآوری کنید که شما ی آدم تحصیل کرده اید و این لحن حرف زدن اصلا برازندتون نیست...

    در مورد اخلاق تندشون:یه چیزایی هست تو ذات آدمهاست...مثل اخلاق خوب...اگه ایشون کلا اخلاقشون خوبه و یه مدتیه که اینطور شدند شمام سعی کن صبور باشی تا اون چیزی که باعث آشفتگیشون شده و احتمالا نمیخاد شما بدونید از بین بره و همه چی دوباره برگرده سر همون روال قبلیش...

    برای خیانتم:اگه کاملا بهت ثابت بشه تصمیمت چیه؟میخای در مقابلش چه کاری انجام بدی؟

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 اردیبهشت 96 [ 21:09]
    تاریخ عضویت
    1395-5-06
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    760
    سطح
    14
    Points: 760, Level: 14
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 11 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم واقعا متاسفم درکت میکنم خیلی سخته منم همسرم از خودکمی بینی خودش واینکه احساس کمبود محبت میکنه مدام خانواده من گیر میده وحتی فحاشی هم میکنه من سعی میکنم با بها دادن به همسرم تو جایی های دیگه این حس ونیازشو برطرف کنم.بنظرم بفهمی ریشه اصلی فحاشیش چی هست سعی کنی آن رو برطرف بکنی .میتونی به صدای مشاور ۱۴۸۰ زنگ بزنی. امیدوارم مشکلت زود حل بشه منم تاحدودی با شما همدردم

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:44]
    تاریخ عضویت
    1395-2-21
    نوشته ها
    176
    امتیاز
    4,752
    سطح
    44
    Points: 4,752, Level: 44
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 319 در 122 پست

    Rep Power
    41
    Array
    توی تاپیک قبلی دست کم 4 بار گفتم آدمی که تا این حد بهت توهین میکنه و حالتو میگیره و از خیانت تا فحاشی و کتک برات کم نمیذاره, شوهر مناسبی نیست.
    چند بار گفتم مشکل اصلی این بازی، شما و مادرت هستی که منفعل عمل میکنید. بزرگترین اشتباهت هم رفتن به اون مهمونی کذایی بود در حالی که حتی یه زنگ بهت نزد دعوتت کنه!
    حالا همونطور که پیش بینی میکردم دوباره زده تو برجکت و خودت و خونوادت رو زیر فحش گرفته و از خونه پرتت کرده بیرون. و باز هم شما منفعل عمل کردی. بهت گفته گم شو پایین ولی باز رفتی خونه ش!!
    واقعا نمیتونم درکت کنم. این زندگی نیست جهنمه. ماهها پیش بآید از این جهنم فرار میکردی. ولی ...

  5. 4 کاربر از پست مفید سوشیانت2 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (شنبه 10 مهر 95), بانوی آفتاب (یکشنبه 24 مرداد 95), بارن (یکشنبه 11 مهر 95), ستاره زیبا (پنجشنبه 28 مرداد 95)

  6. #5
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 13:16]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,066
    سطح
    100
    Points: 287,066, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,577

    تشکرشده 37,079 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    چارچوب و معیارها و خطوط قرمز زندگیت را مشخص کن.

    شما بیشتر از اینکه در مورد همسرت دو دل و مردد باشی، در مورد خودت تعارض داری و تردید داری.
    یعنی چه؟

    یعنی اینکه خودت باید برای خودت مرزهایت را مشخص کنی.
    0 - اینکه نسبت به چه رفتار و گفتارش علاقه داری و و شیفته اش هستی
    1 - اینکه تا کجا حرفها و کارهایش را می توانی نادیده بگیری
    2 - تا چه حد و چه کارها و گفتارش را می توانی بپذیری و باهاش کنار بیایی
    3 - تا کجا علیرغم اینکه رنج و سختی می کشی ، ولی برایت قابل تحمل هست.

    و درنهایت:
    خطوط قرمزت که دیگر بیشتر از آن نمی توانی این زندگی را ادامه دهی کدام است؟
    مثلا اگر شوهرت آدم بکشد باز هم زندگی می کنی؟
    اگر همسرت قاچاقچی باشد چی؟
    اگر ....

    در واقع وقتی خودت، نقشه رفتاری خودت را تهیه کنی.، آنگاه به سادگی هنگامی که یک مسئله پیش می آید می دانی و می توانی چه کاری را باید انجام دهی و اینگونه متزلزل نمی شوی.

    نکته مهم:
    در مورد مرزهایی که گفتم این مهم هست که اینها را می توانی ارتقاء دهی. یعنی قدرت تحمل و صبر و پذیرش خود را با مهارتهایی بالا ببری. و همچنین می توانی با مهارتهایی همسرت را به مرزهایی بکشانی که تحملت بالاتر است.
    پس هم خودت را می توانی تغییراتی بدهی و هم همسرت را که این نیاز به مهارتهای ارتباطی زیادی دارد.

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  7. 6 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    masomeh2016 (پنجشنبه 15 مهر 95), tavalode arezoo (شنبه 13 شهریور 95), ارغنون (چهارشنبه 21 مهر 95), بانوی آفتاب (یکشنبه 24 مرداد 95), بارن (یکشنبه 24 مرداد 95), باغبان (یکشنبه 24 مرداد 95)

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 آبان 00 [ 11:30]
    تاریخ عضویت
    1395-3-22
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    8,590
    سطح
    62
    Points: 8,590, Level: 62
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6

    تشکرشده 113 در 56 پست

    Rep Power
    29
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها
    با سلام
    چارچوب و معیارها و خطوط قرمز زندگیت را مشخص کن.

    شما بیشتر از اینکه در مورد همسرت دو دل و مردد باشی، در مورد خودت تعارض داری و تردید داری.
    یعنی چه؟

    یعنی اینکه خودت باید برای خودت مرزهایت را مشخص کنی.
    0 - اینکه نسبت به چه رفتار و گفتارش علاقه داری و و شیفته اش هستی
    1 - اینکه تا کجا حرفها و کارهایش را می توانی نادیده بگیری
    2 - تا چه حد و چه کارها و گفتارش را می توانی بپذیری و باهاش کنار بیایی
    3 - تا کجا علیرغم اینکه رنج و سختی می کشی ، ولی برایت قابل تحمل هست.

    و درنهایت:
    خطوط قرمزت که دیگر بیشتر از آن نمی توانی این زندگی را ادامه دهی کدام است؟
    مثلا اگر شوهرت آدم بکشد باز هم زندگی می کنی؟
    اگر همسرت قاچاقچی باشد چی؟
    اگر ....

    در واقع وقتی خودت، نقشه رفتاری خودت را تهیه کنی.، آنگاه به سادگی هنگامی که یک مسئله پیش می آید می دانی و می توانی چه کاری را باید انجام دهی و اینگونه متزلزل نمی شوی.

    نکته مهم:
    در مورد مرزهایی که گفتم این مهم هست که اینها را می توانی ارتقاء دهی. یعنی قدرت تحمل و صبر و پذیرش خود را با مهارتهایی بالا ببری. و همچنین می توانی با مهارتهایی همسرت را به مرزهایی بکشانی که تحملت بالاتر است.
    پس هم خودت را می توانی تغییراتی بدهی و هم همسرت را که این نیاز به مهارتهای ارتباطی زیادی دارد.
    با سلام و تشكر از مدير محترم
    مثل هر كسى من هم خطوط قرمز و مرزهاى مشخصى براى خودم دارم و همسرم تمام آن خطوط و مرزها را رد كرده ولى متاسفانه جدايى كار ساده اى نيست. اگه عقد نبوديم يك ثانيه هم صبر نميكردم ولى متاسفانه جدايى در اين موقعيت به ضرر من تمام خواهد شد.
    هيچ اعتمادى هم بهش ندارم و اين مسئله منو تا حد بيمارى آزار ميده.
    من تا لحظه آخر تا اونجايى كه بتونم اين سختى رو ميكشم تا اگه روزى جدا شدم هيچ حسرتى بابت كار انجام نشده نكشم ولى به قول شيدا، اين واسه من گرون تموم ميشه و ممكنه سلامتى روح و جسمم از بين بره.
    الان نسبت به هيچ رفتار و گفتارش علاقه اى ندارم و هيچ نوع شيفتكى از جانب من نسبت بهش وجود نداره حتى هميشه تصور ميكنم كه اگه تو زندگيم وجود نداشت چقدر آرامش داشتم.

  9. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 آبان 00 [ 11:30]
    تاریخ عضویت
    1395-3-22
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    8,590
    سطح
    62
    Points: 8,590, Level: 62
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6

    تشکرشده 113 در 56 پست

    Rep Power
    29
    Array
    ديروز كه با همسرم صحبت ميكردم با چند سئوال جواب در مورد يكى از آشناهاى دورمون كه با خانومش مشكل داره، احساس همسرم رو نسبت به خودم فهميدم چون وقتى در مورد اونا حرف ميزديم گفت منم عين اونم،
    همسرم از من نه خوشش مياد نه بدش مياد، نه ميلى داره با من عروسى كنه و نه دليلى داره ازم جدا بشه. ويژگى هاى مثبت زيادى در من ميبينه كه به راحتى نميتونه ازشون بگذره و هيچ وقت نميخواد طلاق بده مگر اينكه من خودم طلاق بگيرم و بخوام جدا شم، كه در اين صورت بار سنگينى كه رو دوشش هست برداشته ميشه و ميتونه به راحتى دنبال كسى بگرده كه واقعا از ته قلبش دوستش داشته باشه.
    تو اين موقعيت كه من هستم و اونم از من و زندگيش لذتى نميبره، ميره با كسى رابطه برقرار ميكنه كه فرد مورد علاقشه ولى زن زندگى نيست.
    واسه همين هر موقع من بگم طلاق ميگيرم ميگه اگه تو طلاق بخواى من حرفى ندارم فقط به مامانم بگو و توضيح بده كه تو ميخواى طلاق بگيرى.
    اون ميخواد طلاق از سمت من باشه كه اگه احيانا خانواده اش گفتن چرا طلاق دادى بگه اون خودش خواست. يا اگه در آينده فردى پيدا كرد كه ويژگى هاى مثبت منو نداشت، همسرم عذاب وجدان نگيره كه من موقعيتى مثل حنا رو از دست دادم و الان شكست خوردم.
    هر روز كه ميگذره بيشتر خورد و تحقير ميشم...

  10. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 دی 95 [ 12:11]
    تاریخ عضویت
    1394-7-06
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    1,852
    سطح
    25
    Points: 1,852, Level: 25
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    63

    تشکرشده 32 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    ببین عزیزم ما هیچکدوم تو موقعیت و زندگی تو نیستیم پس نمیتونیم کامل تو رو درک کنیم یا بگیم تو اشتباه میکنی ولی اگر من جای شما بودم میومدم تمرکز میکردم رو اینکه شاید من اشتباه میکنم شاید از وقتیکه عقد کردیم شوهرم دیگه به سمت شخص دیگه ای نرفته خودمو رفتارمو فکرمو عوض میکردم نه به خاطر اینکه شوهرم خوشش بیاد به خاطر اینکه خودم راحت تر زندگی کنم خوب شاید یکم تپل شدن بیشتر بهت بیاد یه مدت بدنسازی کار کن ببین چی خوشحالت میکنه برو دنبالش موقعیت مالی خوبی داری پس استفاده کن رفت و امد با شوهرتم مثل ادمای عادی کن نه اینکه وقتی پیشش نیستی همش به این فکر کنی کجاست چیکار میکنه تو خونه کیو برده تو کارخونه کیو برده چرا کارخونه در مخفی داره پس حتما اون به من خیانت میکنه هیچ وقت هیچ کسو قضاوت نکن به خودت برس شاد باش شاد بودنو تمرین کن وقتایی هم که پیش شوهرت هستی به این فکر نکن که اون الان دلش میخواد من اونجا باشم یا نه از من خوشش میاد یا نه قطعا شوهرت دوست داره که اگر نداشت خیلی راحت از سر راهش برت میداشت پس توه به جای فکر وخیالای الکی تمرین دوست داشتن و دوست داشته شدن بکن حتی اگر شوهرتو دیدی با خانومی حرف میزنه قبل از قضاوت ازش بپرس اگرم نمیتونی در اسرع وقت طلاق بگیر چون هم به خودت ضررمیزنی هم به شوهرت

  11. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    حنا جان باز که برگشتی سر خونه اولت.اصلا نمیتونم رفتار مادرتون و عدم حمایت ایشونو درک کنم.
    ولی شما هم که مثل قبل باز منفعل رفتار کردی
    توهین.فحاشی و کتک کاری و باز حنا رفت خونه همسرش
    میتونستین یه بهانه جور کنین و وسائل رو نبرین خونه همسرتون.
    حنا:داره یکطرفه تلاش میکنه و میخواد زندگیشو به هر قیمتی حفظ کنه مدام تحقیر میشه-خورد میشه-چیزایی میبینه که هضمش سخته-حمایت نمیشه و فقط دنبال جلب رضایت شوهرشه.میخواد دوست داشته بشه و مثل هر دختری از دوران نامزدی و ازدواجش لذت ببره.میخواد اعتماد به نفسشو با مورد توجه شوهرش بودن بدست بیاره.داره با خودش میجنگه میخواد به خودش ثابت کنه من یه کدبانو هستم-من ازون دختر بهترم-شوهرم باید منو دوست داشته باشه-من یه زنم که میسازه و میسوزه-من باید مظلوم واقع شم و داره عادت میکنه به این مدل زندگی که من دارم تباه میشم و همسرم یه خائنه.داره نقش یه قربانی رو بازی میکنه و نمیخواد که خلاص شه ازین وضعیت.
    همسر حنا:جرعت نداره واقعیتی رو که به زبون میاره پاش وایسه.میخواد ادای مردای خوبو در بیاره هی تصمیم میگیره حنا رو دوست داشته باشه ولی با یه جرقه بر میگرده به سمت همون دیوی که هست.چشم و دلش پیش یکی دیگه ست و داره باهاش وقت میگذرونه و خوشه.ازین طرف پابند کسیه که به خاطر خانواده و ترس از ابروش نمیتونه ازش جدا شه.دلش میسوزه برای حنا که داره اینقدر بلا سرش میاره و حنا دم نمیزنه.میگه چرا این دختر خسته نمشه چرا صدشا در نمیاد چرا اینقدر مظولمه؟من گناهکارم بهتره یه شوهر خوب باشم.سعی میکنه رفتارشو تغییر بده ولی باز با یه بحث کوچیک همه چی خراب میشه و فحش و کتک و خیانت و ... باز عذاب وجدان میگیره و سعی میکنه با پولش جبران کنه.با خرید مانتو و واریز پول و شام مفصل و مسافرت...
    حنا تا کی این جریان ادامه داره؟چرا دلت به حال زندگیت نمیسوزه؟چرا داری خودتو بدبخت میکنی؟این بار چندمه که اینارو میگم ولی ...
    دندون لقو بکن بنداز دور
    چرا زنگ نزدی مادرت بیاد خیانت همسرتو ببینه؟مگه نمیگی میخوای به مادرت ثابت کنی که همسرت بهت خیانت میکنه؟
    مادرت گفته طلاق گرفتی دیگه اینجا نیا؟باشه برو خونه بابات و دیگه اسم شوهرتو نیار دیگه بر نگرد خونه شوهرت.به زندگیت ادامه بده و فراموش کن که متاهلی.بذار مادرت خسته شه.
    میتونی؟یا نه باز شوهرت زنگ میزنه میگه غذا ندارم میری براش انواع شام و نهار و دسر و سالادو درست میکنی؟و بهش میگی بالای چشمت ابرو هست و شوهرت پرتت میکنه بیرون از خونش و میگه برو .... ؟
    باز میاد میگه بریم رستوران و شام بخوریم و تو باز میری؟
    خواهر همسرت میگه بیا وسائل ببر و باز نمیتونی بگی امروز کلاس دارم فرصت نمیکنم بگین برادرتون ببره.خودتون ببرین
    حنا مهارت نه گفتن نداری-اعتماد به نفس نداری-رفتار جرعت مند نداری-منفعل هستی-اجازه میدی دیگران برات تصمیم بگیرن-واقع بین نیستی

  12. 3 کاربر از پست مفید ZENDEGIBEHTAR تشکرکرده اند .

    mehdi.ma.mm (چهارشنبه 14 مهر 95), مهرسا مامان (چهارشنبه 14 مهر 95), ارغنون (چهارشنبه 21 مهر 95)

  13. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 آبان 96 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-5-30
    نوشته ها
    179
    امتیاز
    4,001
    سطح
    40
    Points: 4,001, Level: 40
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    33

    تشکرشده 208 در 97 پست

    Rep Power
    36
    Array
    حنا جان سلام
    دوباره اشتباهتو تکرار کردی دختر
    اون لینک که فرستادم دیدی؟؟
    برو تو اون سایت همه مطالبو بخون
    انقدر خودتو آزار نده


 
صفحه 1 از 16 1234567891011 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.