همسرتون شما رو دوست داره. قبل از عقد زمانی هست برای شناخت. اون موقع آدم باید برای همه چیز تحقیق کنه و هرگز چیزی رو که نمیتونه تحمل کنه تخفیف نده. ولی عقد یعنی تعهد و تعهد یعنی دیگه هر مشکلی که پیش اومد زن و شوهر کنار هم باشن و مشکلاتشون رو به کمک هم حل کنند. نه فرار، نه جنگ و جدل و اتهام . اگر خیانت، کتک، عیاشی یا مشکل مالی یا هرچیز دیگری بایستی براش تدبیر سازگارانه ای در نظر گرفت. محدود کردن یک فرد هیجان محور مانند همسر شما هرگز نتیجه خوبی نخواهد داشت، اما همین فرد پتانسیل وفاداری فوق العاده رو داره. افرادی مانند همسر شما، هیجانات و احساسشون مانند انرژی هسته ای هست، که اگر بشه به هیجاناتشون و احساساتشون جهت داد واقعا خوشبختی همسرشون رو تضمین میکنن.
به همین دلیل میگم بهشون اعتماد کنید. هر مشکلی راه حلی داره. نه همسرون رو به حال خودش رها کنید و نه اینکه مدام سعی در کنترلش داشته باشید. خود شما رفتاری رو تغییر دادین، میدونید که چقدر زمان بر و دشواره، واقعا تا تشویق و انگیزه و اعتماد به نفس نباشه تغییر خلق و خو غیر ممکن به نظر میرسه.
توصیه من به شما اینه:
1. برای هم شفاف سازی کنید. روابطتون رو، حدود و حد و مرز هاتون رو. محدوده اختیاراتتون رو و غیره. و این مقدور نیست الا به عمل متقابل، نه با گفت و گوی دستوری. شما وقتی به کسی اعتماد می کنید که حالت پذیرا نسبت به مسائل شما داشته باشه. هیچ کس به کسی که میدونه بعدش واسش دردسره اعتماد نمیکنه! همسر شما هم اگر حس کنن گفتن برخی مسائل حساسیت شما رو در پی داره پنهان کاری میکنن. شما لازمه همه ابعاد زندگیتون رو برای همسرتون شفاف سازی کنید، با ایشون دوستانه صحبت کنید، واسه مشکلاتتون ازشون کمک بگیرید، راحت از احساستون بگید، در مورد هرچیزی طول روز رخ داده مثل زمانی که زنگ میزنی به خواهرت واسه غیبت براش تعریف کنی و در مقابل اگر ایشون گفت با دوستم بیرون بودم این حرف و زد یا این کارو کرد با هم رفتیم فلان جا اینجور شد یا غیره استقبال کنید و این خیلی مهمه که حرف واسه هم داشته باشید و با هم کلی بخندید و پایه باشید، حرکات اشاری هم رو درک کنید، نظر مشترک روی مسائل داشته باشید.
به همسرتون بگید می دونم با حساسیت هام خیلی آزارت میدم، باور کن بهت اعتماد دارم، اما اونقدر دوستت دارم که همیشه نگرانم تور و از دست بدم، وقتی میبینم اذیت میشی خودم هم اذیت میشم، کمکم کن تا به این احساسم غلبه کنم، کنارم باش، میدونم بهم هرگز خیانت نمیکنی، یه حرفی میزنم اما ته قلبم به وفاداریت کاملا ایمان دارم. بهونه میگیرم که مدام بهم یادآوری کنی عاشقمی. بیشتر بهم اهمیت و توجه بده تا این فکر ها آزارم نده. منم قول میدم سعی کنم حساسیت هام کمتر شه....
این خودش کمک میکنه همسرتون شرایط شما رو بهتر درک کنه، متعهد شه نسبت به احساسات شما، متقابلا ایشون هم به شما اعتماد کنه و مراعات شما رو بکنه و شفاف سازی بیشتری داشته باشه.
2. خوبه در نحوه صحبت و انتقادانتتون یه تصحیحاتی رو لحاظ کنید. به قول مدیر همدردی، "اگر عسل رو در آفتابه بریزید و تعارف کنید، کسی مایل به خوردنش نخواهد بود" انتقادی پذیرش میشه و به دل میشینه که در قالب صحیح و در زمان مناسب مطرح شه. شکل زیبایی به خودش بگیره. انتقاد بایستی متین، محترمانه، زیبا و با توضیحات منطقی همراه باشه، در حالی که حق انتخاب طرف مقابل محفوظ باقی بمونه.
3. وقت عصبانیت همسرتون اگر سکوت کنید و بعدش حتی یه لیوان آب بدین دستشون هرگز با واکنش فیزیکی از جانب ایشون مواجه نمیشید و حتی مقابل متانت شما از کار خودشون شرمنده میشن. این به معنای منفعل بودن نیست، بلکه توقف دادن به یه کار بیهوده است. هیچ عصبانیتی به حد کتک نمیرسه مگر از جانب طرف دیگر مقابله به مثل انجام شه. اگر صحبتی هست، وقت عصبانیت نمیتونید به گوشش برسونید یا اگر برسونید بد تعبیر میشه، بذارید واسه زمان مناسب و در قالب مناسب عنوان کنید.
پیشنهاد میکنم وقت بیشتری برای کسب آگاهی و مهارت در " مهارت های ارتباطی " بگذارید. حتما برای شما موثر خواهد بود.
4. برای برخی مسائل بایستی با هم توافق کنید. مثلا قرار بدین که یک روز در هفته بتونید مجردی با دوستانتون تفریح کنید. یا سالانه یه سفر دو هفته ای با دوستانشون داشته باشند و ...
اما در مورد مشاوره هایی که گرفتید. یک مشاور اگر واقعا مجرب و توانمند باشه نه به شما میگه بسوز و بساز، نه میگه جدا شو . بلکه با تکیه بر اینکه هر مشکلی حل شدنی هست، در قدم اول برای شما جلسات مشاوره تنظیم میکنه و سعی میکنه تدریجا ضعف های شما رو به شما گوشزد کنه و راهکار منطقی و کاربردی براشون ارائه بده. در آخر با میزان تلاشی که شما داشتید، خودتون تصمیم گیرنده خواهید بود که بمانید یا جدا بشید. مشاور وظیفه اش راهنمایی برای حل مشکلات موجوده، نه تعیین تکلیف برای شما.
مورد دیگر اینکه پول هرگز تضمینی برای خوشبختی نیست. یعنی چی که 70 درصد مردم خیانت می کنن، به پولش بچسب. عشق و پول هرگز قابل قیاس با هم نیستند. پول ابزار رفاهی هست، عشق معنای زندگی، کلید سعادت و هدف خلقته. این دو چه سنخیتی با هم دارن؟ اگر پول مهمه خودتون به تنهایی کسب میکردید، دیگه چه لزومی به ازدواج بود! بهتره ابتدا تکلیف هدفتون از ازدواج رو مشخص کنید. آیا فقط میخواین ازدواج کرده باشین واسه رفع تکلیف یا میخواین هم مسیر بشین برای تعالی و تکامل؟ بهتره نگاه غنی تری به جهان خلقت، اهداف و ملزوماتش داشته باشیم.
براتون آرزوی سعادت می کنم.
تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.
ویرایش توسط عشق آفرین : چهارشنبه 10 شهریور 95 در ساعت 11:34
علاقه مندی ها (Bookmarks)