به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 19 , از مجموع 19

موضوع: عشق یک طرفه!

  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:44]
    تاریخ عضویت
    1395-2-21
    نوشته ها
    176
    امتیاز
    4,752
    سطح
    44
    Points: 4,752, Level: 44
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 319 در 122 پست

    Rep Power
    41
    Array
    ایشون واضح و رک گفتن که حسی به شما ندارن. دیگه این که میگید من نمیخوام فراموش کنم لجبازیه!
    یه تاپیک هست اینجا به اسم "بالاخره گریه شوهرم درآوردم" و موضوع به خانوم هست که میگه بعد ارسالها زندگی مشترک هنوز به شوهرم حس ندارم و با این که به شدت آدم مهربون و مسئولیت پذیری هست امام وقتی بهم دست میزنه چندشم میشه.
    شما که دوست ندارید چنین سرنوشتی داشته باشید و همسر ایندتون مثل یه مجسمه بی احساس کنارتون باشه?

  2. 2 کاربر از پست مفید سوشیانت2 تشکرکرده اند .

    Alone boy.. (پنجشنبه 04 شهریور 95), مهرااد (جمعه 05 شهریور 95)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 مرداد 96 [ 01:04]
    تاریخ عضویت
    1394-10-22
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,070
    سطح
    27
    Points: 2,070, Level: 27
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 80
    Overall activity: 33.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    89

    تشکرشده 66 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سوشیانت2 نمایش پست ها
    ایشون واضح و رک گفتن که حسی به شما ندارن. دیگه این که میگید من نمیخوام فراموش کنم لجبازیه!
    یه تاپیک هست اینجا به اسم "بالاخره گریه شوهرم درآوردم" و موضوع به خانوم هست که میگه بعد ارسالها زندگی مشترک هنوز به شوهرم حس ندارم و با این که به شدت آدم مهربون و مسئولیت پذیری هست امام وقتی بهم دست میزنه چندشم میشه.
    شما که دوست ندارید چنین سرنوشتی داشته باشید و همسر ایندتون مثل یه مجسمه بی احساس کنارتون باشه?
    بله درسته؛ هیچکسی دوس نداره همسرش بهش حسی نداشته باشه. منم به هیچ عنوان با این شرایطی که بهم هیچ حسی نداره نمی خوام باهاش ازدواج کنم. من دنبال یه راهیم که بتونم این حس رو در ایشون بوجود بیارم. میخوام قبل ازدواج این حسو بوجود بیارم و به هیچ وجه تا این حس در ایشون بوجود نیاد دوس ندارم باهاش ازدواج کنم.

  4. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:44]
    تاریخ عضویت
    1395-2-21
    نوشته ها
    176
    امتیاز
    4,752
    سطح
    44
    Points: 4,752, Level: 44
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 319 در 122 پست

    Rep Power
    41
    Array
    شناخت شما از بانوان احتمالا خیلی کم و در حد صفر هست دوست عزیز من.
    نمیخوام نا امیدت کنم ولی یه دختر اگه طی مدت زمان محدود اولیه دچار حس عشق نشه، هرگز نمیشه.
    ببینید شما هرکاری که یک جنتلمن بآید انجام بده را انجام دادید. اگر بنا به عاشق شدن بود، طی این خواستگاریها، رفتارهای عاشقانه شما و مدت زمانی که طی شده یقینا بآید بهتون احساس پیدا میکرد. وقتی پیدا نکرده یعنی ده سال دیگه هم تلاش کنید نتیجه نخواهد داشت و حتی میتونه نتیجه عکس بده و از پاپیچ شدن زیاد شما حس انزجار بهش دست بده. خود من و شما هم اگه به یک انسان علاقه نداشته باشیم و مدام ببینیم اون طرف داره میچسبه بهمون، حس ناراحتی و تنفر بهمون دست میده.

    دوست عزیز زمان را از دست میدی. داری وقتت را تلف میکنی و نهایتا هرچی بیشتر کش پیدا میکنه بیشتر عذاب میکشی.
    شک نکن مثل یه برادر بهت گفتم. امیدوارم ناراحت نشی

  5. 2 کاربر از پست مفید سوشیانت2 تشکرکرده اند .

    Alone boy.. (دوشنبه 08 شهریور 95), مهرااد (جمعه 05 شهریور 95)

  6. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    با سلام..

    با احترام به نظرات همه دوستان عزیز..من بازم میگم شما از دستش ندید..چرا؟؟

    چون اگه ایشون علاقه ای به شما نداشته باشه و حس فرار از دست شما رو داشته باشه یعنی مثلا به هیچ عنوان نخواد با شما ازدواج کنه, و با علم به اینکه نزدیک شدن به شما باعث افزایش علاقه شما به ایشون ببشه, هیچ وقت

    از شما درخواست این جور کارها رو نمیکرد ..چون اینجوری میدونست که وابستگی شما به ایشون زیاد خواهد شد.. پس معلومه در حال انالیز کردن شماست..

    همانطور که قبلا بهتون گفتم شما نباید دگ ازش خواستگاری کنید و در عین حال زیر پوستی کارهائی بکنید که محبتشونو جلب کنید.. فقط فاصلتونو با ایشون حفظ کنید و به هیچ عنوان وابسته نشین..

  7. کاربر روبرو از پست مفید جوادیان تشکرکرده است .

    Alone boy.. (دوشنبه 08 شهریور 95)

  8. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 مرداد 96 [ 01:04]
    تاریخ عضویت
    1394-10-22
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,070
    سطح
    27
    Points: 2,070, Level: 27
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 80
    Overall activity: 33.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    89

    تشکرشده 66 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سوشیانت2 نمایش پست ها
    شناخت شما از بانوان احتمالا خیلی کم و در حد صفر هست دوست عزیز من.
    نمیخوام نا امیدت کنم ولی یه دختر اگه طی مدت زمان محدود اولیه دچار حس عشق نشه، هرگز نمیشه.
    ببینید شما هرکاری که یک جنتلمن بآید انجام بده را انجام دادید. اگر بنا به عاشق شدن بود، طی این خواستگاریها، رفتارهای عاشقانه شما و مدت زمانی که طی شده یقینا بآید بهتون احساس پیدا میکرد. وقتی پیدا نکرده یعنی ده سال دیگه هم تلاش کنید نتیجه نخواهد داشت و حتی میتونه نتیجه عکس بده و از پاپیچ شدن زیاد شما حس انزجار بهش دست بده. خود من و شما هم اگه به یک انسان علاقه نداشته باشیم و مدام ببینیم اون طرف داره میچسبه بهمون، حس ناراحتی و تنفر بهمون دست میده.

    دوست عزیز زمان را از دست میدی. داری وقتت را تلف میکنی و نهایتا هرچی بیشتر کش پیدا میکنه بیشتر عذاب میکشی.
    شک نکن مثل یه برادر بهت گفتم. امیدوارم ناراحت نشی
    چی بگم؟ شایدم شما درست میگید. البته من هیچوقت رفتاری نکردم که به قول شما عین کنه بچسبم به طرف چون در کل از اینکه آویزون کسی باشم بدم میاد. اگر هم محبتی یا رفتار خوبی باهاش داشتم خیلی نامحسوس بوده و طوری نبوده که حوصله شو سر ببرم یا اذیتش کنم. متاسفانه الان به جایی رسیدم که دیگه هیچ جوره نمی تونم بی خیالش بشم. درسته که تصمیم گرفتم دیگه حرفی از ازدواج باهاش نزنم و دیگه ازش خواستگاری نکنم اما نمی تونمم نسبت بهش بی تفاوت باشم. خیلی وقتا با خودم کلنجار رفتم که خودمو قانع کنم از فکرش بیام بیرون. سعی کردم دنبال نقاط منفیش بگردم و اونا رو برای خودم بزرگ جلوه بدم که بهونه ای بشه برای فراموش کردنش اما متاسفانه یا خوشبختانه نقطه منفی خاصی نتونستم توش پیدا کنم.
    الانم فقط منتظرم ببینم بالاخره آخرش چی میشه؟ (یا من از اون شرکت میرم یا ایشون میره یا خبر ازدواجشو می شنوم یا یه مورد دیگه پیدا میشه که بتونه فکر منو از اون به سمت خودش منحرف کنه یا معجزه میشه و با همین دختر ازدواج می کنم یا...)

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط جوادیان نمایش پست ها
    با سلام..

    با احترام به نظرات همه دوستان عزیز..من بازم میگم شما از دستش ندید..چرا؟؟

    چون اگه ایشون علاقه ای به شما نداشته باشه و حس فرار از دست شما رو داشته باشه یعنی مثلا به هیچ عنوان نخواد با شما ازدواج کنه, و با علم به اینکه نزدیک شدن به شما باعث افزایش علاقه شما به ایشون ببشه, هیچ وقت

    از شما درخواست این جور کارها رو نمیکرد ..چون اینجوری میدونست که وابستگی شما به ایشون زیاد خواهد شد.. پس معلومه در حال انالیز کردن شماست..

    همانطور که قبلا بهتون گفتم شما نباید دگ ازش خواستگاری کنید و در عین حال زیر پوستی کارهائی بکنید که محبتشونو جلب کنید.. فقط فاصلتونو با ایشون حفظ کنید و به هیچ عنوان وابسته نشین..
    سلام؛ واقعا نمی دونم حرفای شما درسته یا خانم سوشیانت. فقط می دونم که می دونه خیلی دوسش دارم و نمی تونم از فکرش بیام بیرون. با همه اینا به قول شما ازم دوری نمی کنه که هیچ؛ خیلی وقتا حتی خودش به سمتم میاد. نمی دونم این رفتاراش صرفا در جواب احترامیه که من براش قائلم یا به قول شما از روی علاقه ست.
    متاسفانه این موضوع خیلی روی زندگیم تاثیر گذاشته. طوریکه در ساعاتی که توی شرکتم و می بینمش سرحالم اما وقتی میام خونه دپرس میشم، حوصله هیچکسو ندارم و میرم تو خودم.
    نه می تونم دل بکنم نه کاری ازم برمیاد برای رسیدن بهش. فقط امیدوارم هرچه زودتر این برزخ عذاب آور تموم بشه....

  9. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام..

    کمی احساساتتو کنترل کن.. چن بار نوشتم براتون که وابسته نشین.. در حد خواستگار احساستو حفظ کن..

    با فکرش رویا سازی نکن.. به خاطر و با فکر ایشون شرکت نرو .. اگه مطمئن بودیم که واقعا تمایلی به شما نداره , صلاح این بود که به اون شرکت نرین .. ولی چون چیزی معلوم نیست باید با مدیریت احساسات و عواطفت منتظر بمونید

    تا ببینیم ایشون عکس العملشون چی خواهد شد..

  10. کاربر روبرو از پست مفید جوادیان تشکرکرده است .

    Alone boy.. (دوشنبه 08 شهریور 95)

  11. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 بهمن 95 [ 22:32]
    تاریخ عضویت
    1395-6-03
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    288
    سطح
    5
    Points: 288, Level: 5
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 16 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    همه وقتی کسیو دوس دارن فک میکنن نمیتونن بیخیالش باشن
    ولی میشه
    باید اول با خودت کنار بیای و بفهمی ک اون تو رو نمیخاد... و بعد سعی کنی ازش فاصله بگیری
    از مرخصیت استفاده کنی و...
    یک روزه شدنی نیس ولی میشه... تو هم مث خیلیای دیگه... مگه همه ب عشق اولشون رسیدن؟
    این یه باوره ک اون تورو نمیخاد.. اگه میخاستت انقد نه نمیگفت.... هرچی بیشتر برا خودت کش بدی قضیه رو بدتر میشه برات و خودت بیشتر اذیت میشی
    ب فکر خودت باش
    میدونم سخته
    ولی مطمین باش شدنیه

  12. کاربر روبرو از پست مفید fatemesh71 تشکرکرده است .

    Alone boy.. (دوشنبه 08 شهریور 95)

  13. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 مرداد 96 [ 01:04]
    تاریخ عضویت
    1394-10-22
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,070
    سطح
    27
    Points: 2,070, Level: 27
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 80
    Overall activity: 33.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    89

    تشکرشده 66 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط جوادیان نمایش پست ها
    سلام..

    کمی احساساتتو کنترل کن.. چن بار نوشتم براتون که وابسته نشین.. در حد خواستگار احساستو حفظ کن..

    با فکرش رویا سازی نکن.. به خاطر و با فکر ایشون شرکت نرو .. اگه مطمئن بودیم که واقعا تمایلی به شما نداره , صلاح این بود که به اون شرکت نرین .. ولی چون چیزی معلوم نیست باید با مدیریت احساسات و عواطفت منتظر بمونید

    تا ببینیم ایشون عکس العملشون چی خواهد شد..
    سلام آقای جوادیان؛
    دیگه برای کنترل احساس این چیزا دیر شده. اتفاقا هیچوقت با فکرش رویاسازی نکردم. این واقعیاته که احساسات منو درگیر خودش کرده. هر روز می بینمش، باهاش حرف می زنم، خیلی وقتا نکات مثبت جدیدی توش می بینم. طرز فکر مشترک، اخلاقای مشترک، نوع رفتار و طرز برخورد مشترک. اینارو فقط من نمیگم؛ خیلیا بهم گفتن، پس از روی عشق و علاقه کورکورانه نیست.
    فعلا که کماکان رفتارم باهاش محبت آمیزه، براش ارزش و احترام زیادی قائلم که خب متقابلا رفتار ایشونم با من همینطوره.
    قبلا خیلی بیشتر از کارم ایرادای ریز می گرفت اما الان خیلی وقتا منتظرم از کارم ایراد بگیره اما هیچی نمیگه و تا حد ممکن از ایراداتی که قابل چشم پوشی هستن می گذره. (ایشون کارش یه جورایی نظارت بر کار من هست)
    من همه اینا رو میزارم پای اینکه فقط منو شخص قابل احترامی می دونه نه بیشتر.
    راستش از بس ازش نه شنیدم که دیگه اگه واقعا هم بهم علاقمند بشه و بخواد با رفتارش بهم اینو بفهمونه فک نکنم من بتونم اینو بفهمم که بهم علاقمند شده. مگه اینکه یه جورایی مستقیما اینو بهم بگه.
    دیگه هم ازش خواستگاری نمی کنم. فقط برای دل خودم همچنان تا جایی که می تونم بهش محبت می کنم حالا هرچی شد شد.

  14. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 مرداد 96 [ 01:04]
    تاریخ عضویت
    1394-10-22
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,070
    سطح
    27
    Points: 2,070, Level: 27
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 80
    Overall activity: 33.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    89

    تشکرشده 66 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط fatemesh71 نمایش پست ها
    همه وقتی کسیو دوس دارن فک میکنن نمیتونن بیخیالش باشن
    ولی میشه
    باید اول با خودت کنار بیای و بفهمی ک اون تو رو نمیخاد... و بعد سعی کنی ازش فاصله بگیری
    از مرخصیت استفاده کنی و...
    یک روزه شدنی نیس ولی میشه... تو هم مث خیلیای دیگه... مگه همه ب عشق اولشون رسیدن؟
    این یه باوره ک اون تورو نمیخاد.. اگه میخاستت انقد نه نمیگفت.... هرچی بیشتر برا خودت کش بدی قضیه رو بدتر میشه برات و خودت بیشتر اذیت میشی
    ب فکر خودت باش
    میدونم سخته
    ولی مطمین باش شدنیه
    ممنون خانم فاطمه؛ بارها به خودم گفتم: "احمق؛ بس کن دیگه. نمی خوادت، می فهمی؟ نمی خوادت!! دوست نداره."
    ولی باز با خودم میگم اون منو دوس نداره اما من که اونو دوس دارم. فاصله گرفتن ازش که شدنی نیست. کارمون یه جوریه که هر روز باید همدیگرو ببینیم. تازه اگر هم شدنی بود من نمی تونستم. من یه روز که مرخصیه تو شرکت نمی بینمش دق می کنم. تا غروب که شرکت تعطیل میشه دپرسم.
    می دونم هرچی بیشتر کشش بدم بیشتر اذیت میشم اما نمی تونم واقعا.
    بعضی وقتا با خودم میگم اگه همینطوری ادامه پیدا کنه بعدش یهو یه روز شیرینی ازدواجشو بیاره من چه بلایی به سرم میاد؟
    از این فکر خیلی می ترسم اما نمی تونمم فراموشش کنم.
    می دونم منو نمی خواد؛ اما این دل لامصب من اصلا این چیزا حالیش نیست. مامانم میگه اگه موردی مدنظر داری بگو که بریم واست خواستگاری. بارها شده خواستم بخاطر خلاص شدن از این برزخم که شده یکی رو انتخاب کنم به مامانم بگم اما واقعا هیچ کسی هیچ کسی غیر از اون به دلم نمیشینه.
    من راه حل میخوام که بتونم محبتشو جلب کنم. نمی دونم چیکار کنم واقعا خودمم موندم....
    ویرایش توسط Alone boy.. : دوشنبه 08 شهریور 95 در ساعت 19:02


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:10 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.