به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 46
  1. #11
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,821 در 2,406 پست

    Rep Power
    0
    Array


    با سلام و احترام


    ممنون خانم آبی بیکران - رنگ آبی رنگ قشنگیه و آرامش بخش ،، ولی نمی دونم چرا یاد تیم آبی می افتم - البته الان که تیمشون پایین پاییناست


    بد هم نیست به یاد تیمشون بیافتیم یه خورده شاد بشیم .

    ولی دور از شوخی همه رنگها زیباست ، مهمه اینکه اون رنگ را چطوری ببینیم و تصور کنیم .

    ........................


    خب مشکل شغل و در آمد و کار ! مشکل خیلی هاست - باید سعی کنیم یه آنالیزی داشته باشیم :

    شغل و کار یه تفاوتی با هم دارنند : شغل یعنی چیزی که به ازایش حقوق می گیریم - ولی کار چیزی هست که انجامش می دهیم تا برای شغل آماده بشیم .


    هر چی کار بیشتر انجام بدهیم - برای شغل آماده تر میشیم


    در تاپیک قبلیتون خدمتتون هم گفتم که اگر ما روی کار سرمایه گذاری کنیم ( مهارت ها ) - و هدف توسعه خودمون و ..... بذاریم ، اونوقت شناخته تر میشیم و می تونیم کارهای بیشتری انجام دهیم .


    وقتی کارهای زیادی انجام دادیم - دیگه شغل داشتن زیاد پیچیده نیست !


    دید شخصیتی داشتم به موضوع - هرچند در مورد شغل داشتن می شود بررسی های دیگری کرد

    که خارج از بحث ماست !

    ..................................



    حالا گذشته مهم نیست ! بلکه امروز ما مهمه !

    شما کارشناسی ارشد تصویر سازی دارید یعنی می تونید :

    گرافیست کار بشید - طراحی صحنه - عکاسی - نقاش - تصوز گر کتاب و مجله و یا هر اشیایی مثل ( جلد دستمال کاغذی و .....)

    یعنی می تونید تو انتشارات - حوزه مجلات و روزنامه - کارخانه ها - استودیوهای انیمشین و .... کار کنید

    حتی می تونید استاد دانشگاه بشید - مربی بشید ( مهد کودک ها و پایه ) - می تونید شخص کار کنید و ایده بسازید و به صورت مجازی کسب و درآمد کنید و با شرکت ها قرار داد ببندید!

    چیزی که یه فرد براش باید مهم باشه اینکه آیا مهارتی که من دارم نیاز مردمانم هست یا نه ؟



    می گن دو تاجری رفتند آفریقا و هر کدام دید متفاوتی داشتند : اولی گفت اینا فقیر هستند بی خیال ! - دومی گفت نیاز کفش را بهشون یاد می دیم و کفش پاشون می کنیم !!



    شما باید از خودتون سئوال پرسید آیا با مهارت هایی که دارم می تونم در روستای خودم مفید باشم ؟
    می تونم از نظر مهارت کاری خدمتی کنم و مردم را در زندگیشان راحت تر کنم ؟

    اگر بتونید در روستا ی خودتان با مهارت هایی که دارید خدمتی انجام دهید خیلی خوب میشه .

    خب اگر نشد چی ؟



    در مرحله بعد :
    آیا در شهر میشه به این اهداف رسید ؟
    اون شهر چقدر از روستای شما فاصله داره ؟

    اگر برادرتون می خوان به شهر بیان و شما هم اگر تصمیم دارید وارد شهر بشید سعی کنید مکانی بگیرید کنار هم باشید (طبقه اول ودوم مثلا ) !!
    دلیلش هم اینکه راحت می تونید به کارتان بپردازید و احساس امنیت خوبی هم دارید - که این کار باعث میشه خانواده محترم هم خیالشون راحتر باشد .

    البته این پیشنهاد برای اینکه شما انگار یاد قدیما افتادی - مارکوپولو را میگم !


    چیزی که خیلی مهمه مادر عزیزتان چی میشه ( مادر هر اخلاقی داشته باشه باز یه جای تو دل فرزندانشان هست )
    باید یه هدفی بذارید به ایشون هم سر بزنید .


    خب لازم نیست همه کارها را خودمان انجام بدیم - وقتی در کار یه خورده راه افتادید می تونید آدم استخدام کنید و شما فقط کار بگیرید و بدید دست افراد تازه ! و شما فقط مدیریت کنید !

    اون موقع حتما لازم نیست در شهر باشید - می تونید برید کنار هممون رودخانه زیبا ماهی بگیرید ( خوشبحالتون )

    ما که از تهران برنیم بیرون می می میریم ! برای اینکه سرب خونمون کم میشه.



    دنبال این نباشید که خودتان تا آخر کار کنید برای شغلتون !! - با ایده پردازی و اندیشه کار آفرینی می تونید به این مهمم برسید .


    ..................................................



    بعضی موقع لازم نیست حتما در زمینه کاری خودمان شغل پیدا کنیم - می تونید شغلتون را عوض کنید .

    یه گروه بودن به نام مامان پز - غذا درست می کردند و می فروختند - الان هم سایت زدند و موفق هم هستند .

    می تونید یه محصول درست کنید و به کل ایران بفروشید !

    می تونید مهارت های هنری را در جا های دیگر استفاده کنید .


    نظرتون چیه ؟


    ویرایش توسط باغبان : سه شنبه 02 شهریور 95 در ساعت 17:28

  2. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (سه شنبه 02 شهریور 95), hamed-kr (سه شنبه 02 شهریور 95)

  3. #12
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array
    سلام
    این یعنی مقصر وضعیتت رو خودت میدونی. یعنی دستت به هیچکی نمیرسه زورت به آبی بیچاره میرسه. این اشتباهه.

    خوب ابی تو شهر چی کار می کنی مثلا؟ هر روز صبح تا شب میری سر کار؟ روستا برای کار هنری خوب نیست؟ روستاتون به شهر دوره؟ نمیشه یه اتاق داشته باشی توی روستاتون توی خونه اتون یا یه اتاق توی یکی از خونه های روستاتون که بشه اتاق کارت؟ بگو برای کارکردن نیاز داری یه اتاق مستقل داشته باشی. اتاق کار. اتلیه و این چیزا. فوقش کم کم شب ها هم اونجا می مونی. یا حتی توی شهر هم اگر خواستن بیان همین کارو بکن. نگو می خوای جدا باشی. بگو برای کار باید یه اتاق بزرگ مستقل داشته باشی تا بتونی کار کنی. از این حرفا.

    آخرش آبی نفهمیدم تو می تونی خرج خودت رو بدی یا نه؟ نگرانی از این موضوع و اینده یا نه؟
    این جمله ات یعنی تو به خودت اعتماد داری و فکر می کنی می تونی خرج خودت رو بدی و نیازی هم به حمایت خونوادت نداری. پس چرا استرس داری انقدر؟ چرا از اینده می ترسی؟ نترس. اروم باش. فعلا که بیکارم یه پس انداز خیلی کم دارم میخوام بدم پول پیش خونه بعد اجاره هم هست ماهیانه 250 که باید بدم یه بدهی 4تومنی هم دارم که ماهی 200 باید قسط اون بدم خرج ومخارج خودم بزارم کنار. خرید وسایل که بخوام کار انجام بدم کلی پول میشه الان نگرانیهای من بیشتر به خاطر همین که نمیتونم از عهده این مخارج بر بیام کار هنری هم تا بخوای انجام بدی بازاریابی کنی مشتری خاصش پیدا کنی ممکنه چند ماه حتی چند سال طول بکشه توی این مدت اگه نتونم کاری انجام بدم زندگیم چجوری اداره کنم؟ به کسی هم نمیتونم تکیه کنم مگه میشه نگران نباشم یا استرس نداشته باشم.
    خیلیا میگن شرایط برا همه همینجوره ولی من اینجور فکر نمیکنم خیلی از دخترا اگه بیکار باشن و مجرد بلاخره پدری بالاسرشون که میتونن تکیه کنن وحمایتشون میکنه یا مادری که بدون منت خرجشون بده. پسرا هم بلاخره به اندازه که بتونن پول تو جیبی خودشون دربیارن میتونن هر کاری انجام بدن ومحدودیت شغلی ندارن


    وقتی می گن تنها نباش یعنی براشون به هر شکل و دلیلی مهمی و می خوان حمایتت کنن. نمی دونن چطوری. اونا نمیخوان حمایت کنن فقط میخوان تحقیر کنن بیشترین فشار به خاطر بیکاری ومجردی همین خانوادم دارن رو من میارن چپ وراست میرن و میان میگن هنوز کاری پیدا نکردی اونا هیچ وقت منو درک نمیکنن بین منو اونا دنیایی فاصله است همیشه باعث شدن به جای اینکه بهشون نزدیک بشم فراری باشم

    آبی دقیقا بگو چه چیزایی هستن که دوست نداری و می خوای تغییرشون بدی. با کلمات بگو. هر چیزی. حتی همین تپش قلب تا محل زندگی.

    و اگر هم می دونی چی می خوای به جاشون باشه این رو هم بنویس کنارشون. به نظرم توی بعضی چیزا که ناراحتی ازشون هنوزم مطمن نیستی که نمی خوایشون.

    [/quote]
    کلا وجودم تو این دنیا باعث ازارم میخوام دیگه نباشم! چون هیچی ندارم که دلم به خاطرش خوش کنم و بخوام یه روز بیشتر زندگی کنم همچی داره ازارم میده
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.


  4. 2 کاربر از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده اند .

    hamed-kr (سه شنبه 02 شهریور 95), میشل (چهارشنبه 03 شهریور 95)

  5. #13
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,821 در 2,406 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط باغبان نمایش پست ها



    بعضی موقع لازم نیست حتما در زمینه کاری خودمان شغل پیدا کنیم - می تونید شغلتون را عوض کنید .

    یه گروه بودن به نام مامان پز - غذا درست می کردند و می فروختند - الان هم سایت زدند و موفق هم هستند .

    می تونید یه محصول درست کنید و به کل ایران بفروشید !

    می تونید مهارت های هنری را در جا های دیگر استفاده کنید .



    سلام مجدد

    ببخشید مزاحم میشم - یه چیزی یادم رفته بود

    می خواستم بگم یه بنده خدایی تو زمینه هنری بود کارشو عوض میکنه میره قنادی !!

    مهارت های شیرینی پزی را یاد میگیره - و از طرفی چون دید هنری خوبی هم داشت کیک های خوبی طراحی می کنه و الان موفق هست !

    می تونید تو این زمینه هم اگر علاقه دارید وارد بشید ! ( جدی میگم ) - چون شما هنرمند خوبی هستید و خلاقیت خوبی دارید - و مطمنا از یه فرد که هنری نیست موفق تر میشید

    هم تو روستا و هم تو شهر ! می تونید این کار را کنید - یا مثلا مهارت را یاد بگیرید برید در این زمینه استخدام بشید !! ( آینده خوبی داره )


    ...................

    می تونید تو زمینه عکاسی کار کنید + فوتوشاپ
    تو هممون روستای خودتون هم می تونید این کار را انجام دهید !
    برای شما آسان هست !


    و خیلی از کارهای دیگر !!!!

    توکاری که فکر می کنید موفق میشید برید جلو با توکل به خدا

    اگر نشد مسیر را عوض کنید ! ( قنادی - عکاسی - معلمی و .......)


    امیدتون را از دست ندید .

    باید یه راهی باشه !! - اگر نبود خودت اون راه را بساز.

    .................................................. .........


    یه داستان تعریف کنم ، ( حکایت داستان باغبان و شیطان ) :


    در افسانه ها آمده ، روزی شیطان همه جا جار زد که قصد دارد ، از کار خود دست بکشد و وسایلش را با تخفیف مناسب به فروش بگذرد.

    او ابزارهای خود را به شکل چشمگیری به نمایش گذاشت. این وسایل شامل :

    خود پرستی – شهوت – نفرت – خشم – حسادت – قدرت طلبی و ..... بود .

    ولی در میان آنها یکی که بسیار کهنه و مستعمل به نظر می رسید ، بهای گرانی داشت و شیطان حاظر نبود آن را ارزان بفروشد


    باغبان از او پرسید : این وسیله چیست ؟

    شیطان پاسخ داد : این نامیدی و افسردگی ست .


    باغبان با تعجب گفت : چرا این قدر گران است ؟


    شیطان با همان لبخند مرموزش پاسخ داد :

    چون این موثرترین وسیله من است – هر گاه سایر ابزارم بی اثر می شوند ، فقط با این وسیله می توانم در قلب انسانها رخنه کنم و کارم را به انجام برسانم .

    اگر فقط موفق شوم کسی را به احساس نومیدی ، دلسردی و اندوه وادارم ، می توانم با او هر آنچه می خواهم بکنم .

    من این وسیله را در مورد تمامی انسانها به کار برده ام – و می برم و خواهم برد . به همین دلیل این قدر کهنه است .




    یاد ِ فیلم کلاه قرمزی و سرو ناز افتادم - ( عموی کلاه قرمزی ) :
    شیطان .... مارمولک .....



    پس نا امید نشیم .

    با تمام قدرت به پیش.


    ویرایش توسط باغبان : سه شنبه 02 شهریور 95 در ساعت 22:36

  6. 3 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (چهارشنبه 03 شهریور 95), hamed-kr (سه شنبه 02 شهریور 95), میشل (چهارشنبه 03 شهریور 95)

  7. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    سلام
    باز کردن این تاپیک جدید تون طول کشید

    به قول حضرت حافظ :

    از هر کرانه تیر دعـــــــا کرده ام روان
    باشد کز این میانه یکی کارگر شود

    حالا من از شما فقط میخوام که تا اون جایی که یکی از راه حل ها باعث تغییر جهت شما بشه ادامه بدین.

    اون یک هفته برنامه وضو احساس تغییری در شما ایجاد کرد؟ مثبت ،منفی ،یا خنثی؟

    راستی یکی به نفع من ،دیدین می تونین توی تاپیک انتقادات پست بذارین ،تازه جواب هم دادن!

    یه موضوع این هست که شما از تاپیک دوستان چیزی دریافت میکنین یا نه ؟

    یه وجه مثبت موضوع ، همدردی هست ،اینجا می تونین مسائل تون رو به عده در میون بذارین و کمی از بار سختی روانی موضوع رو کم کنین ، ولی خب این موقتی هست و ناکافی ، میخواستم ازتون بپرسم تا حالا نکته واقعا جدی ای بوده که عملاً به درد تون بخوره و حداقل شما اذعان داشته باشین که حالا اگر عمل هم نکردم ،اگر عمل می کردم احتمال معقولی برای ایجاد تغییر به وجود میومد؟

    اصلا خودتون با چه نگاهی پست میذارین یا پست های دوستان رو میخونین؟

    برای این که مدت کوتاهی از فکر و سختی و اضطراب دور باشید؟ نگاه کاربردی و عملگرایانه دارین ؟ فکر می کنید بیشتر مشکل بینشی دارین یا مشکلات انگیزشی و محیطی؟

    بیشتر فکر می کنید چه جور میشه بهتون کمک کرد ، چه پیشنهادهایی برای شما عملیاتی تر هستند؟

    .................................................. .................................................. .............................................

    اما یه چیز دیگه این که باید در موردش صحبت بشه این هست که شما در عین نوع ادراک و تفاوت فرهنگی تون باید نوع نگاه تون رو به اطرافیان تون هم عوض کنین ،اطرافیان تون رو با همون مختصات روحی فرهنگی اگر جه ناهمسطح بپذیرید ، در عین این که حتی از نحوه برخورد هاشون آسیب می بینید قلب تون رو به سمت خیر خواهی اونها بکشونید ،واقعا خیرخواهشون باشید حتی اگر آسیب نسبی (حالا نمی گم خیلی جدی ) ازشون دیدید. هر موقع آسیب می بینید پیش خودتون بدون هیچ غروری و تکبری حضرت رسول و ائمه هدی رو یادآوری کنید که با چه خیرخواهی و محبت تمام نشدنی کسانی رو میخواستن هدایت کنن که از لحاظ سطح شعور شاید خیلی پایین تر از اطرافیان کنونی شما بودن ولی با چه سعه صدری این بزرگان برخورد می کردن ،نمی گم شما مثل اونها می تونید باشید ولی توسل کنید و ازشون بخواید که کمی از اون خیرخواهی نامتناهی رو در سینه و قلب شما قرار بدن و هر وقت براتون کدورتی ایجاد شد بگین قربونتون برم حضرت رسول یا حضرت فاطمه (س)و................ که چه مهربون و صبور بودین ،توی سختی ها اونها رو یاد بکنین اگر صد بار این کار رو بکیند خواهید دید که خیلی سعه صدر بیشتری پیدا می کنید و تمسخر ها و آزار دیگران دیگه اونقدر به لطف این بزرگان روتون تاثیر نمیذاره.

    «لقد جاءکم رسول من انفسکم عزيز عليه ما عنتم حريص عليکم بالمومنين رءوف رحيم:
    هر آينه پيامبري از خود شما به سويتان آمد که رنج هاي شما بر او سخت است و بر هدايت شما اصرار دارد و نسبت به مومنان رئوف و مهربان است.»

    حالا حضرت مهدی (عج) که اشبه الناس بخَلق و خُلق به رسول اکرم هستند آیا درد ها شما برای ایشون خیلی سخت نیست ،باور کنین ایشون خیلی از غم های شما غمگین می شن شاید (که به نظر من حتماً)خیلی بیشتر از شما.
    شما هم سعی کنید با یادآوری سعه صدر این اسوه های دین در مواقعی که از دیگران رنجیده خاطر می شین با خیر خواهی نسبت به موضوع پیش برین ان شاء الله .

    موفق باشین.

  8. 3 کاربر از پست مفید hamed-kr تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (چهارشنبه 03 شهریور 95), میشل (چهارشنبه 03 شهریور 95), باغبان (سه شنبه 02 شهریور 95)

  9. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط abi.bikaran نمایش پست ها
    فعلا که بیکارم یه پس انداز خیلی کم دارم میخوام بدم پول پیش خونه بعد اجاره هم هست ماهیانه 250 که باید بدم یه بدهی 4تومنی هم دارم که ماهی 200 باید قسط اون بدم خرج ومخارج خودم بزارم کنار. خرید وسایل که بخوام کار انجام بدم کلی پول میشه الان نگرانیهای من بیشتر به خاطر همین که نمیتونم از عهده این مخارج بر بیام کار هنری هم تا بخوای انجام بدی بازاریابی کنی مشتری خاصش پیدا کنی ممکنه چند ماه حتی چند سال طول بکشه توی این مدت اگه نتونم کاری انجام بدم زندگیم چجوری اداره کنم؟ به کسی هم نمیتونم تکیه کنم مگه میشه نگران نباشم یا استرس نداشته باشم.
    عزیزم اینجوری داری خودتو از بین می بری.... انگار مشق شبت اینه که آبی رو منهدم کنی....

    اگه می خوای مستقل بشی، راهش اینه که براش برنامه ریزی طولانی مدت داشته باشی، و پله به پله پیش بری.

    فعلا خونه برادرت یا خونه پدریتون، هرکدوم که راحت تری باش که حداقل اجاره خونه و مخارج روزمره رو نداشته باشی. تا این کارت که می گی ممکنه یکسال طول بکشه راه بیفته، بعدا به فکر مستقل شدن باش.

    نقل قول نوشته اصلی توسط abi.bikaran نمایش پست ها
    من هر چی فکر میکنم نمیدونم کجا اشتباه کردم من از بچگی عاشق هنر بودم هدفم هم رسیدن به اون بود یعنی اشتباه کردم دنبال علاقه ام رفتم؟
    بقیه مشکلات روحی و روانی میدونم برمیگرده به 4سالگیم از همون موقع شروع شد یعنی از وقتی پدرم فوت کرد واخلاق و رفتار بد مادرم که هنوز هم داره ازارم میده وخیلی وقتا شبا کاووسش میبینم.اینو دیگه نمیتونم کاریش بکنم از گذشته بد جور ضربه خوردم که نه فراموش میشه نه قابل جبرانه
    انگار متوجه منظورم نشدی، بهتره مثال بزنم.

    مثلا وقتی شبها کابوس می بینی و سطح استرست خیلی بالا رفته، این نشون می ده که بیشتر از توانت خودت رو تحت فشار گذاشتی. این خودش یعنی یه کار اشتباه، یه مسیر نادرست. پس باید برگردی و اصلاح کنی، مسیری رو بری که فشار روانی کمتری برات داشته باشه. هرچند اون هم (مثل همه زندگی ها) یه چیزهای نامطلوبی در خودش داره، اما ریسک و فشار و مسئولیتش کمتر باشه.

    یا اگه برادرت ازت حمایت نمی کنه، این نشون می ده که رفتارت طوریه که حس حمایت رو جلب نمی کنه. پس باید اینو تغییر بدی. وقتی اینقدر ابراز قدرت می کنی (که من خرج خودمو در میارم و حرف دیگران برام مهم نیست و تنهایی مشکل ندارم و غیره) اونهاییکه دوستت دارن مجبور می شن همش بهت بگن "نمی تونی"، "ببین فلان موقع هم نتونستی" و اینجور حرفا که تو تعبیر به سرکوفت می کنی. اما وقتی به برادرت منتقل کنی که به حمایتش نیاز داری، که تو قدرت ها و توانایی های اون رو نداری، اون هم طبق فطرتش ازت حمایت می کنه.

    خلاصه منظورم اینجور چیزهاست. اگه آدم به این نشونه ها توجه کنه و اصلاح کنه، شرایط عمومی زندگیش رو به بهبود می ره.

    در هر حال، مراقب خودت باش. قدر داشته هات رو بدون، با دست خودت خرابشون نکن. مثلا جسمت بزرگترین دارایی و سرمایه توه، اگه داغونش کنی هرقدرم بیای بگی آی من رو تخت بیمارستان بودم مادرم داشت بهم سرکوفت می زد، وای داداشم برای هزینه بیمارستان منت گذاشت و غیره، فایده نداره. اون رنجیه که الان با پاهای خودت و با انتخاب خودت داری به سمتش می ری. و اگه خدای نکرده بهش برسی، کاری از دست کسی ساخته نیست.

    اینکارو با خودت نکن..... سختی خواهش کردن از برادر (که فلان چیز رو از شهر برام بخر) کجا، سختی ای که الان داری می کشی کجا؟

    ممکنه این راهکارها کاملا با زندگی تو مچ نباشه، اما قطعا خودت می تونی راه بهتری پیدا کنی که نتیجه ش با این چیزی که الان هست متفاوت باشه.


    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  10. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (چهارشنبه 03 شهریور 95), باغبان (چهارشنبه 03 شهریور 95)

  11. #16
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array
    سلام
    نقل قول نوشته اصلی توسط باغبان نمایش پست ها




    شما کارشناسی ارشد تصویر سازی دارید یعنی می تونید :

    گرافیست کار بشید - طراحی صحنه - عکاسی - نقاش - تصوز گر کتاب و مجله و یا هر اشیایی مثل ( جلد دستمال کاغذی و .....) به جز نقاشی وتصویرگری بقیه رشته ها تخصص من نیست افرادی که گرافیگ خوندن میتون انجام بدن تصویر گری کتاب کودک تهران که درس میخوندم خیلی از انتشاراتیا میرفتیم ولی قبول نمیکردن میگفتن ما تصویرگر خودمون داریم یا پول خیلی کمی میدادن که اصلا ارزش نداشت حتی بهش فکر کنی ادامه دادن این حرفه برای کسی خوب بود که بخواد تو تهران زندگی کنه نه برای من که تو شهر کوچیکی بودم

    یعنی می تونید تو انتشارات - حوزه مجلات و روزنامه - کارخانه ها - استودیوهای انیمشین و .... کار کنید

    حتی می تونید استاد دانشگاه بشید - مربی بشید ( مهد کودک ها و پایه ) - می تونید شخص کار کنید و ایده بسازید و به صورت مجازی کسب و درآمد کنید و با شرکت ها قرار داد ببندید! قبلا گفتم که 6سال دانشگاه تدریس کردم خودم فرسوده کردم این 6سال هیچی عایدم نشد این دانشگاهای ومسئولان دزد نمیزاشتن به ما پولی برسه اخر ترم بعد 6ماه چندرقاز بهت میدادن که اونم به بهانه های مختلف کلی از پولت میدزدیدن اخرش هیچی برات نمیموند



    شما باید از خودتون سئوال پرسید آیا با مهارت هایی که دارم می تونم در روستای خودم مفید باشم ؟
    می تونم از نظر مهارت کاری خدمتی کنم و مردم را در زندگیشان راحت تر کنم ؟

    اگر بتونید در روستا ی خودتان با مهارت هایی که دارید خدمتی انجام دهید خیلی خوب میشه .

    خب اگر نشد چی ؟ اخه تو یه روستا مگه چقدر ادم زندگی میکنه که من برم عمرم اونجا تلف کنم کاری انجام بدم که همیشه اونا بتونن استفاده کن من کار هنری انجام میدم مگه خوردنی که اونا هر روز نیاز داشته باشن بخوان مرتب بیان استفاده کنن



    در مرحله بعد :
    آیا در شهر میشه به این اهداف رسید ؟ هر چی باشه جمعیت مردم شهر و همینطور تنوع سلیقه ها فرهنگها توی شهر بیشتره کاری که انجام میدید بلاخره از بین این همه ادم پیدا میشه افرادی که دوست داشته باشن براش هزینه پرداخت کنن
    اون شهر چقدر از روستای شما فاصله داره ؟ نیم ساعت
    توی پست بعدیتون هم گفتین عکاسی توی روستا که امکانش نیست اصلا به صرفه نیست. شهر هم هر قدم که برداری یه عکاسی هست اشباع شده اگه بخوای بری دنبالش کم کم یه 20 تومن سرمایه میخواد برای اجاره عکاسی خرید تجهیزات وغیره که در توان من نیست
    از شیرینی پزی وکیک و این شغلا هم اصلا خوشم نمیاد




    نقل قول نوشته اصلی توسط میشل نمایش پست ها
    عزیزم اینجوری داری خودتو از بین می بری.... انگار مشق شبت اینه که آبی رو منهدم کنی....

    اگه می خوای مستقل بشی، راهش اینه که براش برنامه ریزی طولانی مدت داشته باشی، و پله به پله پیش بری. مثلا چطوری؟

    فعلا خونه برادرت یا خونه پدریتون، هرکدوم که راحت تری باش که حداقل اجاره خونه و مخارج روزمره رو نداشته باشی. تا این کارت که می گی ممکنه یکسال طول بکشه راه بیفته، بعدا به فکر مستقل شدن باش. نمیتونم با اونا تو یه خونه باشم گفتم بچه هاش شلوغن منم اعصابشون ندارم زنش هم اخلاق خوبی نداره اصلا این شرایط برام قابل تحمل نیست



    انگار متوجه منظورم نشدی، بهتره مثال بزنم.

    مثلا وقتی شبها کابوس می بینی و سطح استرست خیلی بالا رفته، این نشون می ده که بیشتر از توانت خودت رو تحت فشار گذاشتی. این خودش یعنی یه کار اشتباه، یه مسیر نادرست. پس باید برگردی و اصلاح کنی، مسیری رو بری که فشار روانی کمتری برات داشته باشه. هرچند اون هم (مثل همه زندگی ها) یه چیزهای نامطلوبی در خودش داره، اما ریسک و فشار و مسئولیتش کمتر باشه.

    یا اگه برادرت ازت حمایت نمی کنه، این نشون می ده که رفتارت طوریه که حس حمایت رو جلب نمی کنه. پس باید اینو تغییر بدی. وقتی اینقدر ابراز قدرت می کنی (که من خرج خودمو در میارم و حرف دیگران برام مهم نیست و تنهایی مشکل ندارم و غیره) اونهاییکه دوستت دارن مجبور می شن همش بهت بگن "نمی تونی"، "ببین فلان موقع هم نتونستی" و اینجور حرفا که تو تعبیر به سرکوفت می کنی. اما وقتی به برادرت منتقل کنی که به حمایتش نیاز داری، که تو قدرت ها و توانایی های اون رو نداری، اون هم طبق فطرتش ازت حمایت می کنه.

    خلاصه منظورم اینجور چیزهاست. اگه آدم به این نشونه ها توجه کنه و اصلاح کنه، شرایط عمومی زندگیش رو به بهبود می ره. برادرم الان خودش اوضاع مالیش خوب نیست شغل دائم نداره همینجوری هم کم میاره برای زندگی خودش منم برم سربارش بشم هیچ وقت همچین کاری نمیکنم من نمیخوام کسی جور زندگی منو بکشه حتی اگه تا اخر عمرم هم با همین فلاکت زندگی کنم

    در هر حال، مراقب خودت باش. قدر داشته هات رو بدون، با دست خودت خرابشون نکن. مثلا جسمت بزرگترین دارایی و سرمایه توه، اگه داغونش کنی هرقدرم بیای بگی آی من رو تخت بیمارستان بودم مادرم داشت بهم سرکوفت می زد، وای داداشم برای هزینه بیمارستان منت گذاشت و غیره، فایده نداره. اون رنجیه که الان با پاهای خودت و با انتخاب خودت داری به سمتش می ری. و اگه خدای نکرده بهش برسی، کاری از دست کسی ساخته نیست.

    اینکارو با خودت نکن..... سختی خواهش کردن از برادر (که فلان چیز رو از شهر برام بخر) کجا، سختی ای که الان داری می کشی کجا؟

    ممکنه این راهکارها کاملا با زندگی تو مچ نباشه، اما قطعا خودت می تونی راه بهتری پیدا کنی که نتیجه ش با این چیزی که الان هست متفاوت باشه.

    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.


  12. کاربر روبرو از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده است .

    باغبان (چهارشنبه 03 شهریور 95)

  13. #17
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array
    سلام
    نقل قول نوشته اصلی توسط hamed-kr نمایش پست ها
    سلام
    باز کردن این تاپیک جدید تون طول کشید قرار نبود تایپیک جدید بزنم ولی اون روز اینقدر حالم خراب بود که یه جایی میخواستم بیام خودم خالی کنم همین قصد ادامه دادنش هم ندارم همین جا تمومش میکنم

    به قول حضرت حافظ :

    از هر کرانه تیر دعـــــــا کرده ام روان
    باشد کز این میانه یکی کارگر شود

    حالا من از شما فقط میخوام که تا اون جایی که یکی از راه حل ها باعث تغییر جهت شما بشه ادامه بدین.

    اون یک هفته برنامه وضو احساس تغییری در شما ایجاد کرد؟ مثبت ،منفی ،یا خنثی؟ خنثی

    راستی یکی به نفع من ،دیدین می تونین توی تاپیک انتقادات پست بذارین ،تازه جواب هم دادن! قابل توجه شما که خیلی از مسئولین سایت دفاع میکنید من اونجا پست نزاشتم فکر کنم یکی خبر داده پست منو انتقال دادن به اون تایپیک مشکلات سایت . وهمینکه گزینه ویرایش هنوز برای من فعال نیست پس عملا هیچ کاری انجام ندان. وهمچنان اون قسمت برای کاربران عادی فعال نیست یعنی نمیتونن تو قسمت مشکلات سایت پیام بزارن وقتی کم رنگ شدین برین امتحان کنید خودتون متوجه میشین.

    یه موضوع این هست که شما از تاپیک دوستان چیزی دریافت میکنین یا نه ؟

    یه وجه مثبت موضوع ، همدردی هست ،اینجا می تونین مسائل تون رو به عده در میون بذارین و کمی از بار سختی روانی موضوع رو کم کنین ، ولی خب این موقتی هست و ناکافی ، میخواستم ازتون بپرسم تا حالا نکته واقعا جدی ای بوده که عملاً به درد تون بخوره و حداقل شما اذعان داشته باشین که حالا اگر عمل هم نکردم ،اگر عمل می کردم احتمال معقولی برای ایجاد تغییر به وجود میومد؟

    اصلا خودتون با چه نگاهی پست میذارین یا پست های دوستان رو میخونین؟

    برای این که مدت کوتاهی از فکر و سختی و اضطراب دور باشید؟ نگاه کاربردی و عملگرایانه دارین ؟ فکر می کنید بیشتر مشکل بینشی دارین یا مشکلات انگیزشی و محیطی؟

    بیشتر فکر می کنید چه جور میشه بهتون کمک کرد ، چه پیشنهادهایی برای شما عملیاتی تر هستند؟
    فکر کنم اولین پست تایپیک قبلیم گفتم همون اول که قصدم از این تایپیک فقط درد ودل کردن وخالی کردن خودم بود اینجا دنبال معجزه نبودم ونیستم. یا کسی که بیاد دستم بگیره وبگه بیا این راه حل اصلی وحلال مشکلاتت برو و خوش باش. پست شما وبقیه دوستان اول که یه قسمتش همدردی بود یه قسمت هم یه سری راهکار وتوصیه است جایی که اون راهکارها با شرایط و روحیات من متناسب بود دارم استفاده میکنم وهر جا عملی کردنشون برام امکان پذیر نیست که دارم توضیح میدم چرا وبه چه علت نمیتونم عملی کنم.

    .................................................. .................................................. .............................................

    اما یه چیز دیگه این که باید در موردش صحبت بشه این هست که شما در عین نوع ادراک و تفاوت فرهنگی تون باید نوع نگاه تون رو به اطرافیان تون هم عوض کنین ،اطرافیان تون رو با همون مختصات روحی فرهنگی اگر جه ناهمسطح بپذیرید ، در عین این که حتی از نحوه برخورد هاشون آسیب می بینید قلب تون رو به سمت خیر خواهی اونها بکشونید ،واقعا خیرخواهشون باشید حتی اگر آسیب نسبی (حالا نمی گم خیلی جدی ) ازشون دیدید. هر موقع آسیب می بینید پیش خودتون بدون هیچ غروری و تکبری حضرت رسول و ائمه هدی رو یادآوری کنید که با چه خیرخواهی و محبت تمام نشدنی کسانی رو میخواستن هدایت کنن که از لحاظ سطح شعور شاید خیلی پایین تر از اطرافیان کنونی شما بودن ولی با چه سعه صدری این بزرگان برخورد می کردن ،نمی گم شما مثل اونها می تونید باشید ولی توسل کنید و ازشون بخواید که کمی از اون خیرخواهی نامتناهی رو در سینه و قلب شما قرار بدن و هر وقت براتون کدورتی ایجاد شد بگین قربونتون برم حضرت رسول یا حضرت فاطمه (س)و................ که چه مهربون و صبور بودین ،توی سختی ها اونها رو یاد بکنین اگر صد بار این کار رو بکیند خواهید دید که خیلی سعه صدر بیشتری پیدا می کنید و تمسخر ها و آزار دیگران دیگه اونقدر به لطف این بزرگان روتون تاثیر نمیذاره.

    «لقد جاءکم رسول من انفسکم عزيز عليه ما عنتم حريص عليکم بالمومنين رءوف رحيم:
    هر آينه پيامبري از خود شما به سويتان آمد که رنج هاي شما بر او سخت است و بر هدايت شما اصرار دارد و نسبت به مومنان رئوف و مهربان است.»

    حالا حضرت مهدی (عج) که اشبه الناس بخَلق و خُلق به رسول اکرم هستند آیا درد ها شما برای ایشون خیلی سخت نیست ،باور کنین ایشون خیلی از غم های شما غمگین می شن شاید (که به نظر من حتماً)خیلی بیشتر از شما. به نظر من که اونا اصلا مارو نمیبینن چه برسه که غصه مارو هم بخورن غصه میخوردن که دستمون میگرفتن و از فلاکت نجات میدادن
    شما هم سعی کنید با یادآوری سعه صدر این اسوه های دین در مواقعی که از دیگران رنجیده خاطر می شین با خیر خواهی نسبت به موضوع پیش برین ان شاء الله .

    موفق باشین.
    مرسی
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.


  14. کاربر روبرو از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده است .

    hamed-kr (دوشنبه 08 شهریور 95)

  15. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط abi.bikaran نمایش پست ها
    سلام

    مرسی

    سلام
    خاک ورچوک!!!!

    خیلی عصبانی هستین بابا ، ولی من با عمق وجودم ایمان دارم که اونها خیلی از سختی ما درد می کشن ،ولی بازم عیب نداره "هر چه میخواهد دل تنگت بگو"

    کاشکی دم دست تون بودم چند تا چک و لگد نثارم می کردین بلکه مثلاً!!!

    ولی یه سئوال ، کدومش رو ترجیح می دین ،حال الآن تون یا این که مادر یکی از بچه های معصوم بودین:

    بازدید از خانه «ای‌بی»

    آخه خودتون گفته بودین :

    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.

  16. 2 کاربر از پست مفید hamed-kr تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (یکشنبه 07 شهریور 95), danger (چهارشنبه 03 شهریور 95)

  17. #19
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,821 در 2,406 پست

    Rep Power
    0
    Array

    سلام



    باغبان :
    اگر بتونید در روستا ی خودتان با مهارت هایی که دارید خدمتی انجام دهید خیلی خوب میشه .
    خب اگر نشد چی ؟

    آبی بیکران :
    اخه تو یه روستا مگه چقدر ادم زندگی میکنه که من برم عمرم اونجا تلف کنم کاری انجام بدم که همیشه اونا بتونن استفاده کن من کار هنری انجام میدم مگه خوردنی که اونا هر روز نیاز داشته باشن بخوان مرتب بیان استفاده کنن


    باغبان :
    بله حق با شماست - من توبه می کنم به درگاه الهی


    ............................

    باغبان :
    آیا در شهر میشه به این اهداف رسید ؟ هر چی باشه جمعیت مردم شهر و همینطور تنوع سلیقه ها فرهنگها توی شهر بیشتره کاری که انجام میدید بلاخره از بین این همه ادم پیدا میشه افرادی که دوست داشته باشن براش هزینه پرداخت کنن


    خب این جور که پیداست شما برای کار انگار باید برید شهر
    از طرفی چون فاصله شهر تا روستای شما تقریبا 28 دقیقه حالا چون شمایی 30 دقیقه ،،، هست باز هم میتونی برید و برگردید
    البته یه جا گفته بودید هزینه به صرفه نیست و با این تفسیر پس حتما به هدف خودتون ایمان دارید برای شهر رفتن .



    .................................................. ..............



    در مرحله بعد :
    توی پست بعدیتون هم گفتین عکاسی توی روستا که امکانش نیست اصلا به صرفه نیست. شهر هم هر قدم که برداری یه عکاسی هست اشباع شده اگه بخوای بری دنبالش کم کم یه 20 تومن سرمایه میخواد برای اجاره عکاسی خرید تجهیزات وغیره که در توان من نیست
    از شیرینی پزی وکیک و این شغلا هم اصلا خوشم نمیاد

    کلا منظورم این هست که توانایی خودتون را تو کاغذ بنویسید و بگید من با این توانایی ها و ا ستعدادها کجا می تونم مفید باشم !
    ان شالله کار مورد نظرتون را پیدا می کنید - خانم باهوشی هستید .


    شما از اون سه دغدغه ای که گفتید اولیش شغل بود !
    برید با تمام قدرت این را حل کنید و نگران آینده هم نباشید
    ان شالله ازدواج هم برای همه ی جوون ها درست بشه .


    در مورد خطاهای شناختی هم سعی کنید آرام آرام برید جلو ( پست اولتون)
    برنامه ریزی کوتاه مدت و بلند مدت کنید و آرام آرام این خطاها را از بین ببرید و اگر هم لازم دیدید در این زمینه مشاوره بگیرید از کارشناسان محترم.





    خوشبختی چیست خانم آبی بیکران ؟

    خانم اجازه ،، من بگم :


    خوشبختی ،،،، یعنی نگاهم کنه !
    خوشبختی ،،،،،
    یعنی که سر به راهم کنه



    ما که از شما نامید نمی شیم
    پس شما هم نا امید نشید








    ویرایش توسط باغبان : چهارشنبه 03 شهریور 95 در ساعت 23:18

  18. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (یکشنبه 07 شهریور 95), hamed-kr (دوشنبه 08 شهریور 95)

  19. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    سلام علیکم و رحمت الله (خیلی غلیظ بخونین)


    بعدش این که من می تونم به شما یه پیشنهاد بدم (فرض کنین من الآن یه شیطون هستم دیگه) ،

    ما یه کم پول داریم حاضریم بدیم شما یه کاری بکن یه کوچولو از حجاب تون لطفا کم بکنین ، یه قدری که ما هم به عنوان شیطون پیش رفیق مان شرمنده نشیم دیگه .

    یا مثلاً یه مدتی نمازتون رو ترک کنین ،اصلاً خدایی که اولا نیست ، دوما اگر باشه که نماز شما به چه دردش میخوره ، سوما به چه درد شما میخوره خدای به این بدی این همه نماز و روزه آخه برای چی ؟

    به هر حال ما اهل معامله هستیم دیگه خبر بدین


    جدی جدی چقدر می گیری بی حجاب بشی؟

    چقدر می گیری یه دشنام به امام حسین بدی ؟ اگر الآن حقیقتا صد هزار هزار هزار میلیارد تومن بهتون بدن حاضرین این کار رو بکنین؟

  20. 2 کاربر از پست مفید hamed-kr تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (سه شنبه 09 شهریور 95), باغبان (سه شنبه 09 شهریور 95)


 
صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.