به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 6 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 67
  1. #51
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 اردیبهشت 99 [ 06:37]
    تاریخ عضویت
    1395-4-10
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    3,490
    سطح
    36
    Points: 3,490, Level: 36
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    76

    تشکرشده 16 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم شیدا ، خیلی ممنون از نقطه نظری که ارائه کردید. باید بگم با برخی از قسمت های پست شما موافقم و با برخی از قسمت های آن خیر. همچنین از صراحت لهجه شما تشکر میکنم و در مقابل از شما اجازه میخوام من نیز با شما صریح صحبت کنم. خانم شیدا واقعا دوست دارم بازم از شما بازخورد دریافت کنم. مخصوصا در مورد مطالب زیر.


    "شما دلتون یک زندگی رمانتیک بی مسئولیت و عاشقانه و فانتزی و ... می خواد که فقط توی سریالها و کتابهای نوجوانان یافت می شود ... همون چیزی که یکی از دوستان اوایل تاپیکتون به خوبی متوجه شدند و اشاره کردند."----> واقعیتش تا حالا چندین بار به طرق مختلف در این تاپیک این مسئله رو توضیح دادم ولی باز دوستان برمیگردند سر خونه اول.


    1) من دلم یک زندگی عاشقانه بی دردسر و بدون دنگ فنگ های ازدواج جامعه خودمون میخواد. 2) میخوام طرف مقابلم خصوصیات ظاهری خاص داشته باشد 3) این رابطه رو در محدوده شرع و دین میخوام (ولو موقت). 4) چون میدونم خیلی محال به نظر میاد، خودم هم اذعان داشتم که موارد فوق همدیگه رو نقض می کنند و عملا هیچ کسی پیدا نمی کنم.


    حالا شما از کل پستهای من سه چهار کلمه رو هایلایت کردید، چیزی به من میگید که خودمم در پست هام ده بار به طرق مختلف به اون اعتراف کرده بودم و همینو اساس نتیجه گیری های بعدی خودتون قرار میدید.

    "به نظر من برخلاف تفکر خودتون که می گید اگه بخوام موقعیت علمیم را حفظ کنم باید از کار و زندگی و تفریح و ... بزنم بهتره شما دیگه از زندگی یک بعدی علمی خارج بشید و یه مقدار وارد زندگی حقیقی بشید شاید نگرشتون به زندگی و سپس زندگی مشترک تعدیل بشه"
    ------> من پیش بینیم اینه که شما در خصوص زندگی دانشجویان تحصیلات تکمیلی امروزه اطلاعات چندانی ندارید. یعنی وقتی این افراد میگن ما داریم درس میخونیم، شما فکرتون به این سمت میره که فقط یک کتاب گرفتن دستشون همون مطالعه میکنن. دانشجویان دکتری همزمان که تحصیل می کنند، خیلیاشون پروژه های سنگین اجرایی برای دستگاه های دولتی انجام می دهند (زیر نظر اساتید راهنما و گروه آموزشیشون)، در ادارات، وزارتخانه ها و موسسات در رفت آمد هستند. برای کارمندان استانداری ها، فرمانداری ها و نهادهای اجرایی دوره برگزار می کنند. من نمیدونم منظورتون از اینکه وارد زندگی واقعی بشین دقیقا چیه؟ اتفاقا این افراد در عالیترین سطح با مسائل و مشکلات دارن دست پنجه نرم میکنن. آدم وقتی طرف حسابش میشه بیت المال و دولت تازه میفهمه مسولیت یعنی چی؟ حساب پس دادن یعنی چی؟ زیر بار فشار وحشتناک روحی و جسمی کار کردن باور کنید که از پس هر کسی برنمیاد. حالا سوالم اینه که چرا این دانشجویان با اینکه این همه وقت میزارن و در بسیاری از کارهای فنی رده بالا و حرفه ایی مشغول هستند، اکثرا جیباشون خالی خالیه. شما که میفرمایید جوان های غربی درآمدشون از هجده سالگی با خودشونه پس چرا اونا هم خوب تحصیل می کنند و هم خوب پول درمی آورند و هم خوب تفریح می کنند؟ من با اینکه تخصصی ترین پروژه ها رو برای نهادهای دولتی انجام میدم، ولی هیچ پولی تو جیب من نمیاد؟ همش جایی دیگه میره. چرا تحصیلات من نباید مانند خیلی از نقاط دیگر دنیا برای من حقوقی بهمراه داشته باشه؟ خوب شما که من 30 ساله رو با جوان هجده ساله غربی با این اطلاعاتتون مقایسه کردید، کی دلش رفته سمت اونا؟ چرا من با مدرک ارشدم که اپلای کرده بودم تا حقوق ماهیانه چندین هزار دلار هم تونستم پذیرش بگیرم اما در وطن خودم بیشترین چیزی که نصیبم شده نصحیتی از جنس حرف شما بوده "همه را مسئول مشکلات زندگیتون می دونید غیر از خودتون؟!؟" واقعیتش با این حرفی که زدید احساس کردم دارم با یک سیاستمدار صحبت میکنم که میخواد با پنبه سرم ببره. البته من که دیگه عادت کردم.


    "همون جوامع غربی که روابط بی مسئولیتشون دلتون را برده!" به نظرم اینگونه بیان کردن یک موضوع، شیوه ایی ماهرانه برای برچسب زدن به طرف مقابل است (میدونم شما چنین قصدی نداشتید اما به طور ضمنی جملتون همچین عملکردی داره). شیوه ایی که معمولا خوب جواب میده. حالا من از شما سوال دارم. پس چرا من این همه روی اجازه پدر، اطلاع خانواده و رعایت شخصیت و غرور طرف مقابلم هم تاکید داشتم. یعنی عملا اینقدر کار رو برای خودم سخت کردم که هیچ گزینه ایی پیدا نمیشه. شما فکر میکنید روابط اونطوری در جامعه خودمون برای من مهیا نبوده (....بگذریم....) من که صراحتا نظر خودم در مورد چارچوب دین و شرع بیان کردم اما در کنارش منکر این موضوع نشدم که به لحاظ احساسی به چنین نظامی گرایش دارم. به نظرم وقتی قراره نظری رو در یک فضای عمومی نقد کنیم، باید خوب و بد اونو با هم به خواننده عرضه کنیم و اجازه بدیم خودش از صحبت ما هر برداشتی که میخواد داشته باشد. اینکه صرفا چند کلمه رو از بین اون همه متن هایلایت کنید و یک تصویر ناقص و ابتر رو ارائه کنیم، قضاوتمون رو هم به تبع مورد تاثیر قرار میده.


    "همه را مسئول مشکلات زندگیتون می دونید غیر از خودتون؟!"-----> من اگه بقیه رو مسول مشکلات زندگیم خودم میدونستم که در 27 سالگی به سه زبان دیگر (غیر از فارسی) مسلط نبودم یا جایگاه الانم نداشتم. اتفاقا من از خودم رضایت کامل دارم. چون واقعا برای چیزی که امروز دارم بشدت تلاش کردم و جنگیدم. نمی خوام راجع به دستاوردهای شخصیم صحبت کنم چون شما هیچ معیاری برای سنجش حرف های من ندارید. اما واقعیتش جنس حرفاتون خیلی برای من آشناست. مانند سیاستمدارها صحبت می کنید. منظورم اینه که در هر جلسه ایی که ما نشستیم و به مسولین عزیز کمبودهای محیط آموزشی دانشگاه ها را متذکر می شدیم، آخرای کار که بحث بالا می گرفت دقیقا عین شما با ما صحبت می کردند. یعنی مغلطه می کردند (توضیح میدم). به ما می گفتند شما خودتون برای خودتون چکار کردید؟ چرا همش انتقاد می کنید؟ و از این حرفا. یعنی اخرش این ما بودیم که مورد انتقاد قرار میگرفتیم و ما باید برای کمبودها پاسخ میدادیم. اما واقعیت اینه که شما هیچ حقی ندارید به یه نفر بگید شما خودت برای خودت چکار کردی چون این مسئله جز حقوق و تکالیف اون شخص حقیقی نسبت به خودشه و طبیعتا نیازی هم نداره که به دیگری جواب بده. اما وقتی شما یک مسول حقوقی را بعنوان کسی که در جایگاهی قرار دارد که باید به من و شما پاسخگو باشد، مورد خطاب قرار میدهید، ایشون حق ندارد از شما بپرسد شما خودت برای خودت چکار کردی که حالا از من انتظار داری؟ به نظرم اینجا طرف داره مغلطه میکنه که از زیر بار فشار خارج بشه. من دارم مشکلم با جامعه بیان میکنم و شما بعنوان یک فرد جامعه شناس یا روانشناس باید به من پاسخگو باشید که در قبال این وضعیت جامعه برای راهنمایی من چه می کنید.باید توضیح دهید که چه برنامه ایی دارید که به من کمک کنید؟ چه راه کاری پیشنهاد میدهید که این غل و زنجیرها از پای جوانان ما باز شود؟ اینکه خیلی راحت بیایید بگویید شما خودت برای خودت چکار کردی، شما بی مسولیتی، شما روابط اونطوری دلت برده، که میشه پاک کردن صورت مسئله. خودم قبل از همه فکر کرده بودم و برای خودم کلی کارها کردم. منتها من الان یه بخش بزرگ مشکلم همین خرده فرهنگ های دست پاگیره که مربوط به ارتباط ادما با همدیگست نه ارتباط اونا با شخص خودشون.


    سلام خانم Amina، ممنون که به تاپیک من سر می زنید و به من کمک میکنید.


    "شما اگر واقعا می خواین ازدواج کنید باید خودتون رو در معرض آشنایی با خانم ها قرار بدین. باید سعی کنید تعاملاتتون رو گسترش بدین. از این طریق چم و خم کار دستتون میاد و معیارهاتون هم واقعی تر می شه. سلیقه ی رومانتیک تون هم رشد می کنه و گسترده تر می شه."-----> بله من هم بهمین رسیدم.


    سلام خانم صبا 2009. از اینکه لطف کردید و تاپیک من مطالعه کردید سپاسگزارم. خواهش میکنم پاسخی که برای خانم شیدا نوشتم رو هم شما مطالعه کنید. اگر نکته ایی داشتید خیلی ممنون میشم بفرمایید.
    ویرایش توسط پسر جوان : جمعه 01 مرداد 95 در ساعت 04:07

  2. کاربر روبرو از پست مفید پسر جوان تشکرکرده است .

    شیدا. (شنبه 02 مرداد 95)

  3. #52
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 شهریور 96 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1394-7-06
    نوشته ها
    130
    امتیاز
    3,017
    سطح
    33
    Points: 3,017, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 127 در 70 پست

    Rep Power
    28
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط پسر جوان نمایش پست ها
    سلام خانم دلخسته، خیلی ممنون از دیدگاهی که ارائه دادید. به نظرم تذکر خیلی بجایی بود.

    در خصوص وابستگی که به هیچ عنوان مشکلی ندارم. در واقع آدمیم که دوست دارم همیشه فاصلم با بقیه حفظ بشه. حتی خانوادم. منظورم اینه که من زندگی خودم داشته باشم اونا هم زندگی خودشون. اما در خصوص غرور، باید بگم کمی مغرورم. یعنی هیچ کس نمیتونه احترام بلند مدت من داشته باشه مگر اینکه خودش به من ثابت کرده باشه. منظورم این نیست که بهش بی احترامی می کنم ولی روی ارتباط بلند مدت هم با اون طرف حساب نمی کنم.

    اینکه طرف به چالش بکشونم یعنی چی؟ میتونید بصورت کاربردی و با مثال توضیح بدید؟ واقعیتش اینه که من فکر میکردم دیدارهای اینطوری جای به چالش کشیدن نباشه. بیشتر با علایق و سلایق آشنا شدنه. در کل این قسمت خیلی کلی توضیح دادید. مثلا تحت یک شرایط خاص یک رفتار خاص نشون میده یعنی چی و چطور اون شرایط ایجاد کنم؟ من تنها تصورم رفتن به کافی شاپه و صحبت کردن در اون فضاست. مگه غیر از اینه؟

    سوال از کاربران همدردی----> یک سری سوال داشتم که میخواستم قبلا بپرسم ولی یادم رفته بود. جوابشون هم برای من خیلی مهمه.

    چون برخی از کاربران همدردی خارج از کشور زندگی می کنند و بعضی دیگر هم تجربه زندگی در خارج رو دارند در پاسخ به یه مسئله ایی خیلی میتونن کمکم کنن.

    اگه به طور کلی بخواهید جواب بدید، نظر دختران جامعه ایی که شما در اون زندگی می کنید در خصوص مردم ایران و ازدواج با یک مرد ایرانی یا خاورمیانه ایی چیه؟ منظورم اینه که پیش فرضشون در خصوص چهره، اخلاق و شخصیت این آدما چیه؟ کلا به نژاد و فرهنگ ما نظر خوبی دارند یا نه؟

    آیا اون حس نژاد پرستی رو دارند و خودشون خیلی برتر میبینند و کلا پرونده همچین آدمایی براشون بستست یا غیر از اینه؟

    به نظر شما یه پسر ایرانی با چهره متوسط ولی تحصیلکرده در جامعه ایی که شما هستید چقدر شانس داره؟

    فاکتورهای مهم دختران اون جامعه برای انتخاب همسر چیه (کلی بگید میدونم آدم به آدم تفاوت داره)؟

    وفاداری و پایبندی اونا به زندگی در مقایسه با مردم خودتون چطوریه یعنی مثل اون چیزیست که در رسانه ها میبینیم که هر کی هر کاری دلش میخواد میکنه و راحت زندگیشون ترک میکنند یا نه، اونا هم نظام خانواده براشون اهیمت داره و همینطوری اجازه نمیدن خراب بشه؟

    بازم از همه عزیزانی که لطف می کنند و من راهنمایی می کنند یک دنیا سپاسگزاری می کنم.


    شما آیا واقعا قصد داری که به خواسته هات برسی/؟
    اگر واقعا قصدت همینه، تلاش کن ، اقدام کن برای اخذ ویزا و کارای مربوطه ، و کوشش کن که به هدفت برسی
    شرایط خاص در کافی شاپ بوجود نمیاد، و محدودیت مانع ازین میشه که بتونی طرفتو خوب بشناسی

    اگه فقط میخای افکار جامعه رو بدونی ، همه باهات مخالفن ،
    شما اینجا جز به چالش کشیدن خودت، و نظرسنجی به نتیجه ای نمیرسی و دیر یا زود هم تاپیکت از حد مجاز عبور میکنه و قفل میشه
    شاید بخاطر دفاع از فرهنگ ایرانی هنوز قفل نشده!

    تغریبا نصف فامیلو آشناهام در کشورهای خارجی زندگی میکنن ، و تقریبا زندگی های روزمره شونو میدونم چجوریه
    اون چیزایی که به گفته دیگران توهم و خیاله، اونجا یه چیز عادیه، نژاد پرستی ای که اینجا هست هم اونجا به این شدت نیست!

    سوالایی که پرسیدید رو جوابشونو میدونم، اما ترجیح میدم در فضای عمومی نگم، چون بغیر اینکه تهمت بیشتری میشنوم ، سودی عاید خودم و شما نمیشه!
    اگر امکانش بود با ایمیل پاسخ میدادم



    فقط کلی میگم که شما اگه به انسانیت فکر میکنی و مذهب باعث نمیشه که همه چیو بد بدونی صرفا بخاطر تفاوت فرهنگی، حس میهن پرستیتو منعطف کنی بری اونجا زندگی کنی بهتره
    ویرایش توسط delkhaste : جمعه 01 مرداد 95 در ساعت 16:38

  4. کاربر روبرو از پست مفید delkhaste تشکرکرده است .

    پسر جوان (جمعه 01 مرداد 95)

  5. #53
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 شهریور 02 [ 15:46]
    تاریخ عضویت
    1391-3-28
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    10,451
    سطح
    68
    Points: 10,451, Level: 68
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 399
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    340

    تشکرشده 500 در 154 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام پسرجوان عزیزم


    سریال فرندز یه سریال طنز بسیار محبوب که بین سال های 1994 و 2004 از آمریکا پخش می شد. تو فصل نه یه دیرینه شناس(palentologist) به عنوان مهمان وارد سریال میشه. یکی از نقش های اصلی فیلم های یه دیرینه شناس وسواسی که خیلی گیک و اعتماد به نفس بالایی نداره و اسمش راس(Ross)، راس از خانم چارلی(همونی که مهمان این قسمت هاست) خوشش میاد ولی وقتی می فهمه که چارلی معشوق برنامه جایزه نوبل بوده و قبل از اون هم معشوق یکی از نخبه های آمریکا بوده جرات نمی کنه بره سمتش، یکی دیگه از هنرپیشه های فیلم اسمش جوئی ( joey)یه آدم خنگ که شغلش بازیگری، زیاد اشتباه می کنه ولی حساس نیست ولی اعتماد به نفسش بالاست و جذاب؛ خلاصه چارلی با جوئی دوست می شند ولی بعد مدتی می بیننداصلا شباهتی ندارند و عامل اصلی ارتباطشون جذابیت(ظاهر) دو طرف بوده، تمام قضایا تو قالب طنز ارائه میشه، وقایع اون قسمت ها ناخودآگاه من یاد جمله نیچه میندازه که میگه تا زمانی که دو نفر حرفی برای گفتن یا گوشی برای شنیدن دارن، میشه به تداوم ارتباطشون امیدوار بود.


    شهامت پایین

    دوست عزیز شما خیلی گیکی(geek) خیلی حسابگری و اصلا هیجان طلب و اهل خطر به نظر نمیایی و همین عامل هم باعث میشه کمتر دست به عمل بزنی و تو دنیای ذهنی قدم بزنی که از واقعیت دور، عزیزم اینجا ایران! با قوانینش سازگار شو یا اگه نمی تونی مهاجرت کن، ناله یا خودخوری فایده ای نداره اگه هم می مونی به دنبال راه حل برای مشکلاتت باش، دوست عزیزم به نظرم شما برو اروپای شرقی یا روسیه یه دختر پیدا کن همون چیزی که میخای، فقط خواهشا زود وارد فاز عاطفی نشو و اگه دیدی از لحاظ فکری(کلی میگم) شباهت ندارید به خاطر صرفا ظاهر آشنایی رو ادامه نده. نکته بسیار مهم تر هم اینکه روی شخصیتت کار کن. رابطه زن و مرد چیز متفاوتی از رابطه با یک دوست، همکار و... نیست. یه تفاوت عمدش اینه که رفتارها و حرف های همراهت برات پر رنگ تر و سنگین تر، یادت باشه مشکلات شخصیتی ما بعد ازدواج پررنگ تر میشن

    باورهات
    دوست عزیز شما صرفا جملات مسئولین رو در قالب دیگه ای تکرار کردی(جملات در مورد ماهواره و...) و جملتون در مورد خیابان های تهران دقیقا عین جمله صادق لاریجانی بود. بعد می آیید و از خانم شیدا که به نظرم حرفشون درست انتقاد می کنید که چرا حرف سیاستمدارارن رو تکرار می کنند! دوست عزیز باورهات رو به چالش بکش. خواهش می کنم این کار رو بکن. مطمئن باش اگه خد-ایی وجود داشته باشه بنده جسور و متفکرش رو بیشتر از بنده ترسوش دوست داره! اخلاقیاتت، الگوهای ذهنیت و .. کن فیکون کن، گذشتت رو آرام آرام دور بریز، تو شک زندگی کن اذیت میشی ولی خلاص میشی، چون مجبور میشی شکی که مثل خوره به جونت افتاده رو تموم کنی، وقتی عقایدت مال خودت باشه اون روز تضاد بین احساس و عقلت رو نخواهی دید.


    از صمیم قلبم بهترین ها رو برات آرزو می کنم

    ویرایش توسط باران13 : شنبه 02 مرداد 95 در ساعت 00:01

  6. 5 کاربر از پست مفید باران13 تشکرکرده اند .

    کایا (شنبه 02 مرداد 95), پسر جوان (شنبه 02 مرداد 95), بارن (شنبه 02 مرداد 95), سرشار (شنبه 02 مرداد 95), شیدا. (شنبه 02 مرداد 95)

  7. #54
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 اردیبهشت 99 [ 06:37]
    تاریخ عضویت
    1395-4-10
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    3,490
    سطح
    36
    Points: 3,490, Level: 36
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    76

    تشکرشده 16 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم دلخسته ، خیلی ممنون از پاسختون.

    من قبل از اینکه بخوام به خواسته هام برسم، میخوام خودم بهتر بشناسم. همانطور که در پست های قبلیم ذکر کردم، هنوز در این زمینه خیلی مشکل دارم و این تاپیک برای من یه بستری بود که تا حدودی و به صورت کلی به این مسئله بپردازم.

    تقریبا نصف فامیلو آشناهام در کشورهای خارجی زندگی میکنن، و تقریبا زندگی های روزمره شونو میدونم چجوریه اون چیزایی که به گفته دیگران توهم و خیاله، اونجا یه چیز عادیه، نژاد پرستی ای که اینجا هست هم اونجا به این شدت نیست!-----> میشه این دو جملتون برای من بیشتر باز کنید. خیلی مایلم که در این خصوص منو راهنمایی بیشتری بکنید (مخصوصا در خصوص نژاد پرستی).

    سوالایی که پرسیدید رو جوابشونو میدونم، اما ترجیح میدم در فضای عمومی نگم، چون بغیر اینکه تهمت بیشتری میشنوم ، سودی عاید خودم و شما نمیشه! اگر امکانش بود با ایمیل پاسخ میدادم-----> اینجا که محیط مجازیه و ما که همدیگرو نمیشناسیم. دوست دارم پاسختون بشنوم. شاید دیدگاه شما بتونه به من کنه.

    سلام جناب باران13، خیلی ممنون از لطفتون و پاسخی که ارائه کردید.
    به خاطر توضیحاتتون راجع به سریال سپاسگزارم. هر موقع وقت کردم حتما میبینم.

    دوست عزیز شما صرفا جملات مسئولین رو در قالب دیگه ای تکرار کردی(جملات در مورد ماهواره و...) و جملتون در مورد خیابان های تهران دقیقا عین جمله صادق لاریجانی بود
    .-----> نکته اصلی اون پستم کلا چیز دیگه ایی بود و این مطالبی که خدمتتون عرض کردم تحلیل من از وضعیت جامعمون بود. یعنی بحث کلا در اون پست چیز دیگری و جواب خانم شیدا چیز دیگری است (قیاس مع الفارق). در خصوص آقای لاریجانی من از شما دارم میشنوم. ممکنه ایشون قبلا این حرف از زبان من شنیدن و بعد تکرار کرده باشن (شوخی میکنم).

    در خصوص به چالش کشیدن باورهام همیشه قبلش یک تحلیل هزینه فایده انجام میدم بعد میزنم به دل تغییر تحول. به نظرم خدا قبل از هر چیزی بنده های عاقلش دوست داره. همونطور که گفتم در این خصوص یه سری تجربیاتی دارم که هزینه زیادی واسشون پرداخت کردم. البته الانم اگه نیاز باشه در مقابل تغییر و تحول منطقی کاملا انعطاف دارم و هیچ وقت هیچ چیز صد در صد رد یا تایید نمیکنم.


    این حرفتون هم درسته که بیش از حد در فضای ذهنیم به بررسی حواشی و جوانب یه موضوع میپردازم که باعث میشه از خود مسئله کاملا دور بشم. بعضی وقتها برای برخی تصمیم گیریام خیلی تعلل میکنم و باعث میشه فرصت های خوبی از دست بدم.

  8. 2 کاربر از پست مفید پسر جوان تشکرکرده اند .

    کایا (شنبه 02 مرداد 95), باران13 (شنبه 02 مرداد 95)

  9. #55
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 شهریور 02 [ 15:46]
    تاریخ عضویت
    1391-3-28
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    10,451
    سطح
    68
    Points: 10,451, Level: 68
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 399
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    340

    تشکرشده 500 در 154 پست

    Rep Power
    37
    Array
    در خصوص به چالش کشیدن باورهام همیشه قبلش یک تحلیل هزینه فایده انجام میدم
    مرگ من بی خیال تحلیل شو! دست به کار شو، کاری رو انجام بده که لازم و درست نه کاری که ممکن و شدنی، والسلام. با تکرار کارهای گذشته نتایج جدیدی نمی گیری


    نژاد پرستی ای که اینجا هست هم اونجا به این شدت نیست!
    خانم دلخسته شما واقعا با مفهوم نژادپرستی آشنایید؟! مردم بیچاره ما کجاشون نژاد پرست؟؟؟ آقای پسرجوان شما نژادپرستی دیدید؟؟؟ شاید بگید افغانی ها، شاید بعضی ایرانی ها یعضی از افغانی ها رو اذیت کنند ولی موضوع نژاد پرستی نیست، مسئله، مسئله کار وگرنه چرا ارمنی ها رو اذیت نمی کنند؟؟!! ارمنی ها مسیحی هم هستند پس چرا اذیتشون نمی کنند؟!!! دوما شما بری دوبی می بینی یه عرب با زناش تو بازار و بچه هاش رو کنیزها و برده های فیلیپینی دست گرفتند شعور کلی مردم ما قابل قیاس با کشورهای همسایه نیست! پارسال از کل جهان آمار یهودی ستیزی رو می گرفتن ایران کم ترین درصد رو در خاورمیانه و شمال آفریقا داشت. درضمن ایرانی ها به نژادشون هم مغرور نیستن!

    ویرایش توسط باران13 : شنبه 02 مرداد 95 در ساعت 03:17

  10. 2 کاربر از پست مفید باران13 تشکرکرده اند .

    danger (چهارشنبه 31 شهریور 95), پسر جوان (شنبه 02 مرداد 95)

  11. #56
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 اردیبهشت 99 [ 06:37]
    تاریخ عضویت
    1395-4-10
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    3,490
    سطح
    36
    Points: 3,490, Level: 36
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    76

    تشکرشده 16 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام جناب باران 13، سایت تابناک بک خبر راجع به نژادپرستی ایرانی ها امروز منتشر کرده. دو تا کارشناس که یکی موافق نژاد پرستی ایرانیاست و یکی دیگه مخالفه در این خصوص بحث کردند. فکر کنم خودنش جالب باشه. اینم لینکش

    ايراني‌ها نژاد‌پرست هستند يا نه؟ - سایت خبری تحلیلی تابناك|اخبار ایران و جهان|TABNAK

  12. #57
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آذر 95 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1395-2-09
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    2,947
    سطح
    33
    Points: 2,947, Level: 33
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 44.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 278 در 136 پست

    Rep Power
    41
    Array
    ایرانی ها نژادپرست هستند اما نوع نژادپرستی شون با نوع نژادپرستی اروپایی کاملا متفاوته. در ایران هیچ حرکت و گروه سازمان یافته ی نژادپرستی وجود نداره. ایرانی ها سابقه ی نسل کشی های گسترده (مثل نسل کشی 6 میلیونی یهودیان در اروپا) رو ندارند. در مقابل احساس دشمنی که نسبت به اعراب و افغان ها وجود داره ریشه های عمیق فرهنگی نداره و ناشی از مشکلات فعلی هست که در منطقه داریم. مثلا افغان ها به طور لجام گسیخته، غیرقانونی و میلیونی وارد ایران شده اند و حاضر به برگشت به کشورشون نیستند. هزینه های گزافی که از این مسائل به کشور و مردم تحمیل می شه حساب و کتاب نداره. طبیعیه که مردم هم احساس مثبتی پیدا نمی کنند. اما این در مورد مسئله ی شما خیلی مهم نیست چون حتی اگر ایرانی ها نژادپرست ترین ملت دنیا هم باشند شما در ایران جزئی از این ملت هستی در حالی که در اروپا یک بیگانه محسوب می شی و پیکان نژادپرستی به سوی شما خواهد بود. مثلا امروز خبردار شدم که یک مرد ایرانی-آلمانی مسئول کشتار در مونیخ بوده. تصور می کنید مردم آلمان با شنیدن این خبر چه احساسی نسبت به ایرانیان پیدا می کنند؟

  13. 2 کاربر از پست مفید Amina تشکرکرده اند .

    پسر جوان (شنبه 02 مرداد 95), بارن (شنبه 02 مرداد 95)

  14. #58
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:44]
    تاریخ عضویت
    1395-2-21
    نوشته ها
    176
    امتیاز
    4,752
    سطح
    44
    Points: 4,752, Level: 44
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 319 در 122 پست

    Rep Power
    41
    Array
    سلام
    بحشي از نظرات دوستان بخصوص در نيمه‌دوم صفحه 5 به شدت مغرضانه بود و اينطور برداشت ميشه كه هدف صرفا مخالفت با آرا و نظرات استارتر محترم (پسر جوان) است.

    ببينيد من به عنوان كسي كه هم همسن استارتر هستم و هم از نظر تحصيلات نزديك به ايشان و هم در مبحث رسومات غلط، همدرد اين آقا هستم، فكر ميكنم براي بهتر ادا شدن حق مطلب بذ نيست نكاتي رو يادآوري كنم.

    با همه شباهتهايي كه بين من و پسرجوان وجود داره، ولي يه سري تفاوتهاي اساسي داريم. من روابط آزاد اجتماعی رو بارها تجربه كردم. هيچ كمبودي از اين بابت ندارم و حتي چيزي كه استارتر محترم دنبالش هست -يعني عشق نوجواني بدون مسئوليت و بدون دغدغه- رو تجربه كردم و تشنگي از اين جهت ندارم. توي پستهاي قبليم هم گفتم من دنبال خانم چشم آبي بلوند نيستم اما دغدغه‌های اجتماعي پسر جوان رو كاملا درك ميكنم.
    ما در مملكتي زندگي ميكنيم كه از اينجا رونده از اونجا مونده شديم. نه اسلامي هستيم و نه غربي. حتي ايراني هم نيستيم شما سري به تاريخ بزنيد چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام كي ما تا اين حد سردرگم و ناراحت بوديم؟ لازم نيست راه دوري بريم. كجا پدر مادرهاي ما براي ازدواج اين همه مشقت كشيدند؟
    از يك طرف جامعه دستور ميده به ازدواج و بقاي نسل و حتي احساسات و عواطف و روحيه خانوادگي ايراني، ما رو به سمت تشكيل خانواده سوق ميده، از طرف ديگه انواع موانع براي ازدواج گذاشته ميشه:
    - هزينه‌هاي كمرشكن براي شروع زندگي
    - چشم‌وهم‌چشمي‌هاي مزخرفي كه از بالا‌شهري تا پايين‌شهري، از روشنفكر تا مذهبي، از پولدار تا فقير، وجود داره و همه شديدا بهش پايبندند!!
    - سخت‌گيري‌هاي بيمورد، علاقه به تامين جهيزيه آخرين مدل و در مقابل، علاقه به مهريه‌هاي نامعقول (به عصر حجر برگشتيم(!) معامله كالا به كالا!!)
    -افكار خاله‌زنكي: «آرزو دارم خودمو تو لباس عروس ببينم!» ؛ «آرزو دارم دخترمو تو لباس عروس ببينم!» ؛ آ«آرزو دارم پسرمو تو لباس دامادي ببينم!» و... (مجموع اين آرزوهاي پيش پا افتاده و خنده‌دار باعث تحميل هزينه‌ةاي چند ده ميليوني ميشه كه شروع زندگي رو غيرممكن ميكنه. كسي هم كه تن به وام و قرض بده براي تامين اين هزينه‌ها، بهترين سال‌هاي اول زندگيش رو بايد سه شيفت كار كنه تا قسطها پرداخت بشه!)

    ماها حق نداريم با جسن مخالف رابطه داشته باشيم چون اسلام اينو از ما خواسته.
    ماها بنابر دستور دين و فرهنگ و رسوم‌ةاي خودساخته، در اوج فشارهاي جنسي و احساسي حد فاصل 19 تا 25 سالگي (و اخيرا افرادي مثل من تا 27 سالگي) حق وارد شدن به هيچ رابطه‌اي رو نداريم
    در عين حال همين جامعه‌اي كه فرهنگ اون رو قابل دفاع ميدونيم، با داشتن ثروتهاي كلان، كوچكترين سهمي براي جوان قائل نشده و قدرت ازدواج رو ازما سلب كرده. و با تمام قدرت هم از جوان ميخواد تشكيل خانواده بده تا رشد جمعيت دچار سير منفي نشه!!

    به نظر من ماها بايد از خودمون شروع كنيم و هركس به سهم خودش بت چشم‌و‌همچشمي رو بشكنه. تا زماني كه ازدواج ساده نشه، دختر و پسر بدون دغدغه نتونن زندگيشون رو شروع كنن، هيچ چيز عوض نميشه.

    نقل قول نوشته اصلی توسط مهرآیین نمایش پست ها
    می بینم که تاپیک تبدیل شده به جولان و حمله به فرهنگ و سنن ایرانی.
    ما ایرانی هستیم و خواه ناخواه با همین سنتها بزرگ شدیم، اصالت این سنن رو زیر سوال نبرید، اگه کسی به هر دلیلی درایت و تدبیر لازم برای مواجهه با بعضی شرایط رو نداره اصلا و ابدا دلیل نمیشه که اینطوری فرهنگ یک جامعه رو زیر سوال ببره.
    فرهنگ رو ما ميسازيم.
    نه فرهنگ ايراني و نه احكام اسلامي صحبتي از مهريه هاي ميلياردي و جهيزيه لوكس و مراسم كمرشكن نكرده. اين چيزي كه امروز بهش ميگيم فرهنگ، ساخته افكار ماهاست كه بايد تغيير كنه. نتيجه انتقاد نكردن به فرهنگ اشتباه رو داريم ميبينيم: بالا رفتن سن ازدواج، سقوط بنيان خانواده، افزايش بي رويه طلاق و...

  15. 3 کاربر از پست مفید سوشیانت2 تشکرکرده اند .

    Amina (شنبه 02 مرداد 95), پسر جوان (شنبه 02 مرداد 95), نیکیا (شنبه 02 مرداد 95)

  16. #59
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آذر 95 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1395-2-09
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    2,947
    سطح
    33
    Points: 2,947, Level: 33
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 44.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 278 در 136 پست

    Rep Power
    41
    Array
    آقای سوشیانت من با نظرتون موافقم اما یک مسئله ای وجود داره که من می خواستم در جواب اون پستتون در مورد روشنفکری دخترا بنویسم که منصرف شدم ولی الان می نویسم.

    ببینید مشکلی که از طرف دخترها وجود داره اینه که آقایون (منظورم به هیچ وجه شخص شما نیست. ) روشنفکری رو فقط در یک سری مسائل می پسندند و در مسائل دیگه روشنفکری رو دوست ندارند. مثلا دوست دارند همسرشون اهل مهریه و عروسی پرهزینه نباشه ولی حاضر نیستند که شرایطی مثل حق طلاق و تحصیل و... به صورت وکالت بلاعزل به همسرشون بدن. خوششون میاد دوست دخترشون با اون ها رابطه داشته باشه اما همین رابطه داشتن رو دلیلی برای در نظر نگرفتن اون دختر برای ازدواج می دونند. ادعای روشنفکری می کنند ولی در همسرشون دنبال زنی هستند که به ارزش های سنتی مثل نداشتن دوست پسر قبل از ازدواج، حرف شنوی و.. پایبند باشه و... خوب این به خودی خود باعث می شه زن ها به همون سنت هایی که احتمال اجراشون خیلی بیشتره کفایت کنند و ریسک نکنند. البته و صد البته که آقایونی هم هستند که در طرف مقابل این معادله قرار دارند و واقعا روشنفکرند و این روشنفکری از احتمال ازدواج مناسبشون کم می کنه.

    با همه ی این حرف ها من به شخصه دخترها و پسرهای زیادی رو می شناسم که به معنای واقعی روشنفکرند و ازدواج های آسان داشتند. راهش هم این بود که فعالیت ها و تفریح هایی داشتند که آدم هایی از این دست رو به خودش جذب می کرد و از این طریق با هم آشنا شدند و ازدواج کردند.

  17. 2 کاربر از پست مفید Amina تشکرکرده اند .

    پسر جوان (شنبه 02 مرداد 95), بارن (شنبه 02 مرداد 95)

  18. #60
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 فروردین 96 [ 14:28]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    6,459
    سطح
    52
    Points: 6,459, Level: 52
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 79.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    305

    تشکرشده 406 در 145 پست

    Rep Power
    49
    Array
    سلام
    قبل از هرچيزي براي من يك نكته توي صحبت هاي شما پررنگ بود و اون اينكه ميفرماييد در تقابل بين عقل و احساس هستيد. در صورتي كه من دارم بيشتر از همه تقابل بين خواسته ها و نيازهاتون رو در مقابل مذهب و فرهنگتون مي بينم. معمولا اين عقايد ما هستن به نياز ها و روش زندگي ما فرم ميدن و ما رو در مسير از پيش تعيين شده اي قرار ميدن. حالا اينكه شما به مرور زمان و با توجه به اونچه در جامعه خودتون و جوامع ديگه ديدين، نيازها و طرز فكر هاي متفاوتي رو تجربه مي كنين، يك امر كاملا بديهه و اينكه در تضاد و تناقض قرار گرفتين به خاطر اينه كه از نظر مطالعاتي توي اين زمينه فقير موندين. شما چه در مورد مذهب خودتون و چه در مورد ساير فرهنگ ها اطلاعات جسته گريخته و بعضا نادرست دارين و از هر كدوم فقط اون ها رو كه دلتون ميپسنده كنار هم مي چينين.


    اولين توصيه من براي شما اينه كه كمي بيشتر اطلاعاتتون رو بالا ببرين و سعي كنين صرفا يك روش زندگي رو انتخاب كنين. شما نميتوني با فرهنگ و مذهب ايراني پيش بري و بعد به دنبال نتيجه اروپايي باشي. حالا چه بخواي اينجا زندگي كني و چه مهاجرت كني.





    من و همسرم يك سال و نيم با هم دوست بوديم. خودمون با هم آشنا شديم و در طول رابطه خونواده ها در جريان بودن و جسته گريخته ديدارهايي هم وجود داشت و بعد از مدتي تازه تصميم به ازدواج گرفتيم. هر دو از نظر تحصيلي و اجتماعي در وضعيت مطلوبي هستيم. مهريه م ١٤ سكه بوده و در حال حاضر هم در مورد مخارج زندگي هر كدوم كه دستمون بازتر باشه وارد عمل ميشيم (البته اون احساس تامين هايي كه يك مرد دوست داره براي كسي كه دوستش داره داشته باشه رو حفظ كرديم و يا احساس علاقه من براي خريدهاي خاص براي همسرم)
    خب ببينيد اين يك زندگي مشابه اون چيزي كه در فانتزي هاي شما وجود داره. اما ...




    در مورد مسئله دوستي و آشنايي:
    ١) اگر در دوران دوستي ما، همسر من اين رابطه رو با خونواده ش مطرح نميكرد، مسلما من هم اين كار رو انجام نمي دادم و يا رابطه ما يك روزي به اتمام ميرسيد. آيا شما مي توني با خونواده مذهبي تون اين مسئله رو در ميون بذاري كه با دختري بيرون ميرين؟ بايد در نظر بگيرين كه خونواده نقش بسيار پررنگي در ازدواج دارن. نگين كه مستقلانه تصميم ميگيرين چون شما حتي به اندازه من هم مستقل نيستين. من زماني كه ازدواج كردم سال ها در اين شهر و اون شهر سپري كرده بودم، مدت ها بود كه مشغول به كار بودم و هيچ وابستگي مالي به خونواده نداشتم، ارتباطم با پدرم بسيار ضعيف بود و براي من احترامش رو از دست داده بود و در كل بسيار فاصله داشتم. با تمام اين ها بعد از ازدواج نقشون در زندگي من ادامه داره و من حتي رابطه م رو بهبود بخشيدم! علتش رو زماني كه خودتون متاهل شدين متوجه ميشين.


    ٢) وقتي كه من و همسرم وارد رابطه دوستي شديم هر دو به طور بالقوه پذيرفتيم كه اين فردي كه به راحتي با من وارد رابطه شده مسلما قبلا هم با افراد ديگه اي اين تجربه رو داشته. آيا شما ميتوني اين رو با غيرت خاصتون سازگار كني؟
    من نميگم ما خودمون رو كاملا ميزنيم به بي خيالي. به هر حال يك حس حسادت هايي وجود داره. ولي ما اين رو پذيرفتيم و از بحث در موردش اجتناب مي كنيم. مثلا من هر بار كه خواستم جسته گريخته حرف هايي رو بيان كنم همسرم به من فهموند كه علاقه اي به شنيدن ادامه صحبت هام نداره. در هر حال من اگر به گذشته برگردم باز همين روش رو در پيش ميگيرم چرا كه تجريبات قبلي من به تحكيم روابط بين من و همسرم كمك كرده. ولي آيا شما از اون دسته افراد نيستي كه تصور مي كنن اگه دختري قبلا دوست پسر داشته پس احتمال خيانتش بيشتره؟!! در صورتي كه بين من و همسرم اعتماد بسيار خوبي جريان داره. كما اينكه فرد قبلي كه من باهاش در ارتباط بودم ناخواسته همكارم شد. من جسته گريخته يك چيزهايي به همسرم انتقال دادم و جوابي كه گرفتم اين بود كه اگه به خودت اعتماد داري ناراحتي براي چيه؟! همين! و اولين اتفاقي كه افتاد اين بود كه شيفت هاي كاريم رو عوض كردم بدون اينكه براي كسي توضيح بدم چرا.
    شما اگه يك رابطه آشنايي مدرن ميخواين بايد تمام جوانب مدرن اون رو با تمام وجودتون پذيرفته باشين.


    ٣) يك مسئله اي كه خيلي اصرار دارن آشنايي در قالب مذهبي رو با اين شكل رواج بدن اينه كه شما چند جلسه با خانم بري بيرون و حرف بزني. راستش براي من اصلا قابل هضم نيست كه شما چطور ميتوني فقط با حرف زدن يك نفر رو بشناسي حالا صدها يا هزاران ساعت اين حرف زدن طول بكشه. معمولا آدم ها خوب صحبت مي كنن ولي در عمل چيز ديگه اي نشون ميدن و هميشه يك قانون وجود داره كه هر كسي از هر اخلاقي به شدت نفرت نشون بده معمولا خودش هم اون خصلت رو داره! مثلا بيمار من كه مياد داخل و تاكيد ميكنه شما اصلا نگران هزينه ها نباش من ديگه با خودم ميگم واي اين قراره ما رو بيچاره كنه!
    خود شخص من تا زماني كه چندبار با فرد مقابل نشست و برخاست نداشته باشم نميتونم هيچ نظري ارائه بدم. من بايد چند بار برم رستوران و ببينم سليقه ش در انتخاب رستوران چطوره؟ گرون انتخاب ميكنه؟ ارزون انتخاب ميكنه؟ شيك ولي با صرفه اقتصادي انتخاب ميكنه؟ و يا از نظرش اين انتخاب ها مسئله جزيي هستن كه وقتي هم براشون صرف نميكنه و از من ميخواد محل رو تعيين كنم؟ چندبار ميتونه به اين روش ادامه بده؟ يا كلا شيوه زندگيشه؟ اگه فاكتور رو طوري روي ميز ميذاره كه من حتما هزينه رو ببينم از سر خساسته؟ يا ميخواد بگه ببين چقدر برام مهمي كه اين هزينه رو انجام دادم؟ اگه خساست به خرج ميده براي اينه كه ما به هم متعهد نيستيم يا كلا تو زندگي زير يك سقف هم همينه؟ شما چطور ميخواي با ساعت ها حرف زدن اين ها رو متوجه بشي؟ البته اگه تصميم بر حفظ فرهنگتون داشته باشين مسلما پذيرش اين روش بهتره براتون. اما اگه انتخاب كردين و تصميم گرفتين كه در مسير مذهبتون ادامه بدين ديگه هم حق گله كردن ندارين. شما مختاريد كه روش زندگيتون رو انتخاب كنين و پيامدهاش رو هم بپذيرين.

    - - - Updated - - -

    در مورد مهريه:
    ١) شما نميتوني سبك و قوانين اسلام رو كامل پذيرفته باشي و زماني كه يك بحثش به نفع شما نيست روش خط بطلان بكشي. مردي كه اعتقاد داره ميتونه تا ٤ زن بگيره، مردي كه به صيغه اعتقاد داره، مردي كه اعتقاد داره حق طلاق صرفا با خودشه، مردي كه به حق تمكين اعتقاد داره، مردي كه اعتقاد داره تعيين محل زندگي با اونه، مردي كه اعتقاد داره اگه بخواد جلوي همسرش رو براي بيرون رفتن بگيره حقشه، بايد به مهريه هم اعتقاد داشته باشه. مگه شما قصد برده كشي داري؟ در مقابل تمام امتيازاتي كه براتون قائل شدن، همين يه مهريه براتون شده معامله؟! يا قوانين اسلامي رو تمام و كمال بايد بپذيرين و يا به هر اندازه كه ساير حقوق رو با همسرتون شريك ميشين از مهريه هم كم كنين.


    ٢) من به هيچ عنوان براي تمام دختران اين مرز و بوم نسخه نميپيچم كه مهريه كم بگيرين. مهريه كم بستگي به همسر و خونواده همسر داره. اگه شما مهريه كم بگيرين دو تا ديدگاه وجود داره، يكي اينكه ببين دختره چي بوده كه با اين مهريه راضي شده يكي ديگه هم اينكه ببين چقدر ماديات براش بي ارزش بوده پس ما براش ارزش قائل ميشيم! توي اين مسئله مهمترين تعيين كننده خوانواده شوهر هستن. چون اون ها افرادي هستن كه بعدا قراره بهتون تكه ها رو روانه كنن. بنابراين اگه شناخت كاملي وجود نداره شرط عقل اينه كه مهريه پاييني تعيين نشه و البته در آشنايي هايي كه به صورت سنتي اتفاق ميوفته اين مسئله پررنگ تر خواهد شد.


    در مورد سبك زندگي و خرج و مخارج:
    معمولا در طول رابطه، با توجه به ديدگاه هايي كه فرد ابراز ميكنه و با توجه به رفتارهايي كه نشون ميده اين مسئله قابل پيش بيني ميشه. البته رفتار خود شما هم در اين زمينه بسيار تعيين كننده خواهد بود.
    مثلا من خواستگار داشتم (از همين سنتي ها) كه ميديدم حقوقش از من كمتره و نظرش روي خرج مشتركه. و كاملا برام اين حس رو منتقل ميكرد كه روي درآمد من حساب باز كرده. بنابراين من هم گفتم من اعتقاد دارم كه حقوقم بايد از همسرم كمتر باشه و من طوري كار ميكنم كه كمتر درآمد داشته باشم. مثلا اگه شما يك ميليون در ماه درآمد داري من تا ٥٠٠ تومن كار ميكنم. من ديدم همين حرفم براشون دغدغه ايجاد كرده و بارها به شيوه هاي مختلف بيانش كردن كه اين يك حس رقابتيه و ... خب ببينين رفتار ايشون از نظر من سوءاستفاده گرانه بود و واكنش خودش رو به همراه داشت ولي درحال حاضر با همسرم اين مسائل رو نداريم چون حس نميكنم چشمش به دنبال درآمد باشه. حتي زماني كه بخوام زمان كاريم رو افزايش بدم با مخالفت رو به رو ميشم چون همه چيز بر اساس همكاري و همراهيه.




    در مورد دختران اروپايي:
    درسته كه شايد من چهره شون رو نپسندم ولي انصافا اندام هاشون بسيار بهتره. نگيد كه خانم هاي اينجا پوشش دارن و ... كه من به عنوان يك زن در جمع هاي زيادي حضور داشتم. اما چهره ايراني يك چيز ديگه ست و حتي از اون اروپايي هاش اون ها كه زمينه هاي نژادپرستانه ندارن، خانم هاي ما رو بيشتر ميپسندن. امااااا در اون كشورها ظاهر به هيچ عنوان مسئله پررنگي در انتخاب همسر يا پارتنر محسوب نميشه بلكه معنويات و اخلاقيات فرد براشون بسيار پررنگ تره (شايد چون اكثريتشون از چهره هاي معمولي برخوردارن) به همون اندازه كه مسئله مالي براي دخترانشون نقش پررنگي نداره (شايد چون اختلاف طبقاتي به شدت ما وجود نداره). در هر حال در نظر داشته باشين كه يك دختر اروپايي هرچند هم كه مسلمان شده باشه، با فرهنگ ما بسيار فاصله داره و اگه همچنان اين ملاكتون استواره بايد به سبك فرهنگي اون ها نزديك تر بشين و از نظام مردسالارانه فاصله بگيرين.


    در نهايت؛
    قبل از هرچيز تكليفتون رو با مذهب و روش زندگي مشخص كنين. اين مسئله با توصيه ما اون هم توي سايتي كه صرفا مذهبيه و گرايشات تنها يك جهت داره، قابل پيگيري نيست و خودتون بايد دنبالش باشين تا به يك ثبات برسين. در مرحله بعد بر اساس ثباتي كه بهش رسيدين دست به عمل و انتخاب بزنين.

  19. 4 کاربر از پست مفید setare_000 تشکرکرده اند .

    Amina (شنبه 02 مرداد 95), پسر جوان (شنبه 02 مرداد 95), بارن (شنبه 02 مرداد 95), شیدا. (شنبه 02 مرداد 95)


 
صفحه 6 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: یکشنبه 18 مهر 95, 22:29
  2. منو زن داداشام دوستیم دوست دوست
    توسط ارشیدا در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 11 آذر 91, 11:00
  3. دوست داشتن دختری که با پسر دیگری است و می گوید مرا دوست دارد
    توسط mehdi1369 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 28 آبان 90, 11:29
  4. من دوست پسر دوست صمیمیم رو دوست دارم
    توسط MisS AviatoR در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 28 اسفند 89, 12:00

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.