به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 67
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 اردیبهشت 99 [ 06:37]
    تاریخ عضویت
    1395-4-10
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    3,490
    سطح
    36
    Points: 3,490, Level: 36
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    76

    تشکرشده 16 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دوست دارم ازدواج کنم اما جذب فرهنگ و چهره ایرانی نمی شم

    عرض سلام و ادب خدمت کاربران عزیز و مدیران محترم سایت همدردی،


    من به تازگی به جمع کاربران همدردی پیوسته ام و این اولین بار است که در محیط مجازی یک تاپیک ایجاد می کنم. پیشاپیش از همه شما عزیزانی که این مطلب را می خوانید و به بنده کمک می کنید بی نهایت سپاسگزارم. شاید مشکل من با همه آنچه که شما تا حالا در این سایت مطالعه کردید متفاوت باشه به خاطر همین از طولانی شدن تاپیک عذرخواهی میکنم.


    واقعیت اینه که ذهنم بسیار آشفته است و نیاز به تاپیک های زیادی برای مشورت با شما عزیزان احساس می کنم. در ابتدا مختصری از خودم توضیح می دهم و بعد به بیان مشکل می پردازم.
    متولد 67، دانشجوی سال آخر مقطع دکتری از یک دانشگاه دولتی، مجرد، مذهبی معمولی، از خانواده ایی با سطح اقتصادی و فرهنگی متوسط و بسیار خوشنام در سطح شهر (خانواده ام خیلی مذهبی تر هستند). در حال حاضر شغلی با درآمد ثابت ندارم. با اینکه چندین جا می تونم با پیگیری و تلاش مناسب، برای اشتغال خودم اقدامی کنم، ولی ترجیح می دم تمرکزم صد در صد روی درس باشه. یکی از دلایلم هم اینه که در بین دانشگاهیان هم رشته ایی خود در کشور و تا حدودی در سطح بین المللی آدم شناخته شده ای هستم و برای حفظ جایگاه علمیم مجبورم شبانه روز مطالعه کنم.
    با این مقدمه میخواستم بگم که شاید به لحاظ علمی در جایگاه مناسبی باشم، اما به لحاظ بلوغ احساسی و فکری بخصوص در زمینه ازدواج بشدت احساس کمبود می کنم. البته طی چند مدت اخیر خیلی سعی کردم با مطالعه خودمو در این زمینه بالا ببرم.

    واقعیت اینه که نمیدونم چطور اصل مشکل توضیح بدم. چون چند تا مسئله با هم گره خورده و همه رو بخوام توضیح بدم گیجتون میکنه.

    من از کودکی به دلیل خانواده کاملا مذهبی که داشتم و همچنین عقاید خودم تا این سن به هیچ عنوان هیج رابطه احساسی با هیچ دختری نداشته ام و از این جهت بشدت احساس کمبود می کنم. در واقع خیلی دوست دارم که یک عشق پر حرارت تینیجری (نوجوونی) رو تجربه کنم اما به دلیل اعتقاداتم و خانواده ایی که در آن رشد کردم هرگز چنین فرصتی نداشتم. در این خصوص بیشتر تاکیدم بر روی دوست داشتن، ناز خریدن، شوخی کردن، با هم به تفریح و خرید رفتن، دلتنگ هم شدن، صحبت کردن های طولانی و شبیه اینها است (دقیقا حال و هوای نوجوونی رو تجسم کنید) و مسائل جنسی به طور خاص منظورم نیست. از طرف دیگه آدمی گرم مزاج هستم اما به هر سختی که هست هم نگاهم و هم رفتارم رو کنترل میکنم. ولی بعضی وقتها واقعا تمرکزم می گیره و پیش خودم میگم اگر متاهل بودم با تمرکز بیشتری میتونستم هم درس بخونم، هم پیشرفت کنم و هم از زندگیم لذت ببرم.
    شاید از خودتون بپرسید خوب چرا ازدواج نمی کنم. باید بگم که دلیل اصلی ازدواج نکردن من مسئله تحصیلم نیست. حتی با توجه به اینکه فعلا شغل ثابتی ندارم اما اگر بخوام، واقعا در عرض دو سه ماه میتونم کار خوب پیدا کنم و با دست پر به خواستگاری بروم. اما مشکل اصلی من چیز دیگریست.
    با توجه به کمبودی که خدمتتون عرض کردم، یک سری تفکرات در من شکل گرفته که مسئله ازدواج برای من خیلی سخت کرده. همونطور که گفتم در حال حاضر در وجودم احساس و انرژی زیادی تلنبار شده که میخوام خالصانه به پای یه نفر بریزم. با توجه به اینکه هیچ وقت با دختری هم نبودم، فکر میکنم می تونم همسر خوبی برای شریک آینده زندگیم باشم، چون مطمئنم با این انرژی که دارم میتونم تا چند سال اول زندگی که خیلی مهمه احساسات خالصانه خودم به پای همسرم بریزم و به هیچ عنوان نزارم در این خصوص کمبودی حس کنه. اما مشکل اینجاست که من با این طبع گرم و فوران احساسات به هیچ عنوان جذب دختران اطرافم نمیشوم. این مسئله به چند دلیل است.
    1) من از کودکی عاشق چهره های بلوند و چشم آبی بودم. منظورم افرادی است که نژاد خاصی دارند و اکثرا در اروپا و آمریکای شمالی هستند (در ایرانم به تعداد کم مشابه داریم ولی من منظورم این افراد نیست). خوب چنین فردی مسلما در کشور ما خیلی به ندرت پیدا میشه و در واقع پروندش بستس. اگر بخوام صادق باشم، یکی از مهمترین دلایلی که میخوام بعد از دکتری در ایران، برای دکتری خارج اقدام کنم همینه که بتونم همچین فردی پیدا کنم.
    2) من در اطرافیانم گزینه های شکست خورده ازدواج زیاد داشتم. بعلاوه خیلی از زندگی هایی هم که الان دارم میبینم به هیچ عنوان در اون آرامشی که من دنبالشم وجود نداره. خیلی ها طلاق عاطفی، یا عدم تفاهم و زندگی های زور زورکی. در واقع اینطور بگم، با اینکه خودم مذهبی معمولی هستم، ولی بشدت نسبت به این رسم رسومات پر پیچ خم خواستگاری، مهریه، جهزیه، مراسمات عروسی، یا آرزوهای دختران برای داشتن یه شب عروسی رویایی و ... دافعه دارم. وقتی حتی فکر این مسائل هم به ذهنم میاد دوست ندارم ازدواج کنم. مهمترین دلیلشم اینه که با این همه مسائل ظاهری و مادی واقعا صحبت کردن از مسائل احساسی که بالا توضیح دادم برای من بی معنی میشه. بیشتر ماهیت کار شبیه همون معاملست تا یه یک زندگی عاشقانه.
    3) با توجه به دو گزینه فوق، دوست دارم برای مدتی خارج از ایران و دور از این فرهنگ های دست پا گیر باشم تا بتونم با دختری با ویژگی های بالا و به دور از رسم رسومات اعصاب خرد کن، اون فاز احساسی که واقعا دنبالشم رو تجربه کنم. از طرفی، چون تا حدودی آدم مذهبی هستم به هیچ عنوان منظورم روابط غیر شرعی نیست. در حال حاضر تنها راهی که به ذهنم میرسه اینه که عقد موقت کنم با همچین دختری تازه اگه بشه که بریم و کسی پیدا بشه ما رو قبول کنه و هزار تا اما اگر دیگه که تازه این کمبود احساسیم جبران کنم. اینکه میگم عقد موقت چون اخیرا در خصوص ازدواج بین ملیت های مختلف تحقیق می کردم و متوجه شدم امکان شکستشون خیلی بالاست (بعنوان مثال سخنرانی های دکتر هلاکویی)
    قبل از اینکه شما چیزی بگید، همانطور که در بالا گفتم خیلی از لحاظ احساسی نابالغ هستم. در واقع نظام فکری من سرتاسر تناقض و مسائل متضاد هست و بی تجربگیم باعث شده همچین ذائقه ایی در امر ازدواج داشته باشم. احساس میکنم حتی خودمم نمیدونم چی میخوام و این خیلی خیلی برام عذابه. البته الان که در این زمینه مطالعاتم دارم بالا میبرم به یک سری نتایج درخشان دیگه ای هم در مورد خودم دست پیدا کردم. در واقع پیش خودم گفتم اگه قراره واقع بین باشم .و در ایران به دنبال مورد ازدواج باشم سه راه برای من وجود داره:


    1) دختری با ویژگی های که بالا گفتم (منظورم هم نژادشه و هم چهرش) در ایران پیدا کنم که فرهنگ و دینش تا حد زیادی ایرانیزه شده باشه و مسلما در این راه شانس بسیار بسیار اندکی دارم. اما جالبه بدونید که از وقتی همچین فکری افتاد تو ذهنم شروع به گشتن کردم . چند تا زوج اینطوری هم پیدا کردم. یعنی خانم اروپایی یا آمریکای شمالی بودن و آقا ایرانی. جالبترش این بود که اکثرا همون ویژگی های ظاهری که من مد نظرم بود داشتند اما ازدواج هایی کاملا بی دردسر و راحتی داشتند و خوشبخت بودند (خوش به سعادتشون).
    2) دختران دو رگه که در ایران بزرگ شده اند که یکی از والد های آنها از نژادی که توضیح دادم باشد.
    3) نهایتا دختران ایرانی که در کشورهای غربی رشد کرده اند ولی همچنان دین و فرهنگ خودشون حفظ کرده اند. تصورم اینه که با توجه به فرهنگ غربی در ازدواج آسان گیر تر هستند.
    دوستان عزیز، باید بگم که در حال حاضر مشکل من معیارهای ازدواج، همسر یابی در خارج، مشکلات ازدواج های بین ملیتی، مشکلات ازدواج در ایران، عواقب رابطه های کوتاه مدت و یا مسائل این شکلی نیست. در این زمینه ها دارم مطالعه میکنم. مشکل اصلی من احساسات من است. با اینکه خودم یک ایرانی هستم اما خیلی کم جذب چهره و فرهنگ ایرانی میشم. من بالاخره اول آخر ازدواج که میکنم اما اگه این ازدواج در ایران و با این رسم و رسومات بخواد برگزار بشه احساس میکنم همیشه این عقده رو دارم که نتونستم عشق اونجور که دلم میخواد ولو برای یک مدت کوتاه هم که شده تجربه کنم. در واقع میدونم احتمال اینکه یکی همونطور که میخوام نصیبم بشه خیلی کمه ولی نمیتونم باش کنار بیام و داره منو افسرده میکنه. لطفا قضاوتم نکنید، بیشتر به راهنمایی و راه کارهای شما نیاز دارم.

    ممنون که این تاپیک خوندید
    پسر جوان

  2. 2 کاربر از پست مفید پسر جوان تشکرکرده اند .

    jdk (پنجشنبه 31 تیر 95), هلیاجون (جمعه 25 تیر 95)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آذر 95 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1395-2-09
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    2,947
    سطح
    33
    Points: 2,947, Level: 33
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 44.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 278 در 136 پست

    Rep Power
    41
    Array
    من چند تا نکته رو می گم و امیدوارم دوستان دیگه هم بیان و راهنمایی تون کنند.

    اولا اینکه رسومات ازدواج در همه جای دنیا هست، حالا جایی کمتر و جایی بیشتر. ازدواج یک تعهد سنگین قانونی و اقتصادیه و صرفا به بعد عاشفانه ختم نمی شه. ایران و غیر ایران هم نداره. در خیلی از کشورها بعد از طلاق تمام اموال زن و مرد نصف می شه و حتی در بعضی از موارد یکی از همسرها باید تا مدت ها خرج زندگی دیگری رو بده.

    دوما اینکه زنان اروپایی و آمریکایی انتظارات بسیار متفاوتی از زنان ایرانی دارند. مثلا اینکه خیلی سخت می شه خانمی رو پیدا کنی که حاضر باشه مثل یک زن ایرانی تابع شوهرش باشه. تحملشون نسبت به مسائلی مثل خشونت و خیانت بسیار کمه. کاملا رایجه که زنی بعد از سال ها زندگی مشترک به خاطر یک سیلی زندگی رو ترک کنه و جامعه هم حق رو به اون می ده.

    سوما اینکه اخلاق و فرهنگ اروپا و آمریکا با ایران بسیار متفاوته. شما باید قید این رو که همسرتون قبل از ازدواج رابطه نداشته باشه رو بزنید. مسائلی مثل محرم و نامحرم که حتی بین غیرمذهبی های ایران تا حدودی مهمه، برای اونها بی معنیه. مصرف مشروبات الکلی هیچ قبحی نداره و...

    اینها رو من برای تقبیح فرهنگ اروپایی نمی گم چون خودم هم سلیقه و روش زندگیم همون طوریه ولی می خوام حواستون به این مسائل باشه و بدونید که ازدواج با یک زن غیرایرانی اونقدر هم که شما تصور می کنید آسون نیست.

  4. 4 کاربر از پست مفید Amina تشکرکرده اند .

    پسر جوان (پنجشنبه 24 تیر 95), نیکیا (پنجشنبه 24 تیر 95), هلیاجون (جمعه 25 تیر 95), بارن (پنجشنبه 24 تیر 95)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 اسفند 02 [ 21:46]
    تاریخ عضویت
    1395-4-24
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    6,302
    سطح
    51
    Points: 6,302, Level: 51
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 34 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز
    از صحبت هاتون مشخص هست که در زمینه احساسی همون طور که گفتین به بلوغ کاملی نرسیدین. راهکارهایی که دادین شدنی نیستند! یعنی به حدی احتمال پایین دارند که معقول و منطقی نیست. اولا شما گفتین ایرانی بلوند و چشم ابی نمیپسندم! اگر علاقه شما به این نوع چهره هست چرا پس مدل ایرانیش رو نمیپسندین؟ به دلیل رسومات؟ اگر بله باید ببینید کدام الولیت بیشتری داره براتون، چهره یا گذروندن مراحل رسومات؟
    در مورد دخترهای اریوپایی- امریکایی، دورگه ها، بزرگ شده های کشورهای غربی: با توجه به نوع مذهبتون به احتمال قوی دچار مشکل میشین و دامنه انتخابتون بسیار بسیار کم هست.
    این دو مورد رو گفتم که بگم راهکارهاتون نشدنی است پس بیاین دوباره به موضوع نگاه کنین. بشینین هرچیزی که برای ازدواج دوست دارید در طرف مقابل باشه رو لیست کنین، حتی کوچکترین هاشو و دلیلتون از این خواسته رو با خودتون مرور کنین. حالا سوالم اینه که اگه مثلا از لیست شما شامل 100 مورد، دختری 80 مورد رو داشت اما قیافه ایرانی داشت، ایا فکر میکنین اون فوران احساستون رو نمیتونین به پاش بریزین؟!! اگه نمیتونین بریزین پس احساساتتون تنها بُعدی که گفتین رو نداره کمی ابعاد جنسی رو هم شامل میشه چون جذابیت چهره تا این حد بیشتر فانتزی جنسی هست.
    هرچند که همین که فکر میکنین باید ابتدای زندگی یک موج شدید احساسی به طرفتون بدین خیلی صحیح نیست.
    یک مورد دیگه اینکه، درسته مذهبی هستید ولی به هرحال دین هیچ منافاتی با شناخت صحیح دختر و پسر نداره، پس به نظر به خودتون این قرصت رو بدین که دختران اطرافتون رو بشناسین. وقتی شما میگین نگاهم همیشه کنترل شده، و هیچ رابطه ای با دختری نداشتم خب چه طور میگین میدونم جذب ایرانی نمیشم؟! ایا موردی بوده که به نظرتون کیس مناسبی باشه ولی برای قیافش ردش کردین؟ من فکر میکنم با تجربه یک رابطه احساسی اگر براتون پیش بیاد متوجه کم اهمیت بودن اون موضوع میشین چون رنج اصلی شما احساساتی هست که دارین و میخواین با کسی به اشتراک بگذارید و نه ظاهر اطرافیانتون.
    مورد دیگه که به نظرم میرسه اینه که شروع کنین به خوندن کتابهایی برای خودسازی تا بلوغتون در این زمینه هم کامل بشه و انشالا مثل ابعاد دیگه زندگیتون صحیح تر فکر کنین.
    یک پیشنهاد هم هست، مهاجرت به دلیل پیدا کردن دختر بلوندی که حاضر به عقد بشه درست نیست اما بد نیست اگر توانش رو دارین سفری به کشورهای غربیو اروپایی داشته باشین تا در فضای اونها این فانتزی عشقی که براتون ساخته شده روشن تر بشه.
    موفق باشید. امیدوارم دوستان با تجربه کمکتون کنند

  6. 2 کاربر از پست مفید Mahaneh تشکرکرده اند .

    پسر جوان (پنجشنبه 24 تیر 95), بارن (پنجشنبه 24 تیر 95)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 اردیبهشت 99 [ 06:37]
    تاریخ عضویت
    1395-4-10
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    3,490
    سطح
    36
    Points: 3,490, Level: 36
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    76

    تشکرشده 16 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم Amina ، از وقتی که برای خواندن تاپیک و راهنمایی من اختصاص دادید خیلی ممنونم.

    در خصوص نکاتی که فرمودید من قبلا به طورت بسیار جزیی تحقیق کرده بودم و باید بگم که تمام مسائلی که مطرح کردید درست است. در واقع یکی از مشکلات من اینست نمی توانم چیزی رو که با عقل خود نمی پسندم، از دل خود بیرون کنم (مخصوصا در این خصوص).یکی از دلایل این امر، موارد نقضی است که من طی چند ماه اخیر با انها برخورد داشتم. بعنوان مثال با یک زوج جوان آشنا شدم که دختر روسی و پسر ایرانی بود. دختر مسلمان و کاملا آشنا به فرهنگ و زبان ایرانی بود. به لحاظ چهره همون فاکتورهایی رو هم که گفتم کاملا دارا بود. این خانم با همسرش در یک خانه متوسط با امکانات خیلی جمع و جور مخصوص زندگی دو نفره زندگی میکردند. مهریه خانم اگه اشتباه نکنم چند شاخه گل رز بود (تعدادش یادم نیست) و مراسم ازدواج با حضور پدر و مادرهای پسر و دختر برگزار شده بود همین. ایشون از بچگی در ایران بزرگ شده بود اما با خانواده و فامیل خود در روسیه در ارتباط بودند (منظورم اینه که اون مسئله ارتباط قبل از ازدواج نداشتند).خلاصه بگم به قول خارجیاTotal package بود. وقتی چنین موردهایی میبینم (چون یکی دو مورد دیگه با همین خصوصیات پیدا کردم) دوست دارم حداقل یه تلاشی کرده باشم و بعد اگر به نتیجه نرسید بتونم با خودم کنار بیام. این قضیه منو به فکر واداشت که به دنبال گزینه های احتمالی بین جوامع مسلمانان خارج از ایران باشم (مثلا همون روسیه). ولی جنبه عقلانیم میگه فقط دارم زندگیم اینطور تلف میکنم و به دنبال سوزن در انبار کاه میگردم. متاسفانه عدم بلوغ احساسی من منجر به این شده خیلی به دنیای خیالی خودم امیدوار باشم.
    سوالی داشتم ممنون میشم راهنماییم کنید. از پاسختون اینطور برداشت کردم شما خارج از کشور زندگی می کنید. اگر چنین است، دیدگاهی شخصی مانند شما خیلی میتونه به من کمک کنه. آیا شما در اطراف خود ازدواج موفق با این معیارهایی که من گفتم چیزی تجربه کرده اید؟ اگر بله، راجع به جزییات آقا و خانم برای من توضیح بدید و یا مسیری که طی کردند و به ازدواج رسید.
    باز هم از راهنماییتون تشکر میکنم.
    سلام خانم Mahaneh، خیلی ممنون از پاسخ موشکافانه و دقیقتون.
    واقعیتش اینه که همونطور که در پست اولم گفتم مسئله من یکم پیچیدست و ذهن آشفته و نامنظمم اجازه نمیده همه مسائل به طور یکپارچه خدممتون عرض کنم. ببیند من قبلا در خصوص معیارهای ازدواج کاری که گفتید انجام دادم. روی کاغذ نیوردم ولی خیلی بشون فکر کردم و دقیقا به خاطر همین مسئله بود که فهمیدم چقدر بین عقل و احساسم فاصله هست. همونطور که در پاسخ به خانم Amina نوشتم، من طی چند ماه اخیر چند مورد در ایران پیدا کردم که واقعا با تمام معیارهایی که خدمتتون نوشتم جور درمیومدن و همین مسئله منو دچار تردید کرده. پیش خودم میگم اگه اونا تونستن چرا من نتونم؟ در مورد دخترهای ایرانی من تنها در محیط دانشگاه می تونم اقدامی کنم. چون در جایی دیگر هیچ ارتباطی ندارم. در این خصوص باید چند نکته رو بگم. اول اینکه تا حالا حتی یک گزینه چشم آبی بلوند به چشمم نخورده. با اینکه در دانشگاه تحصیل من تعداد دانشجویان دختر زیاد است. اصلا بگیم دختری با این خصوصیات ظاهری وجود داره و یا من کلا بخوام این معیار کنار بزارم، یه سری مشکلات جدی مقابل من وجود داره که از شما خواهش میکنم بعنوان خواهر بزرگتر منو راهنمایی کنید. چون واقعا اطلاعاتم کمه و احساس مبکنم رفتار اجتماعیم در این زمینه خیلی ضعیفه و بشدت آزارم میده. چون به لحاظ علمی جایگاه خوبی دارم، در واقع هیئت علمی شدنم به راحتی در دسترس است. اما نکته ایی که وجود داره اینه که یکی از پارامترهای مهم گزینش هیئت علمی، اخلاق است. حالا شما خودتون باقی ماجرا رو بخونید. کافیه من بخوام با یک نفر به طور محدود آشنا بشم جو دانشگاه هم طوریه که متاسفانه دانشجویان خیلی در این زمینه فضول و اخلاق های خاله زنکی دارند و حتی یک شایعه کوچک می تونه زندگی کاری منو نه تنها در این دانشگاه و حتی دانشگاه های دیگر بر باد بده. بیاین فرض کنیم اصلا این مورد هم مطرح نباشه. من واقعا نمیدونم شناخت در محدوده مذهب برای ازدواج یعنی چی؟ منظورم اینه که بدون اینکه خانواده ها رو درگیر بکنیم (اما در جریان باشن). به نظر من در جامعه ما این مسئله خیلی گنگه. از یه طرف آثار منفی دوستی دختر و پسر و از طرف دیگه وارد شدن به پروسه ازدواج که دردسر و مشکلات خودش داره. به قول شما راه دیگه ایی برای اینکه این فانتزی احساسی برای خودم حل کنم هست (با توجه به اینکه فعلا در ایرانم)؟ واقعا از خودم با این طرز تفکرم خجالت میکشم. در خصوص اون مسئله ایی که فرمودید "خرج کردن احساس زیاد در اوایل ازدواج درست نیست" باید نکته ایی بگم. منظورم این بود که در اوایل ازدواج یک سری خصوصیت های اخلاقی خیلی می تونه به دوام و پایداری ازدواج کنه کمک کنه که تا حد زیادی متاثر از علاقه بین دو طرف هست. من با توجه به تاپیکایی که در این سایت خوندم به نظرم ویژگی هایی مانند صبر، بخشش، فراموش کردن خطاها، روی خوش، خوبی کردن بی انتظار و... در اوایل ازدواج خیلی میتونه کمک کننده باشه و من دارم روی خودم در این خصوص به شدت کار میکنم. منظورم این بود.


    خانم Amina و Mahaneh، خیلی ممنون میشم از هر دیدگاه دیگه ایی که به نظرتون مهمه و باید گفته بشه من راهنمایی کنید. حتی اگه دردناک باشه اما احساس میکنید نیازه بازم مطرح کنید.

  8. کاربر روبرو از پست مفید پسر جوان تشکرکرده است .

    نهال :) (جمعه 25 تیر 95)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 مهر 95 [ 09:21]
    تاریخ عضویت
    1395-4-23
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    605
    سطح
    12
    Points: 605, Level: 12
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 59 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام دوست فرهنگی و فرهیخته عزیز

    چقدر احساساتتون برام جالبه و آشناست
    من اسمشو میزارم سلیقه ی دهه شصتی (چشم ها آبی و بلوند و ازدواج آسون و شیک و عاشقانه های تینیجری) احتمالا مثل من فیلم های تینیجری زیادی دیدین از اونها که دختر و پسر تو دبیرستان عاشق میشن و میرن پارتی و تو جنگل آتیش درست میکنن و تو رودخونه بازی میکنن و تو یه منظره قشنگ شب آتیش بازی تماشا میکنن. هر گز هم با هم رابطه جنسی ندارن چون مثلا دختر هنوز آماده نیست و پسر هم به پاش صبر میکنه و آخر فیلم با یه بوسه شیرین همه چیز تموم میشه.غافل از اینکه تازه همه چیز شروع شده و فیلمه که تموم شده.

    اشتباهات این نوع تفکرات بسیار بالاست :

    1. کاملا توهمه همچین چیزی تو دنیای واقع اصلا وجود نداره( اون آدم هایی که شما دیدین و گفتین خوشبختن ظاهر زندگیشون بوده شما از درونشون هیچی نمیدونی) دلم میخواست بگم من به این فانتزی های ذهنیم نرسیدم انشالله شما برسین اما نمیشه چون وجود نداره . هر چه زودتر بپذیرین براتون بهتره.

    2. شما یه آقای بیست و هفت ساله هستین که با خانواده زندگی کردین فارغ از همه مشکلاتی که خودتون حتما مطالعه کردین و میدونید ازدواج با فردی خارجی که فرهنگ خارج از کشور رو داره بسیار سخته یک نکته مهم رفتار اون فرد با خانواده شماست که ممکنه اصلا سازگاری وجد نداشته باشه .
    همیشه میگم هر چی سن ازدواج بالاتر میره مخصوصا تو آقایون باید توجه کنن که فردشون بتونه با خانوادشون رابطه برقرار کنه چون وابستگی به خانواده با بالا رفتن سن برای افرادی مجردی که تو خانواده زندگی میکنن بیشتر میشه .

    3.زندگی فانتزی های ذهنی نیست . واقعیتیه که از توش میشه عاشقانه ساخت اما تلاش لازم داره شما صرفا با داشتن یه همسر چشم آبی بلوند به آرزوهات نمیرسی . خواهر و برادر متاهل اگه دارین یادختر خاله و پسر خاله و فامیل و دوست نزدیک که متاهل هستن به زندگی هاشون توجه کنید زندگی شما هم تقریبا همون جوری میشه فرقی نمیکنه همسرتون چشم آبی باشه یا نباشه .
    مگ اینکه شما تغییر کنید .

    پیشنهاد یک: برای بیست و یک روز هر روز معیارهایی که برای همسر آیندت میخوای رو کاغذ بنویس .
    مثلا روز اول مینویسی خوش هیکل بلوند و چشم آبی و .....
    روز دوم (با خودت فکر کردی و اطرافیان و دیدی) مینویسی خوش رفتار مهرربون چشم آبی و بلوند و ....
    روز سوم....
    تا روز بیست و یکم این معیارها کامل میشه و میدونی چی میخوای مطمینم بعد 21 روز که برگردی معیارهای روز اولتو ببینی لبخند میزنی به تفکرات خودت

    2. اگه همچنان چشم آبی و بلوند دوست داری کوتاه نیا بگرد و پیدا کن . یافت میشه اما یادت باشه معیارهای دیگتو فراموش نکنی
    نشی مثل کسی که همچین زنی میخواست و نگرفت و تا یه عمر همش به زنش میگفت من چشم آبی میخواستم !!!
    نش مثل اونی که چشم آبی و بلوندیو دید و هوش از سرش رفت و معیارهای دیگه رو فراموش کرد و ازدواج کرد همه هم حسرت زندگیشو میخورن اما همش دعوا و درگیری داره تو زندگی!!!
    نشی مثل کسی که با چشم آبی ازدواج کرد و تو توهمات فانتزیش بود و چون اونی که میخواست نشد بعد طلاق الان از هر چی چشم آبیه دوری میکنه!!!

    3. جاهایی که میتونی چشم آبی بلوند انتخاب کنی
    خارج کشور که پیشنهاد نمیشه اصلا مگه اینکه بخوای بری و اونجا همیشه بمونی
    داخل کشور از مهاجرهای تازه مسلمون که خوب شما زیاد مذهبی نیستی وگرنه جامعه الزهرا قسمت خارجی ها از این دختر ها زیاده
    از ایرانی هایی که چشم آبی دارن و بلوندن که زیادم هستن

    4. یه عکس خانوم چشم آبی بلوند که دوست داری و تو اینترنت زیاده پیدا کن و با فتوشاپ سیاه سفیدش کن ببین باز هم دوستش داری؟ خوی اگه دوست داری میتونی مو مشکی و پوست سبزه و چشم قهوه ای دوست داشته باشی :)

    5. یه خانومی که همه معیارهای اخلاقی و خانوادگی و تحصیلی و اجتماعیتو داره پیدا کن و یه لنز آبی شصت تومن براش بخر موهاشم اگه تا کمرش بلند باشه حدود 700 تومن بهترین آرایشگاه موهاشو ابریشمی و بلوند میکنه میشه عروسک :))


    در آخر برات آرزوی موفقیت میکنم و میخوام که فانتزی های ذهنیتو به واقیت نزدیک کنی تا خدای نکرده آسیب نبینی

  10. 5 کاربر از پست مفید نهال :) تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (شنبه 26 تیر 95), پسر جوان (جمعه 25 تیر 95), بارن (شنبه 26 تیر 95), شیدا. (جمعه 25 تیر 95), صبا_2009 (جمعه 25 تیر 95)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 اردیبهشت 99 [ 06:37]
    تاریخ عضویت
    1395-4-10
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    3,490
    سطح
    36
    Points: 3,490, Level: 36
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    76

    تشکرشده 16 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم نهال، خیلی ممنون از پاسخ دسته بندی شده و کاربردی شما و همچنین راه کارهایی که ارائه دادید.


    در خصوص سلیقه دهه شصتی با تصویری که شما ارائه دادید، باید بگم من یکی از مصادیقش هستم. در واقع خیلی دوست دارم همچین فضایی رو تجربه کنم. حالا من از شما یه سوال دارم. آیا همچین فضا و روحیه ایی برای شخصی به سن من پسندیده است یا اینکه بیشتر حالت یه آدم عقده ایی و کمبود دار رو نشون میده؟ واقعیتش به خاطر این مسئله از خودم خیلی خجالت میشکم. پیش خودم میگم جوانان دیگه (چه ایرانی چه غیر ایرانی) در این سن الان با تمام انرژی به فکر فتح کردن قله های موفقیت هستند و مسائل خیلی مهمتری براشون در اولویته. اونوقت این مسئله ی در حد بچه های دبیرستانی، بعضی وقت ها اینقدر میره رو مغزم که واقعا من از کار، درس و زندگی میندازه. از طرف دیگه من بیرونم با درونم خیلی تفاوت داره. منظورم اینه که شما اگه ظاهر و رفتار منو ببینید یک درصد هم نمی تونید چنین حدسی راجع به من بزنید. من قبلا ورزشکار رزمی بودم، همیشه برخوردم با بقیه جدی ولی محترمانه و توام با اعتماد بنفس بوده ولی از درون احساس میکنم واقعا یک کودکم (با توجه به تفکرات ازدواجیم). این فانتزی هایی که به قول شما واسه دختر پسرهای دبیرستانیه با من تا این سن رشد کرده و اجازه نمیده واقع گرایانه به زندگی نگاه کنم.


    در خصوص واقعیات زندگی که فرمودید کاملا موافقم. احساس می کنم چون همیشه سرم در کتاب و درس بوده واقعا در این جور مسائل اینطور خام و بی تجربه بار اومدم. ببینید من سعی می کنم مطالعه کنم و به زندگی و دور اطرافم توجه کنم، اما باید بگم در کنترل احساساتم خیلی ناموفق بودم. از یه طرف واقعا بعضی وقتها انفجار احساسات بهم دست میده که دوست دارم نثار کسی بکنم (مخصوصا در سنین بین 18 تا 22 که واقعا تمرکزم بهم زده بود) از یه طرف دیگه مدام در حال سرکوب کردنش هستم. همچنین به خاطر اعتقاداتم و مسائل و مشکلاتی که در رابطه با دوست دختر و پسری مطرح هست، به این سمت حرکت نکردم. بنظرم با تمام نکات منفی که داره حداقل این ذهنیت بچگانه من میتونست تا حد زیادی تعدیل کنه. حاصل این فرآیند، به نظر خودم یه شخصیت زیرپوستی همراه با خیال پردازی های فانتزی (به قول شما دهه شصتی) شده تا حداقل بتونم یجوری خودم قانع کنم. به بیان دیگه، نتیجه خیالبافی شدید همرا با معیارهایی کاملا متناقض و متضاد برای من شده و باعث شده که واقعا ندونم با خودم چند چندم و دائم به دنبال مصایق کمیاب اینطوری میگردم. وقتی این مسئله در طول زمان و تکرارهای زیاد برای یه آدم اتفاق بیفته دیگه به همین راحتی نمیشه به حالت اول برگشت.


    در خصوص راه کارهایی که فرمودید من جز دسته دو هستم. اما از حالا واقعا نمیتونم بگم که پس فردا بعد از ازدواج قراره چه اتفاقی بیفته. ای کاش میشد در یه حالت آزمایشی واقعا خودم با این تفکرات مورد آزمون قرار بدم مانند توصیه خانم Mahaneh که گفتن چند وقتی در خارج از کشور سپری کنم تا خودم بهتر بشناسم. اگر راه کاری در این زمینه دارید خیلی ممنون میشم راهنماییم کنید.


    ببینید من واقعا تا حالا دختر ایرانی با این مشخصات ظاهری ندیدم که عمدتا به این دلیل بر میگرده جامعه آماری من محدود به دختران اطراف خودم در دانشگاه بوده. میتونید راهنماییم کنید که در این زمینه چگونه جستجو کنم بهتر به نتیجه میرسم؟ اما بر فرض مثال بگیم همین الان یک دختر ایرانی با این خصوصیات پیدا بشه. واقعیت اینه که همچین دختری در جامعه ما مطمئنا خواهان زیاد داره و به احتمال زیاد یا متاهل است، یا در فرآیند آشنایی (رسمی یا غیر رسمی) قرار دارد و یا اگر حتی هیچ یک از این دو نباشد، نزدیک شدن به همچین آدمی در جامعه ایرانی خیلی سخت خواهد بود. منظورم اینه که خود بخود همچین مورد هایی از طرف اغلب جوانان بعنوان گزینه های تاپ محسوب میشن و تمام اون مشکلاتی که در خصوص ازدواج های ایرانی وجود داره درباره همچین گزینه هایی خیلی بیشتره. مانند معامله ایی که همه میدونن چون دارن جنس خوب میخرن پس باید بدون چک چونه حسابی هم پول بدن. اما فکر نمیکنم حداقل رابطه با یک دختر خارجی اینقدر پر پیچ و خم باشه. چون هم این چهره اونجا عادیه و هم اینکه خیلی راحتر با این قضایا برخورد میکنند.


    در خصوص جامعه الزهرا من قبلا از دو نفر سوال کردم که به من گفتند بیشتر طلبه ها از کشورهای آفریقایی هستند و اروپا و آمریکای شمالی خیلی کم پیدا میشه. اما احساس میکنم شما در این خصوص اطلاعاتی دارید. خیلی ممنون میشم کمی بیشتر راهنماییم کنید. آیا جای خاصی هست که بتونم مراجعه کنم و به من کمک کنند؟


    بازم از اینکه وقت گذاشتید و من راهنمایی کردید سپاسگزاری می کنم.

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:44]
    تاریخ عضویت
    1395-2-21
    نوشته ها
    176
    امتیاز
    4,752
    سطح
    44
    Points: 4,752, Level: 44
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 319 در 122 پست

    Rep Power
    41
    Array
    سلام. شرایط فکریمون در مورد رسوم نچسب ازدواج مثل همه.
    منم به شدت با مراسم مزخرف و فرسایشی عقد و شیرینی خورآن و حنابندان و عروسی و پاتختی و آتلیه و باغ و مخصوصا اون جمله معروف : "آرزو دارم خودم رو در لباس عروس ببینم!!" به شدت با اینها مشکل دارم. و یکی از دلایلی که با وجود 27 سال سن و رزومه پژوهشی عالی و تحصیلات خوب و سرشناسی نسبی ولی هنوز از ازدواج میترسم، همین رسوماته. یک چیزی مثل خوره توی وجودمه که هر دختری از این رسومات استقبال کنه ممکنه خاله زنک و غیر روشنفکر باشه! برای همین نتونستم هنوز با ازدواج کنار بیام و اعتراف میکنم با وجودیکه به شدت اجتماعی هستم و با خانمهای زیادی در ارتباط بودم (ارتباط اجتماعی منظورمه) اما هیچکدوم رو در قاموس اون بت روشنفکری که نو ذهنمه ندیدم.
    البته شرایط من با شما فرق میکنه من به چهره ایرانی هم راضیم!! خخخخ

    ایشالا هم شما موفق بشی هم من و از اون مهمتر ایشالا روزی بیاد که ملت ما انقدر پیشرفت کرده باشن که زندگی رو به چشم معامله و شروع زندگی رو با این رسومات خاله زنکی ن نبینن و نخوان.

  13. 2 کاربر از پست مفید سوشیانت2 تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (شنبه 26 تیر 95), پسر جوان (جمعه 25 تیر 95)

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 شهریور 96 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1394-7-06
    نوشته ها
    130
    امتیاز
    3,017
    سطح
    33
    Points: 3,017, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 127 در 70 پست

    Rep Power
    28
    Array
    بادرود
    بنظرم بهتره تو سایت های مشاوره خارجی دنبال سوالتون بگردید، و از تجربه های مشابه بهره ببرید
    با کسانی مشورت کنید که طرز فکر شمارا دارند
    چون مشکلی که شما دارید، در واقع جایی که زندگی میکنیم مشکله، در کشورهای دیگه این مسئله عادیه
    و خیلی کم پیش میاد باشما موافق باشند و نظر مثبت بدند، مخالفان هم طبیعتا فقط مسخره میکنند و از راهتون برمیگردونند
    از روسیه اطلاع دقیقی ندارم ، اما شما مثلا لندن برید، میبینید از کلِ ملیت و مذهب جهان گرد هم اومدن، خانوم های مسلمانشم، تابع قوانین آن کشور هستند و در عین حال حجاب سفت و سختی هم دارند
    شما اول با خودتون مسایل اعتقادی رو حل کنید
    که تا اونجا که متوجه شدم، شما میخایید که مسلمان باشه،وقصد دوست شدن هم ندارید
    اگر شرایط زندگی در خارج از کشور رو دارید، البته نه در جهت پیدا کردن دختر موبلوند،بلکه برای پیشرفت مدتی رو در کشور مدنظرتون اقامت کنید
    تا هم با فرهنگشون آشنا بشید، و هم ببینید که میتونید کنار بیایید یا نه

    یک مسئله دیگری که هست، اینه که شما جزو کدام دسته از مردا هستید؟

    مردهایی که فقط به ظاهر توجه میکنند و اخلاق زن اصلا مهم نیست؟
    فقط مسائل جنسی و پز دادن مطرحه

    مردهایی که حتی اگه زیباترین زن دنیاهم زنشون باشه اخلاق نداشته باشه، اصلا تحملش نمیکنند و اخلاق خوب باعث میشه اون معیار خاص ظاهری رو ازش چشم پوشی کنند

    مردهایی هم هستند که بخاطر معیارهای ظاهری ازدواج کردند ،اما شکست خوردند و دیگه اون معیارها مورد پسندشون نیست

    شما برای اینکه درصد اشتباه آزمون و خطاتون پایین بیاد، باید از منطقه ای که همه دخترانش بلوند هستند همسر انتخاب کنید، نژادشون یکی هستند با اخلاقهای متفاوت

    برای اینکه احساس تنهایی نکنید،میخام باهاتون همدردی کنم باید بگم خیلی ها هستند مثل شما فکر میکنند، دختری بود که سبک زندگیش کاملا متفاوت بودو ظاهروباطن مردهای اینجارو نمیپسندید،
    ،خیلی هم حرف دراومد پشت سرش بخاطر تفکراتش، به هیچکدام از خاستگاراش حتی اونهایی که از خارج کشور اما ایرانی بودند یک ثانیه هم فکر نکرد ، عاشق هم نشد ، شاید اگر همسرش در خاسگاری سماجت نمیکرد، و نمیفهمید که از
    نظر تفکرو اعتقادی خیلی به ایده آلش نزدیکه، بخاطر اینکه چهرش کاملا متفاوته با سلیقش و مشکلات دیگش قبولش نمیکرد
    واین شرایط برای همسرش متفاوته،چون ظاهرش ازچیزی که ایشون همیشه آرزو داشتند هم بیشتره
    همسرش دختری با قد بلند و چهره و اخلاق خارجی دوست داشت ، و این دخترخانم قدش 178 بود،همقد همسرش و چهره فوق العاده زیبایی هم داشت بدون آرایش

    سر حرفش که احساس میکرد با مهریه قصد خریدنشو دارند مثل یککیلو برنج ماند ، و مهریه معنوی انتخاب کرد ، یا مثلا همسرش دریک فضای عمومی با زانو زدن ازش خاسگاری کرد،خیلی کارهای رمانتیک که فقط ایرانی ها در فیلمهای خارجی دیدند رو انجام میداد، یا خیلی از رسم و رسومات ازدواج رو بدلیل اینکه هردو مخالف بودند، با وجود مخالفت خانواده ها ، یه شیوه کاملا خارجی اما با درون مایه ایرانی انجام دادند
    قبل از عقد و ازدواج باهم مسافرت میرفتند، باهم میخوردند میخوابیدند، ,و البته طبق معمول هم خیلی حرف درآمد پشت سرشون

    : ::::
    حتما یچیزی بوده که دختره رو مفت دادن رف! -- حتما یه خبری بوده که دختره زن این مرد زشت شد! -- دختره یه عیبی داشته که مهریه نخاسته -- پسره داره ازش سو استفاده میکنه -- دختره اینقد موند ترشید رف زن این پسره شد -- ...
    :::::


    زندگی عادی فرهنگ های دیگر را ما در فیلم ها میبینیم ، و این زوجی که گفتم و خیلی های دیگه سعی میکنند همون جوری زندگی کنند
    و البته اینم بستگی داره به درجه جنبه دو نفر از اینگونه رابطه
    همسر این خانوم حتی حاضر نبود یک دقیقه از همسرش جداباشه، بااینکه رابطه داشتند قبل از ازدواج، مهریه مادی نداشت و پولدار هم نبود
    میخام اعتماد بنفستون رو ببرم بالا ، شما که جنایت نمیکنید، فقط تفکرتون متفاوته در ازدواج وبرخلاف مسیر آب شنا میکنید
    من یک پیشنهاد دارم برای شما، بعلت اینکه طرز فکر متفاوتی دارید، خیلی سعی میشه که اعتماد به نفستونو کم کنند ، نذارید چیزی روتون اثر بذاره و برخلاف چیزی که هستید عمل کنید بخاطر تحمیل عقیده های دیگران
    شما نه توهم زدید ، نه کمبود دارید، نه تحت تاثیر فیلم هستید، فقط ناخواسته جای اشتباهی متولد شدید!


    وقتی که آدمها یک سری معیارهای بخصوص ظاهری دارند برای ازدواج، اگر به اونهایی که موفق شدند نگاه کنید میبینید که یجورایی شانسی و اتفاقی بهش رسیدند یا طرفشون خصوصیات اخلاقی والایی داشته که باعث شده ظاهر اولویت

    نباشه و حتی حسرت هم نخورند

    شمااین رو هم در نظر داشته باشید که عشق کافی نیست برای ازدواج ، اگر جزو مردان دسته دوم باشید، ممکنه دختری در ایران سر راهتون بگیره که از نظر تفکر مثل شما باشه اما ظاهرش بلوند نباشه
    باهاش آرامش بگیرید که چون ظاهر به نوعی برای آدم عادی میشود


    من بازهم میگم شما با افرادی که تجربه مشابه رو دارند مشورت کنید، نمیتونید ازجای دیگه مثل اینجا نتیجه ای که میخایید رو بگیرید، چون طرز فکر شما هنوز تابو هست
    ویرایش توسط delkhaste : جمعه 25 تیر 95 در ساعت 12:34

  15. کاربر روبرو از پست مفید delkhaste تشکرکرده است .

    پسر جوان (جمعه 25 تیر 95)

  16. #9
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    درک تاثیر ظاهر در ازدواج و رابطه برای آقایون، برای خانمها سخته.
    چون ما خانمها با مساله ی ظاهر آقایون طور دیگه ای کنار می آییم.
    بنابراین روی پستهایی که خانمها براتون گذاشتند خیلی حساب نکنید. آقایون بهتر درکتون می کنند.

    اگر دختر بور و نژاد اروپایی دوست دارید بهتره دنبال همون سلیقه و خواسته تون باشید
    و البته ملاکهای دیگه تون فراموش نشه.

    ---------------
    خانم دلخسته
    این زوجی که مثال زدید الان خوشبختند؟ آرامش دارند؟
    اگر فردا بخوان جدا بشن آقا نصف دارایش را به خانم می ده؟
    خانم نصف بدهیهای آقا را به عنوان بدهیهای زندگی مشترکشون می پذیره؟

    اگر و احتمالا اگر ... اون آقا بعد از روابط و مسافرتهای قبل از عقد و ... از ازدواج منصرف می شد، جامعه اون خانم را، مثل جامعه غربی، به راحتی می پذیرفت؟

    یا فقط زانو زدن و خواستگاری کردن؟
    زندگی برخلاف نرم و فرهنگ جامعه ای که توش زندگی می کنیم هزینه گزافی داره و تقریبا عاقلانه نیست.
    بعید می دونم خانم قصه ی شما خوشبخت باشه
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  17. 7 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    andrya (شنبه 26 تیر 95), fahimeh.a (شنبه 26 تیر 95), پسر جوان (جمعه 25 تیر 95), نیکیا (جمعه 25 تیر 95), نازنین2010 (جمعه 25 تیر 95), آی تک (شنبه 26 تیر 95), بارن (شنبه 26 تیر 95)

  18. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 شهریور 96 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1394-7-06
    نوشته ها
    130
    امتیاز
    3,017
    سطح
    33
    Points: 3,017, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 127 در 70 پست

    Rep Power
    28
    Array
    خانم شیدا

    نه خانم ها مثل هم هستند و نه آقایون
    ظاهر برای همه خانم ها قابل کنار آمدن نیست
    من به عنوان یک خانم، کاملا درک میکنم مشکل پسر جوان رو
    میدونم ظاهر خاصی مدنظر داشتن یعنی چه
    فقط چون خانومها بخاطر نگرش جامعه بهشون انتخابهای زیادی ندارند، مجبورند که با ظاهر کنار بیان

    تا تعریف شما از خوشبختی چی باشد
    بنده قصه تعریف نکردم ، حقیقتی که گفتم، دوروبر من زیاد هست
    شاید برای شما قصه است ! ولی سبک زندگی خیلی ها همینجوری است
    ممکنه از دید شما، من آدم بدبختی باشم، اما خودم احساس خوشبختی میکنم با وجود تمام مشکلاتی که همیشه دارم
    خوشبختی برای هرفرد معیار متفاوتی دارد و قانونی برای تعریف خوشبختی وجود ندارد

    مشکلات زندگی و مالی و خانوادگی برای همه هست و یک چیز عادی شده

    و البته مشکلات ایندو به مراتب بخاطر سبک زندگی بیشتر بود
    و هنر خوب زندگی کردن این است که در مثابل مشکلات تسلیم نشوند

    و البته خیلی ها در تمامی جوامع سنت شکنی کردند ، در زمان خودشان خیلی از طرف جامعه عذاب کشیدند و طرد شدند
    اما الان همان سنت شکنی های گذشته، در جامعه امروزی شده فرهنگ
    صدسال پیش مردم زندگی دیگری داشتند، صدسال آینده هم همه چیز تغییر میکند

    پس در هرزمانی اینچنین افرادی هستند که با قاطعیت از طرز فکر و زندگی خود دفاع میکنند
    آنها قاتل و جانی و معتاد و یا مجرم... نیستند، فقط فرهنگشان متفاوت است و نه نان کسی را آجر میکنند نه به حق کسی تجاوز
    اتفاقا اینجور افراد، بسیار دل پاکی دارند و تفکرشان انسانی است به همنوعان خودشان کمک میکنند و بسیار طبیعت دوست ،حیوان دوست هستند
    که البته همین ها هنوز هم تابو است !!!

    عرض کردم که آقا در همان دوران قبل از ازدواج، حتی حاظر نبود یک لحظه جداباشد از خانوم
    اولین هدیه ای که خانوم از آقا درخواست کرده بود، یک کتاب بود
    قبل از ازدواج، آقا مشکل مالی داشت، خانم تمام پس اندازشو برای کمک بهش داد
    و خیلی فداکاری های دیگه هم کرد
    و آقا هم بعدا جبران کرد،
    در زندگیشان هم ، همه چیز مشترک بود، حساب بانکیشان هم مشترک بود
    نه زن ذلیلی داشتند، نه مردذلیلی و با اخلاق هم به نوعی کنار آمده بودند

    اینجور آدمها نایاب نیستند

    من کسان دیگری هم دیدم که دوست پسر داشتند، مسافرت هم رفتند، بعدا ازدواج هم کردند، و طرز فکر جامعه برایشان مهم نبود
    اگر همه با طرز فکر مردم پیش میرفتند، الان اینهمه هنرمند، دانشمند،پزشک و.... در عرصه بین الملل موفق نبودند
    ازدواج برای همه هدف نیست، هدف موفقیت و پیشرفت است و ازدواج نکردن برایشان معضل نیست

    البته فقط قشر خاصی فعلا اینچنین زندگی ای دارند،و افراد عادی که قشر عظیم جامعه را تشکیل میدهند، هنوز برایشان تابو است
    ویرایش توسط delkhaste : جمعه 25 تیر 95 در ساعت 15:30

  19. کاربر روبرو از پست مفید delkhaste تشکرکرده است .

    پسر جوان (جمعه 25 تیر 95)


 
صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: یکشنبه 18 مهر 95, 22:29
  2. منو زن داداشام دوستیم دوست دوست
    توسط ارشیدا در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 11 آذر 91, 11:00
  3. دوست داشتن دختری که با پسر دیگری است و می گوید مرا دوست دارد
    توسط mehdi1369 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 28 آبان 90, 11:29
  4. من دوست پسر دوست صمیمیم رو دوست دارم
    توسط MisS AviatoR در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 28 اسفند 89, 12:00

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:48 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.