به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 29 , از مجموع 29
  1. #21
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    خواهش میکنم. نظر شما محترمه. من هیچ جای صحبتم نگفتم خیانت آقایون اشکالی نداره و اگر شد مشکل از زنه. سوء برداشت نشه. اشاره ام به این بود که منفعل بودن خودش یک عامله که این اجازه رو به یک مرد میده که خیانت کنه.
    اگر خیانتی هست، یعنی در رابطه زن و مرد ضعفی هست، ساده ترین سوال اینه که چرا علل این خیانت پیگیری نشه و اقدام مناسبی در قبالش صورت نگیره؟
    البته من به همسر ایشون دسترسی ندارم که بگم برادرم کار شما اشتباهه. ایشون اینجا هستند و من فقط میتونم ضعف های رفتاری ایشون رو تذکر بدم تا اصلاح کنند. کما اینکه اگر همسرشون اینجا راهنمایی میخواستن نمیگفتم چون خانومتون منفعله، میگفتم این ضعف های شما باعث شده پرخاشگر باشید. البته من بحثی ندارم و هرگز ادعایی مبنی بر صحیح بودن صحبت هام ندارم. مثل همه کاربران از حق خودم برای ارسال نظر استفاده کردم.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.

  2. کاربر روبرو از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (پنجشنبه 10 تیر 95)

  3. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 08 مهر 95 [ 08:29]
    تاریخ عضویت
    1395-3-03
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    344
    سطح
    6
    Points: 344, Level: 6
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 6 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با عرض سلام و تشکر فراوان از عشق افرین عزیز بابت راهنمایی مفیدتون .

    همانطور که شما می فرمایید من اوایل ازدواج به دلیل بی تجربگی بسیار منفعلانه باهمسرم برخورد می کردم اما به تدریج یادگرفتم چه زمانی در مقابل بدرفتاری ایشان سکوت کنم یا اینکه اعتراض کنم. به طور مثال اوایل ازدواجمون چون قبح خیانتهاشون نشکنه با اینکه خودم متحمل درد و رنج فراوان می شدم اصلا به روش نمیاوردم اما دیدم هرچه به روش نمیارم وقیح تر می شه بنابراین اعتراض کردم و ازش دلیل خیانتهاشو خواستم که ایشان به عادت کردن به این امر و روان شدن لکنت زبانشان در هنگام صحبت با دختران اشاره کردند. اینطور که خودش می گفت ازمن راضی بود فقط یه جورایی به این روابط معتاد شده بود. من بسیار به دنبال علت این خیانتهاش بودم به چندین مشاوره مراجعه کردم و از همسرم می خواستم تا با هم به مشاوره ازدواج مراجعه کنیم اما ایشان قبول نمی کرد. تا جایی که می تونستم در مقابل ایشان اراسته و خوش لباس ظاهر می شدم و حتی از ایشان خواستم در روابط زناشوییمون تغییری ایجاد کنیم و رابطه کامل باهم داشته باشیم اما ایشان مخالفت می کرد.


    من به همراه ایشان دوباره مشاوره رفتم و مشاوره گفت که همسرم علاوه بر اینکه دچاروسواس فکری است نشانه های اختلال شخصیت مرزی را نیز داراست.به همین دلیل است که برای ایشون مهم نبوده با چه کسی ارتباط برقرار کند. ایشان حتی با خانومی ارتباط برقرار کرده بود که فرزند داشت یا اینکه این اواخر با خانومی دوست شده بود که دوسال از همسرم بزرگتر بود یعنی 38 سال سن داشت. بهتره اینطوری بگم دچار یه نوع بی بند وباری ارتباطی شده بود.


    مشاور همینطور گفت که حتما باید ایشان در کنار روان درمانی, دارو درمانی هم داشته باشند که همسرم مخالفه دارو درمانیست و اینکه گفت اگر تمایلی داشته باشین می تونیم جلسات زوج درمانی را برای بهبود روابطتون داشته باشیم که من به ایشان گفتم حقیقتامن دیگر اعتمادی به همسرم ندارم و از طرفی 11 سال تحمل کردم و به ایشان چندین بارفرصت دادم اما اصلاح نشدند و می ترسم از اینکه دوباره برگردم و دوباره همین اتفاقات ناخوشایند رخ دهد.
    امروز خودم به همراه همسرم به دادگاه رفتیم تا مراحل طلاق توافقی را طی کنیم . در دادگاه به خاله ام که وکیل من هستند و ایشان دادخواست طلاق توافقی را تنظیم نمودند فحش های بسیار رکیکی دادند و با وجود اینکه به من گفته بود به کمک روان درمانی کمتر عصبانی می شه و لکنت زبانش بسیار بهترشده است اما امروز خیلی عصبانی بود و به شدت زبانش می گرفت و برعکس روزهای قبل که به خوبی با من برخورد می کرد تا من دوباره برگردم امروز با من بسیاربد رفتاری کرد.نمی دونم ولی احساس می کنم با توجه به فحاشی مجدد ایشان و لکنت فراوان و عصبانیت شدید ایشان درمانش تا به الان انقدر اثر بخش نبوده است.


    دوستان عزیز من این 5 ماه دوری از همسرم خیلی با خودم فکر کردم اصلا نمیتوانستم خیانت های ایشان را نادیده بگیرم چون خیانتهاش تنها یکبار یا دوبار نبوداز طرفی امنیت جانی با ایشان نداشتم چون چندین بار قصد خفه کردن من را داشت وهمینطور که مشاوره می گفت "همسر شما وقتی عصبانی میشه ذهنش قفل میشه وکنترلی بر صحبت ها و اعمال خود ندارد." یادم میاد ایشون وقتی رو من دست بلندمی کرد می خندید و یه جورایی لذت می برد از اینکه من را کتک و لگد میزد.


    مساله ای که خواستم با شما دوستان در جریان بگذارم اینه که امروز خیلی دلم گرفته بود از اینکه سرانجام 11 سال عقد به دادگاه ختم شد و اینکه ازاینده ی نامعلومم می ترسم و امیدوارم که تصمیم درستی گرفته باشم.َ
    ویرایش توسط Zahra.Tgh68 : سه شنبه 15 تیر 95 در ساعت 20:38

  4. کاربر روبرو از پست مفید Zahra.Tgh68 تشکرکرده است .

    عشق آفرین (چهارشنبه 16 تیر 95)

  5. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 08 مهر 95 [ 08:29]
    تاریخ عضویت
    1395-3-03
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    344
    سطح
    6
    Points: 344, Level: 6
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 6 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان

    من و همسرم امروز وقت مشاوره دادگاه برای طلاق توافقی داشتیم اما هرچه باهاشون تماس گرفتم جواب نداد و مشاوره نیومد.احساس می کنم جا زده , از این بلاتکلیفی واقعا خسته شدم 5 ماهه وضعیت من همینطوره. ایشان فقط می تونه خوب حرف بزنه و روی حرف خودش نیست.به طور مثال ایشان برای اینکه عادت چت کردن با دختران را کنار بگذاره گوشی جدیدی خریده بود که هیچ گونه سیستم عاملی نداشته باشه تا بتونه وارد تلگرام بشه و به من گفته بود که من تنها یک روز در هفته در حد چند دقیقه وارد تلگرام می شم اما حتی روی همین حرفش هم نیست و اکثر اوقات تلگرام انلاین است. به نظرتون من خودم برای نفقه دادخواست بدم و دنبال مراحل قانونی طلاق باشم؟ یا منتظر بمونم ببینم که ایا ایشان هنوز نظرشون قطعی بر طلاق توافقیه؟
    ویرایش توسط Zahra.Tgh68 : شنبه 19 تیر 95 در ساعت 18:23

  6. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 مرداد 97 [ 15:35]
    تاریخ عضویت
    1395-4-15
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    1,871
    سطح
    25
    Points: 1,871, Level: 25
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 17 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز من همیشه اعتقاد دارم طلاق آخرین راهه. ببین بعضی چیزها تو ازدواج خط قرمزه به نظر من مهمترینش خیانته. البته حتی شاید بشه گفت تو شرایط خاص و فقط و فقط یکبار و با اظهار ندامت عمیق و سعی واقعی برای جبران مافات شاید بشه بخشید البته از ذهن یک زن هرگز پاک نمیشه. اما یه نکته مهمتر میخوام بهت بگم و اون اینه که اکثر زن و شوهرهایی که بعد از عروسی با هم مشکل و مشاجره دارن توی دوران عقد کوچکترین مشکلی با هم نداشتن. یک نمونه ش من و همسرم.6 ماه عقد بودیم همه چیز عالی بود.از گل نازکتر بهم نگفتیم توی 6 ماه اما الان که 4 سال از عروسیمون میگذره هفته ای نیست که مشاجره نداشته باشیم. یعنی درواقع تعداد دعواها و تحقیرها و توهین ها رو حداقل ده برابر بعد از عروسی پیش بینی کن. خوشحالم که میبینم تصمیم عاقلانه و شجاعانه ای گرفتی برای زندگیت. تو به اندازه کافی و بسیار بیش از لیاقت همسرت برای حفظ زندگیت یه تنه جنگیدی و تحمل کردی. تو سهمت رو به این زندگی ادا کردی. مطمئن باش هرکسی همین که بشنوه همسرت 11 سال تو رو عقد نگه داشته میفهمه که چه ادم بی مسئولیتی بوده. اما خبر خیلیی خوب اینه که تو هنوز خیلی جوون و کم سنی. حالا حالاها فرصت داری برای رشد و بالندگی و قد کشیدن. اصلا نگران طول کشیدن پروسه طلاق نباش فقط تا میتونی تلاش کن همه حق و حقوقت رو با راهنمایی وکیلت بگیری. ذره ای توی تصمیمت شک نکن. آخه ما دخترا احساساتی هستیم و دل نازک. یه نفر یه عمر بهمون بدی کنه بیاد یه ذره زبون بریزه شاید بتونه خاممون کنه. مواظب باش. بشین با برنامه ریزی ادامه تحصیل بده .عالی درجه یک. دنبال جایگاه اجتماعی خوب باش. برای خودت پس انداز داشته باش حسابی. قوی شو قوی. انشالله با تجربه ای که الان داری یه ازدواج خیلی خوب میکنی بعدا. من دخترایی رو میشناسم که 40 سالگی ازدواج کردن اما خوشبختن. پس حالا حالاها وقت داری. برات آرزو میکنم آینده ای برات رقم بخوره که جبران این یازده سال رو یکجا برات بکنه.

  7. کاربر روبرو از پست مفید fgh تشکرکرده است .

    Zahra.Tgh68 (دوشنبه 21 تیر 95)

  8. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 08 مهر 95 [ 08:29]
    تاریخ عضویت
    1395-3-03
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    344
    سطح
    6
    Points: 344, Level: 6
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 6 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام fgh عزیز
    واقعا کمال استفاده رو از بیاناتتون بردم.بسیار سپاسگزارم از راهنماییتون. من هم دقیقا از این می ترسم که الان با اینکه عقد هستیم چنین مشکلاتی داریم , با ایجاد زندگی مشترک مشخصا به مشکلات بیشتری بر می خوریم. اهدافی را برای خودم تعیین کردم و در حال حاضر برای رسیدن به این اهداف تمام تلاش خودم را می کنم. تنها موضوعی که هست همسر من با طلاق توافقی موافقت کرده و دیروز به مشاوره دادگاه مراجعه کردیم. من از همسرم خواستم تا از مشاوره بخواد فقط طی یک جلسه نظر خود را بر عدم مصالحه اعلام نماید اما مشاور مقاومت می کرد و می گفت من تصمیم دارم تا یک الی 2 ماه برای شما جلسه ی مشاوره بگذارم و تا زمانی که مشکلات شما را ریشه یابی نکنم نمی تونم با امضای نامه ی دادگاه زندگی دو نفر را از هم بپاشم و همینطور می گفت که با طلاق شما زندگی موفقی نخواهید داشت و تنها طبق تحقیقاتی که من انجام دادم 20 درصد از افرادی که طلاق می گیرند در ازدواج دوم موفق می شوند و بسیاری از خانوم ها با طلاق دچار افسردگی و کمبود اعتماد نفس می شوند. جالبه به من می گفت که شما با مرد دیگری در ارتباط هستی؟!درکش واسه من حقیقتش سخته که این خانوم برای زندگی ما تصمیم بگیره در صورتی که همسرم برای اینکه می بینه من دارم اذیت می شم با طلاق توافقی موافقت کرده و اینکه می ترسم نظر همسرم طی این 1 یا 2 ماه نسبت به طلاق توافقی تغییر کنه. به نظرتون چکار کنم تا مشاور را متقاعد کنم تا این جلسات را هر چه زودتر به اتمام برسونه؟؟

  9. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 08 مهر 95 [ 08:29]
    تاریخ عضویت
    1395-3-03
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    344
    سطح
    6
    Points: 344, Level: 6
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 6 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با عرض سلام خدمت دوستان عزیز

    دوستان من به اتفاق همسرم در دومین جلسه ی مشاوره ی دادگاه شرکت کردیم و ما تا حدی مشکلاتمون رو به مشاوره گفتیم, مشاوره گفت که مشکلات شما انقدر حاد و غیرقابل حل نیست تا طلاق بگیرید و از نظرمن عجولانه تصمیم نگیرید و همسر من یک سری انتظارات خود را از رابطه ی ما بیان کرد از جمله اینکه 1.من از رابطه جنسی با همسرم کامل راضی نبودم درصورتیکه قبلا هر زمان من از ایشان در مورد رضایت جنسی در رابطه مون سوال می کردم ایشان همیشه رضایت خود را بیان می کردند اما حال ایشان می گویند که خانومم در موردنقاط تحریک پذیری من و معاشقه قبل از رابطه اگاهی کامل نداشت.(البته ایشان مشکلی بابت ظاهر و اراستگی و اندام من نداشتن)(ازنظر من تا حدی به نداشتن رابطه کامل هم برمی گشت) 2 .من دختر اروم و معمولا کم حرفی هستم وهمسرم از من انتظار داشته اگر ایشان با مساله و موضوعی مخالفت داشته که البته به صلاحمون بوده من با اوردن دلایل منطقی ایشان را متقاعد کنم و همیشه مطیع ایشان نباشم 3. در بحث دعواهامون مشکلاتمون رو به خانواده ها نکشیدیم.
    دوستان لطفا من را راهنمایی فرمایید من تصمیمم به طلاق قطعی بود اما با شنیدن حرفهای مشاوره و انتظارات همسرم مردد شدم بعد از طلاق دچار عذاب وجدان شم ازاینکه نتونستم از نظر جنسی همسرم را ارضا نمایم . البته ایشان علت خیانتهایش را به خاطر لکنت زبان و نداشتن ارامش ذهنی به دلیل مشکل بیکاری و... می دونست و نداشتن رضایت جنسی از من سهمی در خیانتهایش نداشته است.

    از طرفی خانواده ام با برگشت من بسیار مخالف هستن چون همسرم به من و خانواده ام خیلی بی احترامی کرده و اینکه خانواده ام معتقدند با برگشت من هیچ وقت امنیت جانی نخواهم داشت و حتی وقتی من به همراه همسرم رفتیم مشاوره و بعد از مشاوره با هم رفتیم بیرون, مدام خانواده ام با من تماس می گرفتن و جویای حال من می شدند.مادرم حتی می گوید که بین شوهر و خانواده ات باید یکی را انتخاب کنی.

    از طرف دیگر زمانی که من با همسرم بیرون رفتم بار اول موبایلش که زنگ می زدجواب نمی داد و می گفت شماره ی ناشناسه و هر بار که از ماشین بیرون می رفت ومن داخل ماشین بودم موبایلش را همراه خودش می برد و بار دوم کلا گوشیش روخاموش کرده بود و به من گفت که گوشیش شارژ ندارد. با این رفتارهایش واقعا نمی تونم بهش اعتماد کنم و مشکل دیگر من اینست که وقتی با ایشان هستم خیانتهایش مدام یاد من میاد.اما نکته ی مثبتی که من طی چندباری که با همسرم بیرون رفتم متوجه شدم اینه که همسرم قبلا وقتی بیرون می رفتیم باترافیک و بی نظمی رانندگان و یا سر و صدا خیلی عصبی می شد و بهم می ریخت اما الان صبور شده که من شک دارم در مقابل من اینطور وانمود می کنه یا نه واقعا تغییر کرده است.

    دوستان خواهش می کنم من را راهنمایی بفرمایید متاسفانه من خیلی فرد احساسی هستم واز تنهایی بعد از طلاق می ترسم و این روزها هم به شدت احساس تنهایی و نیاز به داشتن عشق در من پررنگ شده اما نمی خواهم این احساسات و عذاب وجدانی که بابت انتظار همسرم بابت رضایت جنسی دارم باعث بشه من منطقی تصمیم نگیرم؟


    دوستان ببخشید اگر متنی که نوشتم منسجم نیست چون حقیقتا ذهنم بسیار اشفته است.
    ویرایش توسط Zahra.Tgh68 : دوشنبه 04 مرداد 95 در ساعت 18:59

  10. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم من فکر میکنم شما طبق نظر مشاور این دو ماه هم به اون یازده سال بچسبون و موقع برداشتذمحصول همه چیز رو خراب نکن من اصلا به همسرت حق نمیدم اما واقعیت اینه اکثر کسایی که خیانت میکنن البته بجز معتادین به رابطه برای پر کردن خلاهاشون دست به این کار نادرست میزنن اما خوب شما یازده سال از عمرت رو صرف کردی اما دو ماه فقط خودت رو تغییر بده تا اگه خاستی جداشی هرگز عذاب وجدان نداشته باش ی
    ببین دختر خوب اگه قبلا از همسرت از رابطه میپرسیدی ایشون فقط برا اینکه شما ناراحت نشی میگفته راضی هست اما اونچه پیش مشاور گفت به واقعیت نزدیکتره پس حتما شما مطالعاتت رو تو این زمینه زیاد کن و از خود همسرت هم حتما کمک بگیر کهذچطور دوست داره
    درمورد اینکه ایشون میخاد شما اظهار نظر کنی شک نکن این نشون علاقه ایشون به شماست چرا که نظر شما براش مهمه پس منفعل رفتار نکن مردا عاشق زنای با اعتمادبنفس و صاحب فکر و نظر هستن زنایی که به روز باشن از لحاظ اطلاعاتشون و افکارشون
    مردا زنای سرزبون دار و شیطون و شوخ و شاد میپسندند زنایی که قربون صدقه شوهرشون با عشوه ناز میرن
    اینکه اختلافات رو به خونوادها نکشونید بسیار مهمه البته چون شما تو عقدین ممکنه خیلی نشه اما با این حال این مدریت شما رو میطلبه که در جبه همسرت قرار بگیری و ایشون جزءی از خودت بدونی و هواش داشته باشی و عابروش پیش خونوادت نبری
    که البته خودت داری میبینی که اینقدر مشکلات ریز و درشت به خونوادها بردی که خانوادت ازش متنفرن و دایم به شما زنگ میزنن که سالم برسی خونه
    باید بگم همه اینها مثل یه عقده شده برا همسرت و با خشم و کتک کاری شما عکس العمل خانواده ات رو نشون میده
    مرد وقتی احساس عزت و احترام نزد همسرش و خانواده همسرش نداشته باشه از خشم هر کاری خاهد کرد که در افراد متفاوته
    پس باید تمام این روابط بازسازی بشه و به همسرت بگو میخای اگه ایشون تغییر کنه رفتارخانوادت هم مسلما تغییر خاهد کرد

  11. کاربر روبرو از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده است .

    Zahra.Tgh68 (سه شنبه 05 مرداد 95)

  12. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 20:54]
    تاریخ عضویت
    1395-4-19
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    4,678
    سطح
    43
    Points: 4,678, Level: 43
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,125

    تشکرشده 159 در 51 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز نظرمن اینه که اگر ایشون قول دادن دیگه خیانت نکنند وشماهم تصمیم داشتین ببخشینشون وزندگی مشترکتون رو ادمه بدید شرط کنید یک ملک روبنامتون کنند نه چون مادیات میتونه چیزی روتضمین کنه ولی ایشون روانه شما روتواین مدت بهم ریخته باعث ناراحتی خانوادتون شده اگر واقعا قصدش زندگی باشه وشما رو دوست داشته باشه نباید مخالفت کنه البته وقتی واقعا مطمئن شدید دیگه واقعا میخوان اینکارشون روکنار بزارن وگرنه دوست عزیز اعتماد بیجا اشتباهه محضه

  13. کاربر روبرو از پست مفید نیلوفر:-) تشکرکرده است .

    Zahra.Tgh68 (سه شنبه 05 مرداد 95)

  14. #29
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آذر 95 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1395-2-09
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    2,947
    سطح
    33
    Points: 2,947, Level: 33
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 44.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 278 در 136 پست

    Rep Power
    41
    Array
    با توجه به اینکه روان شناس تون احتمال اختلال شخصیت مرزی رو دادند (ایشون بسیاری از علایم این اختلال رو داره)، با توجه کتک کاری ها، با توجه به تحقیرها، با توجه به نداشتن تعادل روانی، با توجه به وضعیت کاری، با توجه به وضعیت خانوادگی ایشون، طلاق بهترین گزینه است. شاید ناراحت عمری باشید که به پای این آقا ریختید ولی این هدر کردن باقی زندگیتون برای ایشون پاسخ منطقی به این ناراحتی نیست. شما در آینده تقریبا با هر مردی ازدواج کنید از شوهر فعلی تون بهتره.

    اختلال شخصیت مرزی اختلالیه که از نظر درمان بسیار بسیار دشواره. افرادی که این اختلال رو دارند مکررا خیانت می کنند و در روابط رومانتیک ثبات ندارند. همین طور از نظر شغلی هم وضعیت نابسامانی دارند. شما زیر یک درصد احتمال بدین که ایشون تغییر چشمگیری در آینده بکنند.

    اگر خواهر من بودید به پاتون میفتادم و بهتون التماس می کردم که از این آقا جدا بشین. به هر ترفندی متوسل می شدم که با این آقا نمونید. الان هم عاجزانه ازتون می خوام که به جوونی خودتون رحم کنید و زندگیتون رو تباه نکنید.

  15. 2 کاربر از پست مفید Amina تشکرکرده اند .

    نیلوفر:-) (سه شنبه 05 مرداد 95), Zahra.Tgh68 (سه شنبه 05 مرداد 95)


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تصمیم به طلاق گرفتم درسته تصمیمم؟
    توسط amir59 در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 مهر 95, 22:38
  2. تصمیمم نهایی من ... 6 سال تا تصمیم گرفتن طول کشید
    توسط she در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 مرداد 95, 18:31
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 شهریور 93, 18:36
  4. موندم چه تصمیمی بگیرم؟ کمک کنید...............
    توسط yase sefid در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 شهریور 92, 10:55
  5. چه تصمیمی بگیرم؟
    توسط arah در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 08 تیر 92, 17:52

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.