به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 10 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 91 تا 100 , از مجموع 114
  1. #91
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 09 شهریور 97 [ 14:52]
    تاریخ عضویت
    1394-11-16
    نوشته ها
    101
    امتیاز
    3,410
    سطح
    36
    Points: 3,410, Level: 36
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    150

    تشکرشده 47 در 27 پست

    Rep Power
    21
    Array
    سلام حرف شما کاملا متینه الهه جان ولی واقعا شرایط الان جوریه که واقعا میترسم بهش زنگ بزنم,بعدشم اگر زنگ بزنم از کجا معلوم که بیاد؟از کجا معلوم که از همین دوباره ی دردسر جدید درست نکنه؟به نظر خودم صبر کنم تا مهریه و نفقم اجرایی بشه و دادگاه براش تعیین کنه که چطور باید بده ,اینجوری هم یکمی التهاب دادگاه خوابیده و هم بیشتر از هم دور بودیم و ناراحتیش کمتر میشه البته اگر اطرافیانش بذارنش,بعدشم دوباره که فکر میکنم به این میرسم که فکر کن اومده سراغت و برگشتین سر زندگیو همه مسایلش به جز رابطه جنسی حل شده منی که خودمو میشمایم مسلما با این مشکلش نمیتونم کنار بیام,به نظر خودمم همین مشکلش باعث بروز همه مسایل دیگمون شده,
    حالا به نظر شما با این شرایط اگر صبر کنم چه ضرری یا چه سودی میبرم؟ واگر صبر نکنم چه سود یا ضرری میکنم؟

  2. #92
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 تیر 97 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    7,253
    سطح
    56
    Points: 7,253, Level: 56
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 309 در 147 پست

    Rep Power
    46
    Array
    به قول قدیمیا میگفتن دعوای زن و شوهر از توی رختخواب شروع میشه
    بی شک اگر رضایت جنسی وجود داشته باشه خیلی از مشکلات یا به چشم نمیاد یا حل کردنش راحتتر میشه چون دو طرف به هم وابستگی و انس شدید دارن
    امااااا اگر نیاز جنسی یکطرف یا هردوتا رفع نشه به قول یه کتاب که میخوندم حتی گربه خونگی هم میتونه باعث دعوا بشه بین زن و شوهر...
    بنظر من حتما این مشکل شوهرتون باید رفع بشه تا امیدی به بهبود زندگیتون باشه...
    از پزشکش بپرسید مشکلش با روان درمانی حل میشه یا نه؟
    البته یادمه گفتید بیشتر روانیه تا جسمی
    البته باید خودشم بخاد...
    موضوع دیگه اینکه شما هنوز درگیر زنگ زدن یا نزدنید؟!!!
    چرا انقد منفعل و مردد هستید؟!
    اما بد نیست بزارید بعد دادگاه بشرط اینکه حرمتها بیشتر نشکنه چون موقع اجرا حکم کار سختتره!
    ایشالا مشکلتون حل میشه بزودی چون شما هم مثل من از تنهایی و برای درد دل زیاد میاید اینجا و پست میزارید
    حس میکنم خیلی به هم ریخته و داغونید
    معمولا طرف طرد شده احساس شکست و عدم محبوبیت و مفید بودن میکنه
    دایم خودشو مقایسه میکنه و باورش میشه که لیاقت خوشبختی رو نداشته و شکست حقش بوده!!
    من که گاهی همچین احساسی دارم که خیلی ازار دهندست

  3. #93
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 اردیبهشت 95 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1391-12-19
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    2,961
    سطح
    33
    Points: 2,961, Level: 33
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    13

    تشکرشده 33 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط یاصاحب زمان ادرکنی نمایش پست ها
    سلام حرف شما کاملا متینه الهه جان ولی واقعا شرایط الان جوریه که واقعا میترسم بهش زنگ بزنم,بعدشم اگر زنگ بزنم از کجا معلوم که بیاد؟از کجا معلوم که از همین دوباره ی دردسر جدید درست نکنه؟به نظر خودم صبر کنم تا مهریه و نفقم اجرایی بشه و دادگاه براش تعیین کنه که چطور باید بده ,اینجوری هم یکمی التهاب دادگاه خوابیده و هم بیشتر از هم دور بودیم و ناراحتیش کمتر میشه البته اگر اطرافیانش بذارنش,بعدشم دوباره که فکر میکنم به این میرسم که فکر کن اومده سراغت و برگشتین سر زندگیو همه مسایلش به جز رابطه جنسی حل شده منی که خودمو میشمایم مسلما با این مشکلش نمیتونم کنار بیام,به نظر خودمم همین مشکلش باعث بروز همه مسایل دیگمون شده,
    حالا به نظر شما با این شرایط اگر صبر کنم چه ضرری یا چه سودی میبرم؟ واگر صبر نکنم چه سود یا ضرری میکنم؟
    سلام عزیزم.من مشاور نیستم.و مشکلات زیادی در زندگیم داشتم و دارم.
    اما بعنوان یک عضو همدردی به نظرم شما به جای اینکه گزینه ی بین صبوری و عدم صبوری رو بررسی کنی بشین به نقاط مثبت و منفی نگه داشتن و از دست دادن زندگیت با همسرت فکر کن.ببین چه قدر ارزش اینهمه اضطراب و رنج و سختی و این آشفتگی شما رو داره.هرگز برای دیگران زندگی نکن.خاله و عمه و دایی و عمو همیشه حرف برای گفتن دارن.مهم خود شما و همسرتی.
    قدری آرامش داشته باش.این اولین اصل برای شماست
    بدون آرامش نمیتونی منطقی فکر کنی.
    اینقدر نگو دور و بریهاش خالم مامانم و ...
    آرامش
    الان به نظرم اوضاعتون پیچیدست.یک زندگی مشترکی که سر اختلافات دیگه ای کارش به مسایل حقوقی مهریه و نفقه کشیده.شکایت و شکایت کشی هم که شده چاشنیش
    در کوتاه مدت انتظار رفع شدن تمام موانع و اختلافاتو نداشته باش.
    زمان بره و نباید عجول بود
    توقع نداشته باش با یک جلسه پارک رفتن و حرف زدن شوهرت و خودت همدیگه رو ببخشید
    الان دنبال نقاط ضعف شوهرت و حس اینکه خودتو محق نشون بدی نباش
    ناتوانی جنسی شوهرت الان دردی از شما دوا نمیکنه مگر وقتی که کار طلاقتون و احقاق حقوق شما کاملا جدی باشه.یعنی به نظرم این مشکلیه که بعد از بازگشت شما به سمت هم باید تحت درمان قرار بگیره
    به نظر شوهرتون مشکلاتی داره که اقدام به خود زنی یا کارهای عجیب دیگه ای میکنه.شاید هم شما انقدر عرصه رو براش تنگ کردید که کارش به اینجا کشیده.قبل از ازدواجش سابقه ی رفتارهای مشابه داشت؟رفتارهای شما هم کم مشکل دار نیست.در مراجعاتتون تست شخصیت و اضطراب و وسواس و افسدردگی دادید؟از خوندن تاپیکهای شما برداشتم اینه که اشتباهات شما کاملا دو طرفه بوده و شاید رفتارهای شما ناپخته تر و نسنجیده تر
    توی همین تاپیک هم مدام میگید دوستم داره یا نه.صبر کنم یا نه و.. .
    خواهر عزیزم آرامشتو حفظ کن.همسر شما شاید از اون دست مردهاییه که صبوره اما وقتی برید دیگه بریده و شما حوری بهشتی هم بشی براش فایده نداره
    به نظرم خیلی تحقیر شده و کلا شخصیت و مردانگیش از جانب شما زیر سوال رفته و دیگه چیزی برای از دست دادن نداره و الان تمام فکر و ذکرش اینه که چه طور مهریه رو بپیچونه
    به نظرم اگر میخوای برگرده باید تغییر رویه بدی و به شوهرت هم با مرووووور زمان ثابت بشه تغییر کردی.مثلا دیگه عجول نیستی دیگه سوال پیچش نمیکنی که ازم متنفری یا....
    خیلی داری پالس منفی میرسونی
    خاگر برگشت اونوقت میرسید سر حل مشکلات ایشون زیر نظر مشاور
    شما تو این برهه با این اوضاع و احوال پیش اومده و دادگاه و فلان توقع زیادی نداشته باش.شما الان فقط رو خودت و آرامشت کار کن .تحت نظر مشاور باش برای رفع مشکلات خودت.چند وقتی شوهرتو فراموش کن و فقط و فقط به فکر تقویت و ترمیم و بهبود خودت باش

  4. #94
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 09 شهریور 97 [ 14:52]
    تاریخ عضویت
    1394-11-16
    نوشته ها
    101
    امتیاز
    3,410
    سطح
    36
    Points: 3,410, Level: 36
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    150

    تشکرشده 47 در 27 پست

    Rep Power
    21
    Array
    سلام ممنونم که پیگیری میکنید,نه من احساس طرد شدگی یا بدبختی نمیکنم ولی واقعا از تنهایی خسته شدم از اینکه شوهزم کنارم نیست,شاید باورتون نشه ولی به خدا تو این شش ماه هرشب واقعا هرشب خواب شوهرمو دیدم,توکل به خدا میکنم,چون واقعا به این اعتقاد دارم که خدا میخواد بهترینو بهم بده.خدایاااااااا بینهایت شکرت که همه لحظه هام با منی و هیچوقت تنهام نمیزاری,
    بهترین اوقاتم میدونید چوقته؟وقت اذان کلا لحظه شماری میکنم وقت اذان بشه تا بشینم تو سجادمو با خدای خودم انس بگیرم,نمیدونی چه حال خوبی بهم دست میده,وقتی شما یکیو خیلی دوست داری و طاقت یک لحظه دوریشو نداری حالتون چطوریه؟؟منم این حسو نسبت به خدا دارم,
    یا مهدی ادرکنی,یا فاطمه الزهرا اغثنی

  5. #95
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 09 شهریور 97 [ 14:52]
    تاریخ عضویت
    1394-11-16
    نوشته ها
    101
    امتیاز
    3,410
    سطح
    36
    Points: 3,410, Level: 36
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    150

    تشکرشده 47 در 27 پست

    Rep Power
    21
    Array

    Posticon (1)

    هنگامه عید است و پر است از برکات
    آمد ز حرا رسول شیرین حرکات
    با خلق عظیم شد رسول اخلاق
    بر خُلق خوشش ز صدق و ایمان صلوات

    مبارک بادزيبا مبعثش كه با إقرا بسم ربک... آغاز
    وبا إنا أعطيناك الكوثر....بيمه وبا اليوم أكملت لكم الدين ...جاودانه شد
    إن شاء الله که نغمه جاء الحق ...در تمام عالم طنين افکند
    عیدتان مبارک

    به امر رب خود لبیک گوییم ، به همراه ملائک جمله گوییم
    سلام و رحمت حق بر محمد ، اللهم صل علی محمد

    از اول دهر تا قیام برکات
    گویند همه خلق جهان و ذرات

    از اهل بهشت و قدسیان و ملکوت
    بر احمد و آل او همیشه صلوات


    بر خاتم انبیاء محمد مصطفی صلوات
    بر علی حیدر کرار داماد پیامبر صلوات
    بر فاطمه بنت پیامبر همسر حیدر صلوات
    بر حسن وحسین آل مطهر صلوات


    بر خاتم انبیا مکرّر صلوات
    بر آل نبی ،فاتح خیبر صلوات

    بر فاطمه دخت مصطفی زوج علی
    بر آل نبی و آل حیدر صلوات


    اول به نبی حضرت خاتم صلوات
    دوم به علی شیر دو عالم صلوات
    سوم به گل وجودِ پاک زهرا
    چهارم به حسن خونجگر غم صلوات
    از بهر حسین آن شه کرب و بلا
    وآن تشنه‌ی در مقتلِ ماتم صلوات

    بی حبّ علی و آل او در عرصات
    هرگز نخرند از کسی صوم و صلاة
    در حشر نتیجه می دهد عشق حسین دیگر همه هیچ ، برمحمد صلوات

    هر که دارد به دلش آرزوی کربلا صلوات
    یا شود زائر آن دشت پر بلا صلوات
    از سه ساله حسین گیرد برات صلوات
    گوید بر دل سوخته ی زینب صلوات

    یا الله یا محمد یا علی یا فاطمه الزهرا ادرکنی یا صاحب الزمان ادرکنی ولا تهلکنی
    ویرایش توسط یاصاحب زمان ادرکنی : پنجشنبه 16 اردیبهشت 95 در ساعت 14:06

  6. کاربر روبرو از پست مفید یاصاحب زمان ادرکنی تشکرکرده است .

    آرامش خیال (جمعه 17 اردیبهشت 95)

  7. #96
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 09 شهریور 97 [ 14:52]
    تاریخ عضویت
    1394-11-16
    نوشته ها
    101
    امتیاز
    3,410
    سطح
    36
    Points: 3,410, Level: 36
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    150

    تشکرشده 47 در 27 پست

    Rep Power
    21
    Array
    سلام دوشتان عزیز و گرامی,فرارسیدن ماه شعبان را به همگی تبریک و تهنیت عرض میکنم,
    امروز رفتم خونه مادر بزرگم عمم گفت شوهرت با مامانش اومده اینجا و راجبت کلی حرف زده و آخرشم گفته من مهریه و نفقه و دیشو میدم و طلاقش نمیدم تا موهاش مث دندوناش سفید بشه و سر زندگی هم نمیرم,
    شوهرم گفته:زنم برام چاقو کشیده منو گاز گرفته بابامو زده با همسایه ها دعوا کرده ,من نمیتونم با ی زن اینجوری زندگی کنم آبرومو برده و از این حرفا,
    منم گفتم به خدا به قرآن حضرت عباسی همشو دروغ گفته همشو برعکس گفته,عمم گفت ماهم بهش گفتیم دختر داداش ما این جور آدمی نیست و اصلا این وصله ها بهش نمیچسبه خانواده داداشم توی فامیل به خوش قلبی و مهربونی و خوبی معروفن .
    بعدش عمم گفته طلاق آخرین راهه از نو شروع کنید اصلا برید ی شهر دیگه تا اوضاعتون بهتر بشه و خانواده ها دخالتشون قط بشه,شوهرم گفته اصلا حرفشو نزن من دیگه تموم شد برام دیگه باهاش زندگی نمیکنم ,حالا اگه من ۴روز نرم سر کار باید بره مهریه و نفقشو بذاره اجرا؟
    عمم گفته اولا ما تو بطن زندگیتون نبودیم دوما هرکسی برای دفاع از خودش میتونه هزارها دروغ بگه باید شما مشکلتونو با خانواده داداشمو خود دختر داداشم حل کنید نه اینکه برین به این و اون بگین که اوضاع بدتر بشه,بعد شوهرم در جوابش گفته ما نیپمدیم که اوضاعرو دزست کنید ما اومدیم بگیم که این دختر چه بلاهایی سرم اورده که مجبور شدم برم و این دختر با مامانش رفته در خونه تک تک فامیلامو همه چیو گفته منم میخوام برم به تکتک فامیلاش بگمو آبروشو ببرم.
    مادر بزرگمم کفته تو زن نگهدار نیستی وگرنه یک ساله عروسی کردین نوه من دل درد نداره که زندگیشو خراب کنه پس حتما مشکلی داشتی که اون قهر کرده رفته,بعدشم شوهرم گفته حالا زن بره سر کار مرد بمونه تو خونه کارای خونرو کنه چه اشکالی داره؟خیلی ها اینجورین!عمم گفتخ دختر داداش منم داشته میرفته سر کار و جنابعالی تو خونه بودی پس مشکل شما کار نبوده و چیزی مهتر از کار بوده وگرنه ما اونو میشناسیم مثل مامانش بسازه و خیلی زرنگ کار خودشه,
    به قرآن به خدامن اصلا خونه فامیلاشو بلد نیستم که برم در خونشون ,تو اون سه ماهی که تنها بودم تو خونم این فامیلای اون بود عموشو زنعموشو خالشو زنداییشو داییش بودن که اومدن خونه من!
    از بعد ظهره اعصابم ریخته بهم شوهرم همش داره با دورغ پیش میره و آبروی منو برده تا اونجایی که تونسته رفته خونه فامیلام و اونجایی هم که نتونسته تلفنی بهشون گفته,که الان خاله خودم میگه اون اگر مریضه باید یراه آب هم بیاره تا من باهاش زندگی کنم نه اینکه ولش کنه بره,اون یکی خالم میگه مادر شوهرش خوبه ,هرکسی حالا دیگه برای من شده قاضی با اینکه منو میشناسن ولی طوری رفتار میکن طوری حرف میزنن که انگار من مقصر صد در صدم,
    دوستان بهم بگین چکار کنم که ثابت بشه حرفایی که شوهرم راجبم زده دروغه و برعکس گفته؟چون واقعا به خدا همه این رفتارارو خودش داشته,
    البته تازگیها نرفته بودن خونه مادربزرگم همون ماه اولی که قهر کرده بودیم و تازه جلسات اول دادگاهمون بوده رفته بوده,
    واقعا درمانده ام که چقد راحت آبروی یه آدمو میبرنو عین خیالشونم نمیاد!حالا چون ن ی پسره وحتی اگر طلاق هم بگیره ممکنه با ی دختر ازدواج کنه باید اینجوری آبرو ریزی کنه؟از خدا هیچ ترسی نداره؟
    دوستان چکار کنم؟چرا همش دروغ گفته ؟حالا که دروغ گفته چه سودی کرده؟آیا پیش وجدان خودشم راحته؟
    عمم میگفت اینقد بهم ریخته و عصبی بوده که یدفه دهانش کج میشده دستاش میلرزیده اصلا اجازه حرف زدن به ما نمیداده! از نظر من ی انسان عادی و سالم هرچند که عصبی و ناراحت باشه اینجوری نمیشه این آدم روان سالمی نداره و مشکل روانی داره,با این چیزایی که گفتم بگین چکار کنم که آبرومو دوباره به دست بیارمو ثابت کنم شوهرم همه چیزو دروغ گفته؟
    مرسی که حوصله کردین و متن طولانیمو خوندین,از راهنماییهاتون هم پیشاپیش متشکرم.
    با سپاس فراوان

  8. #97
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 تیر 97 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    7,253
    سطح
    56
    Points: 7,253, Level: 56
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 309 در 147 پست

    Rep Power
    46
    Array
    سلام
    بجای اینکه بخام بهتون بگم به عمه و خاله خودتون یا فامیلهای شوهرتون چی بگید تا از شوهرتون عقب نمونید بهتون پیشنهاد میکنم زندگیتون رو از این لج لجبازی و خاله زنک بازی خالی کنید
    اگر همسرتون اینکار رو کرده و صرفنظر از راست و دروغ بودن حرفاش قرار نیست شما هم مقابل به مثل کنید
    یکم بالغانه و پخته تر رفتار کنید
    به فرض که شما و شوهرتون پیش همه فامیل و اشنا و همه ابروی همدیگرو بردید چی میشه مثلا؟!!
    کاپ بی گناهی رو از خاله و عمه میگیرید و همه میگن بمیریم واسه دلت که چقد تو مظلومی؟!
    بجای اتلاف انرژی و وقت گذاشتن برای این حرفای بی ارزش متین و با وقار و با کمال خونسردی بشینید منطقی مشکلتون رو حل کنید و به نتیجه برسید‌‌..
    شما که بنظر خیلی مذهبی و معتقد میاید باید خیلی اروم و امیدوار به لطف خدا باشید
    موفق باشید....
    ویرایش توسط amf66 : یکشنبه 19 اردیبهشت 95 در ساعت 00:37

  9. 2 کاربر از پست مفید amf66 تشکرکرده اند .

    tavalode arezoo (یکشنبه 19 اردیبهشت 95), آرامش خیال (دوشنبه 20 اردیبهشت 95)

  10. #98
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 09 شهریور 97 [ 14:52]
    تاریخ عضویت
    1394-11-16
    نوشته ها
    101
    امتیاز
    3,410
    سطح
    36
    Points: 3,410, Level: 36
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    150

    تشکرشده 47 در 27 پست

    Rep Power
    21
    Array
    سلام ممنونم از راهنماییتون,من به خدا خیلی امیدوارم,ولی آخه چطوری بشینم باهاش حرف بزنم؟کجا؟چوقت؟چی بگم؟
    بعدشم اون واقعا داره به طلاق فکر میکنه و داره راههایی میره که از زیر بار مهریه دادنو نفقه خلاص بشه و طلاقم نده,براش اظهارنامه میفرستم جدیدا دوبار آخر نه خودش و نه کس دیگه ای تحویل نمیگیره و مامور ابلاغ میزنه اظهار نامه در محل الصاق شد,میخواد چیو ثابت کنه؟با اینکارش آیا کار طلاق برای کن سخت میشه؟واقع گیج و حیران شدم!از ی طرف سر زندگی نمیاد و نفقه مهریه نمیده اظهار نامه هم میفرستم اهمیتی نمیده تازگی ها برای بابام مزاحم تلفنی ایجاد کرده!به خدا خسته ام فقط دلم میخواد همین فردا طلاقمو ازش بگیرمو همه اتفاقا تموم بشه,دیگه خسته شدم

  11. #99
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 09 شهریور 97 [ 14:52]
    تاریخ عضویت
    1394-11-16
    نوشته ها
    101
    امتیاز
    3,410
    سطح
    36
    Points: 3,410, Level: 36
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    150

    تشکرشده 47 در 27 پست

    Rep Power
    21
    Array
    سلام دوستان میلاد گرامی امام حسین علیه السلام بر همگی مبارک,انشاالله گره همه مشکلات دوستان به دست امام حسین علیه السلام بازشده,آره مطمین باشید باز شده,
    بر روی حسین نور داور صلوات
    بر موی ابوالفضل دلاور صلوات
    میلاد حسین است و ابوالفضل رشید
    بفرست تو بر این دو برادر صلوات
    به گل احمر دیقه زهرا صلوات
    به صفا بخش دل سید بطحا صلوات
    به نکو مظهر حریت و ایمان و شرف
    به حسین بن علی شافع فردا صلوات

    ای پناه مستمندان یا حسین بن علی
    ای دوای دردمندان یا حسین بن علی
    کشتی راه نجات ما گنه کاران
    رس به فریاد غریبان یا حسین بن علی

    بوی گلهای بهشتی ز فضا می آید
    عطر فردوس هم آغوش صبا می آید
    نوگل مصطفوی ، زینت باغ علوی
    مظهر پنج تن آل عبا می آید

    امشب شب ميلاد علمدار حسين است/ميلاد علمدار وفادار حسين است/گر بود علي محرم اسرار محمد/عباس علي محرم اسرار حسين است

    حسين سلطان عشق،عباس ساقي عشق،زينب شاهد عشق و سجاد راوي عشق. کاروان عشق در راه است و خود "عشق" نيمه شعبان خواهد آمد...اعياد شعبانيه مبارک

    آلاله نو دميده چيدن دارد/آواز فرشتگان شنيدن دارد/ميلاد حسين است و ابوالفضل و علي/يک ماه و دو آفتاب ديدن دارد

    سلام بر شما ای عباس های حادثه که در جاده های سرخ ایثار و در مسیر ولایت، پاسدار ارزش های انقلابید.
    ولادت امام حسين(ع) و روز پاسدار مبارک باد


    الا اي پاسدار انقلاب کشور عشق
    نام نيکويت هميشه ثبت، اندر دفتر عشق
    تو کردي اقتدا در عزت و ايثار به آن کس
    که هستي اش فدا بنمود و گرديد مظهر عشق


  12. #100
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 بهمن 99 [ 08:27]
    تاریخ عضویت
    1394-10-28
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    8,981
    سطح
    63
    Points: 8,981, Level: 63
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    474

    تشکرشده 304 در 105 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سلام
    امیدوارم هرچه که خیر و صلاحتون هست براتون اتفاق بیفته.
    میتونم بپرسم چه چیزی در همسرتون باعث شده که شما انقدر اصرار به ترمیم زندگیتون داشته باشید؟
    ویژگی های مثبتی که در ایشون می بینید و باعث میشه برای بودنش تلاش کنید چیه؟


 
صفحه 10 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. همسرم حرفامو نمیپذیره ....
    توسط fariba293 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 دی 95, 15:44
  2. خیلی گریه میکنم،بخاطر این گریه کردنا زندگیم داره از هم میپاشه
    توسط E_Aysan در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 24 اسفند 94, 09:35
  3. چرا به من کمک نمکنید زندگیم از هم میپاشه!!
    توسط مامان آرشا در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: سه شنبه 30 تیر 94, 19:08
  4. از شما میپرسم
    توسط لبریز در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: شنبه 18 مرداد 93, 00:53
  5. باورم نمیشه به این راحنی زندگیم داره میپاشه
    توسط شمیم الزهرا در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: یکشنبه 20 مرداد 92, 12:37

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.