به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 64
  1. #41
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 07 اسفند 95 [ 02:21]
    تاریخ عضویت
    1395-1-15
    نوشته ها
    107
    امتیاز
    1,558
    سطح
    22
    Points: 1,558, Level: 22
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registeredTagger Second Class
    تشکرها
    58

    تشکرشده 151 در 74 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خوب ظاهرا دیگه تصمیم به جدایی دارید ، پس دیگه سینوسی رفتار نکنید و اون بنده خدا و خودتون رو آزار ندید . کلا تمام کانال های ارتباطی رو قطع کنید و مستقیم مسیر طلاق رو جلو برید

    مگر اینکه حرف هایی که در بالا زدید ، جدی نیست . . .

  2. #42
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 اردیبهشت 03 [ 09:51]
    تاریخ عضویت
    1393-6-17
    نوشته ها
    141
    امتیاز
    8,913
    سطح
    63
    Points: 8,913, Level: 63
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    597

    تشکرشده 274 در 108 پست

    Rep Power
    31
    Array
    قبل از هر چیز بهتر بود سن خودتون و همسرتون و چگونگی آشنایی و شرایط مادی و غیره رو بیشتر توضیح میدادید که بشه بهتر تشخیص داد.

    به نظر من هم شوهرتون نرمال نبوده. حالا اینکه در آینده مشکلتون حل میشده یا نه و طلاق بگیرید یا نه رو نمیدونم در موردش نظری بدم. اصولا همچین نظری نیاز به بررسی و شناخت بیشتر از دو طرف داره. تغصیری متوجه شما نیست منتها بنظرم گاهی کوچکترین ضعفهای آدم موقع زندگی مشکلات بزرگی رو بوجود میاره.

    البته زیاده خواهی و نداشتن تحمل و مهرتهای مختلف اجتماعی در دو طرف باعث مشکل میشه. کاش زندگیها مثل قدیما بود.

    بعنوان یک مرد باید بگم بنظرم همسرتون شاید خیلی راحت شمارو بدست آورده و یا شما بیش از جنبش بهش محبت کردید و یا به هر دلیل دیگه فقط اول یه ذوقی داشته و عادی شده. و اگه شما جذابیت نداشتید اولش هم جذب شما نمیشده. بنظرم همسرتون خیلی زود با هر کسی دلسرد میشه. شاید مشکلی داشته باشه از نظر فکری. و شاید جایی ازتون نا امید شده باشه و شاید قابل حل باشه.

    آقای بهزاد بنظرم احساس همزاد پنداری با همسرتون داشتن چون کاملا حالت سرزنش و تحاجمی صحبت کردن. خودشونم شباهت به همسرتون دارن از بابت بی محلی و بعضی رفتارا. از نظری شاید کمک کننده باشه تبادل نظر با ایشون و شایدم ایشون دارن خودشون رو تخلیه میکنن.

    بنظرم اینکه آدم یکسال به خانواده خانمش نه سر بزنه نه زنگ فاجعه نباشه پر از ایراد و یه جای کار میلنگه و بالاخره اثرشو میذاره.
    اینکه همسرتون بیاد بعد قرنی و نگاهش بجای شما تو گوشیش باشه و بعد غذا و بعد خواب و بعد بگه خوب دیگه من برم و شما بعد رفتنش با بغض ارایشتونو پاک کنید و لباستونو عوض کنید واقعا خوشایند نیست. به شما حق میدم . این رفتارا واقعا زشته.

    امیدوارم یه جوری باشه هیچ آدمی دلش نگیره و هر کسی با کسی باشه که زندگیشون شیرین باشه و مشکلات قابل حل.

    توکل به خدارو فراموش نکنید. گاهی باید بجای آدما از خدا چیزی رو در خواست کنید.

  3. 2 کاربر از پست مفید Quality تشکرکرده اند .

    ZENDEGIBEHTAR (سه شنبه 14 اردیبهشت 95), ستاره زیبا (سه شنبه 14 اردیبهشت 95)

  4. #43
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 07 اسفند 95 [ 02:21]
    تاریخ عضویت
    1395-1-15
    نوشته ها
    107
    امتیاز
    1,558
    سطح
    22
    Points: 1,558, Level: 22
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registeredTagger Second Class
    تشکرها
    58

    تشکرشده 151 در 74 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از بحث دو طرفه استقبال نمی کنم ، فقط متوجه نشدم کجا هجوم آورده بودم و کجا تخلیه ی هیجانی کرده بودم . اینکه من نظری بدم و مثلا شما موافق نباشید ، فکر می کنید که تهاجم شده ؟ داستان یکسال زنگ نزدن هم متوجه نشدم منطق شما چی بود . خوب مشخصه که یه جای کار میلنگه که اینجوری شده ولی خوب حرف شما چیه ؟ متوجه نشدم .

    به صاحب تاپیک توصیه کردم اگر تصمیم قطعی داره ، خودشون رو آزار ندن و رفتارشون رو عوض نکنن . خوب آیا این ربطی به همزاد پنداری داره ؟ اگر شما یک آقا هستی ، خیلی با خانومت گرم و صمیمی هستید یا گاهی مثل شوهر ایشون هم رفتار کردید ؟ واقعا به نظر شما تقصیری متوجه صاحب تاپیک نبوده؟ آیا فکر می کنید اینطور دلداری دادن کمکی میکنه ؟ به هر حال متوجه نشدم شما در مورد من یا صاحب تاپیک چه چیزی رو درک کردی ، شاید نیاز به توضیح روشن تر باشه ، شاید هم تمایل داشتید یک دلداری به صاحب تاپیک بدید و یه جورایی هم از نظرات بنده خوش تون نمیاد و یک واکنش داشتید . باز اگر از پست های من نقل قول بیارید که جایی تهاجم کردم یا تخلیه ی هیجانی کردم ، بهتر می تونیم همدیگه رو بفهمیم
    ویرایش توسط بهزاد9 : سه شنبه 14 اردیبهشت 95 در ساعت 07:50

  5. #44
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    منم یه خانمم و کاملا شمارو درک میکنم
    بنظر منم همسرتون اون اشتیاق لازم برای زندگی با شما رو ندارن
    و در مرحله اول ایشون رو مقصر میدونم چون این رفتارا اونم در زمان عقد و سال اول و بدون هیچ بهانه خاصی برای سرد شدن و انگیزه نداشتن اصلا منطقی نیست
    مشکل شما این بوده که ناپخته بودید که خب اکثرا همه همینن همه که از اول مثل مادر 40ساله من عاقل و بالغ و سرد و گرم چشیده زندگی نیستن که اشتباهی نداشته باشن و بدونن دقیقا باید چی بگن و چجوری رفتار کنن ولی اینجور مواقع اگر علاقه ای باشه بخاطر همون علاقه این مشکلات ساده نادیده گرفته میشه
    منظورم اینه که شما تقصیر بزرگی نداشتین که مستحق بی مهری و سردی باشین.اگر خطایی از شما سر زده بود باز رفتار همسرتون قابل هضم بود
    درمورد رفتار پدرتون در مورد طلاق هم ممکنه حق با ایشون باشه چون اولا ایشون یک پدر هستن و بیشتر از هر کسی صلاح دخترشون رو میخوان و دوما بر خلاف ما از نزدیک شاهد ماجرا و رفتار همسرتون بودن و عمق مسئله رو درک کردن و ایشونم هم دارن از دید یک مرد به این قضیه نگاه میکنن
    مادرتونم تحریکتون نکردن خب برای منم یکم ناخوشاینده که چرا مثلا دامادم نباید دخترمو برسونه خونه.آیا دلیل خاصی داره؟اگر دلیلی خاصی داشته که نباید دلخور شد ولی اگر بی دلیل بوده خب جای ناراحتی هم داره
    من این رو به شما بر حسب تجربه شخصیم میگم که مردها خیلی پیچیده هستن و همیشه برای اینجور رفتارهای غیر منطقیشون یه دلیل محکمی وجود داره که خودشون باخبرن اما بروز نمیدن
    نمیخوام دیدتون رو خراب کنم بر حسب تجربه عرض میکنم من مردهایی رو دیدم که بعد یه مدت تغییر کردن و به خانمشون گفتن من نمیتونم خوشبختت کنم نمیدونم چرا حالم بده... باید جدا شیم بخاطر خودت بخاطر خوشبختیت... بعد یه مدت مشخص شد آقا در حال خیانت به همسرشون بودن
    مردها خیلی پیچیده هستن و اصلا هم شبیه اون چیزیکه وانمود میکنن نیستن البته مواقعی که هیچ دلیل خاصی برای نرمال نبودنشون وجود نداره.
    یا وقتی شروع میکنن به ایراد گرفتن های الکی و بهانه اوردنای صدمن یه غاز و همیشه هم خیلی مرموز رفتار میکنن و سعی میکنن ذهنتونو از موضوع اصلی دور کنن.یعنی خودشون میدونن مشکل چیه و هوایی شدن ولی وانمود میکنن که مثلا من افسرده شدم و میلی به زندگی ندارم و شمارو به حال خودتون رها میکنن که هرچه بادا باد
    امیدوارم منظورم رو متوجه شده باشین همیشه پشت رفتار سرد بدون بهانه و غیر منطقی یه دلیلی وجود داره
    اگر کسی علاقه ای به همسرش داشته باشه هیچ وقت نمیذاره کار به جدایی برسه مگر در چند حالت:
    خطای بزرگی از طرف مقابل سر زده باشه
    ازدواج زوری بوده باشه
    مشکل روحی روانی وجود داشته باشه
    هوایی شدن و خیانت
    من با وجود سختیهای زیادی که کشیدم,خیلی سخت و زیاد هیچوقت نتونستم بپذیرم که بدون همسرم زندگی کنم و همیشه خطاهاشونو نادیده گرفتم و بخشیدم فقط به این دلیل که زندگی و همسرمو دوست داشتم و با چنگ و دندان حفظش کردم

  6. 2 کاربر از پست مفید ZENDEGIBEHTAR تشکرکرده اند .

    mercedes62 (چهارشنبه 15 اردیبهشت 95), Quality (چهارشنبه 15 اردیبهشت 95)

  7. #45
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 07 اسفند 95 [ 02:21]
    تاریخ عضویت
    1395-1-15
    نوشته ها
    107
    امتیاز
    1,558
    سطح
    22
    Points: 1,558, Level: 22
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registeredTagger Second Class
    تشکرها
    58

    تشکرشده 151 در 74 پست

    Rep Power
    0
    Array
    این خیلی خوبه که نظرات مختلف و حتی متضاد مطرح بشه . به نظر من پست بالا اشتباهات زیادی داره :

    1) طبق فرمایش ایشون هر گونه دخالت پدر و مادر خوبه چون خیرخواه هستن و از نزدیک هم دیدن .

    گزاره بالا در ظاهر بد نیست ولی در واقع درست نیست! خوب پس خود اون فردی که در زندگی بوده چی ؟؟؟ آیا ایشون دیگه از نزدیک نزدیک همه چیز رو نمیدونه ؟؟؟ چه نیازی هست که همچنان مثل یک دختر بچه باش رفتار بشه و بی عقل و نادان فرض بشه ؟؟؟ آیا اون فرد همه چیز رو برای پدر و مادش گفته ؟؟ یا فقط خوبی های خودش و بدی های همسرش رو گفته ؟؟ آیا نقش قربانی بازی نکرده و احساسات پدر و مادر رو جریحه دار نکرده ؟؟

    نکته دوم اینه که پدر و مادر ها داستان رو معمولا یکطرفه تحلیل می کنن و به هر حال تعصب بچه خودشون رو میکشن . به نظر من خیلی هم عادلانه قضاوت نمی کنن . تازه بعضی وقتا هیجان زده میشن و به آتیش مشکلات اضافه میکنن . درست مثل خاله خرسه که از محبت زیادی طرف رو داغون کرد تا پشه اذیتش نکنه . راستی اطلاع دارید یکی از دلایل طلاق طبق بررسی این مشاورین و قضات ، دخالت بیجای والدین هست ؟؟

    2) ایراد دیگه یکطرفه به قاضی رفتن و تایید صاحب تاپیک هست که مثلا مقصر اصلی نیست و شوهرش بیشتر مقصره. خوب آیا در همین چند صفحه برخی حرف های اشتباه ایشون رو ندیدید . هنوز حرف ها اون بدبخت بماند! پس فعلا همین صاحب تاپیک رو درست هدایت کنید شاید به درد زندگی بعدیش خورد !

    3) به مادرش حق میدید که ناراحت بشه و فلان طور بگه . به نظرتون اگر بزرگترها مدام ناراحت بشن و بگن تمام شد این روش خوبی هست یا اینکه دو طرف رو اگر بلدن به خوبی راهنمایی کنن یا حداقل بزارن خودشون با هم کم کم کنار بیان ؟ اینکه یک بار زنش رو نرسونده یعنی تمام !! اگر زنش رو زده بود دیگه معناش مثلا این بود که باید اعدام بشه ، درسته ؟؟

    4) اون تجربه شخصی هم باز همه جوانب رو نمی بینه !! بنده هم آدم خائن دیدم ولی همه رو خائن نمی بینم. اون حرف شما یکجور بدبینی هست و ممکنه در اینجا اصلا چنین داستانی نباشه . خوب ممکنه هم باشه ولی ما که رو پیشگویی شرط بندی نکردیم !! حداقل تا این لحظه این میتونه یک تهمت باشه ، پس خوبه زیاد روش مانور ندیم

    5) اون چندتا دلیلی که برای جدایی آوردید هم خوب نبود چون من میتونم حداقل 5 دلیل دیگه بشمرم :
    الف - طرفین سر لج بازی و به خاطر دلایل کودکانه طلاق می گیرن (اتفاقا الان آمار این زیاده و همه خودخواه و کم صبر شدن)
    ب - مشکل بیکاری و معیشت فشار آورده و یکی از طرفین بریده دیگه
    ج - خبری از اشتباه بزرگ نیست فقط طرفین به لحاظ جنسی همدیگه رو ارضاء نمی کنن و کم کم سرد میشن و کلافه و نهایتا طلاق
    د- خبری از خطای بزرگ نیست فقط طرفین به خاطر خطاهای کوچک و آزار همدیگه کم کم فرسوده میشن و میرن
    ه - خانواده ها توقعات بیجا دارن و زیادی زندگی بچه ها رو تحلیل می کنن و یکی از زوجین هم میزاره که زندگیشون محل کشمکش دیگران بشه و کم کم اوضاع از کنترل خارج میشه

    اگر بخام فکر کنم احتمالا این لیست همچنان ادامه پیدا میکنه . . .

    6) اون سرد بودن رو هم عرض کردم در بسیاری از مردها همینطوره (شاید هم من در طول زندگیم همش آدم غیر نرمال می بینم و بقیه مردهایی که ندیدم فوق العاده گرم و احساسی هستن) و البته کم کم ممکنه بیشتر ملاحظه همسرشون رو بکنن . ولی اگر بخواهیم مثل پست بالا رفتار کنیم ، به نظر من آمار طلاق ضربدر 3 میشه . به هر حال هر کسی اختیار داره خودش تصمیم بگیره و ظاهرا صاحب تاپیک دیگه تصمیم محکم به طلاق داره و بهتره که دیگه این تصمیم رو اجرا کنه و موجب آزار بیشتر طرفین نباشه . . .

    اما بدترین جنبه ی پست بالا ، به نظر من ، تعیین مقصر اصلی و تبرئه کردن یکی از زوجین هست . معمولا در زندگی مشترک هیچکس تبرئه نمیشه ولی ممکنه یکی بیشتر مقصر باشه و یکی کمتر . در مورد صاحب تاپیک من اشتباهات متعددی دیدم و به ایشون عرض کردم . البته ایشون خودش در برابر انتقادات پی در پی ، واکنش خوبی داشت و بنده هم این رو قابل تقدیر دیدم و عرض کردم . . .
    ویرایش توسط بهزاد9 : سه شنبه 14 اردیبهشت 95 در ساعت 22:24

  8. #46
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 97 [ 04:11]
    تاریخ عضویت
    1394-5-12
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    2,458
    سطح
    30
    Points: 2,458, Level: 30
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 142
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 13 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    از كاربران Qualityو miss-golegandom تشکر میکنم
    خیلی لطف کردید اومدید نظر خودتون رو دادید
    اقای بهزاد با ۸۰ درصد حرفاتون موافقم و اون بیست درصدی که موافق نیستم بخاطر اینکه شما دارید میگید مردی که سرد باشه رو میشه تحمل کرد و تغریبا بیشتر مرد ها همین طور هستن
    فکر نمیکنم برای هیچ خانمی قابل تحمل باشه این وضعیت اونم به مدت طولانی
    مهر و توجه و محبت حداقل خواسته های یک خانمه
    در مورد تصمیم به طلاق درست میگید هر چه سریع تر باید فکرامو کنم و رو تصمیم قاطع باشم
    بازم ممنونم ازتون اقا بهزاد
    اگر بازم از من انتقاد کنید خوشحال میشم یا اون مواردی که گفتید گوشزد کنید استقبال میکنم

    موضوعی که هست اگر من جدایی بخوام اقا رضایت نمیده و همچنان درگیری ادامه داره
    ده روز دیگه دادگاه داریم ولی استرس دارم نه این که حرفی برای گفتن ندارم نه نگرانم فقط دوست دارم هر اتفاقی اوفتاد به خوبی و خوشی تموم بشه
    فقط از همه ی دوستان میخوام دعا کنن برام

  9. #47
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    این خیلی خوبه که نظرات مختلف و حتی متضاد مطرح بشه . به نظر من پست بالا اشتباهات زیادی داره :
    بنظرم بهتره به جای جواب دادن به هم فقط نظر خودمون رو ارائه بدیم.الان باید زندگی ایشون تحلیل شه نه نظر دوستانی که قصد کمک دارن.این کار به عهده کسیه که تاپیک رو ایجاد کرده.من نمیتونم وقت بذارم به همه نظرات پاسخ بدم و ایراداتشونو بگم و تاپیک ایشونو شلوغ کنم و از موضوع اصلی دور شم.
    هرکس بنا به دلایلی نظر خودش رو اعلام میکنه و این خیلی خوبه که صاحب تاپیک از جوانب مختلف به موضوع نگاه کنن
    شما دارین ذهن ایشون رو فقط به یک سمت سوق میدین و نظرات دیگران رو تحلیل میکنین.چرا؟
    وظیفه بنده ارائه نظری بود که بنظرم میتونه به دوستمون کمک کنه و ایشون هم میتونن استفاده کنن یا استفاده نکنن و بحثی هم درش نیست
    موفق باشین

  10. #48
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 97 [ 04:11]
    تاریخ عضویت
    1394-5-12
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    2,458
    سطح
    30
    Points: 2,458, Level: 30
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 142
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 13 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم miss-golegandom
    متشکرم از شما بابت بنظرتون
    ولی من با این همه به تنها چیزی که فکر نمیکنم خیانته چون از همه جهت بهش اطمینان داشتم و دارم
    میدونم با عشق و علاقه اومده منو گرفته
    خیلی ها بهم گفتن شاید زوری اومده خواستگاری ، شاید بعدا بهت خیانت کرده ، شاید بخاطر پول بابات اومده تو رو گرفته و هزار تا حدس دیگه که هیچ کدوم درست نیست
    اون منو دوست داشت عشقشم خیلی پاک تر از خود منه
    تنها چیز که عذاب میداد سردی تو رفتارش بود نه تنها با من بلکه با همه ،، وقتی ادمیزاد دچار یه مشکل روحی میشه باید حداقل با همسرش مشکلشو در میون بزاره تا مشکل رو مشکلش اضافه نشه
    تمام حرف من همینه فقط

  11. #49
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 07 اسفند 95 [ 02:21]
    تاریخ عضویت
    1395-1-15
    نوشته ها
    107
    امتیاز
    1,558
    سطح
    22
    Points: 1,558, Level: 22
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registeredTagger Second Class
    تشکرها
    58

    تشکرشده 151 در 74 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز ، اگر شما در مورد تعمیر موتور هواپیما صحبت می کردید من دلیلی نداشتم که حرف شما رو تحلیل کنم . ولی شما در مورد خوب بودن دخالت پدر و مادر و موارد این تیپی حرف زدی که به موضوع تاپیک مرتبط میشه و روی تفکر و تصمیم صاحب تاپیک می تونه اثر بزاره . خوب بنده هم فرمایشات شما رو بررسی کردم و موافق نبودم . خوب دوست عزیز ظاهرا خودتون هم تاکید دارید که باید زندگی ایشون تحلیل بشه ، مگر اون جوابی که من دادم به زندگی ایشون و تصمیمات ایشون بی ربط بود ؟؟

    اگر پا رو از حد ادب فراتر میزاشتم یا با شما بحث شخصی می کردم ، شما می تونستید اعتراض کنید . ولی در پست بالا فرمایشات شما رو تحلیل کردم و توهینی هم متوجه شما نکردم . بنده شما رو ندیدم و نمیشناسم و احتمالا اسامی ما هم در اینجا واقعی نیست . انقدر هم بیکار نشدم که بگردم یک سایت اینترنتی رو پیدا کنم و با کسی که نمیشناسم کل کل کنم و بحث شخصی راه بندازم !

    یک مشکل ما (منظورم همه ما هست ، حتی خودم) در این تالارهای مجازی ، فرهنگ تحمل نظر مخالف و فرهنگ مکالمه صحیح هست که متاسفانه توی ایران واقعا یک بدبختی شده . اصلا توی طلاق گرفتن هم این موضوع نقش داره و خیلی از روابط بخاطر اصطکاک های مداوم و اشتباه ، تیره میشه و سرد میشه . . .

    اگر دقت کردید کاربری با اسم Quality حتی با بنده بحث شخصی کرد و اشاره کرد به عدم تماس یکساله من با خانواده همسرم . ولی بنده حتی به ایشون هم نگفتم که حرف نزن !! فقط گفتم لطفا منطق خودت رو شفاف ارائه بده . حتی ایشون گفت من تهاجم می کنم و من عرض کردم لطفا نقل قول بیار تا بهتر بفهمم چی میگید . مثلا من نگفتم که چرا جواب من رو دادی و فقط حق داری با صاحب تاپیک حرف بزنی !!!!!!!!!

    اما یک نکته رو قبول دارم و می دونم بعضی دوستان به خاطرش تحریک میشن و واکنش نشون میدن . اون اینه که بنده صریح حرف می زنم و هم با «عزیزم» یا «گلم» نظر نمیدم . اینه که بعضا دوستان بشون بر می خوره و موضع می گیرن . هر کدوم از ما یکجور هستیم و شاید بهتر باشه توی نوشتن دقت کنم که دیگران تحریک نشن و موضع گیری نکنن . مثلا جمله زیر شما رو ناراحت کرده بود :

    این خیلی خوبه که نظرات مختلف و حتی متضاد مطرح بشه . به نظر من پست بالا اشتباهات زیادی داره

    شاید بهتر بود نمی گفتم «اشتباهات زیادی» . مثلا می گفتم به نظر من میشه به شکل دیگری هم موضوع رو دید . اگر اینطور می گفتم شما هم بر نمیگشتی بگی دیگه جواب من رو نده . درسته ؟

    به هر حال انتظار نداشته باشیم که همه چیز به وفق مراد ما باشه . بنده احتمالا خیلی هم نتونم ملایم حرف بزنم یا لطیف بشم و باز این داستان سوء برداشت برخی دوستان و موضع گیری تکرار بشه . باز خوب بود که صاحب تاپیک متوجه نیت بنده و اصل صحبت ها بود . بگذریم!
    ویرایش توسط بهزاد9 : چهارشنبه 15 اردیبهشت 95 در ساعت 13:12

  12. #50
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط aftab6 نمایش پست ها
    خانم miss-golegandom
    متشکرم از شما بابت بنظرتون
    ولی من با این همه به تنها چیزی که فکر نمیکنم خیانته چون از همه جهت بهش اطمینان داشتم و دارم
    میدونم با عشق و علاقه اومده منو گرفته
    خیلی ها بهم گفتن شاید زوری اومده خواستگاری ، شاید بعدا بهت خیانت کرده ، شاید بخاطر پول بابات اومده تو رو گرفته و هزار تا حدس دیگه که هیچ کدوم درست نیست
    اون منو دوست داشت عشقشم خیلی پاک تر از خود منه
    تنها چیز که عذاب میداد سردی تو رفتارش بود نه تنها با من بلکه با همه ،، وقتی ادمیزاد دچار یه مشکل روحی میشه باید حداقل با همسرش مشکلشو در میون بزاره تا مشکل رو مشکلش اضافه نشه
    تمام حرف من همینه فقط
    فکر میکنم منظور منو بد برداشت کردین
    من نگفتم ایشون خیانت کردن
    گفتم ممکنه علت سردیشون چیزی غیر از اونیکه خودشون میگن باشه و مثال زدم
    در کنارش مثال های دیگه ای هم زدم اما این جمله م به چشمتون اومد
    اصلا منظورم این نبود که ایشون خیانت میکنن خدایی نکرده

    چون تعداد پست ها محدوده و بنده هر سه پستم رو گذاشتم همینجا خطاب به دوستانی که در تاپیک شما شرکت میکنن عرض میکنم که بنده با هیچ کس بحثی ندارم.موفق باشین
    ویرایش توسط ZENDEGIBEHTAR : چهارشنبه 15 اردیبهشت 95 در ساعت 13:34


 
صفحه 5 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چه کمکی به بهبودی وضعیت بچه هام میتونم داشته باشم؟
    توسط heliyaa در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 01 تیر 96, 11:28
  2. ازوضعیت بد مالی شوهرم خسته شدم تواین شرایط چه کار میتونم بکنم؟
    توسط شاپرک 114 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 02 خرداد 94, 10:55
  3. تو هرکدوم از این موقعیت ها چه رفتار بهتری میتونستم داشته باشم؟
    توسط nafiseh joon2 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: دوشنبه 10 آذر 93, 13:19
  4. چطوری به کسی که نمیتونه بخاطرموقعیت شغلیش ابراز علاقه کنه کمک کنیم؟
    توسط bahar5005 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: شنبه 19 بهمن 92, 11:24
  5. طلاق گرفتم. نمیتونم با وضعیت جدیدم کنار بیام
    توسط Lnaz در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 70
    آخرين نوشته: سه شنبه 02 مهر 92, 15:13

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.