موضوع: نیاز به ازدواج مثل تشنگی هست آیا فراموش کردنی هست؟!

نوشته اصلی توسط dariush233

بنظر خودتان چرا اکنون نمی توانید ازدواج کنید؟؟؟
چون هیچ چیز بی دلیل نیست و دانستن دلیل اینکه چرا ازدواج نمی توانید بکنید به شما کمک خواهد کرد که راه درست را پیدا کنید...



دوست گرامی شما باید این موضوع را در نظر بگیرید که این موضوع اصلا هیچ ربطی به بی ارزشی پسر ها ندارد دوستی با جنس مخالف یک روش و فرهنگ غربی است که در ایران رواج پیدا کرده بعضی از دختران فکر می کنند می شود کسی را دوست پسر خود دانست( فردی که کاملا وظایف یک همسر داشته باشد) و در عوض پسر هیچ گونه انتظاری از دختر نداشته باشد. اگر به مفهوم دوست پسر و دوست دختر که نوعی شریک زندگی شدن بدون اجرای مراحل قانونی است توجه کنید متوجه خواهید شد با ایجاد رابطه با یک جنس مخالف بر این اساس که گفتم در انتها با صمیمی تر شدن و ایجاد ارتباط عاطفی و احساسی منجر به روابط جنسی خواهد شد این تناقض های فرهنگی برای بعضی از افراد کار را به جای رسانده که انها فکر می کنند می توانند هم زمان چند دوست جنس مخالف داشته و برداشت سلیقه ی از این موضوع که جهت مخالف برداشت شما هست منجر به این شده که بعضی از افراد از این نوع دوستی ها تنها رابطه جنسی را طلب می کنند .... و این ها همه از برداشت اشتباه از مفهوم دوست پسر و دوست دختر ایجاد شده که یک مفهوم کاملا غربی و نا هماهنگ با فرهنگ کشور ما است....

خیلی از دخترها رو اطراف خودم دیدم که خودشون پسری رو پیدا کردن با هم دوست شدن(بدون ارتباط چنسی)بعد هم ازدواج کردن (این برام عجیبه ..چطوری؟)
شاید دلیل این که تا حالا ازدواج نکردم همین باشه که بلد نیستم پسری و جذب خودم کنم (با زبون بازی . عشوه یا ..هرچی)دلیل دیگه ای به ذهنم نمی رسه

- - - Updated - - -

نوشته اصلی توسط شیدا.

من متوجه نشدم منظور شما از نیاز چیه؟
کدوم نیازتون؟

نیاز جنسی..
البته نمی خوام با دوستی بر طرفش کنم..می خواستم با فردی مناسب یک دوستی پاک داشته باشم تا بعدا به ازدواج برسیم

نوشته اصلی توسط gabriana

نیاز جنسی..
البته نمی خوام با دوستی بر طرفش کنم..می خواستم با فردی مناسب یک دوستی پاک داشته باشم تا بعدا به ازدواج برسیم

سلام
تمایل جنسی یک نیاز طبیعی هست که خداوند در سرشت ما قرار داده است. این نیاز دو نوع هست یکی نیاز طبیعی و دیگری نیاز تحریکی. نیاز طبیعی اگر عوامل محرک بهش اضافه نشود خیلی اذیت نمی کند و قابل مدیریت است اما وقتی نیاز تحریکی افزون شد کار را خراب می کند. نیاز تحریکی تمام مناطق روانی سر را اشغال می کند و باعث می شود کلا فکر و ذکر ما بشود غریزه جنسی. اگر فعلا نمی توانیم ازدواج کنیم باید خودمان را از عواملی که به نیاز تحریکی دامن می زند حفظ کنیم در غیر این صورت با دامن زدن به نیاز تحریکی خودمان را بیش تر آزار دادیم. نهایت دامن زدن به عوامل محرک می شود جنون جنسی و تمام مغز می شود غریزه! پس حل مسئله نیاز غریزی در مدیریت تمایلات است نه ارضای تمایلات! چون میل جنسی و تنوع طلبی و حرص که تمامی ندارد اگر مدیریت تمایلات را یاد نگیریم چه اون غریزه ارضا بشود چه نشود دچار مشکل هستیم.

نوشته اصلی توسط gabriana

خیلی از دخترها رو اطراف خودم دیدم که خودشون پسری رو پیدا کردن با هم دوست شدن(بدون ارتباط چنسی)بعد هم ازدواج کردن (این برام عجیبه ..چطوری؟)
شاید دلیل این که تا حالا ازدواج نکردم همین باشه که بلد نیستم پسری و جذب خودم کنم (با زبون بازی . عشوه یا ..هرچی)دلیل دیگه ای به ذهنم نمی رسه

اینکه می فرمایید "پسری و جذب خودم کنم (با زبون بازی . عشوه یا ..هرچی)" کاملا اشتباست. این مواردی که شما اشاره کردید جاذبه های ویترینی هست که ماندگار نیست و افول می کند. جاذبه های شخصیت پایدار هستند. شروع ارتباط باید شناختی باشد (اگر عاطفی شروع شود، نتیجه اش می شود کوری و کری و اگر غریزی شروع شود نتیجه اش می شود بی بند و باری و هرزگی) در ارتباط شناختی طرفین باید ویژگی شخصیت همدیگر را بشناسند و بر اساس معیارهای انسانی با رعایت فاصله سلامت و بدون شکستن حریم ها ارتباط برقرار کنند که توش کمال و آرامش باشد. یعنی درست این است که اول فارغ از جنسیت، جذب شخصیت و ویژگی های افراد شویم و بعد در مرحله بعد به جنسیت توجه کنیم. سلیقه هایی که از موقعیت در می آید تحت تاثیر جو ناپایدار هست و جو عوض شود سلیقه عوض می شود! اما سلیقه هایی که از هویت فرد، از شخصیت فرد و از اهداف و برنامه های فرد در اومده و متکی بر اون هاست اغلب قریب به اتفاق پایدار هست.

نوشته اصلی توسط gabriana

خیلی از دخترها رو اطراف خودم دیدم که خودشون پسری رو پیدا کردن با هم دوست شدن(بدون ارتباط چنسی)بعد هم ازدواج کردن (این برام عجیبه ..چطوری؟)
شاید دلیل این که تا حالا ازدواج نکردم همین باشه که بلد نیستم پسری و جذب خودم کنم (با زبون بازی . عشوه یا ..هرچی)دلیل دیگه ای به ذهنم نمی رسه

درود دوباره
من نگفتم این موضوع غیر ممکنه است اتفاقا من بسیار دیدم کسانی که در دو شهر مختلف هستند با این روش با هم دوست بودند و بعدا هم ازدواج کردند....
ولی باید بدانید که بیشتر مردم خیلی از جزیات مسائل خصوصی خودشان را برای دیگران تعریف نمی کنند به ویژه که به روابط جنسی ان هم روابطی که از دید جامعه نا پسند هست.....
اتفاقا یکی از دلایل اصلی طلاق در این روش ازدواج (ازدواج پس از دوستی)همین است . باید بدانید نمی شود کسی را گرسنه و تشنه نگهداشت و انتظار داشت که ان فرد ریاضت و سختی بکشدو همه روز روزه داری کند و تصورات عجیب و غریبی هم به سرش نزند و از طرف مقابل خود بت نسازد ... ادم ها در این شرایط هر روز برای خودشان خیال پردازی می کنند و زندگی مشترک مجازی می کنند و تصورات خاصی در ذهنشان ایجاد می شود و زمانی که بهم می رسند تمام چیز های که در ذهنشان از طرف مقابل و رابطه جنسی با طرف مقابل در فکر و خیال خود ساخته یک شبه فرو می ریزد ....نمی شود انتظار داشت هر روز فردی تحریک شود و تشنه رابطه جنسی با فرد خاصی شود و برای برطرف کردن این نیاز شدید با کسان دیگر در تماس قرار نگیرد در بسیاری از این موارد طرفین نیاز جنسی خود را از طریق افراد دیگر برطرف می کنند و این کار برایشان عادت می شود .......

باز هم می گویم هر چیزی امکان دارد ولی ببینید آمار ها در این مورد چه می گویند ....در هر صورت این روش کاملا نا درستی برای ازدواج هست چو معمار خشت نخست را نهد کژ(کج) تا ثریا می رود دیوار کژ....

نوشته اصلی توسط Ehsaan

اینکه می فرمایید "پسری و جذب خودم کنم (با زبون بازی . عشوه یا ..هرچی)" کاملا اشتباست. این مواردی که شما اشاره کردید جاذبه های ویترینی هست که ماندگار نیست و افول می کند. جاذبه های شخصیت پایدار هستند. شروع ارتباط باید شناختی باشد (اگر عاطفی شروع شود، نتیجه اش می شود کوری و کری و اگر غریزی شروع شود نتیجه اش می شود بی بند و باری و هرزگی) در ارتباط شناختی طرفین باید ویژگی شخصیت همدیگر را بشناسند و بر اساس معیارهای انسانی با رعایت فاصله سلامت و بدون شکستن حریم ها ارتباط برقرار کنند که توش کمال و آرامش باشد. یعنی درست این است که اول فارغ از جنسیت، جذب شخصیت و ویژگی های افراد شویم و بعد در مرحله بعد به جنسیت توجه کنیم. سلیقه هایی که از موقعیت در می آید تحت تاثیر جو ناپایدار هست و جو عوض شود سلیقه عوض می شود! اما سلیقه هایی که از هویت فرد، از شخصیت فرد و از اهداف و برنامه های فرد در اومده و متکی بر اون هاست اغلب قریب به اتفاق پایدار هست.

درباره شناخت موافقم ولی برای شروع یا به وجود امودن یک رابطه یک جرقه لازمه
تا اون پسر قدم پیش بذاره و جلو بیاد تاادامه پیدا کنه و بعدا به شناخت برسن. وگرنه جاذبه های شخصیت همدیگر و از کجا بفهمن یا پیدا کنن....

[q
اگر فعلا نمی توانیم ازدواج کنیم باید خودمان را از عواملی که به نیاز تحریکی دامن می زند حفظ کنیمte]

البته یک موضوع دیگه هم هست به نام میزان تحریک پذیری
که درباره هر ادمی فرق داره...فرض کنید برای یک نفر خیلی بالاست ..از در خونه که رفت بیرون باید نابینا بشه و نا شنوا؟یا خودش رو قرنطینه کنه که مبادا فکرو ذکرش نشه غریزه

این قضیه برای من راه حلی نداره(همه را ها رو امتحان کردم .یا اصلا کاری نیست یا فقط برای چند روز) .فقط دوست دارم مدتی برم تو کما بعد که بیدار شدم الزایمر گرفته باشم همه چیز یادم رفته باشم
واقعا ارزومه ..
دوستان این رو برام از خدا بخواید.

درود دوباره ....
دور از جان هر چیزی راهی دارد توجه داشته باشید اینجا نمی شود دقیق راه حلش را پیدا کرد چون کلی گویی می شود و مشکل شما باید به صورت دقیق برسی و راه حلش پیدا شود که احتیاج به مشاوره لازم دارد....
بنظرم دوباره آن 40 مورد موثر...... را با دقت بخوانید و در موردش فکر کنید توجه داشته باشید تا کسی شما را نبیند متوجه وجود شما و استعداد و خوبی های شما نمی شود این مورد هم حتما نیاز نیست که جنس مخالف مستقیم با شما اشنا شود خوشبختانه هنوز بخش بزرگی از سنت و رسم های قدیمی باقی مانده است . که در مورد شما هم می تواند یاری رسان باشد .
بیشتر دخترانی که که خواستگار های زیادی دارند به این دلیل است که رفت امد خانوادگی زیادی دارند و در این رفت امد ها خوبی ها و استعداد و توانایی دختر را دیگران می بینند و یا خود دختر دوستان همجنس و هم سطح خود دارد که به افکار خودش نزدیک است و با انها رفت امد می کند و یا در فعالیت های اجتماعی که با نگرش فکریش هماهنگ هست شرکت می کند که باعث می شود که زنان و دختران دیگر انها را به خانواده هایشان پیشنهاد بدهند....
در مورد تحریک پذیری زیاد شاید این نکته که اکنون می گویم کمی خنده دار بنظر برسید ولی واقعیت دارد غذا ها در تحریک انسان نقش زیادی بازی می کنند امروزه نا دانسته و دانسته ما غذا ها و یا جاشنی های استفاده می کنیم که باعث تغییرات زیاد در سطح هورمون ها و رفتار های ما می شوند برای نمونه می توان به گوشت مرغ صنعتی اشاره کرد متاسفانه دامدارن برای زودتر به ثمر رسیدن مرغ ها از میزان زیادی هورمون و انتی بیوتیک استفاده می کنند میزان استفاده از هورمون ها به حدی است که یک جوجه در بعضی جا ها چیزی در حدود 35 روز طول می کشد که به یک مرغ کامل تبدیل شود این سطح از هومون ها متاسفانه مستقیم وارد بدن انسان می شود ویا می توان به فلفل اشاره کرد که متاسفانه امروزه در سطح زیاد استفاده می شود که در اصل جنگ افزار گیاهی است برای دور کردن دشمنان که مستقیم بر اعصاب جانداران اثر می گذارد این گیاه در هند بسیار استفاده می شود که برای جبران نخوردن گوشت بکار می رود همانگونه که می دانید بخشی از طرف داران ایین هندو از خوردن گوشت خود داری می کنند گوشت یکی از عوامل اصلی تحریک جنسی و عاطفی است و برای جلوگیزی از سرد مزاجی به میزان زیاد فلفل استفاده می کنند... جدا از اینکه فلفل برای اعصاب ،معده و ایجاد درد های ناشناخته در بدن بسیار مضر است سطح تحریک در افراد که زمینه تحریک پذیری بیشتری نسبت به دیگران دارند را به شدت بالا می برد...
بنظرم می توانید با کمی تغییر در رژیم غذایی کمی از تحریک پذیری خود بکاهید...

پست های اقای داریوش و احسان خیلی مفید بودن .چند بار خوندمشون,تو این چند ماه داشتم مقاومت می کردم.حواسمو پرت کردم .خودمو با درس مشغول کردم....اما نمی دونم چرا نتیجه اش این شد که الان بسیار کلافه ام.بد اخلاق شدم شدم .حوصله ندارم و هیچی دیگه خوشحالم نمی کنه انرژی مو از دست دادم...