به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 18 , از مجموع 18
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 اسفند 94 [ 17:30]
    تاریخ عضویت
    1394-11-18
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    159
    سطح
    3
    Points: 159, Level: 3
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    16

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اشکم تو چشمام جمع شد که اینجوری بی دریغ راهنماییم کردین ممنون

    maryam.mim خوشحالم که مشکلاتت برطرف شد یعنی همسر شما هم به اطرافیان حسودی میکرد ؟
    اما من فکر میکنم این مقایسه و حسودی کار خیلی اشتباهیه من خودم رو بکشم هم نمیتونم مثل تمام دخترها باشم
    من قبلترها باهاش صحبت کردم و گفتم راضی نیستم حتی یک کارت پستال هم برای من بخره و وقتی بیرون میرفتیم غذام رو می خوردم تویه خونه و تویه اون مدت هم خودم براش هدیه می خریدم یا مثلا چیزهایی که لازم داشت و وقت نمیکرد بخره رو من براش میخریدم و فکر میکردم دیگه فهمیده من بخاطر مسائل مالی نمی خوامش اوضاع خوب بود ولی بازم تکرارش کرد حرفهاش رو انگار نه انگار که قبلا صحبت کردیم

    سرشار: رابطه ما با خواست خانواده هامون شروع شد از اشتباه و غلطش که بگذریم اونها هیچ مشکلی ندارن برای خاستگاری رسمی قرار بود تابستون بیان که من ازشون وقت گرفتم بیشتر فکر کنم و تا اخر عید وقت گرفتم از نظر اونها خاستگاری رسمی یعنی من قبول کردم چون قبلا تمام حرفهاشون رو زدند و قرار بر این شد که من بله رو که گفتم مراسم بعدی برگزار بشه درست یا غلط خانواده من اینطور هستند
    و اینکه طولانی شد مقصر فقط خود من بودم و نداشتن قدرت تصمیم گیری
    و اینکه مشکلم اینه که اندازه خوبی ها و بدی هاش اندازه همه نمی شه گفت خوبیهاش بیشتره یا بدیهاش

    نارجیس: دوست عزیزم بارها بهش گفتم و اون هم گفت برای من هم مسائل مادی مهم نیست اگر گفتم که برات چیزی خریدم نخواستم منت بزارم و فقط خواستم یادت بیارم که خیلی برام ارزشمندی اما مدام دوستهاش رو برای من تعریف میکنه که چه دوست دخترای پولداری دارن یبار باهاش اروم صحبت کردم گفتم بنظرت اونا خوشحالن ؟ گفت نه خوشحال نیستند موقع بدبختیشون تنهان و همیشه به من میگن قدر رابطم با تورو بدونم ...
    دوستاش اینارو بهش میگن اما باز گاهی تعریف میکنه و منوو حرص میده واقعا
    مقایسه نمیکنه اما با یه حسرتی از دوست دختهای اونا تعریف میکنه!!
    بخدا جدی صحبت کردم دیگه چکار باید بکنم ؟ چطوری باید بگم ؟

    khaleghezi: خیلی ممنون اما روابط تویه چهارچوب بوده و حتی یکبار ایشون دست من هم نگرفته با اینکه ما خانواده سنتی نداریم اما خیلی برای من احترام قائل شده ولی قبول دارم که طولانی شدنش درست نیست و این همش تقصیر من بوده
    من بهش گفتم که نمیتونم تصمیم بگیرم و تو میونی بری دنبال زندگیت اما گفته منتظر میمونه
    نه من واقعا خسته شدم ازین بلاتکلیفی و اینجا اومدم که کمکم کنید ببینید بهم میخوریم یا نه ببینید عادی هست رفتارش یا نه؟

    فدایی یار : سلام دوست عزیز بله درسته قبول دارم طولانی شدن درست نیست اما متاسفانه من قدرت تصمیم گیری نداشتم خانواده هام هر دو راضی ان و اقا هم حاضر نیست رابطه رو قطع کنه من هم دوستش دارم وگرنه تا الان تصمیم درستی گرفته بودم همچی دست در دست هم داد که این رابطه طولانی بشه
    فکر نمیکنم قضیه امتحان کردن باشه اینروزها خیلی تویه فشار هست و مسائل مالی درگیر شده
    فکر میکنم قضیه جدی بود
    خیلی ممنون از روحیه که میدین
    خیلی متشکرم
    بله من همین کارو کردم وقتی اون حرفهارو زد من جوابش رو ندادم و خوابیدم اما دیروز صبح دنبالم اومد و منو مثل همیشه رسوند انگار نه انگار که اتفاقی افتاده
    من هم چیزی نگفتم اما بشدت ناراحت بودم
    فقط بهم گفت نگران نباش همچی درست میشه و من پیاده شدم از ماشین
    خیلی راهکاره خوبی بود چوب کاری کردن
    اما یه سوال
    ایشون برای کاری سه هفته رفته سمنان و در تهران نیست
    بنظر شما خوبه که این حرفهارو راش ایمیل کنم ؟ در واقع نامه بنویسم براش؟؟
    یا اینکه بزارم وقتی اومد صحبت کنیم ؟؟

    بله حتما اگر بگه حرفهای دلم بود تمام رویاهای من از بین میره

    خیلی ممنون از تصحیح
    ویرایش توسط بدنبال خوشبختی : دوشنبه 19 بهمن 94 در ساعت 10:29

  2. کاربر روبرو از پست مفید بدنبال خوشبختی تشکرکرده است .

    فدایی یار (سه شنبه 20 بهمن 94)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 اسفند 94 [ 17:30]
    تاریخ عضویت
    1394-11-18
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    159
    سطح
    3
    Points: 159, Level: 3
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    16

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان عزیزم نیستید ؟

  4. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    سلام مجدد خانم به دنبال خوشبختی ....

    خواهش می کنم کاری نکردم ... خب شاید این اتفاق خیری بود برای همین که این رابطه تکلیفش نهایی بشه ... و دیگه بی هدف دنبال نشه ... پس خدا رو شکر کنید ...


    نمی دونم هر طور خودتون صلاح می دونید ... ولی فکر می کنم حضوری بهتر باشه ... این طوری از بان بدن و واکنش های صورت و نگاهشون می تونید پی ببرید چقدر اون حرفا حرف دلش بوده یا نه... چقدر شرمساره یا نه ... مثلا اگه اون حرفا رو تحت فشار زده باشند و پشیمون باشند با روش شما ایشون کلی خجل می شند و... ولی اگه نه اگه واقعا حرفای دلشون باشه زیاد خجالت نمی کشند و... توی دلشون به خودشون حق میدند ... که اینا رو اگه میل کنید به نظرم فرصت دیدن رو از دست می دید پس شاید بهتر باشه صبر کنید ... فقط این مدت به طور نا محسوس طوری که ایشون متوجه نشه ارتباط کم تر شه ... یک بهانه بیارید که شک نکنند و کم تر از قبل باهاشون مراوده داشته باشید...بذارید یکم ایشون خلوت کنند بیش تر با خودشون تا بعد سه هفته یا متوجه می شند حرفاشون درست بوده...یا نه پشیمون می شند و بیش از پیش قدر شما رو خواهند دونست ...

    حضوری و با اون روش ...شما هم هوشمندانه گلایه کردید ... هم حرفای دلتونو زدید .. هم تهدید به جدایی و... پس خیلی هوشمندانه عمل کنید....

    ضمنا این که با حسرت از دوستان محترم دختر دوستان خود به شما می گند دو حالت داره... یا می خوان غیر مستقیم به شما چیزی رو بگند... یا واقعا پس ذهنشون به این قضیه حسرت می خورند...بهشون بگید حقیقتش رو بگه...واقعا هدفش از گفتن این حرفا چیه...بهش بگید من اگه براتون چیزی نخریدم و... برای این که حس کردم مردی و رابطه ی ما رابطه ی دو فردی هستش که قراره همسر هم بشند نه دوستی های زود گذر که مثل داد و ستد می مونه...یکبار اون بخره یکبار این و....
    بلکه من به وقتش (یعنی بعد عقد رسمی) گذاشته بودم محبت هاتو جبران کنم...فکر نمی کردم این قدر صبرت کم باشه ... (و کلا یادتون باشه این یک حسرتی احتمالا برای اون اقا هست و بعد ها اگه عقد کردید به این موضوع توجه بیش تری داشته باشید... ضمنا اگه رفتید بیرون حتی ایشون اصرار کردند براتون چیزی بخرند و شما رو خوشحال کنند اگه اون موقع واقعا پول نداشتند و.. طوری که به غرورشون بر نخوره که انگا شما متوجه نشدید پول ندارند !!!!مثلا بگید امروز که نیومدیم بیرون اینو بخریم ... باشه دفعه ی دیگه مخصوص برای خرید این اومدیم برام بخر و... این طوری خیلی خوشحال تر تر خواهند شد.)

    امیدوارم اون چه خیره بشه و ما رو بی خبر نذارید.

  5. 3 کاربر از پست مفید فدایی یار تشکرکرده اند .

    بارن (سه شنبه 20 بهمن 94), بدنبال خوشبختی (سه شنبه 20 بهمن 94), سمیراه (سه شنبه 20 بهمن 94)

  6. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 آذر 98 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1394-4-21
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    5,584
    سطح
    48
    Points: 5,584, Level: 48
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 166
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    128

    تشکرشده 199 در 73 پست

    Rep Power
    29
    Array
    من هم موافقم با اقا یا خانم فدایی یار
    فقط سعی کن باهاش صحبت کنی
    و ببینی حسرت چیرو داره
    این حسرته خیلی مهمه که بعدا مشکل ساز نشه
    ویرایش توسط سمیراه : سه شنبه 20 بهمن 94 در ساعت 22:02

  7. 2 کاربر از پست مفید سمیراه تشکرکرده اند .

    فدایی یار (جمعه 23 بهمن 94), بدنبال خوشبختی (سه شنبه 20 بهمن 94)

  8. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 اسفند 94 [ 17:30]
    تاریخ عضویت
    1394-11-18
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    159
    سطح
    3
    Points: 159, Level: 3
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    16

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فدایی یار نمایش پست ها
    سلام مجدد خانم به دنبال خوشبختی ....

    خواهش می کنم کاری نکردم ... خب شاید این اتفاق خیری بود برای همین که این رابطه تکلیفش نهایی بشه ... و دیگه بی هدف دنبال نشه ... پس خدا رو شکر کنید ...


    نمی دونم هر طور خودتون صلاح می دونید ... ولی فکر می کنم حضوری بهتر باشه ... این طوری از بان بدن و واکنش های صورت و نگاهشون می تونید پی ببرید چقدر اون حرفا حرف دلش بوده یا نه... چقدر شرمساره یا نه ... مثلا اگه اون حرفا رو تحت فشار زده باشند و پشیمون باشند با روش شما ایشون کلی خجل می شند و... ولی اگه نه اگه واقعا حرفای دلشون باشه زیاد خجالت نمی کشند و... توی دلشون به خودشون حق میدند ... که اینا رو اگه میل کنید به نظرم فرصت دیدن رو از دست می دید پس شاید بهتر باشه صبر کنید ... فقط این مدت به طور نا محسوس طوری که ایشون متوجه نشه ارتباط کم تر شه ... یک بهانه بیارید که شک نکنند و کم تر از قبل باهاشون مراوده داشته باشید...بذارید یکم ایشون خلوت کنند بیش تر با خودشون تا بعد سه هفته یا متوجه می شند حرفاشون درست بوده...یا نه پشیمون می شند و بیش از پیش قدر شما رو خواهند دونست ...

    حضوری و با اون روش ...شما هم هوشمندانه گلایه کردید ... هم حرفای دلتونو زدید .. هم تهدید به جدایی و... پس خیلی هوشمندانه عمل کنید....

    ضمنا این که با حسرت از دوستان محترم دختر دوستان خود به شما می گند دو حالت داره... یا می خوان غیر مستقیم به شما چیزی رو بگند... یا واقعا پس ذهنشون به این قضیه حسرت می خورند...بهشون بگید حقیقتش رو بگه...واقعا هدفش از گفتن این حرفا چیه...بهش بگید من اگه براتون چیزی نخریدم و... برای این که حس کردم مردی و رابطه ی ما رابطه ی دو فردی هستش که قراره همسر هم بشند نه دوستی های زود گذر که مثل داد و ستد می مونه...یکبار اون بخره یکبار این و....
    بلکه من به وقتش (یعنی بعد عقد رسمی) گذاشته بودم محبت هاتو جبران کنم...فکر نمی کردم این قدر صبرت کم باشه ... (و کلا یادتون باشه این یک حسرتی احتمالا برای اون اقا هست و بعد ها اگه عقد کردید به این موضوع توجه بیش تری داشته باشید... ضمنا اگه رفتید بیرون حتی ایشون اصرار کردند براتون چیزی بخرند و شما رو خوشحال کنند اگه اون موقع واقعا پول نداشتند و.. طوری که به غرورشون بر نخوره که انگا شما متوجه نشدید پول ندارند !!!!مثلا بگید امروز که نیومدیم بیرون اینو بخریم ... باشه دفعه ی دیگه مخصوص برای خرید این اومدیم برام بخر و... این طوری خیلی خوشحال تر تر خواهند شد.)

    امیدوارم اون چه خیره بشه و ما رو بی خبر نذارید.

    سلام دوست دلسوز و باحوصله و همراهم


    بله حق باشماست حضوری بهتره
    مخصوصا ایشون که تو تماسها و اس ام اس اصلا حرف من رو متوجه نمی شن!
    (یه سوال ذهنمو مشغول کرد "ایشون پشت تلفن و اس مس اس خیلی بداخلاقه و وقتی رودررو باهاش صحبت میکنم بیشتر به صحبتهام گوش میده این بخاطر همان زبان بدنه ؟ غیر طبیعی نیست اینکه اینجوریه ؟؟ )

    من خیلی سعی کردم بفهمم چی رو می خوان به من بگن ؟
    اما نفهمیدم
    خودم فکر میکردم شاید از شخصیت این دختر خوشش میاد که انقدر تو دعواها برخم میکشه
    اما فقط این دختر نبود این اقا عادت داره به داشتن دوست دخترهای پولدار اخه خودش بسیار خوش قیافه و خوش تیپ هستش
    واقعا مثل مانکنهای امریکایی اما آه در بساط نداره همش هم با دخترهای پولدار میگرده
    من ازش پرسیدم ایا واقعا این دوستت خوشحاله ازین وضعیتش؟
    میگفت نه انقدر پیشم گریه میکنه و میگه خیلی تنهام ...
    گفتم پس چرا دوست داری جاش باشی؟
    میگفت من اگر می خواستم جاش باشم همین فردا اینکارو میکردم اما من اهل دوست دختر داشتن نیستم
    من از اول بقصد ازدواج کردن اومدم جلو من همدم می خوام نه دوست نه عشق و حال

    اینهارو میگه اما باز تویه بحثها بحث پول رو پیش میکشه
    خیلی دوست دارم بدونم مشکلش چیه ؟

    چشم من باهاش صحبت میکنم و براتون مینویسم اگر حوصله کنیدو بخونید و نتیجه گیری کینم ممنون میشم چون بزودی باید جوابشون رو بدم

    ممنووووون خیلی ممنون که می خونید

  9. کاربر روبرو از پست مفید بدنبال خوشبختی تشکرکرده است .

    فدایی یار (جمعه 23 بهمن 94)

  10. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    سلام ممنونم از لطفتون ...
    چند تا نکته رو خدمتتون عرض کنم ... ببنید چون موقع نوشتن پیام لحن شما مشخص نمیشه این باعث میشه که سو تفاهم بشه ... ولی این دلیلی نمیشه ایشون زود بخوان بد اخلاقی کنند ... نه این که درست شدنی نباشه ولی دقت کنید ایشون یکم هنوز رفتارشون خیلی بالغانه نیست ... به نظرم بهتره اینا رو بهشون بگید و عکس العملشون رو ببنید و ببنید ایا دنبال راه حل براش هستند و قبول می کنند یا خیر ... فکر نمی کنم این به زبان بدن ربط داشته باشه ... بیش تر به همون بستگی داره که ایشون سریع راجب شما از روی پیام قضاوت می کنند... البته اینم بگم شاید واقعا نوع پیام نوشتن شما این طوری هستش ...

    به هر حال به نظر من صحبت کردن راجب این مواردی که گفتید چیزی جز پایین اوردن وجه به خصوص شما نداره ... اصلا اولا ایشون چرا با فردی دوست هستند که اهل رابطه با دختر مردم و... هستش این خودش نشونه ی خوبی نیست ... به هر حال اون دوست موقعی که با این اقا هستند از دوستان محتم دخترشون می گند و باعث میشند طرف مقابلتون یا بهتره بگیم خواستگارتون هوایی بشه ... به نظر من باید ایشون رابطشو با اون اقا کم کنه و گر نه کلا بعد از ازدواج هم تاثیرا منفی اون رابطه و حرفای دوستش درش تاثیر خواهد گذاشت... به نظرم ریشه ی اصلی مشکل همینه ... که فکر می کنم راه حلش دوری از اون دوستشون باشه ...

    خواهش می کنم ...خوشحال میشم کمترین کمکی از دستم بر بیاد ... امیدوارم فقط اشتباه نکنید و تصمیم درستی بگیرید به امید خدا.ان شاالله خوش خبر باشید.

  11. کاربر روبرو از پست مفید فدایی یار تشکرکرده است .

    بدنبال خوشبختی (یکشنبه 25 بهمن 94)

  12. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 تیر 95 [ 00:51]
    تاریخ عضویت
    1394-11-08
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    935
    سطح
    16
    Points: 935, Level: 16
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    19

    تشکرشده 65 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام …من که فکر میکنم بیشتر این رفتارهای ضدو نقیض این آقا به این خاطره که موقعیت مشخصی ندارین…نه دوست هستین نه نیستین…نه نامزد هستین نه نیستین… اگه نامزد بودین به خودش اجازه نمیداد شما رو با دوست دختر دوستش مقایسه کنه…حالا هر چقدر شما میخوای بگو من دوست دخترت نیستم…همه چیز وقتی رسمی باشه مسیولیت رو دوش طرف میندازه و حد خودشو میدونه…این اشتباه خیلی بزرگی بوده که این همه وقت یه رابطه معلق داشتین…شاید طرف با خودش فکر میکنه اگه نامزدشم پس,چرا نمیتونم حتی دستشو بگیرم اگرم دوست پسرشم پس چرا مثل رابطه دوستام با دوست دختراشون نیستم…من یه دوست داشتم دقیقا رابطشون عین شما بود … اونقد دس دس کرد که پسره زد زیر همه چیز و رفت…فک کردین پسرای زمان ما مثل مردای قدیم واقعا محکم و وفادارن؟
    پیشنهاد من به شما اینه که هر چه زودتر برای خواستگاری و … اقدام کنن… اما قبلش حتما از طریق یه کارشناس تو حیطه مشاوره مطمین شو که علت رفتارهاش چیزی جز این موارد نبوده باشه…کارهاتو سریع پیش ببر…

  13. کاربر روبرو از پست مفید n@f@s تشکرکرده است .

    بدنبال خوشبختی (یکشنبه 25 بهمن 94)

  14. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 اسفند 94 [ 17:30]
    تاریخ عضویت
    1394-11-18
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    159
    سطح
    3
    Points: 159, Level: 3
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    16

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فدایی یار نمایش پست ها
    سلام ممنونم از لطفتون ...
    چند تا نکته رو خدمتتون عرض کنم ... ببنید چون موقع نوشتن پیام لحن شما مشخص نمیشه این باعث میشه که سو تفاهم بشه ... ولی این دلیلی نمیشه ایشون زود بخوان بد اخلاقی کنند ... نه این که درست شدنی نباشه ولی دقت کنید ایشون یکم هنوز رفتارشون خیلی بالغانه نیست ... به نظرم بهتره اینا رو بهشون بگید و عکس العملشون رو ببنید و ببنید ایا دنبال راه حل براش هستند و قبول می کنند یا خیر ... فکر نمی کنم این به زبان بدن ربط داشته باشه ... بیش تر به همون بستگی داره که ایشون سریع راجب شما از روی پیام قضاوت می کنند... البته اینم بگم شاید واقعا نوع پیام نوشتن شما این طوری هستش ...

    به هر حال به نظر من صحبت کردن راجب این مواردی که گفتید چیزی جز پایین اوردن وجه به خصوص شما نداره ... اصلا اولا ایشون چرا با فردی دوست هستند که اهل رابطه با دختر مردم و... هستش این خودش نشونه ی خوبی نیست ... به هر حال اون دوست موقعی که با این اقا هستند از دوستان محتم دخترشون می گند و باعث میشند طرف مقابلتون یا بهتره بگیم خواستگارتون هوایی بشه ... به نظر من باید ایشون رابطشو با اون اقا کم کنه و گر نه کلا بعد از ازدواج هم تاثیرا منفی اون رابطه و حرفای دوستش درش تاثیر خواهد گذاشت... به نظرم ریشه ی اصلی مشکل همینه ... که فکر می کنم راه حلش دوری از اون دوستشون باشه ...

    خواهش می کنم ...خوشحال میشم کمترین کمکی از دستم بر بیاد ... امیدوارم فقط اشتباه نکنید و تصمیم درستی بگیرید به امید خدا.ان شاالله خوش خبر باشید.
    خیلی ممنونم
    درسته ایشون نمیدونم چرا پشت تلفن و پیام اینجوریه درست نیست اصلا!
    من دیشب باهاش صحبت کردم و اون حرفهارو بهش گفتم که شما بهم گفتید
    از اول تا آخر حرفهام سرش پایین بود
    وقتی تموم شد گفت من می خواستم ازت عذرخواهی کنم گفت من یه ضرر بزرگی کردم تویه کارم
    هم از اون کلافه بودم هم بدم نمیومد تورو امتحان کنم ببینم تو شرایط بد باهام هستی یا نه
    خیلی شرمنده بودو گفت میدونم حرفهای بدی زدم ولی قرار نیست بهشون عمل کنم
    برام سوغاتی ام گرفته بود که قبول نکردم
    من بهش گفتم که نباید حتی تو عصبانیت حرمت هارو بشکنه من نمیتونم اینو توی زندگی تحمل کنم گفت حق باتوعه راست میگی انقدر شرمنده شده بود چشماش پره اشک شده بود!!

    راجب این دوستش قبلا باهاش صحبت کردم گفتم که دوست ندارم باهاش ارتباط داشته باشه
    (جدا از دختر بازی این دوستش عقد کرده و جدا شده از همسرش اهل مشروب و سیگارم هست!!!)
    گفت که ارتباطشو کم میکنه فقط گاهی اون اقا بهش زنگ میزنه
    که اینطوری ام کردفقط بعد 3 یا چهار ماه اون اقا رو رفت ببینه اونم بخاطر اینکه اون اقا داشت میرفت سربازی
    و بعدش گفت که ارتباطی باهاش نداره...
    اخه از بدبختی من تمام دوروبریهاش اینطورن اهل دختربازی !!

    پسرعموهاش همین یه دونه دوستش همسر دختر خالش تمام اینها ادمهای زن بازی ان حتی با اینکه متعهل هستن
    من یکبار جدی باهاش صحبت کردم راجب همه اینها و گفتم من دویت ندارم باهاشون ارتباط داشته باشی گفت فامیل رو نمیشه دور انداخت به هرحال سلام علیک داریم اما کاری باهاشون ندارم من سرم به کار خودمه..
    (و دیگر ندیدم باهم برن بیرون مگر اینکه خونشون مهمونی بیان همین)

    راست و دروغش رو نمیدونم اما قبول کرده

    نمیدونم چکار کنم


    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط n@f@s نمایش پست ها
    سلام …من که فکر میکنم بیشتر این رفتارهای ضدو نقیض این آقا به این خاطره که موقعیت مشخصی ندارین…نه دوست هستین نه نیستین…نه نامزد هستین نه نیستین… اگه نامزد بودین به خودش اجازه نمیداد شما رو با دوست دختر دوستش مقایسه کنه…حالا هر چقدر شما میخوای بگو من دوست دخترت نیستم…همه چیز وقتی رسمی باشه مسیولیت رو دوش طرف میندازه و حد خودشو میدونه…این اشتباه خیلی بزرگی بوده که این همه وقت یه رابطه معلق داشتین…شاید طرف با خودش فکر میکنه اگه نامزدشم پس,چرا نمیتونم حتی دستشو بگیرم اگرم دوست پسرشم پس چرا مثل رابطه دوستام با دوست دختراشون نیستم…من یه دوست داشتم دقیقا رابطشون عین شما بود … اونقد دس دس کرد که پسره زد زیر همه چیز و رفت…فک کردین پسرای زمان ما مثل مردای قدیم واقعا محکم و وفادارن؟
    پیشنهاد من به شما اینه که هر چه زودتر برای خواستگاری و … اقدام کنن… اما قبلش حتما از طریق یه کارشناس تو حیطه مشاوره مطمین شو که علت رفتارهاش چیزی جز این موارد نبوده باشه…کارهاتو سریع پیش ببر…
    سلام خیلی ممنون دوست خوبم
    درست میگین منم خودم دچار دوگانگی شدم که واقعا قانون رابطه ما چیه ؟!
    باید تکلیفم رو مشخص کنم زیاد وقت ندارم
    خیلی ممنونم


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.