نوشته اصلی توسط mohamad.reza164
سلام. ببخشید من بازم دیر رسیدم و ترک عادت موجب مرض است :)
در باره این جمله البته قصد بحث ندارم، چون اطمینان نداشتید عرض میکنم. واژه ی خدا برگرفته از واژه گوتای هست. به این ترتیب:
گوتای ....خوتای .... خودای .... خدای.... خدا
و اون تعبیر از خود آمده نیست . البته بازم میگم بحثی ندارم و صرفا جهت اطلاع. بررسی صحتش با خودتون.
و اما مورد دیگه اینکه در وصف بنده نوشته بودین مزقون چه. مزقون چی از دو واژه ی موزیسین فرانوسوی و چی ترکی به معنی "نوازنده بی ارزش " میاد. یا به اصطلاح خودمان مطرب . کسی که کارش ارزش هنری نداره . حالا اگر اشاره تون به همین واژه بوده که حرفی نیست . اما اگر همانگونه که من برداشت کردم منظورتون صرفا نوازنده است، بهتره از دو واژه ی خنیا گر یا رامشگر استفاده کرد. :)
البته من مشکلی نداشتما ، ولی گاهی ما واژه هایی به کار میبریم که اصل معناشو نمیدونیم. اونوقت ممکنه سهوا به کسی بگیم و ناخواسته موجبات ناراحتیشو فراهم کنیم. مثلا واژه ی کوفت که نقل مجالس ماست یه بیماری بد زنانه (سیفلیس) هست که گفتنش به شوخی و به هر کسی صحیح نیست. :)
خیلی دوست داشتم در صندلی داغ همه شرکت کنم. اما متاسفانه خیلی سرم شلوغ بود. اما همه رو خوندم و عالی بود. آشنا شدن با شخصیت های مختلف خیلی جذابه. هم از پرسشگران، هم از پاسخگویان و هم مدیران بی نهایت سپاسگزارم. موفق باشید. :)
پاسخ با نقل قول
به جای عذر خواهی دو تا فحش هم بهمون داد. هی هم تکرار میکردن بنده خدا :)) خب اگ من متوجه منظورشون نمیشدم بد میشد دیگه. واسه همین صرفا جهت اعمال وظیفه گفتم. اطمینان داشته باشید نرنجیدم . :)
هعععی روزگار ... پیرمرد روز ها برای رفع دلتنگی و تنهایی میرفت پارک نزدیک خونشون و تنها مینشست روی نیمکت و به بچه های کوچیک که در حال بازی بودند خیره میشد و فکرش میرفت به گذشته و خاطرات کودکی فرزندانش رو مرور میکرد و با خودش میگفت چه زود گذشت... آه... پیرمرد بغضش رو نتونست فرو بده و اشکی از گوشه چشمش جاری شد ...
علاقه مندی ها (Bookmarks)