به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 7 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 72
  1. #61
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 دی 96 [ 18:47]
    تاریخ عضویت
    1390-2-27
    نوشته ها
    66
    امتیاز
    5,847
    سطح
    49
    Points: 5,847, Level: 49
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 23 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با عرض سلام وخسته نباشید خدمت همه شما دوستان گرامی ...
    راستش از روزی که شکایت را پس گرفتم تمام تلاش خودم را بکار گرفتم که این مساله رابه صورت مسالمت آمیز حل کنم حتی باوجود اینکه شبانه منزلشون را عوض کردن و همسرمم نیز خط موبایلشو عوض کرد بنده باز هم به تلاشهام ادامه دادم وسعی کردم از طریق عمو خاله دوستان و اقوام مساله را حل کنم امابازهم موثر واقع نشده تا به امروز و من جواب مناسبی نگرفتم حتی یه بار درخواست کردم که بیاد و باهم یه جلسه مشاوره بریم که بازم جوابی نگرفتم و بدیش اینجاست که کاملا مبهم پاسخ میدادن و تکلیف کار را روشن نمیکردن که مثلا طلاق یا ادامه زندگی مشخص نیست ؟؟؟
    بدتر ازهمه اینجاست که حرف حساب زنمم نمیدونم چیه؟؟؟ اما خودم حدس میزنم که یه جورایی هم چشمش دنبال مهریه س هم از اون طرف علاقه ای به ادامه زندگی مشترک نداره به عبارت ساده هم خدا را میخواد هم خرما رو....
    من که دیگه نرفتم دادگاه و شکایتی هم نکردم ازاون طرف هم اونم شکایتی از قبیل مهریه نفقه طلاق و... تا به امروز نکرده..... حالاحدود یکماهی هم هست که دیگه تلاشهامو متوقف کردم و دیگه به اقوامشون نگفتم وساطت کنند چون حس میکنم فایده نداره و اصرار بیش از این فقط باعث میشه حرمت خودم کمتربشه
    حالا برگردیم سروقت مشکلات خودم راستش دوران بسیار بدی را سپری میکنم 4 ماه ازین ماجرا میگذره وتو این مدت حتی یه تماس هم بامن نگرفته و یه اس ام اس هم نداده فقط زمان یارانه ها یه اس میده اونم با خط مادرشوخیلی کوتاه میگه یارانمو بریز به حسابم....... به جرات میتونم بگم بدترین دوران زدگیمو دارم تجربه میکنم شغلمو ازدست دادم و دستم به کار نمیره انگیزمو از دست دادم حس میکنم تو زندگیم هدفی ندارم و یه موجود بی ارزش شدم تقریبا خونه نشین شدم خانواده ام هم متاثر و ناراحتند....
    حالا با توجه به علم و تجربه شما عزیزان درخواست کمک و راهنمایی دارم که حداقل خودمو نجات بدم و دچار بیماریهای اعصاب نشم به نظرشما چطوری میتونم دوباره به زندگی عادی خودم برگردم و حداقل خودمو ازین بحران نجات بدم؟؟؟؟ چکار کنم که دوباره انگیزم به زندگی زیاد بشه؟؟؟
    ویرایش توسط یه بنده خدا : شنبه 17 بهمن 94 در ساعت 16:16

  2. #62
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 شهریور 95 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-16
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,724
    سطح
    31
    Points: 2,724, Level: 31
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 138 در 51 پست

    Rep Power
    26
    Array
    نمیدونم چی بگم.ی جورایی منم تو شرایط شما هستم.همسرم نه تماسی نه هیچی.ی بارم ک تماس گرفتم ب مادرم زنگ زد ک ب دخترت بگو دیگه زنگ نزنه.حرف اخرش طلاق بود.گفت باید بیای بریم توافقی.مادرمنم گف باشه ولی وکیل میگیریم بیادباهات دختر من جاش تو دادگاه نیس.تو اخرین تماس گف یا میای مردونه و باهم میریم یا من هم نمیرم دنبال طلاق و همینجوری بمون منم میرم دنبال زندگیم.گفتم خوب من ک طلاق نمیخوام تومیخوای برو خودت دادخواست بده.گفت نه فقط توافقی.نمیدونم دنبال چیه چون من مهرم هم متاسفانه 14 تاس ک بخشیدم.منم بین زمبن و هوا هستم.نمیدونم تصمیمش چیه.اما شما مردین و اختیار با خودتونه میتونین اقدام کنبن ب تنهایی.انشالله ک هرچه خیرتونه.سعی کنین خودتونو مشغول کنین ک کمتر اذیت شین.توکل ب خدا

  3. کاربر روبرو از پست مفید raha_ashegh تشکرکرده است .

    یه بنده خدا (شنبه 17 بهمن 94)

  4. #63
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    درخواست عدم تمکین دادید که فردا نفقه برای این مدت نخواد؟

    4ماه فرصت زیادی بوده برای هر دوی شما، این روزا داره از عمرتون میگذره ، نمیشه که بلاتکلیف و بی هدف بمونید!
    بالاخره یه راهی هست که همسرتونو ببینید و باهاش حرف بزنید ، برید خونشون بشینید تا بیاد... با خودش تنها صحبت کنید ببینید تصمیمش چیه

    راضیش کنید برید پیش مشاوره و فقط پیشنهاد کنید برگرده سرزندگیش و اطمینان بدید اینبار منطقی جلو میرید
    اگه چراغ سبزی نشون داد که هیچ اگه نه که خوب نمیخواد زندگی کنه بیشتر از این وقتتونو تلف نکنید .

    اگه حرفش جدایی بود که بهتره بهش کاغذ بازیهای اداری رو یادآوری کنید و بگید بهتره توافقی تموم شه.
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  5. کاربر روبرو از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده است .

    یه بنده خدا (شنبه 17 بهمن 94)

  6. #64
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 دی 96 [ 18:47]
    تاریخ عضویت
    1390-2-27
    نوشته ها
    66
    امتیاز
    5,847
    سطح
    49
    Points: 5,847, Level: 49
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 23 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط گیسو کمند نمایش پست ها
    درخواست عدم تمکین دادید که فردا نفقه برای این مدت نخواد؟

    4ماه فرصت زیادی بوده برای هر دوی شما، این روزا داره از عمرتون میگذره ، نمیشه که بلاتکلیف و بی هدف بمونید!
    بالاخره یه راهی هست که همسرتونو ببینید و باهاش حرف بزنید ، برید خونشون بشینید تا بیاد... با خودش تنها صحبت کنید ببینید تصمیمش چیه

    راضیش کنید برید پیش مشاوره و فقط پیشنهاد کنید برگرده سرزندگیش و اطمینان بدید اینبار منطقی جلو میرید
    اگه چراغ سبزی نشون داد که هیچ اگه نه که خوب نمیخواد زندگی کنه بیشتر از این وقتتونو تلف نکنید .

    اگه حرفش جدایی بود که بهتره بهش کاغذ بازیهای اداری رو یادآوری کنید و بگید بهتره توافقی تموم شه.
    دوست عزیز من عرض کردم خونشون را عوض کردن منم دسترسی ندارم بهش تنها کاری که میونستم بکنم وساطت خواستن بود که موثر واقع نشد یه بارم همون اوایل جروبحثمون دادخواست تمکین دادم که به توصیه دوستان و مشاوران عزیز پس گرفتم که با وساطت حلش کنم که نشد الان هم چند وقت پیش رفتم اظهارنامه فرستادم ومیدونم اگه دوباره دادخواست تمکین بدم هم مهریشو شرط میکنه چون دنبال کاسبی کردنه نه زندگی کردن و هم به شغلم ایراد میگیره واقعا موندم چکارکنم اصلا کاری بکنم یا کلا بیخیال بشم؟
    و در صورت بیخیال شدن چگونه خودمو وزندگی شخصیمو و شغلمو بازسازی کنم؟؟؟
    ویرایش توسط یه بنده خدا : شنبه 17 بهمن 94 در ساعت 21:18

  7. #65
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 تیر 95 [ 01:46]
    تاریخ عضویت
    1394-5-19
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    1,178
    سطح
    18
    Points: 1,178, Level: 18
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 51 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.......
    من پيگير تاپيكه شما هستم ولي هيچ وقت چيزي ننوشتم....
    فقط خواستم بگم از وقتي كه آدم باور كنه تمومه ......تا دوباره بلند شدن يكم طول ميكشه....ولي خب شما يا هر كس ديگه انگيزه هاي ديگه اي هم براي ادامه دارين.....قطعا.....فقط كه به زن و زندگي خلاصه نميشه.....

    مگر اينكه خيلي احساساتي باشين كه اون موقع بايد با خانواده و دوستان اين خلا رو پر كنين.....اگرم ببخشيد انگيزه زن گرفتن در شما شديده.....يه انتخابه ديگه داشته باشين...........خلاصه از دورانه جدايي نترسين........اگه يكم از الان از نظر ذهني از خانمتون جدا شين و برگردن سمته زندگيه خودتون و شاد باشين و قوي باشين شايد ايشون خيلي راحتتر برگردن......نميگم احساساتي نباشين...فقط كنترلش كنين....و برگردين به كار و زندگيتون......
    شما بدونه نياز به آدماي ديگه شادين.....اونا بايد زندگيه شمارو بهتر كنن..نه بدتر

    از حالته درماندگي كه معمولا تو اين شرايط كه يكي ميره و حاضر نيست تلفن حتي جواب بده ايجاد ميشه در بياين......

    - - - Updated - - -

    آقاي بنده خدا..يه چيز ديگه
    من يكساله پيش تا پاي بله گفتن به يه بنده خدايي كه ادعا داشت منو دوست داره پيش رفتم و بعد از يكي دو ماه بخاطر دعواي لفظيمون قهر كردمو اونم رفت دنباله كارشو الان پشيمونه هي پيگيره منه...منم تو اين چهار پنج ماه جواب نميدم و خنثي ام ....اونم جلوي چشام داره روز به روز افسرده تر ميشه....ولي براي من مهم نيست....چون اون انتخابه من نيست....خودش بايد با ناراحتيش كنار بياد.....

    من دلايل خودمو دارم...ميشه توضيح بدين از شخصتي خودتون.....اينكه چه نگاهي به ازدواج دارين...انتظاراتتون از همسرتون چيه....شايد به يه نكته ي كليدي از شما رسيدن كه نظرشونو تغيير داده...فكرم ميكنن به موقع جلوي اتفاق نا خوشايندو گرفتن............ميشه بگين...شايد تغيير رفتار شما حل كنه ماجرارو....

  8. #66
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 دی 96 [ 18:47]
    تاریخ عضویت
    1390-2-27
    نوشته ها
    66
    امتیاز
    5,847
    سطح
    49
    Points: 5,847, Level: 49
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 23 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آقا یه خبر فوق دست اول دارم
    بعد 4 ماه بالاخره صبر نتیجه داد همین الان بهم اس ام اس داده گفته فردا بیا بریم یه جا باهم صحبت کنیم

  9. #67
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 آبان 96 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-5-30
    نوشته ها
    179
    امتیاز
    4,001
    سطح
    40
    Points: 4,001, Level: 40
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    33

    تشکرشده 208 در 97 پست

    Rep Power
    36
    Array
    اخی عزیزم
    خیلی خوشحالمون کردی
    امیدوارم مشکلتون حل بشه
    حواستون باشه الکی عصبانی نشید

  10. کاربر روبرو از پست مفید زانکو تشکرکرده است .

    یه بنده خدا (شنبه 17 بهمن 94)

  11. #68
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 شهریور 95 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-16
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,724
    سطح
    31
    Points: 2,724, Level: 31
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 138 در 51 پست

    Rep Power
    26
    Array
    وای چقد خوب.فقط توروخدا مواظب بباشین الکی خراب نکنین.شما دوره ی سختی و پشت سر گذاشتین و کلی فشار و تحمل کردین.اگر بناتون به ادامه است کاملا خودتونو کنترل کنین و عصبانی نشین مثبگل همسرمن ک هیچ حرمتی باقی نگذاشت.ب خودتون مسلط باشین و اول خوب بزارین حرفاشو بزنه.حتما ایشون هم کلی حرف خواهند داشت.بعد تصمیم بگیرین باهم.انشالله هرچی خیرتونه رقم بخوره براتون.باارزوی بهترین ها.

  12. کاربر روبرو از پست مفید raha_ashegh تشکرکرده است .

    یه بنده خدا (یکشنبه 18 بهمن 94)

  13. #69
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام
    تبریک میگم.
    سعی کنید بهش اثبات کنید که از این به بعد شما و خانومتون قراره برای زندگی تصمیم بگیرید و به بقیه اجازه ی دخالت نمیدید.
    موفق باشید
    ویرایش توسط نیکیا : یکشنبه 18 بهمن 94 در ساعت 00:10

  14. کاربر روبرو از پست مفید نیکیا تشکرکرده است .

    یه بنده خدا (یکشنبه 18 بهمن 94)

  15. #70
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 دی 96 [ 18:47]
    تاریخ عضویت
    1390-2-27
    نوشته ها
    66
    امتیاز
    5,847
    سطح
    49
    Points: 5,847, Level: 49
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 23 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان بالاخره همسرمو دیدم و چیزی هم که باعث شد بیاد اینه که اظهار نامه تمکین رفت در منزل قبلیشون............ به نظر میرسه دیگه علاقه ای به من نداره و حرفشم این بود که بین این دو گزینه انتخاب کن:
    1- یا طلاقم بده و یه بخشی از مهریه را بهم بده
    2- اگه طلاقم ندی باید مهریه مو بدی و بعد زندگی میکنم <<< که فکرم نمیکنه دیگه بخواد زندگی کنه


 
صفحه 7 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نکات برگزاری مراسم عروسی
    توسط melalceremony در انجمن نامزدی و عقد
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 17 آبان 95, 13:43
  2. سه ماهه عروسی کردیم و احساسم به شوهرم سرد شده.فقط تظاهر میکنم حالم خوبه
    توسط nasmas در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 30 اردیبهشت 95, 20:11
  3. قهر خانواده همسرم قبل عروسی و اکنون سعی در برقراری رابطه و آشتی بعد عروسی
    توسط نازگل71 در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: شنبه 22 اسفند 94, 12:20
  4. اختلاف با همسر درمورد محل زندگی بعد عروسی
    توسط بهار67 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: سه شنبه 29 بهمن 92, 10:29
  5. مشکلات عروسی
    توسط bita65 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: پنجشنبه 12 دی 92, 17:40

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.