یادمه چند وقت قبل یه متنی خوندم از یکی از هموطنان عزیز تهرانی اومده بود توی یکی از شهرستان ها اونم شهر بزرگ این بنده خدا همینجوری تعریف میکرد و لذت یمبرد تا اینکه رمیض شد یک مریضی معمولی بلایی سرش اومد برای رفتن پیش پزشک که به این نتیجه رسید همان تهران درسته درد هست ولی درمانش هم هست.
مشکل جای دیگریست بانو گیسو کمند گرامی.
اگه واقعا بهت فشار زیادی وارد میشه ببین این فشارها از کجاست شما تصور کن یک شیر خرابه شما بجای درست کردن شیر داری دنبال ظرفهای بزرگ میگردی بزاری زیر شیر تا آب هدر نره بعدش هم این ظرف ها پر بشه یک مشکل جدید داری باهاشون چیکار کنی!!!
تهرانی زندگی ماشینی دارن و قبول دارم همه اش را ولی بنظرم برنامه ریزی کن واسه زمان های باقی مانده که داری اون کلاس زبان یا کلا نرو یا اگرم میری بنداز توی روزهای سر کار میری یا مجازی یاد بگیر از سی دی ها و فیلم های آموزشی استفاده کن ولی اینجوری 2روز کامل برای خودت داری.
برای تفریح هم لازم نیست جای خیلی دور بری با مترو سوار شو برو شهرهای نزدیک خوش آب و هوا یا روستاهای اطراف تهران
پ.ن:تهران همه چیش یکطرف مترو یکطرف عاشقشم اوووووووووف آدم هایی که یمبینی شلوغی رفت و امد عجله ای که دارن چهره های خسته و داغون کلا خیلی خوبه جنب و جوشی که داره و نقطه خوبشم دست فروشهایی که هست اونم عالیه دوسشون دارم
دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
علاقه مندی ها (Bookmarks)