سلام .احساس شما رو درک میکنم.اما در هر رابطه دو نفر تصمیم گیرنده هست و هرکسی هم سلیقه هایی داره.ترک رابطه دلیل بر کوچک بودن نفر دیگه نمیتونه باشه...البته من هنوز نمیدونم این شکست عاطفی که میگی نامزدی یا رابطه منتهی به ازدواج بوده یا دوستی .درمورد سوم که اهداف ثبات ندارن وکم ارزش هستند ونمیشه عکس العمل ها ورفتارهای طرف مقابل رو معیاری برای سنجش خود قرار داد.
هرکسی ممکنه شروطی برای دوست داشتن ونداشتن خودش قرار بده من نمیدونم شروطی که برای خودت تعیین کردی چقدر دست یافتنی ومنطقی هستند.بهتره یک بار دیگه خودت بشینی وبررسی کنی.
اما در رابطه با جنس مخالف وهمسر ممکنه انسانها مهارتهای ارتباطی ایی رو برای خودشون در نظر بگیرن.وبعد از یک تجربه تلخ عاطفی،مدام خودشون رو سرزنش کنن وطرف دیگه رو بزرگ کنن.این باعث ایجاد نوعی خودباختگی در برابر شخصی که اونو ترک کرده میشه...که مدتها بعد از رفتن اون هم همچنان باعث دست وپازدن در یک رابطه مرده میشه.
بنابراین من توصیه میکنم اول برگرد به نقطه سرخط.کسی که فعلا به هیچ رابطه عاطفی با کسی متعهد نیست بنابرین هیچ نوع مسئولیتی هم فعلا متوجهش نیست.
دوم یک روش میانه برای خودت انتخاب کن واز خودت بیشترازتوانت انتظار نداشته باش سعی کن خودت رو همونطور که هستی پذیری.این یک دفعه ایجاد نمیشه.
سوم اون رابطه چه درست چه غلط.سعی کن ازش تجارب ومهارتهای مثبت کسب کنی.واگه فعلا درشرایطی نیستی که ازش تجربه بگیری وباعث تداعی خاطرات تلخ میشه.از روش توقف فکر کمک بگیر واون شخص رو تا میتونی در ذهنت کوچک کن تا احساست به او کاسته بشه.
تا زمانی که به هردلیلی بشینی خصوصیات منفی خودت رو لیست کنی هیچ احساس خوبی به خودت نخواهی داشت.در مورد خودت منصف باش.هیچ کس دوست نداره خصوصیت منفی داشته باشه.پس بشین خصوصیات مثبت خودت رو یاد آوری کن واگه تعریفهای خوبی ازت کردن درگذشته تا الان اونها رو فراموش نکن وبه خاطربسپار
ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)