موضوع: نمیتونم ابراز احساسات ومحبت کنم .....

سلام به همه دوستان همدردی
من مشکل اصلیم تو زندگی اینه که نمیتونم از کسی تعریف کنم یا محبت کنم یا عشق بورزم کمکم کنین تا از این حالت بیرون بیام

بچهامو دوست دارم شوهرم رو دوست دارم ولییییییی نمیتونم اون جوری که باید ابراز کنم گاهی وقتا فکر میکنم پسرم را بیشتر از دخترم دوست دارم چون بیشتر به زبون میارم از این موضوع ناراحتم به حرفاشون درست توجه نمیکنم یا دقت نمیکنم نمیدونم تمر کز ندارم

سلام عزیزم
دوست من همین ک مسئله خودت رو میدونی و میخوای ک حلش کنی پس بدون کلی از راه رو رفتی
این خیلی خوبه کاش برادرهای من هم اینطوری بودند و انقدر به خاطر مسائل زندگیشون خون به دل کسایی که دوستشون دارن نمی کردن.
ببخشید این قسمتش شد درد دل خودم ...اخه از دیشب خیلی دلم پره

همین امروز صبح شبکه اموزش رو نگاه میکردم پرسش و پاسخ از دکتر مظفری بود(خیلی خوب مشاوره میده)
یک پیامک دقیقا همین سوال بود ک نمیتونم ابراز محبت به همسرم کنم
ایشون می گفتند ک بعضی ها محبتشان را در عمل نشان می دهند خصوصا در بین اقایان
حالا شما باید اول با یک پیامک کوچیک شروع کنید و محبتتون رو ابراز کنید یا با یک نامه یا در حد یک جمله کوتاه ...تاکید کردند به هیچ وجه در جمع از همسرتان انتقاد نکنید.

امیدوارم این مانع رو هم از سر راهت برداری و خوش وخرم در کنار خانواده عزیزت زندگی کنی
برای من هم ک این روزها خیلی حالم بده دعا کن خیلی بهش احتاج دارم

سلام صبح بخیر

ممنون از ستاره جان وامین که پاسخ دادین امین جان حتما لینک را امروز میخونم احساس میکنم محبت اوردن

زبونی من بر میگرده به کودکیم من توی خانواده شلوغی بودم حس میکنم مادر دیگه فرصت این کارا نداشت

نمیدونم شایدم ادم پرتوقع هستم من ادم کم حرفی هستم یکی دیگه از مشکلاتم اینه فکر میکنم نمیتونم

ارتباط برقرار کنم همکارا میشینن صحبت میکنن ولی من یکی دوجمله بگم دیگه حرفام تموم هست گاهی

وقتا فکر میکنم در محبت کردن حرفای خوب زدن گدا هستم نمیتونم ببخشم برا این میگم دید منفی دارم

چون خودم این جوری حس برداشت میکنم که همه از من زرنگترن یا طرف مقابلم میخاد بازرنگی وسیاست

همه چی را به نفع خودش تموم کنه کسی بهم بدی کنه در ظاهر میبخشم یا یه کم ازش ومهربونی

ببینم میبخشمش ولی اگه دوباره بهم بدی کنه همه اعمالش توذهنم مجسم میشه ازش متنفر میشم هر

وقت توی اداره بحثی پیش میاد نمیتونم مثل خودشون جواب بدم یا بهشون ثابت کنم در مقابل شوهرم
هم ...
یه مدتی بهتر شدم از موقع که با این سایت اشنا شدم مشکل دیگم اینه که کسی بهم بدی کنه نمیبخشم

کینش تودلم میمونه خیلی دوست دارم خوش بین باشم

ستاره جان شما درست گفتین من ادم کم رویی هستم برا همین در بیان خاستم دچار مشکل هستم در بیان

حرفای خوب زدن حس میکنم دخترم داره مثل خودم میشه ولی من اینو دوست ندارم قدرت جسارت ندارم الان

نسبت به قبل بهتر شدم ولی هنوز کامل نیستم توی اداره اگه کسی پشت سرم حرف بزنه نمیتونم مقابله به

مثل کنم یا باهاش بحث کنم که دیگه تکرار نکنه

بیشتر رفتارام مثل سوده 82هست تایپیکش رو خوندم خوب تونست قاطع بشه ولی من هنوز نتونستم کمکم کنین منتظر پاسخ هاتون هستم

سلام عزیزم من کسی رو از نزدیک مشناسم که مادر ایشون تو بچگی مثل خیلی از مادرای دیگه اونها رو بغل نمیکرد قربون صدقشون نمیرفت چون تو فرهنگشون اینچیزا شرمو حیا رو میبرد خلاصه این دوست ما ارزوش بود مادرش همونطور که قربون صدقه دختر داییها یا دخترای فامیل میره قربون صدقه اونم بره البته مادر ایشون وظایف مادر بودنش انجام میداد ولی مثل شما بد میدونست امااون دختر حالا که خودش ازدواج کرده تو این زمینه کاملا حرفه ای عمل میکنه کسی ندونه فکر میکنن چه مادر عشغولانه ای داشته
پس گردن خونواده شلوغت نذار تو میتونی فقط باید ضرورت و اهمیت موضوع درک کنی اونوقت از هرجا شده یادش میگیری چطورابراز احساسات کنی اینها همه مهارتن شما که خانم شاغلی ارتباط بیشتره از نحوه ابراز محبت دیگران یاد بگیر حتی تو فیلما ولی خجالت بذار کنار باز میخای کسه دیگه این حرفا رو به شوشوت بگه؟؟؟
یا بعدها به دختر نوجوانت بگه؟؟؟؟

سلام روز بخیر
امین جان لینک که گفتین مطالعه کردم خیلی خوب بود فهمیدم که افکار منفیم از کجا نشات میگیره اگه باز لینکی بود معرفی کنین لطفا

ستاره جان ممنون از اینکه پیگیر هستی منم دوست دارم که این جوری باشم ولی نمیشه در بکار بردن کلمات دچار مشکل هستم میبینم خیلی از

همکارا اون قدر زیبا حرف میزنن یا از حقشون دفاع میکنن میدونم مهارت گفتگوم مشکل داره یا اینکه سریع در مقابل هر چیزی جبهه میگیرم انگار که با

دشمنم میخام حرف بزنم خیلی سخت حرف میزنم لطفا راهکار بدین تا از این وضعیت بیرون بیام اعتماد به نفسم بیشتر بشه