درود دوستان عزیز
همین اول بگم بنظرم بشخصه قشنگترین اسم کاربری توی همدردی (شمیم الزهرا) هستش هروقت میبینیم چون اسم زیبا و معنوی هستش تاثیر خیلی مثبتی میگیرم
این روزها خوبم خداروشکر خیلی خوبم اوضاع فرقی نکرده با قبل خداروشکر خوبه یه وقتهایی خیلی عالی میشه وقتی من و خانومم و مهدیه سادات باهمیم 2تاییشون رو بغل میکنم اونوقت انگار همه دنیا واسه من در آغوشمه خیلی لذتبخشه اونموقع وقتیه که دیگه تفاوت هایی که داریم عملا از بین میره انگار یک فردی با اینکه وزن بسیار زیادی داره ولی وقتی روی کره ماه یا جایی که جاذبه نداشته قرار بگیره احساس بی وزنی بکنه اینجوری هستم.حس خوبیه بعضی اوقات حتی شده کم وقتی بزارید برای در آغوش گرفتن همدیگه بدون اینکه حرفی رد و بدل بشه.
یادمه وقتی بچه بودیم مادر(ننه)خدابیامرزم غصه یه پیرزنه(خاله کلدنگ koledong) رو برامون تعریف میکرد با یک سگ و مار و عقرب و کلاغ میرفتن خونه حسن لق لق(logh logh) دزدی عسل!!میرن و این بدبخت حسن بیچاره مار پشتش رو نیش میزنه!سگ پاهاش رو گاز میریه!عقرب دستشو نیش میزنه!و در آخر آقا کلاغه روی سر این بدبخت خرابکاری میکنه!! بعدشم در میره حشن بیچاره و اونا هم عسل ها رو میخورن!! حالا نکته اخلاقی و تربیتیش کجاست نمیدونم جدیدا مهدیه (قلمبه) میارمش کنار خودم دراز میکشیم دوتایی براش بزبز قندی رو میگم و خاله کلدنگ کلمو خورده بخدا به 100 روش مختلف بزبزقندی رو براش تعریف کردم براش تکراری نمیشه !!
خیلی شیکمو شده خیلی رحم نمیکنه هرچی دم دستش باشه میخوره یعنی میخوره ها از منم بدتره مثلا دیشب خونه خواهر بودیم یکی میخورد یکی توی دستش بود چشماش ولی به دیس وسط بود!!! خیلی دل نازکه بزبز قندی میبینه مثلا گرگه بره رو بلند میکنه بره بخورش گریه میکنه برای بره میگه نخورش گناه داره!بعدش مامان بزی و داداش بزرگاش میان گرگ بدجنس رو بزنن برای گرگه گریه میکنه میگه نزنینش گناه داره!خدا ازت نگذره دکتر هلاکویی با این تز مشاوریه ایت 9تا بچه حرف بزنه و یکی پدر مادرش!و خوب به حرفهای بچه توجه کنین و وقتی حرف میزنه همه حواستون بهش باشه!چندروز پیش پدرخانومم طفلی رفت شیر آب رو عوض کنه نیم ساعت کله پدرزنمو خورد ازبس براش توضیح داد چیکار کنه
خدایا شکر همه رو گفتم تا به اینجا برسم یکچیز جدید متوجه شدم وقتی به مهدیه سادات نگاه میکنم تصویر خودم و همسرم رو میبینم(البته خیلی زیاد به من شبیه تره)خوشحالم شبیه منه.ولی ما آدم نمیدونم چرا از دیدن تصویر خودمون میترسیم!خیلی از بچه ها شبیه پدر و مادرهاشون هستن ولی پدر مادرها با بچه هاشون در تضاد هستن و ازشون هی انتقاد میکنن درصوتی که بچه هاشون خیلی شبیه خودشون هستند گرچه اختلاف اندکی وجود داره!!!
واقعا چرا اینجوریه؟!
پ.ن:استاد اگه مربوط به بخش دیگه ای میهش انتقالش بدید شرمنده
کانال همدردی داره خوب رشد میکنه دوستان عضویت فراموش نشه و به دوستانتان معرفی کنید
https://telegram.me/hamdardi_net
گرچه تعداد کانال خودم 389 نفره و هنوز مونده تا بهم برسی استاد!!
علاقه مندی ها (Bookmarks)