تورا می خوانم ای دوست
تورا می ستایم ای دوست.
سرشار عزیز لطف و محبت فراوان تو مرا شرمنده کرد، ای مهربان.
باشد که توانایی جبران الطفاف تو را داشته باشم.
برایت بهترین ها را ارزومندم.
تشکرشده 2,595 در 691 پست
تورا می خوانم ای دوست
تورا می ستایم ای دوست.
سرشار عزیز لطف و محبت فراوان تو مرا شرمنده کرد، ای مهربان.
باشد که توانایی جبران الطفاف تو را داشته باشم.
برایت بهترین ها را ارزومندم.
تشکرشده 764 در 211 پست
داغ داريم نه داغي كه بر آن اخم كنيممرگمان باد كه شكواييه از زخم كنيممرد آن است كه از نسل سياوش باشد"عاشقي شيوهي مردان بلا كش باشد "چند قرن است كه زخمي متوالي دارنداز كوير آمدهها بغض سفالي دارندبنويسيد گلوهاي شما راه بهشتبنويسيد مرا شهر مرا خشت به خشتبنويسيد زني مرد كه زنبيل نداشتپسري زير زمين بود پدر بيل نداشتبنويسيد كه با عطر وضو آوردندنعش دلدار مرا لاي پتو آوردندزلفها گرچه پر از خاك و لبش گرچه كبود"دوش ميآمد و رخساره بر افروخته بودخوب داند كه به اين سينه چه ها مي گذردهر كه از كوچه معشوقه ما مي گذردبنويسيد غم و خشت و تگرگ آمده بوداز در و پنجرهها ضجهي مرگ آمده بودشهر آنقدر پريشان شده بود از تاريخشاه قاجار به خونخواهي ارگ آمده بودبا دلي پر شده از زخم نمك ميخورديمدوش وقت سحر از غصه ترك ميخورديمبنويسيد كه بم مظهر گمناميهاستسرزمين نفس زخمي بسطاميهاستننويسيد كه بم تلي از آواره شده استبم به خال لب يك دوست گرفتار شده استمثل وقتي كه دل چلچلهاي ميشكندمرد هم زير غم زلزلهاي ميشكندزير بار غم شهرم جگرم ميسوزدبه خدا بال و پرم بال و پرم ميسوزدمثل مرغي شدهام در قفسي از آتشهر چه قدر اين ور و آن ور بپرم ميسوزدبوي نارنج و حناهاي نكوبيده بخير!توي اين شهر پر از دود سرم ميسوزدچارهاي نيست گلم قسمت من هم اين استدل به هر سرو قدي ميسپرم ميسوزدالغرض از غم دنيا گلهاي نيست عزيز!گلهاي هست اگر حوصلهاي نيست عزيز!ياد دادند به ما نخل كمر تا نكنيمآنچه داريم ز بيگانه تمنا نكنيمآسمان هست غزل هست كبوتر داريمبايد اين چادر ماتم زده را برداريمتنِ تردِ همه چلچله ها در خاك وپاي هر گور چهل نخل تناور داريممشتي از خاك تو را باد كه پاشيد به شهرپشت هر حنجره يك ايرج ديگر داريممثل ققنوس ز ما باز شرر خواهد خاستبم همين طور نميماند و بر خواهد خاستداغ ديديم شما داغ نبينید قبول!تبري همنفس باغ نبينيد قبول!هيچ جاي دل آباد شما بم نشودسايهي لطف شما از سر ما كم نشودگاه گاهي به لب عشق صدامان بكنيدداغ ديديم اميد است دعامان بكنيدبم به اميد خدا شاد و جوان خواهد شد"نفس باد صبا مشك فشان خواهد شد"
سلام محمد رضای عزیز...خوبی داداش...منم خدمتت تسلیت عرض میکنم...میخواستم با این شعر حامد عسگری بهت بگم که منو هم در غم خودت شریک بدونی...دوازده سال گذشته اما مگه میشه آدم فراموش کنه...نمیشه....نه...هر بار که اسمی از مردن میاد یاد اون نیمه شب سرد دی ماه میفتم و این شعر
سلام باغبان...چشم عزیز مهربان...باهات حرف دارم ...به زودی برات میگم...راستی منتظر تاپیکت هستم
فدای همگی دوستان بزرگوار...یا علی
mohamad.reza164 (پنجشنبه 12 آذر 94), باغبان (جمعه 13 آذر 94)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)