به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 6 از 6 نخستنخست 123456
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 60
  1. #51
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    این تایپیک رو ببند یه تایپیک جدید باز کن بنویس میخوام شاد باشم و پرانرژی دوستان هم نظرات خودشان را بیان کنن فقط یکبار فرصت داریم زندگی کنیم چشم روی هم گذاشتیم یگهویی 31 سال از عمرمون گذشت!!! ای خدا چقدرم زود گذشت گرچه خیلی حال داد بقیش هم به همین زودی تمام میشه

    تایپیک جدید با یک عنوان مثبت بزن یک قدم بردار واسه رفتن به سوی یک زندگی شاد و جدید
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  2. 4 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    dooo (چهارشنبه 01 مهر 94), tanhaye93 (دوشنبه 13 مهر 94), مدیرهمدردی (پنجشنبه 02 مهر 94), حسين40 (شنبه 04 مهر 94)

  3. #52
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آذر 96 [ 13:21]
    تاریخ عضویت
    1390-10-21
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    5,696
    سطح
    48
    Points: 5,696, Level: 48
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    108

    تشکرشده 352 در 163 پست

    Rep Power
    38
    Array
    دنيا خانم
    نداشتيما؟ ؟؟؟ تو قدمهاي استواري را براي استقلالت برداشتي طبيعيه خسته شدي ، به صفحه جديدي از زندگي وارد شدي، انساني و نميشود ذهن را تعطيل كرد دائم بايد كار كند و اما تو!!!!!!! خلبان و راننده و رالر ماشين زندگي و حيات خود هستي نبايد دائم بهش فشار بياري و گاز بدي ؟ اصل اينه كه بگذار ماشين زندگيت حركت كند از جاده نگذار بيرون رود ؟ هر جا حوصله نداشتي متوقفش كن بيا پايين قدمي بزن و چايي بخور. با خاك و ماسه ها بازي كن بازي بچه گانه عروسك بازي تا زماني كه حال ادامه دادن پيدا كني هر روز 4 كار را فقط بخاطر دلت و بي هيچ نتيجه خواهي انجام بده ( به توصيه دكتر قمشه اي) به يكي كمكي بكن بدون هيچ ژست و توقعي مثل عبور دادن نابينا از خيابان ، كمك در انجام كار دور و بريا و.... اصلاً هم دنبال هزينه و فشار آوردن نباش هر چي براحتي از دستت بر مياد 2- چند بيت شعر خوب و با معني بخوان 3- به يك آثار معماري نگاه كن و باهاش سرگرم شو 4-چهارمي مشخصاً از يادم رفته خلوت با خدا و تشكر از داشته ها و سلامتي و خانواده
    خب بخودت مهلت بده هر قدر حالت كشش داشت و شرايط جوي و... اجازه ميده برو جلو عجله نكن و خودتو مجبور به رفتن و گذشتن نكن بزار با آرامش و متناسب با توان روحي و جسمي و محيطي جلو بري همين اصلاً فكر نكن عقب افتادي مگر كجا ميخواستي با عجله بري ؟

  4. 3 کاربر از پست مفید حسين40 تشکرکرده اند .

    dooo (یکشنبه 12 مهر 94), khaleghezey (چهارشنبه 08 مهر 94), tanhaye93 (دوشنبه 13 مهر 94)

  5. #53
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 خرداد 96 [ 18:59]
    تاریخ عضویت
    1394-7-07
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    1,855
    سطح
    25
    Points: 1,855, Level: 25
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    25

    تشکرشده 65 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فقط میخوام ببینم پی امم ارسال میشه یاخیر همین!

  6. 2 کاربر از پست مفید kataioon تشکرکرده اند .

    tanhaye93 (دوشنبه 13 مهر 94), حسين40 (شنبه 11 مهر 94)

  7. #54
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 فروردین 03 [ 06:52]
    تاریخ عضویت
    1393-12-14
    نوشته ها
    328
    امتیاز
    14,811
    سطح
    78
    Points: 14,811, Level: 78
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 27.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    947

    تشکرشده 652 در 230 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام
    تشکر میکنم از همه ی دوستان که لطف میکنن و نظر میدن
    این چند روز سعی کردم با درس و دانشگاه خودمو مشغول کنم تا شاید حال وهوام عوض بشه
    چند روزی حالم خوب بود ارتباطم با خدا خیلی خوب شد یکی از خواسته هام یهویی بروارده شد و اونجا بود که فهمیدم خدا هنوزم میبینه منو و دوستم داره
    خدایاااا عاشقتم

    اما با دیدن نامزد سابقم از دور ،که چهره اش اشفته بود رفتم تو فکر
    همش دلم میخواد از طرفش یه خبری بهم برسه،منظورم اینه که بدونم الان پشیمونه از این جدایی یا نه
    اقای حسین 40 نحوه ی نوشتنون یه جور خاصیه که نگاه آدم به زندگی جالب میشه
    وقتی از طرف دیگران تصمیمم تأیید میشه حالم خوبه
    خدا نکنه یکی بیاد یه چیزی بگه که من خودمو بیشتر مقصر بدونم اون موقع فقط دلم میخواد برگردم و جبران کنم
    و حس میکنم که خییییییلی دوستش دارم

    اما به محض اینکه بدیهاش بیاد تو ذهنم اول عصبانی میشم از دستش و بعد به خاطر خدا و ارامش خودم سعی میکنم ببخشمش تا اروم بشم
    خدااااااایا خودت هوای ما بنده هاتو داشته باش جز تو کسی رو نداریم

  8. 4 کاربر از پست مفید dooo تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (یکشنبه 12 مهر 94), tanhaye93 (دوشنبه 13 مهر 94), آخیش (سه شنبه 14 مهر 94), حسين40 (دوشنبه 13 مهر 94)

  9. #55
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 فروردین 03 [ 06:52]
    تاریخ عضویت
    1393-12-14
    نوشته ها
    328
    امتیاز
    14,811
    سطح
    78
    Points: 14,811, Level: 78
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 27.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    947

    تشکرشده 652 در 230 پست

    Rep Power
    74
    Array
    پدرم با دلسوزی بیجاش اعتماد به نفسمو میگیره
    حالمو بد میکنه
    از یه طرف باید با حسای بدی که درون خودم به وجود میاد بجنگم
    از طرف دیگه با دلسوزی بیجای پدرجان

    از این خونه متنفرم

    - - - Updated - - -

    من خانواده ام رو دوست دارم ،اما در و دیوار این خونه یاداور خاطرات بدمون تو این چند وقته
    دلم یه محیط جدید میخواد ،که از این حالو هوا همگی بیایم بیرون

    اما پدرم نمیخواد تلاشی بکنه
    فقط موج منفی داره

    التماس دعا

  10. #56
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 09 آبان 99 [ 11:16]
    تاریخ عضویت
    1392-10-21
    نوشته ها
    406
    امتیاز
    13,219
    سطح
    74
    Points: 13,219, Level: 74
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 547 در 219 پست

    Rep Power
    74
    Array
    ببين عزيزم از اونا سني گذشته و شما نميتوني توقع بيشتر داشته باشي دركش كن و سعي كن ب كاراش فكر نكني و خودت رو اذيت نكني

    ايشون بنظر خودش كارش درسته و داره بهت محبت ميكنه ترخدا ناشكري نكن

    خدارو بخاطر داشتن ي پدر دلسوزو مهربون شكر كن

    الان تقريباً يكسال از قهر من و همسرم ميگذره و با هزار تا واسطه اون اقا برنگشته و علناً ميگه ن مي خااااام

    ولي باباي من ميگن نه اون خوب ميشه بايد بهش محبت كنيم ، بخدا انقد تحويلش ميگيره هر وقت از كاشان مياد اول ميره پيش بابام انگار ن انگاردخترشو يكساله ول كرده و رفته بابام مثل قبل دوسش داره و بهش محبت ميكنه

    اوايل خيلي اعصابم خورد ميشد بعد با خودم گفتم منكه نميتونم رفتار پدرمو تغيير بدم اون سني ازش گذشته و ب نظر خودش كارش درسته

    بنابرين با خودم ميگم بذار هركاري ك خودش فكر ميكنه درسته انجام بده گناه داره

    ياعلي

  11. 3 کاربر از پست مفید Sahar51 تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (جمعه 17 مهر 94), dooo (جمعه 17 مهر 94), khaleghezey (جمعه 17 مهر 94)

  12. #57
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 فروردین 03 [ 06:52]
    تاریخ عضویت
    1393-12-14
    نوشته ها
    328
    امتیاز
    14,811
    سطح
    78
    Points: 14,811, Level: 78
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 27.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    947

    تشکرشده 652 در 230 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام
    مرسی از همه ی دوستانی که میان و نظر میدن
    سحر خانوم از شما هم ممنونم،حال و روزتون رو درک میکنم امیدوارم هرچی به صلاحتونه اتفاق بیفته و پدر دوقلوها سالم به خانواده اش برگرده
    آقای خاله قزی پیشنهاد باز کردن تاپیک جدید هنوز تو.ذهنم هست،اما هنوز انگار روحم نمیخواد از اون و فکرش جدا بشه
    دیروز و امروز کلی به خاطرش گریه کردم
    این هوای پاییزی منو بیشتر یادش میندازه،نبودش حس میشه
    میدونم که خدا از اینکه من به اون فکر کنم ناراحت میشه چون دیگه نامحرمه
    اما الان که داریم به محرم نزدیک میشیم وقتی یادم به روزی میفته که برام از حضرت زینب و صحنه ی عاشورا گفت و اشک منو واسه اولین بار که فقط برای امام حسین و یارانش بود و نه برای مشکلات خودم
    دلم اتیش میگیره میگم کاش بودی،کاش برگردی
    جالبه دیروز و امروز هم خوابشو دیدم که توی خواب هم متوجه میشم که هنوز از دست پدرم دلگیره
    تصمیم گرفتم وقتی یادش میفتم،دلتنگش میشم،چون گناهه فکر کردن بهش،ذکر لا اله الا الله رو بگم
    دیگه برگشتشم سپردم به خدا
    فقط یه خواهشی دارم از همه دوستانی که تاپیکمو میخونن میخوام کتابی رو بهم معرفی کنید که یه شناخت واقعی از امام حسین و واقعه ی عاشورا کسب کنم
    میخوام وقتی تو مجالس محرم شرکت میکنم با شناخت وارد شم و اشک بریزم فقط به خاطر اونا نه مشگلات خودم
    مرسی
    التماس دعا

  13. کاربر روبرو از پست مفید dooo تشکرکرده است .

    khaleghezey (سه شنبه 21 مهر 94)

  14. #58
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دین و اعتقادات توی اینجور مواقع به کمک انسان میاد که صبورت بشه این خیلی خوبه فرد معتقدی هستید

    مسئله بجز موردی که شما فرمودید اینه که هرچند واقعا مشکله ولی بعضی وقتها باید بزاری و بری تنها راهی که باقی می ماند همینه گذشتن و رفتن هرچی که مربوط به گذشته میشه بزار همانجا باقی بماند.کسی توقع نداره بطور کامل فراموش بکنید ولی لطفا تلاش خودتان را بکنید از تکنیک توقف فکر استفاده کنید خودتان را سرگرم و مشغول کنید اجازه نده توی ذهنت لانه بکنند این افکار مثل موریانه هستند اجازه خودنمایی بهشان نده
    خوابی هم که دید بخاطر اینه که هنوز به ایشون فکر میکنید و توی ذهنتان هست.جناب مدیر یا فرشته مهربان و دوستانی که اطلاعا بیشتر مذهب یدارند بهتر میتوانند به شما کمک کنند در مورد انتخاب کتاب مناسب

    ولی خود من بشخصه از محرم انسان بودن یاد گرفتم اینکه روی اعتقادات خودت باشی آزادیخواه باشی و طرف حق و حقیقت هرچند سخت باشه و بخاطرش مجبور بشی تاوان بدی.سعی کنم اخلاق مدار باشم.باشرف باشم و از همه مهمتر یاد گرفتم از مشکلات نترسم و بهشان پشت نکنم حالا هرچقدر هم میخواد بزرگ باشه مهم نیست این مهمترین درسیه که از محرم گرفتم ایستادگی در برابر مشکلات
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  15. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    dooo (چهارشنبه 22 مهر 94)

  16. #59
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 فروردین 03 [ 06:52]
    تاریخ عضویت
    1393-12-14
    نوشته ها
    328
    امتیاز
    14,811
    سطح
    78
    Points: 14,811, Level: 78
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 27.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    947

    تشکرشده 652 در 230 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام
    نمیدونم کدوم حرفای دلمو بگم و از کجا بگم

    فقط اتفاق امروز باعث شد که بیام و با چشم گریون اینجا بنویسم
    راستش امروز خواهرم ازم خواست یه کاری رو براش انجام بدم که من اون موقع چون فکرم مشغول بود نه جواب آره دادم و نه جواب نه
    تا این که ازم پرسید اون کارو انجام دادی و من گفتم نه اونم حسابی عصبانی شد وگفت که همون موقع می‌گفتی انجام نمیدی در صورتی که من اصلا فکرم جای دیگه ای بود اون موقع باهام برخورد تندی کرد اما من فقط بهش گفتم من که نگفتم انجام میدم،اما دلمو شکست و اشکم دراومد

    شبیه این اتفاق یه بار دیگه با همسر سابقم قبلا اتفاق افتاده که اون موقع هم ایشون ازم یه سوالی کرد در مورد یه کاری که میخواست انجام بده و منم اون موقع حرفشو جدی نگرفتم و جواب بله و خیر هم بهش ندادم
    اما ایشون پیش خودش فکر کرده بود جوابم مثبته و واسه خودش برنامه ریزی کرده بود که من گفتم مخالفم و دوباره اونروز ایشون هم منو مقصر کرد و بحث کردیم سر این موضوع
    به نظرتون این وسط حق با کیه
    دلم بدجوری شکسته،نمیدونم شایدم زیادی حساس شدم
    فکر کنم نیازه که یه تاپیک جدید باز کنم در مورد برخودم با اطرافیان و شناخت عیبهای رفتاری خودم
    احساس میکنم هنوزم اونطوری که باید برخورد صحیح با جنس مرد رو یاد نگرفتم
    اطرافم دوستامو میبینم که دوران عقد هستن و رابطه ی خوبی با همسراشون ندارن
    البته دوستم نسبت به من بیشتر سمت همسرش میره،برعکس من که میخواستم همسرم سمت من بیاد
    نمیدونستم باید به دوستم چطوری راهنمایی کنم که مشکلشون حل بشه
    البته من بهش نگفتم که جدا شدم چون احتمال میدم روی تصمیمش واسه زندگیش تاثیر بذاره

  17. #60
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما بهتره فعلا بجای زدن تایپیک یکمدت اصلا توی سایت همدردی نیای فقط بخودت فکر کن اصلا و ابدا به چیزی اهمیت نده خوش باش و برای خودت زندگی کن نیاز است روحیه از دست رفته خودت را بازیابی بکنید
    ورزش کن خرید کن مسافرت برو کارهایی که دوست داری انجام بده زبان یاد بگیر کلاس های آشپزی و صنایع دستی و هنری برو ثبت نام کن پیاده روی برو نزار افکار گذشته بیاد توی ذهنت و برای خودش جا باز بکند و بقول معروف جاخوش کنه که به این زودی ها بیرون برو نیست.

    این تایپیک هم ادامه نده همدردی سایت خوبیه ولی مدتی که داخلش بودی باید یکمدت هم بزاریش کنار اینجوری باعث میشه از دنیای مشکلات فاصله بگیری وارد یک دنیای جدید بشو
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  18. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    dooo (دوشنبه 27 مهر 94)


 
صفحه 6 از 6 نخستنخست 123456

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ** برای رسیدن به همه چیز باید از همه چیز گذشت **
    توسط فرشته مهربان در انجمن خودآگاهی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 10 خرداد 95, 21:17
  2. پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 22 تیر 94, 01:23
  3. لبریز از ترس
    توسط سارا بانو در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 اردیبهشت 91, 19:11
  4. پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 06 آذر 89, 16:00

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.